هويت ديني و ملي ايرانيان
هويت ديني و ملي ايرانيان
نويسنده:ابوالفضل مولايي
منبع:روزنامه کیهان
منبع:روزنامه کیهان
برخورداري از هويت مستقل و ممتاز در حيات فردي و جمعي آدمي به عنوان يك اصل اساسي در زندگي و روابط اجتماعي او محسوب مي شود. عنصر شناسايي، تفكيك و تمايزگذاري بين خود و ديگران، به زندگي انسان معنا مي بخشد و او را به تحرك و پويايي وا مي دارد.در ميان انواع مختلف هويت، وجود هويت ديني و ملي، جايگاه ممتازي در شخصيت افراد جامعه و زندگي فردي و اجتماعي دارد. از ديدگاه جامعه شناسان، هويت ديني و ملي، بيان ويژگي ها و خصوصياتي است كه موجب تمايز يك جامعه از جامعه ديگر مي شود.
اريكسون از جمله روان شناسان بزرگي است كه توجه زيادي به مقوله «احساس هويت» كرده است. به عقيده وي «هويت احساسي است كه فرد در اوايل سن نوجواني، خود را از ديگران مجزا و متمايز دانسته، براي خود ثبات و يكپارچگي قائل است و خود را شبيه به تصور ديگران از خود مي داند. اين تصور، حد مطلوب است و گاهي هم در شكل گيري اين احساس و تصور از خود خلل به وجود مي آيد و فرد از خودش يكپارچگي ندارد. او چنين حالتي را بحران هويت يا آشفتگي هويت مي داند.»2
برگرولوكمان، هويت را دربرگيرنده همه نقش ها و گرايش هاي فردي مي دانند كه در طول مدت اجتماعي شدن، دروني كرده است. هويت از ديدگاه آنها «پديده اي است كه نتيجه ديالكتيك ميان واقعيت ذهني و ساختارهاي اجتماعي مي باشد.»3
نويسنده بحران هويت قومي در ايران معتقد است: «هويت عبارت از مجموعه خصوصيات و مشخصات اساسي اجتماعي و فرهنگي و رواني و فلسفي و زينتي و تاريخي همسان است كه به رسايي و روايي بر ماهيت يا ذات گروه به معني يگانگي يا همانندي اعضاي آن با يكديگر دلالت كند و آنها را در يك ظرف زماني و مكاني معين به طور مشخص و قابل قبول و آگاهانه از ساير گروهها و افراد متعلق به آنها متمايز سازد.»4
عليرغم ارائه تعاريف گوناگون، مي توان هويت را به معني چه كسي بودن به كار برد كه از نياز طبيعي انسان به شناخته شدن و معرفي شدن به چيزي يا جايي نشأت مي گيرد. اين احساس نياز به تعلق، نيازي ذاتي و اساسي است كه در هر فرد وجود دارد.
اما گذشته از سطح فردي، هويت در سطوح بالاتر و عام تر با عنوان هويت جمعي نيز قابل رؤيت است و منظور از آن حوزه اي از حيات اجتماعي است كه فرد خود را با ضمير «ما» متعلق و منتسب به آن مي داند و در برابر آن احساس تعهد و تكليف مي كند. شناسايي بعد اجتماعي هويت، ما را به سمت شناخت هويت ملي و ديني رهنمون مي سازد كه از مهمترين انواع هويت به شمار مي روند.
هويت ملي مجموعه اي از نشانه ها و آثار مادي، زيستي، فرهنگي و رواني به شمار مي رود كه جوامع مختلف را از يكديگر متمايز مي سازد. زيرا اين آثار و نشانه ها از جامعه اي به جامعه ديگر متفاوت است. از سوي ديگر مي توان گفت كه: «هويت ملي مجموعه اي از نگرش ها و گرايش هاي مثبت نسبت به عوامل، عناصر و الگوهاي هويت بخش و يكپارچه كننده در سطح يك كشور به عنوان يك واحد سياسي است.»6
بر اين اساس مي توان دريافت كه هويت ملي در سطح ذهنيت و رفتار يكايك شهروندان و افراد جامعه قابل بررسي و جستجو است.از ديدگاه جامعه شناسان، ابعاد و عناصر هويت بخش در هر جامعه اي متفاوت از ساير جوامع است و برحسب شرايط و مقتضيات خاص هر جامعه اي مشخص مي گردد.در هر جامعه اجزاء و عناصر مختلفي در تشكيل هويت ملي افراد دخالت دارند كه ذيلا مي توان به برخي از آنها اشاره كرد:
- زبان و ادبيات: زبان و آثار ادبي بعد مهمي از ميراث مكتوب هر ملت است. زبان به عنوان يك محصول اجتماعي، ابزار و وسيله ارتباطات به شمار مي رود و در توليد و بازتوليد فرهنگ و هويت ويژه هر جامعه نقش مهمي دارد. زبان وسيله مهمي براي حفظ، شكل گيري و انتقال فرهنگ به شمار مي آيد. ادبيات مكتوب نيز در شكل دادن به هويت ملي بسيار مهم است. به گونه اي كه مجموعه ها و ديوان اشعار و آثار منثور ادبي كهن و معاصر در تقويت فرايند هويت يابي نقش عمده اي دارند. هرگونه دلبستگي و تعلق خاطر به زبان و آثار مكتوب سبب تقويت احساس هويت ملي مي شود.
در تشكيل هويت ايراني، زبان و ادبيات فارسي با گذشته اي پر از افتخار، در اوج شكوه و عظمت قرار دارد. رودكي شاعر روشن بين، فردوسي آفريدگار رستم، فرخي زاده سيستان، منوچهري شاعر طبيعت، مسعود سعدسلمان شاعر حبسيات، خيام پير نيشابور سنايي شاعر شوريده غزنه، خاقاني درودگر شروان و خالق قصيده ايوان مدائن، نظامي داستان سراي گنجه، مولوي ملاي روم سعدي شيخ شيراز، حافظ خواجه رندان، سهراب سپهري شاعرنقاش و... از جمله بزرگاني هستند كه درعرصه ادبيات فارسي ترسيم كننده هويت ملي مردم ايران به شمار مي روند.
قوم ايراني كه يكي از پنج تمدن كهن جهان است، ايرانيان داراي سابقه صدهزارساله سكونتي، ده هزارساله تمدني، سه هزارساله امپراطوري و 1500 ساله تمدن اسلامي و 29 ساله انقلاب اسلامي هستند. در تمام اين دوران، سرزمين تاريخي ايران و قوم ايراني با بحران هاي بزرگي روبه رو شد كه سعي و هدف هريك از آنها سلب هويت ايراني بود، اما ايراني و هويت ايراني پابرجا ماند و با افتخار وسربلندي به حيات ملي خويش تداوم بخشيد.
هويت ديني فرآيند پاسخگويي آگاهانه و هوشمندانه يك ملت به جهان بيني، ايدئولوژي، تعاليم ديني و مذهبي و ويژگي هاي مناسك و مراسم مذهبي متناسب با اعتقادات ديني و مذهبي خودشان مي باشد. وجود مذهب علاوه بر اينكه از لحاظ كاركردي عامل بسيار مهمي در روابط اجتماعي به شمار مي رود، موجب دلگرمي و سرزندگي و نشاط و اشتياق عمومي افراد جامعه مي شود و با مضامين ملي از جمله دولت، تاريخ و ميراث فرهنگي درآميخته است تا باعث تمايز و تفاوت جوامع از يكديگر گردد. هويت ديني در يك جامعه از يك سو شامل پاي بندي افراد به جوهر دين و ارزش هاي ديني است و از سوي ديگر بيانگر دلبستگي جمعي و عمومي افراد يك جامعه به شعائر، مناسك و نهادهاي ديني مي باشد. همچنين داراي بعد عملي نيز هست كه همانا مشاركت و تمايل عملي انسان ها به ظواهر آيين ها و مراسم مذهبي و ديني را دربرمي گيرد.
در جامعه ايران هم عناصر مختلفي در شكل گيري هويت ديني مردم تاثير دارند كه از آن جمله مي توان به قرآن به عنوان كتاب انسان ساز مسلمانان، سيره انبياء و ائمه اطهار، ادعيه و مناجات هاي مختلف، اماكن مقدس مذهبي همچون زيارتگاه ها، مساجد و امامزاده ها، مراسم و مناسك مذهبي مثل نماز و روزه و آيين هاي محرم و رمضان و ... اشاره كرد كه هر يك به نوعي در شكل گيري هويت ديني تاثير به سزايي دارند.
مفهوم شناسي هويت
علماي انساني و اجتماعي بر اين باورند كه براي ورود به مباحث اجتماعي و انساني، نخست بايد به تعريف آن دست زد. ضمن آنكه تعريف ارائه شده نيز بايد داراي دو ويژگي جامعيت و مانعيت باشد. از سوي ديگر بايد پذيرفت كه ارائه تعريف براي موضوع انساني، امري پيچيده و دشوار است و نمي توان تعريف واحدي براي موضوعات ارائه كرد.در فرهنگ فارسي معين، واژه هويت اينگونه معنا شده است: «آنچه موجب شناسايي شخص باشد. عبارت از حقيقت جزئيه است. يعني هرگاه ماهيت با شخص لحاظ و اعتبار شود، به آن هويت گويند.»1اريكسون از جمله روان شناسان بزرگي است كه توجه زيادي به مقوله «احساس هويت» كرده است. به عقيده وي «هويت احساسي است كه فرد در اوايل سن نوجواني، خود را از ديگران مجزا و متمايز دانسته، براي خود ثبات و يكپارچگي قائل است و خود را شبيه به تصور ديگران از خود مي داند. اين تصور، حد مطلوب است و گاهي هم در شكل گيري اين احساس و تصور از خود خلل به وجود مي آيد و فرد از خودش يكپارچگي ندارد. او چنين حالتي را بحران هويت يا آشفتگي هويت مي داند.»2
برگرولوكمان، هويت را دربرگيرنده همه نقش ها و گرايش هاي فردي مي دانند كه در طول مدت اجتماعي شدن، دروني كرده است. هويت از ديدگاه آنها «پديده اي است كه نتيجه ديالكتيك ميان واقعيت ذهني و ساختارهاي اجتماعي مي باشد.»3
نويسنده بحران هويت قومي در ايران معتقد است: «هويت عبارت از مجموعه خصوصيات و مشخصات اساسي اجتماعي و فرهنگي و رواني و فلسفي و زينتي و تاريخي همسان است كه به رسايي و روايي بر ماهيت يا ذات گروه به معني يگانگي يا همانندي اعضاي آن با يكديگر دلالت كند و آنها را در يك ظرف زماني و مكاني معين به طور مشخص و قابل قبول و آگاهانه از ساير گروهها و افراد متعلق به آنها متمايز سازد.»4
عليرغم ارائه تعاريف گوناگون، مي توان هويت را به معني چه كسي بودن به كار برد كه از نياز طبيعي انسان به شناخته شدن و معرفي شدن به چيزي يا جايي نشأت مي گيرد. اين احساس نياز به تعلق، نيازي ذاتي و اساسي است كه در هر فرد وجود دارد.
ابعاد هويت
هويت داراي دو بعد فردي و اجتماعي است كه در بعد فردي تلاش بر آن است تا به اين پرسش ها پاسخ داده شود: من كيستم؟ نيازهاي من چيست؟ نسبت به ديگران چه وظايفي دارم؟ ديگران نسبت به من چه وظايفي دارند؟ و...اما گذشته از سطح فردي، هويت در سطوح بالاتر و عام تر با عنوان هويت جمعي نيز قابل رؤيت است و منظور از آن حوزه اي از حيات اجتماعي است كه فرد خود را با ضمير «ما» متعلق و منتسب به آن مي داند و در برابر آن احساس تعهد و تكليف مي كند. شناسايي بعد اجتماعي هويت، ما را به سمت شناخت هويت ملي و ديني رهنمون مي سازد كه از مهمترين انواع هويت به شمار مي روند.
هويت ملي
هويت ملي، فراگيرترين و در عين حال مشروع ترين سطح هويت در تمامي نظام هاي اجتماعي جداي از گرايش هاي ايدئولوژيك مي باشد. «هويت ملي فرايند پاسخگويي آگاهانه يك ملت به پرسش هايي پيرامون خود، گذشته، كيفيت، زمان، تعلق، خاستگاه اصلي و دائمي، حوزه تمدني، جايگاه سياسي، اقتصادي، فرهنگي و ارزش هاي مهم از هويت تاريخي خود است»5.هويت ملي مجموعه اي از نشانه ها و آثار مادي، زيستي، فرهنگي و رواني به شمار مي رود كه جوامع مختلف را از يكديگر متمايز مي سازد. زيرا اين آثار و نشانه ها از جامعه اي به جامعه ديگر متفاوت است. از سوي ديگر مي توان گفت كه: «هويت ملي مجموعه اي از نگرش ها و گرايش هاي مثبت نسبت به عوامل، عناصر و الگوهاي هويت بخش و يكپارچه كننده در سطح يك كشور به عنوان يك واحد سياسي است.»6
بر اين اساس مي توان دريافت كه هويت ملي در سطح ذهنيت و رفتار يكايك شهروندان و افراد جامعه قابل بررسي و جستجو است.از ديدگاه جامعه شناسان، ابعاد و عناصر هويت بخش در هر جامعه اي متفاوت از ساير جوامع است و برحسب شرايط و مقتضيات خاص هر جامعه اي مشخص مي گردد.در هر جامعه اجزاء و عناصر مختلفي در تشكيل هويت ملي افراد دخالت دارند كه ذيلا مي توان به برخي از آنها اشاره كرد:
- زبان و ادبيات: زبان و آثار ادبي بعد مهمي از ميراث مكتوب هر ملت است. زبان به عنوان يك محصول اجتماعي، ابزار و وسيله ارتباطات به شمار مي رود و در توليد و بازتوليد فرهنگ و هويت ويژه هر جامعه نقش مهمي دارد. زبان وسيله مهمي براي حفظ، شكل گيري و انتقال فرهنگ به شمار مي آيد. ادبيات مكتوب نيز در شكل دادن به هويت ملي بسيار مهم است. به گونه اي كه مجموعه ها و ديوان اشعار و آثار منثور ادبي كهن و معاصر در تقويت فرايند هويت يابي نقش عمده اي دارند. هرگونه دلبستگي و تعلق خاطر به زبان و آثار مكتوب سبب تقويت احساس هويت ملي مي شود.
در تشكيل هويت ايراني، زبان و ادبيات فارسي با گذشته اي پر از افتخار، در اوج شكوه و عظمت قرار دارد. رودكي شاعر روشن بين، فردوسي آفريدگار رستم، فرخي زاده سيستان، منوچهري شاعر طبيعت، مسعود سعدسلمان شاعر حبسيات، خيام پير نيشابور سنايي شاعر شوريده غزنه، خاقاني درودگر شروان و خالق قصيده ايوان مدائن، نظامي داستان سراي گنجه، مولوي ملاي روم سعدي شيخ شيراز، حافظ خواجه رندان، سهراب سپهري شاعرنقاش و... از جمله بزرگاني هستند كه درعرصه ادبيات فارسي ترسيم كننده هويت ملي مردم ايران به شمار مي روند.
تاريخ
تحولات، وقايع و فرآيندهاي درازمدت تاريخي در شكل دادن به احساس عميق دلبستگي و تعلق به يك كشور موثر است. خاطرات، رخدادها و حوادث، شخصيت ها و فراز و نشيب هاي تاريخي در شكل دادن به هويت ملي بسيار موثر هستند.«بعد تاريخي هويت ملي عبارت از آگاهي مشترك افراد يك جامعه از گذشته تاريخي و احساس دلبستگي به آن و احساس هويت تاريخي است و هم تاريخ پنداري، پيوند دهنده نسل هاي مختلف به يكديگر است كه مانع جداشدن يك نسل از تاريخش مي شود. زيرا هر جامعه اي با هويت تاريخي خود تعريف و ترسيم مي شود.»قوم ايراني كه يكي از پنج تمدن كهن جهان است، ايرانيان داراي سابقه صدهزارساله سكونتي، ده هزارساله تمدني، سه هزارساله امپراطوري و 1500 ساله تمدن اسلامي و 29 ساله انقلاب اسلامي هستند. در تمام اين دوران، سرزمين تاريخي ايران و قوم ايراني با بحران هاي بزرگي روبه رو شد كه سعي و هدف هريك از آنها سلب هويت ايراني بود، اما ايراني و هويت ايراني پابرجا ماند و با افتخار وسربلندي به حيات ملي خويش تداوم بخشيد.
ميراث فرهنگي
ميراث فرهنگي مشترك در بين شهروندان يك كشور سبب توافق فرهنگي آنها مي-شود و به طور خودآگاه يا ناخودآگاه مردم يك كشور را تحت تأثير قرار مي دهد. ميراث فرهنگي هر ملت شامل مناسك عام، شيوه هاي معماري، سنت ها، اعياد، اسطوره ها و فولكلور مي باشد كه دربين افراد جامعه پيوند و همبستگي ايجاد مي كند و دلبستگي مردم به اين عناصر فرهنگي باعث شكل گيري و تقويت هويت ملي افراد جامعه مي شود.در فرهنگ ايراني جشن ها و اعياد ملي مانند نوروز، يلدا، چهارشنبه سوري و ... از نشانه هاي هويت ملي به شمار مي روند، سبك معماري بناها و مكان ها، آداب و رسوم و مناسك و آئين ها و سنت هاي عام، لباس و طرز پوشش و هنرهاي ملي و بومي و غيره در شكل گيري و تقويت فرآيند هويت ملي تأثير شگرف و قابل توجهي دارند و باعث تمايز هويت ملي ايرانيان از ساير اقوام جهان مي گردد.جغرافيا
محيط جغرافيايي تبلور فيزيكي، عيني، ملموس و مشهود هويت ملي است. براي شكل گيري هويت واحد ملي، تعيين محدوده و قلمرو يك سرزمين مشخص ضرورت تام دارد. هويت از ديدگاه جغرافيايي عبارت است از نگرش مثبت به آب و خاك به اين جهت كه «ما» ساكن يك كشور و يك سرزمين معين هستيم و از جايگاه مشخصي در نظام هستي برخورداريم. دلبستگي و تعلق خاطر به سرزمين مادري كه با مرزهاي معين مشخص مي گردد به شكل هاي مختلف نمايان مي گردد مثلا آمادگي براي دفاع از سرزمين و ميهن در زمان بروز خطر، احساس افتخار و عزت به سرزمين محل سكونت از نشانه هاي تعلق خاطر به محيط جغرافيايي خويش است و نقش مهمي در كسب هويت ملي ايفا مي كند.از سوي ديگر محيط جغرافيايي با شرايط طبيعي حاكم بر آن خصوصيات و خصلت هاي شخصيتي خاصي در افراد ايجاد مي كند كه سبب تمايز آنها با افراد ديگر درنقاط مختلف مي گردد.هويت ديني
در بحث هويت ديني، برخورداري از دين و تعاليم مذهبي مشترك در يك جامعه مورد توجه قرار مي گيرد. با توجه به شدت يافتن فرآيندهاي توسعه و نوسازي در جوامع كنوني، مذهب همچنان در تمام ابعاد خود به عنوان منبعي مهم براي هويت و معنابخشي در جهان متجدد و آشفته كنوني به شمار مي رود. «برخلاف بعضي تصورات كه مذهب را در نتيجه تداوم روند تجددگرايي، محو شده مي پنداشتند، دين به عنوان منبع اوليه معنابخشي و هويت بخشي به بسياري ازمردم دنيا چون مسيحيان، مسلمانان، بودائيان و هندوان مطرح است». 7 امروزه بسياري از متفكران و انديشمندان معتقدند كه تعاليم ديني توان بسيج سياسي توده ها را داشته و عامل بسيار مهمي در وحدت افراد جامعه به شمار مي رود.هويت ديني فرآيند پاسخگويي آگاهانه و هوشمندانه يك ملت به جهان بيني، ايدئولوژي، تعاليم ديني و مذهبي و ويژگي هاي مناسك و مراسم مذهبي متناسب با اعتقادات ديني و مذهبي خودشان مي باشد. وجود مذهب علاوه بر اينكه از لحاظ كاركردي عامل بسيار مهمي در روابط اجتماعي به شمار مي رود، موجب دلگرمي و سرزندگي و نشاط و اشتياق عمومي افراد جامعه مي شود و با مضامين ملي از جمله دولت، تاريخ و ميراث فرهنگي درآميخته است تا باعث تمايز و تفاوت جوامع از يكديگر گردد. هويت ديني در يك جامعه از يك سو شامل پاي بندي افراد به جوهر دين و ارزش هاي ديني است و از سوي ديگر بيانگر دلبستگي جمعي و عمومي افراد يك جامعه به شعائر، مناسك و نهادهاي ديني مي باشد. همچنين داراي بعد عملي نيز هست كه همانا مشاركت و تمايل عملي انسان ها به ظواهر آيين ها و مراسم مذهبي و ديني را دربرمي گيرد.
در جامعه ايران هم عناصر مختلفي در شكل گيري هويت ديني مردم تاثير دارند كه از آن جمله مي توان به قرآن به عنوان كتاب انسان ساز مسلمانان، سيره انبياء و ائمه اطهار، ادعيه و مناجات هاي مختلف، اماكن مقدس مذهبي همچون زيارتگاه ها، مساجد و امامزاده ها، مراسم و مناسك مذهبي مثل نماز و روزه و آيين هاي محرم و رمضان و ... اشاره كرد كه هر يك به نوعي در شكل گيري هويت ديني تاثير به سزايي دارند.
منابع :
1- فرهنگ فارسي معين -محمد معين، انتشارات اميركبير- 1371- ص .1223
2- هويت ملي- مذهبي جوانان، محمد باقر آخوندي - انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم- 1383- ص .18
3- ساخت اجتماعي واقعيت، توماس اوكمان و پيتر برگر، ترجمه فريبرز مجيدي ، انتشارات علمي- فرهنگي، 1375- ص .236
4- بحران هويت قومي در ايران، علي الطايي، نشر شادگان- 1378- ص .139
5- درآمدي بر فرهنگ و هويت ايراني، مريم صنيع اجلال، انتشارات توسعه مطالعات ملي- 1384- ص 104
6- همان.
7- سنجش گرايش به هويت تاريخي، رحمت الله معمار، انتشارات اداره كل مطالعات مركز تحقيقات و سنجش برنامه سازمان صدا و سيما، 1378، ص .17 8- مدرنيزاسيون و خشونت، كومار روپسينگه، ترجمه اصغر افتخاري، نشر سفير، 1379- ص .125
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}