چگونگى نظارت وبازرسى کارآمد و مؤثر
چگونگى نظارت وبازرسى کارآمد و مؤثر
منبع:روزنامه رسالت
“ نظارت درونى و احساس حضور در محضر حق، مانع از تخلف انسانها مى شود. اما اين عامل در همه انسانها و به قدر کافى وجود ندارد، بنابراين نظارت بيرونى از اهم مسائل تمامى جوامع بشرى است”(1)
نظارت بر عملکردها (اعم از افراد يا دستگاهها ) هم لازم است و هم مفيد. در محيط خانواده يک پدر با ابزار مختلفى در صدد است تا رفت و آمد، نشست و برخاست و منابع تامين مالى و نحوه هزينه کرد آن توسط فرزندان خود را با استفاده از روشهاى مختلف (اعم از مستقيم يا غير مستقيم) کنترل نمايد. اين نظارتها در طول زندگى انسانها بر محيط فعاليت و زندگى آنها حاکم بوده و در ابعاد و اشکالى وسيعتر از طريق دولتها تداوم مى يابد. رفتار،گفتار، حرکات و فعاليتهاى عموم ما توسط افراد و دستگاههاى مختلفى در سطح جامعه تحت نظارت است. در سطحى کلان، عموم ما تحت نظارت دستگاههاى حکومتى نيز هستيم بدين معنا که عموم شهروندان در نقاط مختلف دنيا در معرض نظارتهاى روزانه اى هستند که از سوى دستگاههاى مختلف بر آنها اعمال مى شود. البته اين دستگاهها نيز به حال خود رها نشده بلکه بر آنها نيز نظارت صورت مى گيرد. اين مهم در کشور ما به وسيله دستگاههاى مختلفى انجام مى گيرد که در سطح قواى سه گانه در حال فعاليت مى باشند. دستگاههايى که عهده دار وظيفه مهم”نظارت بر رفتار و عملکرد دستگاههاى دولتي” هستند و براى اين منظور انجام بررسيها و بازرسيهاى متعددى را برنامه ريزى مى کنند. در اين نوشتار روى سخن با ناظرين و بازرسان در اين دستگاههاى اخير الذکر است. دستگاههايى که با ايفاى تکليف نظارت و بازرسى بر ساير اجزاى نظام مسئوليت مهم پاسدارى از اعتماد و اطمينان عمومى را عهده دار شده اند. به عقيده نگارنده، انجام هرچه مطلوب و موثرتر وظايف محوله توسط افرادى که به امر خطير نظارت و بازرسى از دستگاههاى اداري، اجرايى و قضائى کشور مى پردازند در گرو توجه به موارد مهمى است که در اين نوشتار به آن مىپردازيم:
1- شناخت دقيق از موضوع و محيط بازرسى
شناخت دقيق از موضوع و محيط بازرسى و نيز قوانين و مقررات ناظر و حاکم بر آن يکى از مهمترين بايدهاى بازرسى کارآمد و موثر است. چنانچه بازرس پيش از ورود به هر محيط و موضوعى به قوانين و مقررات حاکم بر آن اشراف پيدا کند بديهى است که يافته هايش لاجرم از دقت، استحکام و استدلال بالاترى برخوردار خواهد بود.2- اولويت بندى موضوعات
روزانه در معرض بسيارى از مسائل و موضوعاتى هستيم که در نگاه اوليه ضرورت انجام بررسى در خصوص آنها وجود دارد. طبيعى است با لحاظ محدوديتهاى زمانى و امکانات رسيدگى به همه آنها وجود ندارد.به فرمايش امير مومنان علي(ع:)
انديشه (انسان) براى همه کارها گنجايش ندارد، پس( بايد) آن را براى مسائل مهم و اساسي، فارغ (نگه داشت()2)
و در جايى ديگر مى فرمايند: “ کسى که به کار غيرمهم مشغول شود، کار مهمتر را ضايع خواهد کرد.”(3)
از اين رو ضرورى است با انجام اقداماتى به اولويت بندى موضوعات روى آوريم. براى اين منظور بايد ببينيم هر کدام از موضوعات در اختيار ما، دغدغه چه ميزان از مردم جامعه بوده آثار و تبعات ناشى از عدم توجه به آن چه تعداد از آنان را متاثر مى سازد. بديهى است هر چه تعداد افرادى که در معرض تاثيرات موضوع مذکور هستند افزايش يابد به همان ميزان بر اهميت موضوع افزوده شده در نتيجه از اولويت بيشترى جهت رسيدگى برخوردار مى گردد.
3- آشنايى با قواعد، اخلاق و مهارتهاى بازرسي
موفقيت در امر بازرسى مستلزم آشنايى با قواعد، اخلاق و مهارتهاى خاص آن است. يک بازرس موفق بايد اين قواعد را فراگرفته بدان ملتزم باشد. برخوردارى از دانش و اطلاعات تخصصى حوزه مورد بازرسي، شنيدن اظهار نظرهاى مختلف در خصوص موضوع ( اعم از اينکه در راستاى تائيد موضوع باشد يا رد آن)، داشتن صبر و حوصله در جهت کشف حقيقت، حساسيت در برابر پديده هاى پيراموني، داشتن شجاعت برخورد با مفاسد و متخلف، داشتن مهارتهاى ادراکى و ارتباطي، داشتن انديشه و تفکر استراتژيک و کلان نگر، برخوردارى از قدرت تجزيه و تحليل، توانايى جمع آورى اطلاعات و... از جمله اين قواعد و اخلاق است که توجه به آنها موجبات ارتقاى کيفيت فعاليت انجام شده را فراهم مى آورد.4- مطالعه گزارشهاى پيشين وتجارب گذشتگان
بازرسان در شروع هر پروژه بازرسى لازم است کارهايى که پيش از آنها در خصوص آن موضوع انجام گرفته است را مطالعه نمايند. با اين اقدام، آنان، اطلاعات و آشنايى اوليه در خصوص محيط و موضوع به دست آورده در جريان وضعيت گذشته عملکردى دستگاهى که قرار است در آن وارد شوند قرار مى گيرند. به واقع گزارش پيشين، بسان چراغى پيش روى بازرس است تا با اشراف بر آن به جستجوى مطالب و موارد تازه و بديع پرداخته، ميزان توجه دستگاه به نکات مطروحه در گزارشهاى پيشين را نيز مورد توجه قرار دهد.5- تبيين اهميت وضرورتهاى موضوع مورد بررسى براى مديران دستگاهها
ترديدى نيست مديرانى که به مسئوليت خود به ديده فرصتى براى خدمت مىنگرند براى دست يافتن به اين مهم داشتن زير مجموعه اى سالم با دستهاى پاک را جستجو مى کنند و از هرگونه اقدامى که به روشن شدن هر وضعيت ابهامآلودى بينجامد حمايت نموده به اين روند کمک نيز خواهند کرد. مهم اين است که بازرسان بتوانند اين حس و هدف خود را به مديران موصوف منتقل نمايند. در چنين صورتى است که آن مديران نه تنها حضور و فعاليت بازرسان را باعث محدود شدن اختياراتشان نخواهند پنداشت بلکه خود را عضوى از اعضاى هيئت بازرسى خواهند دانست و بدين وسيله اهداف و برنامه هاى بازرسى نيز در حداقل زمان و به صورت کامل ترمحقق خواهد شد.6- برانگيختن شوق عدالت طلبى و اعتماد درونى کارکنان دستگاهها
انسان فطرتا تشنه و جستجوگر عدالت است و در اين راستا از هر حرکت و انديشه اى که تحقق اين مهم را به تاخير انداخته يا متوقف نمايد گريزان و متنفر است. از اين شوق و علقه درونى و الهى انسانها مى توان استفاده هاى شايانى در جهت تحقق اهداف بازرسى برد و از همراهى و همفکرى آنان در جهت طى سريع و سالم مسير بازرسى کمک گرفت. مهم آن است که اين اشتياق و اعتماد درونى افراد با اتخاذ تدابير هوشمندانه و مدبرانه از سوى کسانى که مسئوليت خطير نظارت و بازرسى را بر عهده دارند، بر انگيخته شود. آنگاه قاطبه افراد يک مجموعه متصل به صندوق بيت المال را بسان بازرسانى خواهيم يافت که فراتر از تکليف ادارى در جهت انجام تکاليف شرعى خود در مسير کمک به هدف و حرکت عدالت طلبانه ما قرار گرفته، به اين مهم به چشم يک عبادت مى نگرند.7- بهره مندى از نظرات مشاورين و متخصصان
طبيعى است که هيچ کس به تنهايى بر همه علوم و فنون مسلط نبوده بلکه اين علوم ميان کثيرى از انسانها توزيع شده است.لذا اينکه کسى در حوزه اى به ندانسته هاى خود اعتراف نمايد نه تنها عيب نيست بلکه گوياى شجاعت و حسن نفس اوست. حسن بزرگى که مانع از به خطا رفتن وى در جريان قضاوتها و تصميم گيريهايش مى شود.بخصوص در امر مهم بازرسى که نتيجه کار، با جان، مال و آبروى مردم از يک سو و حدود و حقوق بيت المال از سوى ديگر ارتباط مستقيم دارد. بنا بر اين ضرورى است که بازرسان خود را از مشاوره با افراد خبره و مطلع در حوزه هايى که در آن مسلط و مطلع نيستند بى نياز ندانند.گاهى وقوف به کنه يک موضوع و يافتن حقيقت درون آن ايجاب مى نمايد که بازرس به نظرات متخصصان و صاحب نظران درحوزههايى چند مراجعه کند. از چنين مراجعاتى بايد با روى گشاده استقبال و اين روش و رويه را توسعه داده و تقويت نمود تا کسى خود را از علم ديگرى بى نياز نداند.8- استفاده از تيمى از افراد با مهارتها و قابليتهاى مختلف
يک گزارش اگر حاصل کار گروهى افرادى با توانائيها و مهارتهاى مختلف باشد يقينا از استحکام و مطلوبيت مضاعفى برخوردار خواهد بود.ترديدى نيست که هر کسى داراى حد و سطحى از مهارتها وتوانائيها بوده جمع اين توانائيها و مهارتها است که مى تواند به غناى نتيجه کار افزوده آن را داراى ارزش افزوده نمايد. براى مثال در يک جمعي، فردى را با روابط عمومى بالا و برخوردار از توانايى خاص در امر برقرارى ارتباط مفيد با ديگران مى بينيم. شخص ديگرى از همان جمع را داراى مهارت ويژه در امر تجزيه و تحليل اطلاعات و مطالب مى يابيم و ديگرى را برخوردار از فن و مهارت بالا در امر نگارش مى بينيم و نفر چهارمى را داراى دانش و اطلاعات ريز حقوقي. طبيعى است چنانچه اين چند نفر به جمع هم عهده دار کار بازرسى شوند نتيجه کارشان از اثربخشى بالاترى برخوردار خواهدشد.9- به کارگيرى فناورى اطلاعات در کسب وتحليل اطلاعات
پيچيده تر شدن روابط و رفتارها و ابزار ادارى اقتضاء مى کند که بازرسان در جهت هرچه اثربخش تر شدن فعاليتهايشان از ابزار، روشها و تکنولوژى متناسب با شرايط روز استفاده کنند. به عقيده دانشمندان علوم اداري، نظامهاى ادارى با عبور از مراحل سنتى و بوروکراتيک به مرحله جديد خود يعني” اينفوکراسي” رسيده است. اين مرحلهاى است که در آن رايانه و نرم افزار به کمک مديران آمده به آنان اين امکان را مىدهد که از ماشين به عنوان مشاور، برنامهريز و حتى مجرى برنامه ها و دستورات خود استفاده نمايند. طبيعى است در اين گونه شرايط بسيارى از اطلاعات و روابط ميان بخشها و افراد حقيقى و حقوقى نه در لابه لاى کاغذها و پروندههاى کاغذى بلکه در درون پايگاههاى اطلاعاتى ثبت و ضبط شود که البته دسترسى به آنها نيازمند تسلط بر اين سيستمها، روشها و ابزار است. ضرورت توجه به فنآورى اطلاعات به همين مورد ختم و محدود نمى شود بلکه موجب مى گردد تا بازرسان به بروزسازى روشهاى بازرسى روى آورده در روشهاى سنتى محدود و محصور نمانند.10- بازرسى از عملکردها با در دست داشتن شاخصهاى معتبر و علمي
ورود به هر دستگاه با هدف بررسى عملکرد آن مستلزم در اختيار داشتن شاخص و معيار است. چه بسا عده اى با مقايسه وضع موجود يک دستگاه با گذشته آن، بخواهند به ارزيابى عملکرد کنونى آن بپردازند. اما بايد گفت اين روش، شاخص مقبول و مطلوبى براى پى بردن به ميزان موفقيتهاى يک دستگاه نبوده ونمى تواند ما را در رسيدن به برآورد حقيقى از توانائيها و شايستگىهاى مديران و پرسنل آن يارى نمايد. در اين رابطه مى توان از” قانون و برنامه هاى مصوب” به عنوان 2 شاخص مهم براى اين منظور نام برد. در هر بررسى و بازرسى بايد با پيش رو داشتن مجموعه قوانين و مقررات و نيز برنامه هاى مصوب مربوطه، به ارزيابى عملکرد آن دستگاه پرداخت تا مشخص شود چه ميزان در رسيدن به اهداف برنامه هاى مصوب موفق بوده و در اين مسير چه ميزان به رعايت قوانين و مقررات مربوطه پايبندى داشته است.11- تشخيص انواع مفاسد و تمييز ميان آنها
در اثناى بررسى و بازرسى از عملکرد دستگاهها چه بسا به مفاسدى در حوزههاى مختلف پى ببريم. مفاسدى که الزاما همه آنها از يک نوع نيست. برخى از اين مفاسد، مفاسد فردى است. بدين معنا که در نتيجه يک تقصير يا قصورى که يکى از پرسنل آن دستگاه مرتکب شده به وجود آمده و اثرات و تبعات آن نيز محدود بوده است. نوع ديگرى از مفاسد هستند که سازمان يافته بوده ممکن است در نتيجه تبانى و تصميمگيرى جمعى در درون دستگاهى بروز پيدا کند. طبيعى است که اهداف عاملان اين گونه از مفاسد و اثرات و لطمات ناشى از آن کلان و وسيع بوده چه بسا از حمايتهاى اغيار نيز برخوردار باشد. شمارى ديگر از مفاسد هستند که در نتيجه وجود ابهام يا ضعف در قوانين به وجود مى آيد. ابهام و ضعفهايى که موجب برداشتهاى سليقه اى افراد از آن مى شود. بنا بر اين ضرورى است هر کدام از اين گونه مفاسد به درستى شناسايى شده متناسب با وضعيت هر کدام از آنها تحقيق و پيگيرى لازم بهعمل آيد.12- حفظ توامان حريم بيت المال وحرمت وحقوق افراد
کسى که عهده دار امر بازرسي، نظارت و يا حسابرسى از اشخاص حقيقى يا حقوقى مى شود که به صندوق بيتالمال دسترسى دارند بايد خود را در برابر 2 وظيفه مهم، مسئول و پاسخگو دانسته و مراقبت در اين زمينه را هر روز مضاعف سازد. بدين ترتيب که مى بايست از يکسو از حريم و حدود بيت المال مراقبت نمايد تا وجوهي”من غير حق” و در مسيرى غير از مسير مقرر و مصوب در قوانين و ضوابط، بخصوص در راستاى منافع شخصى افراد به مصرف نرسد و از سوى ديگر مراقبت نمايد تا اين حساسيت به امر بيت المال او را به قضاوت عجولانه و ناشى از جزئى نگرى در برابر افراد ( اعم از مديران يا کارکنان دستگاهها ) نکشاند. قضاوتهايى که چه بسا به خدشه دار شدن حريم، حرمت و آبروى آنان منجر گرديده اقدامات جبرانى بعدى براى ترميم آن نيز موثر و مفيد نيفتد.نگاهى به سيره و شيوه امير مومنان امام علي(ع) در اين خصوص حائز اهميت و توجه است. به مواردى از نحوه برخورد ايشان با مصاديقى از صرف” من غير حق” بيت المال توجه کنيد:
الف) على عليه السلام در نامه چهل و سوم به مصقله بن هبيره از کارگزاران خود چنين مى نويسند:
در باره تو، به من، گزارشى داده اند که اگر چنان کرده باشي، خداى خود را به خشم آورده اى و امام خويش را نافرمانى کرده اي. خبر رسيد که تو، غنيمت (بيت المال) مسلمانان را - که نيزه ها و اسبهايشان، گرد آورده و با ريخته شدن خونهايشان، به دست آمده - به عربهايى که خويشاوندان تو هستند و تو را گزيده اند، پخش مى کني! به خدايى که دانه را شکافت و پديده ها را آفريد! اگر اين گزارش، درست باشد، در نزد من، خوار، و منزلت تو، سبک گرديده است. پس حق پروردگارت را، لبيک شمار و دنياى خود را با نابودى دين، آباد مکن که زيانکارترين انساني.(4)
ب) امام علي(ع) در نامه چهلم، خطاب به تعدادى از کارگزاران خود چنين مى نگارند:
بلغنى انک جردت الارض فاخذت ما تحت قدميک و اکلت ما تحت يديک! فارفع الى حسابک! و اعلم ان حساب الله اعظم من حساب الناس(5)
به من خبر رسيده که کشت زمينها را، برداشته و آنچه را که مى توانستي، گرفته و آنچه در اختيار داشتي، به خيانت خورده اي! پس هرچه زودتر، حساب اموالت را براى من بفرست! و بدان که حسابرسى خداوند، از حسابرسى مردم، سخت تر است.
ج) امام علي(ع) در نامه اى به منذر از کارگزاران خود چنين مى نويسند:
و لئن کان ما بلغنى عنک حقا، لجمل اهلک و شسع نعلک، خير منک و من کان بصفتک فليس باهل ان يسد به ثغر او ينفذ به امر، او يعلى له قدر، او يشرک فى امانه، او يومن على جبايه!فاقبل الى حين يصل اليک کتابى هذا. ان شاء الله؛
اگر آنچه به من گزارش رسيده، درست باشد، شتر خانه ات و بند کفش تو، از تو، باارزش تر است. و کسى که همانند تو باشد، نه لياقت پاسدارى از مرزهاى کشور را دارد و نه مى تواند کارى را به انجام رساند، يا ارزش او، بالا رود، يا شريک در امانت باشد و يا از خيانتى دور ماند. پس چون اين نامه به دست تو رسد، نزد من بيا. انشاءالله(6)
پىنوشتها:
1- از بيانات مقام معظم رهبرى درجمع رئيس و مديران سازمان بازرسى کل کشور - 6/12/1375
2- (آمدي، عبدالواحد، غررالحکم و دررالکلم)
3- همان منبع
4- نهج البلاغه - نامه 43
5- نهج البلاغه، نامه 40
6- نهج البلاغه، نامه 71
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}