نویسندگان:
دکتر محمدزمان رستمی
طاهره آل بویه




 

از منظر اهل سنت، امام کسی است که برای او ولایت بر امت و تصرف در امورشان است، به گونه‌ای که برتر از او نباشد، امامت ریاست علم در دین و دنیا به عنوان خلیفه پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) است و امامت، خلافت از صاحب شرع در حراست از دین و سیاست دنیاست. (1)
اهل سنت در مسئله امامت، گرفتار تناقض شده‌‌اند، زیرا در مقام تعریف، امام را اسلام شناسی عادل و مجاز از سوی رسول می‌دانند و در مقام تعیین مصداق، نه این شرایط را اخذ می‌کنند و نه چنین شرایطی در امامان آن‌ها وجود دارد. (2)
مسئله امامت نزد شیعه، مسئله‌ای کلامی و نزد اهل سنت، مسئله‌ای فقهی و عرفی است؛ از این رو، در نزد شیعه، وجوب نصب امام، برخداست، اما در نزد اهل سنت، بر مردم. علت وجوب نصب امام بر خدا لطف بودن آن است و لطف هر فعلی است که خدا در حقّ مردم برای تقرّب آنان انجام می‌‌دهد.
از نظر هر دو گروه شیعه و سنی، پیامبر سه مقام دارد: الف) تلقی و ابلاغ وحی؛ ب) تبیین وحی؛ ج) ریاست بر امور دنیای مردم. هم‌چنین از نظر هر دو گروه، پس از وفات پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم)، وحی نبوتی منقطع شده است، اما شیعه معتقد است که پس از پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم)، عهده‌دار آن دو مقام دیگر، شخصی است که از طرف خدا تعیین می‌شود، ولی اهل سنت، امامت را تداوم نبوت ندانسته، بلکه آن را به منزله تئوری حکومت در جامعه دینی می‌دانند که به تفکیک دین از سیاست می‌انجامد.
امام در فرهنگ شیعه شخصی است که برای او وحی به معنای الهام و تحدیث منقطع نمی‌شود و کلام او در تبیین وحی، حجت است و او در همه امور اجتماعی، نظامی، سیاسی، اقتصادی و خارجی واجب الاطاعه است. (3)

مراتب امامت

ریاست عام مردم، که این مرتبه از امامت مورد وفاق اهل سنت نیز هست.
امامت به معنای مرجعیت دینی، اما نه برای یک مجتهد و اسلام شناس که با فکر خود اسلام را شناخته باشد (4) و جایزالخطا باشد، بلکه فردی که از راه‌های غیبی، علوم اسلام را از پیامبر گرفته است و عاری از خطاست، (5) اهل سنت برای هیچ کس چنین مقامی قائل نیستند.
امامت به معنای ولایت و آن آخرین مرحله سیر تکاملی انسان است (6) و امام در این مرتبه، انسان کامل و حجت زمان است.
بعضی شیعیان به امامت به معنای اول قائل‌اند و برخی دیگر، مرحله دوم را هم قائل می‌‌باشند، اما اکثریت به مرحله سوم هم اعتقاد دارند. (7)

پی‌نوشت‌ها:

1.محمود یزدی، امامت پژوهی، ص 41، به نقل از همدانی معتزلی در شرح اصول الخمسه، ماوردی در احکام السلطانیه، تفتازانی در شرح المقاصد، قوشچی در شرح تجرید الاعتقاد، مفتی در قاموس البحرین، جرجانی در التعریفات و ابن خلدون در مقدمه.
2.عبدالرزاق لاهیجی، گوهر مراد، ص 289.
3.مصباح یزدی، راهنماشناسی، ص 396 - 411.
4.یعنی علم او اکتسابی باشد.
5.یعنی علم او باطنی و حضوری است.
6.سیر تکاملی انسان هرگز به انتها نمی رسد؛ از این رو، پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) بعد از رسالتش نیز تقرب و تکاملش استمرار یافت تا جایی که از جبرئیل (علیه‌السلام) نیز بالاتر رفت و پس از آن نیز این سیر را ادامه داد و تعدد معراج‌های حضرت بر تکامل بالاتر وی دلالت دارد.
7.مطهری، مجموعه آثار، ج 4، ص 848 - 850.

منبع مقاله:
رستمی، محمدزمان و آل بویه، طاهره، (1390)، علم امام (با رویکرد قرآنی، روایی، عرفانی، فلسفی و کلامی)، قم: مؤسسه بوستان کتاب (مرکز چاپ و نشر دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیّه قم)، چاپ دوم