اسلام و نجات زن
اسلام با ظهورش, ((غبار غليظ مظلوميت و ذلت)) را از ايـن مخلـوق الهى و شـريك مرد در زنـدگـى پاك كرد و به طـرق مختلف ((كـرامت ذاتى زن)) را آشكار ساخت. سنـن جاهلى و رفتارهاى غير انسانى با زنـان را تقبيح نمـود و آنـان را به رفتـار نيكـو و اداى حقـوق انسانـى زنان تشـويق و مـوظف ساخت. ملاكهاى ارزشـى را در جـامعه دگرگـون كرد, نه مرد بودن را ملاك كـرامت شمرد و نه زن بـودن را نشـانه نكبت و بـدبختـى, بلكه معيـار و فضيلت را ((تقـــــوا و خـويشتـن دارى در برابر گناه و نافرمانـى خدا)) شمرد, چه دارنده آن مرد باشد و چه زن. به زنان حقوق مساوى با حقـوق مردان اعطإ نمـود چـرا كه در انسـانيت تفاوتـى ميان زن و مـرد نيست و اگـر تفاوتهايـى در بعضـى از حقـوق دارنـد, مـربـوط به ويژگـى زن يا ويژگـى, مرد است و امرى كاملا طبيعى و عقلايـى است و هيچ كدام از ايـن حقـوق ويژه, ملاك ارزش و امتياز نزد خـداونـد سبحـان نيست. آنچه را كه ملاك كرامت و ارزش به جامعه معرفـى كـرد, مـربـوط به انسـانيت انسـان است نه زن و مـرد بـودن انسـان.
در ايـن مكتب به زن استقلال و هـويت بخشيـده شـــد. او گذشته از اينكه مى تـواند پله هاى رشد و تعالى را بپيمايد, در عرصه مذهبـى داراى هـويت مستقل است, تكـاليف و حقـوق خـاص خـود را دارد, در احكام تقليد, سفر, تصرف در اموال و امثال آن تابع مرد نبـوده و به عنـوان ((انسـان مكلف)), خـود مستقلا داراى مسـووليت است. از نظر اجتماعى و حقـوق, مالك كار و دسترنج خـويـش است. و ان ليـس للانسان الا ما سعى.(7) حق دارد, بلكه موظف است تحصيل علـم نمايد و حـد معينـى بـراى تحصيل وجـود ندارد.
علت نفـوذ و گستـرش سـريع اسلام در جزيـره العرب و فتح قلـوب ملل مختلف, در اهتمام ايـن مكتب به حقـوق انسانى اقشار مختلف جامعه بويژه اقشار مظلوم آن بود. بى جهت نبـود كه محرومان و مظلومان و از آن جمله زنان در گرايش به اسلام و پذيرفتـن ايـن مكتب پيشقدم بـوده و در تشـويق و تحـريص شـوهـران خـويـش نقـش داشتند. قرآن كريم در شرايط آن روز جامعه, زنانى شايسته چون حضرت مريـم سلام الله عليها و آسيه همسـر فـرعون را معرفـى كرده و از ايشان به عنـوان زنان صـالح و وارسته تجليل نمـود. مهمتـر از همه, از حضرت زهرا سلام الله عليها, به عنـوان ((كـوثـر)) ياد كرده و به عنـوان ((الگـو و اسـوه)) معرفـى نمـود و بـديـن وسيله صلاحيت و شايستگـى زن را در رسيـدن به كمالات معنـوى و الگـو بـودن بـراى همگان به اثبات رسانيد.
پيراستـن حضرت مريـم از اتهامات نارواى يهوديان, خدمتى بزرگ در حق ((زن لايق, عفيف و وارسته)) و دفـاع از حقـوق او بود.
تجليل از آسيه در دربار پادشاهى فرعون با آن جلال و شكـوه مادى, ارج گذارى به ((قدرت و تـوانايـى زن در مبارزه با استكبار و نيل به كمالات انسانى)) بـود. چنانچه معرفى شخصيت والاى حضرت زهرا(س) و نقـش او در تـاريخ اسلام, نشـانگـر شـايستگـى زن در عرصه هــاى گوناگـون اخلاقى, سير و سلـوك معنوى, اجتماعى و سياسى است. امام خمينى براى حضرت زهرا(س) شخصيتى جامع تصـوير مى كرد و مى فرمـود:
((تمام ابعادى كه بـراى زن متصـور است و بـراى يك انسان متصـور است در فاطمه زهرا سلام الله عليها جلـوه كـرده و بـوده است. يك زن معمـولى نبـوده است. يك زن روحانى, يك زن ملكـوتى, يك انسان به تمام معنـا انسان, تمـام نسخه انسـانيت.))(8) نقشـى كه اسلام براى زن در نظام خلقت قايل است, دقيقا منطبق بـر فطرت و جايگاه او در نظام آفـرينـش است. در عيـن آنكه ماننـد مرد بـراى او در اجتماع نقـش قايل است, اما در ميان همه مشاغل مهمتريـن شغلى را كه بـراى انسان متصـور است يعنـى ((تـربيت)) بـر عهده او نهاد.
((تـربيت انسـان)) از مهمتـريـن, دشـوارتـريـن و ظريفتـريــــن مسـووليتهاست, از ايـن رو بـر عهده پيـامبـران نهاده شــده است. زن با برخـوردارى از ويژگيهاى خاص جسمـى و روحـى, نقـش مادرى و تربيت فرزنـد را كه زيربنايـى تـريـن نقشها در نظام خلقت است, و صلاح و فسـاد جـوامع بـدان بستگى دارد, عهده دار است. ايـن مكتب براى تربيت فرزنـد كه چه بسا سرنـوشت جـوامع را رقـم مـى زنـد, آن قـدر اهميت قايل است كه براى انتخاب همسر و آداب و رفتـار پـدر و مـادر قبل از انعقـاد نطفه از رحـم مـادر, دوران باردارى مادر تا دوران تـولد و شيرخـوارگى و تا دوران كـودكـى, نـوجوانى و جـوانى دستـورالعملى دقيق تنظيـم و ارايه شده تا در پرتـو رعايت آن, فرزندى شايسته و لايق تربيت شـده و وارد اجتماع گردد. امام خمينى مى فرمود:
((زن مـربـى جـامعه است, از دامـن زن انسانها پيـدا مـى شـونـد. مـرحله اول مـرد و زن صحيح از دامـن زن است. مـربـى انسانها زن است. سعادت و شقاوت كشـورها بسته به وجـود زن است. زن با تربيت صحيح خودش انسان درست مـى كنـد و با تـربيت صحيح خـودش كشـور را آباد مى كند. مبدإ همه سعادتها از دامـن زن بلند مى شـود. ))(9)
صـد افسـوس كه از نقـش مهمـى كه اسلام بر اساس خلقت زن, براى او قايل است, غافليـم و آن را امـرى ساده و پيـش پـا افتاده تلقـى مى كنيـم. شايد يكى از علل و عوامل مهم عدم تـوفيق جوامع در امر ((تربيت)), بـى تـوجهى به نقـش معجزهآميز و حياتى زن در مـوقعيت مادرى باشد. غفلت از نقـش و توانايى مهم زن و مشغول كردن او به مشاغلـى كـم اهميت و گاهـى نامتناسب با استعدادها و تـواناييهاى او, خسـارات زيـادى به بـار آورده است.
مرورى بر زندگى شخصيتهاى بزرگ و وارسته تاريخ كه نقطه عطفـى در تاريخ شمرده مـى شـوند و منشإ خدمات و بركات فراوانى بـوده اند, نشان مى دهد كه زنان در تربيت ايشان نقـش تعييـن كننده داشته اند.
امام خمينى در وصف حضرت زهرا(س) مـى فرمـود: ((زنى كه در حجره اى كـوچك و خانه اى محقر انسانهايـى تـربيت كرد كه نـورشان از بسيط خـاك تا آن سـوى افلاك و از عالـم ملك تـا آن سـوى ملكـوت اعلـى مـى درخشـد. صلـوات و سلام خـداوند تعالـى بر ايـن حجره محقرى كه جلـوه گاه نور عظمت الهى و پرورشگاه زبدگان اولاد آدم است.))(10) هميـن مقدار اندك مى تـواند دورنمايى از ((موقعيت ممتاز زن)) را در فرهنگ اسلامى نمايان سازد.