مترجم: حبیب الله علیخانی
منبع:راسخون




 

چکیده

در این مقاله ما یک مدل از سیستم جدید اطلاعات برای مدیریت تجارت محصولات کشاورزی معرفی کردیم که از روش های قیمت گزاری مستقیم و قیمت گذاری بر اساس فعالیت، پشتیبانی می کند. ما مصاحبه هایی با منابع خبری کلیدی انجام دادیم و بدین صورت توانستیم نیازهای آنها را ارزیابی کنیم و همچنین الزامات اطلاعاتی مربوط به ورود رویه های مدیریت ساختاری قیمت ها در سیستم اطلاعات مدیریت کشت زار را شناسایی کردیم. این مقاله طراحی مناسبی از سیستم ارائه کرده است که به وسیله‌ی نمونه‌ی آزمایشی و یک گروه از گزارشات بدست آمده بوسیله‌ی تصمیم گیرندگان مربوط به کشت زار، مورد تأیید قرار گرفته اند. این سیستم اطلاعات دقیقی در مورد قیمت های غلات، رویه های عمومی تخصیص قیمت ها بر اساس مصارف بخش ها ارائه کرده است و توانایی آنالیز میزان حساسیت را نیز دارا می باشد.

مقدمه

سیستم های مدیریت اطلاعات مزارع یا کشت زارها (FMIS) در تحقیقات توجه روز افزونی را به خود اختصاص داده است. علت این مسئله این است که بوسیله‌ی آنها می توان مزیت های حاصله از توسعه های تکنولوژیک مانند توسعه‌ی سرویس های بر پایه‌ی وب و تکنولوژی های دقیق کشاورزی (PA)، سود برد. با وجود این، بخش بزرگی از علایق در این زمینه معطوف به بررسی سطح مشترک میان FMIS و ماشین ها، اپراتورها و وسایل PA می باشد و یک فقدان توجه در مورد نحوه‌ی پردازش مقادیر بالای داده وجود دارد. به طور خاص، این به نظر نمی رسد که آنالیزهای انجام شده بر روی قیمت در FMIS واقعی توسعه یافته باشد. قیمت ها المان های اصلی در تصمیم گیری های مدیریتی هستند. این مسئله به طور خاص در سازمان های پیچیده ای مشاهده می شود که در آنها، چندین محصول به طور نمونه وار در یک تأسیسات تولید، مدیریت می شوند. نمونه ای از این سازمان ها مزارع یا کشت زارها هستند. تخصیص مناسب قیمت های کلی به محصولات بر روی نحوه‌ی اجرای رویه های اقتصادی و گزارش دهی آنها، اثر می گذارد. بنابراین، ما یک مدل از یک FMIS پیشنهاد کرده ایم که روش های مدرن برای مدیریت قیمت ها در تجارت های مربوط به مزارع، معرفی می کند. این روش ها قیمت گذاری مستقیم (DC) و فیمت گذاری بر اساس فعالیت (ABC) می باشند.
کمک این مقاله، شناسایی نیازمندی های اطلاعاتی در مورد توسعه‌ی روش های DC و ABC در FMIS می باشد.
در بخش های بعدی، ما مباحث مرتبط با FMIS، DC و ABC را مورد بررسی قرار می دهیم. سپس ما روش های اعمال شده برای تعریف این مدل را به همراه توسعه های بدست آمده از مصاحبه های انجام گرفته با منابع خبری کلیدی در زمینه‌ی تجارت محصولات کشاورزی ارائه خواهیم کرد. در نهایت، ما نتایجی را ارئه می دهیم که طراحی مدل سیستم را به همراه دیاگرام های مربوطه آورده است. این دیاگرام ها، ساختار داده ای و جریان های داده ای را پر رنگ می کنند.
این مطالعه بخشی از پروژه‌ی تحقیقاتی در حال اجرایEU ICT-AGRI ERA-NET با نام کشت زارهای روباتیک است که بوسیله‌ی وزارتخانه‌ی کشاورزی، غذا و سیاست های جنگلداری ایتالیا مورد حمایت مالی قرار گرفته است. این پروژه در جهت تسهیل استفاده از ICT، سنسورها و تکنولوژی رباتیک برای توسعه‌ی یک FMIS برای مدیریت کشت زار، به تصویب رسیده است.

پیش زمینه‌ی تئوری

تحقیق در مورد سیستم مدیریت اطلاعات کشت زار در سال های اخیر توجه زیادی را به خود اختصاص داده است و فعالیت های مرتب با کشاورزی، پیچیده تر و پیچیده تر شده اند و فعالیت های مربوط به تصمیم گیری نیازمند این مسئله شده اند تا بوسیله‌ی مقادیر زیادتری اطلاعات تحت حمایت قرار گیرند. علارغم اینکه بسیاری از کشاورزان هنوز هم فعالیت های تحلیلی خود را با استفاده از خودکار و کاغذ انجام می دهند، حجم کاری مربوط به پردازش اطلاعات بیشتر و بیشتر شده است. بنابراین، این مسئله موجب افزایش فشار بر روی مدیران کشت زارها شده تا بدین صورت از راه حل های IT استفاده کنند. علاوه بر این، مدیریت اطلاعات و تصمیم گیری امروزه موضوع مرکزی توسعه‌ی کاربردهای PA موفق است. تحقیقات انجام شده در زمینه‌ی FMIS، چارچوب غنی برای آدرس دهی موضوعات مرتبط با مدیریت داده برای کشاورزی مدرن و کاربردهای PA توسعه داده اند. ما یافته های مرکزی مربوط به این مقاله را در بخش بعد مورد بررسی قرار دادیم. سپس در بخش بعد بر روی کاربردهای خاص DC و ABC در کشاورزی تمرکز کردیم و پرسش کلی در این تحقیق و هدف این مطالعه را بیان خواهیم کرد.

توسعه‌ی FMIS

بسیاری از تلاش های محققین بر روی ایجاد یک قاعده بر روی چارچوب FMIS تمرکز دارد زیرا آن کلاس از سیستم ها، مشخصه های خاص کشت زارها را آدرس دهی می کنند. این ویژگی ها عبارتند از: وجود فرایندهای بیولوژیک، تغذیه‌ی ثابت زمین، اندازه‌ی کوچک شرکت، پیش بینی هوا و رقابت کامل. در این زمینه، بهبود های قابل توجه در ارزیابی کارایی ماشینی وجمع آوری داده های خاص ایجاد شده است اما یک شکاف میان جمع آوری این داده ها و استفاده‌ی مؤثر از آنها در تصمیم گیری های مربوط به مدیریت کشاورزی وجود دارد. تمایلی خاص برای تعریف جریان های اطلاعاتی با دیاگرام های جزئی جریان داده، جریان های داده‌ی مربوط به فرایند های مختلف، طراحی های معماری برای سیستم های اطلاعاتی، مدل های مفهومی و نیازمندی های عملکردی برای FMISs ، اختصاص یافته است.
در این زمینه‌ی غنی، ما بر روی سیستم های فرایند یا پردازش داده هایی تمرکز کرده ایم که در جهت حمایت های مربوط به اتخاذ تصمیم با روش های آنالیز هزینه ای، جهت دهی شده اند. بسیاری از جریان های اطلاعاتی می توانند به منابع ورودی برای آنالیز هزینه های خاص و ایجاد فرایند تصمیم گیری هوشمند تر در نظر گرفته شوند. توسعه‌ی یک مدل FMIS متمرکز بر روی تصمیم گیری های مدیریتی، یک ناحیه‌ی نسبتاً خاص از بررسی ها به شمار می آید زیرا یک علاقه‌ی رو به رشد در زمینه‌ی افزایش سطح کنترل هزینه ها بر روی فعالیت های مزرعه وجود دارد. به هر حال، روش های مدیریتی با جهت گیری به سمت این هدف، در سایر صنایع نیز توسعه یافته است ولی در زمینه‌ی کشاورزی هنوز گسترش نیافته است.
قیمت گذاری مستقیم و قیمت گذاری بر اساس فعالیت در مدیریت مزرعه (کشت زار)
آنالیز اقتصادی می تواند به طور قابل توجهی بوسیله‌ی موجود بودن جزئیات و داده های خاصی بهبود یابد که این داده های خاص و جزئیات بوسیله‌ی ابزارهای جدید مورد استفاده در PA، مهیا شده اند. نیاز است تا این غنای اطلاعاتی از طریق یک فرایند ساختاری بر روی جزئیات جهت دهی شوند و بتوان امکان تبدیل داده های خام به یک شکل ساختاری و مطلوب را بواسطه‌ی این کار پدید آوریم. این کار اطلاعات مورد نیاز برای تصمیم گیری را فراهم می آورد. انتخاب غلات، نوسازی ماشین آلات، استفاده از سرویس های خارجی، از جمله مثال های مربوط به تصمیم گیری است که برای تطبیق مدیریت خاص و ابزارهای حسابرسی مورد نیاز است. با ایجاد این تطابق، امکان مقایسه‌ی قیمتی و حمایت از تصمیم گیری، فراهم می آید. علاوه بر این، در بسیاری از موارد، قیمت های کلی (مانند افت قیمت ماشین آلات) به طور مناسب برای غلات در نظر گرفته نمی شوند. این قیمت گذاری معمولاً با اختصاص تعمیم نمودارها بدست می آیند. اگر چه این روش ممکن است برای ارزیابی قیمت ها در جاهایی که زمین محرک هزینه و محدودیت تولید است، مفید باشد، با وجود این، این روش ممکن است منجر به ایجاد خطاهای ارزیابی قابل توجه در انتخاب مدیریتی می شود؛ برای مثال، طرفداری از تولیدات پیچیده در مقادیر اندک تشخیص داده می شود و طرفداری نکردن از محصولات ساده تر در مقادیر بزرگ، تشخیص داده می شود.
برای آدرس دهی این موضوعات، دو روش اصلی در حسابداری پیشنهاد شده است که این روش ها از یک فرایند تصمیم گیری ساختاری، حمایت می کنند (یعنی DC و ABC). DC یک رویه‌ی حسابداری است که به گونه ای جهت دهی شده است که تغییر در قیمت متغیر به طور مستقیم بر روی محصولات اثر می گذارد. ABC یک متدولوژی است که برای رویارویی با افزایش سطح قیمت های ثابت شده در شرکت های مدرن، توسعه یافته است. اختصاص قیمت های ثابت به محصولات، پیچیده است و ABC قیمت ها و کارایی های مربوط به فعالیت ها را اندازه گیری می کند، منابع و اهداف قیمتی، منابعی را برای فعالیت ها فعالیت هایی را به اهداف قیمتی (بر اساس استفاده‌ی آنها) اختصاص می دهد و همچنین روابط سببی مربوط به محرک های قیمتی با فعالیت ها را شناسایی می کند.
یک سیستم ABC بر اساس این ایده پایه گذاری شده است که محصولات مجبورند از فعالیت های عمومی معینی استفاده کنند که در داخل شرکت توسعه یافته است و این فعالیت ها نیازمند ایجاد برخی موانع می باشد. این بدین معناست که ابتدا، قیمت منابع برای فعالیت ها اختصاص داده می شود و سپس، قیمت فعالیت ها به محصولات (اهداف قیمتی) اختصاص داده می شود (با استفاده از محرک های فعالیت خاص برای هر فعالیت). در این روش، این ممکن است که مخارج کلی به محصولات اختصاص داده شود. این کار به شیوه ای دقیق تر و صحیح تر انجام می شود. این منطق مدیران را قادر می سازد تا کنترل عمیق تری بر روی محصولات و سرویس ها، برندها، مشتری ها، کانال های توزیع یا مصرف منابع و ایجاد هزینه ها ایجاد شود. علاوه بر این، این منطق یادگیری الگوهای مربوط به مصرف منابع را در سطح میکرو، پرورش می دهد. مدیران می توانند به سطح عمیق تری از اطلاعات دستیابی پیدا کنند و بدین وسیله قادر می شوند تا اعمال اصلاحی آنها به سمت افزایش عواید، سودمندی و کاهش هزینه ها، پیش رود. ABC برخی انحراف ها مرتبط با اطلاعات هزینه ای محصولات را از بین می برد. این انحراف ها از سیستم های حسابداری سنتی حاصل می شوند. در این سیستم ها، هزینه‌ی کلی به صورت قراردادی توزیع شده اند. سیستم های سنتی انحراف های بالاتری را در زمانی ایجاد می کنند که ساختارهای تولید پیچیده وجود دارد. در این حالت، یک گستره‌ی وسیع از محصولات و سرویس ها وجود دارد که نیازمند اختصاص مقادیر قابل توجهی از هزینه های عمومی می باشد.
ترکیب DC و ABC ما را قادر می سازد تا هزینه‌ی حمایت از آنالیز مدیریتی جزئی را بر اساس دیدگاه دقیق هزینه های مربوط به یک نوع غله، مورد آنالیز قرار دهیم. این کار با در نظر گرفتن مصرف نسبی منابع ماشینی و انسانی انجام می شود. در مقالات مربوط به کشاورزی و محصولات غذایی، تنها شواهد اندکی در مورد استفاده از DC و ABC در مدیریت مزرعه وجود دارد. ABC در مطالعات موردی مربوط به وضعیت های مختلف مورد استفاده قرار گرفته است. مثلا: فرایند ماهیگیری در فنلاند، بازار ماهی تایوان (ABC به همراه روش برنامه ریزی خطی) ، نجاری در فنلاند، پرورش گیاهان زینتی در اسپانیا. تنها Chrenková در مطالعات خود، یک چارچوب کامل پیشنهاد کرده است که به یک تجارت خاص وابسته نمی باشد. با وجود این، آنالیز او در جهت تعریف چارچوب تحلیلی بر روی نرم افزار اکسل (از جمله نرم افزارهای ماکروسافت) حرکت کرده است.
در اینجا، پیشنهاد ما در نظر گرفتن جریان های اطلاعاتی خاص است که نیازمند استفاده از ترکیبی از DC و ABC در یک FMIS می باشد. ICT های پیشرفته و تکنولوژی PA امکان چمع آوری مقادیر زیاد از داده را فراهم می آورند. این داده می توانند ارزیابی دقیقی را بر روی قیمت ها و بدون مداخله‌ی کمتر کشاورزان، ایجاد کنند. علت این مسئله این است که فرایندهای اتوماتیک می توانند مقادیر زیادی اطلاعات را جمع آوری کنند و فعالیت های پردازش اطلاعات را اجرا کنند.

روش های تحلیل و طراحی

برای تعریف نیازمندی های مربوط به مدول FMIS که به DC و ABC اختصاص دارد، از رویه‌ی نمونه واری شروع شده است که در مقالات آورده شده است:
1) مرور و تعریف فعالیت ها
2) سنجش قیمت فعالیت ها
3) تعریف مشوق های هزینه ای
4) تعریف نرخ فعالیت ها
5) اختصاص قیمت ها به محصولات و آنالیز قیمت
ما توجه خاصی را به استفاده از روش کاربر محور (user-centric approach) برای ایجاد تطابق بوسیله‌ی تصمیم گیرندگان اختصاص داده ایم. در پاراگراف های بعدی، ما فاز مطالعاتی خود را توصیف کرد ایم. با توجه به اصل اولیه‌ی روش، ما بررسی های انجام دادیم تا بدین وسیله ایده های کاربران کلیدی در مورد تصمیمات مدیریتی را که آنها در فعالیت خود اتخاذ کرده اند را جمع آوری کنیم و بفهمیم چگونه می توان این ایده ها را بوسیله‌ی ابزار آنالیز اقتصادی ساختاری، حفظ کرد. بنابراین، ما نتایج دارای اطلاعات مهم و کلیدی را با توجه به 5 نکته‌ی بالا، مورد ارزیابی قرار دادیم. در بررسی ها، ما بر روی پرسش های عمومی تمرکز کرده ایم و همچنین مطالعات موردی را نیز مورد بررسی قرار دادیم. در بخش های بعدی ما به جزئیات می پردازیم.

.جمع آوری احتیاجات

برای استفاده از روش کاربر محور، ما انتظارات کاربران از سیستم را مورد بررسی قرار دادیم و بررسی کردیم که چه داده هایی می تواند مهیا شود و یا چه داده هایی را می توان به صورت اتوماتیک جمع آوری نمود. این مسئله با نیاز به توسعه‌ی کاربردهایی در ارتباط است که بر روی نیازهای کاربران تمرکز دارد و شانس بیشتری برای ایجاد تطابق بوجود می آورد. ما یک رویه متشکل از 5 بررسی را انجام دادیم و بدین وسیله مفهومی را تعریف کردیم که بوسیله‌ی آن، انتظار داریم سیستم کارکند، هزینه‌ی نهایی تعیین شود، و یک لیستی از فعالیت های مربوط به یک غله‌ی خاص، بدست آید. به عنوان مثال، تولید محلی سیب زمینی نسبت به شاخص جغرافیایی محافظت شده (Protected Geographical Indication) در بولگنای ایتالیا. ما با استفاده از اطلاعات، یک لیست از فعالیت ها را تعریف کردیم که بیان مقتصدانه‌ی مربوط به اجزای اصلی مربوط به هزینه های متغیرو ثابت را ارائه می دهد. خروجی این مرحله، لیستی ازفعالیت هاست که با توجه به قانون 5 % انتخاب شده است: اگر یک صورت حساب کمتر از 5 % کل صورتحساب ها باشد، معتبر نبوده ومی توان از صورتحساب دیگر بپیوندد.

طراحی سیستم

در طراحی این سیستم، ما معیارهای پیشنهاد شده بوسیله‌ی کاربر را با اطلاعات مورد نیاز برای سیستم DC و ABC ترکیب کرده ایم. ما دیاگرام های DFD را برای ردیابی جمع آوری اطلاعات، انتقال داده ها در اطلاعات و تصمیم گیری تعریف کرده ایم. یک دیاگرام DFD ، بوسیله‌ی المان های مختلفی ایجاد شده است و بخشی از متدولوژی طراحی و آنالیز سیستم های ساختاری برای طراحی سیستم های اطلاعاتی می باشد. ما همچنین طرح اولیه‌ی این کار را در نرم افزار اکسس انجام دادیم و در نهایت، گزارش های خاصی را با توجه به تقاضاهای مربوط به اطلاعات کلیدی، ارائه کردیم. ما با ملاقات کاربرهای کلیدی، این مباحث را مورد بررسی و تأیید قرار دادیم و همچنین این کارهای را بوسیله‌ی 4 متخصص تکنولوژی کشاورزی مورد بررسی قرار دادیم.

صحت مدل و تعریف گزارشات

ما یک نمونه‌ی آزمایشی از سیستم را در محیط ماکروسافت ایجاد کردیم و آن را در مطالعات موردی، مورد بررسی قرار دادیم. همچنین تلاش کردیم تا ارزش گزارشات را بالا ببریم و جزئیات مربوط به آنالیز منفرد منابع خبری خود را بیشتر توسعه دهیم. ما پارامترهایی را بوسیله‌ی آنالیز و بحث در مورد اثر نتایج پیشنهاد شده بوسیله‌ی سیستم بر روی فعالیت تصمیم گیری، بدست آوردیم.

نتایج

نتایج این مطالعه شامل یک چارچوب غنی است مه به طراحی سیستم مربوط می باشد. این چارچوب بوسیله‌ی منابع خبری کلیدی مورد حمایت قرار می گیرد. در بخش بعدی، ما دیاگرام های DFD و دیاگرام های ارتباط موجودیت (E-R) را ارائه کردیم. همچنین منابع داده ای برای استفاده از روش DC و ABC نیز آورده شده است و فصل مشترک ها و بخش گزارش نیز آورده شده است.

مدل مفهومی

ما یک نمای کلی از سیستم را بعد ازجمع آوری نیازهای مربوط به کاربرها در طی مصاحبه های انجام شده، طراحی کردیم. این نمای کلی بر روی ساختار ساده با رویه های واضح برای ورود اطلاعات، پردازش اطلاعات و آنالیز نتایج تمرکز دارد. بنابراین، بر اساس کارهای Fountas و همکاران (2006) باید گفت: ما یک دیاگرام DFD ایجاد کردیم که در شکل 1 نشان داده شده است. این نمودار ساختاری اصلی مربوط به سیستم را نشان می دهد. این دیاگرام به سه بخش تقسیم می شود: جمع آوری داده، پردازش اطلاعات و تصمیم گیری.
بخش جمع آوری داده برای حمایت از انتقال و ثبت ماشین ها، ادوات و منابع انسانی، تهیه کنندگان سرویس ها و اطلاعات مربوط به انبارها، طراحی شده است. در این بخش تلاش بر روی ثبت بخش عمده‌ی قیمت های مربوط به فعالیت های خاص در مورد یک نوع غله و به صورت قیمت های مستقیم می باشد. بنابراین، برای ماشین ها، منابع انسانی و تهیه کنندگان سرویس ها، قیمت ها بر حسب زمان صرف شده برای یک فعالیت خاص، اندازه گیری می شوند. استفاده از ماده بر حسب مقدار مورد استفاده اندازه گیری می شود.
این داده ها در جدول های ویژه ای جمع آوری می شوند: شکل 2 المان های مرکزی مربوط به طراحی سیستم را ارائه می دهد که در آن، بخش محدود شده‌ی مدل E-R کامل نشان داده شده است. این شکل از داده های مربوط به 50 جدول بدست آمده است.
وقتی داده ها جمع آوری شد، این سیستم قیمت های مستقیم را به غلات اختصاص می دهد (همانگونه که در بخش اطلاعات مربوط به شکل 1 نشان داده شده است). قیمت های عمومی برای ثبت اختصاصی در یک رویه‌ی ABC ضروری می باشند. بنابراین، این سیستم داده هایی در مورد استفاده از منابع، جمع آوری می کند. دیاگرام E-R در شکل 2 جداول خاصی را نشان می دهد که به ارزیابی استفاده از منابعی اختصاص دارد که داده ها را به صورت میدانی جمع آوری می کنند. این داده های خام با محرک های فعالیت (تعریف شده در بخش ستاپ سیستم) ترکیب می شوند و نرخ های مربوط به فعالیت را ایجاد کرده و قیمت های عمومی را به صورت تک به تک به غلات اختصاص می دهد.

توسعه‌ی ABC

به منظور اختصاص قیمت های عمومی به غلات و محصولات نهایی، بعد از تشخیص فعالیت ها، یک محرک فعالیت ضروری است تا بدین وسیله هر فعالیت شناسایی گردد. انتخاب محرک فعالیت، مطابق با استفاده از منابع متضمن انجام می شود. به عبارت دیگر، هر زمان فعالیت اجرا می شود، این فعالیت مصرف یکسانی از منابع متضمن دارد و قیمت ها نیز یکسان است.
برای هر فعالیت، این ضروری است که نرخ فعالیت محاسبه گردد. این نرخ در واقع قیمت واحد یک فعالیت است. نرخ فعالیت با تقسیم کردن قیمت کل یک فعالیت به حجم کل فعالیت بدست می آید. در واقع مخرج این کسر ماکزیمم حجمی است که بوسیله‌ی منابع اختصاص یافته برای یک فعالیت، ایجاد می شود.
جدول 1 محرک های فعالیت خاص را نشان می دهد که ما برای انواع مختلف منابع تعریف می کنیم. با توجه به وجود نیاز به ساده سازی، ما میزان استفاده از منابع را عمدتاً برحسب مدت زمان مورد نیاز برای اجرای برنامه و با توجه به فرمولاسیون آخر در مورد محرک زمانی در ABC ، ادازه گیری کردیم. ما همچنین برخی از راه های چاره‌ی دیگر را گزارش دادیم که از آنها می توان در ستاپ برنامه استفاده کرد.
مرحله‌ی آخر از این رویه، اختصاص قیمت به محصولات است. این اختصاص برای هر واحد محصول با استفاده از ضرب نرخ فعالیت در مقدار فعالیت مورد نیازبرای واحد محصول، بدست می آید. این کار برای هر فعالیت انجام می شود. قمیت کل محصول مجموع قیمت های اختصاص یافته بعلاوه‌ی قیمت های مستقیم است.

روابط و گزارشات

بخش بزرگی از داده ها مورد نیاز برای اجرای سیستم ، می توانند با استفاده از تکنولوژی های اتوماتیک یا روش های ساختاری، جمع آوری شوند. ما برخی مثال ها از این مورد را در ستون آخر جدول 1 آوردیم. این سیستم به گونه ای طراحی شده است که بوسیله‌ی یک سیستم مبتنی بر ابر (cloud-based system) میزبانی شود. این کار قابلیت دستیابی به سیستم در جاهای مختلف و حتی در زمین کشاورزی را فراهم می آورد. طراحی ارتباط این سیستم با ابزارها و وسایل خارج از زمینه‌ی تحقیقاتی این مقاله می باشد اما طراحی سیستم با استفاده از زبان SQL در دیتابیس ماکروسافت، به ما اجازه‌ی ایجاد مطابقت های خوبی را می دهد. در نمونه‌ی آزمایشی ما، ما از فرم هایی برای ورود داده استفاده کردیم، اطلاعات را مدیریت کردیم و گزارشاتی را تهیه کردیم.
در تعریف گزارشات، ما توجه خاصی را به نیازمندی های بدست آمده در حین مصاحبه ها، اختصاص دادیم. آنها از ما درخواست کردند تا رابطه ای میان کنترل قیمت برای غلات مختلف و مزارع آنها بدست آوریم. آنها علاقه مند بودند تا در مورد اثر قیمت عمومی بر روی غلات مختلف اطلاعات کسب کنند و تنها این قیمت ها را به مساحت سطح زمین نسبت ندهند، بلکه اثر پیچیدگی سیکل تولید نیز به این رویه اضافه شود. آنها همچنین درخواست کردند تا شبیه سازی های ساده ای بر حسب آنالیزهای نتیجه گیری در زمینه‌ی تغییر در قیمت فروش، توسعه‌ی کشت و کار، تولید در واحد هکتار بوجود آید. به همراه این نیازمندی ها، ما یک سیستم گزارش دهی در نرم افزار اکسل ایجاد کردیم که با دیتابیس ما در ارتباط است و بدین وسیله پیچیدگی و موضوعات سازگاری کاهش می یابد و بدین وسیله امکان شخصی شدن گزارشات، کم می شود. ما یک ترازنامه را به این گزارش پیوست کردیم که در آن داده های تجزیه ای در مورد یک غله‌ی مشخص آورده شده است.

بحث

نتایج این مطالعه احتمال حرکت مطالعات مربوط به FMIS، به سمت استفاده از سیستم های جدید برای حسابداری قیمت (ABC و DC) را نشان می دهد. ما در جهتی حرکت می کنیم که حمایت قابل توجهی در فاز پردازش اطلاعات در مدیریت کشاورزی ایجاد شود. علاوه بر این، ما بر اساس مدل های مفهمومی موجود، یک مدل پیشنهاد کردیم که در آن مدول اقتصادی FMIS طراحی شده است.
در مصاحبه های انجام شده بوسیله‌ی ما، اطلاعات پیشنهادی به طور ساده با روش ساختاری ترکیب می شوند و بدین وسیله یک سری محدودیت ها در انتخاب برای کشاورزان ایجاد می شود. در واقع با استفاده از این اطلاعات، یک خط مشی برای آنها ایجاد می شود که نیازمند سرمایه گذاری هنگفت در زمینه‌ی سخت افزا و نرم افزار ندارد.
یکی دیگر از کارهایی که در این مطالعه انجام شده است، ارائه‌ی یک مدل برای آدرس دهی مدیریت قیمت ها در FMIS می باشد. بسیاری از نرم افزارها آنالیز قیمتی برای محصولات را معرفی می کند اما در برخی موارد، آنها از رویه های سنتی استفاده می کنند و به خطوط راهنمای مربوط به تئوری مدیریت کاری ندارند. این چارچوب می تواند یک مرجع برای توسعه‌ی قابل قبول با استفاده از روش های DC و ABC ایجاد کند.

نتیجه گیری

به دلیل اینکه بخشی از این مقاله مربوط به طراحی و معرفی FMIS است، ما بر روی کنترل قیمت و بررسی نیازهای اطلاعاتی مربوط به معرفی روش های DC و ABC در مدیریت مزرعه ، تمرکز داریم و از یک سیستم اطلاعاتی اختصاصی حمایت کردیم. ما از طریق مصاحبه هایی، نیازمندی های مربوط به مدیران مزارع را مورد آنالیز قرار دادیم و آنها را با نیازهای اطلاعاتی در زمینه‌ی استفاده از DC و ABC ترکیب کردیم. جزئیات مدل مفهومی با استفاده از دیاگرام‌های DFD و E-R نشان داده شده اند. ما یک نمونه‌ی آزمایشی از سیستم را به همراه یک گروه از گزارشات ارائه کردیم که در آنها یک دید جزئی بر روی قیمت هر غله، ارائه شده است و قیمت های عمومی اختصاص یافته است. در نهایت ما آنالیزهای نتیجه‌ای را طراحی کردیم که بوسیله‌ی آنها امکان اجرای فریند تصمیم گیری وجود دارد. مراحل بعدی معرفی سیستم در حالت کاربردی مبتنی بر ابر (cloud-based application) است که در آن بین ماشین و اپراتور ارتباط ایجاد می شود. ما دو ناحیه از بررسی های دیگر را شناسایی کردیم: اول، ارتباط میان ابزارها و ماشین ها که بوسیله‌ی ایجاد این ارتباط، از پردازش اتوماتیک مجموعه‌ی اطلاعاتی، حمایت می شود. ما این مسئله را در نظر گرفتیم که یک ناحیه‌ی عملیاتی که داده ها را پیش از ورود آنها به دیتابیس، در نظر بگیرد، یک راه حل برای محافظت سیستم از بروز خطا در ثبت است و میزان بار کاری را کاهش می دهد. دوم این که در بخش گزارشات، ما به روش های بهینه ای توجه داریم (مثلاً برنامه ریزی خطی در تعریف مجموعه ای از غلات در یک مزرعه). مزرعه ها می توانند با قبول یک سیستم حمایت از تصمیمات پیچیده بر پایه‌ی تکنولوژی اطلاعات که در آن از متغیرهای تصمیم گیری مختلف استفاده می‌شود، سود ببرند. استفاده از مطالب این مقاله، با ذکر منبع راسخون، بلامانع می باشد.
منبع مقاله :
لاپیدوس، ایرا؛ (1381) تاریخ جوامع اسلامی، برگردان علی بختیاری‌زاده، تهران، اطلاعات ـ گفتگوی تمدن‌ها.