جنگ جهانی دوم و ورود آمریکا به ایران
منبع:کتاب،تاریخ سیاسی معاصر ایران

الف:حضور هیات های مختلف،زمینه ساز نفوذ همه جانبه:

در سال 1320ه.ش،در حالی که ایران بی طرفی خود را در جنگ دوم جهانی اعلام کرده بود،متفقین- شوروی و انگلیسی- از چند محور کشور ما را مورد حمله قرار داده و به اشغال خود درآوردند.بعدها امریکا هم به آنها پیوست.اشغال ایران توسط متفقین،استفاده و انبار کردن مواد غذایی مردم توسط آنها باعث شده بود که ایران از نظر اقتصادی در موقعیت اسفناکی قرار بگیرد،تورم،افزایش قیمتها،تشکیل بازار سیاه،قحطی و گرسنگی که نتیجه ی مستقیم حضور ارتشهای بیگانه در خاک ایران بود،اقتصاد ایران را در ورطه ی نابودی قرار داده بود؛به همین دلیل (قوام السلطنه) که در این سالها نخست وزیر ایران بود،اقدام به استخدام مستشاران امریکایی کرد.(1)
امریکا که در جنگ دوم جهانی در صف متفقین قرار گرفته بود و در امور ایران ذی نفع بود،درخواست (قوام) استقبال کرده،هیاتهایی از مستشاران مالی و اقتصادی،بهداشتی،نظامی و انتظامی،کشاورزی و نفتی را به ایران اعزام کرد.مهمترین این هیاتها،هیات مالی به ریاست دکتر (آرتور میلسپو) بود که به علت ماموریت قبلی با مسایل و مشکلات ایران آشنا بود.وی در سال 1323 ه.ش/1943 م وارد تهران شده،به عنوان رییس کل دارایی با اختیارات وسیع،نبض امور مالی و اقتصادی ایران را در دست گرفت.(2)
با آن که میلسپو اختیارات زیادی در امور مالی،حمل و نقل،تثبیت قیمتها و توزیع خواربار و حتی قانونگذاری داشت،اما نتوانست در کار خود موفقیت زیادی کسب کند و به همین علت اوضاع اقتصادی روزبه روز بدتر شده و قیمتهای اجناس سیر صعودی داشت.پیشنهادها و راه حلهای او در این زمان تاسیس وزارت خواروبار،جیره بندی مواد غذایی و استقراض خارجی بود که هیچ کدام نتوانست مفید و سودمند واقع شود.علت عدم موفقیت و ناکامی میلسپو در این زمان دو چیز بود:
اول این که او وظیفه ی اساسی خود را در درجه ی اول تامین احتیاجات متفقین در ایران قرار داده بود،دوم این که دولت شوروی حاضر نشد صلاحیت او را به رسمیت بشناسد و از ورود مستشاران مالی امریکایی به نواحی شمالی که در اختیار ارتش سرخ بودند،جلوگیری کرد.سرانجام،بر اثر مخالفتهای داخلی و خارجی بویژه دولتهای شوروی و انگلستان،اختیارات وی از سوی مجلس محدود شده و او پس از چند سال ایران را ترک کرد.(3)
آمریکا به منظور گسترش سلطه ی همه جانبه ی خود بر ایران و همزمان با فعالیتهای میلسپو،ارتش خود را به بهانه ی ارسال کمک به شوروی وارد خاک ایران کرده و مستشاران نظامی مثل سرهنگ (شوارتسکف) و سرهنگ (تیمرمن) را برای سازماندهی و آموزش نیروهای ژاندارمری و شهربانی به ایران فرستاد.علاوه بر آن قسمتهایی از وزارت جنگ مانند امور سر رشته داری و حمل و نقل نیز در دست نظامیان امریکا بود.بدین ترتیب،گسیل هیاتهای مختلف در زمان اشغال ایران از یک سو و نارضایتی مردم از روسها و انگلیسیها از سوی دیگر،زمینه های حضور همه جانبه سیاسی،نظامی و اقتصادی امریکا را بتدریج فراهم کرد.(4)

ب:نقش آمریکا در تخلیه ارتش اشغالگر شوروی:

پس از این که بی طرفی ایران نادیده گرفته شد و ایران اشغال گردید بناچار در کنار متفقین قرار گرفت،این کشورها- شوروی،انگلیس و آمریکا- نیز به موجب کنفرانسهای (یالتا)و(پوتسدام) در سال 1321ه.ش/1942م،تعهد کردند که شش ماه پس از پایان جنگ،نیروهای خود را از خاک ایران تخلیه کنند.علاوه بر آن رهبران سه کشور متفق-روزولت،استالین،چرچیل- در سال 1322ه.ش،در (کنفرانس تهران) استقلال و تمامیت ارضی ایران را پس از جنگ تضمین کرده،دوباره بر تخلیه ی ایران تاکید کردند.(5)
روسها که از زمان پتر کبیر به خاک ایران چشم دوخته بودند و با تحمیل قراردادهای صلح گلستان و ترکمن چای نفوذ زیادی در صحنه ی سیاسی ایران پیدا کرده بودند و به هیچ وجه راضی به از دست دادن این نفوذ نبودند،هنگام اشغال ایران در طول سالهای جنگ جهانی دوم دست به اقداماتی در خاک کشورمان زدند.آنها نیروهای نظامی ایران را از مناطق تحت اشغال خود بیرون کرده،کالاهای خود را بدون پرداخت حقوق و عوارض گمرکی وارد ایران کردند،مواد غذایی و محصولات کشاورزی مناطق شمال ایران را به شوروی صادر کرده،موجب بروز قحطی و کمبود غذایی در ایران شدند.(6)
علاوه بر اینها دست به کارهای سیاسی زده،با آزادی کمونیستهای زندانی،(حزب توده ایران) را تحت چتر حمایت خود تشکیل دادند.هم چنین برای توسعه ی نفوذ خود و فشار بر دولت ایران،دو گروه دیگر تجزیه طلب و خودمختار به نام (حزب دموکرات آذربایجان) به رهبری(سید جعفر پیشه وری) و حزب دموکرات کردستان به رهبری (قاضی محمد) را به کمک عوامل داخلی و خارجی خود در استانهای آذربایجان و کردستان ایران تشکیل دادند.در پایان جنگ،هرچند نیروهای انگلیس و آمریکا خاک ایران را ترک کردند لیکن،دولت شوروی به بهانه ی حمایت از حکومتهای خودمختار آذربایجان و کردستان و در واقع جهت حفظ و گسترش نفوذ خود پس از جنگ،از تخلیه ی خاک ایران خودداری کرد.(7)
دور بودن آمریکا از صحنه ی جنگ و وارد نشدن خسارتهای جدی به این کشور در طول جنگ از یکسو و ضعف کشورهای بزرگ اروپایی مانند فرانسه و انگلیس به علت تحمل خسارتهای فراوان باعث شد آمریکا به عنوان یک ابرقدرت اقتصادی و نظامی پس از جنگ،خواستار حضور گسترده تر در صحنه ی جهانی باشد.موقعیت مناسب جغرافیایی ایران از یکسو و وجود نفت فراوان از سوی دیگر باعث شده بود که آمریکا حضور همه جانبه ی شوروی را در خاک ایران تحمل نکرده و جهت تخلیه ی ایران اُلتیماتومی به آن کشور بدهد و فشارهایی بر آن وارد کند.سرانجام،فشار آمریکا و سیاست(قوام)مبنی بر واگذاری نفت شمال به شوروی باعث تخلیه ی کامل ایران از نیروهای آن کشور شد.(8)

میانجیگری آمریکا در مسأله ی ملی شدن نفت ایران

دکتر مصدق در سال 1330 ه.ش،پس از ملی شدن صنایع نفت ایران و تشکیل دولت،مامور اجرای لایحه ملی شدن نفت شد.در این هنگام،انگلستان دست به چند اقدام هم زمان زد که از جمله ی آنها به وساطت طلبیدن دولت امریکا بین دو کشور بود.
سفیر امریکا در تهران ضمن پذیرفتن چنین نقشی دکتر مصدق و سفیر انگلیس را به مذاکره دعوت کرده تا زمینه ی سازش را فراهم کند.دکتر مصدق مذاکره با میانجیگری آمریکا را با این شرط پذیرفت که مامور مذاکره از سوی شرکت نفت انگلیس باشد نه نماینده ی دولت انگلستان.(9)
پس از این که هیات مختلط ایرانی برای خلع ید از شرکت ایران و انگلیس مشغول کار شد،کارشناسان انگلیسی دسته جمعی استعفا داده،از همکاری با هیات مزبور خودداری کردند.در این زمان دولت ایران سعی کرد از کشورهای بی طرف مانند هلند،سوئد،بلژیک و بویژه امریکا کارشناس نفت استخدام کند،اما آمریکا از یکسو از اعزام کارشناس به ایران خودداری کرده و از طرف دیگر،دولت انگلستان را از به کارگیری نیروی نظامی در ایران برحذر داشت و بر مذاکره بین دو کشور تاکید نمود و از این طریق می خواست با ورود در مذاکرات در آینده سهمی از نفت ایران داشته باشد.(10)
بعد از رای تامینی دادگاه بین المللی (لاهه)* و امتناع ایران از اجرای آن،انگلستان یک بار دیگر در بن بست قرار گرفته و دست به دامن آمریکا شد و (هاریمن) از سوی دولت آمریکا به منظور وساطت بین ایران و انگلیس عازم تهران شد و دکتر مصدق نیز از اعزام او برای مشاوره و میانجیگری بین دو کشور استقبال کرد.وی در مدت اقامت خود در ایران با یک هیات از کارشناسان نفت ایران دیدار کرده و به فرمولی برای مذاکره با انگلستان دست یافت.پس از برگشت او به لندن،دولت انگلستان ضمن قبول مشروط اصل ملی شدن نفت ایران،هیاتی را به ریاست (استوکس) به ایران فرستاد.وی ضمن مذاکره با یک هیات هفت نفره ی ایرانی و ملاقات با (آیت الله کاشانی) سرانجام طرح هشت ماده ای را به هیات ایرانی ارایه داده و آنها این طرح را با لایحه ی ملی شدن نفت مغایر دانستند و بدین ترتیب وساطت هاریمن و ماموریت استوکس هردو با شکست روبرو شد.(11)
(دکتر مصدق) در پانزدهم مهر 1330ه.ش،برای شرکت در جلسه ی شورای امنیت راهی آمریکا شد و پس از پایان کار شورا به مدت یک ماه در امریکا اقامت گزید و با رییس جمهور و سایر مقامهای امریکایی ملاقات و گفتگو کرد و سعی نمود کمک آنها را از نظر مادی برای خروج از بحران اقتصادی ایران جلب کند یا این که وساطت در مذاکره با انگلستان را به عهده بگیرد.دولت امریکا وساطت بانک بین المللی عمران و توسعه را پیشنهاد کرد که مورد موافقت (مصدق) قرار گرفت و رفت و آمدهایی از سوی مسوولین و کارشناسان بانک به لندن و تهران صورت گرفت که سرانجام پیشنهادهای بانک مورد موافقت ایران و بویژه دکتر مصدق قرار نگرفت،زیرا در صورت پذیرفته شدن پیشنهادهای بانک،ایران حق نداشت بطور مستقیم وارد بازار شود و نفت خود را بفروشد و این نیز مغایر با اصل ملی شدن نفت بود.بدین ترتیب وساطت آخر امریکا بین ایران و انگلیس به نتیجه ای نرسید و به شکست انجامید.(12)

نقش امریکا در کودتای 28 مرداد

هرچند آیت الله کاشانی در قیام سی تیر و به قدرت رسیدن دوباره ی دکتر مصدق نقش بسیار مهمی داشت اما وی پس از به قدرت رسیدن دچار غرور و خود بزرگ بینی شده،دست به اقداماتی زد که باعث اختلاف بین او و آیت الله کاشانی شد.از جمله اقدامهای خودسرانه ی او انتصاب سرکوب کنندگان قیام سی تیر و نیز تقاضای اختیارات یک ساله،طرح تعطیلی مجلس و تصویب قانون امنیت اجتماعی بود.آیت الله کاشانی در مقابل هر کدام از این کارهای اختلاف برانگیز و خلاف قانون صدای اعتراض خود را بلند کرده،موارد خلاف قانون آنها را به اطلاع (دکتر مصدق) رساند،ولی او هیچ اقدامی در این باره انجام نداد.(13)
پس از بروز اختلاف بین رهبران نهضت ملی شدن نفت ایران و به قدرت رسیدن جمهوری خواهان در ایالات متحده،امریکا و انگلیس که در این زمان برای سرنگونی دولت ملی (دکتر مصدق) و غارت دوباره ی نفت ایران به تفاهم رسیده بودند،فعالیتهای خود را در داخل و خارج ایران آغاز کردند. مصدق که در زمان نخست وزیری خود،میدان را برای فعالیتهای بیشتر (حزب توده) باز گذاشته بود،بهانه ی لازم دیگری به دست امریکا و انگلیس داد تا آنها هرچه زودتر طرح کودتا را آماده کنند.در این زمان،سازمانهای جاسوسی انگلیس و امریکا مشغول کار شده و به وسیله ی ایادی ومزدوران داخلی خود،بویژه (سرلشکر فضل الله زاهدی) کودتایی ر ا برای سرنگونی (مصدق) تدارک دیدند و سرانجام توانستند در تاریخ 28 مرداد 1332 ه.ش دولت دکتر مصدق را سرنگون کنند.(14)
(کرومیت روزولت) از جاسوسان برجسته ی سیا که از سوی این سازمان رهبری کودتا را در ایران به عهده داشت،به نقش امریکا در کودتای 28 مرداداعتراف کرده و می گوید:
... مبلغ یک میلیون دلار آمریکایی برای هزینه ی بلوا و آشوب و اغتشاش در اختیار داشته،ولی فقط 75 هزار دلار آن را خرج کرده است و آیزنهاور (رییس جمهور امریکا) از چگونگی عملیات مربوط به کودتا از آغاز تا پایان آگاه بوده و دستور اجرای کودتا به وسیله (دالس) وزیر خارجه ی امریکا به برادرش (آلن دالس) رییس سابق سیا و هم چنین (والتر میدل اسمیت) معاون وزارت خارجه صادر شد.(15)
پس از گودتا،دولت زاهدی که از طرف امریکا و انگلیس حمایت می شد،به قدرت رسید.شاه که قبل از کودتا ایران را ترک کرده بود،به ایران بازگشت و مدت 25 سال دیگر در ایران حکومت کرد. هدف از کودتای امریکایی- انگلیسی زاهدی،تحکیم سیاسی رژیم شاه و سرکوب گروهها،حل مسایل اقتصادی و در راس آن موضوع نفت،تغییر محور سیاست خارجی ایران،اسلام زدایی و مبارزه با گروههای مذهبی و سرانجام تغییر در ساختار اقتصادی کشور بود که یکی پس از دیگری در برنامه دولتهای بعد از کودتا قرار گرفته و به انجام رسید.دولت زاهدی در مدت کوتاه زمامداری خود،مخالفین را به شدت سرکوب کرده،رابطه با انگلیس را که در زمان مصدق و نهضت ملی شدن نفت قطع شده بود،دوباره برقرار کرد و مساله ی نفت را به شیوه ای که خواهد آمد حل کرده،انتخابات فرمایشی مجلس هجدهم را برگزار کرد.(16)

پی نوشت ها:

1. تاریخ روابط خارجی ایران،عبدالرضا هوشنگ مهدوی،ص235،امیرکبیر.
2. تاریخ روابط خارجی ایران،عبدالرضا هوشنگ مهدوی،ص136.
3. تاریخ سیاسی معاصر ایران،مدنی،ج1،ص139؛تاریخ روابط خارجی ایران،مهدوی،236.
4. پژوهشی در تاریخ معاصر ایران،میراحمدی،ص82-83؛جنگ قدرتها در ایران،روبین،ص26.
5. جنگ قدرتها در ایران،روبین،ص29-38؛ایران و قدرتهای بزرگ در جنگ دوم جهانی،ایرج ذوقی،ص167-194،انتشارات پاژنگ.
6. همان مدرک،ص25.
7. همان مدرک،ص34-40.
8. جنگ قدرتها در ایران،روبین،ص38-43؛تاریخ سیاسی معاصر ایران،مدنی،ج1،ص158-161.
9. تاریخ سیاسی معاصر ایران،مدنی،ج1،ص211.
10. تاریخ سیاسی معاصر ایران،مدنی،ج1،ص211.
*دادگاه بین المللی لاهه به شکایتی می تواند رسیدگی کند که هر دو دولت به صلاحیت آن رضایت داده باشند و اگر یکی از دولتها صلاحیت دادگاه را در رسیدگی به مسأله ارجاع داده شده،قبول نداشته باشد،دادگاه قبل از رسیدگی به صلاحیت خود می تواند به آن مسأله رأی موقتی بدهد که به آن رأی تأمینی می گویند.
11. صدق،نفت،ناسیونالیسم ایرانی،جیمز بیل ویلیام راجرلویس،ترجمه عبدالرضا هوشنگ مهدوی کاوه بیات،ص301-303،نشر نو؛و جنگ قدرتها در ایران،روبین،ص68-71.
12. مصدق،نفت،ناسیونالیسم ایرانی،ص304-317؛تاریخ سیاسی معاصر،مدنی،ج1،ص220-225.
13. سالهای نهضت ملی (کتاب سیاه)،حسین مکی،ج6،ص70-435،انتشارات علمی و 25 سال حاکمیت امریکا بر ایران،جواد منصوری،ص34،بی نا،بی جا،1364.
14. تاریخ توسعه طلبی امریکا در ایران،لوویچ بوندارفسکی،ص74-83؛جنگ قدرتها در ایران،روبین،ص76-86؛مصدق،نفت،کودتا،ترجمه و تألیف محمد تفضلی،ص65-71 امیرکبیر،تهران.
15. تاریخ سیاسی معاصر ایران،مدنی،ج1،ص286.
16. 25 سال حاکمیت امریکا بر ایران،منصوری،ص42-45.