برداشت هایی از بیانات امام خمینی (ره)
سطحی نگری و عدم توجّه به عمق مسائل، ملاک انحراف
آن مطلبی که بسیار مهم است این است که من اوّل باید بگویم صحبتم با کیست و با چه اشخاصی، و بعد عرض کنم. اشخاص مختلفند در مخالفت؛ یک اشخاصی هستند که حس نیّت دارند، لکن توجه به عمق مسائل ندارند؛ یکی اشخاصی
گرد آورنده: موسسه فرهنگی هنری قدر ولایت
برداشت هایی از بیانات امام خمینی (ره)
آن مطلبی که بسیار مهم است این است که من اوّل باید بگویم صحبتم با کیست و با چه اشخاصی، و بعد عرض کنم. اشخاص مختلفند در مخالفت؛ یک اشخاصی هستند که حس نیّت دارند، لکن توجه به عمق مسائل ندارند؛ یکی اشخاصی هستند که تحت تأثیر تبلیغات و صحبتهای اشخاص مغرض واقع میشوند، در عین حال که حسن نیت دارند؛ یک اشخاصی هم هستند که با کمال سوء نیّت مشغول توطئه هستند.(1)من باید این را عرض بکنم که گاهی اشخاص با این که ممکن است که آدمهای خوبی باشند، لکن یک چیزهایی در نفوس انسان هست که انسان از آن غفلت میکند از این که در این بدی باشد؛ حُبُّ الشَّیء یُعمی وَیُصِم از آن ور هم همین طور است، وقتی انسان در قلبش دشمنی یا مخالفت با یک کسی داشت یا با جمعی داشت، هر چه خوبی ببیند، بدی میبیند، اصلاً خوبیها محو میشود. من به همه اشخاصی که قلم در دستشان است، زبان گویا دارند، میخواهم سفارش کنم که متوجه باشند که قلم آنان، زبان آنها در حضور خداست، فردا مؤاخذه دارد، صحبت سر دولت و ریاست جمهوری و اینها نیست، صحبت سر نظام است، نظام اسلام است؛ آقای خامنهای - سلمه الله- باشد رئیس جمهور یا یک کس دیگر، آقای موسوی نخست وزیر باشند یا یک کس دیگری، این مطرح نیست، مطرح نظام جمهوری اسلامی است، ما مکلفیم به حفظ او، همه نویسندهها مکلف اند به حفظ نظام. وقتی که انسان - فرض کنید- از یک کسی گله دارد یا میبیند نقیصهای در کار هست، این نصیحت می تواند بکند و باید بکند، اما لسان نصیحت غیر لسان لجن کردن و ضایع کردن است. من راجع به افراد هم عقیده ام هست- یعنی شارع هم همین طور است، ما تابع او هستیم - که اگر انسان یک مسلمانی را برای خاطر هوای نفسش لگدمال کند، این در آن دنیا شاید مجازاتش بدترین مجازات باشد و در این دنیا هم موفق نخواهد شد. ما لسانمان باید لسان نصیحت باشد و انسان میبیند که گاهی وقتها لسان نصیحت نیست، قلمها، قلمهای نصیحت نیست.(2)
چنانچه در رژیم سابق همین مسائل بود و من راجع به این مسائل همیشه سفارش میکردم؛ مع الآسف غلبه داشتند و نمیشد. قبل از ماه رمضان- که از ماه رمضان آنها میترسیدند: مردم مجتمعند و عبادت میکنند و منبر هست و محراب هست، اجتماع هست - یک مسألهای پیش میآوردند اختلاف بیندازند. قبل از ماه محرم هم همین کار را میکردند؛ یک مسأله فرعی را پیش میآوردند که ما از مسائل اصلی غفلت کنیم. قبل از ماه رمضان میگفتند شهید جاوید! تقریباً تمام ماه رمضان را یک دستهای اشکال میکردند، کی دستهای به این طرف فحش میدادند. آنها هم کنار نشسته بودند و به ریش ما میخندیدند که این طور ما اینها را ملعبه کردیم! تمام ماه رمضان [را] در تمام ایران سر یک کتابی، که مسأله ای فرعی بود و هیچ اصلاً چیزی نبود، ضایع میکردند که وقت ما را و ما را منحرف میکردند از این که - آن وقت البته قدرت او بود- که نسبت به آنها یک کلمهای بگوییم. همه نسبت به خودمان صحبت میکردیم! یک قدری که این سست میشد- حالا میدیدند که یک وقت اجتماع دیگری است- میآمدند مسأله «دشمن آبادی» را پیش میآوردند؛ مرحوم شمس آبادی را. من احتمال میدهم- بعضیهای دیگر هم احتمال میدهند - که اصل کشتار از خودشان بود. برای این که آشوب درست کنند. یک مدت زیادی هم آقایان اهل منبر و پایین و بالا و اینها وقتشان صرف این میشد و از آن مطلب اساسی که داشتند اینها، ذهنشان منصرف میشد. بعد میدیدند خوب، این هم یک چیز کمی است تمام میشود! تمام شد دیگر - عرض میکنم که - وقت این است که باز یک ماه رمضانی باشد، یک ماه محرّمی باشد، باز اختلافاتی لازم دارند، باز میافتند تو کار! مسأله دکتر شریعتی را پیش میآوردند. از آن طرف دامن بزن به این که این مثلاً چطور است! اهل منبر هم - بی توجه به مطلب که عمق قضیه چیست - منبر میرفتند و حرف میزدند. از آن طرف جوانهای داغ هم - بی توجه به واقعیت مطلب - از این ور میافتادند. این دو گروه را مقابل هم قرار میدادند برای این که ذهنشان را از خودشان منصرف کنند.(3)
ما امروز از دوستان میترسیم! دیروز از دشمنها میترسیدیم. آن ترس خیلی زیاد نبود؛ اشکالی نبود. امروز از دوستها میترسیم که این دوستهای بی توجه به عمق مسائل، بی توجه به موقعیتی که الآن ما در آن واقع هستیم، کاری بکنند که مکتب ما در دنیا مکتب فاسد قلمداد شود؛ مکتب عقب افتاده قلمداد شود. این است که ما را رنج میدهد، این است که ما را نگران کرده. امروز بر همه ما، بر همه ملت، بر بانوان، بر برادران، بر علما، بر دانشگاهیها، بر وکلا، بر وزرا، بر همه قشرهای ملت است که احتراز کنند از اختلاف، و احتراز کنند از کارهایی که مخالف با نهضت اسلامی است؛ مخالف با جمهوری اسلامی است.(4)
اگر این جدایی پیش بیاید بدانید که پیروز نخواهیم شد. ما با اتحاد پیروز شدیم و این جا آمدیم. اگر جدا بشویم. از هم و آنها متحد بشوند ما به نیستی میرویم، و اگر این دفعه این نهضت شکست بخورد تا آخر شکست خوردیم، دیگر امکان ندارد یک نهضت دیگری پیدا بشود مثل این نهضت. تا آخر دیگر شکست خوردهایم. من امیدوارم که جوانهای ما یک قدری در امور تأمل کنند، یک قدری آن حرارت جوانی که برای آنها هست، یک قدری بشکنند. توجه بکنند عمق مسائل را. در این سالها چه گذشت بر ما، بر شما. علت این که این طور شدیم چی بوده؟ علت این بوده است که ما را از هم جدا کردند.(5)
الآن این وضعی که ما داریم و این چیزی که من میبینم که در هر جا اشخاصی در همان جا مشغول توطئه هایی هستند و وادار میکنند یک اشخاصی را که اشخاص خوبی هستند، لکن عمق مسائل را خیلی مطلع نیستند، وادار میکنند به یک کارهایی؛ مثلاً فرض کنید که آذربایجان میروند یک بساط درست میکنند. کردستان یک بساط درست میکنند. بلوچستان یک بساط درست میکنند. در تهران میآیند، در خود تهران غائله درست میکنند. در قم میآیند غائله درست میکنند. بین لشکریها و بین غرض میکنم که - ژاندرارمری و شهربانی و اینها مطلب درست میکنند. یک مطلب این طور میشود که روی هم رفته یک مملکتی است که هیچ ضابطهای در کار نیست در آن، یعنی اصلاً نظمی در کار نیست در این مملکت. دادگاهش هم نظر ندارد، سپاه پاسدارشان هم همین طور، کمیته هاشان هم همین طور، قوای انتظامی شان هم همین طور و روی هم رفته اغراض هم که زیاد است. امریکا هم، آن طور که من میفهمم، اصل صحبت مداخله نظامی که میکنند و مداخله اقتصادی و حصر اقتصادی، این را مقدمه دارد قرار میدهد که اذهان آن جا بروند و توطئه داخلی او مغفول عنه باشد. آن که نهضت شما را و ما را به هم میزند، آسیب زده میکند از داخل است، از خارج نیست. یعنی دستجاتی که همه الهام از آن طرف مرز میگیرند، اینها در صددند که این جا اوضاع را مغشوش کنند و آنها در خارج منعکس کنند که مسأله ایران این طوری است. الآن هر جا بروی یک اختلافی است. هر جا بروی، در هر روز در تمام ایران چند تا اعتصاب هست، چند تا راهپیمایی هست، هیاهو هست، تظاهرات هست. عرض میکنم یک همچه مسائلی دارند درست میکنند و به جا میآورند. و اسباب این میشود که خدای نخواسته یک وقت موجه کنند دخالت خودشان را و دخالت کنند. دخالت به این معنا که بگویند یک مملکت هرج و مرجی است باید اینها را سرپرستی کرد. اینها یک اشخاص وحشی هستند، محتاج به اینند که یک قَیمی سرشان بگذاریم. یک قَیم برای ما درست بکنند.(6)
راهبردهای تصریحی:
1- در برخورد با مسائل نباید قضاوت سطحی داشت و به ظواهر اکتفا کرد.2- دشمن از سطحی نگری برخی افراد سوء استفاده میکند و کار خود را پیش میبرد.
نکات استنباطی:
1- سطحی نگری و عمیق نشدن در قضایا سبب میشود که حتی برای افراد مؤمن و متعهد نیز ایجاد انحراف گردد و نادانسته در جهت منافع دشمنان ملّت و اسلام عمل کنند.2- مخالفت با ملّت و اسلام با هر انگیزهای باشد و اگر چه سوء نیتی درکار نباشد، نشانهی غلط بودن عمل افراد و بی توجّهی آنان به عمق مسائل است.
پینوشت:
1. صحیفه امام (ره)، ج8، ص 160.
2. صحیفه امام (ره)، ج 20، صص 126 و 127.
3. صحیفه امام (ره)، ج7، صص 409 و 410.
4. صحیفه امام (ره)، ج8، ص 480.
5. صحیفه امام (ره)، ج 9، ص 228.
6. صحیفه امام (ره)، ج 12، صص 64 و 65.
گردآوری: موسسه فرهنگی هنری قدر ولایت،(1390)، سیره سیاسی حضرت امام خمینی(ره)، تهران: قدر ولایت، چاپ اول
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}