حركت فرهنگي- سياسي امام جواد (ع) عامل گسترش تشيع
نويسنده:حسين محقق
منبع:روزنامه قدس
نضج گيري نحله ها و فرقه هاي گوناگون در عصر امام جواد(ع)، فرايند عوامل گوناگوني چون گسترش جهان اسلام و ورود اعتقادها و باورهاي مذاهب و اديان ديگر، ترجمه آثار فلاسفه يونان و درگيريها، جناح بنديها و بلوك بندي قدرت بود. امام جواد (ع) همانند پدر بزرگوارشان در دو جبهه سياست و فكر و فرهنگ قرار داشت. موضعگيريها و شبهه افكني هاي فرقه هايي چون زيديه، واقفيه، غلات و مجسمه، امام را بر آن داشت تا در حوزه فرهنگ تشيع، در برابر آنان موضعي شفاف اتخاذ كند.

* موضع امام جواد(ع) در برابر فرقه هاي باطل

امام(ع) در موضعگيري در برابر فرقه زيديه كه امامت را پس از علي بن الحسين زين العابدين (ع) از آن زيد مي پندارند، در تفسير آيه «وجوه يومئذ خاشعة عاملة ناصبة» آنها را در رديف ناصبي ها خواندند.(1)
حضرت در برابر فرقه واقفيه كه قائل به غيبت امام موسي كاظم(ع) بوده و بدين بهانه وجوهات بسياري را مصادره كرده بودند، آنان را نيز مصداق آيه « وجوه يومئذ خاشعة عاملة ناصبة» به شمار آورده و در بياني فرمودند : شيعيان نبايد پشت سر آنها نماز بخوانند. (2)
حضرت در برابر غلا ت زمان خويش به رهبري ابوالخطاب كه حضرت علي(ع) را تا مرز الوهيت و ربوبيت بالا برده بودند، فرمودند : لعنت خدا بر ابوالخطاب و اصحاب او و كساني كه درباره لعن او توقف كرده يا ترديد كنند. (3)
موضعگيري تند حضرت درباره اين فرقه تا بدانجا بود كه حضرت در روايتي به اسحاق انباري مي فرمايند: «ابوالمهري و ابن ابي الرزقاء به هر طريقي بايد كشته شوند ».(4)
حضرت در برابر فرقه مجسمه كه برداشتهاي غلط آنان ازآياتي چون «يدا... فوق ايديهم» و «ان ا... علي العرش استوي» خداوند سبحان را جسم مي پنداشتند، فرمودند: «شيعيان نبايد پشت سر كسي كه خدا را جسم مي پندارد نماز گزارده و به او زكات بپردازند.(5)
فرقه كلامي معتزله كه پس از به قدرت رسيدن عباسيون به ميدان آمد و در سده نخست خلافت عباسي به اوج خود رسيد، يكي ديگر از جريانهاي فكري و كلامي عصر امام جواد(ع) است. موضعگيري حضرت امام جواد (ع) چون پدر بزرگوارشان در اين برهه و در مقابل اين جريان كلامي از جايگاه ويژه اي برخوردار است، تا آنجا كه مناظرات حضرت جواد(ع) با يحيي بن اكثم، كه از بزرگترين فقهاي اين دوره به شمار مي رفت را مي توان رويارويي تفكر ناب تشيع با مناديان معتزله به تحليل نهاد كه همواره پيروزي با امام جواد (ع) بوده است.

* تعيين وكيل براي گسترش فرهنگ شيعي

امام جواد (ع) در راستاي بسط و گسترش فرهنگ ناب تشيع، كارگزاران و وكلايي در مناطق گوناگون و قلمرو بزرگ عباسيان تعيين و يا اعزام نمود، به گونه اي كه امام در مناطقي چون اهواز، همدان، ري، سيستان، بغداد، واسط، سبط، بصره و نيز مناطق شيعه نشيني چون كوفه و قم داراي وكلايي كارآمد بود. امام جواد (ع) در راستاي نفوذ نيروهاي شيعي در ساختار حكومتي بني عباس براي ياري شيعيان در مناطق گوناگون، به افرادي چون« احمد بن حمزه قمي» اجازه پذيرفتن مناصب دولتي داد، تا جايي كه افرادي چون «نوح بن دراج » كه چندي قاضي بغداد و سپس قاضي كوفه بود، از ياران حضرت(ع) به شمار مي رفتند. كساني از بزرگان و ثقات شيعه چون محمد بن اسماعيل بن بزيع ( نيشابوري ) كه از وزراي خلفاي عباسي به شمار مي رفت، به گونه اي با حضرت در ارتباط بودند كه وي از حضرت جواد (ع) پيراهني درخواست كرد كه به هنگام مرگ به جاي كفن بپوشد و حضرت خواست او را اجابت كرد و براي وي پيراهن خويش را فرستاد.
حركت امام جواد (ع) در چينش نيروهاي فكري و سياسي، خود حركتي كاملاً محرمانه بود، تا جايي كه وقتي به ابراهيم بن محمد نامه مي نويسد، به او امر مي كند كه تا وقتي «يحيي بن ابي عمران» ( از اصحاب حضرت ) زنده است، نامه را نگشايد. پس از چند سال كه يحيي از دنيا مي رود ابراهيم بن محمد نامه را مي گشايد كه حضرت در آن به او خطاب كرده : مسؤوليتها و كارهايي كه بر عهده «يحيي بن ابي عمران» بوده از اين پس بر عهده توست. (6)
اين نشانگر آن است كه حضرت در جو اختناق حكومت بني عباس مواظبت و عنايت داشت تا كسي از جانشيني نمايندگان وي اطلاعي حاصل ننمايد.

* مأمون و ترس از گسترش علم امامت

دوران دشوار امام جواد (ع) در نقش و تبليغ شيعي را بايد در هم عصر بودن وي با دو خليفه عباسي نگريست، بخصوص مأمون عباسي كه به گفته ابن نديم «اعلم از همه خلفا نسبت به فقه وكلام بوده است.»
دوران هفده ساله امامت حضرت جواد (ع) همزمان با دو خليفه بني عباس مأمون و معتصم بود، 15 سال در دوره مأمون -ازسال 203 ق سال شهادت حضرت رضا (ع) تا مرگ مأمون در 218 - و دو سال در دوره معتصم (سال مرگ مأمون 218 تا 220) شرايط دوره 15 ساله نخست حضرت درست همان شرايط پدر بزرگوارش بود كه در مقابل زيركترين و عالم ترين خليفه عباسي قرار داشت.
مأمون كه در سال 204 هجري وارد بغداد شد، امام جواد (ع) را كه بنا بر برخي از روايات سن مباركشان در اين دوران10 سال بيش نبود، از مدينه به بغداد فرا خواند و سياست پيشين خويش را در محدود ساختن امام رضا (ع) در خصوص امام جواد (ع) نيز استمرار داد. ترس از علويان و محبت اهل بيت(ع) در دل مسلمانان از يك سو و متهم بودن وي در به شهادت رساندن امام رضا (ع) در جهان اسلام از سوي ديگر، وي را بر آن داشت تا با به تزويج در آوردن دختر خويش ام الفضل، ضمن تبرئه خويش و استمرار حركت عوامفريبانه در دوست داشتن اهل بيت(ع)، پايه هاي حكومت خويش را مستحكم سازد.
اين حركت مأمون چون سپردن ولايت عهدي به امام رضا (ع) (9) مورد اعتراض بزرگان بني عباس قرار گرفت، اما مشاهده علم و درايت حضرت جواد(ع) در همان سن، آنان را به قبول اين ازدواج ترغيب نمود. امام جواد (ع) شرايط خود را همان شرايط پدر خويش ديد، از اين رو با پذيرش ازدواج با ام الفضل، نقشه پليد مأمون در به قتل رساندن وي و شيعيان را از صفحه ذهن مأمون زدود.حضرت(ع) كه به خوبي از سياستها و نقشه هاي مأمون در بهره برداري از جايگاه ديني و اجتماعي خود باخبر بود، پس از ازدواج اقامت در بغداد را رد و به مدينه بازگشت و تا سال شهادت خويش در آنجا مقيم شد. نامه هاي ام الفضل به پدر خويش مبني بر توجه نكردن امام جواد (ع) به وي، بيانگر اجباري بودن ازدواج وي با ام الفضل و نداشتن فرزندي از ام الفضل از امام جواد (ع) پرده از هوشمندي امام (ع) برمي دارد؛ چون كه مأمون بر آن بود تا با به دنيا آمدن فرزندي از ام الفضل، وي را به عنوان يكي از فرزندان رسول خدا (ص) در بين شيعيان، محور حركتهاي آينده خود و بني عباس قرار دهد. مأمون در سال 218 ه. ق در مسير حركت به سوي جنگ با روم، درگذشت. با وجود تمايل سپاه و سران بني عباس به خلافت عباس فرزند مأمون، عباس بنا بر وصيت پدر با عمويش ابواسحاق معتصم بيعت كرد.
معتصم هشتمين خليفه عباسي، پس از ورود به بغداد، امام جواد(ع) را از مدينه به بغداد فرا خواند. حضرت در سال 218 پس از معرفي امام هادي(ع) به جانشيني خود، به همراه ام الفضل به بغداد رفت. در اين سفر، حضرت با شخصيتي متفاوت از مأمون روبرو شد، شخصيتي با روحيه نظامي گري و فاقد بينش علمي. معتصم كه مايه هاي حيله گري و عوامفريبي هاي مأمون را در خود نداشت، موضعگيري متضاد با اهل بيت خود را در بين مردم آشكار ساخت. امام (ع) در دو سال آخر عمر خويش تحت نظارت شديدتر دستگاه امنيتي و نظامي معتصم قرار گرفت. از اين رو، شرايط امام جواد(ع) به گونه اي شد كه حضرت توسط معجزات و كرامات و شركت در جلسات علمي، امامت خود را به ديگران به اثبات مي رساند.
امام جواد (ع) در طول زندگي پربار اما كوتاه خويش بر آن بود تا ارتباط با مردم را حتي در سخت ترين شرايط حفظ كند و با بذل و بخشش به فقرا و مساكين، كرامت اهل بيت(ع) را به اثبات رساند. وي اين سيره خويش را به امر پدر بزرگوارش آغاز و به انجام رساند. امام رضا (ع) در يكي از نامه هاي خود به حضرت جواد (ع) مي نويسد :
« به من خبر رسيده است كه ملازمان تو، هنگامي كه سوار مي شوي از روي بخل تو را از در كوچك بيرون مي برند تا از تو خيري به كسي نرسد، تو را به حق خودم بر تو، سوگند مي دهم كه از در بزرگ بيرون آيي و به همراه خود زر و سيم داشته باش تا به نيازمندان و محتاجان عطا كني.»
و اين آغاز يك حركت مردمي، معنوي و انساني بود كه به استحكام پايگاه مردمي حضرت منجر شد و دستگاه بني عباس را از نام «جواد» به معناي بخشنده به هراس وا داشت. (7)

پي نوشتها:

1. رجال كشي، ص 319 - مسند الامام جواد (ع)، ص 150 2. رجال كشي، ص391 - مسند عطاردي، ص 150
3. رجال كشي، ص 444
4. مسندالامام جواد، ص298
5. تهذيب،ج3، ص283
6. بحارالانوار، ج 50، ص 37
7. تفسيرالعياشي ،ج1،ص319 - موسوعة الامام الجواد(ع) ،ج2،ص 410 - بحار الانوار ،ج 50، ص 5