مترجم: امین حسین پور
منبع:راسخون




 

آیا این ورزش است که به رسانه‌های گروهی هویت میبخشد یا به عکس، این رسانه‌ها هستند که ورزش را آنگونه که هست منعکس می‌کنند؟ رسانه‌ها، با یافتن زمینه‌های مناسب و زبان مناسب می‌توانند به رد یا تأیید ورزشی در برابر ورزش‌های دیگر بپردازند، می‌توانند ورزش‌های عمومی یا نرمش‌های جسمانی را در برابر ورزش‌های رقابتی و ورزش میلیاردها تقویت یا تضعیف کننده، می‌توانند ورزش‌های محلی و ملی را به اوج برسانند یا نابود کنند، می‌توانند ورزش‌های "دیدنی" را در مقابل ورزش‌های "انجام دادنی" برتری ببخشند یا ضعیف کنند.
امروزه مهمترین ویژگی تلوزیون تبدیل شدن آن به پدیده‌ای است با امکانات بالقوه‌ی فراوان، تا آنجا که تنها وسیله‌ی ایجاد علاقه در مردم به ورزش شده است. ورزش چیزی است که با مرزهای ملی، زبان، ارزش‌ها، آرمان‌ها کاری ندارد. رادیو و تلوزیون، بویژه پس از راه اندازی ماهواره‌ها، دنیایی برای مردم آفریده‌اند که در آن، زمان و مکان برای همه یکسان شده است. در لحظه‌ای که برنامه‌ای ورزشی پخش می‌شود، زندگی همه در هر موقعیت جغرافیایی مثل هم است. تلوزیون بدون در نظر گرفتن اختلاف‌های نژادی و حکومتی میل مردم به ورزش را اغنا می‌کند. می‌توانیم بگوییم بین ورزش و رادیو تلوزیون وصلتی است که به واسطه‌ی آن هر دو طرف به داد و ستد می‌پردازند. ممکن است کسانی نگران این وصلت باشند. نگران اینکه این وصلت به بحران بینجامد و با افزایش توانایی‌های تلوزیون وورزشگاه‌ها از تماشاچی خالی شوند، همان بلایی که بر سر سینما آمد. در وهله‌ی اول باید در نظر داشت که با افزایش مخاطبان تلوزیونی، درآمد حاصله از فروش برنامه‌ها و تبلیغات تلوزیونی بیشتر خواهد شد و نیز یقیناً تعداد افرادی که مستقیما با دیدن تلوزیون به ورزش علاقه‌مند می‌شوند، نه تنها به صرف دیدن نمایشی تلوزیونی بلکه به عنوان برنامه‌ای ورزشی، و اگر چنین نباشد مردم به ورزشگاه‌ها باز خواهند گشت.
البته این گفته در مورد ورزش‌هایی چون اسکی ، تنیس و بسکتبال که تلوزیون به طور مکرر آن‌ها را نمایش می‌دهد صدق نمی‌کند. می‌توان به سادگی گفت که تلوزیون و ورزش ایام شیرین پیوندشان را می‌گذرانند. بازی‌های المپیک 1936 برلین نشانگر آغاز همکاری موفقیت آمیز ورزش با تلوزیون بود که طی آن گروهی از مردم برلین از طریق تلوزیون مسابقه‌ها را تماشا کردند. اولین بار در 1933 فوتبال از طریق امواج رادیویی پخش شد.
امروزه ورزش با وسایل ارتباط جمعی هویت می‌یابد و نه تنها با رادیو و تلوزیون بلکه با مطبوعات که از اوایل این قرن خود ترتیب دهنده‌ی برنامه‌های ورزشی شده‌اند. مثلاً اولین مسابقه‌ی اتومبیلرانی 1990 که روزنامه‌ی کوری یرا دلاسرا آن را ترتیب داد، یا اولین مسابقات دوچرخه سواری که در 1908 گاتستادلوسپرت برگزار کننده آن بود. علاوه بر جهانی بودن تلوزیون و گستردگی و تأثیر آن وجوه اقتصادی‌اش را نیز نباید از نظر دور داشت و اگر به رویدادی ورزشی بدون توجه به اقتصاد، فرنگ و تمدن ورزشی بنگریم حتماً به خطا رفته‌ایم. نباید فراموش کرد که اتحاد این عوامل در گرو عملکرد مسئولان و کارگزاران برنامه‌هاست. بله در اینجا نیز هم مسئولان و هم ورزش، بده بستان دارند. هر کس به فراخور نیازش ابزار لازم را فراهم می‌آورد، مسئولان از تبلیغ نمایش ورزشی برای رونق بخشیدن به دیگر برنامه‌هایشان استفاده می‌کنند. اما در این معامله همیشه هر دو طرف سود نمی‌برند. منطق حاکم بر آرمان‌ها و ارزش‌های ورزش خدشه‌دار و در واقع منجر به نابودی غیر حرفه‌ای‌هایی می‌شود که شعارشان این است: "مهم شرکت کردن در مسابقه است". پخش فوتبال یا هر ورزش دیگری از تلوزیون وجه اقتصادی نیز دارد که در آن صورت ویژگی‌ها و قهرمانی‌های ورزشکار برجسته می‌شود. و بر اثر آن دو حادثه‌ی غمناک بروز می‌کند: دوپینگ، حادثه‌ای نامیمون که آرمان و ارزش‌های ورزشی را تخریب می‌کند. و خشونت که حتی تبلیغات را هم با تنش‌های شدید همراه می‌سازد. خشونت در ورزشگاه ها یقیناً ریشه‌های پیچیده و علل و عوامل مختلفی دارد، اما ایجاد هیجان و اضطرابی که رسانه‌های گروهی مسئول آن هستند نباید نادیده گرفته شود. زیرا ورزش و رسانه‌ها در همامنگی با هم باید به طور مداوم آنچه را در ورزش که فعالیت فیزیکی و روحی سالمی است و تبدیل به ضد ارزش شده اصلاح کنند. ورزش توانایی‌های بسیاری دارد و بیش از آن وسایل اطلاع رسانی: ورزش باید به ارزش‌های خود وفادار بماند و عوامل مخرب و ضد ارزش را از میان بردارد. وسایل اطلاع رسانی نیز به نوبه‌ی خود باید با روش‌های غیر متحرک در کاهش هیجان‌های حسی و بیشتر ناواقعی فعال باشند، و در عوض باید با تمام توان فرهنگ مردمی ورزش را اشاعه دهند. این کار آسان نیست اما گمان می‌رود این وظیفه به عهده‌ی روزنامه‌ها، رادیو، تلوزیون و به خصوص وسایل ارتباط جمعی باشد. مسئولیت و نقش وسایل ارتباط جمعی از این جهت اهمیت دارد که رویداد ورزشی و مشکلات آن را چگونه معرفی و منتشر کنند. به طور خلاصه پیشنهاد می‌شود یک نمایش ورزشی به شیوه و شکلی باشد که واقعیت ورزش را در خود نهفته داشته باشد. در واقع این اشتباه محض است که ورزش به صورت نمایشی رقابتی و هیجان آور در آید که در آن قهرمان مسابقه سمبلی دست نایافتنی باشد. "سوپر من"ی باشد که همیشه و به هر قیمت باید پیروز شود. البته در قاموس ورزش توجه و تمرکز روی شخصیت‌های یک رویداد ورزشی و تلاش آن‌ها در این رقابت امری است بدیهی. با تمام این تفاصیل این هم اهمیت دارد که بیننده در هر سطحی و با هر معیاری با دیدن رویداد ورزشی برانگیخته شود.

نقش ویژه تلوزیون

تلوزیون باید چون ابزار مشارکت و همیاری در اعتلای ورزش، چه در کل جامعه و ج برای تک تک افراد بکوشد، باید وسیله‌ای باشد که توانایی‌های خاص را شکوفا کند و مدام آن‌ها را به کار گیرد.
بدین ترتیب تلوزیون می‌تواند به مفهوم صحیح ورزش در جامعه‌ای فرهنگی ارزش بخشد و در بازیافت مؤثرتر آن کمک کند. از نقش ورزش در شکل گیری شخصیت افراد نمی‌توان چشم پوشید. ورزش نهادی اجتماعی است که تلوزیون نسبت به آن وظیفه‌ی خطیری به عهده دارد. به خصوص تبلیغات که نباید از آن غافل ماند. بنابراین تلوزیون قطعاً می‌تواند در برخورد مثبت و متعالی مردم با ورزش نقش داشته باشد.
با توجه به این وظیفه و مسئولیت نقش تلوزیون اساساً بر دو محور استوار است: یکی اطلاع رسانی و دیگری شکل بخشی به اذهان. اطلاع رسانی باید همیشه جاذب و پرکشش باشد مضافاً بر اینکه به مفهوم ورزش در نظر افراد عمق بخشد. در شکل بخشی، رادیو و تلوزیون و روزنامه‌ها می‌توانند باعث رشد و اعتلای فرهنگ ورزش شوند. رسانه‌های گروهی علاوه بر آنکه موجب برخوردی تازه و مثبت با ورزش می‌شوند، می‌توانند وسیله‌ی مفیدی باشند برای مقابله با پدیده‌های مبتذل و ویرانگر نمایش‌های تلوزیونی.
به ور کلی می‌توان گفت تلوزیون منعکس کننده‌ی موضوع‌های کلی و عمومی است. انعکاس اخبار مربوط به مجلس، دولت و احزاب هنوز متأثر از قوانین نظام رادیو و تلوزیون است. به هر حال گمان می‌رود لازم باشد که تلوزیون‌ها قوانین و مقرراتی با نقش‌هال و عملکردهای بسیار دقیق و با جزئیات کامل برای انعکاس ورزش بیابند. قبل از هر چیزی باید این رقابت ناسالم و مضر که خود منبع درآمدی، بویژه برای سازمان دهندگان خارجی است، از میان برداشته شود. با رفع مشکلات و برای ایجاد و تنظیم برنامه‌ها، تلوزیون می‌تواند با آرامش بیشتری به ارزشمند کردن هدف‌ها و معیارهای بسیار اصیل ورزش بپردازد و بدین طریق در رشد و توسعه‌ی فرهنگ ورزش بکوشد، فرهنگی که اغلب هم در کشورهای پیشرفته ثروتمند و صنعتی از سوی عوامل پست و فرومایه به خطر نابودی می‌افتد.