عوامل موثر در تربيت كودك(از منظر امام خمینی«ره»)

الف) وراثت

از مهمتـرين عاملها وراثت است. ازايـن رو است كه حضـرت امام بـر مراقبتهاى ويژه قبل از تـولد كـودك و حتـى از زمانـى كه زوجيـن تصميـم به ازدواج مـى گيرند, تإكيد فراوانى كرده اند. زن و مردى كه همشإن باشند و تفاهـم اخلاقـى داشته باشنـد, مـى تـواننـد در محيطـى بهتـر و آمـاده تـر به پـرورش انسـان بپـردازند. حضرت امام, اسلام را دين انسان پرور مى دانند و از دستـورهاى ايـن دين آسمانـى در باره وظايف والديـن قبل از ازدواج و اينكه مكتب انسان ساز اسلام در باره انتخاب همسـر و اخلاق همسـران و خانـواده آنها داراى دستـور و برنامه است, سخـن به ميان مىآورند و از زن و مرد به عنـوان مبدإ پيدايـش يك انسان ياد مى كنند. همه اينها مبين ايـن امر مهم است كه شالوده شخصيت كودك قبل از تشكيل نطفه بنـا مـى شـود و در مـراحل بعدى به تكـامل مـى رسـد.
از ايـن رو است كه مال حلال يا حـرام در دخل و خـرج زنـدگـانـى و چگـونگـى افكار و اعتقادات, فقط بـراى ثـواب يا عذاب فردى مطرح نمى شـود, بلكه تإثير مستقيمـى در شكل گيـرى و رشـد شخصيت كـودك دارد. حساسيت و اهتمام حضرت امام را به ايـن امر, در جريان خواستگارى و ازدواج آن بزرگوار مى تـوان يافت. ايشان با دقت تمام و گزينشى صحيح, نه بر پايه احساسات و عواطف زودگذر و نه بـر اساس تعصبات قـومى و فاميلى, بلكه با ذهنيتـى عقلانى و منطقى همسر خـويـش را بـرمـى گزيننـد.(4) در اينجا اشاره اى به بيانات گـوهربار آن پير فرزانه مى كنيم:
((شما ملاحظه كنيد در عالـم يك همچـو مكتبى پيدا مى كنيد كه براى درست كـردن يك انسـان از قبل از اينكه پـدر و مــــادرش ازدواج بكنند, فعاليت كند, دستـور بدهد؟ تمام مكاتبى كه در عالـم هست, به ايـن آدمى كه حالا دارد راه مـى رود او به رشد رسيده, با آنها كار دارد. اسلام قبل از اينكه ازدواج بشـود بيـن دو نفـر, به او مى گويد: چه جور آدمى انتخاب كـن; به او مى گويد: چه جـور شـوهرى انتخاب كـن چه جورش را آنجا مى گويد. چرا؟ براى اينكه ايـن شوهر و زن مبدإ يك فرد است يا فردها. اسلام مى خـواهد ايـن فرد را كه به جامعه مى خـواهد تحويل بدهد, صالح تحـويل بدهد. قبل از اينكه اينها ازدواج كننـد, زن چه جور بايد باشـد, شـوهر چه جـور بايد باشد, اخلاقـش چه باشـد, اعمالـش چه باشـد, او اخلاقـش چه باشـد, اعمـالـش, در چه خـانـواده اى تـربيت شـده بـاشـد.))(5)
امـام در جـاى ديگـر مستقيمـا به اصل وراثت تـوجه دارنـــــد و مى فرمايند:
((اگر پدر و مادر يكى از طرفشان مثلا اخلاقـش فاسد باشد, اعمالـش اعمال غير انسانى باشد, ايـن بچه هايى كه پيدا مى شـود, به واسطه وراثتـى كه هست, در كار اينها همه بـراو تـإثيـر دارنـد.))(6)

ب) خانواده و مادر

منش و روش اطرافيان به خصوص والديـن, حال و هواى محيط و ارزشها و ضد ارزشهايى كه كـودك در اطراف خـود مـى بيند, مانند برگه هايى از كتاب زنـدگانـى است كه او با آن آشنا مـى شـود و از آن الگـو مـى پذيرد, تا مانند آن را انجام دهد. به تعبيرى اوليـن مدرسه و محل تربيت كودك دامـن مادر و آغوش پدر است. ذهـن كـودك از تمام گفته ها و رفتارهاى والديـن و اطرافيان تصوير برمى دارد و ديده ها و شنيده هاى دوران كـودكى برنامه زندگانى فرداى او خـواهد بـود. گاهـى طفل از ديدن يك كار درست يا نادرست, يا از شنيدن يك سخـن روا يا ناروا متإثر مى گردد و در روانـش ريشه مـى دواند و آن را تا پايان عمر فراموش نمى كند و نتايج خـوب و بد آن در تمام طـول زندگى به گـونه هاى مختلف آشكار مى شـود و گاهى آن رفتار و كردار مسير زندگى كـودك را عوض مى كند. لذا حضرت امام خطاب به پدران و مادران و مربيان مى فرمايند:
((شمـاها در تحصيل كـوشـش كنيـد كه بـراى فضايل اخلاقـى, فضـايل اعمالـى مجهز شـويـد. شما براى آتيه مملكت ما جـوانان نيرومنـد تربيت كنيد. دامان شما يك مـدرسه اى است كه در آن بايـد جـوانان بزرگ تـربيت بشـود. شما فضـايل تحصيل كنيـد تـا كـودكان شما در دامان شما به فضيلت برسند.))(7)
حضـور شخصى و معنوى مادر در خانـواده, از عوامل تإثيرگذار در تـربيت است. حضـرت امام دامان مادران را مـدرسه اى مـى داننـد كه بايد در آن جـوانان بزرگ تربيت شـونـد. و بر حضـور شخصـى زن در خانه براى اعمال تربيت صحيح تإكيـد دارنـد. و با همه اهتمامـى كه به قضيه دارنـد, مخـالف حضـور اجتماعى مادران نيستنـد, امـا اصـرار دارنـد فـرزنـدان در دامان مـادران خـود تـربيت شـونـد. اثرگذارى برخـوردها و رفتارهاى مادر, در انتقال فرهنگـى صحيح و شايسته به كودك شايان توجه است:
((آن قـدرى كه بچه از مادر چيز مى شنـود, از پـدر نمـى شنـود. آن قـدرى كه اخلاق مـادر در بچه كـوچك نـورس تـإثيـر دارد و به او منتقل مـى شـود, از ديگـران عملـى نيست. مـادرهـا مبـدإ خيـرات هستند.))(8)
و در بخشى ديگر مى فرمايند:
((در دامـن مادر, بچه ها بهتر تربيت مى شوند, تا در پيش استادان. علاقه اى كه بچه به مادر دارد, به هيچ كـس ندارد و آن چيزى كه در بچگـى از مادر مى شنـود, در قلبـش نقـش مى بندد و تا آخر همراهـش است. مادرها بـايـد تـوجه به ايـن معنا كننـد كه بچه ها را خـوب تربيت كنند; پاك تربيت كنند.
دامنهايشـان يك مـدرسه علمـى و ايمـانـى بـاشــد.))(9)
در خـاطـره اى خـانـم فـاطمه طبـاطبـايـى بيـان مـى كند:
((حضرت امام به تربيت كـودكان خيلـى اهميت مى دادند. گاهى ما به شـوخـى مى گفتيـم: چرا زن بايد هميشه در خانه بماند؟ مـى گفتنـد: خانه را دست كم نگيريد. تربيت بچه ها كـم نيست. اگر كسى بتـواند يك نفر را تربيت كند, خدمت بزرگى به جامعه كرده است.)) و خانـم عاطفه اشراقى, نوه حضرت امام, بيان مى كند: ((مـن در كـودكى پدر خـود را از دست داده ام و خاطره زيادى از ايشان در ذهـن نـدارم, اما امام هميشه به مادرم تـوصيه مى كردند كه بهتريـن عبادت براى مادر نگهدارى از فرزنـدان و تـربيت آنان است. چنان كه مادرم در اوايل انقلاب خـواسته بـودند كه در كارهاى اجتماعى شـركت كننـد, ولـى به دليل كـوچك بـودن بچه ها امام از ايشان خـواستنـد كه به تربيت فرزندان بپردازند.))