مسئولیتپذیری در کودکان
مسئولیت چیست؟
مترجم: پروین علیپور
مسئولیتپذیری در کودکان
رسانهها معتقدند که کودکان، در جهت منفی درحال تغییرند. هر روزه مطالبی در مورد رفتار افراطی کودکان میشنویم؛ دربارهی پایین بودن نمرات آزمونهای ورودی کالج بحث میشود، از عدم شایستگی شاگردان در مهارتهای پایه سخن میگویند، آمارهایی حاکی از افزایش بزهکاری کودکان ارائه میکنند، و گزارشهایی تکان دهنده در مورد اشتغال آنان به نقّاشیها و نوشتههای محرک جنسی عرضه میدارند. در مجلات متعدد، پیوسته شاهد مقالاتی در مورد گرفتاریها و دردسرهای کودکان، و در نتیجه رنج و عذاب والدین هستیم.با این همه تغییرات چشمگیری که در دنیا در حال رویدادن است، عاقلانه است که بپذیریم همه چیز برای کودکان و نیز بزرگسالان در حال دگرگونی است. کودکان در برابر تأثیر نیروهای اجتماعی گسترده، مصون نیستند و همانند هواسنج، هر تغییری بر آنان اثر میگذارد.
شک نیست که فشار تغییر اجتماعی بر رفتار کودکان اثر میگذارد، لیکن بسیاری از مشکلات آنان از تجربهی روزانهشان ناشی میشود و در تجربیّات اولیّهی آنان در خانواده، ریشه دارد.
تصمیم گیری درمورد کودکان، در دنیایی که پیوسته در حال تغییر است، بسیار مشکل است. حتّی والدینی که گمان میکردند از هر حیث آمادگی پدر و مادر بودن را یافتهاند، اکنون مبهوت ماندهاند و نمیدانند که با فرزندانشان چه رفتاری باید داشته باشند، برای آنان چه کار باید انجام دهند، و نسبت به آنان چگونه باید باشند.
ما نه والدین را مسؤول مشکلات گریبانگیر کودکان میشمریم و نه هیچ یک از مؤسسات اجتماعی را. کودکان، خود درنهایت، مسؤول انتخاب و تصمیمگیری در مورد رفتارخویش هستند و این نکتهای است که هر معلّم، مشاور، مأمور رسیدگی به رفتار کودکان در دارالتأدیبها، و یا هر پلیسی تصدیق میکند. بسیاری از والدین در حالی که منتهای کوشش خویش را به کار میبرد تا پدر یا مادری شایسته و مسؤول باشند، در مییابند که کودکانشان باز هم تصمیماتی میگیرند که زندگی در این دنیای روز به روز پیچیده تر را برای خویشتن مشکل میسازند.
نمیخواهیم این تصوّر را به وجود آوریم که قصد داریم به اعتقادات تربیتی قدیم بازگردیم: «تا نباشد چوبتر، فرمان نگیرد گاو نر» و «بچّهی خوب، آن است که صدایش در نیاید.» چنین اعتقاداتی هیچ گونه کمکی به ما نمیکند، زیرا با ارزشهای ما، در چالش است. باید به شیوههایی رو کنیم که میتوانند درون خانواده رسوخ کنند و ابزار، نگرشها (1)، و ارزشهایی به کودکان بدهند که به کمک آنها تصمیم بگیرند؛ تصمیماتی که آنان را دراین دنیای پیچیده، به سوی زندگی بارور و رضایتبخش رهنمون شود.
آموزش مسؤولیّتپذیری به کودکان، نیازمند جوّی خاص درخانه و مدرسه است. چنین جوّی درمورد تصمیم گیریها و پیامدهای آنها، اطلّاعاتی به کودکان میدهد و منابعی را برایشان فراهم میکند تا بتوانند تصمیمات صحیحی بگیرند.
مسؤولیّت چیست؟ واژهی مسؤولیّت از لحاظ لغوی به معنی توانایی پاسخ دادن، و در عرف عام به مفهوم تصمیمگیریهای مناسب (2) و موثر (3) است.
منظور از تصمیمگیری مناسب، آن است که کودک در چار چوب هنجارهای اجتماعی و انتظاراتی که معمولاً از او میرود، دست به انتخابی بزند که سبب ایجاد روابط انسانی مثبت، افزایش ایمنی، موفقیّت، و آسایش خاطر وی شود.
مثلاً اگر کودکی روی پای فرد بیگانهای که رفتار مؤدّبانهای با او داشته، آب دهان بیندازد، پاسخش نامناسب تلقّی میشود. نامناسب شمردن چنین پاسخی، به این دلیل نیست که مسلماً آب دهان انداختن روی پای آن فرد، کار نادرستی است، بلکه به این سبب است که با چنین عملی، رابطهی کودک و آن فرد، احتمالاً منفی میشود. در حالی که اگر کودکی در ازای رفتار مؤدّبانهی فردی بیگانه، لبخند بزند و بگوید: «سلام، حالتان چطور است؟»، احتمال بسیار وجود دارد که رابطهی انسانی مثبتی بین آنان به وجود آید.
در مورد این که چه چیزی مناسب است، لزومی ندارد خود را به قاعدهای خاص مقید سازیم. حتّی افرادآگاه و بصیر که معمولاً تصمیمات مناسبی اتّخاد میکنند، ممکن است درمورد آنچه که مناسب است، پیوسته به نتیجهای یکسان نرسند. با وجود این میتوان گفت که هنجارها، مقبولیت، ظرافت و آداب اجتماعی، بر غالب ارتباطات کودک اثر میگذارد. میزان موفقّیت و احساس رضایت خاطر کودک در روابط متقابل اجتماعی، مقیاس پاسخهای اوست، و چنین موفقیّتهایی تمایل وی را به ادامهی عمل مناسب، تقویت میکند.
پاسخ مؤثّر، پاسخی است که کودک را قادر سازد تا به هدفهایی که باعث تقویت عزّت نفسش میشوند، دست یابد. مثلاً هنگامی که کودکی میخواهد به ملاقات دوستش برود، باید از حیث اجازهی والدینش مطمئن شود. اگر او بدون مباحثه و بنحوی صادقانه از آنان خواهش کند، بسیار احتمال دارد که پاسخی مثبت دریافت کند. تمام والدین زمانی که با آداب دانی کودک مواجه میشوند، به خواستههایش پاسخ موافق میدهند.
برای آن که کودک به گونهای مؤثر پاسخ دهد، لازم است که مشخصّههای مهمّ موقعیّت مورد نظر را بشناسد. اگر او صرفاً نفع شخصی خویش را در نظر بگیرد و به محدودیّتهای موجود توجه نکند، مشکلاتی برای خود و دیگران به وجود میآورد. فرضاً هنگامی که والدین قصد دارند برنامهای ترتیب دهند که تمام افراد خانواده در آن سهیم باشند، باید مطمئن شوند که تمام فرزندان خانواده سر وقت حاضر خواهند شد و هیچ یک از افرادخانواده به حقوق سایرین تجاوز نخواهند کرد. انتخاب پاسخهایی که با در نظر گرفتن نیازها و علایق سایرین صورت گیرد، بخش مهمّی از حسّ مسؤولیّت کودک است.
کودک ناگزیر است از نگرش سایرین، بویژه از والدین خویش پسخوراند (4) دریافت میکند، بهتر میتواند بفهمد که سایرین در مورد چیزهای مختلف چگونه میاندیشند. در نتیجه، توانایی انعطاف پذیریاش بیشتر میشود و در مییابند که ممکن است معیارها و انتظارات، درموقعیتّهای مختلف تغییر کنند.
علاوه بر این، لازم است که کودکان از نیازها و هدفهای خویش آگاه باشند. کودک زمانی فردی مسؤول به شمار میآید که که با در نظر گرفتن هدفهای خویش و نیازهای سایرین عمل نماید. والدین میتوانند به کودک کمک کنند تا در این مورد به توازن برسد. به این نحو که او را یاری کنند تا به ارزشهای شخصی خویش بیندیشد و مسائل را با در نظر گرفتن احساسات خود حل نماید.
کودکی که از حسّ مسؤولیّت برخوردار است به موفقیتّهای روزافزون و پاداشهای ناشی از آن دست خواهد یافت. کودکی که غیر مسؤولانه عمل میکند، با تنبیه و انتقادی بیش از آنچه که سزاوارش است، مواجه خواهد شد و در نتیجه عزّت نفسش کاهش مییابد. او نه تنها نسبت به واکنشهای خویش و نحوهی واکنش دیگران، نامطمئن میشود، بلکه نسبت به زندگی نیز نگرشی منفی پیدا میکند.
برای آموزش مسؤولیّت به کودکان، باید چند تا «عوض (5) وجود داشته باشد تا در مقابل رفتار مسؤولانهشان به آنان داده شود. برای کودک دشوار است که توانایی مسؤول بودن خویش را افزایش دهد و هیچ پاداش و جایزهای برای چنین رفتاری دریافت نکند. از سوی دیگر اگر کودکی، بسیار زیاد مورد انتقاد، استهزاء یا شرمندگی واقع شود، به رفتارهای غیر مسئوولانهی خویش ادامه خواهد داد.
یکی از مشکلاتی که کودکان در یادگیری مسؤولیّت دارند، آن است که برخی از اوقات، تا زمانی که به پاداشی که سایرین قولش را به آنان دادهاند، نرسند، به خشنودی درونی و شخصی دست نمییابند. حال آن که میدانیم اغلب اوقات، پاداش بلافاصله، برای عمل مناسبی که کودک انجام میدهد، وجود ندارد، و گاه نیز او برای عمل مناسبش، صرفاً پاداشی نامشخّص دریافت میکند. اگر کودک بتواند به والدینش اعتماد کند و مطمئن باشد که آنان سرانجام پاداش رفتار مسؤولانهاش را میدهند، مشکل تأخیر خشنودی درونی و شخصی تا حدّی حل میشود. شاید لازم باشد که به کودکان تذکّر دهیم که «حقّشان بطور کامل» محفوظ است، و والدین نیز قولهایی بدهند که مطمئن هستند از عهدهی انجام آنها بر میآیند. کودکانی که برای مسؤول بودن خویش پاداش دریافت میکنند. بتدریج پی میبرند که انجام مسؤولیت، و احساسات خوش ناشی از آن، به هم وابستهاند. در آن هنگام است که نیاز آنان به پاداشهای بیرونی (6) - نظیر جایزه و تأیید دیگران- کاهش مییابد.
مسؤول بودن، به این معنی است که کودک ناگزیر خواهد بود. برخی تصمیماتی را بگیرد که برایش زحمت فراهم میکند. کودکی که از وی خواسته میشود وظایفی را انجام دهد، ممکن است اغلب مجبور شود که آن کارها را به جای فعّالیت دیگری که سرگرم یا خشنوند کنندهتر است، انجام دهد. لازمهی مسؤول بودن آن است به شخص بتواند تکالیف را با وجود زحمتی که در بر دارند، به رساند، کمک به کودکان برای رویارویی با این موضوع، وظیفهی عمده بزرگترهاست، والدین باید به کودکان یادآوری کنند که چنین ناراحتیهایی معمولاً موقّتی است، و انجام وظایف بنحو مطلوب، دلخوشیهای بزرگتری نظیر تحسین، جلب محبّت، یا پاداش را به همراه دارد. کودکان خردسال تا زمانی که معمولاً نمیتوانند این بلاتکلیفی خویش را بطور واضح بیان کنند، نیاز دارند که والدینشان در برابر مشکل آنان بردبار و شکیبا باشند.
بسیاری از کودکان در موقعیّتهایی که قبول مسؤولیّت، مستلزم تعادل بخشیدن بین تعهّداتی که نسبت به دیگران دارند، و انگیزههای آنی خودشان است، دچار مشکل میشوند. کودکان، مستعدند که بر طبق انگیزههای آنی خویش عمل کنند و اغلب، موقعیّتها را با در نظر گرفتن پیامدهای احتمالی آنها ارزیابی نمیکنند. والدین باید به کودکان بیاموزند که چگونه دست به انتخابهایی بزنند که حتّی ممکن است با انگیزهی آنی، ایشان بروز میکند، ناشی از احساس ایمنی و اطمینان است. احساس امنیّت، کودک را محققّ میکند تا بی آن که نگران پیامدهای دردناک باشد، احساساتش را ابراز کند.
تردیدی نداریم که کودکان در تمام سطوح زندگیشان مسؤول هستند، و همیشه باید مسؤولیّت آنچه را که میگویند و انجام میدهند، بر عهده گیرند. درست است که آنان تا هنگامی که فاقد تجربه و اطّلاعات هستند، در داوری خویش مرتکب اشتباهاتی میشوند، و والدین باید تا زمانی که کودک تجربه و اطلاعات کسب کند، بردبار و شکیبا باشند. با وجود این، نهایتاً خود والدین هستند که سطح مسؤولیّتی را کودکان میتوانند بر عهده گیرند، باید تشخیص دهند، و برای پشتیبانی از رفتار مسؤولانه و ترغیب آنان به انجام این گونه رفتار، باید معیار یا قواعدی را درخانواده مقرّر سازند. اگر کودکان پاسخگوی اعمال خویش نباشند، برای آنان یادگیری از تجربیّاتشان بسیار مشکل خواهد بود.
آموزش «مسؤول بودن» به کودکان، به معنی آموزش «گناهکار بودن» به آنان نیست. کودکانی که احساس مسؤولیّت میکنند، به ابزار، نگرشها و منابعی که برای ارزیابی مؤثر موقعیّتها نیاز دارند، مجهزّ هستند و به انتخابهایی دست میزنند که برای خود و اطرافیانشان مناسب است. کودکانی که محرّکشان احساس گناه است، ممکن است ظاهراً به نظر برسد که افرادی مسؤول هستند، لیکن در واقع، ملاک «خاصّی» برای انتخابهایشان دارند. آنان میخواهند که از تنبیه یا درد، در امان بمانند؛ تحمّل مخالفت یا انتقاد را ندارند؛ و تا حدّ افراط نیازمند تأیید بزرگترها هستند. تفاوتهای موجود بین کودکان که احساس گناه میکنند و آنهایی که واقعاً افرادی مسؤول هستند، در جدول ذیل دیده میشود:
کودکانی که محرکشان کودکانی که محرکشان
احساس گناه است. احساس مسؤولیّت است.
هدفهای رفتاری آنان |
پرهیز از درد یا انتقاد، یا عدم تأیید |
ارضای نیازهای خود، یا دیگران |
روشهایی که به کار میبرند |
آشتی کردن، وابسته بودن به دیگران، انعطاف ناپذیر بودن در روی آوری به موقعیتّهای جدید |
عدم وابستگی، انعطاف پذیری، رُک گویی. |
مرکز توجّه آنان |
زمان گذشته، خاطری دردها با انتقادها، موقعیتّهایی که در آن احساس ایمنی میکنند. |
زمان حال یا آینده، لذّت بردن از حال، یا جستجوی هدفهای تازه، یادآوری تجربیّات موفّقِ زمان گذشته. |
احساساتی که در مورد خویش دارند. |
متّهم ساختن خویش، نگرانی و ترس، پایین بودن عزّت نفس |
تأیید خویش و نظر مثبت داشتن به خود، بالا بودن عزّت نفس. |
پینوشتها:
1. attitudes.
2. appropriate.
3. effective.
4. پسخوراند (feed back) به معنای کلّی، یعنی هر نوع برگشت اطلاع از یک منبع که برای تنظیم رفتار مفید باشد.
5. quid-pro-quo.
6. external rewards.
منبع: کلمز، هریس، بین، رینولد؛ (1392)، آموزش مسئوولیت به کودکان، مترجم: پروین علیپور، مشهد: شرکت به نشر، چاپ دهم.
منبع مقاله :
کلمز، هریس، بین، رینولد؛ (1392)، آموزش مسئوولیت به کودکان، مترجم: پروین علیپور، مشهد: شرکت به نشر، چاپ دهم
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}