بررسي آثار توكل بر خدا در زندگي
بررسي آثار توكل بر خدا در زندگي
منبع:روزنامه قدس
مي كنند كه از آن جمله روشهاي مبتني بر نظريه رفتارگرايي، شناختي، روان تحليل گري، معنا درماني مي باشد. تجربيات مشاوره اي پژوهشگران با افراد مختلف نشان داده است كه توكل به خداوند متعال نه تنها در دادن جرأت، افزايش اعتماد به نفس و ميزان ريسك پذيري افراد مؤ ثر است، بلكه در كاهش اضطراب و افسردگي و در درمان بسياري از وسواسهاي فكري روشي كارآمد مي باشد. مصاحبه هاي باليني نيز اثر بخشي توكل به خداوند را در كاهش اضطراب و افسردگي و در اطمينان و تسكين قلب، و دادن جرأت و قوت قلب براي ابراز وجود تأييد مي كنند. پژوهشگران معتقدند كه توكل به خداوند متعال مي تواند مورد استفاده روان شناسان و روان پزشكان قرار گرفته و موجب ارتقاي بهداشت فردي و اجتماعي گردد. براي بررسي آثار توكل به خدا به صورت علمي نياز است، ابزار دقيقي ساخته شود كه توسط آن ميزان توكل را بتوان در افراد مختلف اندازه گيري نموده و رابطه آن را با مفاهيمي از قبيل اضطراب، افسردگي، اعتماد به نفس، فرسودگي شغلي و ساير شاخصهاي سلامتي مورد بررسي قرار داد.
معناي توكل
توكل در رابطه فرد با خدا مطرح است كه اين رابطه در اعمال انسان تأثير داشته و رابطه فرد با خدا را نمايان مي سازد. در حالي كه انسان رابطه خويش با خدا را از طريق دعا، استعاذه، انجام فرايض، و مستحبات نيز نشان مي دهد، در توكل جنبه اي از رابطه فرد با خدا نمايان است كه تلويحاً فرد متوكل پيش فرضهايي را پذيرفته است كه مهمترين آنها باور و ايمان به قدرت، حكمت و شفقت خداوند به بندگانش مي باشد و همين جنبه اعتماد و ايمان است كه رابطه توكل گونه را از انواع ديگر رابطه ها متمايز مي كند. اين جنبه اعتماد از نظر عرفاني بسيار با اهميت است، چون دوستي اركاني دارد كه از مهمترين آنها "اعتماد" است. به خاطر همين درجه بالاي توكل است كه خداوند توكل كنندگان را دوست مي دارد. و در قرآن مي فرمايد: "ان ا... يحِبُّ المُتَوَكلين".در توكل فرد همچنين به وعده هاي خداوندي در قرآن علم و ايمان دارد و مي داند كه خداوند به اهداف خود خواهد رسيد و تلاشهاي انسان در راه خدا بي نتيجه نخواهد ماند. لازمه پياده كردن توكل در عمل تشخيص وظيفه و برنامه هاي فردي و شخصي از برنامه هاي خداوندي است و تفكيك اين امر است كه مسؤوليت انسان در كوشش و تلاش تا چه حدي است و از چه مرز ديگري مسؤوليت انسان تمام شده تلقي مي گردد، و فرد بايد كار را به كاردان واقعي (يعني خداوند متعال) واگذار نمايد.
ج) در توكل همچنين علم به اينكه در چه كارهايي مي توان توكل نمود و در چه كارهايي توكل دامنه اش جاري و ساري نيست، لازم است.
براي روشن شدن محدوده توكل هستي به دو نكته نيز اشاره مي كنيم: 1- از لحاظ عملي انسان بايد تا آنجا كه توان دارد به تدبير امور بپردازد و در جايي كه تدبير امور از عهده اش خارج است بايد به خداوند متعال توكل كند. بين توكل و اقدام عملي براي انجام كارها منافاتي وجود ندارد. مي توان بر خداوند توكل كرد و از او در حصول مقاصد ياري جست و در عين حال از علل و اسباب نيز براي حصول نتيجه استفاده كرد. هر چند كه معناي توكل ترك تدبير است، ولي ترك تدبير به معناي ترك استفاده كردن از اسباب نيست، بلكه ترك تدبير در سطحي بالاتر از اسباب است، در اين سطح نتايج كار و تقديرها بيرون از اختيار ماست.
2- از لحاظ اعتقادي انسان بايد باور داشته باشد كه زماني كوششهايش مثمرثمر خواهند بود كه توأم با خدا باشد؛ يعني كوشش انسان براي رسيدن به مطلوب هر چند لازم است، ولي كافي نيست و توفيق خداوندي نيز بايد با آن قرين گردد تا انسان بتواند به مطلوب خود برسد.
به هر حال توكل نوعي رابطه فرد با خداوند است كه در آن فرد با توجه به اعتقادي كه به قدرت، حكمت و رأفت و شفقت خداوند دارد در تمام حركات و سكنات حضور خدا را در نظر گرفته، و در تمام لحظات براي موفقيت خود از او استمداد مي طلبد. فرد متوكل ضمن استفاده از اسباب و علل مادي و غير مادي توفيق رسيدن به نتيجه را مشروط به خواست و مشيت الهي دانسته، ضمن اسناد امور و اتفاقات جهان به خواست خداوندي، براي حصول نتيجه به خدا تكيه نموده و اطمينان دارد كه خواست خداوند در جهت خير و صلاح اوست.
مؤلفه هاي توكل
با استفاده از بررسي آيات و احاديث مؤلفه هاي زير در توكل به خدا، شناسايي مي شوند:اعتماد قلبي به خداوند و اسناد امور و اتفاقات به حضرت باريتعالي در ايجاد سكينه قلبي و آرامش دروني به حد ي مؤ ثر است كه موجب مي شود اضطراب و تشويش در فرد متوكل از بين رفته و فرد به راحتي در راه حصول به نتيجه گام بردارد.
از علايم و ويژگيهاي افراد متوكل اين است كه از روي آورد روزگار خيلي به خود نمي بالند و از برگشت و ادبار آن زياد دچار تشويش و اضطراب نمي شوند، بلكه تا حد امكان براي رسيدن به مطلوب كوشش نموده و نتيجه كار را به خدا واگذار مي نمايند و اطمينان دارند كه خداوند آنان را در رسيدن به مطلوب كمك خواهد كرد. در حقيقت حال اين افراد بمانند اشخاصي مي باشد كه به حصار و قلعه عظيمي پناه برده و درِ آن را به روي دشمن بسته اند. و كسي را ياراي پيروزي بر آن قلعه نيست لذا اضطراب و خوف براي آنان معني ندارد.
افراد متوكل به اتفاقات زندگي معنايي مي دهند كه آنان را در تعبير و تفسير پديده هاي زندگي كمك نموده و به توازن شناختي و عاطفي آنان كمك مي نمايد، و آنان را از خلأ زيستي، بي هدفي، پوچي و سردرگمي رهايي مي بخشد. اين افراد با تمام كوششي كه در راستاي رسيدن به مطلوب و مقصود به كار مي گيرند، اگر نتيجه موافق طبعشان نبود و نتيجه نامساعد گرفتند، باور دارند كه خير واقعي را خداوند مي داند و به فرمايش خداوند در قرآن باور دارند كه مي فرمايد:
" چه بسا ناخوش داريد چيزي را در حالي كه خير شما در آن باشد، و چه بسا از چيزي خوشتان آيد در حالي كه بدي شما در آن باشد، خدا مي داند در حالي كه شما نمي دانيد."
يكي ديگر از ابعاد توكل به خدا، اميدواري انسان متوكل به لطف خداوند متعال در شرايط سخت زندگي است. اميدواري به رستگاري و رسيدن به مطلوب و نجات يافتن از ناراحتي ها و غم و اندوه، گشايش گرفتاريها، و نصرت حق در غلبه بر باطل، هدايت از گمراهيها به سوي نور، همه از بركات توكل است. فرد متوكل به وعده هاي نصرت خدا در قرآن اعتقاد و ايمان دارد لذا در گرفتاريها خود را نمي بازد. نمونه هاي زيادي در قرآن در مورد مداخله خداوند در شرايط سخت زندگي وجود دارد كه مايه تسلي و اميدواري براي افراد متوكل است.
ابوعلي دقاق ، توكل را "آرامش دل انساني به وعده هاي خداوندي مي داند". وي معتقد است كه در افراد متوكل آنقدر ايمان به وعده هاي خداوند زياد است كه دلشان به وعده هاي حضرتش آرام گرفته و اضطرابي به آنها رو نمي آورد (قرضاوي، 1995)
مطالعه دقيق آيات و احاديث نشان مي دهد توكل پسنديده كه قرآن آنرا به عنوان صفت برجسته انبيا و مؤمنين برشمرده است هرگز با كوشش براي رسيدن به مطلوب منافاتي ندارد، بلكه عين كوشش است.
در قرآن كريم مي خوانيم كه حضرت يعقوب (ع) زماني كه فرزندانش را به مصر مي فرستد تا به حضور سلطان رسيده از او گندم بخرند چنين وصيت مي كند:
"فرزندانم هنگام ورود به دربار پادشاه (مصر) همه تان از يك در وارد نشويد و از درهاي مختلف وارد شويد (تا از چشم زخم دشمن و يا از سؤ ظن او براي ايجاد آشوب در امان باشيد). البته اين نصحيت من شما را از خداوند بي نياز نمي كند، حكم و دستور از آن خداست. بر او توكل مي نمايم و افراد متوكل همگي بايد به او توكل كنند."
همانطور كه ملاحظه مي كنيد در اين آيه اقدامات لازم براي رسيدن به نتيجه مطلوب سفارش شده ولي نتيجه نهايي به خواست خدا واگذار شده است. احاديثي كه از پيشوايان اسلام به ما رسيده است نيز بر كوشش فرد تأكيد مي كنند و مسلمانان را به كوشش و فعاليت و برنامه ريزي در هنگام توكل به خداوند ترغيب مي نمايند. معروف است كه عربي به حضور مبارك حضرت پيامبر"ص" رسيد، حضرت از او پرسيدند كه شترت را چه كردي، اعرابي گفت: "به خدا توكل نموده و آن را در بيابان رها نمودم" حضرت فرمودند:
"أعقلها و توكل" يعني شترت را ببند و به خدا توكل كن.
نتيجه توكل به خدا
توكل به خداوند متعال پيامدهاي مثبتي در زندگي فردي و اجتماعي انسانها دارد كه براي اختصار فقط به چند از اين ثمرات و فوايد در اينجا اشاره مي شود.يكي از فوايد داشتن توكل، آرامش دروني و اطمينان قلبي است كه در سايه توكل به انسان دست مي دهد. زماني كه حضرت موسي(ع) قوم خود را شبانه به سوي سرزمين موعود راهبري مي كرد و سعي مي نمود كه اميد ايمان به خدا را در دلشان زنده كند، نزديكي هاي صبح بود كه قوم خسته موسي (ع) خود را با فرعونيان رو در رو ديدند كه آنها را دنبال مي نمودند، از ترس برخود لرزيدند و اظهار داشتند كه توان مقابله با قوم فرعون را نخواهند داشت. ولي حضرت موسي(ع) آنان را قوت قلب داده و گفت جاي هيچ نگراني نيست، چون خدا با اوست.
قرآن كريم ماجرا را چنين بيان مي كند:
"چون آن دو گروه يكديگر را ديدند، ياران موسي گفتند: گرفتار آمديم. موسي(ع) گفت هرگز، پروردگار من با من است و مرا راهبري خواهد نمود."
حضرت رسول (ص) كه در توكل به خداوند متعال نمونه بود چنان حالتي يافته بود كه وقتي ابوبكر در غار دچار ترس شده بود و فكر مي كرد كه كافران آنان را پيدا خواهند كرد با آرامش به ابوبكر گفت نگران نباش خداوند با ماست.
از ديگر فوايد توكل داشتن قوت قلب و نيرومندي در تصميم گيري است . چنانكه در حديثي از حضرت رسول (ص) نقل شده است:
"كسي كه دوست دارد محبوبترين مردم باشد از خدا تقوي پيشه كند، و كسي كه مي خواهد قوي ترين مردم باشد به خداوند توكل نمايد، و كسي كه مي خواهد غني ترين باشد بدانچه در پيش خداست مطمئن تر از آن باشد كه در نزد خود اوست."
خداوند كريم در قرآن از قول حضرت نوح(ع) چنين مي فرمايد:
"اي قوم اگر درنگ كردن من در ميان شما و يادآوري آيات خدا بر شما گران مي آيد، من بر خدا توكل مي نمايم، ساز و برگ و شريكان خود را جمع آوريد، چنانكه هيچ چيز از كاري كه مي كنيد بر شما پوشيده نماند و به دشمني من قدم به پيش نهيد و مرا مهلت مدهيد، و اگر پشت كرديد، من از شما هيچ پاداشي نخواسته ام، كه پاداش من با خداست و من مأمور شده ام كه از تسليم شدگان باشم."
در سوره هود نيز چنين مقاومتي از سوي حضرت هود(ع) در هدايت قوم خود آمده است و مثل حضرت نوح (ع) با جرأت و رشادت با مخالفين خود برخورد مي كند.
زماني كه حضرت شعيب(ع) نيز با قوم خود برخورد مي كند در او نيز چنين قوت قلب و جرأتي مشاهده مي گردد كه ناشي از توكل بالاي او به خداوند متعال است .
از ديگر ثمرات توكل به خدا عزت و سربلندي در بين مردم است. فرد متوكل چون به خدا تكيه مي كند غناي نسبي از مردم دارد و به خاطر رسيدن به مال و مقام از مردم التماس نمي كند، لذا عزت و سربلندي اش حفظ مي شود. از همه مهمتر چون خداوند عزيز است پناهنده خود را نمي گذارد كه به ذلت و خواري دچار شود. خداوند در قرآن كريم مي فرمايد:
"هر كه به خدا توكل كند او را عزيز (پيروزمند) و حكيم خواهد يافت".در تفسير اين آيات بيشتر مفسران نوشته اند، چون خداوند عزيز است نمي گذارد كه پناهنده او (توكل كننده بدو) دچار ذلت و خواري گردد.
ريشه هاي روان شناختي توكل به خداوند متعال
در تحقيقاتي كه به ادراك فرد از تسلط نسبت به اوضاع و شرايط زندگي مربوط مي شود مي توان رگه هايي را پيدا كرد كه فهم مسأله توكل به خداوند متعال را تسهيل كند. يكي از تئوريها در اين زمينه، نظريه ادراك كنترل اوليه در مقابل ادراك كنترل ثانويه است.كنترل اوليه كه بيشتر شبيه كنترل عيني و واقعي است، زماني بروز مي كند كه افراد كوشش مي كنند مهار و كنترل امور را در دست بگيرند، و كارها را در مسير اهداف خويش به پيش ببرند. افرادي كه جهت گيري درون سويه نسبت به كنترل دارند و فكر مي كنند كه مي توانند محيط را در جهت رسيدن به اهداف خويش تغيير دهند، گفته مي شود كه تحت لواي كنترل اوليه عمل مي نمايند، افرادي كه با كنترل اوليه محيط را در جهت علايق، نيازها، آمال و آرزوهاي خود تغيير مي دهند. كنترل زماني در نقطه اوج خود قرار مي گيرد كه افراد عملاً بتوانند تصميماتي اتخاذ نموده و آن را به موقع خود به اجرا بگذارند.
كنترل ثانويه زماني به ظهور مي پيوندد كه كنترل اوليه امكان بروز نداشته باشد. شخصي با كنترل اوليه سعي مي كند كه محيط را در جهت نيازها و علايق فردي خويش تغيير دهد، در حالي كه كنترل ثانويه بدين جهت ظهور مي كند كه فرد را در جهت انطباق و سازگاري با محيط غيرقابل تغيير آماده سازد. زماني كه افراد با موقعيتهايي روبرو مي شوند كه غير قابل كنترل است، سعي مي كنند يك يا چند مورد از رهيافتهاي كنترل ثانويه را به كار گيرند تا بتوانند تا حد ممكن ادراك كنترل خود را حفظ نمايند.
مهمترين انواع كنترل هاي ثانويه به قرار زير مي باشند:
در اين روش، افراد شرايط و اوضاع و احوال را مورد بررسي قرار مي دهند تا ببينند چه كسي كنترل اوضاع و شرايط را در دست دارد وبه نحو مؤ ثري خود را با آن فرد هماهنگ و هم جهت مي كنند. اين افراد از اين جهت احساس شايستگي و قدرت مي كنند كه فكر مي كنند در طرف فرد قوي هستند و به تبع قدرت آن فرد آنها نيز قدرت به دست خواهند آورد. اينها فرد قدرتمند و با نفوذ را تشويق مي كنند (و از او مي خواهند) كه دست به كارهايي بزند كه به سودشان تمام شود و از اين طريق احساس كنترل بر اوضاع و شرايط مي نمايند. به عبارت ديگر اين افراد شايد خودشان قدرت لازم را نداشته باشند، ولي از قدرت افراد قدرتمند در جهت كنترل اوضاع و احوال به نفع خود استفاده مي كنند.
از اين نظر اين تئوري به توكل مربوط مي شود كه افرادِ متوكل زماني كه احساس كردند، مهار امور و اوضاع از قدرت و سيطره آنها خارج شده با اعتمادي كه به قدرت خداوند دارند و با رابطه اي كه بين خود و خدا مي بينند اطمينان حاصل مي كنند كه خداوند امور را براي ايشان آسان خواهد كرد و ايشان را در تنگناي سختيها و مشكلات تنها نخواهد گذاشت. اين چنين اعتقادي به افراد متوكل نيروي فوق العاده مي دهد و نمي گذارد كه آنها احساس تنهايي، ضعف و درماندگي نمايند.
افرادي كه از كنترل تفسيري استفاده مي كنند سعي بر اين دارند كه شرايط غير قابل كنترل و طاقت فرسا را براي خود تعبير و تفسير نمايند و معناي آن را درك كنند. اين افراد سعي بر اين دارند كه بفهمند چرا و چگونه اتفاق ويژه اي برايشان رخ داده است و با تعبير و تفسير اين پديده ها و دادن معنا به آنها، احساس كنترل بر اوضاع و احوال نموده و از تلخي حادثه بدين نحو بكاهند. بنابراين افرادي كه تجربيات تلخ غير قابل كنترل مثل از دست دادن عزيزي و يا عضوي از بدن داشته اند، اغلب سعي مي كنند كه معنايي را كه در تراژدي آنها نهفته است پيدا كنند و پيدا كردن معناي حادثه ناگوار به آنها يك نوع احساس كنترل و مواجهه مؤ ثر با عامل فشارزا مي دهد. افراد زيادي در فرهنگ هاي مختلف دست به تعبير و تفسير اتفاقات ناخوشايند زده اند و از اين طريق از دردهاي خود كاسته اند. مثلاً شهيد ثاني پس از مرگ فرزند دلبندش "مُسَكنه الفَواد عِندَ فقد الأَ حِبَّه وَ ا لاوَ لاد" را مي نويسد و دكتر فرانكل (1958) نظريه "معني - درماني" را پس از دستگيري و از دست دادن تمامي عزيزانش در اردوگاههاي كاري آلمان نازي، ارايه مي دهد. فرد متوكل چون همه اتفاقات را در رابطه با خواست خدا مي داند، معني نهفته اين اتفاقات را درك مي نمايد و براي هر اتفاقي تعبير و تفسيري خدايي دارد.
پژوهشگران معتقدند كه افراد سالم هم از كنترل اوليه استفاده مي كنند و هم از كنترل هاي ثانويه، و بدين وسيله از احساس درماندگي به دورمانده و هميشه اميدواري خود را به آينده حفظ مي نمايند.به نظر مي رسد كه اين تحقيقات به "توكل" ارتباط پيدا مي كنند. چون در توكل هم جنبه كنترل نيابتي مطرح است كه فرد ناتوان با اتصال به كمك و مشيت خداوندِ متعال احساس قوي بودن مي كند و مطمئن مي شود كه با گرفتن طرف خداوند بر حوادث فايق خواهد آمد و پشتش به پشتيباني خدا گرم است. از طرفي ديگر بحث توكل به خداوند متعال به كنترل تفسيري ارتباط پيدا مي كند. چون فرد متوكل در تعبير و تفسير پديده ها هميشه خداوند دانا و حكيم مشفق و خيرخواه را به همراه دارد و اگر حادثه اي ناگوار برايش پيش آيد با ديد عارفانه به آن نگريسته و آن را خير تلقي مي كند.
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}