نوشتهی خلیفة بن ابی المحاسن حلبی
آشنایی با كتابِ الكافی فی الكحل
نوشتهی خلیفة بن ابی المحاسن حلبی
خلیفة بن ابی المحاسن حلبی، چشم پزشك شامیِ اهل حلب در سدهی هفتم، مؤلف كتاب الكافی فی الكُحْل، از كتابهای مهم چشم پزشكی در تمدن اسلامی است. از زندگی وی اطلاع اندكی در دست است. در كتابهای تراجم پزشكان و تاریخ حلب، مطلبی دربارهی او نیامده است و صرفاً از فحوای كتابش به اطلاعاتی دست مییابیم. حتی ابن اصیبعه كه با او هم زمان بوده و در همان شهر میزیسته، از او نامی نبرده است. این واكنش ابن ابی اصیبعه را عمدی و مشابه برخورد او با ابن نفیس و صلاح الدین كحال حموی دانستهاند؛ این امر در دیگر كتابهای تراجم مانند زِرِكْلی و كحّاله نیز ادامه یافته است. (1)نخستین بار لوسین لوكلر (2) (1231-1310/ 1816-1893)، پزشك و تاریخ نگار پزشكی اسلامی، در كتاب <تاریخ پزشكی عربی> (3) (4) تنها نسخهی شناخته شدهی آن زمان از الكافی فی الكحل را معرفی كرد؛ این نسخه در كتابخانهی ملی فرانسه (5) نگهداری میشود. (6) كتابت این نسخه در 673 پایان یافته و كتاب آن عبدالعزیز متطبب مسیحی است كه تقریباً هم زمان با نسخهی اصلی تهیه شده است. (7) با توجه به روایتی در پایان كتاب (8) كه شرح عمل فَصْد بر روی امیری در حلب در 654 است، تاریخ نگارش كتاب بین 654 تا 673 بوده است. نسخهی پاریس در همه جا خوانا نیست و افتادگی دارد. (9) نسخهی دیگری از كتاب را بروكلمان (10) (11) معرفی كرده كه در كتابخانهی ینی جامع استانبول نگهداری میشود؛ كتابت این نسخه در 967 خاتمه یافته است. این نسخه كاملتر، مرتبتر و خواناتر است. (12) هیرشبرگ و همكاران این نسخه را كه تصاویر ابزارهای جراحی چشم آن با نسخهی پاریس تفاوت اندكی دارد، مبنای معرفی كتاب به آلمانی قرار دادند. (13) بر مبنای این دو نسخه، محمدظافر وفائی و محمدرواس قلعه جی در 1374ش/ 1995 نسخهی چاپی و انتقادی كتاب را منتشر كردند كه مطالب این مقاله مبتنی بر همین نسخهی چاپی است.
بنا به اشارات خلیفه در كتاب (14) و با توجه به استفاده از زبان محلی حلب در كتاب، (15) وی اصلاً اهل حلب بود و در آنجا میزیست. دربارهی این احتمال كه وی با ابن ابی اصیبعه وابستگی خانوادگی داشته است، (16) سندی در دست نیست. بنابه اطلاعات حاصل از كتاب، (17) او چشم پزشكی حاذق و شناخته شده بود و اطلاعات پزشكی گستردهای داشت، چنان كه یكی از امرا از مراجعان وی بود. از موارد شایان ذكر، عمل آب مروارید او بر روی تنها چشمِ فردی یك چشم، (18) و توصیهی او به استفاده از آهن ربا برای خارج كردن خرده آهن از موضع (19) است. بر اساس دانستههای موجود، او نخستین شخصی است كه از آهن ربا در چنین موردی استفاده كرده است. (20) شرح دقیق عملها و درمانهای دیگری كه خلیفه به كار برده نیز در كتاب آمده است.
الكافی فی الكحل، كتابی جامع در چشم پزشكی و در واقع تاریخ فشردهی چشم پزشكی میان مسلمانان است. (21) این كتاب در پایان دورهی شكوفایی و آغاز زوال پزشكی در تمدن اسلامی نگاشته شده است. (22) سطح علمی كتاب بالاست (23) و چنین كتاب جامعی دربارهی چشم و چشم پزشكی تا پیش از سدهی نوزدهم در اروپا همتایی نداشته است. كتاب برای استفادهی عملی نگاشته شده (24) و مشتمل بر دو بخش اصلی است: ساختمان چشم، درمان بیماریهای چشم. بخش نخست، شامل شش فصل دربارهی قسمتهای مختلف چشم، روح باصره و غیره است؛ بخش دوم نیز شش فصل دارد در باب روش حفظ بهداشت چشم، ملزومات كار چشم پزشك، شرح بیماریها و درمان آنها چه با دارو و چه با عمل، همراه با تصاویر، فهرستی از داروها و خواص آنها در شكلهای مختلف كاربردشان در بیماریهای مختلف، اوزان و مقیاسها نزد پزشكان، و بابی در مورد فصد؛ در پایان، سه جدول در مورد رگهای سر و گردن، دستها و پاها ارائه شده است.
تصاویر كتاب بسیار جالب توجهاند، به ویژه تصویر واضحی كه مغز و غشاهایش را همراه با چشمها و اعصاب آنها نشان میدهد. در این تصویر، اعصاب چشمها، به درستی، متقاطع رسم شدهاند، یعنی چشم راست را بخش چپ مغز كنترل میكند و برعكس. (25) در همین تصویر، چهار بطن برای مغز ترسیم شده و محل و اندازهی قسمتهای مختلف چشم بعضاً با دانش امروز دربارهی ساختار چشم متفاوت است. (26) به رغم این اشتباهات، الكافی ظاهراً نخستین كتابی است كه تصویری از ساختمان مغز، چشمها و راههای ارتباطی میان دو چشم به دست میدهد. با توجه به این تصویر احتمالاً خلیفه برای نخستین بار غدهی هیپوفیز را در آن ترسیم كرده، هرچند مؤلف اشارهای به آن نكرده است. چنین تصویر دقیقی از آناتومی چشم تا 1872/1289 در اروپا ترسیم نشده بود. (27) همچنین الكافی نخستین كتابی است كه 36 ابزار جراحی را در جدولهایی بسیار روشن و دقیق آورده است. در بالای هر تصویر، نام ابزار و در پایین، نحوهی كاربرد آن ذكر شده است. همچنین برای نخستین بار، تصویرهای ابزار جراحی نه در متن كه جداگانه ترسیم شده است. این نخستین كتاب در چشم پزشكی است كه در آن جدولهای روشن و مرتبی دربارهی بیماریهای پلكها، چشمها و سازوكار بینایی عرضه شده است. قراردادن اوزان و میكائیل مورد كاربرد در پزشكی، در فصلی جداگانه، نیز برای نخستین بار صورت پذیرفته است. (28) این مقیاسها از آنچه در كتاب قانون ابن سینا (29) آمده دقیقتر است؛ نیز نخستین كتاب چشم پزشكی است كه بخشی مستقل در فصد دارد. (30)
خلیفه در مقدمهی كتاب (31) از برخی از منابع نام برده ولی در كتاب از بیش از چهل اثر و بیش از هفتاد مؤلف نقل قول كرده است. (32) كه بیش از همه به ترتیب عبارتاند از: قانون ابن سینا، المُعالجات و البقراطیة ابوالحسن طبری، كتابهای مختلف جالینوس، رازی، حنین، ابن تلمیذ و ابن بیطار (متوفی 646). مقایسهی مطالبی كه خلیفه نقل كرده با منابعی كه امروز نیز در دسترساند، نشان دهندهی دقت وی در نقل مطالب است. در میان منابع وی، ابن بیطار به دلیل نزدیكی به زمان خلیفه مورد توجه است. خلیفه از برخی مؤلفان نام برده است كه جز آنچه در این اثر آمده، اطلاع دیگری از آنها در دست نیست؛ (33) از جمله حكمای یونانی چون لیثفورس؛ هندی چون أرایكس و ارابلیس؛ و برخی پزشكان دورهی اسلامی چون ابن سندی، ابوعمران و ایلیوس كحّال. (34)
بخشهایی از كتاب را هیرشبرگ و همكارانش به آلمانی، (35) و سپس گیسلا (36) و ویلفرد رادماكر (37) از روی ترجمهی هیرشبرگ به انگلیسی برگرداندهاند. (38)
پینوشتها:
1. Leclere
2. حلبی، مقدمهی وفائی و قلعه جی، ص 13.
3. Histoire de la médecine arabe
4. لوكلر، ج2، ص 145-147.
5. Bibliothque Nationale (France)
6. سلان (slane)، ص 534.
7. هیرشبرگ (J. Hirschberg) و همكاران، ص 721؛ حلبی، همان مقدمه، ص 22.
8. حلبی، ص 702.
9. هیرشبرگ و همكاران، ص 721-722؛ حلبی، همان مقدمه، ص 21-22.
10. Brockelmann
11. بروكلمان، <ذیل>، ج1، ص 899.
12. هیرشبرگ و همكاران، ص 722؛ نیز ر. ك. حلبی، همان مقدمه، ص 22.
13. ر. ك. هیرشبرگ و همكاران، ص 730.
14. حلبی، ص 309، 702.
15. همو، همان مقدمه، ص 16.
16. ر. ك. د. اسلام، چاپ دوم، ذیل مادّه.
17. حلبی، ص 702.
18. همو، ص 309.
19. همان، ص 701.
20. حلبی، همان مقدمه، ص 14.
21. د. اسلام، همان جا.
22. حلبی، همان مقدمه، ص 15.
23. د. اسلام، همان جا.
24. هیرشبرگ و همكاران، ص 723.
25. سارتون (Sarton)، ج2، بخش 2، ص 1102.
26. حلبی، همان مقدمه، ص 17-18.
27. همان جا.
28. ر. ك. همان، ص 673-677، نیز ر. ك. همان، مقدمه، ص 15.
29. ابن سینا، ج4، ص 81-88.
30. حلبی، همان مقدمه، ص 16.
31. همو، ص 21-32.
32. همان، مقدمهی وفائی و قلعه جی، ص 19.
33. ر. ك. همان جا.
34. ر. ك. حلبی، ص 31، 120، 135، 316، 464، 482، 567 و جاهای دیگر.
35. ر. ك. هیرشبرگ و همكاران، ص 724-760.
36. حلبی، همان مقدمه، ص 15؛ نیز ر. ك. فصلهای 4 و 5 بخش اول همین كتاب.
37. Gisela
38. Wilfred Rademaker
ابن سینا، القانون فی الطب، چاپ ادوار قش، بیروت 1987/1408.
خلیفة بن ابی المحاسن حلبی، الكافی فی الكحل، چاپ محمدظافر وفائی و محمدرواس قلعه جی، بیروت 1995/1415.
Carl Brockelmann, Geschichte der arabischen Litteratur, Leiden 1943-1949, supplementband, 1937-1942.
The Encyclopaedia of Islam, new ed., Leiden: Brill, 1960-, s.v. “Khalīfa b. Abi’ l-Maħsin”.
J. Hirscberg. J. Lippert, and E. Mittwoch, Die arabischen Augenärzte: nach den quellen bearbeitet, Leipzig 1905, repr. In Augenhekunde im Islam, ed. Faut Sezgin, vol. 1, Frankfort on the Main: Institut für Geschchte der arabische- islamischen Wissenschaften, 1986.
Lucien Lecler, Histoire de la medecine arabe, New York 1971.
George Sarton, Introduction to the history of science, Malabar, Fla. 1975.
Mac Guckin de Slane, Catalogue des manuscrits arabes, Paris 1883-1895.
منبع مقاله :
هوشنگ اعلم ... [و دیگران]؛ (1391)، تاریخ پزشكی در ایران و تمدن اسلامی (2)، تهران: نشر كتاب مرجع، چاپ اول
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}