نماز از منظر امام خمینی قدّس سرّه
نماز یک کارخانه انسان سازى
در این مقاله به بعضی از دیدگاه ها و نظرات امام خمینی قدّس سرّه در مورد نماز می ژردازیم با راسخون همرا باشید.
مقدمه:
ﺍﻣﺎﻡ ﺧﻤﯿﻨﯽ(ﺭه) در جایگاه ﭘﺮﭼﻤﺪﺍﺭ ﺑﺰﺭﮒ ﺍﻧﻘﻼﺏ ﺷﮑﻮﻫﻤﻨﺪ ﺍﺳﻼﻣﯽ ﺍﯾﺮﺍﻥ، ﺗﻤﺎﻡ ﻋﻤﺮ ﭘﺮﺑﺮﮐﺖ ﺧﻮﯾﺶ ﺭﺍ دﺭ ﺭﺍه ﺣﻖ، ﺣﻘﯿﻘﺖ، ﻃﻬﺎﺭﺕ، ﻧﻤﺎﺯ ﻭ ﻋﺒﺎﺩﺕ ﺩﺭ ﻃﺒﻖ ﺍﺧﻼﺹ ﻗﺮﺍﺭ ﺩﺍﺩه است.
بهطﻮﺭﯼ ﮐﻪ ﺍﻋﻤﺎﻝ ﻭ ﺭﻓﺘﺎﺭ ﻭ ﺳﻠﻮﮎ ﻭﯼ، ﺳﺮﻣﺸﻖ ﺗﻤﺎﻣﯽ ﺍﻓﺮﺍﺩﯼ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﯾﮕﺎﻧﮕﯽ ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭ ﺭﺍ ﻋﻤﻼ ﻭ ﺍﺛﺒﺎﺗﺎ ﺑﺎ ﺍﻃﺎﻋﺖ ﺍﺯ ﻓﺮﺍﻣﯿﻦ ﺁﻥ ﺩﺍﺩﺍﺭ ﺑﯽﻫﻤﺘﺎ، ﺍﺯ ﺩﻝ ﻭ ﺟﺎﻥ ﻫﻤﻮﺍﺭﻩ ﭘﺬﯾﺮﻓﺘﻪ ﻭ ﺍﻋﻤﺎﻝ کردهﺍﻧﺪ.
ﻧﻤﺎﺯ ﻭ ﻋﺒﺎﺩﺍﺕ ﻭ ﭘﺮﺳﺘﺶ ﺫﺍﺕ ﺑﺎﺭی تعالی ﺍﺯ ﺩﯾﺪﮔﺎﻩ ﺍﻣﺎﻡ ﺧﻤﯿﻨﯽ(ﺭه)، ﺩﻗﯿﻘﺎ ﺩﺭ ﺭﺍﺳﺘﺎﯼ ﺗﺤﻘﻖ ﺁﺭﻣﺎﻥﻫﺎﯼ ﺑﺰﺭﮒ ﻭ ﺗﺎﺭﯾﺨﯽ ﺍﻧﺴﺎﻥﻫﺎﯼ ﺷﯿﻔﺘﻪ ﻋﺪﻝ ﻭ ﻋﺪﺍﻟﺖ، ﺟﻠﻮه ﻣﯽکند.
ﺣﻀﺮﺕ ﺍﻣﺎﻡ ﺧﻤﯿﻨﯽ(ﺭه) ﺩﺭ ﺍﺭﺗﺒﺎﻁ ﺑﺎ ﺍﻫﻤﯿﺖ ﻓﺮﯾﻀﻪ ﻧﻤﺎﺯ ﻭ ﻟﺰﻭﻡ ﺍﻗﺎﻣﻪ ﺁﻥ ﺩﺭ ﺗﻤﺎﻣﯽ ﻣﺮﺍﺣﻞ ﻭ ﺍﯾﺎﻡ ﻭ ﻫﻤﭽﻨﯿﻦ ﺑﺮﭘﺎﯾﯽ ﻧﻤﺎﺯ ﺟﻤﺎﻋﺖ، ﺑﺎﺭﻫﺎ ﻭ ﺑﺎﺭﻫﺎ، ﺍﯾﻦ ﻣﻬﻢ ﺭﺍ ﻣﻄﺮﺡ کرده است.
در این مختصر فقط گوشه ای از خاطرات و گفتارها و رفتارهای امام خمینی را در موضوع نماز برای شما همراه راسخونی می آوریم.قاعدتا نماز از دیگاه امام به عنوان رهبر انقلاب بهترین الگو برای قرار گرفتن در این مسیر می باشد.
ﺍﻣﺎﻡ ﺧﻤﯿﻨﯽ(ﺭه) در جایگاه ﭘﺮﭼﻤﺪﺍﺭ ﺑﺰﺭﮒ ﺍﻧﻘﻼﺏ ﺷﮑﻮﻫﻤﻨﺪ ﺍﺳﻼﻣﯽ ﺍﯾﺮﺍﻥ، ﺗﻤﺎﻡ ﻋﻤﺮ ﭘﺮﺑﺮﮐﺖ ﺧﻮﯾﺶ ﺭﺍ دﺭ ﺭﺍه ﺣﻖ، ﺣﻘﯿﻘﺖ، ﻃﻬﺎﺭﺕ، ﻧﻤﺎﺯ ﻭ ﻋﺒﺎﺩﺕ ﺩﺭ ﻃﺒﻖ ﺍﺧﻼﺹ ﻗﺮﺍﺭ ﺩﺍﺩه است.
بهطﻮﺭﯼ ﮐﻪ ﺍﻋﻤﺎﻝ ﻭ ﺭﻓﺘﺎﺭ ﻭ ﺳﻠﻮﮎ ﻭﯼ، ﺳﺮﻣﺸﻖ ﺗﻤﺎﻣﯽ ﺍﻓﺮﺍﺩﯼ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﯾﮕﺎﻧﮕﯽ ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭ ﺭﺍ ﻋﻤﻼ ﻭ ﺍﺛﺒﺎﺗﺎ ﺑﺎ ﺍﻃﺎﻋﺖ ﺍﺯ ﻓﺮﺍﻣﯿﻦ ﺁﻥ ﺩﺍﺩﺍﺭ ﺑﯽﻫﻤﺘﺎ، ﺍﺯ ﺩﻝ ﻭ ﺟﺎﻥ ﻫﻤﻮﺍﺭﻩ ﭘﺬﯾﺮﻓﺘﻪ ﻭ ﺍﻋﻤﺎﻝ کردهﺍﻧﺪ.
ﻧﻤﺎﺯ ﻭ ﻋﺒﺎﺩﺍﺕ ﻭ ﭘﺮﺳﺘﺶ ﺫﺍﺕ ﺑﺎﺭی تعالی ﺍﺯ ﺩﯾﺪﮔﺎﻩ ﺍﻣﺎﻡ ﺧﻤﯿﻨﯽ(ﺭه)، ﺩﻗﯿﻘﺎ ﺩﺭ ﺭﺍﺳﺘﺎﯼ ﺗﺤﻘﻖ ﺁﺭﻣﺎﻥﻫﺎﯼ ﺑﺰﺭﮒ ﻭ ﺗﺎﺭﯾﺨﯽ ﺍﻧﺴﺎﻥﻫﺎﯼ ﺷﯿﻔﺘﻪ ﻋﺪﻝ ﻭ ﻋﺪﺍﻟﺖ، ﺟﻠﻮه ﻣﯽکند.
ﺣﻀﺮﺕ ﺍﻣﺎﻡ ﺧﻤﯿﻨﯽ(ﺭه) ﺩﺭ ﺍﺭﺗﺒﺎﻁ ﺑﺎ ﺍﻫﻤﯿﺖ ﻓﺮﯾﻀﻪ ﻧﻤﺎﺯ ﻭ ﻟﺰﻭﻡ ﺍﻗﺎﻣﻪ ﺁﻥ ﺩﺭ ﺗﻤﺎﻣﯽ ﻣﺮﺍﺣﻞ ﻭ ﺍﯾﺎﻡ ﻭ ﻫﻤﭽﻨﯿﻦ ﺑﺮﭘﺎﯾﯽ ﻧﻤﺎﺯ ﺟﻤﺎﻋﺖ، ﺑﺎﺭﻫﺎ ﻭ ﺑﺎﺭﻫﺎ، ﺍﯾﻦ ﻣﻬﻢ ﺭﺍ ﻣﻄﺮﺡ کرده است.
در این مختصر فقط گوشه ای از خاطرات و گفتارها و رفتارهای امام خمینی را در موضوع نماز برای شما همراه راسخونی می آوریم.قاعدتا نماز از دیگاه امام به عنوان رهبر انقلاب بهترین الگو برای قرار گرفتن در این مسیر می باشد.
نظر امام خمینی درباره نماز یک کارخانه انسان سازی
مام راحل(ره) در همین ارتباط فرموده اند که: در اسلام از نماز هیچ فریضه ای بالاتر نیست. چطور نماز را این قدر سستی میکنید در آن؟
از نماز همه این مسائل پیدا میشود. شما پروندههایی که در دادگستریها در جاهای دیگر، دادگاهها هست بروید ببینید.از نمازخوانها ببینید پرونده هست آنجا از بی نمازها پرونده هست،
از نماز همه این مسائل پیدا میشود. شما پروندههایی که در دادگستریها در جاهای دیگر، دادگاهها هست بروید ببینید.از نمازخوانها ببینید پرونده هست آنجا از بی نمازها پرونده هست،
در اسلام از نماز هیچ فریضه اى بالاتر نیست .
نماز پشتوانه ملت است . سیّد الشهداء در همان ظهر عاشورا که جنگ بود، و همه در معرض خطر بودند،
وقتى یکى از اصحاب گفت که ظهر شده است فرمود که : یادم آوردید نماز را و خدا تو را از نماز گزاران حساب کند. و ایستاد در همان جا نماز خواند. نگفت که ما مى خواهیم جنگ بکنیم ، خیر، جنگ را براى نماز کردند.
امیرالمؤ منین وقتى که یکى مسئله اى ، یک چیزى از او پرسیدند در همان بحبوحه جنگ ایستاد و جواب داد. حالا... من شمشیر براى این مى زنم . جنگ در اسلام یک چیزى نیست که خودش یک مطلبى باشد، یک چیزى باشد یک طرحى باشد.
جنگ براى این است که آن زباله هایى که هستند آنهایى که مانع از پیاده شدن اسلام هستند، آنهایى که مانع از ترقى مسلمین هستند، آنها را از بین راه بردارند.
مقصد این است که اسلام را پیاده کنند و با اسلام انسان درست کنند. نماز یک کارخانه انسان سازى است ، فحشا و منکر را نماز، نماز خوب فحشاء و منکر را از یک امتى بیرون مى کند. [1]
نماز اول وقت امام خمینی (ره)
از خصوصیات مهم حضرت امام خمینی(ره) این بود که همیشه نماز را در اول وقت میخواندند و به نافلهها اهمیت میدادند. این خصوصیات از همان آغاز جوانی، وقتی که هنوز بیشتر از ۲۰ سال نداشتند، در ایشان وجود داشت.
چند نفر از دوستان نقل میکردند که ما ابتدا فکر میکردیم که خدای ناکرده ایشان از روی تظاهر نماز را اول وقت میخوانند.
به همین خاطر سعی داشتیم کاری کنیم که اگر این کار از روی تظاهر است، جلوی آن را بگیریم. مدت زیادی در این فکر بودیم و بارها به طریق مختلف ایشان را امتحان کردیم.
مثلا درست اول وقت نماز، سفره غذا را میانداختیم و یا وقت رفتن به مسافرت را اول وقت نماز قرار میدادیم. اما ایشان میفرمودند «شما غذایتان را بخورید، من هم نمازم را میخوانم، هر چه که بماند، من میخورم».
و یا در موقع مسافرت میفرمودند «شما بروید، من هم میآیم و به شما میرسم». مدتها از این مسئله گذشت و نه تنها ایشان نماز اول وقتشان ترک نشد، بلکه ما را هم وا داشتند که در اول وقت نمازمان را بخوانیم. [2]
توصیه امام خمینی (ره) در اهدا کتاب آداب الصلاة به فاطمه طباطبائی
کتاب «آداب الصلوة» را که به دختر عزیزم فاطی [3] که خدایش از مُصلِّین قرار دهد ـ اعطا می نمایم، از تاریخ اتمام آن بیش از چهل سال می گذرد.[4] و قبل از آن ـ به چند سال ـ کتاب «سرّ الصلوة» را تمام نمودم.
و از آن سال ها تاکنون بیش از چهل سال می گذرد[5] و من نه اسرار صلاة را دریافتم، و نه به آداب آن پرداختم، که یافتن غیر از بافتن است و ساختن جدا از پرداختن. و این کتاب ها حجّتی است از مولا بر این عبد بی مایه.
و به خدای تعالی پناه می برم از آن که مشمول آیۀ شریفۀ کمرشکن لِمَ تَقُولُونَ ما لا تَفْعَلُونَ. کَبُرَ مَقْتاً عِنْدَالله ِ اَنْ تَقْولُوا ما لا تَفْعَلُونَ[6] باشم، و پناهی جز رحمت واسعه اش ندارم.
و تو ای دخترم! امید است که توفیق به کار بستن آداب این معراج بزرگ الهی را داشته باشی و به راهنمایی این بُراق الهی از بیت مظلم نفس هجرت کنی الی الله .
و به خدای بزرگ پناه می دهم تو را از آنکه مطالعۀ این اوراق بر تعلّقات نفسانیه ات نیفزاید و تو را چون نویسنده ملعبۀ شیطان نکند.
دخترم! هر چند در تو به حمدالله لطافت روحی یافتم که امید آن است که هدایت الله شامل حالت شود وبا عنایت او ـ جلّ و علا ـ از چاه عمیق طبیعت خلاص شوی و به صراط مستقیم انسانیت راه یابی، لکن از کید شیطان و نفس خطرناکتر از آن غافل مباش و به خدای بزرگ پناهنده شو اِنَّهُ رَحیمٌ بِعِبادِه.[7]
دخترم! اگر از مطالعۀ این اوراق خدای نخواسته نتیجه حاصل نشود مگر خودنمایی و مجلس آرایی و سر توی سرها آوردن، بهتر است از مطالعۀ آن صرف نظر بلکه احتراز کنی که مبادا چون من گرفتار تأسف شوی.
و اگر ـ ان شاءالله ـ خود را مهیّا کنی که از مطالبی که از کتاب و سنّت و اخبار اهل بیت عصمت و افادات اهل معرفت اخذ شده است به جان استفاده کنی و استعداد و لطافت قریحه ای را که خداوند عطا فرموده به کار اندازی، بسم الله ! این گوی و این میدان.
امید است در این معراج انسانی و معجون رحمانی[8] دل از غیر خالی کنی و با آب حیات، قلب را شستشو دهی و چهار تکبیر زده، خود را از خودی برهانی تا به دوست برسی وَ مَنْ یَخْرُجْ مِنْ بَیْتِهِ مُهاجِراً اِلَی الله ِ وَ رَسُولِهِ ثُمَّ یُدْرِکْهُ الْمَوْتُ فَقَدْ وَقَعَ اَجْرُهُ عَلَی الله .[9]
بارالها! ما را مهاجر الی الله و رسوله قرار ده و به فنا برسان، و فاطی و احمد را توفیق خدمت عنایت کن و به سعادت برسان. والسلام.(2 صفر المظفر 1405 ـ 5 / 8 / 1363.روح الله الموسوی الخمینی[10]
حفظ اسلام مقدم بر، نماز است
در هر صورت تکلیف زیاد است، بزرگ است برای همه مان. ما برای ادامۀ این انقلابی که هست و ادامۀ این، تکلیف زیاد داریم؛ دولت تکلیف دارد، رئیس جمهور تکلیف دارد، رئیس مجلس تکلیف دارد، کشاورز تکلیف دارد.
کارگر تکلیف دارد، هر کس در هر گوشه ای از این کشور واقع شده است تکلیف دارد. تکلیف مال یک نفر دو نفر نیست، آحاد مردم یکی یکیشان تکلیف دارند برای حفظ جمهوری اسلامی، یک واجب عینی، اهم مسائل واجبات دنیا، اهم است، از نماز اهمیتش بیشتر است.
برای اینکه این حفظ اسلام است، نماز فرع اسلام است. این تکلیف برای همۀ ماست، هیچ فرقی مابین ترک و فارس و ـ عرض می کنم که ـ کجا و کجایی ندارد، سیستانی و بلوچستانی و اینها. و این تکلیف برای همۀ دنیاست.
حفظ دینِ حق، یک حکمی است برای همۀ دنیا، در رأس واجبات برای همۀ دنیا واقع شده، منتها غیر مسلمین چون اعتقاد به اسلام ندارند
می گویند خوب، اسلام واجب کرده، به ما چه، اما مسلمین که اعتقاد دارند. آن مسلمی که در افریقاست، حفظ جمهوری اسلامی برایش واجب است؛ برای اینکه از اینجا ممکن است که ـ یعنی، ان شاءالله ، خواهد شد ـ انعکاسش در همه جا خواهد شد و شده است الآن.[11]
نماز شب امام خمینی (ره)
حجت الاسلام والمسلمین امام جمارانی : امام رأس ساعت دو نیمه شب جهت اقامه نماز شب، از خواب بر می خواستند.نماز شب خواب امام در ساعت معینی شروع می شد. ایشان رأس ساعت دو نیمه شب جهت اقامه نماز شب، از خواب بر می خواستند.
در طول مدتی که امام در بیمارستان تحت مداوا و مراقبت درمانی قرار داشتند و علی رغم اینکه پزشکان به منظور خواب رفتنشان به ایشان دارو داده بودند.
لیکن امام به همان شکل، رأس ساعت دو نیمه شب از خواب برخاسته و جویای وقت مربوط به اقامه نماز شب می شدند و این نشانی از نظم و ترتیب و دقت عمل در برنامه ریزی های زندگی ایشان بود[12]
دشمن از نماز و اجتماع می ترسد.
اگر در نماز کوتاهی بشود و هر کس بگوید خوب من خودم تنهایی میروم و در خانهام میخوانم، خیر؛ نماز را در جماعت بخوانید. اجتماع باید باشد. مساجد را پر کنید. اینها از مساجد میترسند.
اینها بیخ گوش شما میگویند که این آخوند، که از او کاری نمیآید، مسجد میروید چه کنید؟ خودمان میرویم فلان جا نماز میخوانیم. نماز میخواهند بخوانند، میخواهند نماز را بشکنند.
نماز میخوانند؛ با این نمازهایی که در مسجدها میروند و نمیگذارند که مسلمانها نماز درست خودشان را بخوانند؟ با این نمازها میخواهند نماز را بشکنند. [13]
اول نماز بعد کار
حضرت امام خیلی به نماز اهمیت می دادند، خیلی سفارش نماز را می کردند، همیشه می گفتند: همینکه شما می گویید اول این کار را بکنم بعد نماز بخوانم، این خلاف است؛ نگویید این حرف را، به نمازتان اهمیت دهید، اول نماز.[14]
نماز اول وقت، حتی در پیاده رو
روزهایی را به یاد دارم که ما بیشتر، از ظاهر پزشکان مطالب را دریافت می کردیم، و کمتر جرات پرسیدن پیرامون وضعیت حال امام را به خود می دادیم، با این حال در هر فرصت که برای غذا دادن نزد ایشان می رفتیم، توصیه های اخلاقی را فراموش نمی کردند.
چندین بار به من و همشیره ها فرموده بودند: راه آخرت سخت است، گناه نکنید، ترک گناه آسانتر از عذاب خداست. نماز را حتّی اگر در پیاده رو خیابان باشید اول وقت بخوانید.[15]
ساعت چنده؟
همیشه توجه ایشان به وقت نماز بود؛ یعنی مثلاً از موقعی که ساعت یازده می شد، مرتب می پرسیدند: ساعت چنده؟ ساعت چنده؟
برای اینکه مقید بودند اول ظهر نمازشان را بخوانند، ایشان همواره مراقب و منتظر اول وقت نماز بودند،
باور کنید از 5/10 تا دوازده نگران وقت نماز بودند؛ نمازشان را که می خواندند یک آرامشی پیدا می کردند، و سپس چشمها را می بستند.[16]
آیا ظهر شده است؟
حضرت امام تا آخرین لحظۀ حیاتشان، ذکر و نماز و دعا را نیز فراموش نکردند، حاج احمد آقا فرزند عزیز ایشان می گفت: پیش از ظهر روز آخر حیات امام، ایشان روی تخت دائم نماز می خواندند، مدتی گذشت بعد پرسیدند: ظهر شده است؟
گفتم: بلی، آن وقت خواندن نماز ظهر و عصر با نوافلش را شروع کردند، بعد از اتمام نماز مشغول ذکر گفتن شدند و تا لحظاتی که در حالت اغما به سر می بردند مرتب پشت سر هم می گفتند:
«سبحان الله والحمدلله ولا اله الا الله و الله اکبر، سبحان الله و الحمدلله و لا اله الا الله و الله اکبر» این برای ما درس است، ما که رهبرمان را دوست داریم باید به کارها و روحیات او توجه کنیم و از آن درس بگیریم.[
وقت نماز شده است؟
حضرت امام بعد از عمل جراحی سنگین، با توجه به سن زیاد ایشان و به علت استفاده کردن از داروهای مختلف حالت خواب آلودگی داشتند، و عموماً خواب بودند.
اما زمانی که وقت نماز می شد خودشان بیدار می شدند. یعنی به طور خودکار وقتی لحظه نماز فرا می رسید، کاملاً هوشیار بودند و به محض اینکه چشم باز می کردند، می پرسیدند: وقت نماز شده است؟
آقای محمدعلی انصاری هم تشریف داشتند و به ایشان کمک می کردند، وضو می گرفتند و نمازشان را می خواندند.[18]
تقیّد به نماز اول وقت
یادم هست که یک بار در خدمت امام به تهران رفتیم و به منزل آیت الله لواسانی[19] وارد شدیم. آیت الله لواسانی از دوستان خیلی صمیمی امام بودند، آنجا که رسیدیم برخوردشان خیلی دوستانه و صمیمی بود.
آنها مقداری که صحبت کردند، وقت نماز شد، امام در عین اینکه خسته بودند و تازه رسیده بودند؛ اما چون مقید بودند که همیشه نمازشان را در اول وقت بخوانند، پا شدند و نماز ظهر را اول وقت خواندند.[20]
برخورد با نمازگزاران آخر وقت
گاهی اوقات بعضی از طلاب که سر درس حضرت امام شرکت می کردند، نماز ظهر و عصرشان به نزدیک غروب می افتاد و در پایان درس امام، برمی خاستند و نماز می خواندند.
حضرت امام خیلی جدی از بالای منبر با اینگونه طلاب برخورد می کردند و می فرمودند: برای اهل علم درست نیست که نمازشان را به آخر وقت موکول کنند.[21]
چرا مرا بیدار نکردید؟
آن روز که امام به بیمارستان منتقل گردیدند سفارش فرمودند که ساعت اقامه نماز ظهر و عصر را به ایشان اطلاع دهند و در مرحله اول نمازشان را خواندند و بعد به صرف غذا پرداختند.
یکی از روزها در بیمارستان، امام یک دفعه متوجه شدند که سینی حامل غذا وارد اطاق شد، پرسیدند: مگر وقت اقامه نماز فرا رسیده؟ حاضرین در جوابشان گفتند: «بله وقت نماز رسیده است.»
امام با نهیبی رو به حاضرین کرده و فرمودند: پس چرا مرا بیدار نکردید؟ وقتی در جواب گفته شد: به دلیل وضع خاص شما نخواستیم بیدارتان کنیم. باز ایشان با ناراحتی گفتند:
چرا با من این شکلی برخورد می کنید؟ غذا را ببرید تا من نمازم را اقامه سازم.[22]
شما غذایتان را بخورید، من نمازم را میخوانم
امام همیشه نماز را در اول وقت می خواندند و به نافله اهمیت می دادند. این خصوصیت از همان جوانی وقتی که هنوز بیشتر از بیست سال نداشتند در ایشان وجود داشت. چند تن از دوستان نقل می کردند:
ما ابتدا فکر می کردیم خدای ناکرده ایشان از روی تظاهر نماز را اول وقت می خوانند. به همین خاطر سعی داشتیم کاری کنیم که بدانیم آیا این کار از روی تظاهر است، یا نه.
مدت زیادی در این فکر بودیم و بارها به طرق مختلف ایشان را امتحان کردیم، مثلاً درست وقت نماز سفرۀ غذا می انداختیم و یا وقت رفتن به مسافرت را درست اول وقت قرار می دادیم.
اما ایشان می فرمودند: شما غذایتان را بخورید من هم نمازم را می خوانم. هرچه که بماند من می خورم. و یا در موقع مسافرت می فرمودند:
شما بروید من هم می آیم و به شما می رسم. وقتی مدتها از این مسأله گذشت نه تنها نماز اول وقتشان ترک نشد بلکه ما را هم واداشتند که در اول وقت نمازمان را بخوانیم.[23]
نماز جماعت
نماز را در جماعت بخوانید. اجتماع باید باشد.[24]
مقیّد به شرکت در نماز جماعت
یکی از ویژگیهای حضرت امام تقیّدشان به نماز جماعت بود، چه به صورت ماموم، در زمانی که بزرگانی در حوزه بودند مثل مرحوم حضرت آیت الله سید محمدتقی خوانساری[25]
که اکثراً امام به نماز ایشان تشریف می بردند و در مواقعی هم که آقای خوانساری نمی آمدند، امام به نیابت از ایشان اقامه جماعت می کردند.
و چه به عنوان امامت که در دوران مبارزه این معنا جزء مبارزه بود که اکثراً در همان منزل شخصی امام مخصوصاً موقع مغرب و عشاء نماز جماعت ایشان تشکیل می شد.[26]
مراقبت بر حضور در نماز جماعت
از جمله ابعاد شخصیت امام، مراقبت بر حضور در نماز جماعت بود و به مناسبت اینکه مرحوم آیت الله محمد تقی خوانساری، یکی از مراجع بسیار بزرگ بود.
و از حیث علم و عمل نمونه بود و سابقه مبارزاتی ایشان هم معروف بود و در جنگ مسلمانهای عراق علیه انگلیسیها هم شرکت کرده بود.
حضرت امام مرتب در نماز ایشان شرکت می جستند. اینکه می گویم مرتب شرکت می کردند، از روی دقت می گویم، نه از روی مسامحه.[27]
زلال معنویت در سادگی نماز امام
در سالهای اولیه اقامت در نجف اشرف که در منزل و یا در مدرسه آیت الله بروجردی اقامه نماز جماعت می فرمودند.
من همواره در پشت سر ایشان می ایستادم و اگر در صف اول هم بودم، معمولاً نزدیک به محل سجاده بودم. درک و احساس حالت حضور قلب امام در نماز جالب و آموزنده بود.
امام در برگزاری نماز بسیار ساده و بدون تکلّف بودند، به طوری که شاید برای افراد عادی و عامی هیچ امر جالب توجهی نداشت؛ ولی برای خواص، این نوع سادگی نیز حاکی از عمق عرفان و خلوص و صفای عبودیت امام بود.[28]
دعا و تعقیبات
پسرم! دعاها و مناجات هایی که از ائمه معصومین (ع) به ما رسیده است بزرگ ترین راهنماهای آشنایی با او ـ جلّ و علا ـ است و والاترین راهگشای عبودیّت و رابطۀ بین حق و خلق است و مشتمل بر معارف الهی و وسیلۀ اُنس با او است.[29]
تعقیبات نماز
حضرت امام بعد از خواندن نماز مغرب و عشا به داخل حیاط می رفتند و رو به قبله می ایستادند و در حالی که با انگشت به طرف قبله اشاره می کردند، حدود پنج دقیقه دعایی را زیر لب زمزمه می کردند؛ در این مورد از یک فرد موثق نقل شده است .
که حضرت امام این ذکر را می گفتند: تحصّنت بدار سقفها لا اله الا الله و نورها محمد رسول الله و بابها علی ولی الله و ارکانها لاحول ولاقوة الا بالله و مرتباًتکرار می کردند.
ضمناً از حضرت امام نقل شده است که ذکر اللهم صل علی محمد و آل محمد(ص) وادفع عنا البلاء المبرم من السماء انک علی کل شیئی قدیر را هفت مرتبه در ساعات آخر روز جمعه می خوانده اند.[30]
اهتمام به نوافل
در ماه مبارک رمضان همانند سایر ماهها، نماز ظهر و عصر را با امام در مسجد شیخ انصاری واقع در بازار حویش نجف، به جای می آوردم؛ ولی نماز مغرب و عشا را با حضرت آیت الله العظمی آقای سید عبدالعلی سبزواری می خواندم.
زیرا حضرت امام در روزهای گرم تابستان، حتی در ایام ماه مبارک رمضان با آن کهولت سن، مقید به انجام نافله های مغرب و عشا بودند.
در حالی که ما با آنکه جوان بودیم و تاب مقاومت بیشتری داشتیم، مایل بودیم هرچه زودتر نماز مغرب و عشا را بدون نافله به اتمام برسانیم و به افطار برسیم.[31]
دعای عهد
حضرت امام اهل دعاهای ممتد و مرتب بودند، به یاد دارم روزی مفاتیح ایشان را باز کردم، دیدم جایی از مفاتیح نشانه ای دارد، کنجکاو شدم،
دیدم دعای عهد امام زمان(عج) است. چون مستحب است که انسان چهل روز، اول صبح آن را بخواند، ایشان روی تکه کاغذی هم نوشته بودند:
شروع روز هشتم شوال و تا آن روز حدود هشت روز خوانده بودند که دیگر اجل مهلتشان نداد.[32]
دعای کمیل ومناجات شعبانیه
به یاد دارم روزی از حضرت امام سؤال کردم که در میان دعاهای معروف، به کدامیک از آنها بیشتر انس یا اعتقاد دارید؟ ایشان بعد از تأملی فرمودند:
دعای کمیل و مناجات شعبانیه، وقتی که شما به این دو دعا مراجعه می کنید، با اینکه دعاهای دیگر هم مثل ابوحمزه ثمالی و یا دعای امام حسین(ع) در روز عرفه و دعاهای فراوان دیگر،برقراری رابطه با خداست؛
اما در این دو دعا و مناجات حالت استغفار و انابه و استغاثه و تضرّع به پروردگار را به شکل عاشقانۀ آن مشاهده می کنید. دعای کمیل مناجات با خدای متعال است و رابطه محبت و عشق میان بنده و معبود را ترسیم می کند؛ و این همان چیزی بود که امام بزرگوار ما روح و دل خود را از آن روشن و منوّر می کردند.[33]
انجام نوافل با وجود گرمای شدید
چیزی که برای من خاطره شده است، این است که در ماه مبارک رمضان در فصل گرمای نجف اشرف، حضرت امام برای نماز جماعت ظهر و عصر با زبان روزه به مدرسه مرحوم آیت الله بروجردی تشریف می آوردند و هر روز، اول هشت رکعت نوافل ظهر را می خواندند و بعد نمازظهر را با اذان و اقامه به طوری نسبتاً طولانی اقامه می کردند
بعد از تعقیب نماز ظهر، هشت رکعت نوافل عصر را می خواندند و سپس نماز عصر را با اذان و اقامه همانند نمازظهر به جا می آوردند و بعد از خواندن تعقیبات به منزل تشریف می بردند.
این کار در آن سن و سال و آن هوای گرم و آن حالت بخصوص حال روزه، کار آسانی نیست، حتی جوانها هم موفق نیستند. اما ایشان با اقبال تمام اینگونه جدیت در عبادت می کردند که خود سبب تربیت طلاب هم می شدند و می دیدیم .
بعضی که حال بیش از نماز واجب را نداشتند، از آن حضرت تبعیت می کردند و در آن وقت نوافل را می خواندند. این کیفیت کار مربوط به روزهای غیر جمعه بود.
در روزهای جمعه نوافل را در منزل می خواندند و در مدرسه بدون خواندن نافله، دو نماز را جمع می کردند و اجازه اذان برای نماز عصر نمی دادند. این کاشف دقت آن بزرگوار در انجام عبادات، مطابق دستور موظف است.[34]
نماز شب
نماز، بالاترین ذکر خداست.[35]
نماز شب در بصره
یک خاطره هم مربوط به وقتی است که از عراق می خواستیم به کویت برویم. از ساعت پنج صبح برای اینکه نجف خبر نشود.
بین الطلوعین حرکت کردیم به سوی کویت، در مرز کویت ما را راه ندادند، ما برگشتیم به مرز عراق، در آنجا به بدترین وجه با امام برخورد کردند، حتی یک اتاق که امام استراحت بکند به ما ندادند.
سرانجام امام عبایشان را انداختند در کنار یک اتاق مخروبه که آنجا بود و دراز کشیدند. ساعت یازده ـ دوازده شب بود که از بغداد گفتند به بصره برگردید.
ما به بصره برگشتیم، ساعت یک یا یک و نیم بعد از نیمه شب به بصره رسیدیم، یک ساعتی طول کشید تا مقدمات کار را انجام بدهیم، بالاخره ساعت دو بود که امام خوابیدند.
طولی نکشید که من یک مرتبه دیدم زنگ ساعت به صدا درآمد، وقتی ساعت را نگاه کردم دیدم ساعت چهار بعد از نیمه شب است و امام برای نماز شب بلند شدند.
یک پیرمرد که از پنج صبح تا ساعت دو بعد از نصف شب نخوابیده، وقتی می خوابد یادش باشد ساعت را کوک کند که برای نماز شب بیدار شود.[36]
نماز شب و مناجات
مرحوم حاج احمد آقا می گفت: شبی در ماه مبارک رمضان من پشت بام خوابیده بودم، بلند شدم دیدم که صدا می آید، بعد متوجه شدم که آقاست.
و در تاریکی در حال نماز خواندن هستند و دستهایشان را به طرف آسمان دراز کردند و گریه می کنند.
برنامه عبادی ایشان این بود که شب تا صبح در ماه مبارک رمضان نماز و دعا می خواندند و بعد از نماز صبح مقداری استراحت می کردند، و سپس صبح زود برای کارهایشان آماده می شدند.[37]
هفتاد سال، نماز شب
ایشان هفتاد سال، نماز شب خود را به صورت متواتر خواندند، نماز شبی که در قرآن،[38] خداوند می فرماید که کسی که چنین تهجّدی را داشته باشد، خداوند او را به مقام بسیار شایسته ای می رساند.[39]
تقیّد به نماز شب
امام هر شب در هر حالی که بودند نماز شب می خواندند، و هنگامی که برای نماز شب از خواب برمی خاستند، آنقدر آرام و آهسته قدم بر می داشتند که هیچ کس از خواب بیدار نشود، و به ندرت اتفاق می افتاد که از حرکت امام در دل شب کسی بیدار شود.
آن شب که امام را از تهران به قم برگرداندند، حدود ساعت ده شب شانزده فروردین 1343 (پس از تمام شدن مدت حصر) تا نیم ساعت بعد از نصف شب در منزل امام رفت و آمد بود، و پس از اینکه رفت و آمد مردم تمام شد، افراد خانواده پروانه وار دور امام نشسته بودند.
ساعت 5/1 بعد از نصف شب بود که تقریباً چراغها را برای استراحت خاموش کردند، پس از آنهمه خستگی دیدارها و ملاقاتها شاید یک ساعت نگذشته بود که امام برای نماز شب بلند شدند؛ بااینکه معلوم بود صبح زود مردم برای دیدار با امام هجوم می آورند،
مع ذالک در آن شب هم امام نماز شب را ترک نکردند. جالب این است که امام همیشه موقع نماز عطر و بوی خوش مصرف می کردند و شاید بدون بوی خوش سر نماز نایستاده باشند، حتی در نجف هم که نماز شب را پشت بام می خواندند، آنجا هم یک شیشه عطر داشتند.[40]
نماز شب در هواپیما
پنجاه سال است که نماز شب امام ترک نشده است. امام در بیماری و در صحت و در زندان و در خلاصی و در تبعید، حتی بر روی تخت بیمارستان قلب هم نماز شب می خواندند.
امام در قم بیمار شدند به دستور اطبا به تهران منتقل شدند، هوا سرد بود و برف می بارید و یخبندان عجیبی در جاده ها بود. امام چندین ساعت در آمبولانس بودند و پس از انتقال به بیمارستان قلب باز هم نماز شب خواندند.
حتی شبی که از پاریس به سوی تهران می آمدند، تمام افراد در هواپیما خوابیده بودند؛ اما تنها امام بود که در طبقه بالای هواپیما نماز شب می خواندند.[41]آن شخصی که همراه امام بود، نقل می کند که :
«من جسارت کردم، گفتم که بروم. ببینم امام در چه حالی است، پله های هواپیما را گرفتم و رفتم طبقه بالا، وقتی رفتم، دیدم امام نشسته اند و مشغول نمازند.
مثل سایر اوقات، اما به پهنای صورت، اشک می ریزند و در حال نماز شب هستند.» می گوید: «این حالت امام برای من بسیار جالب بود.» امام حتی در شب پرواز ـ از پاریس به ایران ـ آن هم در چنان شرایطی، نماز شب و حالت نیمه شب را ترک نکردند.[42]
در شب حکومت نظامی
همان گونه که می دانید در روز 21 بهمن سال 57 از سوی رژیم حکومت نظامی اعلام شد؛ اما مردم با پیروی از فرمان امام مبنی بر شکستن حکومت نظامی و حضور در خیابانها، توطئه شوم رژیم در سرکوب انقلاب و دستگیری انقلابیون را با شکست مواجه ساختند.
تصور بسیاری از دوستان این بود که رژیم در این روز دست به جنایت خواهد زد و اقدامات از پیش طراحی شده را به اجرا خواهد گذاشت، و بر همین اساس در مدرسه علوی، محل اقامت حضرت امام، حالت غیر عادی وجود داشت و اضطراب و نگرانی در چهره عده ای از دوستان به چشم می خورد.
البته نگرانی این عزیزان نه برای خود بلکه برای حضرت امام ـ قدس سره ـ بود و خوف آن را داشتند که رژیم با حمله ای وحشیانه جان آن حضرت را مورد تهدید قرار دهد، و هرچه به شب نزدیکتر می شدیم اضطراب و نگرانی دوستان بیشتر می شد.
عده ای از رفقا نزد امام رفتند و با اصرار از ایشان خواستند که مدرسه را ترک کرده و به یک مکان امن بروند؛ اما امام عزیز که در نهایت آرامش به سر می بردند، با این پیشنهاد مخالفت کردند و اظهار داشتند:
به هیچ وجه مدرسه علوی، محل اقامت امام، را ترک نخواهم کرد، در آن شب بحرانی بدون اینکه تفاوتی میان آن شب و شبهای دیگر قائل شوند نماز شب خواندند، و در کمال آرامش شب را به صبح رساندند.[43]
معنویتی وصف ناشدنی
به یاد دارم شبی حدوداً یک ساعت به اذان صبح مانده بود و نوبت پاسداری ام تمام شده بود، از طرفی هم علاقه مند بودم نماز شب امام را مشاهده کنم، ناگهان دیدم ساعت اطاق امام زنگ می زند،
دیدم حضرت امام قبل از زنگ ساعت از خواب برخاسته اند و وضو گرفته اند و مشغول ذکر گفتن می باشند.
زنگ ساعت را خاموش کردند و شروع کردند به خواندن نماز شب با معنویّتی وصف ناشدنی؛ هیچ وقت یادم نمی رود، بهترین و شیرین ترین حالاتی که ما در این مکان داشتیم، همان لحظه دیدن نماز شب امام بود.[44]
تضرّع و استغاثه در نماز شب
صدای گریه و زاری در نماز شب امام را یک بار از پشت در اتاقشان شنیدم؛ شب بود من از کنار اطاقشان رد می شدم، گریه شدید ایشان به گوشم رسید، اصلاً زار می زدند و گریه می کردند.
واقعاً یک حالت خاصی بود که من اصلاً نشنیده بودم، نمی دانم چه بگویم، مثل کسی که اولین بار است به محبوب خود رسیده باشد.[45]
حتی یک شب
آنهایی که با حضرت امام هم دوره و یا هم حجره بودند، می گفتند که: ما یاد نداریم در طول زمانی که با ایشان هم حجره بودیم حتی یک شب نماز شب ایشان ترک شده باشد.
حتی نقل می کردند که وقتی برای نماز شب بلند می شدند رعایت حال بقیه را آنچنان می کردند که زیر شیر آب ابر (اسفنج) می گذاشتند تا صدای آب مزاحم کسی نشود.[46.]
نتیجه:
ار بیانات امام در موضوع نماز در هر زمینه ای که بخواهیم می توانیم به سخنان امام مراجعه کنیم.
خلاصه تمام آنچه امام عمل نمودنداین می شود که :شیاطین و منحرفان و سوءاستفاده کنندگان از موقعیت ها، همواره بر علیه اسلام و بالاخص نماز و مسجد، اقدامات تلاشهای بی نتیجه ای انجام میدادهاند فرمودهاند: شیطانها از نماز میترسند، از مسجد میترسند.
مصداق این جمله امام امروز به راحتی قابل درک است.دشمنانی که به دنبال اعتشاش در کشورهای اسلامی سراغ مسجد و منبر و آتش سوری مکان های مقدس می کنند.زیرا از جماعت مسلمین و نماز آنها که پایه ی اتحاد است می ترسند.
از منظر امام در صورت اجرای احکام نماز، برای بنده خدا، بسیار مقبول و مطبوع خواهد بود. آنچه که اسلام همواره بر آن تاکید داشته، دوری از فریب و ریا و ظاهرسازی و نیرنگ و افترا در اجرای این فریضه مقدس میباشد.
که متاسفانه روح بندگی پروردگار را در نهاد آدمی تضعیف نموده و موجبات رخنه نفوس شیاطین را در آنان مهیا میسازد.
به عبارتی آنچه که باعث گردیده جوامع اسلامی در مقابل متجاوزان و استکبار جهانی ایستادگی نموده و آنان را از تهاجم و چیرگی بر ملل اسلامی باز دارند، تقویت و تزریق روح بندگی پروردگار بواسطه اعتقاد راسخ مومنین به امر نماز بوده است.
پی نوشت:
1. صحیفه نور، ج 12، ص 148.
2.پا به پای آفتاب، ج ۴، ص ۳۵۰
3. همسر آقای سید احمد خمینی.
4. تاریخ اتمام «آداب الصلاة»: 2 ربیع الثانی 1361 برابر با 30 فروردین 1321 است. آداب الصلاة: 318.
5.تاریخ اتمام « سرّ الصلاة»: 21 ربیع الثانی 1358 برابر با 19 خرداد 1318 است. سرُّ الصّلاة: 117.
6.سورۀ صف، آیۀ 2ـ3: «چرا چیزی به زبان می گویید که در مقام عمل خلاف آن می کنید؟ خدا را سخت به غضب می آورد این که سخنی بگویید و خلاف آن عمل کنید».
7. بدرستی که او خداوند به بندگان خود، مهربان است.
8. نماز.
9. سورۀ نساء، آیۀ 100: «و هرگاه کسی از منزلش برای هجرت به سوی خدا و رسول او بیرون آید و در سفر مرگ وی در رسد، پس اجر و ثواب او بر خداست».
10.صحیفه امام جلد 19، صفحه 90
11.صحیفه امام جلد 19، صفحه 486
14.کتاب «امام، ایران»؛ 1375.نماز پشتوانه ملت است . سیّد الشهداء در همان ظهر عاشورا که جنگ بود، و همه در معرض خطر بودند،
وقتى یکى از اصحاب گفت که ظهر شده است فرمود که : یادم آوردید نماز را و خدا تو را از نماز گزاران حساب کند. و ایستاد در همان جا نماز خواند. نگفت که ما مى خواهیم جنگ بکنیم ، خیر، جنگ را براى نماز کردند.
امیرالمؤ منین وقتى که یکى مسئله اى ، یک چیزى از او پرسیدند در همان بحبوحه جنگ ایستاد و جواب داد. حالا... من شمشیر براى این مى زنم . جنگ در اسلام یک چیزى نیست که خودش یک مطلبى باشد، یک چیزى باشد یک طرحى باشد.
جنگ براى این است که آن زباله هایى که هستند آنهایى که مانع از پیاده شدن اسلام هستند، آنهایى که مانع از ترقى مسلمین هستند، آنها را از بین راه بردارند.
مقصد این است که اسلام را پیاده کنند و با اسلام انسان درست کنند. نماز یک کارخانه انسان سازى است ، فحشا و منکر را نماز، نماز خوب فحشاء و منکر را از یک امتى بیرون مى کند. [1]
نماز اول وقت امام خمینی (ره)
از خصوصیات مهم حضرت امام خمینی(ره) این بود که همیشه نماز را در اول وقت میخواندند و به نافلهها اهمیت میدادند. این خصوصیات از همان آغاز جوانی، وقتی که هنوز بیشتر از ۲۰ سال نداشتند، در ایشان وجود داشت.
چند نفر از دوستان نقل میکردند که ما ابتدا فکر میکردیم که خدای ناکرده ایشان از روی تظاهر نماز را اول وقت میخوانند.
به همین خاطر سعی داشتیم کاری کنیم که اگر این کار از روی تظاهر است، جلوی آن را بگیریم. مدت زیادی در این فکر بودیم و بارها به طریق مختلف ایشان را امتحان کردیم.
مثلا درست اول وقت نماز، سفره غذا را میانداختیم و یا وقت رفتن به مسافرت را اول وقت نماز قرار میدادیم. اما ایشان میفرمودند «شما غذایتان را بخورید، من هم نمازم را میخوانم، هر چه که بماند، من میخورم».
و یا در موقع مسافرت میفرمودند «شما بروید، من هم میآیم و به شما میرسم». مدتها از این مسئله گذشت و نه تنها ایشان نماز اول وقتشان ترک نشد، بلکه ما را هم وا داشتند که در اول وقت نمازمان را بخوانیم. [2]
توصیه امام خمینی (ره) در اهدا کتاب آداب الصلاة به فاطمه طباطبائی
کتاب «آداب الصلوة» را که به دختر عزیزم فاطی [3] که خدایش از مُصلِّین قرار دهد ـ اعطا می نمایم، از تاریخ اتمام آن بیش از چهل سال می گذرد.[4] و قبل از آن ـ به چند سال ـ کتاب «سرّ الصلوة» را تمام نمودم.
و از آن سال ها تاکنون بیش از چهل سال می گذرد[5] و من نه اسرار صلاة را دریافتم، و نه به آداب آن پرداختم، که یافتن غیر از بافتن است و ساختن جدا از پرداختن. و این کتاب ها حجّتی است از مولا بر این عبد بی مایه.
و به خدای تعالی پناه می برم از آن که مشمول آیۀ شریفۀ کمرشکن لِمَ تَقُولُونَ ما لا تَفْعَلُونَ. کَبُرَ مَقْتاً عِنْدَالله ِ اَنْ تَقْولُوا ما لا تَفْعَلُونَ[6] باشم، و پناهی جز رحمت واسعه اش ندارم.
و تو ای دخترم! امید است که توفیق به کار بستن آداب این معراج بزرگ الهی را داشته باشی و به راهنمایی این بُراق الهی از بیت مظلم نفس هجرت کنی الی الله .
و به خدای بزرگ پناه می دهم تو را از آنکه مطالعۀ این اوراق بر تعلّقات نفسانیه ات نیفزاید و تو را چون نویسنده ملعبۀ شیطان نکند.
دخترم! هر چند در تو به حمدالله لطافت روحی یافتم که امید آن است که هدایت الله شامل حالت شود وبا عنایت او ـ جلّ و علا ـ از چاه عمیق طبیعت خلاص شوی و به صراط مستقیم انسانیت راه یابی، لکن از کید شیطان و نفس خطرناکتر از آن غافل مباش و به خدای بزرگ پناهنده شو اِنَّهُ رَحیمٌ بِعِبادِه.[7]
دخترم! اگر از مطالعۀ این اوراق خدای نخواسته نتیجه حاصل نشود مگر خودنمایی و مجلس آرایی و سر توی سرها آوردن، بهتر است از مطالعۀ آن صرف نظر بلکه احتراز کنی که مبادا چون من گرفتار تأسف شوی.
و اگر ـ ان شاءالله ـ خود را مهیّا کنی که از مطالبی که از کتاب و سنّت و اخبار اهل بیت عصمت و افادات اهل معرفت اخذ شده است به جان استفاده کنی و استعداد و لطافت قریحه ای را که خداوند عطا فرموده به کار اندازی، بسم الله ! این گوی و این میدان.
امید است در این معراج انسانی و معجون رحمانی[8] دل از غیر خالی کنی و با آب حیات، قلب را شستشو دهی و چهار تکبیر زده، خود را از خودی برهانی تا به دوست برسی وَ مَنْ یَخْرُجْ مِنْ بَیْتِهِ مُهاجِراً اِلَی الله ِ وَ رَسُولِهِ ثُمَّ یُدْرِکْهُ الْمَوْتُ فَقَدْ وَقَعَ اَجْرُهُ عَلَی الله .[9]
بارالها! ما را مهاجر الی الله و رسوله قرار ده و به فنا برسان، و فاطی و احمد را توفیق خدمت عنایت کن و به سعادت برسان. والسلام.(2 صفر المظفر 1405 ـ 5 / 8 / 1363.روح الله الموسوی الخمینی[10]
حفظ اسلام مقدم بر، نماز است
در هر صورت تکلیف زیاد است، بزرگ است برای همه مان. ما برای ادامۀ این انقلابی که هست و ادامۀ این، تکلیف زیاد داریم؛ دولت تکلیف دارد، رئیس جمهور تکلیف دارد، رئیس مجلس تکلیف دارد، کشاورز تکلیف دارد.
کارگر تکلیف دارد، هر کس در هر گوشه ای از این کشور واقع شده است تکلیف دارد. تکلیف مال یک نفر دو نفر نیست، آحاد مردم یکی یکیشان تکلیف دارند برای حفظ جمهوری اسلامی، یک واجب عینی، اهم مسائل واجبات دنیا، اهم است، از نماز اهمیتش بیشتر است.
برای اینکه این حفظ اسلام است، نماز فرع اسلام است. این تکلیف برای همۀ ماست، هیچ فرقی مابین ترک و فارس و ـ عرض می کنم که ـ کجا و کجایی ندارد، سیستانی و بلوچستانی و اینها. و این تکلیف برای همۀ دنیاست.
حفظ دینِ حق، یک حکمی است برای همۀ دنیا، در رأس واجبات برای همۀ دنیا واقع شده، منتها غیر مسلمین چون اعتقاد به اسلام ندارند
می گویند خوب، اسلام واجب کرده، به ما چه، اما مسلمین که اعتقاد دارند. آن مسلمی که در افریقاست، حفظ جمهوری اسلامی برایش واجب است؛ برای اینکه از اینجا ممکن است که ـ یعنی، ان شاءالله ، خواهد شد ـ انعکاسش در همه جا خواهد شد و شده است الآن.[11]
نماز شب امام خمینی (ره)
حجت الاسلام والمسلمین امام جمارانی : امام رأس ساعت دو نیمه شب جهت اقامه نماز شب، از خواب بر می خواستند.نماز شب خواب امام در ساعت معینی شروع می شد. ایشان رأس ساعت دو نیمه شب جهت اقامه نماز شب، از خواب بر می خواستند.
در طول مدتی که امام در بیمارستان تحت مداوا و مراقبت درمانی قرار داشتند و علی رغم اینکه پزشکان به منظور خواب رفتنشان به ایشان دارو داده بودند.
لیکن امام به همان شکل، رأس ساعت دو نیمه شب از خواب برخاسته و جویای وقت مربوط به اقامه نماز شب می شدند و این نشانی از نظم و ترتیب و دقت عمل در برنامه ریزی های زندگی ایشان بود[12]
دشمن از نماز و اجتماع می ترسد.
اگر در نماز کوتاهی بشود و هر کس بگوید خوب من خودم تنهایی میروم و در خانهام میخوانم، خیر؛ نماز را در جماعت بخوانید. اجتماع باید باشد. مساجد را پر کنید. اینها از مساجد میترسند.
اینها بیخ گوش شما میگویند که این آخوند، که از او کاری نمیآید، مسجد میروید چه کنید؟ خودمان میرویم فلان جا نماز میخوانیم. نماز میخواهند بخوانند، میخواهند نماز را بشکنند.
نماز میخوانند؛ با این نمازهایی که در مسجدها میروند و نمیگذارند که مسلمانها نماز درست خودشان را بخوانند؟ با این نمازها میخواهند نماز را بشکنند. [13]
اول نماز بعد کار
حضرت امام خیلی به نماز اهمیت می دادند، خیلی سفارش نماز را می کردند، همیشه می گفتند: همینکه شما می گویید اول این کار را بکنم بعد نماز بخوانم، این خلاف است؛ نگویید این حرف را، به نمازتان اهمیت دهید، اول نماز.[14]
نماز اول وقت، حتی در پیاده رو
روزهایی را به یاد دارم که ما بیشتر، از ظاهر پزشکان مطالب را دریافت می کردیم، و کمتر جرات پرسیدن پیرامون وضعیت حال امام را به خود می دادیم، با این حال در هر فرصت که برای غذا دادن نزد ایشان می رفتیم، توصیه های اخلاقی را فراموش نمی کردند.
چندین بار به من و همشیره ها فرموده بودند: راه آخرت سخت است، گناه نکنید، ترک گناه آسانتر از عذاب خداست. نماز را حتّی اگر در پیاده رو خیابان باشید اول وقت بخوانید.[15]
ساعت چنده؟
همیشه توجه ایشان به وقت نماز بود؛ یعنی مثلاً از موقعی که ساعت یازده می شد، مرتب می پرسیدند: ساعت چنده؟ ساعت چنده؟
برای اینکه مقید بودند اول ظهر نمازشان را بخوانند، ایشان همواره مراقب و منتظر اول وقت نماز بودند،
باور کنید از 5/10 تا دوازده نگران وقت نماز بودند؛ نمازشان را که می خواندند یک آرامشی پیدا می کردند، و سپس چشمها را می بستند.[16]
آیا ظهر شده است؟
حضرت امام تا آخرین لحظۀ حیاتشان، ذکر و نماز و دعا را نیز فراموش نکردند، حاج احمد آقا فرزند عزیز ایشان می گفت: پیش از ظهر روز آخر حیات امام، ایشان روی تخت دائم نماز می خواندند، مدتی گذشت بعد پرسیدند: ظهر شده است؟
گفتم: بلی، آن وقت خواندن نماز ظهر و عصر با نوافلش را شروع کردند، بعد از اتمام نماز مشغول ذکر گفتن شدند و تا لحظاتی که در حالت اغما به سر می بردند مرتب پشت سر هم می گفتند:
«سبحان الله والحمدلله ولا اله الا الله و الله اکبر، سبحان الله و الحمدلله و لا اله الا الله و الله اکبر» این برای ما درس است، ما که رهبرمان را دوست داریم باید به کارها و روحیات او توجه کنیم و از آن درس بگیریم.[
وقت نماز شده است؟
حضرت امام بعد از عمل جراحی سنگین، با توجه به سن زیاد ایشان و به علت استفاده کردن از داروهای مختلف حالت خواب آلودگی داشتند، و عموماً خواب بودند.
اما زمانی که وقت نماز می شد خودشان بیدار می شدند. یعنی به طور خودکار وقتی لحظه نماز فرا می رسید، کاملاً هوشیار بودند و به محض اینکه چشم باز می کردند، می پرسیدند: وقت نماز شده است؟
آقای محمدعلی انصاری هم تشریف داشتند و به ایشان کمک می کردند، وضو می گرفتند و نمازشان را می خواندند.[18]
تقیّد به نماز اول وقت
یادم هست که یک بار در خدمت امام به تهران رفتیم و به منزل آیت الله لواسانی[19] وارد شدیم. آیت الله لواسانی از دوستان خیلی صمیمی امام بودند، آنجا که رسیدیم برخوردشان خیلی دوستانه و صمیمی بود.
آنها مقداری که صحبت کردند، وقت نماز شد، امام در عین اینکه خسته بودند و تازه رسیده بودند؛ اما چون مقید بودند که همیشه نمازشان را در اول وقت بخوانند، پا شدند و نماز ظهر را اول وقت خواندند.[20]
برخورد با نمازگزاران آخر وقت
گاهی اوقات بعضی از طلاب که سر درس حضرت امام شرکت می کردند، نماز ظهر و عصرشان به نزدیک غروب می افتاد و در پایان درس امام، برمی خاستند و نماز می خواندند.
حضرت امام خیلی جدی از بالای منبر با اینگونه طلاب برخورد می کردند و می فرمودند: برای اهل علم درست نیست که نمازشان را به آخر وقت موکول کنند.[21]
چرا مرا بیدار نکردید؟
آن روز که امام به بیمارستان منتقل گردیدند سفارش فرمودند که ساعت اقامه نماز ظهر و عصر را به ایشان اطلاع دهند و در مرحله اول نمازشان را خواندند و بعد به صرف غذا پرداختند.
یکی از روزها در بیمارستان، امام یک دفعه متوجه شدند که سینی حامل غذا وارد اطاق شد، پرسیدند: مگر وقت اقامه نماز فرا رسیده؟ حاضرین در جوابشان گفتند: «بله وقت نماز رسیده است.»
امام با نهیبی رو به حاضرین کرده و فرمودند: پس چرا مرا بیدار نکردید؟ وقتی در جواب گفته شد: به دلیل وضع خاص شما نخواستیم بیدارتان کنیم. باز ایشان با ناراحتی گفتند:
چرا با من این شکلی برخورد می کنید؟ غذا را ببرید تا من نمازم را اقامه سازم.[22]
شما غذایتان را بخورید، من نمازم را میخوانم
امام همیشه نماز را در اول وقت می خواندند و به نافله اهمیت می دادند. این خصوصیت از همان جوانی وقتی که هنوز بیشتر از بیست سال نداشتند در ایشان وجود داشت. چند تن از دوستان نقل می کردند:
ما ابتدا فکر می کردیم خدای ناکرده ایشان از روی تظاهر نماز را اول وقت می خوانند. به همین خاطر سعی داشتیم کاری کنیم که بدانیم آیا این کار از روی تظاهر است، یا نه.
مدت زیادی در این فکر بودیم و بارها به طرق مختلف ایشان را امتحان کردیم، مثلاً درست وقت نماز سفرۀ غذا می انداختیم و یا وقت رفتن به مسافرت را درست اول وقت قرار می دادیم.
اما ایشان می فرمودند: شما غذایتان را بخورید من هم نمازم را می خوانم. هرچه که بماند من می خورم. و یا در موقع مسافرت می فرمودند:
شما بروید من هم می آیم و به شما می رسم. وقتی مدتها از این مسأله گذشت نه تنها نماز اول وقتشان ترک نشد بلکه ما را هم واداشتند که در اول وقت نمازمان را بخوانیم.[23]
نماز جماعت
نماز را در جماعت بخوانید. اجتماع باید باشد.[24]
مقیّد به شرکت در نماز جماعت
یکی از ویژگیهای حضرت امام تقیّدشان به نماز جماعت بود، چه به صورت ماموم، در زمانی که بزرگانی در حوزه بودند مثل مرحوم حضرت آیت الله سید محمدتقی خوانساری[25]
که اکثراً امام به نماز ایشان تشریف می بردند و در مواقعی هم که آقای خوانساری نمی آمدند، امام به نیابت از ایشان اقامه جماعت می کردند.
و چه به عنوان امامت که در دوران مبارزه این معنا جزء مبارزه بود که اکثراً در همان منزل شخصی امام مخصوصاً موقع مغرب و عشاء نماز جماعت ایشان تشکیل می شد.[26]
مراقبت بر حضور در نماز جماعت
از جمله ابعاد شخصیت امام، مراقبت بر حضور در نماز جماعت بود و به مناسبت اینکه مرحوم آیت الله محمد تقی خوانساری، یکی از مراجع بسیار بزرگ بود.
و از حیث علم و عمل نمونه بود و سابقه مبارزاتی ایشان هم معروف بود و در جنگ مسلمانهای عراق علیه انگلیسیها هم شرکت کرده بود.
حضرت امام مرتب در نماز ایشان شرکت می جستند. اینکه می گویم مرتب شرکت می کردند، از روی دقت می گویم، نه از روی مسامحه.[27]
زلال معنویت در سادگی نماز امام
در سالهای اولیه اقامت در نجف اشرف که در منزل و یا در مدرسه آیت الله بروجردی اقامه نماز جماعت می فرمودند.
من همواره در پشت سر ایشان می ایستادم و اگر در صف اول هم بودم، معمولاً نزدیک به محل سجاده بودم. درک و احساس حالت حضور قلب امام در نماز جالب و آموزنده بود.
امام در برگزاری نماز بسیار ساده و بدون تکلّف بودند، به طوری که شاید برای افراد عادی و عامی هیچ امر جالب توجهی نداشت؛ ولی برای خواص، این نوع سادگی نیز حاکی از عمق عرفان و خلوص و صفای عبودیت امام بود.[28]
دعا و تعقیبات
پسرم! دعاها و مناجات هایی که از ائمه معصومین (ع) به ما رسیده است بزرگ ترین راهنماهای آشنایی با او ـ جلّ و علا ـ است و والاترین راهگشای عبودیّت و رابطۀ بین حق و خلق است و مشتمل بر معارف الهی و وسیلۀ اُنس با او است.[29]
تعقیبات نماز
حضرت امام بعد از خواندن نماز مغرب و عشا به داخل حیاط می رفتند و رو به قبله می ایستادند و در حالی که با انگشت به طرف قبله اشاره می کردند، حدود پنج دقیقه دعایی را زیر لب زمزمه می کردند؛ در این مورد از یک فرد موثق نقل شده است .
که حضرت امام این ذکر را می گفتند: تحصّنت بدار سقفها لا اله الا الله و نورها محمد رسول الله و بابها علی ولی الله و ارکانها لاحول ولاقوة الا بالله و مرتباًتکرار می کردند.
ضمناً از حضرت امام نقل شده است که ذکر اللهم صل علی محمد و آل محمد(ص) وادفع عنا البلاء المبرم من السماء انک علی کل شیئی قدیر را هفت مرتبه در ساعات آخر روز جمعه می خوانده اند.[30]
اهتمام به نوافل
در ماه مبارک رمضان همانند سایر ماهها، نماز ظهر و عصر را با امام در مسجد شیخ انصاری واقع در بازار حویش نجف، به جای می آوردم؛ ولی نماز مغرب و عشا را با حضرت آیت الله العظمی آقای سید عبدالعلی سبزواری می خواندم.
زیرا حضرت امام در روزهای گرم تابستان، حتی در ایام ماه مبارک رمضان با آن کهولت سن، مقید به انجام نافله های مغرب و عشا بودند.
در حالی که ما با آنکه جوان بودیم و تاب مقاومت بیشتری داشتیم، مایل بودیم هرچه زودتر نماز مغرب و عشا را بدون نافله به اتمام برسانیم و به افطار برسیم.[31]
دعای عهد
حضرت امام اهل دعاهای ممتد و مرتب بودند، به یاد دارم روزی مفاتیح ایشان را باز کردم، دیدم جایی از مفاتیح نشانه ای دارد، کنجکاو شدم،
دیدم دعای عهد امام زمان(عج) است. چون مستحب است که انسان چهل روز، اول صبح آن را بخواند، ایشان روی تکه کاغذی هم نوشته بودند:
شروع روز هشتم شوال و تا آن روز حدود هشت روز خوانده بودند که دیگر اجل مهلتشان نداد.[32]
دعای کمیل ومناجات شعبانیه
به یاد دارم روزی از حضرت امام سؤال کردم که در میان دعاهای معروف، به کدامیک از آنها بیشتر انس یا اعتقاد دارید؟ ایشان بعد از تأملی فرمودند:
دعای کمیل و مناجات شعبانیه، وقتی که شما به این دو دعا مراجعه می کنید، با اینکه دعاهای دیگر هم مثل ابوحمزه ثمالی و یا دعای امام حسین(ع) در روز عرفه و دعاهای فراوان دیگر،برقراری رابطه با خداست؛
اما در این دو دعا و مناجات حالت استغفار و انابه و استغاثه و تضرّع به پروردگار را به شکل عاشقانۀ آن مشاهده می کنید. دعای کمیل مناجات با خدای متعال است و رابطه محبت و عشق میان بنده و معبود را ترسیم می کند؛ و این همان چیزی بود که امام بزرگوار ما روح و دل خود را از آن روشن و منوّر می کردند.[33]
انجام نوافل با وجود گرمای شدید
چیزی که برای من خاطره شده است، این است که در ماه مبارک رمضان در فصل گرمای نجف اشرف، حضرت امام برای نماز جماعت ظهر و عصر با زبان روزه به مدرسه مرحوم آیت الله بروجردی تشریف می آوردند و هر روز، اول هشت رکعت نوافل ظهر را می خواندند و بعد نمازظهر را با اذان و اقامه به طوری نسبتاً طولانی اقامه می کردند
بعد از تعقیب نماز ظهر، هشت رکعت نوافل عصر را می خواندند و سپس نماز عصر را با اذان و اقامه همانند نمازظهر به جا می آوردند و بعد از خواندن تعقیبات به منزل تشریف می بردند.
این کار در آن سن و سال و آن هوای گرم و آن حالت بخصوص حال روزه، کار آسانی نیست، حتی جوانها هم موفق نیستند. اما ایشان با اقبال تمام اینگونه جدیت در عبادت می کردند که خود سبب تربیت طلاب هم می شدند و می دیدیم .
بعضی که حال بیش از نماز واجب را نداشتند، از آن حضرت تبعیت می کردند و در آن وقت نوافل را می خواندند. این کیفیت کار مربوط به روزهای غیر جمعه بود.
در روزهای جمعه نوافل را در منزل می خواندند و در مدرسه بدون خواندن نافله، دو نماز را جمع می کردند و اجازه اذان برای نماز عصر نمی دادند. این کاشف دقت آن بزرگوار در انجام عبادات، مطابق دستور موظف است.[34]
نماز شب
نماز، بالاترین ذکر خداست.[35]
نماز شب در بصره
یک خاطره هم مربوط به وقتی است که از عراق می خواستیم به کویت برویم. از ساعت پنج صبح برای اینکه نجف خبر نشود.
بین الطلوعین حرکت کردیم به سوی کویت، در مرز کویت ما را راه ندادند، ما برگشتیم به مرز عراق، در آنجا به بدترین وجه با امام برخورد کردند، حتی یک اتاق که امام استراحت بکند به ما ندادند.
سرانجام امام عبایشان را انداختند در کنار یک اتاق مخروبه که آنجا بود و دراز کشیدند. ساعت یازده ـ دوازده شب بود که از بغداد گفتند به بصره برگردید.
ما به بصره برگشتیم، ساعت یک یا یک و نیم بعد از نیمه شب به بصره رسیدیم، یک ساعتی طول کشید تا مقدمات کار را انجام بدهیم، بالاخره ساعت دو بود که امام خوابیدند.
طولی نکشید که من یک مرتبه دیدم زنگ ساعت به صدا درآمد، وقتی ساعت را نگاه کردم دیدم ساعت چهار بعد از نیمه شب است و امام برای نماز شب بلند شدند.
یک پیرمرد که از پنج صبح تا ساعت دو بعد از نصف شب نخوابیده، وقتی می خوابد یادش باشد ساعت را کوک کند که برای نماز شب بیدار شود.[36]
نماز شب و مناجات
مرحوم حاج احمد آقا می گفت: شبی در ماه مبارک رمضان من پشت بام خوابیده بودم، بلند شدم دیدم که صدا می آید، بعد متوجه شدم که آقاست.
و در تاریکی در حال نماز خواندن هستند و دستهایشان را به طرف آسمان دراز کردند و گریه می کنند.
برنامه عبادی ایشان این بود که شب تا صبح در ماه مبارک رمضان نماز و دعا می خواندند و بعد از نماز صبح مقداری استراحت می کردند، و سپس صبح زود برای کارهایشان آماده می شدند.[37]
هفتاد سال، نماز شب
ایشان هفتاد سال، نماز شب خود را به صورت متواتر خواندند، نماز شبی که در قرآن،[38] خداوند می فرماید که کسی که چنین تهجّدی را داشته باشد، خداوند او را به مقام بسیار شایسته ای می رساند.[39]
تقیّد به نماز شب
امام هر شب در هر حالی که بودند نماز شب می خواندند، و هنگامی که برای نماز شب از خواب برمی خاستند، آنقدر آرام و آهسته قدم بر می داشتند که هیچ کس از خواب بیدار نشود، و به ندرت اتفاق می افتاد که از حرکت امام در دل شب کسی بیدار شود.
آن شب که امام را از تهران به قم برگرداندند، حدود ساعت ده شب شانزده فروردین 1343 (پس از تمام شدن مدت حصر) تا نیم ساعت بعد از نصف شب در منزل امام رفت و آمد بود، و پس از اینکه رفت و آمد مردم تمام شد، افراد خانواده پروانه وار دور امام نشسته بودند.
ساعت 5/1 بعد از نصف شب بود که تقریباً چراغها را برای استراحت خاموش کردند، پس از آنهمه خستگی دیدارها و ملاقاتها شاید یک ساعت نگذشته بود که امام برای نماز شب بلند شدند؛ بااینکه معلوم بود صبح زود مردم برای دیدار با امام هجوم می آورند،
مع ذالک در آن شب هم امام نماز شب را ترک نکردند. جالب این است که امام همیشه موقع نماز عطر و بوی خوش مصرف می کردند و شاید بدون بوی خوش سر نماز نایستاده باشند، حتی در نجف هم که نماز شب را پشت بام می خواندند، آنجا هم یک شیشه عطر داشتند.[40]
نماز شب در هواپیما
پنجاه سال است که نماز شب امام ترک نشده است. امام در بیماری و در صحت و در زندان و در خلاصی و در تبعید، حتی بر روی تخت بیمارستان قلب هم نماز شب می خواندند.
امام در قم بیمار شدند به دستور اطبا به تهران منتقل شدند، هوا سرد بود و برف می بارید و یخبندان عجیبی در جاده ها بود. امام چندین ساعت در آمبولانس بودند و پس از انتقال به بیمارستان قلب باز هم نماز شب خواندند.
حتی شبی که از پاریس به سوی تهران می آمدند، تمام افراد در هواپیما خوابیده بودند؛ اما تنها امام بود که در طبقه بالای هواپیما نماز شب می خواندند.[41]آن شخصی که همراه امام بود، نقل می کند که :
«من جسارت کردم، گفتم که بروم. ببینم امام در چه حالی است، پله های هواپیما را گرفتم و رفتم طبقه بالا، وقتی رفتم، دیدم امام نشسته اند و مشغول نمازند.
مثل سایر اوقات، اما به پهنای صورت، اشک می ریزند و در حال نماز شب هستند.» می گوید: «این حالت امام برای من بسیار جالب بود.» امام حتی در شب پرواز ـ از پاریس به ایران ـ آن هم در چنان شرایطی، نماز شب و حالت نیمه شب را ترک نکردند.[42]
در شب حکومت نظامی
همان گونه که می دانید در روز 21 بهمن سال 57 از سوی رژیم حکومت نظامی اعلام شد؛ اما مردم با پیروی از فرمان امام مبنی بر شکستن حکومت نظامی و حضور در خیابانها، توطئه شوم رژیم در سرکوب انقلاب و دستگیری انقلابیون را با شکست مواجه ساختند.
تصور بسیاری از دوستان این بود که رژیم در این روز دست به جنایت خواهد زد و اقدامات از پیش طراحی شده را به اجرا خواهد گذاشت، و بر همین اساس در مدرسه علوی، محل اقامت حضرت امام، حالت غیر عادی وجود داشت و اضطراب و نگرانی در چهره عده ای از دوستان به چشم می خورد.
البته نگرانی این عزیزان نه برای خود بلکه برای حضرت امام ـ قدس سره ـ بود و خوف آن را داشتند که رژیم با حمله ای وحشیانه جان آن حضرت را مورد تهدید قرار دهد، و هرچه به شب نزدیکتر می شدیم اضطراب و نگرانی دوستان بیشتر می شد.
عده ای از رفقا نزد امام رفتند و با اصرار از ایشان خواستند که مدرسه را ترک کرده و به یک مکان امن بروند؛ اما امام عزیز که در نهایت آرامش به سر می بردند، با این پیشنهاد مخالفت کردند و اظهار داشتند:
به هیچ وجه مدرسه علوی، محل اقامت امام، را ترک نخواهم کرد، در آن شب بحرانی بدون اینکه تفاوتی میان آن شب و شبهای دیگر قائل شوند نماز شب خواندند، و در کمال آرامش شب را به صبح رساندند.[43]
معنویتی وصف ناشدنی
به یاد دارم شبی حدوداً یک ساعت به اذان صبح مانده بود و نوبت پاسداری ام تمام شده بود، از طرفی هم علاقه مند بودم نماز شب امام را مشاهده کنم، ناگهان دیدم ساعت اطاق امام زنگ می زند،
دیدم حضرت امام قبل از زنگ ساعت از خواب برخاسته اند و وضو گرفته اند و مشغول ذکر گفتن می باشند.
زنگ ساعت را خاموش کردند و شروع کردند به خواندن نماز شب با معنویّتی وصف ناشدنی؛ هیچ وقت یادم نمی رود، بهترین و شیرین ترین حالاتی که ما در این مکان داشتیم، همان لحظه دیدن نماز شب امام بود.[44]
تضرّع و استغاثه در نماز شب
صدای گریه و زاری در نماز شب امام را یک بار از پشت در اتاقشان شنیدم؛ شب بود من از کنار اطاقشان رد می شدم، گریه شدید ایشان به گوشم رسید، اصلاً زار می زدند و گریه می کردند.
واقعاً یک حالت خاصی بود که من اصلاً نشنیده بودم، نمی دانم چه بگویم، مثل کسی که اولین بار است به محبوب خود رسیده باشد.[45]
حتی یک شب
آنهایی که با حضرت امام هم دوره و یا هم حجره بودند، می گفتند که: ما یاد نداریم در طول زمانی که با ایشان هم حجره بودیم حتی یک شب نماز شب ایشان ترک شده باشد.
حتی نقل می کردند که وقتی برای نماز شب بلند می شدند رعایت حال بقیه را آنچنان می کردند که زیر شیر آب ابر (اسفنج) می گذاشتند تا صدای آب مزاحم کسی نشود.[46.]
نتیجه:
ار بیانات امام در موضوع نماز در هر زمینه ای که بخواهیم می توانیم به سخنان امام مراجعه کنیم.
خلاصه تمام آنچه امام عمل نمودنداین می شود که :شیاطین و منحرفان و سوءاستفاده کنندگان از موقعیت ها، همواره بر علیه اسلام و بالاخص نماز و مسجد، اقدامات تلاشهای بی نتیجه ای انجام میدادهاند فرمودهاند: شیطانها از نماز میترسند، از مسجد میترسند.
مصداق این جمله امام امروز به راحتی قابل درک است.دشمنانی که به دنبال اعتشاش در کشورهای اسلامی سراغ مسجد و منبر و آتش سوری مکان های مقدس می کنند.زیرا از جماعت مسلمین و نماز آنها که پایه ی اتحاد است می ترسند.
از منظر امام در صورت اجرای احکام نماز، برای بنده خدا، بسیار مقبول و مطبوع خواهد بود. آنچه که اسلام همواره بر آن تاکید داشته، دوری از فریب و ریا و ظاهرسازی و نیرنگ و افترا در اجرای این فریضه مقدس میباشد.
که متاسفانه روح بندگی پروردگار را در نهاد آدمی تضعیف نموده و موجبات رخنه نفوس شیاطین را در آنان مهیا میسازد.
به عبارتی آنچه که باعث گردیده جوامع اسلامی در مقابل متجاوزان و استکبار جهانی ایستادگی نموده و آنان را از تهاجم و چیرگی بر ملل اسلامی باز دارند، تقویت و تزریق روح بندگی پروردگار بواسطه اعتقاد راسخ مومنین به امر نماز بوده است.
پی نوشت:
1. صحیفه نور، ج 12، ص 148.
2.پا به پای آفتاب، ج ۴، ص ۳۵۰
3. همسر آقای سید احمد خمینی.
4. تاریخ اتمام «آداب الصلاة»: 2 ربیع الثانی 1361 برابر با 30 فروردین 1321 است. آداب الصلاة: 318.
5.تاریخ اتمام « سرّ الصلاة»: 21 ربیع الثانی 1358 برابر با 19 خرداد 1318 است. سرُّ الصّلاة: 117.
6.سورۀ صف، آیۀ 2ـ3: «چرا چیزی به زبان می گویید که در مقام عمل خلاف آن می کنید؟ خدا را سخت به غضب می آورد این که سخنی بگویید و خلاف آن عمل کنید».
7. بدرستی که او خداوند به بندگان خود، مهربان است.
8. نماز.
9. سورۀ نساء، آیۀ 100: «و هرگاه کسی از منزلش برای هجرت به سوی خدا و رسول او بیرون آید و در سفر مرگ وی در رسد، پس اجر و ثواب او بر خداست».
10.صحیفه امام جلد 19، صفحه 90
11.صحیفه امام جلد 19، صفحه 486
12. روزنامه جمهوری اسلامی، ویژه اربعین سال 68..صحیفه امام جلد 19، صفحه 486
13.صحیفه امام، ج ۱۲، ص ۳۹۳.
15. صدیقه مصطفوی؛ فصل صبر؛ ص49.
16. فاطمه طباطبایی؛ همان؛ ص86.
17. حضرت آیت الله خامنه ای؛ خاطرات و حکایتها؛ ج 3، ص 5.
18. غلامرضا باطنی؛ واحد خاطرات.
19.آیت الله سید محمد صادق لواسانی از علمای تهران و از یاران نزدیک حضرت امام بود
20.آیت الله یوسف صانعی؛ پیام انقلاب؛ ش 61 (تیر 1361).
21. آیت الله صادق خلخالی؛ واحد خاطرات.
22. سید مهدی امام جمارانی؛ روزنامه جمهوری اسلامی؛ ویژه اربعین سال 68.
23.حجت الاسلام عبائی خراسانی؛ پا به پای آفتاب؛ ج3، ص331.
24. صحیفه امام؛ ج 12، ص 393.
25.آیت الله سید محمدتقی خوانساریره: او متولد 1305 و متوفی 1371 ه . ق است پس از رحلت آیت الله حائری به همراه آیت الله حجت و آیت الله صدر عهده دار سرپرستی حوزه علمیه قم شدند او از شاگردان آیت الله یزدی صاحب عروة الوثقی است. اقامه نماز باران، از حوادث مهم زندگی ایشان در سال 1363ه . ق می باشد.
26.آیت الله فاضل لنکرانی؛ پا به پای آفتاب؛ ج 1، ص 60.
27.آیت الله سید عزالدین زنجانی؛ امام در سنگر نماز؛ ص50.
28. حجت الاسلام عمید زنجانی؛ صحیفه دل؛ ص103.
29.صحیفه امام؛ ج16، ص211.
0 3. حجت الاسلام والمسلمین علی اکبر آشتیانی؛ واحد خاطرات.
31.حجت الاسلام والمسلمین مجتبی رودباری؛ صحیفه دل؛ ص72.
32. آیت الله محمدرضا توسلی؛ واحد خاطرات.
33. حضرت آیت الله خامنه ای؛ خاطرات و حکایتها؛ ج3، ص34.
34.آیت الله محمدحسن قدیری؛ صحیفه دل؛ ص117.
35.صحیفه امام؛ ج 12، ص 393.
36. حاج سید احمد خمینی؛ امام در سنگر نماز؛ ص82.
37.حجت الاسلام والمسلمین ناصری؛ پیام انقلاب؛ ش 55 (فروردین 1361).
38.و من اللیل فتهجّد بِهِ نافلة لک عسی ان یَبْعثَک ربّک مقاماً محموداً»؛ اسراء / 79.
39. آیت الله محمد فاصل لنکرانی؛ امام در سنگر نماز؛ ص78.
40. دکتر محمود بروجردی؛ پاسدار اسلام؛ ش 25 (دی 1362)، ص 57.
41. حجت الاسلام والمسلمین محمدعلی انصاری؛ ویژگیهایی از زندگی امام خمینی؛ ص19.
42.مهدی امام جمارانی؛ امام در سنگر نماز؛ ص81.
43.حجت الاسلام والمسلمین علی اکبر آشتیانی؛ واحد خاطرات.
43.حجت الاسلام والمسلمین علی اکبر آشتیانی؛ واحد خاطرات.
44. اسدالله ایمانی؛ واحد خاطرات.
45. اسدالله محمد شریفی؛ فصل صبر؛ ص 220.
منبع:
سایت اندیشه قم:
http://www.imam-khomeini.ir/fa/page/210/?kind=279
http://www.imam-khomeini.ir/fa/c13_14433
http://www.imam-khomeini.ir/fa/c78_55117
حسین رودسری، پرتوی از خورشید، مؤسسه تنظیم ونشر آثار امام خمینی(س)، مؤسسه چاپ و نشر عروج ،ص 211 تا 225
* این مقاله در تاریخ 1401/9/27 بروز رسانی شده است.
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}