آداب نماز (2)
منبع: سايت انديشه قم
...
... و تو در نماز نه صدا را بسيار بلند و نه بسيار آهسته گردان بلكه حد متوسط را اختيار كن. «اسراء ، 110»
در اين آيه مورد بحث نظر به گفتگوي مشركان در مكه در رابطه با نماز پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ و اين كه مي‌گفتند او نماز خود را بلند مي‌خواند.
و ما را ناراحت مي‌كند اين چه عبادتي است؟ اين چه برنامه‌اي است؟ به پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ دستور مي‌دهد: نمازت را زياد بلند مخوان زياد هم آهسته مخوان بلكه ميان اين دو راه اعتدال را انتخاب كن ، و لا تجهر بصلاتك و لا تخافت بها و ابتغ بين ذلك سبيل.
بنابراين آيه فوق كاري به مسأله نمازهاي (جهريه) و (اخفاتيه) به اصطلاح معروف فقهي ندارد بلكه ناظر به افراط و تفريط در بلند خواندن و آهسته خواندن است مي‌گويد نه بيش از حد بلند بخوان و فرياد بزن و نه بيش از حد آهسته كه تنها حركت لب‌ها مشخص شود و صدايي به گوش نرسد.
شأن نزولي را كه بسياري از مفسران از ابن عباس نقل كرده‌اند نيز مؤيد همين معني است.
روايات متعددي كه از طرق اهلبيت از امام باقر و امام صادق ـ عليه السّلام ـ در ذيل اين آيه آمده است نيز اشاره به همين تفسير مي‌كند.[1]
بنابراين تفسيرهاي ديگري كه براي اين آيه ذكر شده است همگي بيگانه از مطلب به نظر مي‌رسد.
امّا اينكه حدّ اعتدال در اينجا چگونه است و جهر و اخفاتي كه از آن نهي شده چه مي‌باشد؟ ظاهر اين است كه (جهر) به معني فرياد كشيدن، و (اخفات) به معني آهسته خواندن آنچنان كه خود انسان هم نشنود مي‌باشد.
در تفسير (علي بن ابراهيم) از امام صادق ـ عليه السّلام ـ چنين نقل شد كه در تفسير آيه فرمود: الجهر بها رفع الصوت، و التّخافت بها مالم تسمع نفسك، و اقرأ بين ذلك. جهر اين است كه زياد صدا را بلند كني و اخفات آن است كه حتي خودت نشنوي هيچيك از اين دو را انجام نده بلكه حد وسط ميان آن دو را انتخاب كن.[2]
و امّا (اخفات) و (جهر) در نمازهاي روزانه و شبانه ـ همان گونه كه در بالا اشاره كرديم ـ حكم ديگري است با مفهوم ديگر كه دلايل جداگانه دارد و فق‌هاي ما (رضوان الله عليهم) مدارك آن را در (كتاب الصلوة) آورده‌اند.
اين حكم اسلامي يعني اعتدال در جهر و اخفات از دو نظر به ما ديد و درك مي‌بخشد:
نخست از اين نظر كه مي‌‌گويد: عبادات خود را آن چنان انجام ندهيد كه بهانه به دست دشمنان بدهد آنها را به استهزاء و ايرادگيري وادارد چه بهتر كه توأم با متانت و آرامش و ادب باشد كه نه تنها نتوانند بر آن خرده‌گيري كنند بلكه نمونه‌اي از شكوه و ادب اسلامي وابهت و عظمت عبادت گردد.
آنها كه سعي دارند در مواقعي كه مردم استراحت كرده‌اند با صداهاي گوش‌خراشي كه از بلند‌گو‌هاي پر غوغا راه مي اندازند موجوديت جلسات خود را نشان دهند و به پندار خود با اين عمل صداي اسلام را به گوش ديگران برسانند اين نه تنها صداي اسلام نيست بلكه باعث پراكندگي مردم از اسلام و در نتيجه ضربه‌اي است به تبليغات ديني.[3]

پی نوشت ها:

[1] . به تفسير نور الثقلين جلد سوم صفحه 233 به بعد مراجعه شود.
[2] . تفسير نور الثقلين، جلد سوم. ص 234.
[3] . تفسير نمونه ج 12 ص 327.