زیارت، زیارت چرا؟
نويسنده:سیدعباس رفیعی‏پور علویچه
منبع: مجله ديدار آشنا
زیارت در اسلام به ویژه در فرهنگ غنی تشیع از جایگاه والایی برخوردار است . اولیای الهی و ائمه‏ی معصومین ( علیهم السلام) پیروان خود را دعوت به زیارت كرده‏اند و پاداش فراوان برای «زائر» بیان شده است . در زیارت، قبل از برهان و فلسفه چینی، شور و عشق و محبت نهفته است . وادی زیارت، بیش از آن‏كه وادی معقولات و محاسبات عقلی باشد، وادی دل و جذبه‏ی درون است . در این‏جا پیش از آن‏كه «عقل‏» محاسبه كند، دل فرمان می‏دهد . زائر اگر بداند و بشناسد كه مورد زیارت كیست، دیگر نمی‏پرسد: «كجاست؟» به راه می‏افتد و همچون موسی ( علیه السلام) در پی «عبد صالح‏» روان می‏گردد .
آن‏چه زائر را به پیمودن این‏راه وا می‏دارد، كشش درونی و علاقه‏ی قلبی اوست، چراكه اگر عشق آمد، خستگی رخت‏بر می‏بندد .
    «آنچه در راه طلب خسته نگردد هرگز / پای پرآبله و بادیه‏پیمای من است‏»
شوق دیدار محبوب، انسان عافیت طلب را بادیه‏پیما می‏سازد . به‏خصوص اگر عشق راستین به خدا باشد كه معشوق كامل و محبوب مطلق است و پیوند با او، سوزنده و سازنده است و به فرموده‏ی امیر بیان، حضرت علی ( علیه السلام): «حب الله نار لا تمر علی شیی‏ء الا احترق و نور الله لایطلع علی شیی‏ء الا اضاء» (محبت‏خدا آتشی است‏سوزان و نورخدا، فروغی است، روشنگر)
و به قول میكل‏آنژ (تندیس‏پرداز ایتالیایی): «عشق، شهری است كه خداوند به انسان داده تا با آن نزد وی پرواز كند» (2)
عشق، معمار عالم و آباد كننده‏ی دل است و دانشمند دیگری می‏گوید:
«یك قلب می‏تواند هزارسال فكر خود را به كار برد، لیكن به قدر آن‏چه عشق، یك روز یاد می‏دهد، كسب نتواند كرد» (3)
و حافظ در این خصوص می‏گوید:
    «ناز پرور تنعم نبرد راه به دوست/ عاشقی شیوه‏ی رندان بلاكش باشد»
عاشق محبت‏خدا و اولیای خدا، سر بركف می‏نهد ودر كوی دوست می‏رود و راضی است‏به هرچه او بپسندد، چه راحت، چه رنج، چه غم و چه شادی و به قول باباطاهر:
    یكی درد و یكی درمان پسندد / یكی وصل و یكی هجران پسندد
    من از درمان و درد و وصل و هجران/ پسندم آنچه را جانان پسندد
داغ محبت‏خدا و رسول و اهلبیت ( علیهم السلام) برسینه داشتن، همراه است، با رنج‏ها و مشقت‏هایی كه در راه این محبت است . مگر می‏توان از دشت‏ها به سوی خانه و دیار محبوب، گذر كرد و خار بیابان را درپای ندید؟!

نتیجه‏ی محبت و دوست داشتن ائمه ( علیهم السلام)

بعضی شیعیان خدمت ائمه‏ی اطهار ( علیه السلام) می‏رسیدند و ابراز می‏كردند كه ما، شما اهل بیت را دوست می‏داریم و آنان در پاسخ می‏فرمودند:
من احبنا اهل البیت فلیعد للفقر - او للبلاء - جلبابا (4)
«كسی كه ما اهل بیت را دوست دارد; آماده‏ی سختی باشد و تن پوشی از فقر و محرومیت‏برای خود آماده سازد .»
و در فرهنگ جامع تشیع، معشوق‏های برین، خدا و رسول و ائمه‏ی اطهار ( علیهم السلام) صدیقین، شهیدان و پاك‏مردانی هستند كه در احیای مكتب، جان در طبق اخلاص نهادند و لایق محبت‏شدند . به تعبیر زیبای امام صادق ( علیه السلام):
«هل الدین الالحب‏» (5)
(دین، چیزی جز محبت نیست).
پس محبت پشتوانه‏ی زیارت است .
زیارت، زبان علاقه و ترجمان وابستگی قلبی و نمودی از احساس شوق درونی و نشانی از محبت و دلیلی بر عشق و علامتی از تعلق خاطر است .

فیض حضور

اگر در مدار عشق قرار گرفتی و در قلمرومحبت ائمه و اولیاء وارد شدی، این محبت چاره ساز است .
مگر می‏شود انسانی خدا را دوست‏بدارد; ولی خدای سبحان او را دوست ندارد؟
مگر می‏شود شیفته‏ی پیامبر شد; ولی پیامبر نسبت‏به عاشقش بی‏توجه باشد؟
مگر می‏شود كسی خدا را یاد كند، همان‏گونه كه فرموده است:
«فاذكرونی اذكركم‏» (6)
(مرا یادكنید، تا من‏هم به یاد شما باشم) ; ولی خداوند او را یاد نكند؟ وقتی زیارت شونده، در خاطر زائر باشد، زائر هم در خاطر او است .
وقتی به پیامبر و امام معصوم و امام زادگان سلام می‏دهیم، آنان توجه دارند و جواب سلام ما را می‏دهند .
در زیارت‏نامه‏ها، درموارد متعددی چنین تعابیری وجود دارد كه خطاب به مزور گفته می‏شود:
«اشهدانك تشهد مقامی و تسمع كلامی و ترد سلامی‏»
یعنی شهادت می‏دهم كه تو شاهد این مقام و موقعیت زیارت من هستی و سخنم را شنیده و سلامم را پاسخ می‏گویی .
در این خصوص از پیامبر اكرم ( صلی الله علیه و آله) نقل شده است:
ان لله ملائكة سیاحین فی الارض یبلغونی عن امتی السلام (7)
یعنی خداوند را فرشتگانی است كه روی زمین می‏گردند و سلام‏های امت مرا به من می‏رسانند .
و در روایت دیگر فرموده است:
من سلم علی فی شی‏ء من الارض بلغته و من سلم علی عندالقبرسمعته (8)
یعنی هر كه بر من سلام دهد در جایی از زمین، به من رسانده می‏شود و اگر كنار قبرم سلام بدهد، می‏شنوم .
هنگامی كه زیارت پیامبر ( صلی الله علیه و آله) در حال مرگ و حیات یكسان است و آن حضرت ودیگر معصومین ( علیه السلام) به سلام ما پاسخ می‏دهند و این‏جاست كه دیگر محبت، یك‏طرفه نیست .
و چه نیك سروده است اقبال لاهوری از مددخواهی خدا و رسول:
    «فقیرم از تو خواهم هرچه خواهم / دل كوهی خراش، از برگ كاهم
    /مرا درس حكیمان درد سر داد كه من پرورده‏ی فیض نگاهم‏»
آری «زیارت‏» نشانه‏ی جهت‏گیری انسان است . الهام‏بخش و آموزنده است . الهام‏گرفته از اسوه‏ها است . خط دهنده است . تعظیم شعایر است . تقدیر از فداكاری‏ها و تجلیل و گرامی‏داشت فضلیت‏هاست . زمینه‏ساز شناخت و تربیت است . بالا برنده است . تعالی‏بخش است و پرورش یافتن از «فیض نگاه‏» است .
زیارت، یا تجدید عهد با «خط امامت‏» است، یا میثاق با «خون شهید» ، یا پیمان با «محور توحید» و «بیعت‏با رسالت و وحی‏» است .

زیارت ازمنظر ثامن الحجج علی بن موسی الرضا ( علیه السلام):

امام هشتم شیعیان جهان درمورد عهد و پیمانی كه هر امامی برگردن رهروان خود دارند، فرموده است:
ان لكل امام عهدا فی عنق اولیائه و شیعته و ان من تمام الوفاء بالعهد زیارة قبورهم فمن زارهم رغبة فی زیارتهم و تصدیقابما رغبوا فیه كان ائمتهم شفعائهم یوم القیامه (9)
یعنی: برای هر امامی به گردن شیعیان و هوادارانش پیمانی است و جمله‏ی وفا به این پیمان، زیارت قبور آنان است . پس هركس از روی رغبت و پذیرش، آنان را زیارت كند، امامان در قیامت‏شفیعان آنان (او) خواهند بود . بر اساس همین وفای به عهد است كه شیعه همواره در احیای نام و یاد و زیارت قبور اولیای دین، چه رنج‏ها كه كشیده و چه شهیدها كه داده است و هم اكنون نیز این خط ایثار و شهادت تداوم دارد . آری، زیارت تداوم همین خط است و تبرك و توسل و استشفاء و استشفاع، فیض‏گیری از آن معنویات است، كه سیره و روش گذشتگان صالح ما نیز همین بوده است .

پی‏نوشت‏ها:

1 . میزان الحكمة، ج 2، ص 226
2 . عطر اندیشه‏های بهاری، ترجمه حسین سیدی، ص 165
3 . چكیده‏ی اندیشه‏ها، ج 1، ص 251
4 . میزان الحكمة، ج 2، ص 240
5 . بحارالانوار، ج 69، ص 237
6 . سوره‏ی بقره‏ی، آیه 152
7 . وسائل الشیعه، ج 10، ص 246
8 . همان .
9 . وسائل الشیعه، ج 10، ص 253، حدیث 5