دعاهای عربی چه فایده ای دارد؟
دعاهای عربی چه فایده ای دارد؟
نويسنده:سيد محمد ابطحي
بعضی اشکال می کنند که فائدۀ دعائی که دعا کننده معنی آن را نداند چیست؟ چون دعا طلب حاجت کردن است، و کسی که نداند چه می گوید طلب حاجت نکرده است، پس خواندن دعاهای عربی برای آنانکه عربی ندانند فائده ندارد، بلکه بعضی لسان اعتراض دراز نموده و می گویند: بیهوده و لغو است.جواب اینکه، اوّلاً به ما دستور داده اند که برای حوائج دنیا و آخرت خود به درگاه حضرت قاضی الحاجات دعا کنیم، و برای هر حاجتی دعاهای مخصوصی به ما تعلیم نموده اند که عین آنرا بخوانیم و در آن تغییر و تبدیلی ندهیم، حتّی از زیاد کردن یک کلمه اگر چه حق هم باشد منع فرموده اند. شیخ صدوق (ره) در کتاب خصال از اسماعیل بن فضل روایت کرده که از صادق آل محمّد (علیه السلام) پرسیدم این آیۀ مبارکه را :« فَسَبِّح بِحَمدِ رَبِّکَ قَبلَ طُلُوعِ الشَّمسِ وَ قَبلَ عُرُوبِها » فرمود: فرض است بر هر مسلمان ، که قبل از طلوع آفتاب ده بار و بعد از غروب آن ده بار بگوید: « لا اِلهَ اِلَّا اللهُ وَحدَهُ لا شَریکَ لَهُ لَهُ المُلکُ وَ لَهُ الحَمدُ یُحیی و َ یُمیتُ وَ هُوَ حَیُّ لا یَمُوتُ بِیَدِهِ الخَیرُ وَ هُوَ عَلی کُلِّ شَیءٍ قَدیرٌ » اسماعیل می گوید، من گفتم: لا اِلهَ اِلَّا اللهُ وَحدَهُ لا شَریکَ لَهُ ، لَهُ المُلکُ وَ لَهُ الحَمدُ یُحیی وَ یُمیتُ وَ یُمیتُ وَ یُحیی » سپس فرمود: یا هذا لا شَکَّ فی اَنَّ اللهَ یُحیی وَ یُمیتُ وَ یُمیتُ وَ یُحیی وَ لکِن قُل کَما اَقُولُ = شکّی نیست در اینکه « یحیی و یمیت و یمیت و یحیی» بر خداوند صادق و درست است لکن آنطور که من می گویم بگو».
و در«کافی» سند را به علاء بن کامل می رساند که حضرت صادق (علیه السلام) در تفسیر آیۀ کریمۀ « وَ اذکُر رَبَّکَ فی نَفسِکَ تَضَرُّعاً وَ خیفَةً وَ دُونَ الجَهرِ مِنَ القَولِ »1 فرمود: آن ذکر وقت شام یعنی: « لا اِلهَ الَّا اللهُ وَحدَهُ لا شَریکَ لَهُ لَهُ المُلکُ وَ لَهُ الحَمدُ یُحیی وَ یُمیتُ وَ یُمیتُ وَ یُحیی وَ هُوَ عَلی کُلِّ شَیءٍ قَدیرٌ » است، علا می گوید: گفتم : « بِیدِهِ الخَیرُ » فرمود: درست است که خیر بدست اوست ، ولی تو بگوی چنانچه من به تو می گویم.2 و شیخ صدوق ( عَطَّرَ اللهُ مَرقَدَهُ) از عبدالله بن سنان روایت کرده است که گفت حضرت صادق (علیه السلام) فرمود: زود است که برسد به شما شبهه ای پس می مانید بدون نشانه و راهنما و پیشوای هدایت کننده، و نجات نمی یابد در آن شبهه مگر کسی که بخواند دعای غریق را ، گفتم چگونه است دعای غریق؟ فرمود می گوئی« یا اللهُ یا رَحمنُ یا رَحیمُ یا مُقَلِّبَ القُلوبِ ثَبِّت قَلبی عَلی دینِکَ 3» پس گفتم: یا مُقَلِّبَ القُلُوبِ وَ الاَبصارِ ثَبِّت قَلبی عَلی دینِکَ حضرت فرمود: به درستی که خداوند عزوجلّ مقلّب قلوب و ابصار است، لکن چنانکه من می گویم: یا مُقَلِّبَ القُلُوبِ ثَبِّت قَلبی عَلی دینِک ، کافی است.
و ثانیاً در الفاظ و کلمات هم مثل سایر اشیاء خواص و آثار و کمالاتی است ، چنانکه از جماعتی از بزرگان نقل شده است، مثل ارسطو و افلاطون، و ابو علی سینا ، و استاد البشر خواجه نصیر الدّین طوسی . و خاتم الحکماء و المجتهدین میرداماد ، و جماعت دیگری از فضلاء و محقّقین که جای ذکر و تفصیل آن نیست. پس چه بسا در یک لفظ مخصوصی آثاری است که در لفظ دیگر نیست اگر چه همان معنی را داشته باشد.شیخ کلینی (رضی الله عنه) از عبدالرّحیم قصیر نقل کرده که: خدمت حضرت صادق (علیه السلام) رسیده و عرض کردم: فدایت شوم من از پیش خود دعائی اختراع کرده ام، حضرت فرمود: بگذار مرا از اختراع خود، یعنی آن را کنار بگذار و برای من نقل مکن، و نگذاشت که آن دعای جعل کردۀ خود را نقل کند، و خود حضرت برای او دستورالعملی لطف فرمود.4
این خبر شریف کاملاً بر مطلب دلالت دارد؛ زیرا که عبد الرّحیم قصیر که از علماء و روات حدیث است، و خدمت حضرت باقر و حضرت صادق (علیه السلام) را درک کرده است مسلّماً دعاهای باطل اختراع نمی کند ، پس معلوم می شود که در الفاظ خصوصیّتی است، که گر چه دعا کننده معنی آنها را نداند از آنها بهره مند می گردد ، و چه بسابه برکت همان الفاظ مخصوص خداوند متعال حوائج او را روا نماید.و خواندن دعاهای وارده، به همین قصد که از معصوم (علیه السلام) رسیده است خود مؤثّر و دخیل در قضای حوائج است.ثالثاً لازم نیست که دعا کننده معنی هر یک یک از الفاظ را بداند ، همان قدر بطور اجمال دانست که این دعا مثلاً برای طلب رزق است، و این دعای توبه است، و این دعای مکارم اخلاق است، و این دعا برای شفای امراض است، و امثال ذلک کافی است، پس به خواندن دعا می داند که از خدا چه می خواهد اگر چه معنی یک یک از الفاظ را بخصوص نداند.رابعاً در اغلب از دعاها دارد که پس حاجت خود را بخواه، در این صورت هم به الفاظ واردۀ از معصوم (علیه السلام) توسّل جسته و هم به زبان خود دعا کرده است.چون مطلق دعا کردن بطور مشروح به هر زبانی که باشد امری است مرغوب و مطلوب، و در اخبار به آن تحریض و ترغیب شده است، لکن دعاهای وارده بهتر ، و فضل آن زیادتر ،و به استجابت نزدیک تر است.
مضافاًٌ بر اینکه وظیفۀ هر مسلمانی آن است که زبان دین خود را یاد گیرد، و از فوائد بی پایان آن که در قرآن کریم و احادیث اهل بیت عصمت (علیهم السلام) است بهره مند گردد.آیا زبان عربی (یعنی زبان قرآن) به قدر یک زبان خارجی امروزی اهمیّت ندارد؟جای بسی تأثر و تأسف است که مردم برای حطام دنیوی و اعتبارات مادّی تحمّل زحمتها نموده و مبلغهای گزافی خرج می کنند تا یک زبان خارجی را یاد بگیرند، ولی به زبان دینی خود اهمیّت نمی دهند، بلکه زبان اعتراض و اشکال تراشی نیز دراز نموده، و زبان قرآن کریم را در ردیف یکی از زبانهای خارجی که قرار نداده و به حساب نمی آورند، آن را بی فائده دانسته ، و تعلّم آنرا تضییع عمر می دانند!!
آیا زبان دینی ما بقدر یک زبان خارجی غربی هم نیست ؟ عاقلان دانند.
و در«کافی» سند را به علاء بن کامل می رساند که حضرت صادق (علیه السلام) در تفسیر آیۀ کریمۀ « وَ اذکُر رَبَّکَ فی نَفسِکَ تَضَرُّعاً وَ خیفَةً وَ دُونَ الجَهرِ مِنَ القَولِ »1 فرمود: آن ذکر وقت شام یعنی: « لا اِلهَ الَّا اللهُ وَحدَهُ لا شَریکَ لَهُ لَهُ المُلکُ وَ لَهُ الحَمدُ یُحیی وَ یُمیتُ وَ یُمیتُ وَ یُحیی وَ هُوَ عَلی کُلِّ شَیءٍ قَدیرٌ » است، علا می گوید: گفتم : « بِیدِهِ الخَیرُ » فرمود: درست است که خیر بدست اوست ، ولی تو بگوی چنانچه من به تو می گویم.2 و شیخ صدوق ( عَطَّرَ اللهُ مَرقَدَهُ) از عبدالله بن سنان روایت کرده است که گفت حضرت صادق (علیه السلام) فرمود: زود است که برسد به شما شبهه ای پس می مانید بدون نشانه و راهنما و پیشوای هدایت کننده، و نجات نمی یابد در آن شبهه مگر کسی که بخواند دعای غریق را ، گفتم چگونه است دعای غریق؟ فرمود می گوئی« یا اللهُ یا رَحمنُ یا رَحیمُ یا مُقَلِّبَ القُلوبِ ثَبِّت قَلبی عَلی دینِکَ 3» پس گفتم: یا مُقَلِّبَ القُلُوبِ وَ الاَبصارِ ثَبِّت قَلبی عَلی دینِکَ حضرت فرمود: به درستی که خداوند عزوجلّ مقلّب قلوب و ابصار است، لکن چنانکه من می گویم: یا مُقَلِّبَ القُلُوبِ ثَبِّت قَلبی عَلی دینِک ، کافی است.
و ثانیاً در الفاظ و کلمات هم مثل سایر اشیاء خواص و آثار و کمالاتی است ، چنانکه از جماعتی از بزرگان نقل شده است، مثل ارسطو و افلاطون، و ابو علی سینا ، و استاد البشر خواجه نصیر الدّین طوسی . و خاتم الحکماء و المجتهدین میرداماد ، و جماعت دیگری از فضلاء و محقّقین که جای ذکر و تفصیل آن نیست. پس چه بسا در یک لفظ مخصوصی آثاری است که در لفظ دیگر نیست اگر چه همان معنی را داشته باشد.شیخ کلینی (رضی الله عنه) از عبدالرّحیم قصیر نقل کرده که: خدمت حضرت صادق (علیه السلام) رسیده و عرض کردم: فدایت شوم من از پیش خود دعائی اختراع کرده ام، حضرت فرمود: بگذار مرا از اختراع خود، یعنی آن را کنار بگذار و برای من نقل مکن، و نگذاشت که آن دعای جعل کردۀ خود را نقل کند، و خود حضرت برای او دستورالعملی لطف فرمود.4
این خبر شریف کاملاً بر مطلب دلالت دارد؛ زیرا که عبد الرّحیم قصیر که از علماء و روات حدیث است، و خدمت حضرت باقر و حضرت صادق (علیه السلام) را درک کرده است مسلّماً دعاهای باطل اختراع نمی کند ، پس معلوم می شود که در الفاظ خصوصیّتی است، که گر چه دعا کننده معنی آنها را نداند از آنها بهره مند می گردد ، و چه بسابه برکت همان الفاظ مخصوص خداوند متعال حوائج او را روا نماید.و خواندن دعاهای وارده، به همین قصد که از معصوم (علیه السلام) رسیده است خود مؤثّر و دخیل در قضای حوائج است.ثالثاً لازم نیست که دعا کننده معنی هر یک یک از الفاظ را بداند ، همان قدر بطور اجمال دانست که این دعا مثلاً برای طلب رزق است، و این دعای توبه است، و این دعای مکارم اخلاق است، و این دعا برای شفای امراض است، و امثال ذلک کافی است، پس به خواندن دعا می داند که از خدا چه می خواهد اگر چه معنی یک یک از الفاظ را بخصوص نداند.رابعاً در اغلب از دعاها دارد که پس حاجت خود را بخواه، در این صورت هم به الفاظ واردۀ از معصوم (علیه السلام) توسّل جسته و هم به زبان خود دعا کرده است.چون مطلق دعا کردن بطور مشروح به هر زبانی که باشد امری است مرغوب و مطلوب، و در اخبار به آن تحریض و ترغیب شده است، لکن دعاهای وارده بهتر ، و فضل آن زیادتر ،و به استجابت نزدیک تر است.
مضافاًٌ بر اینکه وظیفۀ هر مسلمانی آن است که زبان دین خود را یاد گیرد، و از فوائد بی پایان آن که در قرآن کریم و احادیث اهل بیت عصمت (علیهم السلام) است بهره مند گردد.آیا زبان عربی (یعنی زبان قرآن) به قدر یک زبان خارجی امروزی اهمیّت ندارد؟جای بسی تأثر و تأسف است که مردم برای حطام دنیوی و اعتبارات مادّی تحمّل زحمتها نموده و مبلغهای گزافی خرج می کنند تا یک زبان خارجی را یاد بگیرند، ولی به زبان دینی خود اهمیّت نمی دهند، بلکه زبان اعتراض و اشکال تراشی نیز دراز نموده، و زبان قرآن کریم را در ردیف یکی از زبانهای خارجی که قرار نداده و به حساب نمی آورند، آن را بی فائده دانسته ، و تعلّم آنرا تضییع عمر می دانند!!
آیا زبان دینی ما بقدر یک زبان خارجی غربی هم نیست ؟ عاقلان دانند.
منابع :
« کافی ج4 ،ص 298 ح 17»
1)یاد کن پروردگار خود را در نفس خویش به زاری و ترس و پائین تر از گفتار بلند.« سورۀ اعراف ، آیۀ 205 »
2)« خصال ، صدوق ،ج2 ،ص 452».
3) شفاء الصدور و مفاتیح الجنان
4) مفاتیح الجنان
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}