اولياء مسجد

واقف و بانى مسجد

202-س:واقف مسجد خود را متولى و عزل و نصب‏امام مسجد را در حيطه توليت‏خود قرار داده است آياصحيح است‏يا خير؟
ج-جعل توليت‏براى مسجد صحيح نيست‏و عزل و نصب او اثر ندارد (1) .
203-س:مسجدى در سال 54 توسط شخصى بناشده و به نام همان شخص نامگذارى شده و مردم درطول چندين سال در اين مسجد نماز خوانده‏اند و سپس توسعه داده‏اند و مقدارى زمين نيز جنب مسجدخريدارى نموده و فرش و منبر و ساير لوازم نيزخريده‏اند و خود بانى مسجد نيز هيچگونه ممانعتى‏نكرده،سپس مردم مستضعف مقدارى آهن نيزخريدارى كرده‏اند تا مسجد را به طور كلى تعميراساسى نمايند،لاكن بانى مسجد اكنون مخالفت نموده‏و مانع ساختن و توسعه مسجد مى‏باشد و حال اين كه‏اولا خود ايشان عنوان مسجد را گذاشته و ثانيا اكنون‏مى‏گويد:«حتى اگر به مراجع تقليد هم مراجعه كنيدمن مى‏گويم مسجد را وقف نكرده‏ام و سند آن نزد من‏است و من آن را نمى‏دهم،شما اگر مى‏خواهيد در كناراين مسجد يك مسجدى براى خودتان بسازيد».
حالا ما آهنى را كه تهيه كرده‏ايم براى همه زير بناو با نقشه مهندسى مى‏باشد و ضمنا براى محلى كه‏ايشان آن را مسجد تعيين كرده خرج زيادى كرده‏ايم،اكنون نه مى‏توانيم دو مسجد در كنار هم بسازيم و نه‏مى‏توانيم تعمير اساسى مسجد را شروع و ساختمان آن را تكميل نمائيم.خواهشمند است ما را راهنمايى‏كامل بفرمائيد.
ج-سند ميزان نيست،اگر وقف مسجدمتحقق شده و تحويل جهت وقف گرديده‏ديگر واقف اختيارى در آن ندارد و توسعه‏مسجد اگر ضرورت داشته باشد اشكال‏ندارد و واقف حق ممانعت ندارد (2) .
204-س:زمينى در بيش از بيست‏سال قبل براى‏مسجد داده شده و با پول مردم،مسجد ساخته شده،آيا صاحب قبلى زمين يا وارث آن مى‏توان بگويد:من‏راضى نيستم كسى در اين مسجد نماز بخواند يا خير؟
ج-بعد از ساختن مسجد و تحويل به‏نمازگزاران نمى‏تواند رجوع كند و رضايت‏او معتبر نيست (3) .
205-س:آيا كسى كه مسجدى را بنا مى‏كند و همه مخارج آن را مى‏دهد،مى‏تواند بگويد:مثلا فلان اتاق‏كه براى خادم مسجد ساخته‏ام،راضى نيستم براى كارديگرى گذاشته شود؟
ج-اگر بانى و واقف،مرافق( جاهايى كه مورد استفاده و بهره‏بردارى واقع مى‏شود.)مسجد رابراى استفاده بخصوص تعيين كرده،مخالفت‏آن جايز نيست ولى اگر در وقف مصرف‏خاصى تعيين نشده،استفاده در شؤون مربوطبه مسجد مانع نداد (4) .

متولى مسجد

206-واقف مى‏تواند براى وقف متولى(سرپرست)ياناظر مشخص كند،حتى واقف مى‏تواند تعيين متولى‏وقف را به شخص ديگرى واگذار كند،كه در اين‏صورت توليت وقف با همان شخصى است كه از سوى‏واقف معين شده است‏بجز در مسجد كه واقف نمى‏تواند،خود يا شخص ديگرى را به عنوان متولى‏مسجد مشخص كند.پس مسجد يك مكان مومى‏است‏براى استفاده شرعى همه مسلمانان و واقف ياهيئت امناء يا ديگران،توليتى بر مسجد ندارند (5) .
207-س:شخصى مقدارى زمين را براى مسجدوقف كرده ولى متولى معين نكرده،اهالى، امام‏جماعت را دعوت مى‏كنند و به سعى ايشان مسجد،آباد و تكميل مى‏گردد،آيا رضايت صاحب زمين درصحت نماز امام و اهالى شرط است‏يا نه؟
ج-مسجد متولى ندارد(ولى موقوفات مسجد،مى‏تواند متولى داشته باشد.)و رضايت كسى‏در عبادت در آن معتبر نيست ولى‏تصرفاتى كه منافى با احترام مسجد يامزاحم نمازگزاران باشد جايز نيست (6) .
208-س:شخصى زمينى را وقف مسجد كرده ومصارف منافع را معين كرده است،50 درصد مال امام‏جماعت،30 درصد مال خادم و 20 درصد تعميرمسجد،امام جماعت و متولى را نيز معين كرده،آيامتولى حق دارد چيزى به عنوان حق التوليه بردارد وسپس در نحو مذكور تقسيم كند؟
ج-بلكه مى‏تواند اجرة المثل را به عنوان‏حق التوليه بردارد و سپس تقسيم كند (7) .

اختيارات هيئت امناى مسجد

209-س:آيا هيئت امناى مسجد مى‏توانند براى‏تعمير مسجد و ساير تصرفات بدون اجازه متولى اقدام‏كنند؟
ج-ظاهر در وقف عام تحرير است نه‏تكليف و بنابر تحرير اصل جواز است و درمورد سؤال هيئت نمى‏توانند بدون اذن متولى تصرفات در مسجد داشته باشند ونقش متولى تنها در مساله موقوفات مسجداست (8) .

امام جماعت

از آنجا كه نماز جماعت از برنامه‏هاى مهم دينى‏است كه اغلب در مساجد برپا مى‏شود،و در نمازجماعت،رهبر و پيشواى نمازگزاران امام جماعت‏است،نقش و نظر او در اداره امور مساجد به ويژه درمسائل فرهنگى قابل انكار نيست،لذا مى‏بينيم كه‏انجام برخى از كارها را در مسجد به نظر امام جماعت‏محول كرده‏اند و دستور به مشورت با او داده‏اند كه‏نمونه‏اى از آن در مورد نمايش فيلم در مسجد گذشت‏و به نمونه‏اى ديگر توجه كنيد:
210-«...استفاده از شبستان مسجد جهت‏برگزارى جلسات قرائت قرآن و بيان احكام شرعى و معارف اسلامى و ساير مراسم دينى و مذهبى چنانچه‏مزاحم نمازگزاران نباشد،و زير نظر امام جماعت‏باشد،اشكال ندارد...» (9)

شرايط مؤذن

211-مستحب است كسى را كه براى گفتن اذان‏معين مى‏كنند،عادل،وقت‏شناس و صدايش بلندباشد (10) .

وظيفه مؤذن

212-مستحب است هنگام اذان گفتن اينگونه باشد:
رو به قبله
ايستاده
با طهارت(با وضو يا غسل)
در جاى بلند اذان بگويد(براى آنكه مردم صداى او را بشنوند،و اين مساله اكنون با بلندگوحاصل مى‏شود.)
دستها را به گوش بگذارد.
و اينگونه اذان بگويد:
با صداى بلند و كشيده اذان بگويد
بين جملات اذان،كمى فاصله دهد
آخر جملات وقف كند
در جملاتى كه كلمه مبارك‏«الله‏»قرار داد«الف‏»و«ه»را به روشنى ادا كند (11) .
213-اذان و اقامه،بايد بعد از داخل شدن وقت نمازگفته شود و اگر عمدا يا از روى فراموشى قبل از وقت‏بگويد باطل است (12) .

پى‏نوشتها:

1-استفتاآت،ج 2،ص 396،س 146.
2-استفتاآت،ج 2،ص 336،س 6.
3-همان،ص 339،س 12.
4-همان،ص 46،س 329.
5-تحرير الوسيله،ج 2،كتاب الوقف،ص 82،م 78 و 79 و استفتاآت،ج 2،ص 396 و 397،س 146 و 147 اختيار امور مساجد با حاكم اسلامى‏است(صحيفه نور،ج 20،ص 170).
6-استفتاآت،ج 2،ص 397،س 148.
7-استفتاآت،ص 143،س 3.
8-استفتاآت،ص 146،س 14.
9-اجوبة استفتائات،ج 1،ص 124،پاسخ سؤال 413.
10-توضيح المسائل،م 941.
11-توضيح المسائل،م 938 و 939 و العروة الوثقى،ج 1،فى مستحبات‏الاذان و الاقامة،ص 609.
12-توضيح المسائل،م 935.