یافته‌ها و اختراعات جدید اغلب با بهت به کار گرفته می‌شوند و باعث بحث‌های مختلفی می‌شوند. این مقاله برخی بحث‌هایی را که در مورد یافته‌ها و اختراعات مشهور وجود داشت بررسی می‌کند.
یک بحث، حالت مناظره و بحث طولانی بین دو یا چند نقطه نظر مخالف به شکل ایده و نظر و یا سند تجربی است. اگر چه ایده‌های مختلف نسبت به موضوعات مختلف بسته به فرهنگ یا دین به کار گرفته می‌شوند اما مفهوم بحث در میان فرهنگ‌های مختلف همان منظور را دارد. این منظورها شامل موضوعات مربوط به سیاست، دین و مذهب، علم، لذت جنسی و غیره است. این منظورها اغلب موجب داغ شدن بحث می‌شوند به خصوص اگر در مورد ارتباط علم و دین به کار روند.
مدعیان شدیداً افراطی مذهبی می‌گویند علم ایمان را فاسد می‌کند در حالی که دانشمندان دیندار و منکر خدا نیز معتقدند که دین داستان ساخته‌ی یک خیاط برای مشغول کردن انسان‌ها است. اگر چه هر دو این گروه‌ها در پذیرفتن نقطه نظرات افراطی و نادرست دچار اشتباه شده‌اند اما این اختلاف موجب ظهور برخی بحث‌ها درباره‌ی هر گونه یافته یا اختراع جدید شده است. با وجود اینکه درست است که برخی یافته‌ها یا اختراعات علمی از عقاید مذهبی پیروی نمی‌کنند اما برخی هم می‌توانند به صورت مفید و در خدمت دین به کار برده شوند. به جای ایجاد بحث، جامعه باید آنچه را که یک یافته‌ای پیشنهاد می‌دهد بررسی کند و ببیند که آیا می‌توان آن را برای بهبود انسانیت و زندگی انسان به کار برد.
یافته‌ها و اختراعات بحث برانگیز :
o علم حساب
در اواخر دهه‌ی 1600 دو ریاضی دان به طور مستقل شاخه‌ی جدید علم ریاضی را توسعه دادند که امروزه به نام علم حساب شناخته می‌شود. این توسعه دهندگان، اسحاق نیوتن و گاتفرید لایبنیز بودند. اگر چه امروزه عموم مردم اطلاع دارند که اسحاق نیوتن علم حساب را کشف کرده است اما این واقعیت در دهه‌ی 1600 به شدت با اعتراض و بحث روبه‌رو شد. این بحث وقتی شروع شد که ابتدا لایبنیز مقاله‌ی علمی خود را در سال 1684 در مورد جنبه‌های این شاخه‌ی ریاضی منتشر کرد در حالی که نیوتن این مقاله را در سال 1693 منتشر کرد. نزدیکان نیوتن اعتراض کردند که یادداشت‌های نیوتن از همان سالهای ابتدایی یعنی سال 1666 به عنوان مرجع علم حساب بوده است و هم چنین لایبنیز از کارهای نیوتن خبر داشته است و در نتیجه او دزدی علمی کرده است. برای روشن شدن این موضوع یک گروه به دستور جامعه‌ی سلطنتی در سال 1713 شکایت هر دو را بررسی کرد و نتیجه گرفتند که اگر چه در واقع نیوتن علم حساب را اختراع کرده است اما هر دو مرد به مفهوم کلی و یکسانی دست یافته‌اند. بنابراین نیوتن به عنوان بنیان گذار علم بی‌نهایت کوچک حساب نامیده شد و لایبنیز نیز به عنوان پدر حساب دیفرانسیل و انتگرال معروف شد.
o پدیده گرم شدن جهانی
خروج گازهای گلخانه‌ای به خاطر فعالیت‌های انسان به طور قابل ملاحظه‌ای با رشد تکنولوژی‌های صنعتی افزایش یافته است. این پدیده با تغییرات الگوهای آب و هوایی مشخص در کل جهان همراه شده است و به امکان وقوع اثر گازهای گلخانه‌ای در مقیاس جهانی اشاره می‌کند که منجر به گرم شدن جهانی هوای کره‌ی زمین خواهند شد. این پدیده به افزایش قابل ملاحظه دمای سطحی جهانی در طول زمان اشاره می‌کند. اطلاعات و مستندات علمی قابل توجهی به دست آمده است تا وقوع پدیده گرم شدن جهانی هوای زمین را ثابت کنند. اما این موضوع به خاطر منافع سیاسی توسط سازمان‌های دولتی مختلف پذیرفته نشده است. اگر پذیرفته می‌شد ممکن بود که محاسبات صحیح و بازدارنده‌ای انجام شود. با وجود مستندات زیاد، پدیده گرم شدن جهانی هوای زمین به خاطر فشاری که توسط صنعت نفت و گاز اعمال می‌شود، رد شده است چون هر گونه محاسبات بازدارنده به طور مستقیم بر درآمد حاصل از این بخش صنعتی تأثیر خواهند گذاشت. هم چنین چون این بخش حداکثر سرمایه را برای سازمان‌های دولتی و حکومی مختلف فراهم می‌کند همانند اجلاس‌های سیاسی سیاست مداران قادر است فشار قابل توجهی را روی موضوعات سیاسی اعمال کند.
o رادیو
اعتبار اختراع رادیو موضوع مورد بحث برای سالهای زیادی بوده است. نامزدهای این اختراع یکی مخترع مشهور صربی – لهستانی نیکولا تسلا و دیگری جوجلیلمو ماکرونی ایتالیایی بود. تسلا به خاطر سخنرانی‌های عمومی خود در مورد کاربردهای ارتباطات رادیویی در سال 1891 شناخته شد و حتی مؤفق به تولید نمونه‌ی اصلی برای همان مورد در سال 1893 شد. اما به خاطر داوری‌های ضعیف او و فراست تجاری کم او، در تبدیل به سرمایه کردن این اختراع شکست خورد. از طرفی ماکرونی برای پتنت این تکنولوژی اقدام کرد و خیلی زود آن را در سال 1896 گسترش داد. او حتی شرکت بی‌سیم خودش را ایجاد کرد و رادیو را تبلیغ کرد. اما طراحی‌های او برای رادیو مشابه همان‌هایی بود که توسط تسلا ایجاد شده بود. این بحث بعداً توسط دادگاه سوپرم آمریکا مورد بررسی قرار گرفت و پتنت را به تسلا اعطا کرد اما گفتند با وجود اینکه کارهای تسلا در گسترش این تکنولوژی بسیار مهم و اساسی بوده است، ولی اعتبار تنها به هیچ کدام از این دو مرد داده نخواهد شد چون ذکاوت تجارت ماکرونی باعث تبلیغ کردن و عمومی کردن اختراع شده است.
o منجمد کردن انسان
این یافته به حفاظت از انسان‌ها در دماهای شدیداً پایین به منظور زنده کردن و دوباره جان دادن به آنها در آینده اشاره می‌کند. این یک انتخاب مناسب برای افرادی است که از شرایط پزشکی رنج می‌برند و هنوز درمانی برای آنها یافت نشده است و هم چنین برای کسانی که صرفاً می‌خواهند زنده بمانند تا شگفتی‌هایی را که در آینده ایجاد می‌شوند ببینند. این مفهوم به این اشاره می‌کند که با وجود تعلیق زندگی که ناشی از مرگ قانونی یا پزشکی است، تکنولوژی‌های آینده به اندازه‌ای پیشرفت خواهند کرد که بتوانند اطلاعاتی را از شبکه‌های عصبی افراد حفاظت شده به دست آورند و از آن اطلاعات برای حیات دوباره بخشیدن به فرد و یا به هوش آوردن دوباره‌ی او با به کار بردن یک وجود مکانیکی (مثل روبات) استفاده کنند. تا حال این فرآیند فقط برای افرادی که به طور قانونی مرده اعلام شده‌اند مجوز یافته است. از طرفی این کار ممکن است یک نوع خود کشی تلقی شود. نمای آینده این تکنولوژی برخی شک و شبهه‌ها را در بیداری فرد دارد. چون تکنولوژی حیات دوباره بخشیدن هنوز گسترش نیافته است و خیلی کامل نشده است. هم چنین این سؤال را ایجاد می‌کند که آیا حفاظت مؤفق خواهد بود یا نه مثلاً اگر کسی نتواند روش حفاظت را با حیات دوباره بخشیدن امتحان کند پس چگونه می‌تواند مطمئن شود که حفاظت مؤفق است. سؤال دیگری که دانشمندان را به خود مشغول کرده است این است که در آینده چه کسی به انسان یخ زده حیات دوباره خواهد بخشید و چه تعداد انسان دوباره احیا شده خودشان را برای حفاظت در اولویت قرار خواهند داد. اگر چه برخی افراد برای استفاده از این تکنولوژی با وجود راه گریزهای مختلف خوشحال هستند اما بیشتر افراد از آن به خاطر مداخله و قطع کردن نظم طبیعی در رابطه با طول عمر هر فرد انتقاد می‌کنند.
o اچ آی وی (ایدز)
در اوایل دهه‌ی 80 بررسی در مورد علل ایدز مهم بود چون باعث سرایت‌های شدیدی در جمعیت‌های جهانی شده بود. از میان تعداد زیاد تیم‌های تحقیقاتی بررسی ایدز دو تیم – یکی به سرپرستی دانشمند فرانسوی لوک مونتاگنیر و دیگری به سرپرستی دانشمند آمریکایی روبرت گال – توانستند ذرات ویروسی اچ آی وی را شناسایی کنند و یافته‌های خود را در همان زمان (سال 1983 تا 84 ) منتشر کنند. همانند یافته‌های مهم علمی دیگر گروهی که یافته‌های خود را زودتر منتشر می‌کرد اغلب اعتبار را به دست می‌آورد. اما در این مورد به علت نسبت نزدیک زمان‌های انتشار بحث در مورد اینکه چه کسی شایسته اعتبار است بالا گرفت. با وجود اینکه مونتاگنیر زودتر منتشر کرده بود توضیح گالو در مورد ویروس و ارتباط آن با ایدز با جزئیات و قابل درک‌تر بود. چون هر دو دانشمند از کشورهای مختلف بودند کسی که اعتبار را به دست می‌آورد می‌توانست پتنت آن را برای کشورش حفظ کند. این باعث شد که دولت‌های فرانسه و آمریکا در این بحث صرفاً علمی درگیر شوند. در نهایت پذیرفته شد که هر دو تیم در این کشف سهم به سزایی داشتند. گروه مونتاگنیر به خاطر اینکه اولین گروهی بودند که ویروس را مجزا کردند اعتبار یافتند و گروه گالو نیز به خاطر توسعه ارتباط بین اچ آی وی و ایدز و تکنولوژی مربوط به آن معتبر شدند.
o ارگانیسم‌هایی که به طور ژنتیکی اصلاح شده‌اند (GMO)
ارگانیسم‌های اصلاحی به گیاهان و میکرو ارگانیسم‌هایی اشاره می‌کند که به طور ژنتیکی اصلاح شده‌اند تا برای اهداف انسانی مفید باشند. تا به امروز میکرو ارگانیسم‌های مختلفی به طور ژنتیکی اصلاح شده‌اند تا شامل ژن‌هایی شوند که برای مولکول‌های بیولوژیکی مختلف مثل آنتی بیوتیک‌ها، آمینو اسیدها و غیره کد شده‌اند. الحاق این ژن‌ها به طریقی انجام می‌شود که ارگانیسم، محصول ژنی را به طور طبیعی و به مقدار زیاد تولید و پردازش می‌کند در نتیجه فرآیند تولید مولکول‌های بیولوژیکی را ساده‌تر می‌کند. در مورد گیاهان ژن‌ها با هم یکی می‌شوند تا منجر به زندگی پوسته‌ای بهتر محصولات گیاهی شوند و هم چنین به گیاه مقاومت زیادی در برابر آسیب می‌دهند. با وجود این پیشرفت‌ها مصرف و فروش محصولات این تکنولوژی به شدت بحث برانگیز است چون بسیاری از مردم با استفاده این تکنولوژی مخالف هستند چون آن را به عنوان مداخله کردن با طبیعت می‌دانند که ممکن است باعث ایجاد تأثیرات ناتوان کننده‌ای بر مصرف شود. حتی برخی نیز معتقدند که مصرف این محصولات منجر به پیشرفت جهش‌های تصادفی و یا اختلالات سلامتی در فرد می‌شود. اگر چه این ادعاها هیچ گونه سند علمی ندارند و با وجود اینکه توسط دانشمندان مختلف و سران حکومتی مصرف این محصولات ایمن اعلام شده است اما مردم هنوز بر اجتناب کردن از این محصولات اصرار می‌ورزند.
o آب چند گانه
در دهه‌ی 1960 دانشمند روسی نیکولای فیداکین آزمایش‌هایی را انجام داد که شامل عبور مکرر آب توسط اعمال نیرو از درون یک لوله‌ی باریک با کوارتز ظریف بود تا نوع جدید آب (آب چند گانه) را با خواص فیزیکی متفاوت از آب معمولی ایجاد کند. این فرآیند توسط بوریس درجاگوئین در مسکو ساده‌تر شد. او قادر بود که این نوع جدید آب را در مدت زمان کوتاه‌تر تولید کند. او اعلام کرد که آب جدید خواصی چون نقطه انجماد 40- درجه، نقطه جوش 150 درجه سانتی گراد، چگالی در حدود 1.1 تا 1.2 گرم بر سانتی متر مکعب و افزایش انبساط و افزایش دماها را از خود نشان می‌دهد. این یافته‌ها در یک مجله علمی معتبر منتشر شد و در سمپوزیوم‌های مختلف نمایش داده شد. این باعث شد که دانشمندان آمریکایی نیز تلاش کنند تا آب جدید را تولید کنند اما تا به حال مؤفق نشده‌اند. بعدها یک دانشمند به نام دنیس روسئو نمونه‌ی آب چند گانه را بررسی کرد و دریافت که شامل مقدار سدیم و کلرید زیادی است. این یافته باعث شد که او این نمونه را با نمونه دلخواه خودش مقایسه کند. بررسی آشکار کرد که هر دو نمونه خواص مشابهی دارند و آب چند گانه در واقع چیزی نیست اما آب معمولی مقدار کمتری ناخالصی‌های بیولوژیکی دارد.
o کفن تورین
این یک پوشش کتانی است که تصویر تمام بدن یک مرد با علائم پیوسته‌ای از عمل به صلیب کشیدن او را دربرگرفته است. تصور می‌شود که این پارچه‌ای است که برای پوشاندن جسد حضرت عیسی قبل از دفن کردن او به کار رفته است. او در یک ابریشم پوشانده شده و در یک تابوت نقره‌ای در یک کلیسای مقدس کوچک در کلیسای جامع سنت جان بپتسیت در تورین ایتالیا قرار گرفته است. پوشش کربنی مواد احتمال آن را می‌دهد که این پارچه در حدود سال 1260 تا 1390 بعد از میلاد بافته شده است که کمی دیرتر از زمان مرگ حضرت عیسی است. علاوه بر این وقتی که از کفن عکس گرفته شد نگاتیو عکس شبیه عکس پازیتیو بود و این دلالت بر این دارد که عکس روی کفن خودش یک تصویر نگاتیو است. این کفن اسرار آمیزترین و بحث برانگیزترین یافته‌ی باستان شناسی است که وجود حضرت عیسی را نه تأیید می‌کند و نه رد و تکذیب می‌کند.
o قبر تالپیوت
یک یافته‌ی باستان شناسی بحث برانگیز دیگر در رابطه با وجود حضرت عیسی کشف قبر تالپیوت در اورشلیم شرقی است. این قبر به طور تصادفی توسط کارگران به هنگام کندن محل برای ساخت یک آپارتمان کشف شده است. بررسی قبر آشکار کرد که جعبه دفن سنگ آهکی (ظرف مخصوص نگهداری استخوان مرده) شامل استخوان‌های انسان بود که روی آن نوشته شده بود " عیسی پسر یوسف ". علاوه بر این 6 ظرف مخصوص نگهداری استخوان دیگر یافت شد که روی یکی از آنها نوشته شده بود " مریم " یا " ماری ". آنالیز استخوان‌ها و DNAهای میتو کندریایی آثار باقیمانده هیچ ارتباط میتو کندریایی را بین استخوان‌های باقیمانده از عیسی و مریم را نشان نداد. این موضوع دلالت بر این داشت که این دو سری آثار باقیمانده به طور بیولوژیکی به هم ارتباطی نداشتند در نتیجه به حضرت عیسی و مادرش تعلق نداشتند. این یافته و آنالیز بحث برانگیز دیگر در مورد محل قبر و ظروف مخصوص نگهداری استخوان‌ها امکان زیادی را برای شناسایی آثار باقیمانده آشکار کرد و هیچ سند و دلیلی را در مورد اینکه این محل قبر واقعاً مربوط به حضرت عیسی است یا نه ارائه نمی‌کند.
o سنگ‌های دروپا
در مرز بین چین و تبت یک سری‌ها غارها در سال 1938 کشف شدند که شامل کلکسیونی از بهترین‌ها بودند. دیوارهای این غارها با تصاویر عجیب و غریبی از خورشید، ماه، ستاره‌ها و افرادی با جمجمه‌های دراز نقاشی شده بودند. این غارها هم چنین شامل کلکسیونی از میزهای سنگی بودند که بر روی آنها الگوهای خطوطی مار پیچی وجود داشت. بررسی‌های نزدیکتر نشان داد که این خطوط در واقع نوعی زبان بودند. هم چنین پروفسور "سوم اوم نوی" از آکادمی بیجینگ برای مطالعات باستانی این خطوط روی میزهای سنگی (سنگهای دروپا) را بررسی کرد و به این نتیجه رسید که در حدود 12000 سال پیش یک سفینه فضایی بیگانه با این منطقه برخورد کرده است و در نتیجه برخی بیگانگان در آنجا تخلیه شده‌اند. این بیگانگان سعی کردند که با زندگی روی زمین سازگار شوند اما توسط انسان‌های محلی ساکن در آن منطقه شکار شدند و از بین رفتند. بعدها پروفسور سوم اوم نوی به خاطر این ادعاها بی‌اعتبار و بدنام شد و به آتش کشیده شد. اما این سنگها از محل نگهداری‌شان در دنیا ناپدید شدند و امروزه در هیچ موزه‌ای وجود ندارند. اما سند وجود داشتن آنها در عکس‌هایی که توسط محققان در هنگام بررسی غار گرفته شده است وجود دارد.
o از نو خلق کردن منقرض شدگان
یافته‌های باستان شناسی در مورد حیوانات منقرض شده به خصوص یخ زده‌ها باعث شده است که دانشمندان مواد ژنتیکی مناسب و کافی برای خلق دوباره کل ژنوم ارگانیسم داشته باشند. این پدیده امکان خلق دوباره منقرض شدگان را فراهم می‌کند و به فرآیند احیای دوباره یا تولید مثل عضوی از گونه‌های منقرض شده برای برگرداندن آن به حیات اشاره می‌کند. اگر چه این یک تلاش فریبنده است اما برخی نگرانی‌ها را نیز ایجاد کرده است. با وجود اینکه ارگانیسم ممکن است به طور ژنتیکی مشابه با گونه‌ی منقرض شده باشد اما رفتار آن به جای شباهت با الگوی والد ژنتیکی خود مشابه با گونه‌ای خواهد بود که آن را ایجاد کرده است. هم چنین محیط فعلی محل زندگی مناسبی را برای زندگی این حیوانات فراهم نمی‌کند و اگر حتی حیوان بتواند از خطر جان سالم به در ببرد، تنوع ژنتیکی آن بسیار پایین خواهد بود که هر گونه تغییر شدید محیطی و یا بیماری به راحتی منجر به این می‌شود که انقراض دوم خود را تجربه کند. بنابراین پیشنهاد می‌شود که گسترش این روشها با هدف حفظ تنوع زیستی موجود به جای برگرداندن گونه‌های منقرض شده انجام شود.
یافته‌های بحث برانگیز دیگر شامل گسترش روشهای اصلاح ژنتیکی، بررسی سلول‌های بنیادی انسان و محل‌های باستان شناسی که وجود بیگانگان را پیشنهاد می‌دهد است. اگر چه این یافته‌ها در حال حاضر معما هستند اما وقتی که در آینده علم بیشتر پیشرفت بکند امکان بررسی کامل آنها و مشخص کردن ماهیت و طبیعت واقعی آنها وجود خواهد داشت. تا وقتی که این زمان برسد این یافته‌ها هم چنان پوشیده در بحث باقی خواهند ماند.