منبر؛ نقش ارتباطات و عوامل اجتماعی مؤثر بر تبلیغ چهره به چهره
نويسنده:احمد حسین‏زاده
منبع: مجله معرفت

مقدّمه

اسلام با ویژگی جاودانگی رسالتش، همگانی بودن دعوت و تبلیغ را طلب می‏كند؛ زیرا معارف و تعالیم زنده و والای این آیین جاودان اگر نشر و ابلاغ نگردند و درست تفسیر و تبیین نشوند، مكتب اسلام مهجور می‏ماند و انسان مسلمان به عنوان یك مكلّف باید پاسخگوی آن در پیشگاه خداوند باشد.از این‏رو، دعوت و تبلیغ گذشته از آن‏كه جوهره تمامی ادیان و مسؤولیت همه پیامبران خدا بوده است، در اسلام جایگاه ویژه‏ای دارد و آیه «كُنتم خیرَ امّة اُخرجت لِلناسِ تَأمرونَ بالمعروف و تَنهونَ عنِ المُنكر» (آل عمران: 110)؛ برتری امّت اسلام بر سایر امم را در منعكس‏كردن و امر و نهی پیام الهی دانسته، و با ذكر واژه "للناس" رسالت داعیان الی‏اللّه را برای هدایت عموم انسان‏ها حتمی شمرده است.«انعطاف‏پذیری» انسان در برابر عوامل تحریك‏كننده یا بازدارنده، زمینه دگرگونی گرایش‏های فكری، اعتقادی و عمل اوست و همواره با شیوه‏های گوناگون تبلیغاتی مورد استفاده‏های مثبت و منفی بوده است. بر همین اساس، امروزه سازمان‏ها و دستگاه‏های عظیم تبلیغاتی بین‏المللی با استفاده از این فرصت و با زمینه‏سازی‏های روانی و اجتماعی، برآنند تا تمایل و گرایش انسان‏ها را در جهت اهداف موردنظر خویش برانگیزند و آن‏ها را تحت تأثیر قرار دهند. در چنین شرایطی، ضرورت بهره‏گیری صحیح از فنون پیشرفته تبلیغ و سایر امكانات در جهت اهداف الهی و انسانی بیش از پیش احساس می‏گردد و ضرورت دگرگونی و بازنگری نوی در شیوه‏ها، روش‏ها و ابزارها چیزی است كه در تبلیغ دین نمی‏توان از آن چشم پوشید، بخصوص در دنیای امروز كه به بركت انقلاب اسلامی، اسلام جان دوباره گرفته و مشتاقان زیادی در اقصی نقاط عالم پیدا كرده است.بنابراین، مسؤولیت تبلیغی ما حسّاس و سنگین است. از آن‏رو كه روش‏ها و شیوه‏های سنّتی با توجه به فناوری‏های جدید تبلیغاتی، از جاذبه و تأثیر كم‏تری برخوردارند و به طور قطع، برای نسل جدید كافی و قانع‏كننده نخواهند بود، پس احتیاج مبرم به بازنگری دارند. از این‏رو، برای تحقق هدف مذكور، به نظر می‏رسد همان‏گونه كه كیفیت تبلیغ بر اصول تخصصی و برنامه‏ریزی و شناخت نیازها استوار نبوده و امروزه مسؤولان امر تبلیغ به بركت نظام مقدّس جمهوری اسلامی، با ایجاد رشته‏های تخصصی تبلیغ و آموزش مبلّغان در دوره‏های نسبتا طولانی در پی اصلاح و بهینه‏سازی آن هستند، شیوه‏های معمول تبلیغ كه تنها برای برهه‏ای از زمان كافی می‏باشند، امروز با توجه به دگرگونی و تحولاتی كه جهان را فرا گرفته و نیازهای جدیدی برای مخاطبان ایجاد شده، باید به لحاظ اجتماعی و جامعه‏شناختی مورد بررسی قرار گیرند و چنین نیست كه این شیوه‏ها برای تمامی زمان‏ها و مكان‏ها مورد استفاده یكسان باشند.

1. منبر و پیشینه آن

الف. تعریف و جایگاه

«منبر» واژه عربی و «به معنای محل بلند و مرتفعی است، كه خطیب یا واعظ بر بالای آن رفته و با مردم صحبت می‏نماید.»(1) و «منبر را منبر گفته‏اند؛ به خاطر ارتفاع و بلند بودن صدا بر آن، و میم آن كسره داده شده به جهت تشبیه به اسم آلت.»(2)
تأسیس و شكل‏گیری منبر به صدر اسلام‏برمی‏گردد؛مكانی كه پیامبر بر فراز آن می‏نشستند و وحی‏الهی‏رابه‏مردم ابلاغ می‏نمودند.در خصوص این واژه، مؤلّف كتاب كبریت الاحمر چنین می‏نویسد: «مِنبر به كسر میم از ادوات ارتقا و بلندی است؛ محلی است به غایت محترم؛ چه شرافت مكان و زمان تابع شرافت آن عملی است كه در آن و بر آن واقع می‏شود و آن حالی كه در آن حلول می‏كند، و معلوم است كه خداوند خلق نفرموده افضل از آنچه در منابر باید به خلق برسد، و نیز در اسلام از برای افضل و اكمل مخلوقات گذارده شد.»(3)
در روایت آمده است: چون حضرت رسول اكرم صلی‏الله‏علیه‏و‏آله مسجد را بنا كردند، «در حالت ایستاده ایراد خطبه می‏نمودند. خطبه‏های پیامبر گاهی طولانی می‏شد و این امر برای پیامبر مشقّت داشت، تا این‏كه تنه درخت خرمای خشكی را آوردند كه بر آن تكیه می‏نمودند. روزی شخصی از مدینه به مجلس وارد شد و به اطرافیان پیامبر پیشنهاد داد: اگر پیامبر بپذیرند، من چیزی خواهم ساخت كه در هنگام خواندن خطبه، هم بشود ایستاد و هم بشود نشست. این مطلب به پیامبر منتقل شد. پیامبر قبول كردند. او منبری ساخت. وقتی پیامبر بر فراز آن در آمدند، ناله‏ای از درخت خرما بر آمد كه پیامبر دست بر آن كشید و ساكت شد.»(4)
در روایت دیگری وارد شده است «پهلوی محراب درخت خرمای خشكی بود،[پیامبر صلی‏الله‏علیه‏و‏آله ] به آن تكیه می‏كردند و روی به سوی اصحاب موعظه می‏نمودند و پیام خدا را به گوش حاضرین در مجلس می‏رساندند. برخی اصحاب به آن حضرت عرض كردند: مرخص فرمایید كه برای شما منبری بسازیم تا بر آن آمده موعظه فرمایید. آن حضرت اذن دادند. پس منبری ساختند. وقتی كه حضرت بر فراز آن رفته و ایراد خطبه نمودند، ناگهان صدای ناله‏ای از تنه درخت خرما برخاست و حضرت برگشت، دست روی آن گذاشت و ساكت شد.»(5)
در همین مورد، مؤلّف مقاله ارتباطات سنتّی در ایران می‏نویسد: «این عمل پیامبر بارها تكرار شد و هر بار جهت ابلاغ وحی الهی به مسجد مدینه می‏رفتند و به تنه درخت خرما تكیه می‏زدند و ابلاغ پیام می‏نمودند. بعدا مسلمانان یك منبر سه پله‏ای از چوب سدر ساختند كه بلال حبشی بالای آن می‏رفت و با صدای رسا و گرم خود اذان می‏گفت و مردم را به ادای فریضه نماز فرا می‏خواند.»(6)

ب. سازنده منبر

در این‏كه چه كسی منبر را ساخت، اختلاف وجود دارد. «بعضی گفته‏اند: او تمیم‏داری بود، و بعضی گفته‏اند: او غلام نصیبه مخزمی، یكی از زنان انصار بود. پیامبر زنی را به سوی او فرستاد، مبنی بر این‏كه غلام شما نجّار است؛ چیزی از چوب برایم بسازد كه بر روی آن بنشینم. و بعضی سازنده آن را شخصی رومی می‏دانند.»(7)
بنابراین، همان‏گونه كه نویسندگان اشاره كرده‏اند، نحوه شكل‏گیری منبر به عنوان یك وسیله اعلان، به زمان رسول الله صلی‏الله‏علیه‏و‏آله باز می‏گردد و هدف از ابداع آن صرفا تكیه زدن بر آن و ابلاغ پیام دین و اعلان‏های مرسوم بوده است. از این‏رو، منبر از همان بدو تأسیس، وسیله‏ای برای برقراری ارتباط بین مردم در مكانی به نام «مسجد» بوده است.به تدریج این وسیله ابداعی در نقاط دیگر جهان اسلام مورد استفاده قرار گرفت و مسجد را، كه محل عبادت و پرستش خداوند است، به كانون ارتباط تبدیل نمود.

ج. نقش مسجد در ترویج منبر

«مسجد» كه در لغت به معنای سجده‏گاه است، در طول تاریخ حیات خود، تنها یك مركز عبادت و پرستش خداوند نبوده و همواره استفاده‏های چندگانه از آن می‏شده است؛ نشر معارف و احكام اسلامی، تعلیمات دینی و علمی، سواد آموزی، حل و فصل اختلافات عمومی، اجرای حدود بر بزه‏كاران و مهم‏تر از همه، ایراد خطبه‏های آتشین، به ویژه هنگام بحران و جنگ برای جمع‏آوری مسلمانان و اعزام آن‏ها به جهاد با دشمنان از این جمله‏اند.اما در كنار این، مهم‏ترین نقش مسجد نشر معارف الهی بوده كه از طریق منبر انجام می‏گرفته است. این مسأله به مرور زمان، رشد و توسعه یافت و سایر موارد به مكان‏های دیگری انتقال داده شدند.مؤلّف كتاب منبر؛ رسانه عمومی در اسلام می‏نویسد: «مسجد به طور عام و منبر بخصوص از صدر اسلام، محلی بود كه اعلان‏های رسمی داده می‏شد. حتی در عصر پیامبر صلی‏الله‏علیه‏و‏آله نتایج جنگ‏ها در خطبه‏ها به آگاهی می‏رسید و نیز اعلان‏ها، فرامین، احكام مالیاتی و جز این‏ها به وسیله فرمانروا در مسجد اصلی اعلان می‏شد. احكام عزل و نصب صاحب‏منصبان عالی‏رتبه نیز از بالای منبر خوانده می‏شد. مردم بسیار برای شنیدن اعلان رسمی گرد می‏آمدند.»(8)
بر همین اساس، هرگاه از مسجد یاد می‏شود، نقش منبر به عنوان یك رسانه عمومی به موضوعی مهم برای بررسی و مطالعه تبدیل می‏گردد. بنابراین، منبر به عنوان جزئی جدانشدنی از مسجد و در واقع، به صورت جایگاه سخنرانان و وعاظ شناخته می‏شود، و به دلیل تقویت نقش منبر در مسجد، دیگر نقش‏های مسجد به مرور زمان كم‏رنگ شدند و سایر فعالیت‏ها به مكان‏های دیگری انتقال یافتند و منبر به جایگاه مهم و مطمئنی تبدیل شد و نظم خاصی بر آن حاكم گردید. این نقش به مرور زمان برای آن تثبیت شد.

د. آسیب‏شناسی منبر

این ابزار و شیوه ابلاغ كه تاكنون در میان مبلّغان دین معمول بوده و به عنوان شیوه ابلاغ پیام دین از اعتبار بالایی نیز برخوردار است، با وجود تغییر شرایط و نگرش‏ها و سطح دانش افراد و همچنین به وجود آمدن شیوه‏های جدید و بر اساس تجربیات شخصی و شواهد موجود، به نظر می‏رسد امروزه كارایی مورد انتظار را ندارد. این عدم كارایی ممكن است به سبب عوامل مخلی باشد كه در آن راه یافته و یا ناشی از تغییر شرایط اجتماعی باشد.با توجه به این واقعیت كه این وسیله تبلیغ نقش زیربنایی در تربیت دینی دارد، لازم است این مطلب مورد مطالعه و تحقیق قرار گیرد. بنابراین، آنچه دغدغه اصلی است و این مقاله در پی پاسخ‏گویی به آن می‏باشد این‏كه منبر به عنوان یك شیوه ابلاغ پیام دین، كه از گذشته معمول بوده، در كدام شرایط اجتماعی، كارایی مناسب و لازم برای ابلاغ پیام دین دارد.

2. ارتباطات و منبر

به دلیل مرتبط بودن این بحث با مباحث ارتباطات، و این‏كه منبر از مقوله ارتباط است، در این قسمت مباحث مربوط به ارتباطات در حدی كه لازم و ضروری است، مطرح می‏شوند و عوامل مهم تأثیرگذار بر ارتباط و بالتبع منبر تبیین می‏گردند:

الف. تعریف «ارتباط»

«ارتباط» به كلی‏ترین شكل خود اشاره دارد به «فرایندی كه پیام‏دهنده پیامی را از طریق وسیله‏ای به دریافت كننده‏ای ارسال می‏دارد و اثر یا نتیجه‏ای را موجب می‏شود.»(9)

ب. نظام ارتباطی و اجزای آن

بسیاری از صاحب‏نظران بر این باورند كه فرایند ارتباط پدیده‏ای است كاملاً نظامگرا و تابع نظام. مفهوم «نظام‏گرایانه بودن ارتباطات» در برگیرنده پیوستگی و تعامل میان اجزا و عناصر با یكدیگر است. از این‏رو، این مفهوم بیانگر آن است كه چگونه اعضا با یكدیگر عمل می‏كنند و بر یكدیگر اثر می‏گذارند.
با نگاهی گذرا، می‏توان گفت: ارتباط شامل اجزا و عناصر ذیل است:(10)
1. منبع(11) پیام را می‏فرستد و در حقیقت، همان فرستنده پیام است.
2. پیام(12) چیزی است كه باید به دیگری منتقل شود، خواه برای دادن اطلاعات(13) به او و خواه برای اثرگذاری و یا اقناع(14) او.
3. گیرنده پیام(15) عموما كسی است كه پیام را دریافت می‏كند.
4. محیط(16) جایی است كه ارتباط برقرار، و پیام ارسال می‏شود.
5. كانال ارتباطی(17) مجرایی است كه پیام از طریق آن ارسال یا دریافت می‏شود.
6. گیرنده معمولاً دریافت و درك پیام را به شكلی كه برای فرستنده آشكار شود به وی اطلاع می‏دهد، كه ممكن است گفتاری یا غیرگفتاری باشد، این عمل «بازخورد»(18) نامیده می‏شود.(19)
همان‏گونه كه ملاحظه می‏شود، فرایند ارتباطات شامل شش عنصر فرستنده، پیام، كانال ارتباطی، گیرنده، بازخورد و محیط یا زمینه است. هریك از این عناصر نقشی اساسی و مشخص در موفقیت یا عدم موفقیت ارتباط بر عهده دارند.
شروع ارتباط هنگامی است كه فردی (فرستنده) احساسی را بیان می‏دارد، نظری را مطرح می‏نماید یا نیاز به ارتباط با دیگری را احساس می‏كند. به عبارت دیگر، فرایند ارتباط هنگامی شروع می‏شود كه فرستنده می‏خواهد متن پیام خود را با دیگری (گیرنده) در میان بگذارد.
فرستنده پیام بر اساس محیط فراگیر خود، كه حوزه تجربی او را می‏سازد، محتوای مقصود را در ذهن خود شكل می‏دهد و پیشاپیش تأثیر آن را در ذهن خود بر روی دریافت كننده پیام می‏سنجد و سپس آن را در چارچوب رمزگذاری خود قرار می‏دهد و به شكل پیام، كه می‏تواند گفتاری، نوشتاری، حركتی و یا غیركلامی و در بیش‏تر موارد، تركیبی از كلامی و غیركلامی باشد، ارسال دارد. پیام فرست هرگز پیام را در خلأ ارسال نمی‏دارد؛ او بر اساس قصد و نیتی پیام خود را شكل می‏دهد و آن را در قالب پیام به مقصد و گیرنده پیام ارسال می‏دارد.
هر پیامی باید از طریق یكی از حواس پنج‏گانه ارسال یا دریافت شود. از این‏رو، پیام‏ها دیده، شنیده، لمس شده، چشیده و یا استشمام می‏شوند. رسانه‏های حسی كه پیام‏ها از طریق آن‏ها ردّ و بدل می‏شوند، نقش مجاری ارتباطی را بر عهده دارند.
هر پیامی دارای یك مقصد مشخص یا نامشخص است. به شخص یا گروه یا چیزی كه پیام به آن منتقل می‏شود «گیرنده» می‏گویند. برای این كه پیامی از طرف گیرنده دریافت شود، گیرنده باید پیام را ببیند، بشنود یا انتقال آن را از طرف فرستنده احساس كند. گیرنده پیام با دریافت پیام اثری می‏پذیرد كه ممكن است با آنچه فرستنده در نظر داشت، یكی باشد، كه در این صورت، از نظر فرستنده ارتباط به درستی كار خود را انجام داده و یا ممكن است متفاوت از آنچه مورد نظر فرستنده پیام باشد، متجلّی گردد در آن صورت، عمل ارتباط به درستی شكل نگرفته است. در این مورد، قاعده ذیل می‏تواند راهگشا باشد:
<1MSMR
Mr = معنای دریافت شده توسط مقصد یا گیرنده پیام؛(20)
Ms= معنای فرستاده شده توسط پیام فرست.(21)
بهترین شكل ارتباط در این قاعده، كه ارتباط كامل می‏باشد، آن است كه معنای دریافت شده توسط مقصد با معنای فرستاده شده توسط پیام فرست برابر 1 باشد. 1=MSMR
یعنی كل آنچه را پیام فرست ارسال داشته است، به هر طریقی ـ كلامی یا غیركلامی ـ مقصد یا گیرنده پیام دریافت كند. در بیش‏تر وضعیت‏های ارتباطی، این عدد كوچك‏تر از 1 است؛ بدین معنا كه بخشی از معنا و مفهومی كه مورد نظر فرستنده پیام است، به هر صورت، به گیرنده پیام نمی‏رسد.
گیرنده معمولاً دریافت و درك پیام را به شكلی كه برای فرستنده آشكار شود، به وی اطلاع می‏دهد. پاسخِ گیرنده كه ممكن است گفتاری یا غیرگفتاری باشد، «بازخورد» نامیده می‏شود. ویژگی بازخورد به فرستنده امكان می‏دهد تا فهمیده شدن پیام را دریابد. بازخورد اغلب به شكل پرسش‏هایی است كه به فرستنده كمك می‏كند تا پیام خود را واضح‏تر نماید.
سرانجام، هر ارتباطی در محیط و زمینه‏ای اتفاق می‏افتد. این زمینه تركیبی از ابعاد زمانی و مكانی است كه منحصر به رخداد خاص ارتباطی است. وقتی فردی با فرد یا افراد دیگر ارتباط برقرار می‏كند، فرایند آن به شكل زیر است:(22)
الگوی حاضر ساده‏ترین شكل ارتباط است و هرقدر بر اجزای آن افزوده گردد، ارتباط پیچیده‏تر خواهد شد و معنای دریافتی از جانب گیرنده پیام با دشواری و صعوبت بیش‏تری انجام خواهد گرفت.
منبر یك شیوه ارتباط است كه از این ویژگی برخوردار است و اجزای اصلی ارتباط در آن در شكل غالب و معمول، همان اجزای مذكور در الگو هستند؛ چون هیچ واسطه‏ای بین مخاطب و مبلّغ (پیام‏دهنده) وجود ندارد و ارتباط رو در روست و تأثیر مستقیم بر مخاطب دارد.

ج. انواع ارتباط(23)

ارتباط را به چهار دسته اساسی می‏توان تقسیم كرد كه در ذیل، به بررسی هریك از آن‏ها خواهیم پرداخت:
1. ارتباط با خود:(24) این نوع ارتباط ـ همان‏گونه كه از نامش پیداست ـ خود را مورد توجه و محور اصلی بحث قرار می‏دهد و نوعی ارتباط درونی است. هر یك از ما به عنوان انسانی كه در جامعه زندگی می‏كند و با انسان‏های دیگر سر و كار دارد و در شرایط متفاوت با آن‏ها ارتباط برقرار می‏نماید، به طور مداوم با خود در ارتباط است. اغلب هنگامی كه ما در تنهایی خود هستیم، چنان غرق در ارتباط با خود می‏شویم كه گاه اگر توسط ناظر بیگانه‏ای مشاهده شویم، باعث تعجب او می‏شویم و ممكن است تصور كند ما دیوانه شده‏ایم. ممكن است ساعت‏ها مجذوبانه با خود حرف بزنیم و درون خود را تجزیه و تحلیل كنیم و اساسا توجهی به محیط اطراف خود نداشته باشیم. انسان‏ها هر روز مدت‏ها به این ارتباط می‏پردازند.(25)
2. ارتباط میان فردی:(26) در این نوع ارتباط، فرایند انتقال معنا بین شخص با شخص دیگر است. این ارتباط نیز مانند ارتباط با خود، به دلایل گوناگون به وقوع می‏پیوندد: برای حل مشكلات و مسائل خود با دیگران، رفع تعارضات و تضادها، ردّ و بدل كردن اطلاعات، درك بهترخود، رفع نیازهای فردی و اجتماعی. علاوه بر موارد مزبور، موارد بسیار زیاد دیگری وجود دارند كه لزوم ارتباط بدین‏گونه را برای هر انسانی محقق می‏سازند.
3. ارتباط با دیگران (گروهی):(27) این ارتباط ویژگی‏های خود را دارد و بیش‏تر از طریق رسمی و با ساختار و برنامه‏ریزی انجام می‏شود؛ فردی سخن می‏گوید، دیگران گوش می‏دهند. هر انسانی به اقتضای شرایط و تجارب و وضعیت خود، در سخنرانی‏های زیادی به عنوان مستمع شركت می‏كند؛ به عنوان دانشجو و دانش‏آموز در كلاس درس، به عنوان شركت‏كننده در یك كنگره علمی یا هنری و به عنوان مستمع در یك سخنرانی مذهبی. گاه ممكن است به عنوان سخنور یا سخنران در فراگرد ارتباطی شركت داشته باشد. این نقش به طرق گوناگونی شكل می‏گیرد؛ گاهی به عنوان استاد یا معلم و گاه به عنوان سخنران مذهبی. در بیش‏تر موارد، این نوع ارتباط بر اساس هدف اطلاعاتی و یا اقناعی و یا متقاعدسازی طرح‏ریزی می‏شود و شكل می‏گیرد.
4. ارتباط جمعی:(28) نوعی از ارتباط كه بر اساس آن با تعداد بسیاری از انسان‏های دیگر ارتباط برقرار می‏شود این نوع ارتباط غیرمستقیم است كه ارتباط جمعی خوانده می‏شود و عمدتا از طریق مطبوعات پر شماره و بخصوص وسایل ارتباطی نوین همانند رادیو و تلویزیون بین گروه‏های وسیع انسانی انجام می‏گیرد. این نوع ارتباط بین میلیون‏ها نفر افراد ناآشنایی كه در شهرها و كشورهای گوناگون به صورت گروه‏های انبوه زندگی می‏كنند پدید می‏آید.
در این نوع ارتباط، كه غیرمستقیم و غیرشخصی است، برخلاف انواع دیگر ارتباط، ویژگی «ارتباط مستقیم»، كه رو در رو بودن و صمیمیانه بودن آن است، وجود ندارد. در مقابل در این نوع ارتباط، نقایص مربوط به محدودیت‏های مكانی و زمانی به كلی مرتفع می‏شوند.
این نوع ارتباط دارای ویژگی‏هایی است كه در انواع دیگر ارتباط وجود ندارند:
الف. سرعت انتشار، سریع و آنی بودن ارتباط؛
ب. مداومت انتشار؛ یعنی فعالیت بدون انقطاع در تمام شبانه روز؛
ج. وسعت جهانی و حوزه انتشار (گستردگی)؛
د. فراوانی و گوناگونی محتوا.
د. ارتباط مؤثر(29)
«ارتباط مؤثر»، ارتباطی است كه محرّكی به عنوان آغازگر و موردنظر فرستنده با محرّك مشهود گیرنده، برقرار می‏كند و آن دو را در یك جهت قرار دهد و آن‏ها را به گونه‏ای به هم نزدیك می‏كند؛(30) و در تعریف دیگر، می‏گویند: ارتباط مؤثر هنگامی تحقق می‏یاید كه گیرنده، نیت و محتوای پیام ارسال شده از سوی فرستنده را بفهمد.(31) گیرنده معمولاً دریافت و درك پیام را به شكلی كه برای فرستنده آشكار شود، به وی اطلاع می‏دهد.
بنابراین، ارتباط مؤثر زمانی رخ می‏دهد كه نوعی تغییرات قابل مشاهده در مخاطب داشته باشد، و زمانی كامل است كه معنا و مفهومی كه در ذهن فرستنده است و قصد ارسال آن را دارد، با آنچه گیرنده از آن دریافت می‏كند و از خود نشان می‏دهد، یكی باشد. بر اساس تعریف مزبور، ارتباط یك «كلی مشكّك»(32) است، كه متصف به قوّت و ضعف می‏شود و دارای درجات متفاوتی است. تفاوت این درجات در درجه تجلی معناست كه در میدان بین صفر (0) و یك (1) در نوسان می‏باشند.
روشن است در هر فرایند ارتباطی، همه آنچه در ذهن فرستنده است به گیرنده منتقل نمی‏شود. بنابراین، همیشه بخشی از معنای موردنظر فرستنده توسط گیرنده درك نمی‏شود و این عدم درك به سبب اختلالاتی است كه در فرایند ارتباط بین فرستنده پیام و گیرنده آن رخ می‏دهند. این بحث ما را به مفهوم عوامل مخل (پارازیت) و تقویت‏كننده رهنمون می‏شود.
ه. عوامل مخل و عوامل تقویت‏كننده
1. اختلالات (پارازیت):(33) «اختلالات» به كلیه عوامل و پدیده‏هایی اطلاق می‏گردد كه موجب تضعیف اثربخشی فراگرد ارتباطی می‏شود. این اختلالات بر روی كلیه اجزای ارتباطی اثر می‏گذارند. «پارازیت به مانند میكروبی است كه می‏تواند چنان بیماریزا باشد كه آثاری چون كم‏توانی و ناتوانی داشته باشد و حتی به مرگ ارتباط در یك مقطع زمانی منتهی شود. برخی از این میكروب‏ها مستقیما روی یكی از اندام‏ها یا به عبارتی صحیح‏تر، روی یكی از عناصر فراگرد ارتباط اثر دارند، و برخی از آن‏ها روی چند عنصر. شواهدی وجود دارد كه پارازیت بر تمامی عناصر ارتباط می‏تواند تأثیر گذارد.»(34)
مواردی از قبیل حواس‏پرتی، دچار فراموشی شدن گوینده در انتخاب واژه مناسب، دچار لكنت زبان شدن وی، سر و صدا و همهمه فضای گفت‏وگو، انتخاب واژه نامناسب یا حركت نابجا، كم‏بودن قدرت شنوایی، عدم تسلّط به زبان، و حواس‏پرتی گیرنده به ترتیب، مثال‏هایی برای پارازیت در منبع، معنای فرستنده، دستگاه رمزگذاری، وسیله ارسال رمز، مجرا، پیام، دستگاه گیرنده رمز، دستگاه رمزخوانی، منبع معنای گیرنده و بازخورد می‏باشند.
با توجه به نوع اختلال، می‏توان آن را به «اختلال درونی و بیرونی»(35) تقسیم كرد.
1. اختلالات درونی بیش‏تر به خود اجزای ارتباطی بر می‏گردند و در مورد فرستنده پیام و گیرنده آن بیش‏تر مشاهده می‏شوند؛ مانند: خستگی، بی‏توجهی، سازمان نیافتگی، هیجان، ترس و اضطراب.
2. اختلالات بیرونی بیش‏تر به محیط اجتماعی(36) توجه دارند و از آن نشأت می‏گیرند؛ مانند: سر و صدا، گرما و سرمای زیاد، تاریكی و روشنایی زیاد و ازدحام.
2. تقویت‏كننده‏ها: در مقابل اختلالات، می‏توان از «تقویت‏كننده‏ها» یاد كرد كه به مؤثر بودن فرایند ارتباط كمك می‏كنند. «تقویت‏كننده‏ها» به كلیه عوامل و پدیده‏هایی اطلاق می‏شوند كه موجب اثربخشی فراگرد ارتباط در مورد عناصر چهارگانه می‏گردند. این تقویت‏كننده‏ها بر روی كلیه اجزای ارتباطی مؤثر می‏باشند. عناصر تقویت‏كننده(37) به اشكال گوناگون مطرح می‏شوند؛ مانند لبخند، تمجید و ستایش، روی موافق نشان دادن، دادن امتیاز، پذیرش اجتماعی، صدای ملایم، شنیده شدن توسط فرد یا افرادی كه برای ما دارای اهمیت هستند، آرامی كلام، زیبایی صدا و قدرت صدا، انتخاب وقت مناسب.
پس از ذكر عوامل تقویت‏كننده و مخل در ارتباط، می‏توان بر اساس عناصر چهارگانه ارتباط، عناصر چهارگانه در منبر را بر اساس آن طبقه‏بندی و بررسی نمود، اما به دلیل اهمیت پیام‏دهنده (مبلّغ) در منبر و جلوگیری از اطاله مقال، در این‏جا صرفا عوامل تقویت‏كننده اجتماعی در پیام‏دهنده (مبلّغ) بررسی می‏گردند:
و. عوامل مخل و عوامل تقویت‏كننده اجتماعی در پیام‏دهنده (مبلّغ)
پیام‏دهنده اگر بخواهد ارتباطش مؤثر و دارای تأثیر مطلوب باشد، در صورت امكان، باید دارای ویژگی‏های اجتماعی باشد كه در ذیل، به آن‏ها اشاره می‏شود:
1. قدرت: شواهد نشان می‏دهند، كه «قدرت» یكی از منابع نفوذ و ترغیب در دیگران است و در عام‏ترین مفهوم خود، دلالت دارد بر «تأثیر یا نفوذی كه توسط یك انسان یا گروه با هر وسیله و به شیوه‏های موردنظر بر رفتار دیگران اعمال گردد.»(38) در تعریفی دیگر، «عبارت است از این‏كه یك فرد قدرت آن دارد كه اراده‏اش را بر شخص یا اشخاص دیگر تحمیل كند.»(39) قدرت دارای اقسامی است كه در ذیل، به آن‏ها اشاره می‏گردد:
«الف. قدرت مشروع: این نوع قدرت ریشه در مقام افراد دارد. به طوركلی، در جوامع، مردم طوری جامعه‏پذیر می‏شوند كه برای اقتدار و در نتیجه، مقتدران احترام زیادی قایل شوند.
ب. قدرت تبحّر (تخصصی): چنین قدرتی در كلمات و اعمال افراد نهفته است، و ما چون معتقدیم آن‏ها صلاح ما را بهتر می‏دانند. تحت تأثیر آن‏ها قرار می‏گیریم.
ج. قدرت پاداش‏دهی: توانایی فرد بر ارائه پاداش‏هایی است كه افراد مایل به دریافت آنند.
د. قدرت قهریه: یعنی توانایی بر اعمال تنبیه در مقابل تخلّف، كه می‏تواند به صورت تنبیهات جسمانی یا تهدید باشد.
ه. قدرت ارجاعی: مردم معمولاً با اشخاصی تعامل می‏كنند كه از نظر آن‏ها جذّاب و قابل تحسین‏اند. این قابلیت قدرتی را برای افرادفراهم‏می‏آوردكه‏به‏آن‏قدرت‏ارجاعی(اعتباراجتماعی)گفته‏می‏شود.
و. قدرت اطلاعاتی: یكی دیگر از منابع قدرت، دست‏رسی به اطلاعات، بخصوص اطلاعاتی است كه دیگران از آن بی‏خبرند یا از آن محروم شده‏اند.»(40)
2. اعتبار: متّغیر دیگری كه در اثربخشی پیام مؤثر است، مقوله اعتبار است. ارسطو، نخستین روان‏شناس اجتماعی جهان، می‏گوید: «ما گفتار نیك مردان را كامل‏تر و آسان‏تر از دیگران باور می‏كنیم.»(41) این امر عموما صحّت دارد، صرف‏نظر از این‏كه مطلب چه باشد. اعتبار «پیام‏دهنده» یعنی «درجه مورد قبول بودن او»،(42) كه در نگاه محققان متفاوت است. برخی معتقدند كه میزان آن بستگی دارد به «مقدار تخصص فرد در موضوع مورد بحث، و نیز به این‏كه آیا وی قابل اعتماد و بی‏غرض به نظر می‏آید یا نه.»(43) برخی دیگر معتقدند «به كفایت و قابل اعتماد بودن پیام‏دهنده از نگاه گیرنده پیام بستگی دارد. كفایت از تخصص، قابلیت و قابل اعتماد بودن، به این‏كه او چه قدر رو راست، صادق و راستگو است، نشأت می‏گیرد.»(44) در همین مورد، ویژگی‏هایی(45) وجود دارند كه بر میزان اعتبار و ترغیب افراد می‏افزایند.
الف. شغل: شواهد نشان می‏دهند كه اعتبار سخنگو بستگی به نظر شنونده درباره شغل و آموزش‏های قبلی سخنگو دارد. شنوندگان اشخاصی را كه متخصص یا صاحب‏نظر معرفی می‏شوند، قابل اعتمادتر و با كفایت‏تر تصور می‏كنند.
ب. شواهد: اشاره است به منابعی كه می‏توانند كفایت و قابل اعتماد بودن پیام‏دهنده را افزایش دهند. ظاهرا وقتی سخنگو به منابعی بسیار قابل اعتماد اشاره می‏كند، مخاطبان اعتبار آن منابع را به او نسبت می‏دهند. بنابراین، افراد باید به اطلاعات روز مجهّز باشند و چنانچه می‏خواهند اعتبار خود را به دیگران نشان دهند، صرفا بر اطلاعات و تجارب شخصی خویش تكیه نكنند.
ج. سرعت گفتار سخنگو: افزایش سرعت تكلّم باعث می‏شود تا دیگران سخنگو را فردی مطلّع، باهوش و دقیق بدانند. «اگرچه متوسط سرعت تكلّم ما بین 125 تا 175 كلمه در هر دقیقه است. اما سرعت متوسط تفكر یعنی سرعت متوسط پردازش اطلاعات حدود 400 تا800 كلمه در هر دقیقه است. این تفاوت بین سرعت تكلّم و سرعت پردازش به شنوندگان فرصت می‏دهد تا اطلاعات را جذب، سازمان‏دهی و حفظ كنند و با درك درست به سخنگو پاسخ دهند. هرگاه سرعت تكلّم سخنگو به كم‏تر از 125 كلمه یا خیلی بیش از 300 كلمه در هر دقیقه برسد، گوش‏دادن مشكل خواهد شد. گوش‏دادن به سخن‏گویی كند، كاری دشوار است. از سوی دیگر، گوش‏دادن به كسانی‏كه خیلی سریع صحبت می‏كنند هم دشوار است؛ چون پیام مخابره شده را نمی‏توانیم دریافت كنیم.»(46)
د. سلیس نبودن گفتار: این ویژگی شامل مكث‏های صوتی، تكرار نابجای كلمات یا اصوات، استفاده از كلمات نادرست، و اشكال در تلفظ است. موارد مذكور تأثیر چشم‏گیری بر باور كردن سخنان توسط شنوندگان دارند. ما كسانی را كه اشكالات گفتاری دارند، كم كفایت‏تر می‏دانیم. بنابراین، یكی از عوامل تأثیرگذاری مبلّغ در ارتباط با مخاطبان، سلیس بودن در گفتار می‏باشد؛ زیرا این عوامل باعث گسیختگی پیام‏های مبلّغ می‏گردند و باعث می‏شوند كه نوعی اشتغال ذهنی برای شنونده به وجود آید.
3. جذّابیت: عامل دیگری كه موجب ایجاد علاقه بین افراد می‏شود عامل «جذّابیت» است. «در مردم این احساس هست طوری عمل كنند كه رضایت كسی كه برایشان جذابیت دارد جذب شود، حتی اگر آن شخص هیچ‏گاه از این امر مطلّع نشود.»(47) همچنین «این‏كه نویسندگان در رساله‏های خود در علم معانی و بیان، فرض كرده‏اند كه نیكویی شخصی تجلّی یافته در گویندگان كمكی به قدرت متقاعدسازی آن‏ها نمی‏كند حقیقت ندارد، بلكه بر عكس، منش گوینده را ممكن است مؤثرترین وسیله در تملّك او نامید.»(48) برخی از خصوصیات ظاهری مبلّغ ممكن است برای عده‏ای از شنوندگان برجسته‏تر جلوه كند. این خصوصیات می‏توانند مبلّغ را مؤثرتر بسازند یا بی‏تأثیر. بنابراین، اگر متخصصان بتوانند جذّابیت كلی خود را افزایش دهند، شنوندگان را علاقه‏مندتر خواهند كرد. و در جلب موافقت آن‏ها موفق‏تر خواهند بود. در این بین، چند عامل وجود دارند كه به جذّابیت شخص كمك می‏كنند.
الف. جذّابیت جسمانی: جذّابیت جسمانی در ارتباط نقش بسزایی دارد. خصوصیات مشهود و مشخص و برجسته‏ترین آن‏ها ـ یعنی قیافه ـ مبنای تصمیم‏گیری دیگران برای پذیرش و تعامل با اوست. البته هیچ معیار علمی ثابتی برای تعریف جذّابیت وجود ندارد و آنچه امروز جذّاب به نظر می‏رسد، شاید فردا جذّاب نباشد. هر عصر عقاید خاص خود را درباره جذّابیت دارد و معیارهای انسان درباره جذّابیت جسمانی تغییر می‏كند. ویژگی‏هایی از قبیل سن، قومیت، رنگ، قد و تناسب اندام در جذّابیت افراد مؤثرند. در این زمینه، پژوهش‏هایی انجام پذیرفته كه حاكی از نفوذ اجتماعی افرادی است كه از نظر دیگران جذّاب محسوب می‏شوند. «كلاً جذّابیت جسمانی باعث می‏شود تا ما در نفوذ اجتماعی موفق‏تر باشیم.»(49) شواهد روشنی وجود دارند كه اشخاص خوش‏قیافه در جامعه نفوذ زیادی دارند. مردم از گویندگان و فروشندگان انتظار دارند خوش لباس باشند. وقتی ما كسی را جذّاب می‏دانیم، خصایص مثبت دیگری را هم به او نسبت می‏دهیم؛ خصایصی مانند: مهربانی، كفایت، قابل اعتماد بودن، مردم آمیزی، نوع دوستی و نظایر آن. «پژوهش‏ها نشان می‏دهند كه مردم در مواقع لزوم، به افراد جذّاب بیش‏تر كمك می‏كنند.»(50)
ب. شباهت: در صورتی به سوی دیگران جذب می‏شویم و یا آنان را به سوی خود جذب می‏كنیم كه در بین ما شباهت‏هایی وجود داشته باشد، و در نقطه مقابل، در صورتی دیگران را دوست نخواهیم داشت و از آنان گریزان خواهیم بود كه بین ما تفاوت‏هایی وجود داشته باشد. «در محدوده مشخص، هر انداره تشابه میان اشخاص درگیر در فرایند ارتباطی وجود داشته باشد، به همان میزان، اثربخشی ارتباطی مشاهده خواهد شد.»(51) بنابراین، تشابه افراد در محدوده مكانی و نگرش‏ها و شخصیت موجب می‏شود كه افراد جذب یكدیگر شوند. «تحقیقات نشان می‏دهد كه بیش‏تر مردم تحت تأثیر كسانی قرار می‏گیرند كه لباس‏ها، نگرش‏ها، علایق و اعتقادات مشابه آنان دارند.»(52) از این‏رو، هر اندازه افراد شبیه‏تر باشند و یا ویژگی‏های مشابه بیش‏تری با یكدیگر داشته باشند، یكدیگر را بهتر درك می‏كنند.
ج. علاقه: «ما توسط كسانی كه به آن‏ها علاقه‏مندیم تحت تأثیر قرار می‏گیریم و اگر كسی را دوست بداریم هنگامی بیش‏تر تحت تأثیر قرار می‏گیریم كه از ما بخواهد عقایدمان را تغییر دهیم (حداقل در مورد عقاید و رفتار و مسائل جزئی) و همچنین به نظر می‏رسد در مقابل متقاعد شدن توسط كسی كه او را دوست نداریم، مقاومت می‏كنیم، حتی اگر آن شخص متشخص باشد.»(53) همین موضوع می‏تواند نفوذ آن‏ها را بر ما بیفزاید؛ مثلاً وقتی، دانش‏آموزان یكی از معلمان خود را معلمی مهربان، خون‏گرم و كارامد می‏دانند، تا حدی ضعف ظاهری او جبران خواهد شد.
د. تحسین: «اگر از تقویت‏كننده‏هایی مثل تحسین، تشویق و حمایت به طور صحیحی استفاده شوند، در ترغیب دیگران موفق خواهند بود. تحسین و تشویق آن‏قدر مؤثرند كه به عنوان یك قاعده، تحسین دیگران را می‏پذیریم، حتی زمانی كه تحسین آن‏ها دروغین باشد.
ه. كمیابی: هر چیزی كه كم‏تر در دسترس افراد باشد، قدر آن را بیش‏تر می‏دانند.»(54)
عواملی‏كه ذكر شدند، مربوط به جذّابیت پیام‏دهنده و اصلی بودند، اگرچه عواملی كه در جذب مدخلیت دارند و چندان مهم به نظر نمی‏رسند، بیش از این‏ها هستند.(55)
4. پایگاه اجتماعی: وقتی طرف مقابل فرد مهمی است، سخنان او را بهتر درك می‏كنیم. به عبارت دیگر، وقتی سخنگو شخص سرشناسی باشد، ارزش بیش‏تری برای گفته‏های او قایلیم. به همین صورت، وقتی مقام سخنگو از شنونده بالاتر باشد، توجه بیش‏تری به صحبت‏های او خواهد كرد. بنابراین، اگر شنونده احترام و ارزش زیادی برای سخنگو قایل باشد، صحبت‏های او را بهتر و دقیق‏تر گوش خواهد داد.(56)
5. چهره‏های سرشناس: شخصیت‏های محبوب، رهبران فكری، افراد متخصص و قابل اعتماد و اشخاص معروف و مورد احترام در اثرپذیری مخاطبان در پیام تبلیغی حایز اهمیت هستند. پیامبر اكرم صلی‏الله‏علیه‏و‏آله ، كه خود از چهره‏های معروف و سرشناس و محترم قریش بودند و كافران و مشركان مكّه ایشان را پیش از بعثت هم «امین» می‏نامیدند، در سیاست‏های تبلیغی خود، این نكته را رعایت می‏كردند؛ مثلاً، برای دعوت و ارشاد بسیاری از اقوام و قبایل تلاش نمودند ابتدا رهبران و رؤسای آن‏ها را مسلمان كنند. طبعا افراد قبیله به سرعت و با پی‏روی از رئیس خود، مسلمان می‏شدند. تأثیرپذیری و حرف‏شنوی از الگوها و راهنمایان فكری ریشه در یكی از غرایز آدمی ـ یعنی غریزه تقلید ـ دارد.(57)

پی‏نوشت‏ها

1ـ ابراهیم مصطفی و دیگران، المعجم الوسیط، ج 2، ص 904.
2ـ لویس معلوف، المنجد فی اللغه، تهران، 1362، ص 785.
3ـ محمدباقر بیرجندی، كبریت الاحمر فی شرائط المنبر، تهران، 1377 ق، ص2.
4ـ نورالدین السمهودی، وفاء الوفاء باخبار دارالمصطفی، ج2، بیروت، دارالكتب العلمیه، ص 389.
5ـ نورالدین سمهودی، پیشین، ص 388 ـ 389.
6ـ محمدمهدی فرقانی، پژوهشی پیرامون ارتباطات سنتّی در ایران، تهران، 1375، ص 23.
7ـ نورالدین سمهودی، پیشین، ص 390ـ 392.
8ـ اصغرفتحی،منبر؛یك‏رسانه‏عمومی‏دراسلام،تهران،1358،ص 12.
9ـ ابراهیم رشیدپور، وسایل ارتباط جمعی و رشد ملّی، ص 3.
10ـ علی‏اكبر فرهنگی، ارتباطات‏انسانی،چ‏دوم،تهران،1374،ص20.
11. Source.
12. Message.
13. Information.
14. Persuasion.
15. Receiver.
16. Environment.
17. Canal.
18. Feedback.
19. لایل سوسمان و سام دیپ، تجربه ارتباطات در روابط انسانی، ترجمه حبیب‏الله دعائی، مشهد، 1376 ص 10.
20. Effectivnes of communication.
21. Meaning of sender.
22ـ لایل سوسمان و سام دیپ، پیشین، ص 8.
23ـ علی‏اكبر فرهنگی، پیشین، ص12ـ16.
24. Inter personal communication.
25ـ در این زمینه، آیات و روایات زیادی وجود دارند كه به انسان دستور برقراری ارتباط با خود (نفس) را می‏دهند، و این‏كه خود را مورد حساب و محاسبه قرار دهید و یا این‏كه «حدیث نفس» نمایید؛ از قبیل: «حاسبوا انفسكم قبل ان تُحاسبوا و وازنواها قبل ان توازنوا»؛ از نفوستان حساب بكشید پیش از آن‏كه از شما حساب بكشند و آن‏ها را بسنجید پیش از آن كه شما را بسنجند. (ناصح‏الدین، آمدی، غررالحكم و دررالحكم، ج 1، قم، ص 385.)
26. Inter personal communication.
27. Group communication.
28ـ كاظم معتمدنژاد، وسایل ارتباط جمعی، تهران، 2535، ص 63.
29. Effective communication.
30ـ علی اكبر فرهنگی، پیشین، ص37.
31ـ لایل سوسمان و سام دیپ، پیشین، ص 10.
32ـ محسن خندان، تبلیغ اسلامی و دانش ارتباطات اجتماعی، تهران، 1374، ص 155.
33. Noises.
34ـ مهدی محسنیان راد، ارتباط شناسی، تهران، 1368، ص 354.
35ـ علی‏اكبر فرهنگی، پیشین، ص 46.
36. Social environment.
37. Reinforcement.
38ـ جولیوس گولد و ویلیام ل. كولب، فرهنگ علوم اجتماعی، ترجمه گروهی، تهران، 1376، ص 657.
39ـ بروس كوئن، درآمدی بر جامعه‏شناسی، ترجمه محسن ثلاثی، تهران، 1370، ص 299.
40ـ اون هارجی، كریستین ساندرز و دیوید دیكسون، مهارت‏های اجتماعی در ارتباطات میان فردی، ترجمه خشایار بیگی و مهرداد فیروز بخت، تهران، 1377، ص 275ـ 279.
41ـ الیوت آرونسون، روان‏شناسی اجتماعی، ترجمه حسین شكركن، چ سوم، تهران، 1366، ص 67.
42و43ـ ریتال اتكینسون، ارنست ر. هیلگارد و ریچارد د.س. اتكینسون، زمینه روان‏شناسی، ج 2، ترجمه گروهی، چ چهارم، تهران، 1371، ص 407.
44ـ اون هارجی و دیگران، پیشین، ص 280.
45و46ـ اون هارجی و دیگران، پیشین ، ص 279ـ 283 / ص 226.
47و48ـ الیوت آرونسون و آنتونی پراتكانیس، عصر تبلیغات، ترجمه كاووس سید امامی و محمد صادق عباسی، تهران، 1379، ص 109 / ص 66.
49و50ـ اون هارجی و دیگران، پیشین، ص 283 / ص 284.
51ـ علی‏اكبر فرهنگی، پیشین، ص 243.
52ـ اون هارجی و دیگران، پیشین، ص 284.
53ـ الیوت آرونسون، پیشین، ص 73.
54ـ اون هارجی و دیگران، پیشین، ص 284.
55ـ منابع گوناگون، عوامل مربوط به پیام‏دهنده را به صورت دیگری نیز بیان كرده‏اند كه نمونه‏هایی از آن ذكر می‏شوند:
الف. مؤلف كتاب «تبلیغ اسلامی و دانش ارتباطات» در ص 24 این چنین بیان كرده است:
1. عوامل مؤثر موروثی: الف. چهره جذّاب؛ ب. صدای خوش؛ ج. اخلاق خطیب. «ارسطو نظریه كسانی را كه اخلاق خطیب را در اقناع و جذب بی‏تأثیر می‏دانستند، رد كرده و می‏گوید: صفات و ویژگی‏های خطیب بیش‏ترین تأثیر را در اقناع دارد. (محسن خندان، پیشین، ص 197).
2. عوامل اكتسابی: الف. تربیت درست خانوادگی؛ ب. اندوخته‏های تجربی هر فرد.
ب. مؤلف كتاب مبانی‏تبلیغ به نكاتی توجه نموده و آنان را یاداوری كرده است كه ذیلاً به برخی از آنان اشاره می‏گردد.
1. صبر و پشتكار؛ 2. پرهیز از اجتهاد به رأی؛ 3. تطابق گفتار و كردار؛ 4. خدا نگری؛ 5. بی‏طرفی و پرهیز از گروه‏گرایی؛ 6. پرهیز از سودطلبی؛ 7. ضرورت قول لیّن و ... (محمدحسن زروق، مبانی تبلیغ، تهران، 1371، ص 190.)
همان‏گونه كه ملاحظه شد، نویسنده كتاب مذكور به برخی اوصاف و ویژگی‏های مبلّغ، كه مبتنی بر دستورات اسلامی هستند، اشاره نموده است كه به برخی از آن‏ها اشاره گردید. البته همان‏گونه كه از عنوان مقاله پیداست، این پژوهش صرفا عوامل و پدیده‏های اجتماعی تأثیرگذار را، كه عمدتا جنبه عمومی و كلی‏تری دارند، مورد بررسی قرار می‏دهد و فرامین و دستورات اسلامی و برخی عوامل مؤثر اجتماعی، كه بیش‏تر جنبه فردی و خصوصی دارند، از حیطه این تحقیق خارج هستند.
56ـ همان، ص 227.
57ـ محسن خندان، پیشین، ص 223.