منبر؛ نقش ارتباطات و عوامل اجتماعی مؤثر بر تبلیغ چهره به چهره
منبر؛ نقش ارتباطات و عوامل اجتماعی مؤثر بر تبلیغ چهره به چهره
منبع: مجله معرفت
مقدّمه
اسلام با ویژگی جاودانگی رسالتش، همگانی بودن دعوت و تبلیغ را طلب میكند؛ زیرا معارف و تعالیم زنده و والای این آیین جاودان اگر نشر و ابلاغ نگردند و درست تفسیر و تبیین نشوند، مكتب اسلام مهجور میماند و انسان مسلمان به عنوان یك مكلّف باید پاسخگوی آن در پیشگاه خداوند باشد.از اینرو، دعوت و تبلیغ گذشته از آنكه جوهره تمامی ادیان و مسؤولیت همه پیامبران خدا بوده است، در اسلام جایگاه ویژهای دارد و آیه «كُنتم خیرَ امّة اُخرجت لِلناسِ تَأمرونَ بالمعروف و تَنهونَ عنِ المُنكر» (آل عمران: 110)؛ برتری امّت اسلام بر سایر امم را در منعكسكردن و امر و نهی پیام الهی دانسته، و با ذكر واژه "للناس" رسالت داعیان الیاللّه را برای هدایت عموم انسانها حتمی شمرده است.«انعطافپذیری» انسان در برابر عوامل تحریككننده یا بازدارنده، زمینه دگرگونی گرایشهای فكری، اعتقادی و عمل اوست و همواره با شیوههای گوناگون تبلیغاتی مورد استفادههای مثبت و منفی بوده است. بر همین اساس، امروزه سازمانها و دستگاههای عظیم تبلیغاتی بینالمللی با استفاده از این فرصت و با زمینهسازیهای روانی و اجتماعی، برآنند تا تمایل و گرایش انسانها را در جهت اهداف موردنظر خویش برانگیزند و آنها را تحت تأثیر قرار دهند. در چنین شرایطی، ضرورت بهرهگیری صحیح از فنون پیشرفته تبلیغ و سایر امكانات در جهت اهداف الهی و انسانی بیش از پیش احساس میگردد و ضرورت دگرگونی و بازنگری نوی در شیوهها، روشها و ابزارها چیزی است كه در تبلیغ دین نمیتوان از آن چشم پوشید، بخصوص در دنیای امروز كه به بركت انقلاب اسلامی، اسلام جان دوباره گرفته و مشتاقان زیادی در اقصی نقاط عالم پیدا كرده است.بنابراین، مسؤولیت تبلیغی ما حسّاس و سنگین است. از آنرو كه روشها و شیوههای سنّتی با توجه به فناوریهای جدید تبلیغاتی، از جاذبه و تأثیر كمتری برخوردارند و به طور قطع، برای نسل جدید كافی و قانعكننده نخواهند بود، پس احتیاج مبرم به بازنگری دارند. از اینرو، برای تحقق هدف مذكور، به نظر میرسد همانگونه كه كیفیت تبلیغ بر اصول تخصصی و برنامهریزی و شناخت نیازها استوار نبوده و امروزه مسؤولان امر تبلیغ به بركت نظام مقدّس جمهوری اسلامی، با ایجاد رشتههای تخصصی تبلیغ و آموزش مبلّغان در دورههای نسبتا طولانی در پی اصلاح و بهینهسازی آن هستند، شیوههای معمول تبلیغ كه تنها برای برههای از زمان كافی میباشند، امروز با توجه به دگرگونی و تحولاتی كه جهان را فرا گرفته و نیازهای جدیدی برای مخاطبان ایجاد شده، باید به لحاظ اجتماعی و جامعهشناختی مورد بررسی قرار گیرند و چنین نیست كه این شیوهها برای تمامی زمانها و مكانها مورد استفاده یكسان باشند.1. منبر و پیشینه آن
الف. تعریف و جایگاه
«منبر» واژه عربی و «به معنای محل بلند و مرتفعی است، كه خطیب یا واعظ بر بالای آن رفته و با مردم صحبت مینماید.»(1) و «منبر را منبر گفتهاند؛ به خاطر ارتفاع و بلند بودن صدا بر آن، و میم آن كسره داده شده به جهت تشبیه به اسم آلت.»(2)تأسیس و شكلگیری منبر به صدر اسلامبرمیگردد؛مكانی كه پیامبر بر فراز آن مینشستند و وحیالهیرابهمردم ابلاغ مینمودند.در خصوص این واژه، مؤلّف كتاب كبریت الاحمر چنین مینویسد: «مِنبر به كسر میم از ادوات ارتقا و بلندی است؛ محلی است به غایت محترم؛ چه شرافت مكان و زمان تابع شرافت آن عملی است كه در آن و بر آن واقع میشود و آن حالی كه در آن حلول میكند، و معلوم است كه خداوند خلق نفرموده افضل از آنچه در منابر باید به خلق برسد، و نیز در اسلام از برای افضل و اكمل مخلوقات گذارده شد.»(3)
در روایت آمده است: چون حضرت رسول اكرم صلیاللهعلیهوآله مسجد را بنا كردند، «در حالت ایستاده ایراد خطبه مینمودند. خطبههای پیامبر گاهی طولانی میشد و این امر برای پیامبر مشقّت داشت، تا اینكه تنه درخت خرمای خشكی را آوردند كه بر آن تكیه مینمودند. روزی شخصی از مدینه به مجلس وارد شد و به اطرافیان پیامبر پیشنهاد داد: اگر پیامبر بپذیرند، من چیزی خواهم ساخت كه در هنگام خواندن خطبه، هم بشود ایستاد و هم بشود نشست. این مطلب به پیامبر منتقل شد. پیامبر قبول كردند. او منبری ساخت. وقتی پیامبر بر فراز آن در آمدند، نالهای از درخت خرما بر آمد كه پیامبر دست بر آن كشید و ساكت شد.»(4)
در روایت دیگری وارد شده است «پهلوی محراب درخت خرمای خشكی بود،[پیامبر صلیاللهعلیهوآله ] به آن تكیه میكردند و روی به سوی اصحاب موعظه مینمودند و پیام خدا را به گوش حاضرین در مجلس میرساندند. برخی اصحاب به آن حضرت عرض كردند: مرخص فرمایید كه برای شما منبری بسازیم تا بر آن آمده موعظه فرمایید. آن حضرت اذن دادند. پس منبری ساختند. وقتی كه حضرت بر فراز آن رفته و ایراد خطبه نمودند، ناگهان صدای نالهای از تنه درخت خرما برخاست و حضرت برگشت، دست روی آن گذاشت و ساكت شد.»(5)
در همین مورد، مؤلّف مقاله ارتباطات سنتّی در ایران مینویسد: «این عمل پیامبر بارها تكرار شد و هر بار جهت ابلاغ وحی الهی به مسجد مدینه میرفتند و به تنه درخت خرما تكیه میزدند و ابلاغ پیام مینمودند. بعدا مسلمانان یك منبر سه پلهای از چوب سدر ساختند كه بلال حبشی بالای آن میرفت و با صدای رسا و گرم خود اذان میگفت و مردم را به ادای فریضه نماز فرا میخواند.»(6)
ب. سازنده منبر
در اینكه چه كسی منبر را ساخت، اختلاف وجود دارد. «بعضی گفتهاند: او تمیمداری بود، و بعضی گفتهاند: او غلام نصیبه مخزمی، یكی از زنان انصار بود. پیامبر زنی را به سوی او فرستاد، مبنی بر اینكه غلام شما نجّار است؛ چیزی از چوب برایم بسازد كه بر روی آن بنشینم. و بعضی سازنده آن را شخصی رومی میدانند.»(7)بنابراین، همانگونه كه نویسندگان اشاره كردهاند، نحوه شكلگیری منبر به عنوان یك وسیله اعلان، به زمان رسول الله صلیاللهعلیهوآله باز میگردد و هدف از ابداع آن صرفا تكیه زدن بر آن و ابلاغ پیام دین و اعلانهای مرسوم بوده است. از اینرو، منبر از همان بدو تأسیس، وسیلهای برای برقراری ارتباط بین مردم در مكانی به نام «مسجد» بوده است.به تدریج این وسیله ابداعی در نقاط دیگر جهان اسلام مورد استفاده قرار گرفت و مسجد را، كه محل عبادت و پرستش خداوند است، به كانون ارتباط تبدیل نمود.
ج. نقش مسجد در ترویج منبر
«مسجد» كه در لغت به معنای سجدهگاه است، در طول تاریخ حیات خود، تنها یك مركز عبادت و پرستش خداوند نبوده و همواره استفادههای چندگانه از آن میشده است؛ نشر معارف و احكام اسلامی، تعلیمات دینی و علمی، سواد آموزی، حل و فصل اختلافات عمومی، اجرای حدود بر بزهكاران و مهمتر از همه، ایراد خطبههای آتشین، به ویژه هنگام بحران و جنگ برای جمعآوری مسلمانان و اعزام آنها به جهاد با دشمنان از این جملهاند.اما در كنار این، مهمترین نقش مسجد نشر معارف الهی بوده كه از طریق منبر انجام میگرفته است. این مسأله به مرور زمان، رشد و توسعه یافت و سایر موارد به مكانهای دیگری انتقال داده شدند.مؤلّف كتاب منبر؛ رسانه عمومی در اسلام مینویسد: «مسجد به طور عام و منبر بخصوص از صدر اسلام، محلی بود كه اعلانهای رسمی داده میشد. حتی در عصر پیامبر صلیاللهعلیهوآله نتایج جنگها در خطبهها به آگاهی میرسید و نیز اعلانها، فرامین، احكام مالیاتی و جز اینها به وسیله فرمانروا در مسجد اصلی اعلان میشد. احكام عزل و نصب صاحبمنصبان عالیرتبه نیز از بالای منبر خوانده میشد. مردم بسیار برای شنیدن اعلان رسمی گرد میآمدند.»(8)بر همین اساس، هرگاه از مسجد یاد میشود، نقش منبر به عنوان یك رسانه عمومی به موضوعی مهم برای بررسی و مطالعه تبدیل میگردد. بنابراین، منبر به عنوان جزئی جدانشدنی از مسجد و در واقع، به صورت جایگاه سخنرانان و وعاظ شناخته میشود، و به دلیل تقویت نقش منبر در مسجد، دیگر نقشهای مسجد به مرور زمان كمرنگ شدند و سایر فعالیتها به مكانهای دیگری انتقال یافتند و منبر به جایگاه مهم و مطمئنی تبدیل شد و نظم خاصی بر آن حاكم گردید. این نقش به مرور زمان برای آن تثبیت شد.
د. آسیبشناسی منبر
این ابزار و شیوه ابلاغ كه تاكنون در میان مبلّغان دین معمول بوده و به عنوان شیوه ابلاغ پیام دین از اعتبار بالایی نیز برخوردار است، با وجود تغییر شرایط و نگرشها و سطح دانش افراد و همچنین به وجود آمدن شیوههای جدید و بر اساس تجربیات شخصی و شواهد موجود، به نظر میرسد امروزه كارایی مورد انتظار را ندارد. این عدم كارایی ممكن است به سبب عوامل مخلی باشد كه در آن راه یافته و یا ناشی از تغییر شرایط اجتماعی باشد.با توجه به این واقعیت كه این وسیله تبلیغ نقش زیربنایی در تربیت دینی دارد، لازم است این مطلب مورد مطالعه و تحقیق قرار گیرد. بنابراین، آنچه دغدغه اصلی است و این مقاله در پی پاسخگویی به آن میباشد اینكه منبر به عنوان یك شیوه ابلاغ پیام دین، كه از گذشته معمول بوده، در كدام شرایط اجتماعی، كارایی مناسب و لازم برای ابلاغ پیام دین دارد.2. ارتباطات و منبر
به دلیل مرتبط بودن این بحث با مباحث ارتباطات، و اینكه منبر از مقوله ارتباط است، در این قسمت مباحث مربوط به ارتباطات در حدی كه لازم و ضروری است، مطرح میشوند و عوامل مهم تأثیرگذار بر ارتباط و بالتبع منبر تبیین میگردند:الف. تعریف «ارتباط»
«ارتباط» به كلیترین شكل خود اشاره دارد به «فرایندی كه پیامدهنده پیامی را از طریق وسیلهای به دریافت كنندهای ارسال میدارد و اثر یا نتیجهای را موجب میشود.»(9)ب. نظام ارتباطی و اجزای آن
بسیاری از صاحبنظران بر این باورند كه فرایند ارتباط پدیدهای است كاملاً نظامگرا و تابع نظام. مفهوم «نظامگرایانه بودن ارتباطات» در برگیرنده پیوستگی و تعامل میان اجزا و عناصر با یكدیگر است. از اینرو، این مفهوم بیانگر آن است كه چگونه اعضا با یكدیگر عمل میكنند و بر یكدیگر اثر میگذارند.با نگاهی گذرا، میتوان گفت: ارتباط شامل اجزا و عناصر ذیل است:(10)
1. منبع(11) پیام را میفرستد و در حقیقت، همان فرستنده پیام است.
2. پیام(12) چیزی است كه باید به دیگری منتقل شود، خواه برای دادن اطلاعات(13) به او و خواه برای اثرگذاری و یا اقناع(14) او.
3. گیرنده پیام(15) عموما كسی است كه پیام را دریافت میكند.
4. محیط(16) جایی است كه ارتباط برقرار، و پیام ارسال میشود.
5. كانال ارتباطی(17) مجرایی است كه پیام از طریق آن ارسال یا دریافت میشود.
6. گیرنده معمولاً دریافت و درك پیام را به شكلی كه برای فرستنده آشكار شود به وی اطلاع میدهد، كه ممكن است گفتاری یا غیرگفتاری باشد، این عمل «بازخورد»(18) نامیده میشود.(19)
همانگونه كه ملاحظه میشود، فرایند ارتباطات شامل شش عنصر فرستنده، پیام، كانال ارتباطی، گیرنده، بازخورد و محیط یا زمینه است. هریك از این عناصر نقشی اساسی و مشخص در موفقیت یا عدم موفقیت ارتباط بر عهده دارند.
شروع ارتباط هنگامی است كه فردی (فرستنده) احساسی را بیان میدارد، نظری را مطرح مینماید یا نیاز به ارتباط با دیگری را احساس میكند. به عبارت دیگر، فرایند ارتباط هنگامی شروع میشود كه فرستنده میخواهد متن پیام خود را با دیگری (گیرنده) در میان بگذارد.
فرستنده پیام بر اساس محیط فراگیر خود، كه حوزه تجربی او را میسازد، محتوای مقصود را در ذهن خود شكل میدهد و پیشاپیش تأثیر آن را در ذهن خود بر روی دریافت كننده پیام میسنجد و سپس آن را در چارچوب رمزگذاری خود قرار میدهد و به شكل پیام، كه میتواند گفتاری، نوشتاری، حركتی و یا غیركلامی و در بیشتر موارد، تركیبی از كلامی و غیركلامی باشد، ارسال دارد. پیام فرست هرگز پیام را در خلأ ارسال نمیدارد؛ او بر اساس قصد و نیتی پیام خود را شكل میدهد و آن را در قالب پیام به مقصد و گیرنده پیام ارسال میدارد.
هر پیامی باید از طریق یكی از حواس پنجگانه ارسال یا دریافت شود. از اینرو، پیامها دیده، شنیده، لمس شده، چشیده و یا استشمام میشوند. رسانههای حسی كه پیامها از طریق آنها ردّ و بدل میشوند، نقش مجاری ارتباطی را بر عهده دارند.
هر پیامی دارای یك مقصد مشخص یا نامشخص است. به شخص یا گروه یا چیزی كه پیام به آن منتقل میشود «گیرنده» میگویند. برای این كه پیامی از طرف گیرنده دریافت شود، گیرنده باید پیام را ببیند، بشنود یا انتقال آن را از طرف فرستنده احساس كند. گیرنده پیام با دریافت پیام اثری میپذیرد كه ممكن است با آنچه فرستنده در نظر داشت، یكی باشد، كه در این صورت، از نظر فرستنده ارتباط به درستی كار خود را انجام داده و یا ممكن است متفاوت از آنچه مورد نظر فرستنده پیام باشد، متجلّی گردد در آن صورت، عمل ارتباط به درستی شكل نگرفته است. در این مورد، قاعده ذیل میتواند راهگشا باشد:
<1MSMR
Mr = معنای دریافت شده توسط مقصد یا گیرنده پیام؛(20)
Ms= معنای فرستاده شده توسط پیام فرست.(21)
بهترین شكل ارتباط در این قاعده، كه ارتباط كامل میباشد، آن است كه معنای دریافت شده توسط مقصد با معنای فرستاده شده توسط پیام فرست برابر 1 باشد. 1=MSMR
یعنی كل آنچه را پیام فرست ارسال داشته است، به هر طریقی ـ كلامی یا غیركلامی ـ مقصد یا گیرنده پیام دریافت كند. در بیشتر وضعیتهای ارتباطی، این عدد كوچكتر از 1 است؛ بدین معنا كه بخشی از معنا و مفهومی كه مورد نظر فرستنده پیام است، به هر صورت، به گیرنده پیام نمیرسد.
گیرنده معمولاً دریافت و درك پیام را به شكلی كه برای فرستنده آشكار شود، به وی اطلاع میدهد. پاسخِ گیرنده كه ممكن است گفتاری یا غیرگفتاری باشد، «بازخورد» نامیده میشود. ویژگی بازخورد به فرستنده امكان میدهد تا فهمیده شدن پیام را دریابد. بازخورد اغلب به شكل پرسشهایی است كه به فرستنده كمك میكند تا پیام خود را واضحتر نماید.
سرانجام، هر ارتباطی در محیط و زمینهای اتفاق میافتد. این زمینه تركیبی از ابعاد زمانی و مكانی است كه منحصر به رخداد خاص ارتباطی است. وقتی فردی با فرد یا افراد دیگر ارتباط برقرار میكند، فرایند آن به شكل زیر است:(22)
الگوی حاضر سادهترین شكل ارتباط است و هرقدر بر اجزای آن افزوده گردد، ارتباط پیچیدهتر خواهد شد و معنای دریافتی از جانب گیرنده پیام با دشواری و صعوبت بیشتری انجام خواهد گرفت.
منبر یك شیوه ارتباط است كه از این ویژگی برخوردار است و اجزای اصلی ارتباط در آن در شكل غالب و معمول، همان اجزای مذكور در الگو هستند؛ چون هیچ واسطهای بین مخاطب و مبلّغ (پیامدهنده) وجود ندارد و ارتباط رو در روست و تأثیر مستقیم بر مخاطب دارد.
ج. انواع ارتباط(23)
ارتباط را به چهار دسته اساسی میتوان تقسیم كرد كه در ذیل، به بررسی هریك از آنها خواهیم پرداخت:1. ارتباط با خود:(24) این نوع ارتباط ـ همانگونه كه از نامش پیداست ـ خود را مورد توجه و محور اصلی بحث قرار میدهد و نوعی ارتباط درونی است. هر یك از ما به عنوان انسانی كه در جامعه زندگی میكند و با انسانهای دیگر سر و كار دارد و در شرایط متفاوت با آنها ارتباط برقرار مینماید، به طور مداوم با خود در ارتباط است. اغلب هنگامی كه ما در تنهایی خود هستیم، چنان غرق در ارتباط با خود میشویم كه گاه اگر توسط ناظر بیگانهای مشاهده شویم، باعث تعجب او میشویم و ممكن است تصور كند ما دیوانه شدهایم. ممكن است ساعتها مجذوبانه با خود حرف بزنیم و درون خود را تجزیه و تحلیل كنیم و اساسا توجهی به محیط اطراف خود نداشته باشیم. انسانها هر روز مدتها به این ارتباط میپردازند.(25)
2. ارتباط میان فردی:(26) در این نوع ارتباط، فرایند انتقال معنا بین شخص با شخص دیگر است. این ارتباط نیز مانند ارتباط با خود، به دلایل گوناگون به وقوع میپیوندد: برای حل مشكلات و مسائل خود با دیگران، رفع تعارضات و تضادها، ردّ و بدل كردن اطلاعات، درك بهترخود، رفع نیازهای فردی و اجتماعی. علاوه بر موارد مزبور، موارد بسیار زیاد دیگری وجود دارند كه لزوم ارتباط بدینگونه را برای هر انسانی محقق میسازند.
3. ارتباط با دیگران (گروهی):(27) این ارتباط ویژگیهای خود را دارد و بیشتر از طریق رسمی و با ساختار و برنامهریزی انجام میشود؛ فردی سخن میگوید، دیگران گوش میدهند. هر انسانی به اقتضای شرایط و تجارب و وضعیت خود، در سخنرانیهای زیادی به عنوان مستمع شركت میكند؛ به عنوان دانشجو و دانشآموز در كلاس درس، به عنوان شركتكننده در یك كنگره علمی یا هنری و به عنوان مستمع در یك سخنرانی مذهبی. گاه ممكن است به عنوان سخنور یا سخنران در فراگرد ارتباطی شركت داشته باشد. این نقش به طرق گوناگونی شكل میگیرد؛ گاهی به عنوان استاد یا معلم و گاه به عنوان سخنران مذهبی. در بیشتر موارد، این نوع ارتباط بر اساس هدف اطلاعاتی و یا اقناعی و یا متقاعدسازی طرحریزی میشود و شكل میگیرد.
4. ارتباط جمعی:(28) نوعی از ارتباط كه بر اساس آن با تعداد بسیاری از انسانهای دیگر ارتباط برقرار میشود این نوع ارتباط غیرمستقیم است كه ارتباط جمعی خوانده میشود و عمدتا از طریق مطبوعات پر شماره و بخصوص وسایل ارتباطی نوین همانند رادیو و تلویزیون بین گروههای وسیع انسانی انجام میگیرد. این نوع ارتباط بین میلیونها نفر افراد ناآشنایی كه در شهرها و كشورهای گوناگون به صورت گروههای انبوه زندگی میكنند پدید میآید.
در این نوع ارتباط، كه غیرمستقیم و غیرشخصی است، برخلاف انواع دیگر ارتباط، ویژگی «ارتباط مستقیم»، كه رو در رو بودن و صمیمیانه بودن آن است، وجود ندارد. در مقابل در این نوع ارتباط، نقایص مربوط به محدودیتهای مكانی و زمانی به كلی مرتفع میشوند.
این نوع ارتباط دارای ویژگیهایی است كه در انواع دیگر ارتباط وجود ندارند:
الف. سرعت انتشار، سریع و آنی بودن ارتباط؛
ب. مداومت انتشار؛ یعنی فعالیت بدون انقطاع در تمام شبانه روز؛
ج. وسعت جهانی و حوزه انتشار (گستردگی)؛
د. فراوانی و گوناگونی محتوا.
د. ارتباط مؤثر(29)
«ارتباط مؤثر»، ارتباطی است كه محرّكی به عنوان آغازگر و موردنظر فرستنده با محرّك مشهود گیرنده، برقرار میكند و آن دو را در یك جهت قرار دهد و آنها را به گونهای به هم نزدیك میكند؛(30) و در تعریف دیگر، میگویند: ارتباط مؤثر هنگامی تحقق مییاید كه گیرنده، نیت و محتوای پیام ارسال شده از سوی فرستنده را بفهمد.(31) گیرنده معمولاً دریافت و درك پیام را به شكلی كه برای فرستنده آشكار شود، به وی اطلاع میدهد.
بنابراین، ارتباط مؤثر زمانی رخ میدهد كه نوعی تغییرات قابل مشاهده در مخاطب داشته باشد، و زمانی كامل است كه معنا و مفهومی كه در ذهن فرستنده است و قصد ارسال آن را دارد، با آنچه گیرنده از آن دریافت میكند و از خود نشان میدهد، یكی باشد. بر اساس تعریف مزبور، ارتباط یك «كلی مشكّك»(32) است، كه متصف به قوّت و ضعف میشود و دارای درجات متفاوتی است. تفاوت این درجات در درجه تجلی معناست كه در میدان بین صفر (0) و یك (1) در نوسان میباشند.
روشن است در هر فرایند ارتباطی، همه آنچه در ذهن فرستنده است به گیرنده منتقل نمیشود. بنابراین، همیشه بخشی از معنای موردنظر فرستنده توسط گیرنده درك نمیشود و این عدم درك به سبب اختلالاتی است كه در فرایند ارتباط بین فرستنده پیام و گیرنده آن رخ میدهند. این بحث ما را به مفهوم عوامل مخل (پارازیت) و تقویتكننده رهنمون میشود.
ه. عوامل مخل و عوامل تقویتكننده
1. اختلالات (پارازیت):(33) «اختلالات» به كلیه عوامل و پدیدههایی اطلاق میگردد كه موجب تضعیف اثربخشی فراگرد ارتباطی میشود. این اختلالات بر روی كلیه اجزای ارتباطی اثر میگذارند. «پارازیت به مانند میكروبی است كه میتواند چنان بیماریزا باشد كه آثاری چون كمتوانی و ناتوانی داشته باشد و حتی به مرگ ارتباط در یك مقطع زمانی منتهی شود. برخی از این میكروبها مستقیما روی یكی از اندامها یا به عبارتی صحیحتر، روی یكی از عناصر فراگرد ارتباط اثر دارند، و برخی از آنها روی چند عنصر. شواهدی وجود دارد كه پارازیت بر تمامی عناصر ارتباط میتواند تأثیر گذارد.»(34)
مواردی از قبیل حواسپرتی، دچار فراموشی شدن گوینده در انتخاب واژه مناسب، دچار لكنت زبان شدن وی، سر و صدا و همهمه فضای گفتوگو، انتخاب واژه نامناسب یا حركت نابجا، كمبودن قدرت شنوایی، عدم تسلّط به زبان، و حواسپرتی گیرنده به ترتیب، مثالهایی برای پارازیت در منبع، معنای فرستنده، دستگاه رمزگذاری، وسیله ارسال رمز، مجرا، پیام، دستگاه گیرنده رمز، دستگاه رمزخوانی، منبع معنای گیرنده و بازخورد میباشند.
با توجه به نوع اختلال، میتوان آن را به «اختلال درونی و بیرونی»(35) تقسیم كرد.
1. اختلالات درونی بیشتر به خود اجزای ارتباطی بر میگردند و در مورد فرستنده پیام و گیرنده آن بیشتر مشاهده میشوند؛ مانند: خستگی، بیتوجهی، سازمان نیافتگی، هیجان، ترس و اضطراب.
2. اختلالات بیرونی بیشتر به محیط اجتماعی(36) توجه دارند و از آن نشأت میگیرند؛ مانند: سر و صدا، گرما و سرمای زیاد، تاریكی و روشنایی زیاد و ازدحام.
2. تقویتكنندهها: در مقابل اختلالات، میتوان از «تقویتكنندهها» یاد كرد كه به مؤثر بودن فرایند ارتباط كمك میكنند. «تقویتكنندهها» به كلیه عوامل و پدیدههایی اطلاق میشوند كه موجب اثربخشی فراگرد ارتباط در مورد عناصر چهارگانه میگردند. این تقویتكنندهها بر روی كلیه اجزای ارتباطی مؤثر میباشند. عناصر تقویتكننده(37) به اشكال گوناگون مطرح میشوند؛ مانند لبخند، تمجید و ستایش، روی موافق نشان دادن، دادن امتیاز، پذیرش اجتماعی، صدای ملایم، شنیده شدن توسط فرد یا افرادی كه برای ما دارای اهمیت هستند، آرامی كلام، زیبایی صدا و قدرت صدا، انتخاب وقت مناسب.
پس از ذكر عوامل تقویتكننده و مخل در ارتباط، میتوان بر اساس عناصر چهارگانه ارتباط، عناصر چهارگانه در منبر را بر اساس آن طبقهبندی و بررسی نمود، اما به دلیل اهمیت پیامدهنده (مبلّغ) در منبر و جلوگیری از اطاله مقال، در اینجا صرفا عوامل تقویتكننده اجتماعی در پیامدهنده (مبلّغ) بررسی میگردند:
و. عوامل مخل و عوامل تقویتكننده اجتماعی در پیامدهنده (مبلّغ)
پیامدهنده اگر بخواهد ارتباطش مؤثر و دارای تأثیر مطلوب باشد، در صورت امكان، باید دارای ویژگیهای اجتماعی باشد كه در ذیل، به آنها اشاره میشود:
1. قدرت: شواهد نشان میدهند، كه «قدرت» یكی از منابع نفوذ و ترغیب در دیگران است و در عامترین مفهوم خود، دلالت دارد بر «تأثیر یا نفوذی كه توسط یك انسان یا گروه با هر وسیله و به شیوههای موردنظر بر رفتار دیگران اعمال گردد.»(38) در تعریفی دیگر، «عبارت است از اینكه یك فرد قدرت آن دارد كه ارادهاش را بر شخص یا اشخاص دیگر تحمیل كند.»(39) قدرت دارای اقسامی است كه در ذیل، به آنها اشاره میگردد:
«الف. قدرت مشروع: این نوع قدرت ریشه در مقام افراد دارد. به طوركلی، در جوامع، مردم طوری جامعهپذیر میشوند كه برای اقتدار و در نتیجه، مقتدران احترام زیادی قایل شوند.
ب. قدرت تبحّر (تخصصی): چنین قدرتی در كلمات و اعمال افراد نهفته است، و ما چون معتقدیم آنها صلاح ما را بهتر میدانند. تحت تأثیر آنها قرار میگیریم.
ج. قدرت پاداشدهی: توانایی فرد بر ارائه پاداشهایی است كه افراد مایل به دریافت آنند.
د. قدرت قهریه: یعنی توانایی بر اعمال تنبیه در مقابل تخلّف، كه میتواند به صورت تنبیهات جسمانی یا تهدید باشد.
ه. قدرت ارجاعی: مردم معمولاً با اشخاصی تعامل میكنند كه از نظر آنها جذّاب و قابل تحسیناند. این قابلیت قدرتی را برای افرادفراهممیآوردكهبهآنقدرتارجاعی(اعتباراجتماعی)گفتهمیشود.
و. قدرت اطلاعاتی: یكی دیگر از منابع قدرت، دسترسی به اطلاعات، بخصوص اطلاعاتی است كه دیگران از آن بیخبرند یا از آن محروم شدهاند.»(40)
2. اعتبار: متّغیر دیگری كه در اثربخشی پیام مؤثر است، مقوله اعتبار است. ارسطو، نخستین روانشناس اجتماعی جهان، میگوید: «ما گفتار نیك مردان را كاملتر و آسانتر از دیگران باور میكنیم.»(41) این امر عموما صحّت دارد، صرفنظر از اینكه مطلب چه باشد. اعتبار «پیامدهنده» یعنی «درجه مورد قبول بودن او»،(42) كه در نگاه محققان متفاوت است. برخی معتقدند كه میزان آن بستگی دارد به «مقدار تخصص فرد در موضوع مورد بحث، و نیز به اینكه آیا وی قابل اعتماد و بیغرض به نظر میآید یا نه.»(43) برخی دیگر معتقدند «به كفایت و قابل اعتماد بودن پیامدهنده از نگاه گیرنده پیام بستگی دارد. كفایت از تخصص، قابلیت و قابل اعتماد بودن، به اینكه او چه قدر رو راست، صادق و راستگو است، نشأت میگیرد.»(44) در همین مورد، ویژگیهایی(45) وجود دارند كه بر میزان اعتبار و ترغیب افراد میافزایند.
الف. شغل: شواهد نشان میدهند كه اعتبار سخنگو بستگی به نظر شنونده درباره شغل و آموزشهای قبلی سخنگو دارد. شنوندگان اشخاصی را كه متخصص یا صاحبنظر معرفی میشوند، قابل اعتمادتر و با كفایتتر تصور میكنند.
ب. شواهد: اشاره است به منابعی كه میتوانند كفایت و قابل اعتماد بودن پیامدهنده را افزایش دهند. ظاهرا وقتی سخنگو به منابعی بسیار قابل اعتماد اشاره میكند، مخاطبان اعتبار آن منابع را به او نسبت میدهند. بنابراین، افراد باید به اطلاعات روز مجهّز باشند و چنانچه میخواهند اعتبار خود را به دیگران نشان دهند، صرفا بر اطلاعات و تجارب شخصی خویش تكیه نكنند.
ج. سرعت گفتار سخنگو: افزایش سرعت تكلّم باعث میشود تا دیگران سخنگو را فردی مطلّع، باهوش و دقیق بدانند. «اگرچه متوسط سرعت تكلّم ما بین 125 تا 175 كلمه در هر دقیقه است. اما سرعت متوسط تفكر یعنی سرعت متوسط پردازش اطلاعات حدود 400 تا800 كلمه در هر دقیقه است. این تفاوت بین سرعت تكلّم و سرعت پردازش به شنوندگان فرصت میدهد تا اطلاعات را جذب، سازماندهی و حفظ كنند و با درك درست به سخنگو پاسخ دهند. هرگاه سرعت تكلّم سخنگو به كمتر از 125 كلمه یا خیلی بیش از 300 كلمه در هر دقیقه برسد، گوشدادن مشكل خواهد شد. گوشدادن به سخنگویی كند، كاری دشوار است. از سوی دیگر، گوشدادن به كسانیكه خیلی سریع صحبت میكنند هم دشوار است؛ چون پیام مخابره شده را نمیتوانیم دریافت كنیم.»(46)
د. سلیس نبودن گفتار: این ویژگی شامل مكثهای صوتی، تكرار نابجای كلمات یا اصوات، استفاده از كلمات نادرست، و اشكال در تلفظ است. موارد مذكور تأثیر چشمگیری بر باور كردن سخنان توسط شنوندگان دارند. ما كسانی را كه اشكالات گفتاری دارند، كم كفایتتر میدانیم. بنابراین، یكی از عوامل تأثیرگذاری مبلّغ در ارتباط با مخاطبان، سلیس بودن در گفتار میباشد؛ زیرا این عوامل باعث گسیختگی پیامهای مبلّغ میگردند و باعث میشوند كه نوعی اشتغال ذهنی برای شنونده به وجود آید.
3. جذّابیت: عامل دیگری كه موجب ایجاد علاقه بین افراد میشود عامل «جذّابیت» است. «در مردم این احساس هست طوری عمل كنند كه رضایت كسی كه برایشان جذابیت دارد جذب شود، حتی اگر آن شخص هیچگاه از این امر مطلّع نشود.»(47) همچنین «اینكه نویسندگان در رسالههای خود در علم معانی و بیان، فرض كردهاند كه نیكویی شخصی تجلّی یافته در گویندگان كمكی به قدرت متقاعدسازی آنها نمیكند حقیقت ندارد، بلكه بر عكس، منش گوینده را ممكن است مؤثرترین وسیله در تملّك او نامید.»(48) برخی از خصوصیات ظاهری مبلّغ ممكن است برای عدهای از شنوندگان برجستهتر جلوه كند. این خصوصیات میتوانند مبلّغ را مؤثرتر بسازند یا بیتأثیر. بنابراین، اگر متخصصان بتوانند جذّابیت كلی خود را افزایش دهند، شنوندگان را علاقهمندتر خواهند كرد. و در جلب موافقت آنها موفقتر خواهند بود. در این بین، چند عامل وجود دارند كه به جذّابیت شخص كمك میكنند.
الف. جذّابیت جسمانی: جذّابیت جسمانی در ارتباط نقش بسزایی دارد. خصوصیات مشهود و مشخص و برجستهترین آنها ـ یعنی قیافه ـ مبنای تصمیمگیری دیگران برای پذیرش و تعامل با اوست. البته هیچ معیار علمی ثابتی برای تعریف جذّابیت وجود ندارد و آنچه امروز جذّاب به نظر میرسد، شاید فردا جذّاب نباشد. هر عصر عقاید خاص خود را درباره جذّابیت دارد و معیارهای انسان درباره جذّابیت جسمانی تغییر میكند. ویژگیهایی از قبیل سن، قومیت، رنگ، قد و تناسب اندام در جذّابیت افراد مؤثرند. در این زمینه، پژوهشهایی انجام پذیرفته كه حاكی از نفوذ اجتماعی افرادی است كه از نظر دیگران جذّاب محسوب میشوند. «كلاً جذّابیت جسمانی باعث میشود تا ما در نفوذ اجتماعی موفقتر باشیم.»(49) شواهد روشنی وجود دارند كه اشخاص خوشقیافه در جامعه نفوذ زیادی دارند. مردم از گویندگان و فروشندگان انتظار دارند خوش لباس باشند. وقتی ما كسی را جذّاب میدانیم، خصایص مثبت دیگری را هم به او نسبت میدهیم؛ خصایصی مانند: مهربانی، كفایت، قابل اعتماد بودن، مردم آمیزی، نوع دوستی و نظایر آن. «پژوهشها نشان میدهند كه مردم در مواقع لزوم، به افراد جذّاب بیشتر كمك میكنند.»(50)
ب. شباهت: در صورتی به سوی دیگران جذب میشویم و یا آنان را به سوی خود جذب میكنیم كه در بین ما شباهتهایی وجود داشته باشد، و در نقطه مقابل، در صورتی دیگران را دوست نخواهیم داشت و از آنان گریزان خواهیم بود كه بین ما تفاوتهایی وجود داشته باشد. «در محدوده مشخص، هر انداره تشابه میان اشخاص درگیر در فرایند ارتباطی وجود داشته باشد، به همان میزان، اثربخشی ارتباطی مشاهده خواهد شد.»(51) بنابراین، تشابه افراد در محدوده مكانی و نگرشها و شخصیت موجب میشود كه افراد جذب یكدیگر شوند. «تحقیقات نشان میدهد كه بیشتر مردم تحت تأثیر كسانی قرار میگیرند كه لباسها، نگرشها، علایق و اعتقادات مشابه آنان دارند.»(52) از اینرو، هر اندازه افراد شبیهتر باشند و یا ویژگیهای مشابه بیشتری با یكدیگر داشته باشند، یكدیگر را بهتر درك میكنند.
ج. علاقه: «ما توسط كسانی كه به آنها علاقهمندیم تحت تأثیر قرار میگیریم و اگر كسی را دوست بداریم هنگامی بیشتر تحت تأثیر قرار میگیریم كه از ما بخواهد عقایدمان را تغییر دهیم (حداقل در مورد عقاید و رفتار و مسائل جزئی) و همچنین به نظر میرسد در مقابل متقاعد شدن توسط كسی كه او را دوست نداریم، مقاومت میكنیم، حتی اگر آن شخص متشخص باشد.»(53) همین موضوع میتواند نفوذ آنها را بر ما بیفزاید؛ مثلاً وقتی، دانشآموزان یكی از معلمان خود را معلمی مهربان، خونگرم و كارامد میدانند، تا حدی ضعف ظاهری او جبران خواهد شد.
د. تحسین: «اگر از تقویتكنندههایی مثل تحسین، تشویق و حمایت به طور صحیحی استفاده شوند، در ترغیب دیگران موفق خواهند بود. تحسین و تشویق آنقدر مؤثرند كه به عنوان یك قاعده، تحسین دیگران را میپذیریم، حتی زمانی كه تحسین آنها دروغین باشد.
ه. كمیابی: هر چیزی كه كمتر در دسترس افراد باشد، قدر آن را بیشتر میدانند.»(54)
عواملیكه ذكر شدند، مربوط به جذّابیت پیامدهنده و اصلی بودند، اگرچه عواملی كه در جذب مدخلیت دارند و چندان مهم به نظر نمیرسند، بیش از اینها هستند.(55)
4. پایگاه اجتماعی: وقتی طرف مقابل فرد مهمی است، سخنان او را بهتر درك میكنیم. به عبارت دیگر، وقتی سخنگو شخص سرشناسی باشد، ارزش بیشتری برای گفتههای او قایلیم. به همین صورت، وقتی مقام سخنگو از شنونده بالاتر باشد، توجه بیشتری به صحبتهای او خواهد كرد. بنابراین، اگر شنونده احترام و ارزش زیادی برای سخنگو قایل باشد، صحبتهای او را بهتر و دقیقتر گوش خواهد داد.(56)
5. چهرههای سرشناس: شخصیتهای محبوب، رهبران فكری، افراد متخصص و قابل اعتماد و اشخاص معروف و مورد احترام در اثرپذیری مخاطبان در پیام تبلیغی حایز اهمیت هستند. پیامبر اكرم صلیاللهعلیهوآله ، كه خود از چهرههای معروف و سرشناس و محترم قریش بودند و كافران و مشركان مكّه ایشان را پیش از بعثت هم «امین» مینامیدند، در سیاستهای تبلیغی خود، این نكته را رعایت میكردند؛ مثلاً، برای دعوت و ارشاد بسیاری از اقوام و قبایل تلاش نمودند ابتدا رهبران و رؤسای آنها را مسلمان كنند. طبعا افراد قبیله به سرعت و با پیروی از رئیس خود، مسلمان میشدند. تأثیرپذیری و حرفشنوی از الگوها و راهنمایان فكری ریشه در یكی از غرایز آدمی ـ یعنی غریزه تقلید ـ دارد.(57)
پینوشتها
1ـ ابراهیم مصطفی و دیگران، المعجم الوسیط، ج 2، ص 904.
2ـ لویس معلوف، المنجد فی اللغه، تهران، 1362، ص 785.
3ـ محمدباقر بیرجندی، كبریت الاحمر فی شرائط المنبر، تهران، 1377 ق، ص2.
4ـ نورالدین السمهودی، وفاء الوفاء باخبار دارالمصطفی، ج2، بیروت، دارالكتب العلمیه، ص 389.
5ـ نورالدین سمهودی، پیشین، ص 388 ـ 389.
6ـ محمدمهدی فرقانی، پژوهشی پیرامون ارتباطات سنتّی در ایران، تهران، 1375، ص 23.
7ـ نورالدین سمهودی، پیشین، ص 390ـ 392.
8ـ اصغرفتحی،منبر؛یكرسانهعمومیدراسلام،تهران،1358،ص 12.
9ـ ابراهیم رشیدپور، وسایل ارتباط جمعی و رشد ملّی، ص 3.
10ـ علیاكبر فرهنگی، ارتباطاتانسانی،چدوم،تهران،1374،ص20.
11. Source.
12. Message.
13. Information.
14. Persuasion.
15. Receiver.
16. Environment.
17. Canal.
18. Feedback.
19. لایل سوسمان و سام دیپ، تجربه ارتباطات در روابط انسانی، ترجمه حبیبالله دعائی، مشهد، 1376 ص 10.
20. Effectivnes of communication.
21. Meaning of sender.
22ـ لایل سوسمان و سام دیپ، پیشین، ص 8.
23ـ علیاكبر فرهنگی، پیشین، ص12ـ16.
24. Inter personal communication.
25ـ در این زمینه، آیات و روایات زیادی وجود دارند كه به انسان دستور برقراری ارتباط با خود (نفس) را میدهند، و اینكه خود را مورد حساب و محاسبه قرار دهید و یا اینكه «حدیث نفس» نمایید؛ از قبیل: «حاسبوا انفسكم قبل ان تُحاسبوا و وازنواها قبل ان توازنوا»؛ از نفوستان حساب بكشید پیش از آنكه از شما حساب بكشند و آنها را بسنجید پیش از آن كه شما را بسنجند. (ناصحالدین، آمدی، غررالحكم و دررالحكم، ج 1، قم، ص 385.)
26. Inter personal communication.
27. Group communication.
28ـ كاظم معتمدنژاد، وسایل ارتباط جمعی، تهران، 2535، ص 63.
29. Effective communication.
30ـ علی اكبر فرهنگی، پیشین، ص37.
31ـ لایل سوسمان و سام دیپ، پیشین، ص 10.
32ـ محسن خندان، تبلیغ اسلامی و دانش ارتباطات اجتماعی، تهران، 1374، ص 155.
33. Noises.
34ـ مهدی محسنیان راد، ارتباط شناسی، تهران، 1368، ص 354.
35ـ علیاكبر فرهنگی، پیشین، ص 46.
36. Social environment.
37. Reinforcement.
38ـ جولیوس گولد و ویلیام ل. كولب، فرهنگ علوم اجتماعی، ترجمه گروهی، تهران، 1376، ص 657.
39ـ بروس كوئن، درآمدی بر جامعهشناسی، ترجمه محسن ثلاثی، تهران، 1370، ص 299.
40ـ اون هارجی، كریستین ساندرز و دیوید دیكسون، مهارتهای اجتماعی در ارتباطات میان فردی، ترجمه خشایار بیگی و مهرداد فیروز بخت، تهران، 1377، ص 275ـ 279.
41ـ الیوت آرونسون، روانشناسی اجتماعی، ترجمه حسین شكركن، چ سوم، تهران، 1366، ص 67.
42و43ـ ریتال اتكینسون، ارنست ر. هیلگارد و ریچارد د.س. اتكینسون، زمینه روانشناسی، ج 2، ترجمه گروهی، چ چهارم، تهران، 1371، ص 407.
44ـ اون هارجی و دیگران، پیشین، ص 280.
45و46ـ اون هارجی و دیگران، پیشین ، ص 279ـ 283 / ص 226.
47و48ـ الیوت آرونسون و آنتونی پراتكانیس، عصر تبلیغات، ترجمه كاووس سید امامی و محمد صادق عباسی، تهران، 1379، ص 109 / ص 66.
49و50ـ اون هارجی و دیگران، پیشین، ص 283 / ص 284.
51ـ علیاكبر فرهنگی، پیشین، ص 243.
52ـ اون هارجی و دیگران، پیشین، ص 284.
53ـ الیوت آرونسون، پیشین، ص 73.
54ـ اون هارجی و دیگران، پیشین، ص 284.
55ـ منابع گوناگون، عوامل مربوط به پیامدهنده را به صورت دیگری نیز بیان كردهاند كه نمونههایی از آن ذكر میشوند:
الف. مؤلف كتاب «تبلیغ اسلامی و دانش ارتباطات» در ص 24 این چنین بیان كرده است:
1. عوامل مؤثر موروثی: الف. چهره جذّاب؛ ب. صدای خوش؛ ج. اخلاق خطیب. «ارسطو نظریه كسانی را كه اخلاق خطیب را در اقناع و جذب بیتأثیر میدانستند، رد كرده و میگوید: صفات و ویژگیهای خطیب بیشترین تأثیر را در اقناع دارد. (محسن خندان، پیشین، ص 197).
2. عوامل اكتسابی: الف. تربیت درست خانوادگی؛ ب. اندوختههای تجربی هر فرد.
ب. مؤلف كتاب مبانیتبلیغ به نكاتی توجه نموده و آنان را یاداوری كرده است كه ذیلاً به برخی از آنان اشاره میگردد.
1. صبر و پشتكار؛ 2. پرهیز از اجتهاد به رأی؛ 3. تطابق گفتار و كردار؛ 4. خدا نگری؛ 5. بیطرفی و پرهیز از گروهگرایی؛ 6. پرهیز از سودطلبی؛ 7. ضرورت قول لیّن و ... (محمدحسن زروق، مبانی تبلیغ، تهران، 1371، ص 190.)
همانگونه كه ملاحظه شد، نویسنده كتاب مذكور به برخی اوصاف و ویژگیهای مبلّغ، كه مبتنی بر دستورات اسلامی هستند، اشاره نموده است كه به برخی از آنها اشاره گردید. البته همانگونه كه از عنوان مقاله پیداست، این پژوهش صرفا عوامل و پدیدههای اجتماعی تأثیرگذار را، كه عمدتا جنبه عمومی و كلیتری دارند، مورد بررسی قرار میدهد و فرامین و دستورات اسلامی و برخی عوامل مؤثر اجتماعی، كه بیشتر جنبه فردی و خصوصی دارند، از حیطه این تحقیق خارج هستند.
56ـ همان، ص 227.
57ـ محسن خندان، پیشین، ص 223.
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}