مفهوم مقدس و نامقدس
منبع:مجله معرفت

مقدمه

مفهوم «تقدس‏» همواره یكی از متداول‏ترین مفاهیم كاربردی در زندگی انسان بوده است. انسان‏ها با توجه به قداستی كه برای برخی چیزها همچون خدا یا خدایان، زمان‏ها، مكان‏ها، اشیا و حتی افراد قایل می‏شوند نقش قابل توجهی را در صحنه روابط اجتماعی ایفا می‏كنند. مقدس را، به خصوص اگر با تابوهایی كه آن را در برگرفته است ملاحظه كنیم به اهمیت آن در روابط اجتماعی بیش‏تر واقف خواهیم شد. بنابراین، پرداختن به نظریه‏های مربوط به تقدس، منشا تقدس، تعمیم و انتقال تقدس و چیزهای مقدس از اهمیت قابل توجهی برخوردار است. این مقاله، گوشه چشمی به این موضوع دارد.

1- بررسی تاریخی

اعمال و اندیشه‏های مقدس اگرچه تقریبا در تمامی ادیان ابتدایی و ادیان معاصر و همچنین در تعدادی از اندیشه‏های دین‏شناسان ظهور دارد، اما پرداختن به آن و ارائه تعریفی از دین بر مبنای مقدس و غیر مقدس به دوركیم، جامعه‏شناس فرانسوی، باز می‏گردد. همیشه در ادیان ابتدایی چیزهایی به عنوان مقدس مطرح بوده، هم‏چنان‏كه در ادیان بزرگ جهانی نیز چیزهایی به عنوان مقدس و قابل تكریم وجود داشته است. اما نه از دیدگاه متدینان (درون دینی) و نه از دیدگاه جامعه‏شناسان دین، موضوع مقدس و نامقدس، دست‏كم تا زمان دوركیم، این‏چنین مورد توجه قرار نگرفته است. در حقیقت، دوركیم بود كه در كنار تعاریف متفاوتی كه از دین ارائه می‏شد، بر مبنای مقدس و غیر مقدس تعریفی از دین ارائه داد.
پیش از آن‏كه از كیفیت دست‏یابی دوركیم به موضوع مورد اشاره سخنی به میان آید، لازم است‏به گفته‏هایی از اندیشمندانی كه درباب دین و تعریف (1) آن تلاش نموده‏اند اشاره شود:
نگاه ماركس به دین بسیار بدبینانه است. او كه همانند بسیاری دیگر از هم‏گنان خود، تحت تاثیر زمینه‏های اجتماعی، دین را با مسیحیت‏یكی می‏دانست (2) معتقد بود كه «دین نشان دهنده از خودبیگانگی انسان است; دین تریاك خلق است; دین سعادت و پاداش‏ها را به زندگی پس از مرگ موكول می‏كند و پذیرش تسلیم‏طلبانه شرایط موجود را در این زندگی می‏آموزد. دین دارای عنصر قدرتمند ایدئولوژیكی است. اعتقادات و ارزش‏های دینی غالبا نابرابری‏های ثروت و قدرت را توجیه می‏كند.» (3)
تایلر دین را اعتقاد به ماورای طبیعت‏یا هستی‏های روحانی تعریف كرده، اولین مرحله آن را همانندانگاری می‏داند; به این معنا كه نه فقط در وجود انسان‏ها، بلكه حتی در اشیا نیز لانه كرده است. به عقیده او، اعتقاد به ارواح از تمایز انسان بین حالت‏خواب و بیداری به وجود آمده است.
اسپنسر رویكردی مشابه با تایلر دارد و معتقد است تجربه خواب دیدن ماهیت دوگانه جسم و روح را به انسان القا می‏كند. او سپس با طرح دیده شدن مردگان در رؤیا، اولین نمودهای دین‏داری را در عبادت جان‏ها یا ارواح مردگان معرفی می‏نماید. (4)
فروید با بررسی آثار مردم‏شناسانه فریزر و رابرتسون اسمیت، یكی از ویژگی‏های بنیادین قبایل مورد بررسی در استرالیا (قبایل ملانزی - پولینزی - مالزی) را ممنوعیت‏شدید ازدواج با محارم می‏داند. او می‏گوید: «این قوم چنان از زنای با محارم وحشت دارند كه اگر ببینند حیوان اهلی مرتكب آن شده آن را تنبیه می‏كنند.» فروید با نگاهی روان‏كاوانه به این پدیده، آن را ناشی از احساس گناه یا عقده ادیپ می‏داند كه پسر یا پسران با كشتن پدر نخستین خود به آن مبتلا شدند و بدین ترتیب، سرچشمه دین را با یك نوع بیماری و روان رنجوری تحلیل می‏كند.» (5)
دانشمندان دیگری همچون جیمز فریزر، مالینوفسكی، رادكلیف براون، لوئی اشتراوس، كیلفورد گیرتز و داگلاس نیز به دین توجه كرده‏اند كه برای رعایت اختصار، از ذكر نظرات آنان صرف نظر می‏شود. اما دوركیم بر خلاف اندیشمندان مزبور، دین را واكنشی فلسفی یا روانی به طبیعت نمی‏داند، بلكه آن را تلاشی در جهت‏حفظ جامعه و سركوبی اهداف خویشتن‏مدارانه و اولویت‏بخشیدن به اهداف جامعه قلمداد می‏كند. او با اعتقاد به این‏كه با فهم علت مشترك ادیان می‏توان به فهم تمام دیان نایل شد، بررسی‏های خود را از بدوی‏ترین و ابتدایی‏ترین صور دینی آغاز می‏كند. به زعم او، دین علت واحدی دارد و آن جامعه است. بر این اساس، برای تسهیل در تحلیل ادیان، می‏توان این هدف را با بررسی آیین توتم‏پرستی آغاز كرد. (6)

توتم چیست؟

«توتم‏» حیوان یا گیاهی است كه مهم‏ترین ویژگی آن حیثیت نمادین آن برای گروه اجتماعی می‏باشد. (7) «توتم‏» چیز مقدسی است كه با احترام به آن نگریسته می‏شود و با شعایر گوناگون احاطه گردیده است. دوركیم پس از بیان مقدمه مذكور، دین را این‏گونه تعریف می‏كند: «دین بر حسب تمایز میان چیزهای مقدس و نمادها، جدا از جنبه‏های عادی هستی - قلمرو چیزهای نامقدس - در نظر گرفته می‏شود. بنابراین، دین امور مقدس از نامقدس را مشخص می‏كند. توتم و اموری كه به گونه‏ای وابسته به توتم می‏باشند مقدس و جنبه‏های عادی هستی نامقدس می‏باشند. توتم به عنوان چیزی مقدس واجد صفات الهی است كه آن را از حیوانات دیگر كه می‏توان شكار كرد یا حیوانات دیگری كه می‏توان گردآوری یا مصرف نمود كاملا جدا می‏كند.» (8)
از دیدگاه دوركیم، دین اعتقاد به ماورای طبیعت نیست; چرا كه در برخی از مذاهب جهانی اعتقاد به خدا و ماورای طبیعت وجود ندارد; مثلا، بودیسم اعتقاد به خدا را ترویج نمی‏كند. ذات دین به نظر دوركیم عبارت است از تقسیم جهان به دو دسته نمودهای مقدس (9) و نامقدس. (10)
به نظر می‏رسد در این تعریف، دین نقش مقسم به خود گرفته است: تقسیم اشیا به مقدس و نامقدس و به عبارت دیگر، تمایز پدیده‏های لاهوتی از ناسوتی، در حالی كه دین در همان حال، منحصر در بخش لاهوتی (مجموعه‏ای از چیزها، باورها و مراسم) است. «مذهب عبارت است از دستگاهی هم‏بسته از باورها و اعمال مربوط به امور لاهوتی.» (11)

سرایت‏یا انتقال تقدس

مقدس‏ترین شی‏ء در توتم‏پرستی، خود توتم می‏باشد. تقدس و احترامی كه توتم دارد به چیزهای دیگری كه به نحوی با توتم مرتبط می‏شود انتقال می‏یابد: اشیا، قطعات چوبی یا سنگ صاف و صیقلی كه تصویری از توتم بر آن‏ها نقش بسته در شمار چیزهای مقدس است. این تقدس احتمالا به خود افراد هم منتقل می‏شود و بدین‏سان، مجموعه‏ای از چیزهای مقدس تشكیل می‏شود كه در مرحله نخست آن، حیوانات و گیاهان توتمی قرار دارد، سپس اشیایی كه تصویر توتم را در بردارد و یا افرادی كه به نحوی با توتم مرتبط است. (12)

توتم و تابو

توتم و تابو لازم و ملزوم یكدیگرند. توتم به لحاظ این‏كه چیز مقدسی است، از احترام ویژه‏ای برخوردار است، در حریم آن نمی‏توان وارد شد، نمی‏توان آن را هم‏چون حیوانات دیگر شكار كرد یا اگر گیاه است، نمی‏توان آن را گردآوری كرده، مصرف نمود. دوركیم در تعریف دیگر كه از دین ارائه می‏دهد، وجود تابوها و ممنوعیت‏ها را كه مستقیما به تابو یا چیز مقدس مربوط می‏شود در تعریف خود اخذ می‏كند: «دین عبارت است از یك نظام مشترك و الزام‏آور از اعتقادات و اعمال كه به امور مقدس مربوط می‏شوند; اعتقادات و اعمالی كه همه آن‏هایی را كه از آن‏ها پیروی می‏كنند در یك اجتماع اخلاقی كه «كلیسا» خوانده می‏شود، گرد هم می‏آورد.» (13)
فروید نیز به ملازمه بین توتم و تابو تصریح می‏كند: «كسانی كه توتم واحدی دارند، بنابراین، این وظیفه مقدس را بر عهده دارند كه توتم خود را نكشند و یا از بین برند و یا از گوشت آن نخورند، ورنه از مكافات عمل خود در امان نخواهند بود» (14) .
فروید همچنین حرمت و ممنوعیت ازدواج با محارم را ناشی از توتم و تقدس آن می‏داند; یعنی اعضای یك توتم نباید با یكدیگر روابط جنسی داشته باشند. «این همان قانون ازدواج با بیگانه است كه لازم و ملزوم توتم‏پرستی است.» (15)

منشا تقدس توتم

به اعتقاد دوركیم، توتم به این دلیل مقدس است كه نماد گروه و جامعه است. توتم نماینده ارزش‏هایی است كه برای گروه یا اجتماعی اهمیت اساسی دارد. حرمت و تكریمی كه از توتم به عمل می‏آید در واقع، ناشی از احترام و تكریمی است كه افراد گروه برای جامعه قایل هستند. به عبارت دیگر، اشیای لاهوتی، گیاهان، حیوانات و افراد دیگری كه به لحاظ پیوند با اشیای لاهوتی، تقدس یافته‏اند، همه به دلیل بهره‏مندی از عنصر مقدس «كلان‏» است، حتی نیروی بی‏نام و نامشخصی كه توتم بر آن دلالت دارد از خود اجتماع گرفته شده است. (16)
دوركیم در پاسخ به این پرسش كه بنابراین، آنچه در مراسم و آیین‏ها واقعا مورد پرستش و تقدیس واقع می‏شود چه چیزی است، معتقد است آن چیز جز جامعه نیست. اگرچه افراد جامعه خود، بدان آگاه نیستند. مراسم و تشریفاتی كه مؤمنان به اجرا می‏گذارند برای ایجاد حس هم‏بستگی و اولویت‏بخشیدن به خواسته‏های اجتماعی و كنار گذاشتن خواسته‏های خویشتن‏مدارانه است. «تشریفات، افراد را از امور مربوط به زندگی اجتماعی نامقدس دور كرده به قلمروی متعالی [و مقدس] وارد می‏كند كه در آن اعضای گروه خود را در ارتباط نیروهای عالی‏تر احساس می‏كنند. این نیروهای عالی‏تر، كه به توتم یا تاثیرات الهی و یا خدایان نسبت داده می‏شوند. در حقیقت، بیان نفوذ و تاثیر جمع بر فرد است.» (17)
از آنچه ذكر شد، به خوبی برمی‏آید كه طبق پندار دوركیم مقدس‏ومعبودواقعی‏و آنچه در آیین‏ها، مراسم و تشریفات مذهبی مورد ستایش و تقدیس قرار می‏گیرد چیزی جز «جامعه‏» نیست.

منشا تقدس جامعه

روشن شد كه منشا تقدس پدیده‏ها، جامعه است. حال این سؤال مطرح می‏شود كه اگر تقدس توتم از جامعه است، تقدس جامعه از چیست؟ چرا جامعه به موضوع قابل پرستش و اعتقاد تبدیل می‏شود؟ پاسخ دوركیم این است كه: «جامعه خود به خود بهره‏ای از تقدس دارد. به طور كلی، شكی نیست كه جامعه با همان اثری كه بر اذهان می‏گذارد، همه توانایی‏های لازم را برای بیدار كردن احساس ملكوتی در آن‏ها دارا است; زیرا جامعه نسبت‏به اعضای خود همان مقامی را دارد كه خدا نسبت‏به مؤمنان از آن برخوردار است.» (18)
از نظر دوركیم، جامعه دارای اهدافی است كه جامه عمل به خود نمی‏پوشد، مگر آن‏كه ما منافع شخصی را فراموش كنیم. جامعه برای نایل شدن به اهداف خود نمی‏تواند به اقتدار مادی و نیروی نظامی متوسل شود، بلكه ناچار است‏با اقتدار اخلاقی و ایجاد حس احترام برای خود نزد دیگران، افراد را به سرسپردگی و تسلیم در برابر خود فرا خواند. جامعه طبیعت‏خاص خود و در نتیجه، اهداف خاص خود را دارد، اما چون نمی‏تواند جز با واسطه ما به آن اهداف برسد با ابهت تمام از ما یاری می‏طلبد، او خواهان آن است كه ما منافع خود را از یاد ببریم و خدمت‏گزار او باشیم و بدین‏سان، در هر لحظه ما مجبوریم به قواعدی در زمینه رفتار و اندیشه گردن نهیم كه خود ما آن‏ها را ساخته‏ایم; قواعدی كه گاه با علایق بنیادی‏ترین غرایز ما مخالف‏اند. اگر ما به دستور جامعه گردن می‏نهیم، برای آن نیست كه جامعه چنان نیروی مسلحی دارد كه می‏تواند بر مقاومت‏های ما غلبه كند. تسلیم ما در برابر جامعه پیش از هر چیز، برای آن است كه جامعه موضوع یك احترام حقیقی [از جانب] ماست. (19)

نقد اندیشه‏های دین‏شناسان درباره مقدس و نامقدس

الف - دوركیم: اندیشمندان دین‏شناس انتقادهای فراوانی از نظر روش‏شناختی و مردم‏انگارانه نسبت‏به آراء دوركیم مطرح كرده‏اند، اما احتمالا مهم‏ترین انتقاد این است كه او دقیقا همان اشتباهی را مرتكب شده كه معتقد بود جامعه‏شناسان و مردم‏شناسان پیش از او همچون تایلر، اسپنسر، فریزر و فروید مرتكب شده‏اند. دوركیم می‏گوید: «اگر خود مردم علاوه بر این‏كه فریفته این دستگاه تصورات باطل هستند، معمار آن نیز بوده باشند، در این صورت، این پرسش مطرح می‏شود كه این فریب حیرت‏انگیز چگونه توانسته است در سراسر تاریخ بعدی ادامه یابد. آن چگونه علمی است كه كشف اصلی‏اش عبارت از این است كه موضوع خودش را بی‏اعتبار كند.» (20)
دقیقا همین انتقاد بر خود دوركیم نیز وارد است. چگونه ممكن است تعداد بسیاری از مردم در طول تاریخ گرفتار اباطیل شده باشند كه خود آن را بافته و پرداخته‏اند و این چگونه دین‏شناسی است كه موضوع خود را باطل اعلام می‏كند؟ آیا دین‏شناسی دوركیم با تقلیل توتم و نیروی مرموز و ناشناخته‏ای كه توتم بر آن دلالت می‏كند به جامعه، به معنای فریفتگی حیرت‏انگیز در تمامی قرون و اعصار نیست؟ آیا با تبدیل شدن توتم مقدس یا نیروی غیرمشخص غیر طبیعی به جامعه، هنوز می‏توان برای دین‏شناسی و دین واقعیتی تصور كرد؟
شكی نیست كه میان احكام و مراسم و تشریفات دینی با جامعه پیوندی ناگسستنی وجود دارد (هر چند كه همه اعمال و باورهای دینی اجتماعی نیستند)، اما همانندی‏ها و پیوندهای میان این دو ثابت می‏كند كه دین یا توتم چیزی جز جلوه نمادین جامعه نیست و مردمی كه توتم را به عنوان یك امر مقدس قلمداد می‏كنند در واقع، بدون این‏كه خود آگاه باشند، امر مقدس آن‏ها همان جامعه است. به نظر می‏رسد مشخص كردن این‏كه آیا توتم جلوه نمادین امر فوق طبیعی و به تعبیر دوركیم، نیروی بی نام و نامشخص یا جامعه است، سخنی خارج از بررسی و صلاحیت و قلمرو دین‏شناسی و جامعه‏شناسی به عنوان یك علم می‏باشد. آنچه در صلاحیت جامعه‏شناسی ادیان قرار می‏گیرد بررسی پیوندهای بین آیین‏های توتمی و جامعه است. اما بررسی این‏كه توتم نماد جامعه است‏یا امر فوق طبیعی، در قلمرو كلام و فلسفه می‏باشد. همچنین تعریفی كه دوركیم از «مقدس‏» ارائه می‏دهد دارای اشكالاتی است. دوركیم در تعریف «مقدس‏» می‏گوید: «چیزی مقدس است كه توسط یك سلسله احكام تحریم كننده حفظ و مجزا شده باشد. و چیزی غیر مقدس است كه این احكام در مورد آن اعمال نمی‏شود و آن را از امر مقدس جدا نگه می‏دارد. اعتقادات دینی نمایش دهنده طبیعت این مقدسات و روابط آن‏ها با یكدیگر و نیز روابطشان با آنچه غیر مقدس است می‏باشند.» (21)
آیة‏الله محمد تقی جعفری‏رحمه الله بر این تعریف دو ایراد وارد می‏كنند:
1- اعم بودن دایره مقدسات نسبت‏به دین; به عنوان مثال آزادی و پرچم در نزد بعضی ملت‏ها امور بسیار مقدسی هستند، اما در حیطه دین نمی‏گنجند.
2- تعریف دوركیم از «مقدس‏» به وجود یك سلسله احكام تحریم‏كننده‏ای كه مقدس را از غیر مقدس جدا می‏كند، تعریف ویژگی‏های امر مقدس است، نه بیان‏كننده اصل و ذات و ماهیت آن. (22)
بنابراین، دوركیم به جای تعریف ماهیت امر مقدس، آن رابه مخالفت آن (نامقدس) تعریف كرده است. علاقه افراطی دوركیم به بحث جامعه (همچون علاقه افراطی ماركس به اقتصاد، نیچه به قوه، فروید به غرایز جنسی، داروین به انتخاب طبیعی) او را بر آن داشته است كه نه تنها با نادیده گرفتن ماوراء الطبیعة به عنوان حقیقت ذاتی و ماهوی ادیان، بلكه با انكار آن، دین را تماما اجتماعی و آن را به یكی از ویژگی‏های نسبی‏اش تعریف نماید، چنان‏كه از ویژگی‏های دیگر دین می‏تواند این باشد كه حالت انبساط و نوعی تجربه عرفانی را در مؤمنانش ایجاد نماید.
انتقاد دیگری كه متوجه دوركیم است، لازمه رابطه بین توتم و تابو یا مقدس و حریم‏های آن است. همان‏گونه كه ذكر شد، دوركیم معتقد است نظام مشترك و الزام‏آوری اعمال و اعتقادات مقدس را احاطه كرده است. دین اسلام به عنوان یكی از ادیان بزرگ جهانی با وجود اشتمال بر اعتقادات و احكام الزامی، دارای اعتقادات و احكام دیگر غیر الزامی نیز هست كه عمل به آن‏ها ضرورتا درخواست نشده است. مستحبات و مكروهات و مباحات و بعضی اعتقادات این‏چنین‏اند.
از دیگر اندیشمندان كه به مبحث مقدس و نامقدس پرداخته‏اند، می‏توان به مارسل موس، هوبرت، رودلف اوتو، روبلوم و میرچاالیاده اشاره كرد.
ب - مارسل موس: مارسل موس در انتقاد از دایی خود، دوركیم، به عدم جامعیت تعریف او اشاره می‏كند. او معتقد است تقدس نسبی است و بعد فرافرهنگی ندارد; به این معنا كه شامل ادیان غیرسامی نمی‏گردد. موس با توجه به تحقیقات مارسل گرایانه می‏گوید: در ادیان چینی، تمییز قطعی بین چیزها، جنبه‏های مقدس و نامقدس (دنیوی) كار بسیار مشكلی است. او همانند اسلافش، مفهوم «مانا» را، كه یك نیروی بی‏شكل و ماورای طبیعی بسیار گسترده است، ترجیح می‏دهد. با وجود این، او در تبیین و تكمیل عقاید دوركیم سهم داشته است و از مراسم قربانی به عنوان عملی یاد می‏كند كه از طریق وساطت‏یك قربانی، دنیای مقدس را با دنیای غیر مقدس مرتبط می‏سازد. (23)
ج - روبلوم: «خدمت‏شایان توجه روبلوم به دین‏پژوهی عرضه مفهوم «قدس‏» یا «قدسیت‏» به عنوان مفهوم كلیدی در دین بود كه حتی از مفهوم خدا هم فراتر می‏رود; زیرا به تصریح او، ممكن است دینی بدون مفهوم خدا وجود داشته باشد، ولی هیچ دینی بدون تمایز بین قدس و دنیوی وجود ندارد. تجربه دینی تجربه بی‏همتایی است كه مشخصه‏اش همانا حضور قدسیت است.» (24)
د - رودلف اتو (1917 -1923): وی بنیاد دین را تجربه قدسی یا اهورایی می‏داند. نگرش او به دین بر خلاف دوركیم، جامعه‏شناسانه نیست. همچنین نگاه او به دین بر خلاف تایلر و فریزر، عقلانی نمی‏باشد. اتو پایه دین را اساسا باورداشت‏ها و اندیشه‏ها نمی‏داند، بلكه معتقد است دین تجربه اعجاب‏انگیز در حضور یك نیروی الهی یا مقدس است. بنابراین، او نگرشی عاطفی به دین دارد. در حقیقت، اتو آنچه را كه مارت پیش از او به عنوان یك اندیشمند عاطفه‏گرا، مبنی بر احساس حضور یك قدرت یا نیروی شگفت‏انگیز و رمزآمیز نزد اقوام ابتدایی به آن رسیده بود، به عنوان «تجربه قدسی‏» معرفی نمود. مارت سرچشمه رفتار مذهبی را احساس حضور یك قدرت شگفت‏انگیز می‏دانست و نام آن را «مانا» می‏گذاشت. احساس اقوام ابتدایی در برابر چیزهایی كه «مانا» دارند، آمیزه‏ای از هراس، اعجاب و جاذبه است: (25)
اتو در كتاب مفهوم امر قدسی، این احساس وحشت در برابر مقدس را، كه با احترام و عظمت آمیخته است، ناشی از شدت عظمت قدرت می‏داند. جوهر دین از نگاه او، خشیت است; آمیزه‏بی‏همتایی از ترس و مجذوبیت در برابر لاهوت. (26) در تجربه قدسی، امر مقدس خود را همچون چیزی «به كلی دیگر» ظاهر می‏كند; چیزی كه اساسا با امور كیهانی متفاوت است و متدین خود را در برابر او یك مخلوق و به تعبیر حضرت ابراهیم‏علیه‏السلام، گرد و خاكستر می‏داند. (27)
ه- میرچا الیاده: «جدیدترین و نافذترین تدوین و تنسیق قدسیت - به عنوان جوهر یگانه و تحول‏ناپذیر همه تجربه‏های دینی - از آن میرچا الیاده است.» (28) وی در كتاب مقدس و نامقدس، مفهوم امر قدسی را، كه فقط اتو به تجربه دینی مخصوص خداوند تعبیر كرده بود، به نمادها و شعایر تمام فرهنگ‏ها، اعم از ابتدایی و ادیان جهانی، گسترش داد. او معتقد بود امر قدسی را می‏توان در مكان‏های مقدس همچون معابد تجربه كرد. «این حس و معنای قدسی بودن غالبا به درختان، سنگ‏ها، كوه‏ها و اشیای مشابه دیگر، كه به نظر می‏رسد قدرت اسرارآمیز در آن‏ها خانه دارد، نسبت داده می‏شود.» (29)

2- تعمیم تقدس یا قاعده «انتقال قداست‏»

احتمالا نزد بیش‏تر اقوام و ملت‏ها، امر مقدسی كه اصالتا از قداست‏برخوردار است، واحد می‏باشد و سایر امور مقدس به لحاظ ارتباط و پیوندی كه با آن امر مقدس دارند، بهره‏ای از تقدس به خود می‏گیرند و تقدس می‏یابند. مقدس‏های از نوع اول را «مقدس اصیل‏» و نوع دوم را «مقدس تبعی‏» می‏نامند. «در قبایل استرالیایی، كه مورد بحث دوركیم است، هر توتم شمار و نشان خویش را دارد. تقریبا در هر كلنی، اشیا، قطعات چوبی یا سنگ صاف و صیقلی كه تصویری از توتم بر آن‏ها نقش بسته باشد، وجود دارد و به همین جهت، این‏گونه اشیا مانند توتم، از شمار چیزهای مقدس‏اند. بدین‏سان، در جوامع استرالیایی، جهانی از چیزهای مقدس تشكیل می‏شود كه نخست گیاهان و حیوانات را، كه خودشان توتم‏اند، سپس همه اشیایی را كه تصویر توتم دارند، در برمی‏گیرد.» (30)
میرچاالیاده نیز از موضوع تعمیم تقدس با تعبیر تجلی مقدس یاد می‏كند: «می‏توان گفت كه تاریخ ادیان از ابتدایی‏ترین تا توسعه‏یافته‏ترین، از شمار بسیاری از مقدس همسری‏ها از تجلیات واقعیت‏های مقدس تشكیل یافته است، از مقدماتی‏ترین مقدس همسری - مثلا، تجلی مقدس در بعضی اشیای معمولی یك سنگ یا یك درخت - تا مقدس همسری عالی (كه برای یك مسیحی، حلول خدا در عیسی مسیح است) راه حل پیوند دیگری وجود ندارد. در هر مورد، با همان عمل رمزآمیز - تجلی چیزی از یك امر به كلی متفاوت، یك واقعیتی كه به جهان تعلق ندارد، در اشیایی كه بخش كامل دنیای «نامقدس‏» طبیعی هستند، رویاروی بوده‏ایم.» (31)
میرچاالیاده در جای دیگری، در همین مورد می‏گوید: «انسان با فطری پذیرفتن این حقیقت را، كه مقدس - مثلا - می‏تواند در سنگ یا درخت متجلی شود، دشوار می‏یابد، لیكن به زودی خواهیم دید آنچه پیچیده است احترام به سنگ یا آیین برای درخت - فی نفسه - نیست. درخت مقدس یا سنگ مقدس به عنوان سنگ یا درخت مورد پرستش واقع نشده‏اند. (32)
«تقدس مسری است; به این معنا كه یك شی‏ء مقدس می‏تواند به سبب مجاورت و نزدیكی با شی‏ء دیگر، آن را نیز مقدس كند.» (33)
دین اسلام نیز از این اصل پیروی می‏كند. تنها موجود مقدسی كه از اصالت‏برخوردار است و قداست آن تبعی نیست «الله‏» تبارك و تعالی می‏باشد و سایر چیزهایی كه نزد مردم مورد تقدس و احترام‏اند، هر یك به لحاظ نسبتی كه با خداوند دارند، مقدس شمرده می‏شوند. بنابراین، اگر به عنوان مثال، گفته می‏شود: «شیخ مقدس اردبیلی‏» یا گفته می‏شود: «مرحوم قمی مرد مقدسی است‏»، به دلیل انس و الفتی است كه با خداوند داشته‏اند.
قرآن مجید و احادیث پیامبران و ائمه‏علیهم‏السلام نیز به دلیل این‏كه كلام خداوند و انبیاعلیهم‏السلام و اولیای او بوده‏اند، تقدس دارند.
نسبیت در تقدس، در تمام مقدسات تبعی است; زمان و مكان و اشیایی كه مورد احترام‏اند ذاتا مقدس و محترم نبوده‏اند، بلكه به دلیل اشتمال آن‏ها بر وقایعی است كه به خداوند مربوط می‏شود. خانه خدا مقدس‏ترین مكان‏ها و عید مبعث از مقدس‏ترین ایام نزد مسلمان است، اما این تقدس به دلیل انتساب كعبه به خداوند و بعثت الهی پیامبر اكرم‏صلی الله علیه وآله است.
از این‏جا، به یك اصل اساسی می‏رسیم و آن این‏كه مقدسات دینی - دست‏كم در دین اسلام - قداست مطلق ندارند. شاید بر همین اساس است كه مسجد به عنوان یك مكان مقدس مورد احترام تمام مسلمانان است و تابوها و ممنوعیت‏هایی از ناحیه متدینان در مورد آن جاری می‏گردد. اما اگر همین مسجد به ضرورت شرعی، درها یا فرش‏هایش فروخته شود، در صورتی كه فهم عامه آن را بدون ارتباط با وضعیت قبلی ملاحظه كند، می‏تواند آن‏ها را برای منزل شخصی و یا خانه‏اش مورد استفاده قرار دهد، بدون آن‏كه ممنوعیت‏های قبلی مورد توجه قرار گیرد. در میان انسان‏ها، شخصی مقدس‏تر از پیامبر اكرم‏صلی الله علیه وآله وجود ندارد، اما خداوند درباره او می‏فرماید: «اگر محمد به دروغ بر ما سخنانی می‏بست، ما او را به قهر و انتقام می‏گرفتیم و رگ و تینش را قطع می‏كردیم‏» (الحاقه: 45)
با وجود این، اگر در جامعه، تقدس به افراد یا سازمان اجتماعی منتقل گردد، هاله‏ای از قداست، احترام و تكریم گرداگرد شخص مقدس را فرا می‏گیرد و در مواردی اجازه نزدیك شدن به حریم مقدس و نقد اندیشه و عمل او را از افراد جامعه سلب می‏كند. نقد اندیشه و عمل شخص مقدس، گذشتن از خط قرمز و شكستن حرمت و قداست او تلقی می‏گردد و واكنش‏ها مختلفی به همراه خواهد داشت; چرا كه اساسا فرد یا سازمان اجتماعی مقدس با عنصر قداست‏خویش، عنان تفكر و عقلانیت را از جامعه سلب می‏كند و پیروان نیز با اعتقاد به قداست او نه تنها خود اجازه ورود به حریم مقدس را ندارند، بلكه نقد دیگران را نیز به بهانه اهانت و حرمت‏شكنی به مقدسات توبیخ می‏نمایند.
به هر حال، اعتقاد به قداست اگر با عنصر فكر و عقلانیت همراه نباشد، می‏تواند تقلید كوركورانه از یك طرف و یا سودجویی فرد مقدس را از طرف دیگر، به همراه داشته باشد. «امور قدسی دارای حریم هستند و از هر گونه اهانت‏یا حتی ارزیابی فراتر می‏روند. بدین گونه، تقاضا برای مقدس شدن ناشی از پیدا كردن شان و مقامی والا كه از هرگونه داوری و خرده‏گیری فراتر می‏رود، افراد، اشیا و امور مقدس از همین جهت دارای احكامی هستند (مثل احكام مربوط به اولیای دین، معابد، معابر و مراكز دینی، متون مقدس و...) قدسی كردن امور یعنی فراتر بردن آن‏ها از فهم این جهانی و ارزیابی انسان.» (34)
فراتر بودن امور مقدس از اهانت و ارزیابی از نقطه نظر اجتماعی، در تمام جوامع كم و بیش یافت می‏شود، اما با مراجعه به متون دینی به خصوص دین اسلام، به دست می‏آید كه باید میان دو امر تفكیك قائل شد: 1-ارزیابی 2- اهانت.
اسلام به شدت بر تعقل، تدبر، تحدی تاكید می‏كند. در حالی‏كه با توهین‏كنندگان به پیامبر اسلام‏صلی الله علیه وآله، ائمه‏علیهم‏السلام و بطوركلی مقدسات دینی به شدت برخورد می‏كند. و آنچه موجب برآشفتگی مؤمنان و جریحه‏دار شدن احساسات آنان می‏شود، عمدتا همین اهانت‏به مقدسات است نه ارزیابی‏های منصفانه.

3- ملاك تشخیص مقدس از نامقدس

مقدسات در طیفی گسترده، از خداوند شروع می‏شود و به اشیا، زمان‏ها، مكان‏ها و اعمال ختم می‏گردد. سؤال این است كه ملاك و معیار تعیین امور مقدس از نامقدس چیست؟ شاید بتوان در پاسخ به این سؤال از دو ملاك بهره جست:
1- آنچه دوركیم در تعریف مقدس بیان داشته است: «مقدس چیزی است كه توسط یك سلسله احكام تحریم كننده حفظ و مجزا شده باشد و چیزی غیر مقدس است كه این احكام در مورد آن اعمال نمی‏شود و آن را از امر مقدس جدا نگه می‏دارد.» (35)
چنانچه فرد یا شی‏ء یا زمان و مكان با تابوها و ممنوعیت‏هایی همراه باشد، آن امر مقدس است. هر قدر این تابوها شدیدتر و گسترده‏تر باشد، آن امر از تقدس بیش‏تری نیز برخوردار خواهد بود. خانه خدا به یقین مقدس‏ترین مكان نزد مسلمانان است، این مكان در موسم حج‏بر تابوهای گسترده از مكان‏های دیگر امتیاز داده شده است. جنگ، كشتن حیوانات، نگاه در آینه، استعمال عطر، زناشویی و برخی اعمال دیگر در آن حرام است.
پیامبر اكرم‏صلی الله علیه وآله برای مسلمانان شخص مقدسی است. قداست ایشان به حدی است كه اهانت‏به او مجازات مرگ را به دنبال دارد. مسجد نیز از مكان‏های مقدس است و نجس كردن آن یك تابو است. ایام ماه رمضان، ایام مقدسی است كه با تابوهای متعددی احاطه شده است. و به همین صورت، سایر امور مقدس هر كدام به نحوی مشتمل بر تابو می‏باشد.
2- آنچه در اذهان مردم (نه با دقت فلسفی)، با امر مقدس اصیل پیوند داشته باشد و به دلیل همین پیوند، بهره‏ای از پاكی و طهارت را متجلی سازد، مقدس محسوب می‏شود. در منابع دینی، امر مقدس به طهارت و پاكی تعریف شده است: «التقدیس: التطهیر الالهی المذكور فی قوله تعالی «و یطهركم تطهیرا» دون التطهیر الذی هو ازالة النجاسة المحسوسة.» (36)
مقدس اصیل از هرگونه عیب و نقص مبرا است و دارای طهارت و نزاهت مطلق است، مقدسات تبعی به نسبت پیوندشان با مقدس اصیل و در نتیجه، به نسبت پاكی‏شان، مقدس شمرده می‏شوند، مقدس در این معنا، در مقابل نامقدس، پلید و ناپاك قرار دارد; چنان‏كه گاهی امر قدسی در مقابل امر عرفی قرار می‏گیرد. امر قدسی امری است كه رو به آسمان دارد و امر عرفی امری است عقلانی و از متن زندگی مادی برخاسته است و دل در گرو عرف دارد.
جدا نگه داشتن ناپاكی‏های ظاهری همچون نجاسات (خون، بول، مدفوع، سگ و خوك) از حیطه امور مقدس، احتمالا به دلیل طهارت معنوی و ظاهری امور مقدس است. بر این اساس، اگر بخواهیم از حیطه امور مقدس احتمالا به دلیل طهارت معنوی و ظاهری امور مقدس است. بر این اساس، اگر بخواهیم از مقدس تعریفی ماهوی ارائه دهیم (نه تعریف به ویژگی‏ها، آن‏چنان كه دوركیم انجام داده است) باید بگوییم مقدس آن‏چیزی است كه از منظر مردم، در باطن و ظاهر خود، از هرگونه ناپاكی، عیب و نقص به دور می‏باشد.
كلمه Holy (قدس، مقدس) نیز به همین معناست. میرچاالیاده این كلمه را به معنای كامل بودن، كمال، درستی و خوشی دانسته كه نقطه مقابل آن، Unholy یعنی شكسته، بسته، ناقص و ناخوش است. احتمالا كلمه Sacrednes (بر كنار بودن از آنچه عادی و معمولی است) در مقابل Profame (حرم، مكان مقدس) و Sacred (مقدس، قدسی) نیز به معنای چیزی می‏باشد كه مخصوصا برای كاربرد مقدسانه یا دینی كنار گذارده شده است. (37) Sacred در این معنا، با معیار اول تناسب بیش‏تری دارد.

فرایند قدسی شدن و عرفی شدن در جامعه یا قلمرو مقدس و نامقدس

جوامع گوناگون از لحاظ گرایش به چیزهای مقدس یا قداست‏زدایی از آن‏ها در طیف مقدس‏گرایی - عرفی‏گرایی قرار دارند. جوامع غربی پس از عصر نوزایی با تمام تلاش، سعی كردند مظاهر تقدس را كه به واسطه تسلط كلیسا به وجود آمده بود، حتی مسائل نجومی را نیز كه در این زمره قرار گرفته بود - هیئت‏بطلیموسی - از صحنه زندگی خارج بسازند. اكنون در غرب، خدا، پیامبر، كلیسا و متولیان مسائل دینی حریمی ندارند و برای آن‏ها چیزی به نام «تابو» جز در مواردی محدود، ملاحظه نمی‏شود، بلكه تمامی این امور از تندبادهای انتقاد، كه گاهی جنبه توهین‏آمیز به خود می‏گیرد، در امان نمی‏ماند.
میرچاالیاده در كتاب فرهنگ و دین، وضعیت دین‏داری در غرب را این‏گونه توصیف می‏كند: «عمل دینی، امروزه دیگر در مورد امور دینی چندان مؤثر و مربوط تلقی نمی‏گردد... دین‏داری دیگر تكلیفی بر عهده اعضای جامعه نیست و به صورت امری دل‏خواهانه درآمده است، اعمالی همچون رفتن به كلیسا، تعمید یا مراسم دینی، ازدواج یا كفن و دفن می‏توانند انگیزه‏های گوناگون و دریافت‏های فرهنگ متفاوت و معانی كاملا مختلفی داشته باشند. ولی به رغم این ملاحظات، حضور یافتن در كلیسا، دعای هنگام غذا، نیایش‏های جمعی، زیارت‏ها و نذر و قربانی، روزه‏داری، آیین‏های توبه، جشن‏های دینی، برگزاری مراسم ازدواج در كلیسا، همه و همه از نظر دفعات وقوع و هم از نظر عمق باور تقدسشان كاستی گرفته‏اند.» (38)
به عكس، در جوامع شرقی، مظاهر تقدس بیش‏تر به چشم می‏خورد. با این وجود، هر كدام از متولیان مقدس‏گرایی و عرفی‏گرایی در جامعه خود، به حدود خویش پای‏بند نیستند و سعی می‏كنند صحنه اجتماع را به نفع خود تصاحب كنند. فرایند قدسی شدن سعی دارد قداست را به درون سیاست، هنر، فرهنگ و نهادها تزریق نماید. در مقابل، فرایند عرفی شدن تلاش می‏كند از سیاست، قانون و ارزش‏ها قداست‏زدایی كند و جامعه را از اجتماعی دینی به سوی جامعه‏ای غیر دینی (سكولار) هدایت كند. قدسی‏گرایی سعی می‏كند در قلمرو مربوط به نظام حقوقی، تكلیف و در قلمرو اخلاق، ارزش‏های دینی و در قلمرو آموزش، سنت و به طور كلی، مظاهر دینی را حاكم كند، در حالی‏كه عرفی‏گرایی در تلاش است در همین قلمروها، حق و مشاركت و مدنیت را اقرار داده، تخصص و اجتماعی كردن را حاكم سازد. به عنوان مثال، برنامه‏های دینی در متون آموزشی و تفریحی دانش‏آموزان به شدت گنجانده می‏شود. فرایند قدسی شدن حتی گاه تا سر حد دینی كردن فن‏آوری و علوم اجتماعی به پیش می‏رود. «تقدس مسری است... تقدس محدوده‏ای نمی‏شناسد; به این معنا كه در هر محدوده‏ای كه جریان قدسی كردن آغاز شود، می‏خواهد تا انتهای مسیر را بپیماید... كسانی‏كه در پی دینی كردن امور، اعم از جامعه، انسان، هنر، معرفت، شهر، آموزش و حكومت هستند، در واقع، می‏خواهند اموری را كه در چند قرن اخیر عرفی شده‏اند، مجددا قدسی سازند.» (39)
روحانیت مقدس، نظام یا حكومت مقدس، ارزش‏های مقدس، نهاد مقدس و دفاع مقدس علایمی از پیش‏روی تقدس در جامعه است. در مقابل، نقدهای تند و درافتادن با شخصیت‏هایی كه نوعی قداست و حرمت‏برای آن‏ها در نگرش مردم ملاحظه می‏شود، ارزیابی اندیشه و عمل ائمه و اولیاءالله در واقع، تلاشی برای پیش بردن محدوده عرفی شدن جامعه است كه در این رهگذر از ابزارهایی همچون مردم‏سالاری، جامعه مدنی (در بعضی معانی)، خردورزی (در بعضی معانی) و مانند آن نیز استفاده می‏شود. هر چند مدعیان ضرورت عرفی شدن جامعه از قدرت موجود تقدس‏زدایی می‏كنند، اما به عرفی‏گرایی و شعایر و اندیشه‏های مربوط به آن، گاهی چندان قداست می‏بخشند كه از مظاهر تقدس دینی نیز فراتر می‏رود.
تقابل بین قدسی‏گرایی و عرفی‏گرایی را در مقولاتی همچون سنت و تجدد، انسان‏مداری و خدامحوری، چپ و راست، مردم‏سالاری و شایسته‏سالاری، استبداد و آزادی، مدیریت فقهی و مدیریت علمی، حكومت اسلامی و حكومت لائیك، غرب‏گرایی و اسلام‏گرایی، جامعه مدنی و جامعه ولایی می‏توان به خوبی بازشناخت. (40)
آنچه در مورد تقابل عرفی‏گرایی و قدسی‏گرایی گفته شد، پدیده‏ای دور از انتظار نیست; زیرا اساسا یكی از كاركردهای دین تقدس بخشیدن به امور و در مقابل، یكی از كاركردهای دنیاگرایی، قداست‏زدایی از آن‏هاست. ادی (1964) در بیان كاركردهای بهنجار و نابهنجار دین دو مورد از كاركردهای دین را تقدس بخشی معرفی می‏كند. (41) همچنان‏كه شاینیر (1966) پنجمین معنا از معانی شش‏گانه برای دنیاگرایی را سلب تقدس از جهان می‏داند. (42)

5- امور مقدس

امور مقدس متعدد است; همچون مكان مقدس، زمان مقدس، اشیای مقدس و اعمال مقدس. درباره امور مقدس میرچاالیاده در كتاب مقدس و نامقدس می‏نویسد: «برای انسان مذهبی، طبیعت هرگز فقط طبیعی نیست، طبیعت همیشه دارای ارزش مذهبی است. درك این مطلب ساده است; چون كیهان آفرینش خدا است، از دست‏های خدایان بیرون می‏آید. جهان اشباع شده از تقدس است، جهان به گونه‏ای آشكار شده كه انسان مذهبی چون به آن بیندیشد، كیفیات بسیاری از تقدس را در آن می‏یابد.» (43) «انسان هرگز نمی‏تواند جهان را به تمام وجوه آن از تقدس خارج كند.» در ذیل به تبیین برخی از امور مقدس می‏پردازیم: (44)

الف - مكان مقدس

یكی از ویژگی‏های برجسته ادیان مشهو تاریخی، مشخص كردن مناطق و ساختارهای دینی توسط حد و مرزهای طبیعی، آیینی و روانی از مكان‏های عادی است. «از لحاظ كیفی، پاره‏ای از بخش‏های مكان از بخش‏های دیگر متفاوت است. خداوند به موسی می‏گوید: «به این‏جا نزدیك نشو. كفش‏هایت را از پاهایت‏بیرون‏آور; چون مكانی كه تو در آن ایستاده‏ای زمینی مقدس است.» (54)
صحن‏ها، حرم‏ها، كلیساها، مسجدها، كنیسه‏ها، مشاهد مشرفه، امام‏زاده‏ها، حسینیه‏ها و معابد، همه اماكنی هستند كه بر اساس معیارهای مذكور از اماكن عادی جدا می‏شوند و احكام خاص خود را دارند. میرچا الیاده در كتاب دائرة‏المعارف دین خود، كاركرد مشخصی را برای مكان‏های مقدس ذكر می‏كند; از جمله آن‏كه (1) ابزاری برای ارتباط با خدا هستند; (2) تجلی‏گاه قدرت خداوند هستند. (64)
كسانی كه وارد این اماكن می‏شوند مراسم و اعمال ویژه‏ای همچون عبادت، مناجات و اعتكاف انجام می‏دهند و در واقع، همین اعمال همراه با تجربه قدسی مربوط به آن‏هاست كه به این مكان‏ها ویژگی خاص می‏بخشد. اشیایی كه به این اماكن تعبیه می‏شود به لحاظ تعلق آن‏ها به مكان مقدس، تقدس می‏یابد و قاعده سرایت‏شامل حال آن‏ها می‏گردد.
درجات متفاوت تقدس به لحاظ وسعت احكام متعلق به آن‏ها (معیار اول) و یا به لحاظ تعلق شدیدتر آن‏ها به مقدس اصیل (معیار دوم) می‏باشد. كعبه در مكه برای مسلمانان و معبد یهودیان در اورشلیم برای یهودیان و بیت المقدس برای مسیحیان مقدس‏ترین اماكن به حساب می‏آیند. نزد مسلمانان، مسجد الحرام، مساجد، مشاهد مشرفه و امام‏زادگان از شرافت ویژه‏ای برخوردار است و در میان مساجد، بهتر از همه مسجدها، مسجد الحرام و پس از آن مسجد پیامبرصلی الله علیه وآله و سپس مسجد كوفه و بعد از آن مسجد بیت المقدس و آن‏گاه مسجد جامع هر شهر، مسجد محله و مسجد بازار است.
همین قاعده در مورد كلیساهای پروتستان با اندكی تخفیف مراعات می‏گردد، هر چند كانون توجه و تقدس آن‏ها انجیل است.
اماكن مقدس در آسیای جنوب شرقی معمولا بتكده‏هایی هستند كه در آن یادگارهای مقدس و تمثال‏های متبرك بودا نگه‏داری می‏شود زائران آن‏ها با بیرون آوردن كفش از پا و - اگر بخوانید - طواف مناره و تقدیم گل و گیاه و تعظیم و كرنش، ادای احترام می‏كنند. (47)
مساجد، كه تقدس آن‏ها به دلیل تعلق آن به خداوند و حاكمیت روح الهی (تجربه دینی) بر آن است، باید با وضو و طهارت به آن‏ها وارد شد. بنابراین، زن‏ها در ایامی كه بنابر احكام دینی نمی‏توانند با طهارت باشند، از آمدن به مساجد منع شده‏اند.
مشاهد مشرفه و امام‏زاده‏ها بیش‏تر به لحاظ قبور مطهر ائمه‏علیهم‏السلام و فرزندان آن‏هاعلیهم‏السلام مقدس می‏باشند و همچون مساجد دارای تابوهای ویژه‏ای هستند، با این تفاوت كه مسجد بیش‏تر جنبه عبادت دارد و حرم ائمه‏علیهم‏السلام و امام‏زادگان‏علیهم‏السلام جنبه زیارت و واسطه قراردادن آن‏ها برای رفع حاجات. مساجد، معابد، قبور اولیای دین، حسینیه‏ها، بتكده‏ها، قدم‏گاه‏ها و سایر مكان‏های مقدس هر چند هر كدام ویژگی و كاركرد خاص خود را دارند، اما در این نكته مشترك‏اند كه همگی آن‏ها تجلی‏گاه قدس خدا یا خدایان هستند و از طریق تجلی الوهیت مقدس، تقدس جدید می‏یابند. «همه پرستش‏گاه‏ها از طریق تجلی الوهیت، مقدس و متبرك می‏شوند، اما این ملاحظه را نباید فقط منحصر و محدود به معابد دانست، بلكه می‏باید به اقامت‏گاه زهاد عزلت‏گزین یا قدیسین و اولیا و به طور كلی، هر مسكن و ماوای آدمی نیز تعمیم داد. بنابر افسانه مرابط، كه در پایان قرن ششم، EleHemel را بنیان نهاد، در راه كنار چشمه‏ای رحل اقامت افكند و عصایش را در زمین فرو كرد. فردای آن شب خواست عصا را بردارد كه دید عصا در خاك ریشه دوانده و سبز شده است. در این كار مشیت الهی دید و اقامتگاهش را در همان محل پی نهاد. از سوی دیگر، جاهایی كه قدیسین زیسته و عبادت كرده‏اند و یا مدفون شده‏اند مقدس و متبرك به شمار می‏روند و به این اعتبار با دیوار و حصار و یا سنگ چین از فضای دنیوی هم مرز جدا می‏شوند.» (48)
اماكن مقدس از یك نظر دیگر نیز قابل تقسیم‏اند:
اماكنی كه ریشه در مستندات دینی دارند و با اسناد تاریخی قابل اثبات‏اند. برای نمونه، به دو مكان مقدس نزد مسلمانان اشاره می‏شود:
بیت المقدس: بیت المقدس یكی از مكان‏های مقدس محسوب می‏گردد. در روایات، بیان‏هایی در ارتباط با قداست این مكان شریف آمده است:
الف. عن امیر المؤمنین‏علیه‏السلام: «اربعة من قصور الجنه فی الدنیا: المسجد الحرام و معبد الرسول و مسجد بیت المقدس و مسجد الكوفه.» (49)
ب. عن ابن عباس: «ان الارض المقدسة هی الفلسطین و انما قدسها الله لان یعقوب ولد بها و كانت مسكن ابیه، اسحاق و یوسف. بنا بیت المقدس علی یدی داود و سلیمان.» (50)
بیت المقدس به سبب سه ویژگی، از قداست‏برخوردار است:
1- ظهور ادیان ابراهیمی از آن‏جا;
2- وجود قبور پیامبران الهی‏علیهم‏السلام در آن مكان;
3- آغاز معراج پیامبرصلی الله علیه وآله از آن مكان شریف.
وادی طوی: «انك بالوادی المقدس طوی‏» (طه: 12) «طوی‏» اسم جلگه‏ای است كه در دامنه كوه طور قرار داد و همان‏جایی است كه خدای سبحان آن را وادی مقدس نامیده و این نام و این توصیف نشان می‏دهد كه چرا به حضرت موسی‏علیه‏السلام دستور داده شد كفشش را درآورد. این نشان دهنده احترام آن سرزمین بوده تا با كفش بدان وارد نشود. اگر كندن كفش را متفرع بر «انی اناربك‏» كرده، دلیل بر این است كه تقدیس و احترام وادی به دلیل این بوده كه خطیره قرب به خدا و محل حضور و مناجات به درگاه او است. پس برگشت معنا به مثل این‏گونه می‏شود كه بگوییم: «به موسی ندا شد: این منم پروردگارت و اینك تو در محضر منی وادی طوی به همین دلیل تقدیس یافته است. پس شرط ادب به جای‏آر و كفشت را درآور. (51)
2- اماكنی كه بر اساس افسانه‏ها و اساطیر نزد برخی مردم اعتبار یافته‏اند و بیش‏تر به خرافه نزدیك‏اند. این‏گونه اماكن هر چند مستند تاریخی، كه دلالت‏بر پیوند آن‏ها با مقدس اصیل داشته باشد، ندارند، اما در ذهن برخی مردم تقدس یافته‏اند.
در این مورد، می‏توان به مكان‏ها، سنگ‏ها و درخت‏هایی اشاره كرد كه برخی مردم به گونه‏ای آن‏ها را به اولیای دین، حوادث افسانه‏ای و اساطیر مربوط می‏سازند و بدین دلیل به آن‏ها دخیل می‏بندند یا نذر و قربانی می‏كنند تا مناجاتشان برآورده گردد. به عنوان نمونه، در قطعه دوم بخش خرقان ساوه كوهی است معروف به كوه اینجی قراء. در قله این كوه، چند قطعه سنگی به وسیله اشخاص روی هم چیده شده است. اهالی اینجی قراء سنگ‏های قله آن كوه را نظر كرده می‏خوانند. آنان برای قضای حوائج و بهبودی امراض و بازشدن بخت دختران در كنار چشمه این كوه گوسفندی را قربانی می‏كنند و گهواره‏ای به سنگ‏های كوه می‏بندند تا حوایج آن‏ها برآورده شود. وقتی اهالی افتادن و خیزان به دامنه كوه می‏رسند، سنگ‏های نظر كرده را طواف و غرق در بوسه می‏كنند و حوایج‏خود را طلب می‏كنند.
یكی دیگر از نظركرده‏ها درخت‏خودرویی است معروف به درخت چالی كه اغلب مردم با بستن نخ و پارچه به شاخه‏های آن و تقدیم نذورات و قربانی‏ها مراد خود را از آن می‏طلبد.
درخت‏بی بی شهربانو در كوه‏های ری جنب مقبره موسوم به بی بی شهربانو نمونه دیگری از این موارد است.
بعضی از جاها و چیزها را نیز به سبب تشبیهات واهی و تصورات بی اساس مكان و شی‏ء مقدس می‏دانند و آن‏ها را زیارت می‏كنند حتی درباره بعضی جاها، خواب‏هایی نیز نقل می‏كنند كه بعضا موجب سوء استفاده جمعی از افراد پست فطرت و لاابالی شده است. (52)

ب - زمان مقدس

زمان در اعتقادات دینی از اهمیت ویژه‏ای برخوردار است و در یك تقسیم، به مقدس و نامقدس تقسیم می‏گردد. زمان‏های مقدس نزد مسلمانان از احترام و تكریم برخوردارند و ویژگی آن‏ها به این است كه در هر هفته یا هر ماه یا هر سال تكرار می‏شوند. روز جمعه، روز بعثت پیامبر اكرم‏صلی الله علیه وآله، ایام ولادت ائمه اطهارعلیهم‏السلام اعیادی همچون عید قربان و عید فطر و غدیر، ایام ماه رمضان، ایام اعتكاف و ایام برگزاری مراسم حج از جمله این زمان‏هاست.
تقسیم دیگری كه در ارتباط با زمان، از نظر دین‏داران و همچنین متون دینی می‏توان به آن اشاره كرد، تقسیم زمان به زمان مبارك یا سعد و زمان سوم یا نحس می‏باشد. زمان مبارك، همان زمان مقدس است، اما زمان نحس چیزی فراتر از نامقدس است و با نگرش منفی به آن نگریسته می‏شود; همچون قضاوتی كه عوام مردم درباره عدد13 دارند. زمان نحس زمانی است كه در آن زمان به غیر از شر و بدی رخ ندهد و زمان مبارك زمانی است كه در آن جز خیر و بركت نباشد. (53)
قدر مسلم این است كه زمان همچون مكان - فی نفسه - از قداست ذاتی برخوردار نیست، بلكه قداست آن به لحاظ تعلقی است كه زمان نخستین (یعنی همان زمانی كه تكرار آن را با مراسم و آیین‏ها در هفته‏ها و ماه‏ها و سال‏های بعد گرامی می‏دارند) با مقدس اصیل دارد، همان‏گونه نحس بودن ایام نیز به لحاظ حوادثی است كه با آن زمان مربوط می‏باشد. (54)
در متون دینی از جمله قرآن و روایات، از هر دو مورد سخن به میان آمده است: در آیه شریفه «انا ارسلنا علیهم ریحا صرصرا فی یوم نحس مستمر» (فصلت:16)، خداوند از حادثه‏ای در این روز خبر می‏دهد كه باد به عنوان عذاب، فت‏شبانه روز بر قوم عاد وزید. نحس ایام هفته كه در روایات آمده است، احتمالا همین وجه را دربردارد. علامه طباطبائی‏رحمه الله از روایاتی نام می‏برد كه در آن‏ها بعضی ایام هفته از جمله چهارشنبه هر هفته و چهارشنبه آخر ماه و هفت روز از هر ماه عربی و دو روز از ماه رومی نحس شمرده شده است كه البته نامقدس نیز هستند. نحس این ایام در روایات با رحلت رسول خداصلی الله علیه وآله و شهادت سیدالشهداءعلیه‏السلام و انداختن حضرت ابراهیم‏علیه‏السلام در آتش و نزول عذاب بر برخی امت‏ها تعلیل شده است.
در مقابل، آیات و روایاتی نیز بر احترام، بركت و قداست‏بعضی ایام دلالت می‏كند; از جمله آیه شریفه: «انا انزلناه فی لیلة مباركة‏» (دخان: 2) كه بیانگر نزول تاریخی قرآن مجید در شب قدر است. بعضی روایات نیز دلالت‏بر قداست‏بعضی ایام هفته دلالت دارد. مرحوم علامه قداست و تبرك این ایام را به حوادثی می‏داند كه از نظر دین بسیار مهم و عظیم است. مانند ولادت رسول خداصلی الله علیه وآله و بعثت آن حضرت، نرم شدن آهن در دست‏حضرت داودعلیه‏السلام (در روز سه شنبه)، سفر رفتن رسول خداصلی الله علیه وآله (در روز جمعه) را از مناسبت‏های این ایام ذكر كرده است. (55)
آنچه تاكنون ذكر شد، فقط بیانگر این نكته بود كه بعضی زمان‏ها به دلیل ارتباط با حادثه‏ای كه با ساحت قدس ربوبی انتساب دارد، مقدس‏اند. ولی سؤالی كه پاسخ به آن اهمیت دارد این است كه تكرار هر ساله، بلكه در مواردی تكرار هفتگی این ایام همراه با برگزاری مراسم و آیین‏های خاص به دلیل چیست؟ دین‏داران در این ایام با انجام مراسم و آیین‏های گوناگون چه چیزی را می‏یابند؟
صرف نظر از ویژگی‏های منحصر به فردی كه هر یك از این قطعات زمانی دارد، همگی در یك نكته مشترك‏اند و آن بازیابی همان قداست نخستین حادثه و تجربه قدسیت آن است. دین‏داران با برگزاری مراسم و آیین‏ها، قدسیت آن حادثه مقدس را هر ساله تجربه می‏كنند.
میرچاالیاده در این باره در كتاب مقدس و نامقدس می‏نویسد: «برای انسان مذهبی زمان نیز همچون مكان، نه همانند است و نه مداوم. یك اختلاف اساسی میان این دو كمیت (زمان مقدس و زمان نامقدس) به خاطر می‏رسد: هر زمان مقدس بر گرداندنی است; بدین معنا كه احتمالا زمان افسانه‏ای نخستین است كه زمان حال شده. هر جشن و مراسم مذهبی، هر زمان آیینی نمایش دوباره واقعیت‏بخشیدن حادثه‏ای مقدس را كه در گذشته‏ای افسانه‏ای، «در آغاز» جایگزین شده ارائه می‏دهد. از این‏رو، زمان مقدس به طور نامحدود، باز یافتنی و به طور نامحدود، تكرار شدنی است. همراه با هر جشن و مراسم دوره‏ای، شركت كنندگان همان زمان مقدس را می‏یابند; همان زمانی كه در جشن و مراسم سال پیش متجلی شده بود. به عبارت دیگر، شركت كنندگان در جشن و مراسم، همدیگر را در ظهور نخستین زمان مقدس چنان‏كه در ازل ظاهر شده، دیدار می‏كنند» (56) میرچاالیاده شبیه همین نكته را ضمن اشاره به هم‏بستگی بین زمان‏های قدس در كتاب دیگرش، رساله در تاریخ ادیان بازگو می‏كند: «زمان‏ها نه تنها ناهمگن هستند; بعضی دنیوی و بعضی قدسی هستند، بلكه‏زمان‏های قدسی هم‏بسته و تكرار آن‏ها در هر سال نشان می‏دهد كه با زمان مناسب و شعایر دینی قبل و بعد آن سال هم‏بستگی دارند.» (57)
بنابراین، می‏توان گفت: مراسم و آیینی كه در شب قدر برگزار می‏شود بازیافت همان شب مقدس است كه در قرآن در آن نازل شده و به دلیل بازیافتن همان قداست و به میمنت و مباركی آن، دعا و مناجات برگزار می‏شود و تكرار روز بعثت پیامبرصلی الله علیه وآله و ایام ولادت ائمه‏علیهم‏السلام تكرار همان حادثه میمونی است كه در بعثت پیامبر و تولد امامان‏علیهم‏السلام تحقق یافته است. دین‏داران با بزرگداشت ایام مقدس، با یكدیگر به ملاقات همان حادثه‏ای می‏روند كه در نخستین زمان اتفاق افتاده است كه البته به طور ناخودآگاه (كاركرد پنهان) نتیجه آن دوام و قوام دین و نهادهای مربوط به آن خواهد بود.
احتمالا سر این‏كه قرآن مجید مؤمنان را به یادآوری ایام الله (فذكر هم بایام الله) (ابراهیم: 5)، یعنی همان زمان‏های مقدس و مبارك دعوت می‏كند این است كه مؤمنان با یادآوری و در نتیجه، تكرار حادثه نخستین و بازیافتن قداست آن، نه تنها به قرب خداوند و تجربه سیاحت قدس ربوبی می‏رسند، بلكه به طور غیر مستقیم، به دوام و قوام دین نیز كمك كرده‏اند.

ج - اشیای مقدس

اشیای مقدس، به ویژه در ادیان غیر توحیدی، فراوان است و دامنه گسترده‏ای دارد، به گونه‏ای كه حتی آب و سنگ و مانند آن را هم شامل می‏شود:
خورشید: مناظره حضرت ابراهیم‏علیه‏السلام با خورشیدپرستان گویای تقدس خورشید است و بنابر نظریه تایلر، منشا دین، با پرستش خورشید آغاز شده است. «مذهب مصریان بیش از هر مذهب دیگر، تحت‏سلطه پرستش خورشید بوده است.» (58)
ماه: «باروری جانوران چنان‏كه حاصل‏خیزی گیاهان تابع ماه است... دوره عادت ماهانه بی‏گمان به مردم پسندی این باور كه ماه نخستین شوی زنان است، یاری داده است; حیض را دلیل مناسبات جنس زنان و دختران جوان با ماه می‏دانند.» (59)
آب: اعتقادات بسیاری از كیش‏ها و آیین‏هایی كه در طول تاریخ گرداگرد چشمه سارها، رودها و نهرها تمركز یافته‏اند، با چندگانگی گرایش‏های مذهبی آب تطبیق می‏كند. رواج این كیش‏ها در وهله نخست، مرهون ارزش مقدس یعنی همان عنصر جهان‏آفرینی است كه آب داراست. آب چشمه جوشان و مخزن كل وجود است: «وجعلنا من الماء كل شی‏ء حی‏» (انبیاء: 30)
غسل تعمید مسیحیان، شست و شوی در رودخانه گنگ برای بوداییان و آب زمزم برای مسلمانان از مظاهر تقدس آب است.
اشیای متعلق به مساجد، معابد و بتكده‏ها: اشیایی كه در درون این اماكن عبادت می‏شود به لحاظ تعلق آن‏ها به مكان مقدس، تقدس می‏یابد و قاعده تعمیم تقدس شامل آن‏ها می‏گردد; اشیایی همچون منبر، مهر نماز، پرده كعبه، سجاده، آب غسل تعمید، آب وضوی اولیای دین، وسایل و لباس‏های متعلق به اولیای دین كه در مشاهد مشرفه و موزه‏ها نگه‏داری می‏شود، سنگ و در و ساز و نقاره وسایل خدام (كه برای نظم بخشیدن به ایاب و زهاب زایران از آن استفاده می‏كنند) در مشاهد مشرفه از جمله اشیای مقدس است.
نوشته‏های مقدس: نوشته‏های مقدس، به خصوص در ادیان بزرگ و ادیان توحیدی، از بیش‏ترین تقدس برخوردار است و شامل آثار مكتوب انبیا، زهاد، مقدسان و اوصیای آن‏ها می‏شود. انجیل و تورات به عنوان كتب مقدس مسیحیان و یهودیان، قرآن، كتاب مقدس مسلمانان و اوستا، كتاب مقدس زرتشتیان محسوب می‏شود.
پس از كتاب‏هایی كه توسط پایه‏گذاران ادیان به عنوان مهم‏ترین كتاب‏های مقدس مطرح می‏گردد، نوبت‏به كتاب‏هایی می‏رسد كه عنوان تفسیر و شرح بر كتب مقدس را داراست این كتاب‏ها معمولا توسط نزدیك‏ترین یاران و اوصیای انبیاعلیهم‏السلام تدوین می‏شود و سه وظیفه اصلی به عهده دارد:
1- شرح و تفسیر كتب مقدس اصلی;
2- تعیین وظیفه مردم در ارتباط با شرایط زمانی و مكانی;
3- تشویق و ترغیب مردم به دین‏داری.
در دین اسلام، پس از قرآن، مهم‏ترین كتاب‏های مقدس عبارت‏اند از: نهج البلاغه و صحیفه سجادیه كه مستقیما منسوب به جانشینان پیامبرصلی الله علیه وآله می‏باشند و در مرحله سوم به كتاب‏هایی می‏رسیم كه راویان و ناقلان، بیانات و كلمات آن‏ها را تحت عنوان حدیث و روایت و ادعیه جمع آوری كرده‏اند. عمدتا همین روایات است كه منبع و ماخذ كسانی قرار می‏گیرد كه به عنوان متولیان دین (روحانیان) چهارمین دسته از كتاب‏ها را كه در راستای تبلیغ و حفظ دین عمل می‏كنند، تدوین می‏نمایند. كتب تفسیری مفسران قرآن، رساله‏های عملیه، شرح و تفسیر دعاها، تبیین موضوعات اخلاقی، اجتماعی و سیاسی، كتاب‏های تاریخی، شرح و بسط ثواب و كتاب اعمال و بالاخره كتاب‏هایی كه در پاسخ شبهات نوشته می‏شود از این قبیل می‏باشد.

د - اعمال مقدس

مناسك و شعایر از جمله امور مقدس هستند. مناسك حج، نماز، مراسم جشن و شادمانی و مدیحه‏سرایی و سرودخوانی و خطبه‏خوانی در ایام ولادت معصومان‏علیهم‏السلام و مراسم عزاداری آنان همچون زنجیرزنی، سینه‏زنی، روضه‏خوانی و مناجات‏ها، بوسیدن قبور ائمه‏علیهم‏السلام و زیارت‏گاه‏های آن‏ها، تقدیم هدایا به زیارتگاه‏ها و مشاهد مشرفه، قربانی كردن، عقیقه كردن، احرام بستن، سعی بین صفا و مروه، غسل و مانند آن همگی از جمله اعمالی هستند كه نزد مسلمانان از احترام و قداست‏خاصی برخوردارند.
از جمله ویژگی‏های این اعمال وجود عنصر نظم و هماهنگی در آن‏هاست، وقتی این عنصر با حضور مؤمنانه پیروان همراه گردد، به زیباترین وجه قداست‏حادثه نخستین و قدوسیت آن در تكرار هر مراسم و آیین تجربه می‏گردد.
ویژگی دیگر اعمال مقدس خاصیت نمادین آنهاست و احتمالا همین ویژگی نمادین است كه تجربه قدسی را برای مؤمنان دل‏پذیر و خوشایند می‏گرداند. مراسم حج مسلمانان، به ویژه سعی بین صفا و مروه، رجم و ركوع و سجود در نماد گویای این حقیقت است.
نقش روحانیان به عنوان افراد مهم‏ترین سازمان دینی در ارتباط با تقدیس مكان‏ها، زمان‏ها و انتظام بخشیدن به مراسم و آیین كه با جعل دستوراتی تحت عنوان وجوب و حرمت و صحت و بطلان، مؤمنان را به دقت وسواس‏آمیز به اجرای مراسم وا می‏دارند، قابل توجه و بررسی است.

نتیجه‏گیری

هر چند تفكیك امور به امور مقدس و نامقدس مهم است، اما آنچه احتمالا از اهمیت‏بیش‏تری برخوردار می‏باشد تجربه قدسی است كه مؤمنان با حضور مكرر در مكان‏ها و زمان‏های مقدس باز می‏یابند. نگرش به دین از این دیدگاه نگرش به ذات دین است، در حالی‏كه تفكیك امور به مقدس و نا مقدس توجه به یكی از ویژگی‏های دین می‏باشد. در نگرش دوم، (تجربه قدسی) دین و دین‏شناسی موضوع خود را، كه همان ماورای طبیعت است، از دست نخواهد داد و همچنین حضور باشكوه مؤمنان در مكان‏ها و زمان‏های مقدس و اجرای مراسم و آیین توجیه‏پذیرتر خواهد بود.

پی‏نوشت‏ها:

1- ارائه تعریفی دقیق، جامع و مانع از «دین‏» به تجربه دو قرن گذشته ناممكن به نظر می‏رسد. تنوع و تكثر ادیان از قورباغه‏پرستی تا خداپرستی ادیان توحیدی عامل عمده در این‏باره است. هر چند اندیشمندان متعددی تلاش كرده‏اند این ناممكن را ممكن سازند، اما كم‏تر موفق بوده‏اند، آن‏چنان كه گیدتر پس از ملاحظه این دشواری‏ها می‏گوید: «برای احتراز از افتادن در دام تفكر یك سویه فرهنگی درباره این، شاید بهتر باشد بحث را با گفتن این مطلب آغاز كنیم كه دین چه نیست [و] دین چه هست؟ آنتونی گیدنز، جامعه‏شناسی، نشر نی، ص 485
2-3- در غرب بیش‏تر مردم دین را با مسیحیت‏یكی می‏دانند. (همان، ص 485)
4- هملتون، جامعه‏شناسی دین، ص 42
5 -6- فروید، توتم و تابو، ترجمه باقر ایرج پور، ص‏37
7- فروید: «قبایل استرالیایی به گروه‏های كوچك‏تری تقسیم می‏شوند كه بدان «كلان‏» می‏گویند و اسم هر كدام از این كلان‏ها همان اسم توتم آن‏هاست. توتم چیست؟ توتم به طور كلی، حیوانی است‏خوردنی، بی‏آزار یا خطرناك و وحشت‏آور توتم به ندرت گیان یا نیروی طبیعی است (باران، آب) كه به همه گروه رابطه ویژه‏ی دارد و توتم در وهله نخست، جد گروه و در وهله دوم، فرشته حامی و نگهبان است.» (فروید، پیشین، ص‏19)
8- آنتونی گیدنز، پیشین، ص‏493
9- Sacrec.
10- Profane.
11-«صورابتدایی‏حیات‏دینی‏»به نقل‏از:ریمون آرون،مراحل اساسی، ص 394
12- همان، ص 398
13- ژان پل ویلم، جامعه‏شناسی ادیان، ص 21
14- 15- فروید، پیشین، ص‏19
16- ریمون آرون، پیشین، ص‏399
17- آنتونی گیدنز، پیشین، ص‏493
18-19- «صور ابتدایی‏حیات دینی‏» به نقل از: ریمون آرون، پیشین، ص 401
20-21- «صورابتدایی حیات دینی‏» به نقل از: ریمون آرون، پیشین، ص‏396
22- ...، جامعه‏شناسی ادیان، ترجمه عبدالرحیم گواهی - با نقد آیة‏الله محمد تقی جعفری، ص‏19
23- ژان پل ویلم، پیشین، ص‏27
24- میرچاالیاده، دین‏پژوهی،ترجمه بهاءالدین خرمشاهی،دفتراول،ص 152
25- هامیلتون، پیشین، ص 82
26- دین پژوهی، ص 88
27- میرچا الیاده، مقدس و نامقدس، ترجمه زنگویی، ص 11
28-29- دین پژوهی، ص‏89
30- ریمون آرون، پیشین، ص 398
31-32- مقدس و نامقدس، ص 12 -13/ ص‏13
33-34- محمد مجیدی، سر بر آستان قدس، ص 24/ ص‏27
35- «صور ابتدایی حیات دینی‏» به نقل از: جامعه‏شناسی ادیان
36- ر. ك. به: مفردات الفاظ قرآن، راغب اصفهانی، ج اول، بیروت،1416 ه. ق، ذیل واژه قدس
37- دین پژوهی، ص 82
38- فرهنگ و دین، ص 128
39-40- محمد مجیدی، پیشین، ص 24/ ص‏7
41-42- هامیلتون، پیشین، ص 212/ ص 298
43-44-45- مقدس و نامقدس، ص 44/ ص‏89/ ص 21
46- میرچاالیاده، دائرة المعارف دین، ج 11 - 12، ص 530
47- دین پژوهی، دفتر دوم، ص‏103
48- میرچاالیاده، رساله در تاریخ ادیان، ترجمه جلال ستاری، ص 345
49-50- حاج شیخ عباس قمی، سفینة البحار، ج‏7، ص 244
51- سیدمحمدحسین طباطبائی، تفسیر المیزان، ج 14، ص 191
52- محمدرضا اسلامی، نمونه‏ای از خرافات اجتماعی، ص 35 و 48
53- المیزان، ج‏19، ص 115
54- در روایتی است در تحف العقول آمده است كه حسین بن مسعود گفت: روزی خواستم به حضور ابی اسحق، امام هادی‏علیه‏السلام، شرفیاب شوم. در آن روز هم انگشتم به سنگ خورد و هم سواره‏ای به سرعت از من گذشت و به شانه‏ام زد و شانه‏ام صدمه دید و هم این‏كه وقتی می‏خواستم وارد شوم، از بس شلوغ بود، لباسم را پاره كردند. با خود گفتم: خدا مرا از شرت حفظ كند، چه روز شومی هستی! چون شرفیاب شدم، حضرت فرمود: «ای حسن ابن چه پنداری است؟ تو كه همواره دورد بر ما فرستی، نباید گناهت را گردن كسی كه بی‏گناه است‏بیندازی.» (المیزان، ج‏19، ص 120 به نقل از: ابن شعبه حرانی، تحف العقول)
55- المیزان، ج‏19، ص 121
56- مقدس و نامقدس، ص 55
57- رساله در تاریخ ادیان، ص‏366
58-59- رساله در تاریخ ادیان، ص‏59/ ص 170