شیفته‏ای به نام كُربَن
نويسنده:غلامرضا گلی زواره
منبع:پرسمان شماره 14
دكتر دینانی می‏گفت: روزی در حضور علامه طباطبایی به هانری كربن گفتم: شما كه این گونه با معارف اسلامی آشنا شده‏اید، با چه ذكری مانوس‏اید؟ كربن در پاسخ گفت: ذكر من قال الباقر (علیه السلام) و قال الصادق (علیه السلام) است .
24 آبان سالروز درگذشت علامه سیدمحمد حسین طباطبایی بهانه‏ای شده تا از ارتباط این مفسر شریف با هانری كربن مطالبی را حضورتان تقدیم داریم .

زندگی و اندیشه

هانری كربن (Henry.Corbin در چهارم آوریل 1903م . در شهر پاریس دیده به جهان گشود . در دوران كودكی آموزش‏های مذهب كاتولیك را آموخت . سپس به مدرسه علوم مسیحی رفت و به نهضت پروتستان علاقه‏مند شد . وی برای ادامه تحصیل به دانشگاه سوربن رفت و در سال 1925م . لیسانس گرفت . یك سال بعد، گواهی‏نامه عالی فلسفه و در سال 1928م . دیپلم تتبعات عالی دانشگاه پاریس و سرانجام در سال 1929م . دیپلم مدرسه السنه شرقی پاریس را اخذ نمود . در همین سال‏ها با زبان‏های عربی، فارسی و پهلوی آشنا شد . (1)
وی بعدها، نزد لویی ماسینیون رفت و نسخه‏ای از كتاب حكمة الاشراق سهروردی را از او دریافت كرد . این كار تاثیر روحی فراوانی بر كربن نهاد او را راهی شرق نمود . نخستین مقاله‏اش در نشریه بررسی‏های فلسفی، درباره یكی از آثار سهروردی به طبع رسید و اولین اثر مستقل او به زبان فرانسه، در خصوص سهروردی، در سال 1939م . تحت عنوان «سهروردی مؤسس حكمت اشراق‏» چاپ شد . (2)
كربن مدت‏ها ریاست انستیتو فرانسه و ایران را عهده‏دار بود و به همت او مشاهیری چون سهروردی، روزبهان و ملاصدرا برای جامعه علمی و فرهنگی اروپا به نام‏هایی آشنا مبدل گردید . در جهانی كه برخورد میان فرهنگ‏های گوناگون پیوسته با شكاف‏های بیش‏تر مواجه می‏شد، وی نمونه‏ای از تلاش فوق‏العاده برای تفاهم بود . (3)
هانری كربن را باید فیلسوف و مفسر حكمت معنوی شیعه نامید . مطالعات او در آثار عرفانی، لطف و جذبه وصف ناپذیری به آثارش بخشیده است . كربن خود در این باره می‏گوید: پرورش من از آغاز فلسفی بود . به همین دلیل، نه به معنای دقیق كلمه متخصص زبان و فرهنگ آلمانی هستم و نه مستشرق; فیلسوفی رهروام به هر دیاری كه راهبرم شوند . اگر چه در این سیر و سلوك از فرایبورگ، تهران و اصفهان سر درآورده‏ام; اما این شهرها از نظر من، مدینه‏های تمثیلی‏اند; منازلی نمادین از راه و سفری همیشگی و پایدار . (4)

آغاز آشنایی

هانری كربن، وقتی آوازه عرفان و فلسفه علامه طباطبایی را شنید، شیفته عظمت علمی، كمالات معنوی و فضایل این حكیم وارسته گردید . از این‏رو وقتی كه به منظور شناخت تشیع، سالی چند ماه از پاریس به ایران می‏آمد و در این سرزمین به پژوهش در مورد مذهب شیعه می‏پرداخت، توسط برخی از اساتید دانشگاه، از محضر علامه طباطبایی تقاضا نمود كه به وی كمك كند . آن فیلسوف عالی مقام كه از فعالیت‏های علمی و اشتیاق معنوی این محقق با خبر بود، خواسته‏اش را اجابت كرد و با وجود كهن سالی و ضعف مزاج، هر دو هفته یك بار از قم به تهران می‏آمد تا در جلسه‏ای علمی به سؤالات كربن پاسخ دهد و معارف و حقایق گرانبهای تشیع را در اختیار او و عده‏ای از استادان دانشگاه قرار دهد (5) و بدین وسیله شناخت صحیح شیعه، برای جهان غرب، توسط هانری كربن هموار گردید . علامه طباطبایی در جایی گفته بود:
از الطاف خداست كه معارف اسلامی به وسیله این دانشمند و همكارانش در جهان غرب اشاعه یابد . این‏ها در فرانسه مجله‏ای دارند كه معارف شیعه را معرفی می‏نمایند . (6)
در محفلی كه حلقه اصحاب تاویل نام داشت، دیدار منظم این دو شخصیت صورت می‏گرفت . با وجود مشكل زبانی به وسیله ترجمه، ارتباط و گفت و گو میان آن دو بزرگوار برقرار می‏شد .

ملاقات با بركت

كربن مصاحبه‏های متعددی طی سال‏های 1337 و 1338 ش . با علامه طباطبایی درباره عقاید، تعالیم و تاریخ تشیع به عمل آورد .
علامه طباطبایی درباره این مذاكرات گفت: بنا به گفته كربن تا كنون مستشرقین، اطلاعات مربوط به اسلام را از اهل تسنن اخذ می‏كردند و در نتیجه، حقیقت مذهب تشیع آن گونه كه شایسته است، به دنیای غرب معرفی نشده است . بر خلاف باور مستشرقین گذشته، اعتقاد من این است كه تشیع یك مذهب حقیقی و اصیل و پابرجاست و دارای مشخصات یك مذهب حقیقی است و غیر از آن است كه به غرب معرفی كرده‏اند . آن‏چه پس از پژوهش‏های علمی بدان رسیده‏ام، این است كه به حقایق معنویت اسلام از دریچه شیعه - كه نسبت‏به این آیین واقع‏بینی دارد باید نگاه كرد . از این رو كوشیده‏ام این مذهب را به نحوی كه باید و در خور واقعیت آن است، به جهان غرب معرفی كنم . بسیار علاقه‏مندم كه با رجال علمی و مشاهیر این مذهب از نزدیك تماس بگیرم و با طرز فكر آنان آشنا شوم و در بررسی اصول و مبانی شیعه، از این بزرگان كمك گرفته و نسبت‏به هدف خود روشن‏تر شوم . (7)
علامه طباطبایی درباره دومین ملاقات خود با كربن نوشته است: امسال (سال 1338 ش). نیز كه نویسنده پس از گذرانیدن تعطیلات تابستانی - در یكی از ییلاقات اطراف دماوند موقع مراجعت‏به قم، چند روزی در تهران توقف داشتم، شب 16 مهرماه طبق وعده قبل، ملاقات دوم در محیط گرم و دوستانه به عمل آمد . در این مجلس كربن مذاكره را ادامه داده، افزود: امسال موقعی كه اروپا بودم، در ژنو كنفرانسی در موضوع امام منتظر (حضرت مهدی (عج الله تعالی فرجه الشریف)) طبق عقیده شیعه داشتم و این موضوع برای دانشمندان اروپایی كه در آن جلسه حضور داشتند، كاملا تازگی داشت!
وی همچنین گفت: به عقیده من، مذهب تشیع تنها مذهبی است كه رابطه هدایت الهی را میان خدا و خلق برای همیشه نگه داشته، پیوسته ولایت را زنده و پا برجا می‏دارد .
كربن افزود: به اعتقاد من، تمامی ادیان حقیقتی را دنبال می‏نمایند; اما تنها مذهب تشیع است كه به این حقیقت لباس دوام و استمرار پوشانیده و معتقد است كه این ویژگی میان عالم انسانی و الوهی برای همیشه باقی است . این نظر من است; آیا شما نیز این گونه فكر می‏كنید .
گفتم آن‏چه از نظر اسلام می‏توان گفت، آن است كه نظریه اثبات صانع در تمامی ادیان مشترك است; ولی آیینی كه ارزش این حقیقت را داشته، دینی است كه در آن تنها خدای یگانه پرستش شود و رابطه نبوت را اثبات كرده، معادی قائل شود . آن‏چه از لوازم احترام و تعظیم می‏توان در حق یك دین روا داشت، اسلام در حق یهودیت و مسیحیت روا داشته و مقام نبوت حضرت مسیح را تقدیس و تنزیه نموده و شریعت این پیامبر و نیز حضرت موسی (علیه السلام) را ستوده است و نیز نسبت‏به دین مجوس، به دیده احترام می‏نگرد . (8)

همه جا محل عبادت است

روزی علامه به كربن گفت: در دین مقدس اسلام، تمام زمین‏ها و مكان‏ها بدون استثنا محل عبادت است . اگر فردی بخواهد نماز بخواند، دعا كند یا سجده نماید، در هر جا كه هست، می‏تواند این عمل را انجام دهد ولی در دین مسیح، چنین نیست و عبادت باید در كلیسا و در وقت معینی انجام گیرد . بنابراین اگر فردی مسیحی در اوقاتی حالی پیدا كرد - مثلا در نیمه شب، باید چه كند - باید صبر نماید تا روز یكشنبه درب كلیسا را بگشایند و این به معنی قطع ارتباط بنده با خداست .
كربن در پاسخ گفت: بلی این اشكال در مذهب مسیح هست و الحمد لله دین اسلام در تمامی زمان‏ها، مكان‏ها و حالات، رابطه خالق و مخلوق را محفوظ نگه داشته است .
علامه یادآور شد: اگر در دین مقدس اسلام، انسان نیازمندی حالی پیدا كند، طبق همان حال و نیاز، خدای خویش را می‏خواند; چون خداوند اسمای حسنایی دارد و انسان طبق خواست و نیاز خویش، هر یك از این اسما را كه مناسب دیده، پروردگار را بدان اسم و صفت‏یاد می‏كند; اما در دین مسیح، خدا این اسما را ندارد و صرفا لفظ خدا، اله و اب برای اوست . وی خطاب به كربن گفت: اگر شما حالی پیدا كردید و خواستید خدا را بخوانید و مناجات كنید و او را با اسما و صفتش یاد كنید و با اسم خاصی از او اجت‏بخواهید، چه می‏كنید؟ او در پاسخ گفت: در مناجات‏های خود، صحیفه مهدویه را می‏خوانم! (9)

نگفتم او شیعه شده است؟

پس از چندمین جلسه مصاحبه، هانری كربن رهسپار فرانسه گردید; اما ارتباط وی با علامه طباطبایی قطع نگردید و بحث‏بین این دو متفكر، از طریق مكاتبه ادامه یافت . علامه در خصوص فلسفه اسلامی از دیدگاه تشیع، مطالبی تدوین و برای وی ارسال نمود .
هانری كربن علاوه بر آن كه مطالب مطرح شده در گفت‏وگو با علامه طباطبایی را كاملا ضبط و ثبت می‏نمود و در اروپا انتشار می‏داد و حقیقت تشیع را معرفی می‏كرد، خود نیز در سخنرانی‏ها و كنفرانس‏ها به طور جدی از تشیع دفاع می‏كرد و در پاریس كاملا بر معرفی و تبلیغ آن اصرار داشت و بر این باور بود كه در دنیا، یگانه مذهب زنده و اصیل كه نمرده، شیعه است; زیرا قائل به امام حی می‏باشد و اساس اعتقاد خود را بر این می‏گذارد و با اتكا و اعتماد به حضرت مهدی (عج الله تعالی فرجه الشریف) پیوسته زنده است . كربن خود نیز به معارف و معنویات این مذهب نزدیك بود و این بارقه در روح و روانش تحول ایجاد نموده بود . مهندس سیدعبدالباقی طباطبایی - فرزند ارشد علامه - می‏گوید: یك روز پدر رو به ما نمود و با نشاط خاصی گفت: این پروفسور به اسلام (تشیع) مؤمن شده است; ولی شرایط اقتضا نمی‏كند تا آن را رسما و علنا بر زبان جاری كند . چند صباحی كه از این فرموده پدر گذشت، یك روز كربن درباره حضرت مهدی (عج الله تعالی فرجه الشریف) سخنان پرشوری ایراد نمود و ضمن آن گفت: من به خاطر بحث درباره شیعه و رسیدن به حقایق این مذهب، نزدیك بود پست تحقیقاتی خود را در دانشگاه سوربن از دست‏بدهم . پدر، وقتی از این موضوع مطلع شد، بسیار مسرور و مشعوف گردید و گفت: نگفتم این پروفسور كربن، مؤمن به تشیع شده است و رویش نمی‏شود كه صریحا اعتراف كند . علامه به یكی از شاگردان خود گفته بود (10) : كربن دعاهای صحیفه مهدویه را می‏خواند و می‏گریست . (11)

راه‏یابی به حریم تشیع

كربن عقیده داشت كه راه یافتن به عالم معنویت‏شیعی، كاری سهل و آسان نمی‏باشد; زیرا تشیع حرم معرفت‏باطنی اسلام است و از ویژگی‏های آن احساس شرمی وافر در قبال مسایل دینی، متانت و وزانتی است كه وقتی مخاطب یقین حاصل كرده باشد، بند از نقاب می‏گشاید; وی می‏نویسد:
شرط لازم برای راه یافتن به حریم تشیع و عجین شدن با روح آن، این است كه بر خوان گسترده معنویت آن بنشینیم; ولی میهمان عالم معنویت‏شدن، ایجاب می‏كند كه در باطن و ضمیر خویش، جایگاهی برایش تدارك ببینیم . زیستن در عالم معنویت‏شیعی امكان ندارد; مگر به شرط آن كه با باطن ما راه یابد و با روحمان سرشته شود . (12)
به نظر كربن، تشیع در حكم معنای درونی اسلام است كه این باطن از نخست و به طور كامل، همان تعالیمی است كه از امامان به پیروانشان و از آنها به دیگران انتقال یافته است .
بشریت‏بدون وجود این خلفای الهی، قادر به ادامه حیات نیست; خواه از این امر آگاه و یا غافل باشد . در مذهب شیعه، تنها با تكیه و پیوند میان ولایت و امامت و تفسیرهای ظاهری و باطنی، پیامبرشناسی ظهور یافته كه از یك سو به تفسیر ظاهر شریعت و از سوی دیگر به تاویل آن محدود می‏گردد . (13)
كربن می‏گوید: با سیمای امام دوازدهم است كه تشیع نهانی‏ترین سر خود را به ما عرضه می‏كند و این موضوع بر تارك كاخ رفیع الهیات و حكمت معنوی نشسته است .
كربن در هفتم اكتبر سال 1978 م . در گذشت .

پی‏نوشت:

1 . كربن در فلسفه ایرانی و فلسفه تطبیقی، ترجمه سیدجواد طباطبایی، مقدمه .
2 . زائری از غرب، حسین سیدعرب، مجله گل‏چرخ، شماره 13 .
3 . نك: هانری كربن و آفاق تفكر معنوی، داریوش شایگان، ترجمه باقر پرهام .
4 . سخنان ایراد شده در سمینار پیرامون آثار هانری كربن، انجمن ایران‏شناسی فرانسه در ایران، ص 18 .
5 . جرعه‏های جانبخش، از نگارنده، ص 289 .
6 . یادنامه مفسر كبیر استاد علامه طباطبایی، ص 127و128 .
7 . شیعه (مجموعه مذاكرات با هانری كربن)، مقدمه علامه طباطبایی با تلخیص و بازنویسی مختصر .
8 . همان، ص 24 و 27 با اندكی تلخیص و بازنویسی .
9 . مهرتابان، علامه تهرانی، ص 48و49 .
10 . مجله جوانان، شماره 821، ص 52 .
11 . مهر تابان، ص 47 .
12 . در احوال و اندیشه‏های كربن، ص 90 .
13 . همان، ص 30 .