نگاهی به تصویر زن در رسانههای آسیا و اقیانوسیه
نگاهی به تصویر زن در رسانههای آسیا و اقیانوسیه
نويسنده:فریبا شیرازی
منبع:مجله پیام زن
منبع:مجله پیام زن
امروزه رسانهها قویترین ابزارها برای طرح و رواج اندیشهها و كارآمدترین وسایل برای نفوذ فرهنگها و نگرشها به قلب جوامع هستند. از اینرو نام «رسانهها» سرفصل بسیاری از مباحث اجتماعی قرار گرفته و در این میان مبحث «زن و رسانهها» از اصلیترین موضوعاتی است كه طی دهه گذشته مورد نظر اندیشمندان، جامعهشناسان و بویژه دستاندركاران مسایل زنان بوده است.واقعیت این است كه نزول شخصیت و تصویر زن در رسانهها در سراسر جهان و از نظر عموم مردم به عنوان مانعی برای رشد زنان شناخته شده و موضوع «زن و رسانهها» شاید از معدود موضوعاتی باشد كه در بین دیدگاههای مختلف در حوزه مباحث زنان، نظرات مشابه و مشتركی در قبال آن وجود دارد.جامعهشناسان بر این باورند كه نقش عمومی رسانههای فراگیر، چه در كشورهای پیشرفته و چه در كشورهای در حال توسعه، نادیده گرفتن «قدرت و تواناییهای انسانی زن» و تثبیت «ضعف» او در میدانهای گوناگون زندگی است. معرفی زن به عنوان موجودی كه با بهرهگیری از ظواهر خود به نقشآفرینی در جامعه ادامه میدهد و به عبارتی جعل نقش كاذب «تفریحی» و «جنسی» برای زن، هویتی ضد تاریخی است كه نحوه حضور انسانی او را در دورانهای مختلف حیات بشری مخدوش ساخته است.
این حركت ضد فرهنگی رسانهها اثرات بسیار منفی را بر فرهنگ و نیز بر رشد و توسعه جوامع داشته و حتی میتواند با تأثیر بر سیاستگزاریهای ملی كشورها به دلیل رواج نگرشهای غلط، سرعت رشد را كند ساخته و موجب عقبماندگیهای مضاعفی بویژه درعرصه فرهنگی شود.این در حالی است كه نگاه رسانههای فراگیر جهانی به مردان به عنوان مظهر قدرت و آفرینندگی و در جهت قهرمانپروری بوده و در اكثر مواقع مردان در موقعیت برتر ارزشی و روانی قرار دارند.این نحوه برداشت از كیفیت برنامههای رسانهها تنها ادعایی از سوی ما كه خود را پایبند ارزشهای اسلامی و اخلاقی میدانیم، نبوده و حركتهایی را در نقاط مختلف جهان برانگیخته است. از جمله در سال(1992م) 1370 تصویر زننده یك زن بر پوستر تبلیغاتی كارخانهای در مادرید، جنجال آفرید و سازمان زنان اسپانیا با صدور اعلامیهای از آن كارخانه خواست تا این پوسترهای توهینآمیز را جمعآوری كند. این سازمان در اعلامیه خود ضمن توجه دادن صاحبان آگهی كه ارزش زن را به عنوان یك كالای جنسی پایین آوردهاند، به بند 3 قانون اساسی اسپانیا كه محدودیتهای خاصی را برای آگهیهای تجارتی قایل شده، اشاره نموده و متذكر شد: سازمان زنان حق خود را در صورت عدم جمعآوری پوسترها برای تحت تعقیب قرار دادن كمپانی مزبور محفوظ میدارد.
یكی از قدیمیترین گروهها كه در زمینه موضوع زن و رسانهها فعال شدهاند، گروهی از زنان ژاپنی هستند كه از سال(1975م) 1353 طرح مقابله با تصویر توهینآمیز از زنان در رسانهها را پیگیری نمودهاند. این گروه به عنوان مثال موفق شد با استفاده از زنان برای تبلیغ استخر و یا مشروبات الكلی مقابله نموده و از انتشار این دو مورد در تلویزیون و تابلوهای تبلیغاتی جلوگیری كند.در فیلیپین، گروهی از زنان به نام فیلیپینیا مسؤولیت نظارت بر نحوه طرح شخصیت زنان در رسانهها را بر عهده گرفتهاند و اطلاعات خود را در كتابی به چاپ رساندهاند. در این كشور همچنین گروهی به نام «مدیا واچ» به مقابله با رسانهها پرداخته و برای تصویب مادهای قانونی در مجلس سناتورهای فیلیپین علیه استفاده جنسی از چهره زنان تلاش كردهاند.سند دومین كنفرانس وزرای منطقه آسیا و اقیانوسیه تحت عنوان «زن و توسعه» كه در سال(1994م) 1372 در جاكارتا برگزار شد، شاهد دیگری بر این مدعاست كه موضوع «زن و رسانهها» به عنوان یك بحران جهانی مطرح است. بحرانی كه به دلیل عدم توجه به ارزشهای اخلاقی و انسانی پدیدار شده است.
در این سند كه به نقش رسانههای مختلف و نیز نقش زنان در گردش كار رسانهها پرداخته، با اشاره به اهداف سودجویانه دستگاههای ارتباط جمعی بویژه شبكههای ماهوارهای آمده است:
در اواخر سالهای 1980 و آغاز سالهای 1990 منطقه آسیا و اقیانوسیه شاهد توسعه سریع ارتباطات ماهوارهای مانند پالاپا در اندونزی، آسیاسات در هنگكنگ، انیسات در هندوستان و BS در ژاپن، بوده است. سالهای یادشده به عنوان طلیعهدار عصر ارتباطات ماهوارهای شناخته شد و این پدیده همچنان با ایجاد ماهوارههای بیشتر مانند تیاكم در تایلند، میاسات در مالزی، آپ استار در هنگ كنگ و بدر در پاكستان ادامه یافته است. توسعه سریع و بكارگیری سیستم ارتباطات ماهوارهای موجب تغییرات قابل توجهی در نظام اطلاعات و ارتباطات بسیاری از كشورها شده است كه بر سه محور میچرخد:
1ـ بینظمی رسانههای ارتباطی؛
2ـ كنترل بر رسانهها كه به بخش خصوصی واگذار شده؛
3ـ افزایش منابع اطلاعاتی یعنی كانالهای چندگانه.
از لحاظ نظری، افزایش منابع اطلاعاتی امری مطلوب به شمار میآید، زیرا به معنای آزادی انتخاب است، اما واقعیت امر به طور كامل تفاوت دارد. به جای آنكه در اطلاعات تنوع باشد، بیشتر حالت همگون دارد، زیرا به جای تأكید بر تولید و توسعه نرمافزار تأكید بر تولید سختافزار است. برای مثال Startvدر هنگ كنگ وسیله مطلوبی در منطقه آسیا و اقیانوسیه برای كمپانیهای بزرگ ژاپنی، آمریكایی، انگلیسی، هنگكنگی و جمهوری كره به شمار میآید تا تولیدات آنها عرضه گردد. به عبارت دیگر منطقه آسیا و اقیانوسیه اكنون به عنوان بخشی از استراتژیهای بازاریابی جهانی این گونه شركتها قرار گرفته و به صورت یكی از بازارهای پر رونق و فعال در آمده است.
Startv كه پخش برنامههای خود را از سال(1990م) 1368 آغاز كرده، از ماهواره ساخت آمریكا به نام «آسیا سات» استفاده میكند و به پخش 5 كانال به زبان انگلیسی پرداخته است. این كانال به طور متوسط 38 كشور و 7/2 میلیارد نفر از مردم منطقه را تحت پوشش قرار داده كه حدود نیمی از جمعیت جهان به شمار میآیند. آن هم با درآمدهای حاصل از تبلیغات كالاهای شركت سونی یا كوكاكولا و شامل برنامههای نمایشی، ورزشی و موسیقی كه همه آنها در آمریكا تولید میشود. در كنار این كانالها یك كانال نیز به پخش اخبار BBC به طور 24 ساعته میپردازد.
بنابراین، جهانیشدن رسانهها در منطقه آسیا و اقیانوسیه همچنان به پیش میرود و در ارتباط نزدیك با جهانیشدن اقتصاد منطقه است. این نكته اهمیت دارد كه جهانی شدن رسانهها از دیدگاه مردان و زنان با وجود اقتصاد و سیاستی ضعیف چه معنایی دارد.
كارملا باسین یكی از دستاندركاران برجسته هندی در مسایل زنان و رسانهها میگوید:
«متأسفانه واژه جهانیشدن شامل تمامی مردم جهان به طور یكسان نیست. جهانیشدن یعنی تفسیر كانال CNN و BBC از رویدادهای جهانی برای من و كودكانم؛ یعنی نشر و بسط مسایل جنسی به مبتذلترین شیوه؛ یعنی اینكه آنها برایم واژه زن و مرد را تعریف كنند و خوب و بد را بازگو نمایند؛ یعنی ایجاد انگیزه خرید از آنچه این شركتها برای فروش و عرضه، تبلیغ میكنند؛ یعنی حمله و تهاجم در بُعد وسیع.»
در بخش دیگری از سند یادشده تحت عنوان «توجیه خشونت» آمده است:
«قهرمانپروری آن طور كه در رسانهها عنوان میشود، ارزشهای برتری مرد را تشدید میكند و در پیامهای رسانهها خشونت و گرایش به مسایل جنسی را تسریع مینماید. تصویر مرد به عنوان یك «دلاور، حافظ و مدافع» بر تصویر زن به عنوان فردی «ضعیف، متكی و منفعل» برتری دارد. همان طور كه در فیلمهای آمریكایی مشاهده میشود و جوانان آسیایی را به خود مجذوب میكند.»
در این سند تأكید شده است: «یكی از رایجترین و جدیترین مشكلات موجود در مورد به تصویر كشیدن زنان در رسانهها، تبلیغ نمودن زن به عنوان كالای جنسی است. این مسأله در تمامی كشورهای آسیا و اقیانوسیه بخصوص طی 10 سال اخیر وجود داشته و رو به افزایش است. هر چه رسانهها جنبه تبلیغی بیشتری داشته باشند، اطلاعات و پیامهایی كه ارایه میدهند بیشتر در ارتباط با این موضوع بوده است.»
«بسیاری از كشورهای آسیایی مایلند فیلمهای آماده غربی را وارد كشور خود نمایند. بخصوص از آمریكا، زیرا بسیار ارزانتر از برنامههایی است كه در داخل تولید میشود. نه تنها این برنامهها به ترغیب و تشویق فرهنگ غربی میپردازند، بلكه نوعی شیوه زندگی را ترویج مینمایند كه زنان در آن در قالب تبعیضآمیزی ارایه میشوند.در مالزی برنامههایی چون «دالاس» و «اسرار» كه زنان در آن به طور منفی به نمایش در میآیند به عنوان الگو در برنامههای داخلی كشور مالزی در آمدهاند و بسیاری از برنامههای داخلی از همان سبك برنامههای غربی تبعیت میكند كه بیشك این مسأله با فرهنگ آسیایی تفاوت دارد.به علاوه، نمایشهای خشونتآمیز چینی و هنگكنگی و فیلمهای هندی با هنرپیشگان زن كه دارای نقشهای پایین و پست هستند، درصد بالایی از بینندگان را به خود جذب میكند. این فیلمها همواره زنان را به عنوان افرادی زیردست، منفعل، ضعیف، متكی و به عنوان كالای جنسی نمایش میدهند. این امر بخصوص در مناطق روستایی دارای اهمیت است. برای مثال در سریلانكا این گونه برنامهها، زنان را به این فكر وا میدارد كه این مسأله باید به عنوان یك قاعده پذیرفته شود و نباید علیه آن اعتراض نمایند.
تصویر عمدی ساخته شده، تصویر جدیدی از زندگی را برای ما ترسیم میكند كه با واقعیت بسیار فاصله دارد. ارزشهای جدید و تازه و مُد روز همیشه با مقاصد تبلیغاتی همراه است. این مسأله در نمایشهای ژاپنی به راحتی قابل مشاهده است. یعنی در داستانهای عشقی مخصوص جوانان، هر چند كه روال داستان، سنتی است، اما سبك ارایه جدید بوده و از روش زندگی مد روز تبعیت میكند. همیشه موسیقی متن این گونه فیلمها به شهرت میرسد، اما هنوز زنان در آنها به روش سنتی رسانهها معرفی میشوند. در اصل هیچ چیز تغییر نكرده است!»
این اعترافی است كه یك سند منطقهای بیان میدارد. علیرغم این همه هیاهو، هنوز تفكر مردسالاری حاكم بر تولیدات فرهنگی كشورهای غربی است و زن با پیشرفتهترین وسایل ارتباطی و تبلیغی هنوز موجودی ضعیف و منفعل معرفی میشود و «در اصل هیچ چیز تغییر نكرده است.»
در بخش دیگری از این سند تحت عنوان «معرفی محدود و یكطرفه» آمده است:
«به طور معمول، تصویر زنان خارج از بخش اخبار به نمایش گذاشته میشود. برای مثال در استرالیا، حزب فعال ملی بر روی ترسیم زن در رسانهها، آخرین گزارش خود را در سال 1993 بدین گونه اعلام نمود كه در مقایسه با مردها احتمال اینكه زنان در بخش سردبیر روزنامهها نامشان آورده شود 1 به 5 است.
در ژاپن نیز نسبت ذكر زنان در روزنامهها بسیار پایین است. در تحقیقاتی كه در سال 1985 صورت گرفت، نشان داده شد كه تنها 25 زن طی یك هفته در مقالههای سیاسی، اقتصادی، رویدادهای جهانی، طبیعت و علوم، ذكر شدهاند. آن هم در روزنامههای صبح كه حدود 9 میلیون تیراژ دارند و در ستون روزنامهای با عنوان «مردم در اخبار» تنها 5 نفر از 28 نفر افرادی كه در ماه نوامبر ظاهر شدند، زن بودند. در ماه نوامبر سال 1992 این تعداد به 2 نفر از 29 نفر كاهش یافت.در یك نشریه روزانه فیلیپینی نیز تنها 44 صفحه از 858 صفحه در یك هفته، در مورد زنان بود. از این تعداد 29 مورد در باره زنان معروف سابق و بقیه 15 مورد در باره زنان در سیاست بود. در صفحههای داخل، تنها 4% مطالب در مورد زنان بود كه بیشتر نوشتههایی از قتل، جنایت، سرقت و هتك حرمت بودند. بیشتر نوشتهها پیرامون زنان، در این طبقه جای میگیرند و با توصیف ظاهر آنان همراه هستند.در تایلند هنوز زنان به عنوان قربانیان جنایات در صفحههای اول معرفی میشوند و از این جنایات چنان گزارش میشود كه گویی زنان خود مقصر اصلی هستند. همچنین معرفی زنان در داستانها به عنوان ملكه زیبایی و ستارههای سینما امری رایج است.»
در انتهای این سند به «رسانههای جایگزین» به عنوان فعالیتی مؤثر در جهت مقابله با رسانههای فراگیر جهانی تأكید شده و آمده است: «رسانه جایگزین به نوعی وسیله ارتباطی اشاره دارد كه جزو رسانههای رایج نمیباشد. این رسانه به منظور افزایش آگاهی توده مردم به كار گرفته میشود و حتی میتواند وضعیت رسانههای رایج را اصلاح نماید.
اصولی كه ارتباطات جایگزین بر آن استوار هستند به شرح زیر میباشند:
1ـ مردم خود فرآیند ارتباطات را كنترل نمایند؛
2ـ آنها از طریق ارتباطات جنبشهایی را ایجاد كنند؛
3ـ مردم حق انتخاب رسانهای را كه به كار میگیرند داشته باشند.
در این نوع ارتباط مردم نقش سرپرست و برقرار كننده ارتباطات را بر عهده دارند.
متأسفانه رسانهها قالبهای كلیشهای زنان را تشدید كرده و نقش زن را در توسعه ملی انكار نمودهاند. در نتیجه نیاز به توسعه جنبشهای مقابله با رسانهای الكترونیكی، فیلم، چاپ و ... به منظور ترسیم تصاویر مثبت زنان و تساوی حقوقشان بدون یكیسازی آنها با مردها از امور مهم به شمار میرود.»
آنچه خواندیم بیانگر این حقیقت است كه امروز قدرت فراگیر ماهواره در نقطهای به نام رسانههای جایگزین و ایجاد جنبشهایی برای مقابله با به انحطاط كشاندن چهره انسانی زن میتواند به ضعف گراید و به خط پایان رسد.مبحث «زن در رسانهها» به عنوان یك بحران جهانی، عرصهای است كه میتوان در آن با قدرت وارد شد و به دفاع از مفاهیم و ارزشهای اخلاقی پرداخت. این عرصه، برای ما كه سخن بسیاری در لزوم حفظ كرامت و عفت زن داریم، زمینه آماده و فراهمی است تا به آنان كه عمیقتر به مسایل میاندیشند و از منظر فراتری جریان فرهنگی و ضد فرهنگی دنیای معاصر را دنبال میكنند، تجربهها و آزمودهها را یادآور شویم. زنان جهان، این بحران را تجربه كردهاند، از چهره توهینآمیزی كه رسانهها برایشان ترسیم نمودهاند بیزارند، به الگویی جدید نیازمندند و دستگاههای فرهنگی و تبلیغی كشور باید از این فرصت تاریخی برای ورود به عرصه «زن و رسانهها» به عنوان سردمدار حركت جدید در سطح بینالمللی بیاندیشند و با برپایی گردهماییهای فراملی پرچمدار این جنبش شوند ... و البته پیش از آن به ارایه تصاویر جدید و مثبتی از زن در رسانهها همت گمارند.
این حركت ضد فرهنگی رسانهها اثرات بسیار منفی را بر فرهنگ و نیز بر رشد و توسعه جوامع داشته و حتی میتواند با تأثیر بر سیاستگزاریهای ملی كشورها به دلیل رواج نگرشهای غلط، سرعت رشد را كند ساخته و موجب عقبماندگیهای مضاعفی بویژه درعرصه فرهنگی شود.این در حالی است كه نگاه رسانههای فراگیر جهانی به مردان به عنوان مظهر قدرت و آفرینندگی و در جهت قهرمانپروری بوده و در اكثر مواقع مردان در موقعیت برتر ارزشی و روانی قرار دارند.این نحوه برداشت از كیفیت برنامههای رسانهها تنها ادعایی از سوی ما كه خود را پایبند ارزشهای اسلامی و اخلاقی میدانیم، نبوده و حركتهایی را در نقاط مختلف جهان برانگیخته است. از جمله در سال(1992م) 1370 تصویر زننده یك زن بر پوستر تبلیغاتی كارخانهای در مادرید، جنجال آفرید و سازمان زنان اسپانیا با صدور اعلامیهای از آن كارخانه خواست تا این پوسترهای توهینآمیز را جمعآوری كند. این سازمان در اعلامیه خود ضمن توجه دادن صاحبان آگهی كه ارزش زن را به عنوان یك كالای جنسی پایین آوردهاند، به بند 3 قانون اساسی اسپانیا كه محدودیتهای خاصی را برای آگهیهای تجارتی قایل شده، اشاره نموده و متذكر شد: سازمان زنان حق خود را در صورت عدم جمعآوری پوسترها برای تحت تعقیب قرار دادن كمپانی مزبور محفوظ میدارد.
یكی از قدیمیترین گروهها كه در زمینه موضوع زن و رسانهها فعال شدهاند، گروهی از زنان ژاپنی هستند كه از سال(1975م) 1353 طرح مقابله با تصویر توهینآمیز از زنان در رسانهها را پیگیری نمودهاند. این گروه به عنوان مثال موفق شد با استفاده از زنان برای تبلیغ استخر و یا مشروبات الكلی مقابله نموده و از انتشار این دو مورد در تلویزیون و تابلوهای تبلیغاتی جلوگیری كند.در فیلیپین، گروهی از زنان به نام فیلیپینیا مسؤولیت نظارت بر نحوه طرح شخصیت زنان در رسانهها را بر عهده گرفتهاند و اطلاعات خود را در كتابی به چاپ رساندهاند. در این كشور همچنین گروهی به نام «مدیا واچ» به مقابله با رسانهها پرداخته و برای تصویب مادهای قانونی در مجلس سناتورهای فیلیپین علیه استفاده جنسی از چهره زنان تلاش كردهاند.سند دومین كنفرانس وزرای منطقه آسیا و اقیانوسیه تحت عنوان «زن و توسعه» كه در سال(1994م) 1372 در جاكارتا برگزار شد، شاهد دیگری بر این مدعاست كه موضوع «زن و رسانهها» به عنوان یك بحران جهانی مطرح است. بحرانی كه به دلیل عدم توجه به ارزشهای اخلاقی و انسانی پدیدار شده است.
در این سند كه به نقش رسانههای مختلف و نیز نقش زنان در گردش كار رسانهها پرداخته، با اشاره به اهداف سودجویانه دستگاههای ارتباط جمعی بویژه شبكههای ماهوارهای آمده است:
در اواخر سالهای 1980 و آغاز سالهای 1990 منطقه آسیا و اقیانوسیه شاهد توسعه سریع ارتباطات ماهوارهای مانند پالاپا در اندونزی، آسیاسات در هنگكنگ، انیسات در هندوستان و BS در ژاپن، بوده است. سالهای یادشده به عنوان طلیعهدار عصر ارتباطات ماهوارهای شناخته شد و این پدیده همچنان با ایجاد ماهوارههای بیشتر مانند تیاكم در تایلند، میاسات در مالزی، آپ استار در هنگ كنگ و بدر در پاكستان ادامه یافته است. توسعه سریع و بكارگیری سیستم ارتباطات ماهوارهای موجب تغییرات قابل توجهی در نظام اطلاعات و ارتباطات بسیاری از كشورها شده است كه بر سه محور میچرخد:
1ـ بینظمی رسانههای ارتباطی؛
2ـ كنترل بر رسانهها كه به بخش خصوصی واگذار شده؛
3ـ افزایش منابع اطلاعاتی یعنی كانالهای چندگانه.
از لحاظ نظری، افزایش منابع اطلاعاتی امری مطلوب به شمار میآید، زیرا به معنای آزادی انتخاب است، اما واقعیت امر به طور كامل تفاوت دارد. به جای آنكه در اطلاعات تنوع باشد، بیشتر حالت همگون دارد، زیرا به جای تأكید بر تولید و توسعه نرمافزار تأكید بر تولید سختافزار است. برای مثال Startvدر هنگ كنگ وسیله مطلوبی در منطقه آسیا و اقیانوسیه برای كمپانیهای بزرگ ژاپنی، آمریكایی، انگلیسی، هنگكنگی و جمهوری كره به شمار میآید تا تولیدات آنها عرضه گردد. به عبارت دیگر منطقه آسیا و اقیانوسیه اكنون به عنوان بخشی از استراتژیهای بازاریابی جهانی این گونه شركتها قرار گرفته و به صورت یكی از بازارهای پر رونق و فعال در آمده است.
Startv كه پخش برنامههای خود را از سال(1990م) 1368 آغاز كرده، از ماهواره ساخت آمریكا به نام «آسیا سات» استفاده میكند و به پخش 5 كانال به زبان انگلیسی پرداخته است. این كانال به طور متوسط 38 كشور و 7/2 میلیارد نفر از مردم منطقه را تحت پوشش قرار داده كه حدود نیمی از جمعیت جهان به شمار میآیند. آن هم با درآمدهای حاصل از تبلیغات كالاهای شركت سونی یا كوكاكولا و شامل برنامههای نمایشی، ورزشی و موسیقی كه همه آنها در آمریكا تولید میشود. در كنار این كانالها یك كانال نیز به پخش اخبار BBC به طور 24 ساعته میپردازد.
بنابراین، جهانیشدن رسانهها در منطقه آسیا و اقیانوسیه همچنان به پیش میرود و در ارتباط نزدیك با جهانیشدن اقتصاد منطقه است. این نكته اهمیت دارد كه جهانی شدن رسانهها از دیدگاه مردان و زنان با وجود اقتصاد و سیاستی ضعیف چه معنایی دارد.
كارملا باسین یكی از دستاندركاران برجسته هندی در مسایل زنان و رسانهها میگوید:
«متأسفانه واژه جهانیشدن شامل تمامی مردم جهان به طور یكسان نیست. جهانیشدن یعنی تفسیر كانال CNN و BBC از رویدادهای جهانی برای من و كودكانم؛ یعنی نشر و بسط مسایل جنسی به مبتذلترین شیوه؛ یعنی اینكه آنها برایم واژه زن و مرد را تعریف كنند و خوب و بد را بازگو نمایند؛ یعنی ایجاد انگیزه خرید از آنچه این شركتها برای فروش و عرضه، تبلیغ میكنند؛ یعنی حمله و تهاجم در بُعد وسیع.»
در بخش دیگری از سند یادشده تحت عنوان «توجیه خشونت» آمده است:
«قهرمانپروری آن طور كه در رسانهها عنوان میشود، ارزشهای برتری مرد را تشدید میكند و در پیامهای رسانهها خشونت و گرایش به مسایل جنسی را تسریع مینماید. تصویر مرد به عنوان یك «دلاور، حافظ و مدافع» بر تصویر زن به عنوان فردی «ضعیف، متكی و منفعل» برتری دارد. همان طور كه در فیلمهای آمریكایی مشاهده میشود و جوانان آسیایی را به خود مجذوب میكند.»
در این سند تأكید شده است: «یكی از رایجترین و جدیترین مشكلات موجود در مورد به تصویر كشیدن زنان در رسانهها، تبلیغ نمودن زن به عنوان كالای جنسی است. این مسأله در تمامی كشورهای آسیا و اقیانوسیه بخصوص طی 10 سال اخیر وجود داشته و رو به افزایش است. هر چه رسانهها جنبه تبلیغی بیشتری داشته باشند، اطلاعات و پیامهایی كه ارایه میدهند بیشتر در ارتباط با این موضوع بوده است.»
«بسیاری از كشورهای آسیایی مایلند فیلمهای آماده غربی را وارد كشور خود نمایند. بخصوص از آمریكا، زیرا بسیار ارزانتر از برنامههایی است كه در داخل تولید میشود. نه تنها این برنامهها به ترغیب و تشویق فرهنگ غربی میپردازند، بلكه نوعی شیوه زندگی را ترویج مینمایند كه زنان در آن در قالب تبعیضآمیزی ارایه میشوند.در مالزی برنامههایی چون «دالاس» و «اسرار» كه زنان در آن به طور منفی به نمایش در میآیند به عنوان الگو در برنامههای داخلی كشور مالزی در آمدهاند و بسیاری از برنامههای داخلی از همان سبك برنامههای غربی تبعیت میكند كه بیشك این مسأله با فرهنگ آسیایی تفاوت دارد.به علاوه، نمایشهای خشونتآمیز چینی و هنگكنگی و فیلمهای هندی با هنرپیشگان زن كه دارای نقشهای پایین و پست هستند، درصد بالایی از بینندگان را به خود جذب میكند. این فیلمها همواره زنان را به عنوان افرادی زیردست، منفعل، ضعیف، متكی و به عنوان كالای جنسی نمایش میدهند. این امر بخصوص در مناطق روستایی دارای اهمیت است. برای مثال در سریلانكا این گونه برنامهها، زنان را به این فكر وا میدارد كه این مسأله باید به عنوان یك قاعده پذیرفته شود و نباید علیه آن اعتراض نمایند.
تصویر عمدی ساخته شده، تصویر جدیدی از زندگی را برای ما ترسیم میكند كه با واقعیت بسیار فاصله دارد. ارزشهای جدید و تازه و مُد روز همیشه با مقاصد تبلیغاتی همراه است. این مسأله در نمایشهای ژاپنی به راحتی قابل مشاهده است. یعنی در داستانهای عشقی مخصوص جوانان، هر چند كه روال داستان، سنتی است، اما سبك ارایه جدید بوده و از روش زندگی مد روز تبعیت میكند. همیشه موسیقی متن این گونه فیلمها به شهرت میرسد، اما هنوز زنان در آنها به روش سنتی رسانهها معرفی میشوند. در اصل هیچ چیز تغییر نكرده است!»
این اعترافی است كه یك سند منطقهای بیان میدارد. علیرغم این همه هیاهو، هنوز تفكر مردسالاری حاكم بر تولیدات فرهنگی كشورهای غربی است و زن با پیشرفتهترین وسایل ارتباطی و تبلیغی هنوز موجودی ضعیف و منفعل معرفی میشود و «در اصل هیچ چیز تغییر نكرده است.»
در بخش دیگری از این سند تحت عنوان «معرفی محدود و یكطرفه» آمده است:
«به طور معمول، تصویر زنان خارج از بخش اخبار به نمایش گذاشته میشود. برای مثال در استرالیا، حزب فعال ملی بر روی ترسیم زن در رسانهها، آخرین گزارش خود را در سال 1993 بدین گونه اعلام نمود كه در مقایسه با مردها احتمال اینكه زنان در بخش سردبیر روزنامهها نامشان آورده شود 1 به 5 است.
در ژاپن نیز نسبت ذكر زنان در روزنامهها بسیار پایین است. در تحقیقاتی كه در سال 1985 صورت گرفت، نشان داده شد كه تنها 25 زن طی یك هفته در مقالههای سیاسی، اقتصادی، رویدادهای جهانی، طبیعت و علوم، ذكر شدهاند. آن هم در روزنامههای صبح كه حدود 9 میلیون تیراژ دارند و در ستون روزنامهای با عنوان «مردم در اخبار» تنها 5 نفر از 28 نفر افرادی كه در ماه نوامبر ظاهر شدند، زن بودند. در ماه نوامبر سال 1992 این تعداد به 2 نفر از 29 نفر كاهش یافت.در یك نشریه روزانه فیلیپینی نیز تنها 44 صفحه از 858 صفحه در یك هفته، در مورد زنان بود. از این تعداد 29 مورد در باره زنان معروف سابق و بقیه 15 مورد در باره زنان در سیاست بود. در صفحههای داخل، تنها 4% مطالب در مورد زنان بود كه بیشتر نوشتههایی از قتل، جنایت، سرقت و هتك حرمت بودند. بیشتر نوشتهها پیرامون زنان، در این طبقه جای میگیرند و با توصیف ظاهر آنان همراه هستند.در تایلند هنوز زنان به عنوان قربانیان جنایات در صفحههای اول معرفی میشوند و از این جنایات چنان گزارش میشود كه گویی زنان خود مقصر اصلی هستند. همچنین معرفی زنان در داستانها به عنوان ملكه زیبایی و ستارههای سینما امری رایج است.»
در انتهای این سند به «رسانههای جایگزین» به عنوان فعالیتی مؤثر در جهت مقابله با رسانههای فراگیر جهانی تأكید شده و آمده است: «رسانه جایگزین به نوعی وسیله ارتباطی اشاره دارد كه جزو رسانههای رایج نمیباشد. این رسانه به منظور افزایش آگاهی توده مردم به كار گرفته میشود و حتی میتواند وضعیت رسانههای رایج را اصلاح نماید.
اصولی كه ارتباطات جایگزین بر آن استوار هستند به شرح زیر میباشند:
1ـ مردم خود فرآیند ارتباطات را كنترل نمایند؛
2ـ آنها از طریق ارتباطات جنبشهایی را ایجاد كنند؛
3ـ مردم حق انتخاب رسانهای را كه به كار میگیرند داشته باشند.
در این نوع ارتباط مردم نقش سرپرست و برقرار كننده ارتباطات را بر عهده دارند.
متأسفانه رسانهها قالبهای كلیشهای زنان را تشدید كرده و نقش زن را در توسعه ملی انكار نمودهاند. در نتیجه نیاز به توسعه جنبشهای مقابله با رسانهای الكترونیكی، فیلم، چاپ و ... به منظور ترسیم تصاویر مثبت زنان و تساوی حقوقشان بدون یكیسازی آنها با مردها از امور مهم به شمار میرود.»
آنچه خواندیم بیانگر این حقیقت است كه امروز قدرت فراگیر ماهواره در نقطهای به نام رسانههای جایگزین و ایجاد جنبشهایی برای مقابله با به انحطاط كشاندن چهره انسانی زن میتواند به ضعف گراید و به خط پایان رسد.مبحث «زن در رسانهها» به عنوان یك بحران جهانی، عرصهای است كه میتوان در آن با قدرت وارد شد و به دفاع از مفاهیم و ارزشهای اخلاقی پرداخت. این عرصه، برای ما كه سخن بسیاری در لزوم حفظ كرامت و عفت زن داریم، زمینه آماده و فراهمی است تا به آنان كه عمیقتر به مسایل میاندیشند و از منظر فراتری جریان فرهنگی و ضد فرهنگی دنیای معاصر را دنبال میكنند، تجربهها و آزمودهها را یادآور شویم. زنان جهان، این بحران را تجربه كردهاند، از چهره توهینآمیزی كه رسانهها برایشان ترسیم نمودهاند بیزارند، به الگویی جدید نیازمندند و دستگاههای فرهنگی و تبلیغی كشور باید از این فرصت تاریخی برای ورود به عرصه «زن و رسانهها» به عنوان سردمدار حركت جدید در سطح بینالمللی بیاندیشند و با برپایی گردهماییهای فراملی پرچمدار این جنبش شوند ... و البته پیش از آن به ارایه تصاویر جدید و مثبتی از زن در رسانهها همت گمارند.
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}