نویسنده: مصطفی مؤمنی




 

تاکنون سنگ نبشته، سند یا نوشتاری پیدا نشده که در آن نام تهران، چه در پیش از اسلام چه در دو سده‌ی نخستین پس از اسلام، آمده باشد. (1) سفالینه‌های منقوش شش هزار ساله در چشمه علی و سفال‌های خاکستری - سیاهِ تپه‌های قیطریه و آثار تپه‌های دروس و چیذر نشان می‌دهد که جماعات آریایی از پایان هزاره‌ی دوم پیش از میلاد مسیح در آنجاها زندگی می‌کرده‌اند. (2) مناطق باستانی دیگری نیز در اطراف تهران کشف شده است. سفال خاکستری - سیاه گستره‌ی وسیع‌تری را دربر می‌گیرد که خوجیر، تهران پارس، فشاپویه، حصارک شمیران، پل رومی، اوین و بوستان پنجمِ خیابان پاسداران و محل فرودگاه امام خمینی از آن جمله‌اند. (3)
اوضاع مناسب طبیعی در کوهپایه‌های شمال تهران تاریخی، از جمله امکان کندن قنات، پیدایش آبادی‌هایی (مانند آبادی تهران) را به هنگام گسترش قنات محتمل می‌سازد. در صورتی که نوشته‌ی سید ظهیرالدین مرعشی (4) را که در وصف جنگ افراسیاب با منوچهر، از ری و دولاب تهران نام برده، بر پایه‌ی اسناد تاریخی بدانیم، به نظر می‌رسد که نام تهران در پیش از اسلام، هم به آبادی تهران هم به پهنه‌ای شامل روستاهای پیرامون تهران اطلاق می‌شده است.
نام تهرانِ ری در قرن سوم با نام محمد بن حماد تهرانی (رازی)، محدّث، همراه است. در منابع، از تاریخ تولد ابن حماد اطلاعی نیامده، ولی ذهبی در سیر اعلام النبلاء (5) و تاریخ الاسلام، (6) سن او را در هنگام وفات (271) بیش از هشتاد سال ذکر کرده (7) که به این ترتیب می‌توان حدس زد تاریخ تولد وی، حدود 191 بوده است. ابن ابی حاتم رازی (متوفی 327) نیز شاگرد محمد بن حماد بوده که نخستین بار در ری از وی حدیث شنیده است. (8) ابن فَیْسَرانی (متوفی 507) در الانساب المتفقة (9) به نقل از محمد بن حماد گفته که تهرانِ ری از تهرانِ اصفهان مشهورتر بوده و سمعانی (متوفی 562) نیز آن را تأیید کرده است. (10) تأیید نسبتِ محمد بن حماد به تهران، می‌رساند که آبادی تهران دست کم از آغاز دوران اسلامی وجود داشته است. (11) نام تهران، پیش از الانساب ابن قیسرانی، در برخی منابع ذکر شده، مثلاً غفاری قزوینی، در ذکر لشکرکشی‌های محمود غزنوی، اشاره کرده که وی در 12 جمادی الاولی 420 به طهران حمله برد و اراضی و دولاب را فتح کرد (12) تاریخ، جز فاجعه‌ی مغول، فاجعه‌ای به دردناکی حمله‌ی سلطان محمود، برای مردم شیعه‌ی پهنه‌ی طهران، به یاد ندارد. یاد (13) محمد بن علی راوندی نیز از تهران و دولاب و اطراف این شهر (14) کرده است. تا حمله‌ی مغول (سده‌ی هفتم)، هنوز تهران به صورت قریه بود و بر پایه‌ی اسناد تاریخی، دیه‌های دولاب و تجریش و ونک از تهران مشهورتر بودند. قریه‌ی تهران، مانند دیگر روستاهای منطقه‌ی ری، زیر نظر خوارزمشاهیان بود. قریه‌ی (15) یاقوت حموی، (16) قول یکی از اهالی ری، برخی از ویژگی‌های تهران را در 617 چنین آورده که تهران یکی از قرای ری است، میان این دو تقریباً یک فرسنگ فاصله است، قریه‌ی تهران بسیار بزرگ (قریة کبیرة) است و در زیر زمین ساخته شده و هیچ کس نمی‌تواند به خانه‌های آن دسترسی یابد، مگر آنکه خود تهرانی‌ها بخواهند، بارها اتفاق افتاده که آنها برضد سلطان شورش کرده‌اند و سلطان چاره‌ای نداشته جز آنکه آنان را با حیله به دام اندازد.
به گفته‌ی وی (17) در این شهر دوازده محله وجود دارد که پیوسته با یکدیگر در جدال‌اند و ساکنان یک محله به محله‌ی دیگر نمی‌روند. این قریه باغ‌ها و بستان‌های درهم تنیده‌ی بسیار دارد. در 617، هنگام حمله‌ی مغولان به ری، تهران هنوز مهاجران ری را در خود جای نداده بود؛ از این رو، نوشته‌ی یاقوت حموی می‌تواند بیانگر یکی از مراحل تحول تاریخی تهران باشد. قزوینی در 674 در آثار البلاد و اخبار العباد (18) می‌نویسد که تهران روستای بزرگی است از روستاهای ری، دارای بوستان‌های انبوه و درختان پربار، و میوه‌های تهران، به ویژه انار آن، بسیار نیکوست.
به گفته‌ی خواندمیر، (19) در عهده غازان خان (694-703) تهران «مُعَسْکَر» (لشکرگاه) بود. در قرن هشتم، تهرانِ تحت استیلای آخرین ایلخانان، به اندازه‌ی قبل جمعیت نداشت، اما قصبه‌ی معتبری بود. چون ری، ام البلاد ایران، از حمله‌ی مغول به بعد رو به ویرانی نهاده بود، ورامین ترقی کرد و مرکز محلی تومانِ ری شد. تهران نیز از نواحی بزرگ و قصبه‌ای معتبر در یکی از چهار بخش شهر سابق ری، (20) غار، غازان‌خان برای عمران شهر ری کوشش‌های اندکی (21) بود. و ورامین نیز سرانجام به صورت تلی از خاک کرد درآمد. اما تهران در قرن هشتم و نهم، به تدریج از این رویدادها سود برد، (22) به طوری که کلاویخو (23)، سفیر اسپانیا که در عهد تیمور از تهران دیدن کرد (5 محرم 6/807ژوئیه‌ی 1404)، آنجا را شهر نامیده است (24) و آنجا را ناحیه‌ای پهناور و خرّم وصف کرده که اطرافش دیواری نیست و در آن همه‌ی وسایل آسایش یافته می‌شود و در قلمرو حکومت داماد تیمور است. (25) باباشیخ، یکی از رجال دوره‌ی تیموری، محل اقامت کلاویخو را در مهمان‌سرایی (26) تعیین کرد که تیمور به هنگام گذشتن از این حدود در آن منزل می‌کرده و در واقع بهترین خانه‌ی شهر تهران بوده است. باباشیخ فردای ورود کلاویخو، او را به سرای خود دعوت کرد و در شاه‌نشین سرای خود نشاند (27) که نشان می‌دهد در این دوره، مساکن دیگری نیز وجود داشته و از مدتی پیش، در شهر - باغ تهران بناهایی بیرونی بوده است. از قرن هفتم به بعد، با گذشت زمان و پس از ویران شدن ری در 617 و افول ورامین در قرن هشتم، تعداد این بناها به یقین افزایش یافته است.
شهرسازی خاص تهران، که شامل باغ‌های محصور و خانه‌های زیرزمینی با دهلیزهای متعدد (همانند لانه‌ی موش کور) بوده، علت اصلی بی حصار بودن شهر بوده است. علت اینکه تهران قرن‌ها و تا 961 که شاه طهماسب اول صفوی (حک‍: 930-984) نخستین حصار و بازار آن را ساخت، بی برج و بارو بوده، تسخیرناپذیری آن بوده است. در آغاز قرن دهم، تهران به مجتمعی بدل شده بود که با انتظارات جمعیت جدید، سازگارتر بود؛ شهری با خانه‌های معمولی، بازار، معابر و حصاری که از شهر حفاظت می‌کرد. قدرت حاکم نیز در این امر نفع داشت، زیرا به این ترتیب، بهتر می‌توانست از مردم مالیات بگیرد و آنان را زیرنظر داشته باشد. توجه نخستین سلاطین صفوی به آرامگاه یکی از اسلافشان در ری، تنها عامل اقدامات آنها در تهران نبود. (28) دوازده محله‌ی تهران - که احتمالاً با مجموعه‌های گسترده و پراکنده‌ی شهر، متشکل از خانه‌ها و باغ‌ها و بستان‌های محصور و تو در تو، همخوانی داشته‌اند - نیز به محله‌های جدید بدل شدند و چون محله‌های قبلی را دربر نمی‌گرفتند بیشتر آنها نام‌های دیگری داشتند. تنها محله‌ی قدیم تهران، که نامش در تحفه‌ی سامی (تألیف در 957) آمده، ساران است (29) که امروزه از آن اثری نیست.
امامزاده‌ها و قیم‌ترین تاریخ‌های موجود در کتیبه‌ها یا صندوق‌های مرقد امامزاده‌ها، اسناد شایان توجهی برای اثبات قدمت شهر تهران به شمار می‌روند، از جمله‌ی این آثار است: بقعه‌ی سیداسماعیل در نزدیکی دروازه‌ی حضرت عبدالعظیم تهران قدیم و در کنار خیابان اصلی بازار شهر، واقع در محله‌ی چالمیدان، دارای درِ منبت کاری مورخ 886؛ بقعه‌ی امامزاده یحیی در محله‌ی عودلاجان دارای صندوق منبت کاری عتیقه، مورخ 895؛ بقعه‌ی امامزاده زید در محله‌ی بازار دارای صندوق منبت کاری عتیقه مورخ 902؛ یک قطعه کتیبه‌ی چوبی باقیمانده از ضریح قدیم بقعه‌ی سید نصر الدین / ناصرالدین، واقع در کنار خیابان خیام (در محله‌ی سنگلج) که می‌رساند حاجی میرزاتقی ثقفی تهرانی در 993 بانی ضریح بوده است. (30) دیگر آثار فرهنگی و دینی نیز در تهران وجود داشته است. رونق سه بقعه‌ی سیداسماعیل، امامزاده یحیی، و امامزاده زید و آثار به دست آمده در آنها نشان می‌دهد که تشیع پیش از دوره‌ی صفویه در تهران رواج داشته است. (31) از قراین بر می‌آید که قدیم‌ترین محلات شهر تا دوره‌ی صفویه، از یک طرف نواحی مجاور بقعه‌ی سید اسماعیل تا حوالی بازار آهنگران در جنوب شرقی شهر قدیم در محله‌ی چالمیدان، و از طرف دیگر بین بقعه‌های سید اسماعیل و امامزاده یحیی در قسمت شرقی شهر قدیم در محله‌ی عودلاجان بوده است. زیارتگاه چهل تن و کوچه‌ی آن در بازار بین بقعه‌ی سید اسماعیل و سه راه آهنگران، قدیم‌تر از عهد صفوی به نظر می‌رسد. (32)
نوشته‌های عربی - فارسی روی بقعه‌های سید اسماعیل، امامزاده یحیی و امامزاده زید بیانگر نکاتی درباره‌ی وقف، و شیعه بودن ساکنان محلی و اهمیت تهران آن ایام است.

پی‌نوشت‌ها:

1. همان، ص 13-14.
2. همان، ص 9-12.
3. کامبخش فرد، مقدمه.
4. ص صد و هفت - صد و هشت.
5. ج 12، ص 629.
6. حوادث و وفیات 261-280، ص 443.
7. نیز ر.ک. ابن حَجر عَسقَلانی، ج 9، ص 104-105؛ بهرامیان، ص 25.
8. ر.ک. ابن ابی حاتم، ج 7، ص 240؛ بهرامیان، ص 26.
9. ص 98.
10. ر.ک. ج 2، ص 252؛ قس بهرامیان، ص 25.
11. عدل، ص 14.
12. ص 78.
13. کریمان، ص 76.
14. راوندی، ص 293، ص 111-112.
15. تکمیل همایون، ج 1، ص 35.
16. ذیل «طهران».
17. همان جا.
18. ص 228.
19. ج 3، ص 143؛ قس تکمیل همایون، ج 1، ص 36.
20. حمدالله مستوفی، ص 53-55.
21. همان، ص 53.
22. عدل، ص 20.
23. Clavijo
24. ص 175.
25. کلاویخو، ص 176.
26. همان، ص 175.
27. کلاویخو، ص 175.
28. عدل، ص 16-17.
29. ر.ک. سام میرزا صفوی، ص 162.
30. مختاری طالقانی، ص 94، 100-101؛ مصطفوی، ج 1، ص 446-448.
31. مصطفوی، ج 1، ص 20-22، 446.
32. دایرةالمعارف فارسی، ذیل «تهران»؛ قس کریمان، ص 133 به بعد.

منبع مقاله :
مومنی، مصطفی ...و دیگران، (1389)، جغرافیا، تاریخ، فرهنگ، تهران: نشر کتاب مرجع، چاپ دوم.