باطِرقانی
باطِرقانی، نسبت و شهرت دو تن از استادان علم قرائت در قرن چهارم و پنجم است.
1) ابوبکر احمدبن محمّدبن احمدبن محمّدبن جعفر باطرقانی از استادان علم قرائت در قرن چهارم- پنجم؛ منسوب به باطرقان، روستایی در اصفهان که نام آن را هم باکسر طا (1) و هم با فتح طا (2) ضبط کرده اند. به گفتهی یاقوت، بیشتر مردم آن نسّاج بوده اند. (3) ابونُعَیم باطرقان را از جملهی هفده قریهای میشمارد که پس از بنای جامع یهودیّهی اصفهان به «یهودیّه» افزوده شده است. (4) به گفتهی سمعانی، جماعتی از قرّاء و محدّثان از این روستا برخاسته اند و خود او نام بعضی از آنها را ذکر کرده است. مشهورترین ایشان ابوبکر احمد باطرقانی است که ذهبی او را «امام کبیر» و «شیخ القرّاء» خوانده است. (5) ترجمهی حال او را چند تن از مؤلّفان و مورخان آورده اند. (6)
ذهبی از قول یحیی بن مَنده (یحیی بن عبدالله بن محمّد، متوفی 511) میگوید که احمد باطرقانی «کَثیرالسماع» و «واسع الرّوایة» بوده و خطّی دقیق داشته است، یحیی بن مَنده از قول خود باطرقانی، تولد او را در 372 ذکر کرده است. (7) عبدالعزیز نخشبی میگوید، مُسندی تصنیف کرده که در آن احادیث صحیح بخاری را تخریج (8) نموده است، امّا احادیث را از روی کتاب نوشته و بعد اسناد را به آن الحاق کرده است، و این شرط محدّثی نیست؛ زیرا محدّثان احادیث و اسناد را از زبان شیوخ خود نقل میکنند نه از روی کتاب. (9) به گفتهی یحیی بن منده، باطرقانی در مسایلی وارد شده است که بهتر بود نمیشد و به حدیث گفتن و اقرای قرآن کفایت میکرد. ذهبی در تفسیر این سخن میگوید که مقصود ابن منده آن بوده که او در مطالبی از علم کلام وارد شده است. (10) همو میگوید باطرقانی پس از ابوالمظفّر عبدالله بن شبیب ضَبّی اصفهانی، که مدتی دراز امام جامع اصفهان بود، به امامت آن جامع رسید. (11) از قول حافظ ابوعبدالله دقّاق اصفهانی نقل کرده اند که در علم قراءات و حدیث و روایات و کثرت کتابت و سماع، شیخی افضل از باطرقانی در اصفهان نبوده است. او را به حسن خلق و حسن هیئت و منظر و ثقه بودن در روایت نیز ستوده اند. ذهبی او را حافظی غیرمتقن دانسته و نام او را در تذکرة الحُفّاظ نیاورده است.
وفات باطرقانی را در 22 صفر 460 ذکر کرده اند. از تألیفات باطرقانی کتابی است در طبقات قاریان به نام المَدخل الی مَعرِفَةِ اساتید القراءات و مجموع الرَّوایات (12) که ابن جزری خود آن را ندیده و به دیدن آن اظهار اشتیاق کرده است. کتاب دیگری نیز دربارهی شَواذّ قراءات داشته است.
برای روشن شدن مقام و اهمیت باطرقانی در حدیث و قرائت، نام شیوخ و راویان معتبر وی ذکر میشود.
الف. شیوخ او. ابوعبدالله محمّدبن اسحق بن مَندَه حافظ، متوفّی در آخرین روز ذیقعدهی 395؛ (13) ابراهیم بن عبدالله بن محمّدبن خُرشید قُولَه تاجر، متوفّی در صفر یا محرم 400؛ (14) ابوعبدالله محمّدبن ابراهیم بن جعفر یزدی؛ (15) ابوبکر محمّد بن اسماعیل طاهری؛ (16) ابومسلم بن شَهدل، شاید احمدبن شهدل مدینی؛ (17) ابومحمّد عبدالله بن جعفربن احمدبن فارس اصبهانی، متوفّی در 346؛ (18) ابوالفضل خُزاعی، محمّدبن جعفربن عبدالکریم جرجانی، متوفّی در 408؛ (19) عبدالعزیزبن محمّدبن عبدالعزیز تمیمی کِسائی، متوفّی در 388 که باطرقانی در 387 قرآن را نزد او قرائت کرده است؛ (20) محمّدبن ابراهیم بن احمد بغدادی، دوست نزدیک دارقطنی؛ (21) و چند تن دیگر.
ب. راویان و شاگردان او. ابوعلی حسن بن احمدبن حسن حدّاد، متوفّی در ذیحجهی 515؛ (22) ابوالفرج سعیدبن ابی الرَّجا سمسار صیرفی متوفّی در 532؛ (23) امام ابوعبدالله حسین بن عبدالملک اصفهانی خَلّال ادیب متوفّی در 532؛ (24) حافظ ابوعبدالله محمّدبن عبدالواحد دقّاق اصفهانی، متوفّی در شوّال 516؛ (25) شبیب بن عبدالرحمن بن محمّدبن خورهی ماربانانی؛ (26) عبدالسّلام بن محمّد یا محمود حسناباذی؛ (27) امام حافظ عبدالعزیزبن محمّدبن عاصم نَخشَبی، متوفّی در 456 یا 457؛ (28) حافظ امام حسن بن علیّ بن محمّد بلخی وَخشی، متوفّی در ربیع الاخر 471؛ (29) ابوالوفاء علیّ بن زیدبن شهریار اصفهانی؛ (30) ابوبکر احمدبن علی بن محمّد اصفهانی. (31)
2) ابوبکر عبدالواحدبن احمدبن محمّد باطرقانی از قرّاء و امام جامع گورگیر اصفهان، که به گفتهی سمعانی (32) دارای جودت قرائت بوده است (اَحدُ القُراء المُجَوِّدین). سمعانی از قول یحیی بن مَنده در کتاب اِصبهان نقل میکند که او امام در قراءات و حافظ روایات (یعنی روایات مختلف در قرائت قرآن) بوده و در جمادی الاخر (یا رجب)، 421، در زمان سلطان مسعود غزنوی، در جامع اصفهان کشته شده است؛ (33) و بعضی گفته اند در خانهی خود در حال سجده به قتل رسیده است. سمعانی میگوید، در این فتنه جماعتی از علما و صلحا کشته شدند و این کشتار نظیر آن بود که در فتنهی غز در خراسان اتّفاق افتاد. ذهبی (34) از قول ابن عساکر (به نقل از ابوعبدالله محمّدبن محمّد اصفهانی) نقل میکند که چون سلطان محمود [سلطان مسعود درست است] در 421 بر اصفهان مستولی شد، بر ایشان امیری تعیین کرد، ولی مردم بر او شوریدند و او را به قتل رساندند. سلطان مسعود مردم را امان داد، امّا روز جمعه، که مردم در جامع اصفهان بودند، بر ایشان حمله کرد و کشتاری بزرگ به راه انداخت، ولی ابونعیم اصفهانی که در آن جمع بود نجات یافت. به هر حال، این کشتار چنان فجیع بود که ابن عماد میگوید آنچه مسعود کرد با کفّار هم نمیکنند. (35)
جز این دو تن نام عدّهای دیگر از محدّثان و مقربان با نسبت باطرقانی در الانساب (36) مذکور است.
پینوشتها:
1. سمعانی، ج2، ص 39.
2. ذهبی، 1402- 1409، ج18، ص 182.
3. ذیل «باطرقان».
4. ج1، ص 17.
5. ذهبی، 1402-1409، ج18، ص 182.
6. همان، ص 182-183؛ همو، 1387، ج1، ص 342؛ سمعانی، ج2، ص 39-42؛ ابن جزری، ج1، ص 96-97.
7. ذهبی، 1402-1409، ج18، ص 183.
8. ر. ک. دانشنامهی جهان اسلام، ذیل «تخریج».
9. همو، 1387، ج1، ص 343، نام عبدالعزیز نخشبی به غلط تجیبی چاپ شده است.
10. ذهبی، 1387، ج1، ص 342.
11. همان، ج1، ص 340، 342.
12. ابن جزری، ج1، ص 97.
13. ابونعیم، ج2، ص 306.
14. همان، ج1، ص 204؛ ابن عماد، ج3، ص 158.
15. سمعانی، ج13، ص 494.
16. همان، ج9، ص 16.
17. ابونعیم، ج1، ص 99.
18. ذهبی، 1375-1377، ج3، ص 863.
19. ابن جزری، ج2، ص 109-110.
20. همان، ج1، ص 396.
21. همان، ج2، ص 43-44.
22. ابن جزری، ج1، ص 206.
23. ذهبی، 1375-1377، ج4، ص 1277.
24. همان جا.
25. همان، ص 1255.
26. یاقوت حموی، ذیل «ماربانان».
27. سمعانی، ج4، ص 159.
28. ذهبی، 1375-1377، ج3، ص 1156-1157.
29. همان، ج3، ص 1171-1172.
30. ابن جزری، ج1، ص 543.
31. همان، ج1، ص 87.
32. ج2، ص 39.
33. سمعانی، همان جا.
34. 1375- 1377، ج3، ص 1095.
35. ج3، ص 226.
36. ج3، ص 41-42.
ابن جزری، غایة النهایة فی طبقات القراء، قاهره [بی تا. ].
ابن عماد، شذرات الذهب، بیروت 1399/ 1979.
احمدبن عبدالله ابونعیم، کتاب ذکر اخبار اصبهان، لیدن 1931-1934.
دانشنامهی جهان اسلام، زیرنظر غلامعلی حداد عادل، تهران: بنیاد دایرة المعارف اسلامی، 1375 ش- .
محمّدبن احمد ذهبی، کتاب تذکرة الحفاظ، حیدرآباد دکن 1375/ 1955- 1377/ 1958.
__، سیر اعلام النبلاء، بیروت 1402/ 1982- 1409/ 1988.
__، معرفة القراء الکبار علی الطبقات و الاعصار، قاهره 1387.
عبدالکریم بن محمّد سمعانی، الانساب، ج1-6، چاپ عبدالرحمان بن یحیی معلمی یمانی، حیدرآباد دکن 1382/ 1962- 1392/ 1976، ج7-13، حیدرآباد دکن 1397/ 1977- 1402/ 1982.
یاقوت حموی، معجم البلدان، چاپ ووستنفلد، لایپزیگ، 1866-1873، چاپ افست تهران 1965.
منبع مقاله :
زریاب خویی، عباس؛ (1389)، مقالات زریاب (سی و دو جستار در موضوعات گوناگون به ضمیمهی زندگینامهی خودنوشت)، تهران: نشر کتاب مرجع، چاپ اوّل
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}