اسلام گرایی در غرب-بخش اول
نويسنده:ياسر پرويز پور

مقدمه

در این تحقیق سعی شده است که ابتدا اسلام را شناسایی کرده و بعد نقش اسلام در جهان کنونی و معاصر و سپس به معرفی و تعریف و شناسایی تمدن غرب و نقش اسلام در برابر غرب و سپس به نمونه هایی از اسلام در غرب کشور ایالات متحدۀ آمریکا ،کشور هلند، کشور بلژیک و کشور آلبانی پرداخته ایم و در این قسمت به ارزیابی و نتیجۀ کلی از اسلام گرایی و عوامل مؤثر آن به ویژه در غرب و در نگاه امام خمینی (ره) می پردازیم.
در میان عوامل گرایش انسان عصر حاضر به اسلام، برخی از آنها برجسته ترند، که عطش معنوی انسان معیار هر چیزو نیاز شدید او به مکتبی جامع، جهت پاسخ به پرسش های اساسی حیات و سامان دهی جامعه آشفته بشری از این دسته عوامل انددر نظر تحلیل گران، مطالبات جدی بشر در زمینه ای مذکور علت اوج گیری گرایش های اسلامی طی سالهای اخیر در سطح جهان است.حضرت امام خمینی (ره) در پیام تاریخی خود به گورباچف با ترویج به لزوم پناه آوردن بشر به آغوش پر مهر شریعت اسلام متذکر گردیدند که مکاتب عادی و ساختۀ بشر نمی تواند بشریت را از بحران عدم اعتقاد به معنویت که اساسی ترین درد جامعه بشری در غرب و شرق است، بیرون آورد.از دیدگاه امام خمینی (ره) محرومیت انسان از تعالیم اسلام او را در دام دردهای رنج آوری چون عدم اعتقاد به معنویت گرفتار نموده و باعث تضییع و تباهی مراحل عالیه حیات مادی و معنوی او نیز گردیده است.در این عرصه، عطش معنوی انسان او را به سوی تعالیم معنوی اسلام رهنمون گردیده و معضلات پیچیده ، او را به سرسپردن بر تعالیم اسلامی دعوت می نماید.امام خمینی (ره) در تبیین این جریان مهم تاریخی و ویژگیهای اساسی آن می فرمایند: تعجب است که چگونه بسیاری از علما و روحانیون کشورها و بلاد اسلامی از نقش عظیم و رسالت الهی و تاریخی خود در این عرصه که بشریت تشنۀ معنویت و احکام نورانی اسلام است غافلند و عطش ملت ها را درک نمی کنند. و مقام معظم رهبری (دامت برکاته) نیز ضمن تأیید نقش نیاز معنوی انسان ها در تکوین پدیدۀ اسلام گرایی با اشاره به گسترش امواج اسلام گرایی تا قلب کشورهای اروپایی و آمریکا می فرمایند:پیام های معنوی اسلام متاعی ارزشمند است که همه جا خریداردارد.پیام های معنوی مورد نیاز جهان کنونی تنها در اقیانوس عظیم و بی کران معارف اسلامی نهفته است.ولی امر مسلمین جهان با تأکید بر این که تنها اندیشه ای جامع و نو از عهده حل مشکلات پیچیده بشری بر می آید.اظهار می دارند: اسلام عرضه کننده اندیشه ای نو به بشریت نیازمند در جهان امروز است.آمادگی غرب برای پذیرش تدریجی اسلام خلاء عطش معنوی و نابسامانی های گسترده جوامع غربی از یک سو و جامعیت اندیشۀ اسلامی از سوی دیگر اکنون شرایطی را در غرب فراهم نموده است که می توان ادعا کرد: فضای اجتماعی غرب آماده پذیرش اسلام است، اگر دعوت گرانی باشند که با زبان در عرصه حاضر که علم و منطق است با انسان غربی ارتباط برقرار کنند.تمدن غرب در غیاب اندیشه ای منطقی و معنوی و الهی همچون اسلام به شرایط سخت و بغرنجی مبتلا شده است و مسلماً پیروزی انقلاب اسلامی فضای جدیدی را درغرب ایجاد کرده و افق تازه ای فرا روی غربیان گشوده گردیده است.و می توان گفت: اکنون میلیون ها نفر در غرب در انتظار نجات بخش و مسیح هستند و اگر اسلام به درستی معرفی شود می تواند برای آنها نجات بخش باشد، چرا که تعالیم اسلام راهی برای رهایی از سرنوشت محتوم تمدن غرب یعنی نابودی است . در روزنامه ها و رسانه های جمعی بارها شاهد این موضوع ها که در ذیل به آن اشاره خواهد شد می شویم.« خانم لیلا، تازه مسلمان آلمانی ، در این باره می گوید: با فساد وحشتناکی که در جوامع ما وجود دارد اگر مردم از حقایق اسلام و چهره های واقعی اسلام آگاه می شدند بی شک همگی مسلمان می شدند ، چون ما شاهد نتایج ارزشی غربی بوده ایم.

معرفی اسلام

اسلام یک نظریه نیست بلکه یک شیوه و اسلوب است با شیوه ای کامل که برقراری جامعه ای خدایی در زمین را هدف خود می داند وبه همین سبب اسلام به وضع تعالیم جامعی در سیاست، اقتصاد ، اجتماع و تعلیم و در تربیت پرداخته و همۀ آنها را در قالب و اصولی کلی ریخته است و بدین ترتیب این تعالیم توانسته است ویژگی خلود و بقاء تکامل ، شمول و هماهنگی را برای خود فراهم کند.اهتمام اسلام آن است که شیوۀ حیات و نظام جامعه باشد و به همین سبب است که به این امور توجه دارد:1- آزاد سازی اندیشه از بت پرستی و مادیگری، 2- آزاد سازی انسان از عبودیت و بندگی و بردگی ،3- آزاد سازی بشر از بند نژاد پرستی و بی بند وباری ، ارزشهای اساسی اسلام دارای افق بسیار وسیعی است و از ابعاد انعطاف پذیری برخوردار است و هر گونه تجدید طلبی را در راه ترقی و پیشرفت و سازندگی می پذیرد به علاوه آن که به هیچ وجه نمی توان جهود و تعصب را از نمودها و علائم آن به شمار آورد.اسلام نظامی است که نفس بشری را سیراب می کند و نیازهای روحی و مادی او را برآورده می سازد.در اسلام جهان غیب و شهود با هم در می آمیزند.اسلام یک مذهب صوفی گرانه نیست بلکه شیوۀ زندگی است که با قوانین طبیعت و اصول فطری که خداوند خلق را بر طبق آن آفریده آمیخته است، چنانچه وجدان و عقل و دانش نیز از دیگر آمیزه های اسلام است.1 اسلام در گذشته به زندگی طرفداران خود و عربها جهت داده و در حال و آینده نیز جهت خواهد داد و به همین سبب جنبشی چه فکری چه اجتماعی نمی تواند این را نادیده بگیرد. شکی در آن نیست که اسلام شیوه ای است که تمام ابعاد زندگی بشری را دربر می گیرد و جنبشی اجتماعی است که دین یکی از بخشهای آن تلقی می شود.اسلام عقیده ای مادی نیست که با معیارهای مادی همخوانی داشته باشد چنانچه تنها عقیده ای روحانی نیز بشمار نمی آید که با رؤیا ، معجزه و امور خارق العاده هماهنگی داشته باشد و چنین هم نیست که با ماده و حیات مادی ارتباطی نداشته باشد بلکه اسلام عقیده ای است که معنویت و مادیت هر دو را در برمی گیرد.پژوهشگران بر این نکته تأکید دارند که اسلام هرگز در برابر یورش تبلیغاتی غرب به سقوط کشانده نخواهد شد زیرا یک مسلمان اصولاً نمی تواند مسیحی یا یهودی باشد چرا که اسلام خود کاملتر از مسیحیت است.زیرا اگر مسیحیت تنها یک دین است اسلام هم دین است و هم قانون و امور را تحت اختیار و امر خداوند می داند.اسلام برای دریافت ره آوردهای عصر جدید ، قدرت جذب و انعطاف پذیری بسیاری دارد. اسلام دینی فطری است که توانسته است به طرفداران خود چنان نیرویی ببخشد که تمام قوای دیگر را در هم بکوبد، قوایی که پیوسته می کوشیدند تا اسلام را متلاشی سازند ولی این دین توانست آنها را در یک بوته ذوب کند یا همه را از میان ببرد اسلام توانسته است که دو مشکل بزرگ یعنی اخوت انسانی و عدل اجتماعی 2 را که پیوسته اندیشۀ غرب را به خود مشغول داشته حل کند.وجود قرآن که مصون از هر گونه خطایی است و صحیح و سالم باقی مانده است اسلام را از سقوط و فروپاشی حفظ کرده است .اسلام توانسته است فرهنگ نژادهای مختلفی را که در مسیر فرهنگ اسلامی قرار گرفته اند یکسان سازد اگر چه این عده دینی جز اسلام را برگزیده باشد اسلام از شخص مسلمان وجودی ساخته که کرامت و عزت خود را داراست و هر جریانی نمی تواند او را به جلو براند و به همراهی با قافله وادارد بلکه اسلام افرادی را ساخته است که در پرتو وحی الهی واداشتن هدف انسانی از دیگران متمایزند.سادگی و وضوح از ویژگیهای اسلام است.اسلام توانسته است برای تمامی مشکلات انسان و جامعه راه حلهایی را ارائه کند که دارای جوهره ای ثابت می باشد و هدفی را عرضه می کند که دارای وسایل و اشکال مختلفی است .اسلام این راه حلها و قوانین را از پیش تحمیل نمی کند و با اجبار به پیاده کردن آن نمی پردازد.3 اصول اسلام در زمان نبی اکرم(صلّی الله علیه و آله و سلم) کامل شد.در اسلام هیچ گونه نقض و ابهامی به چشم نمی خوردو هیچ یک از ره آوردهای اسلام با اندیشۀ بشری و با عقل آدمی تعارض ندارد.از ویژگیهای منحصر به فرد اسلام توانایی این دین در نو پذیری ذاتی و انعطاف پذیری آن می باشد.از دیگر مظاهر آن کنار زدن پوششهایی است که برای پنهان کردن جوهرۀ این دین بکار می رود.
اسلام در برخورد با استعمار جنبشی آزادی بخش و در برابر فئودالیسم نهضتی عدالتخواه و اجتماعی و در برابر استبداد حرکتی شورایی و در برابر تفرقه های نژاد پرستانه نهضتی برادری بوده و هست.اسلام شناخت و عقیده و علم و فلسفه را از یکدیگر جدا کرده و عقل و احساس و دین و علم را با هم درآمیخته است به نظر اسلام شناخت آدمی ، عام و عقاید او جنبۀ خصوصی دارد و هر امتی عقیدۀ خاص خود را داراست .اسلام علم سودمند را از علم بی فایده جدا کرده است.اسلام خدمتگزار جوامع و مذاهب و دعوتهای مختلف نیست.اسلام به هیچ وجه توجیه گر تمدنهای دیگر نیست.در اصول عامه نظیر ربا، زنا، شرب خمر و قتل عمد هیچ گونه توجیهی را قبول ندارد.«بارتلمی سانهلیر» سخن درستی می گوید: تعالیم قرآن کریم که موجب رشد اندیشۀ میلیونها انسان شده است امروزه نیز همچنان ملتهای عقب مانده را با آشنا کردن ایشان به حقایق ضروری هویت انسانی از نظر دینی ، اجتماعی و اخلاقی به رشد و تعالی می رساند.
به تعبیر « برنارد شاو» اسلام دینی بی همتاست که فهم دگرگونیهای مختلف زندگی برای آن به صورت ملکه در آمده است و به همین سبب می تواند همۀ نسلها را به سوی خود جذب کند.4 « ارنان » نیز خبر از بازگشت اسلام می دهد و می گوید: چه بسا اندیشۀ زاینده و مستعد اسلامی بار دیگر به ابداع تمدنی نائل آید که از تمدن از میان رفتۀ آن نیز پیشرفته تر باشد، شکی نیست که در عمق ریشه های اسلام عواملی وجود دارد که دین را به تحرک وادارد.اسلام به حق از مزیت اعتدال برخوردار است تا آنجا که پژوهشگری مثل «گیپ» به آن حقیقت ایمان دارد که اسلام همچنان رسالت خود را در برابر تمامی انسانها به انجام می رساند زیرا در میان شرق و غرب راه میانه را برگزیده است.اگر قرار است واسطه ای برای از میان بردن نزاع و کشمکش شرق و غرب وجود داشته باشد این واسطه جز اسلام نیست.5 به تعبیر دانشمند بزرگ «ترپتون» : اسلام جامعه ای نیست که تنها علما برتن کنند. پژوهشگران بر این نکته تأکید دارند که اندیشۀ اسلامی بیش از اندیشه های دیگر به واقعیتهای اندیشۀ غربی دست یافته است و شریعت اسلام به شؤون روزمره زندگی می پردازد و تنها به عبادت و اخلاق صرف بسنده نمی کند این دین ساختۀ بشر نیست و شکی در آن نیست که اسلام دین خداست اسلام از انسان شخصیتی نمونه و الگو می سازد که نمی توان بر آن غلبه کرد.« نهایت اسلام میان ثروتمند و تهدیست».بزرگ و کوچک و سفید و سیاه جز به تقوا تمایزی قایل نیست.6

مقایسۀ ادیان « اسلام»

علم مقایسۀ ادیان علمی کهن است و مسلمانان اولین کسانی بودند که به دور از تعصب به چنین علمی پرداختند و قوانین آن را با امانت داری کامل وضع کردند و به وسیلۀ همین علم توانستند حقایق بسیاری از امور را در کمال بی طرفی کشف کردند.ابوریحان بیرونی، ابن حزم و شهرستانی و نظایر ایشان بر اساس شیوه ای علمی ، مبتنی بر عدالت و انصاف به مقایسه ادیان پرداخته اند و با آزادگی کامل سخن گفته اند.ابوریحان در قرن پنجم در زمینۀ ادیان هند کتابی تدوین کرد در سالهای اخیر در زمینۀ مقایسه میان ادیان، پژوهشهای تازه ای صورت گرفته است و حاصل این پژوهشها کتبی است که برخی نشانگر تعصب دینی پژوهشگر و برخی دیگر حاکی از دیدگاهی صرفاً مادی است که دین را پدیده ای غیرمتکامل می انگارد ومی کوشد آن را مطابق هوا و هوس تفسیر و تحقیر کند.این نکته را نباید از نظر دور داشت که پژوهشگرانی که ادیان را با هم مقایسه می کنند پیوسته با یکدیگر برخورد عقیدتی دارند پژوهشگران غیر مسلمانی که ادیان را با هم مقایسه می کنند نمی توانند از برداشتها و هوا وهوسهای خود رهایی یابند زیرا پیوسته از هر دین بخشی از آن را در نظر می گیرند در حالی که نویسندگان مسلمانی که به مقایسۀ میان ادیان می پردازند هر دین را به طور کامل و در همۀ ابعاد بررسی می کنند.7 در زمینه مقایسه ادیان ، اسلام با تمامی مذاهب بشری و آسمانی تفاوت دارد زیرا آخرین و کاملترین مذهب بشمار می آید و تمام اصول و منابع آن سالم مانده است و از نظر اسلام دین از آدم تا خاتم یکی بوده و آن اسلام نامیده می شود.منشاء اختلاف میان ادیان آن است که هر یک از این ادیان به ملتی واحد اختصاص داشته است و نظیر اسلام ،خاتم ادیان ، عام و فراگیر نبوده است و تنها اسلام است که دینی فراگیر بوده و مختص به قشری خاص نبوده است و از دیگر ادیان آسمانی پیشرفته تر ما کامل تر بوده است اسلام از افق دید وسیعی برخوردار می باشد و جسم و روح.دنیا و آخرت، دین و علم و قلب و عقل را در خود جای داده است، پس چطور چنین دینی را ناقص ونارسانا دانست.بارز ترین دستاورد اسلام آنست که این دین می تواند مشکلات بزرگ و معظلات بشری را با راحتی و سادگی درمان کند مفهوم غربی این با مفهوم این کلمه در اسلام تفاوت دارد.مفهوم این کلمه ( Religion) به معنای نظام کشیشهاست که راهب و سیطرۀ انسان بر برادرش و چشم پوشی کشیش از گناه فرد و قبول توبۀ او به دلخواه خود از ویژگیهای این نظام است.این به مفهوم غربی آن در اندیشه و سرزمین ما جایی ندارد زیرا دین و سیاست پیکره ای واحدند.حکومت اسلامی آن چنان که غرب می فهمد حکومت کلیسا و کشیش نیست و در نهایت اسلام دینی کامل و کلی است که رو به گسترش خواهد بود که تا ظهور حضرت مهدی ( عجل الله تعالی فرجه الشریف) که در کل جهان گسترش خواهد پیدا کرد.8

اسلام و ادیان

اسلام اندیشۀ انسانی را از قید و بندهایی که در معابد و در میان کاهنان بر دست و پایش کشیده شده بود آزاد ساخت و به سطح اعتقاد به خدای یکتا و زندگی آن جهان ارتقا داد.اسلام بشریت را از پرستش نیروهای طبیعی و عبادت خدایان متعدد و پرستش آتش و اعتقاد به حیوانات مقدس رهایی بخشید و روز رستاخیز و جزا را اعلان داشت و میان خدا و طبیعت تفاوت نهاد و بشریت را از توحش و بربریت و بردگی و ظلم اجتماعی و نژاد پرستی به کرامت انسانی منتقل ساخت و امتیاز آدمیان را به تقوا و عمل دانست. اسلام شیوه ای اجتماعی برای بشریت به ارمغان آورد که در چهار چوب اخلاق بر عدالت و کرامت بر رحمت و اخلاقی بودن زندگی و تکامل عبادت و شریعت استوار است اسلام خرافات بت پرستانه و اباحیگری را مردود شمرد و اندیشۀ اروپایی را از بت پرستی یونان باستان رهایی بخشید اسلام با برقراری مساوات میان امتها و ملتهایی که این شریعت را می پذیرفتند محدودۀ نژاد را گسترش بخشید.اسلام احکامی ثابت و اصولی کلی وضع کرد.طبق نظر اسلام جوهرۀ دین خدا در همه زمانها و از زبان همۀ پیامبران 9 واحد و تمامی ادیان در اصل یکی است اسلام همچون یهودیت نژاد پرستانه نیست چنانچه همچون مسیحیت ایده آلیسم زهد گرایانه نیز بشمار نمی آید ایده آلیسمی که به خیال پروری نزدیکتر است تا تعهد انسان نسبت به شرایط معیشتی و وجودی خویش.اسلام تنها به برجنبۀ معنویات اصرار نمی ورزد بلکه اسلام ذاتاً می کوشد تا میان دین و دنیا و سیطرۀ معنوی و مادی الفتی برقرار سازد.10 هنگامی که شیوۀ علمی و تجربی اسلام ظهور و اروپا را فتح کرد این سرزمین را نسبت به اعتقادات خرافی مسیحیت هشیار ساخت و از این حقیقت پرده برداشت بدین ترتیب اسلام حملۀ گسترده ای را به اندیشۀ تثلیث آغاز و آن را به تعقید و پیچیدگی توصیف کرد و نیز اندیشۀ روی گردانیدن از دنیا را مورد حمله قرار داد.در نتیجه حاکمیت کلیسا در میان غربیها متزلزل شد .عقاید خرافی مسیحیت که اندیشۀ غربی، آن را مورد هجوم قرار داد قطعاً در اندیشۀ اسلامی وجود ندارد.اسلام در حالی ظهور کرد که در امور اجتماعی حاکم بود نه محکوم و قدرت آن را داشت که با بحرانها و رقابتها رویارویی کند و از این توانایی برخوردار بود که خود را دوباره سازماندهی کند و اصول خود را از هرگونه تزلزل در کوتاهی پویایی و شکوفایی رهایی بخشد و این مبانی را حفظ کند. اسلام به همۀ مشکلاتی که بشریت با آنها روبروست پاسخهای کامل و روشنی داده است اسلام حرکت اجتماعی وسیعی است که اعتقاد و حکومت و نظامهای اجتماعی و اخلاق را در بر می گیرد و اصالت اسلام در این نکته آشکار می شود که هر گونه عنصر بیگانه ای را رد می کند اسلام ثابت کرده است که پرتوانترین عامل در حل مشکلات بزرگ بشریت است و در تمامی این امور اسلام مکانیسم و ملاکهای خاص خود را داراست.از هنگام ظهور اسلام هیچ یک از ادیان بر آن پیروزی نیافته است اگر چه گاهی ملتهایی بر مسلمانان پیروزی یافته اند. بدون تردید بارزترین دلیل اصالت اسلام و عالمگیری آن و استحقاق این دین برای بقاء و گسترش، تطابق آن است با فطرت انسانی و توان بازدهی آن برای همۀ دورانها و زمانها و جوامع و بروز ویژگی انسانی آن در برادری و برابری می باشد.11

پاورقی ها:

1و2. برگرفته از کتاب اسلام و جهان معاصر – صفحات 17و 18 .
3و4.برگرفته از کتاب اسلام و جهان معاصر* صفحات 18 -19- 20 .
5و6.برگرفته از کتاب اسلام و جهان معاصر،صفحات 20-21 .
7.برگرفته از کتاب اسلام و جهان معاصر، مقدمه ،صفحات 9-10-11 .
8. برگرفته از کتاب اسلام و جهان معاصر،ق ، مقدمه صفحات 12 تا 16 .
9. برگرفته از کتاب اسلام و جهان معاصر، صفحات 239 و 240 .
10.برگرفته از کتاب اسلام و جهان معاصر، صفحه 242.
11.برگرفته از کتاب اسلام و جهان معاصر، صفحه، 244 -245.