آشنایی با ابعاد شخصیتی امام خمینی (رحمت الله علیه)
آشنایی با ابعاد شخصیتی امام خمینی (رحمت الله علیه)
* تولد:در روز بیستم جمادی الثانی 1320 هجری قمری مطابق با 30 شهریور 1281 هجری شمسی (24 سپتامبر 1902 میلادی) در شهرستان خمین از توابع استان مرکزی ایران در خانواده ای اهل علم و هجرت و جهاد و در خاندانی از سلاله زهرای اطهر سلام الله علیها، روح الله الموسوی الخمینی پای بر خاکدان طبیعت نهاد. او وارث سجایای آبا و اجدادی بود که نسل در نسل در کار هدایت مردم و کسب معارف الهی کوشیده اند. پدر بزرگوار امام خمینی مرحوم آیة الله سید مصطفی موسوی از معاصرین مرحوم آیة الله العظمی میرزای شیرازی (رض)، پس از آنکه سالیانی چند در نجف اشرف علوم و معارف اسلامی را فرا گرفته و به درجه اجتهاد نایل آمده بود به ایران بازگشت و در خمین ملجاء مردم و هادی آنان در امور دینی بود. در حالی که بیش از 5 ماه از ولادت روح الله نمی گذشت، طاغوتیان و خوانین تحت حمایت عمال حکومت وقت، ندای حق طلبی پدر را که در برابر زورگوئیهایشان به مقاومت برخاسته بود، با گلوله پاسخ گفتند و در مسیر خمین به اراک وی را به شهادت رساندند. بستگان شهید برای اجرای حکم الهی قصاص به تهران (دارالحکومه وقت) رهسپار شدند و بر اجرای عدالت اصرار ورزیدند تا قاتل قصاص گردید. بدین ترتیب امام خمینی از اوان کودکی با رنج یتیمی آشنا و با مفهوم شهادت روبرو گردید. وی دوران کودکی و نوجوانی را تحت سرپرستی مادر مومنه اش (بانو هاجر) که خود از خاندان علم و تقوا و از نوادگان مرحوم آیة الله خوانساری (صاحب زبدة التصانیف) بوده است و همچنین نزد عمه مکرمه اش (صاحبه خانم) که بانوی شجاع و حق جو بود، سپری کرد اما در سن 15 سالگی از نعمت وجود آن دو عزیز نیز محروم گردید. حضرت امام از سنین کودکی و نوجوانی با بهره گیری از هوشی سرشار، قسمتی از معارف متداول روز و علوم مقدماتی و سطح حوزه های دینیه، از آن جمله ادبیات عرب، منطق و فقه و اصول را نزد معلمین و علمای منطقه (نظیر آقا میرزا محمود افتخارالعلما، مرحوم میرزا نجفی خمینی، مرحوم آقا شیخ علی محمد بروجردی، مرحوم آقا شیخ محمد گلپایگانی و مرحوم آقا عباس اراکی و بیش از همه نزد برادر بزرگش آیة الله سید مرتضی پسندیده) فرا گرفت و در سال 1298 ه.ش عازم حوزه علمیه اراک شد.
* روح الله، تحصیل و ازدواج:در سال 1339 روح الله که جوانی نوزده ساله بود برای ادامه تحصیل در حوزه آیت الله حایری راهی اراک شد و پس از مدتی به قم عزیمت کرد. استادان ایشان را در طول دوران تحصیل تا چهارده نفر ذکر کرده اند که از میان آنها آیت الله حایری و آیت الله شاه آبادی به دلیل شخصیت خاص معنوی بسیار بارز بودند. سال هزار و سیصد و هشت بود که روح الله با وساطت یکی از دوستان خود از دختر آقای ثقفی یکی از طلاب حوزه علمیه خواستگاری نمود. گرچه آقای ثقفی شخصاً با این ازدواج موافق بود پاسخ را منوط به نظر دخترش نمود اما دختر ایشان بنابر برخی ملاحظات در تصمیم به ازدواج مردد بود به همین دلیل خواستگاری ده ماه به طول انجامید. سرانجام بر اثر خوابی که دختر دید و بعداً نیز تعبیر شد همگی به این نتیجه رسیدند که این ازدواج مقدر و مورد رضایت اهل بیت (علیهم السلام) است. از این رو همه تردیدها برطرف شد و ازدواج صورت گرفت. در سال 1316 روح الله الموسوی الخمینی که سی و شش سال داشت از استادان و مدرسین فاضل و به نام حوزه علمیه قم بود و طلاب جوان آرزوی روزی را می کشیدند که در مجلس درس ایشان حضور پیدا کنند.
* تحصیل و تدریس: اندکی پس از هجرت آیت الله العظمی حاج شیخ عبدالکریم حایری یزدی رحمة الله علیه (نوروز 1300 هجری شمسی، مطابق با رجب المرجب 1340 هجری قمری) امام خمینی نیز رهسپار حوزه علمیه قم گردید و به سرعت مراحل تحصیلات تکمیلی علوم حوزوی را نزد اساتید حوزه قم طی کرد. که می توان از فرا گرفتن تتمه مباحث کتاب مطول (در علم معانی و بیان) نزد مرحوم آقا میرزا محمدعلی ادیب تهرانی و تکمیل دروس سطح نزد مرحوم آیت الله سید محمد تقی خوانساری، و بیشتر نزد مرحوم آیت الله سید علی یثربی کاشانی و دروس خارج فقه و اصول نزد زعیم حوزه قم آیة الله العظمی حاج شیخ عبدالکریم حایری یزدی رضوان الله علیه نام برد. روح حساس و جستجوگر امام خمینی باعث می شد تا ایشان تنها به ادبیات عرب و دروس فقه و اصول بسنده نکند و به دیگر رشته های علمی نیز علاقمندانه روی آورد. از این رو هم زمان با فراگیری فقه و اصول نزد فقها و مجتهدین وقت به فراگیری ریاضیات و هیأت و فلسفه نزد مرحوم حاج سیدابوالحسن رفیعی قزوینی و ادامه همین دروس به اضافه علوم معنوی و عرفانی نزد مرحوم آقا میرزا علی اکبر حکمی یزدی و عروض و قوافی و فلسفه اسلامی و فلسفه غرب را نزد مرحوم آقا شیخ محمدرضا مسجد شاهی اصفهانی و اخلاق و عرفان را نزد مرحوم آیت الله حاج میرزا جواد ملکی تبریزی و عالی ترین سطوح عرفان نظری و عملی را به مدت شش سال نزد مرحوم آیت الله آقا میرزا محمدعلی شاه آبادی –اعلی الله مقاماتهم- بپردازد. پس از رحلت آیت الله العظمی حایری یزدی تلاش امام خمینی به همراه جمعی دیگر از مجتهدین حوزه علمیه قم به نتیجه رسید و آیت الله العظمی بروجردی (رض) به عنوان زعیم حوزه علمیه عازم قم گردید. در این زمان، امام خمینی به عنوان یکی از مدرسین و مجتهدین صاحب رأی در فقه و اصول و فلسفه و عرفان و اخلاق شناخته می شد و زهد و وارستگی، تعبد و تقوای او زبانزد خاص و عام بود. همین خصلتهای متعالی که از طریق سالها مجاهده با نفس و ریاضتهای شرعی و تجربه مبانی و مفاهیم عرفانی در متن زندگی شخصی و اجتماعی به دست آمده بودند و همچنین مشی سیاسی حضرت امام که سخت معتقد به حفظ کیان حوزه ها و اقتدار روحانیت و زعامت دینی به عنوان تنها پناهگاه مردم در آن روزهای خطیر و پرآشوب بود، این عوامل موجب می شدند تا آن حضرت علی رغم شایستگی ها و اختلاف نظرها، همواره علم و فضل و تلاش خویش را در خدمت به تحکیم حوزه علمیه تازه تأسیس قم و به عنوان مدافع دلسوز آیت الله العظمی حایری و آیت الله العظمی بروجردی باقی بماند. پس از رحلت آیت الله بروجردی نیز امام خمینی علی رغم رویکرد گسترده طلاب و فضلا و جامعه اسلامی به ایشان به عنوان یکی از مراجع تقلید، از هر گونه اقدامی که شائبه موقعیت طلبی و مقام خواهی داشته باشد به شدت پرهیز داشت و دوستان خویش را همواره به بی اعتنایی به اینگونه مسایل فرا می خواند. در زمانی که آگاهان جامعه اسلامی گرد وجود او را به عنوان منادی اسلام راستین گرفتند و آرزوهای خویش را در تقوی و علم و آگاهی های وی یافتند، کمترین تغییری در مشی و منش امام خمینی پدید نیامد و این تکیه کلام همیشگی او بود که می فرمود: «من خود را خادم و سرباز اسلام و ملت می دانم». حضرت امام طی سالهای طولانی در حوزه علمیه قم به تدریس چندین دوره فقه، اصول، فلسفه و عرفان و اخلاق اسلامی در مدرسه فیضیه، مسجد اعظم، مسجد محمدیه، مدرسه حاج ملاصادق، مسجد سلماسی و… همت گماشت و در حوزه علمیه نجف نیز قریب 14 سال در مسجد شیخ اعظم انصاری (رحمت الله علیه) معارف اهل بیت و فقه را در عالی ترین سطوح تدریس نمود و در نجف بود که برای نخستین بار مبانی نظری حکومت اسلامی را در سلسله درسهای ولایت فقیه بازگو نمود. به گفته شاگردان ایشان درس امام خمینی از معتبرترین کانونهای درسی حوزه محسوب می شد و در برخی از دوره ها –سالهای تدریس در حوزه علمیه قم- شاگردان حاضر در محضر استاد به 1200 نفر هم رسیده بود که در میان آنان ده ها تن از مجتهدین مسلم و شناخته شده حاضر بودند و از مکتب فقه و اصول امام خمینی بهره می بردند. از برکات سالها تدریس امام خمینی تربیت صدها و بلکه به اعتبار مدت طولانی تدریس هزاران عالم و فرزانه ای بوده است که هر یک از آنها اینک روشنی بخش حوزه های دینی اند و مجتهدان و فقیهان و عرفای برجسته و مطرح امروز در حوزه علمیه قم و دیگر مراکز دینی در زمره شاگردان مکتب آن حضرت می باشند و متفکرانی همچون علامه شهید استاد مطهری و شهید مظلوم دکتر بهشتی افتخارشان این بود که سالها از محضر آن عارف کامل فیض برده اند. و امروزه چهره های درخشان روحانیتی که انقلاب اسلامی و نظام جمهوری اسلامی را در مصادر امور کشور راهبری می کنند از تربیت یافتگان مکتب فقهی و سیاسی امام خمینی به شمار می روند.
* صفات بارز امام:امام خمینی (رحمت الله علیه) از نظر علم و عمل، درک عمیق معرفتی و نیز تقوای عملی و علمی، از بزرگ ترین شخصیت های اسلامی به شمار می آمد. ایشان هم چنین در اندیشه دینی و تسلط بر معارف تشیع، وارستگی، تهذیب نفس، شجاعت، درک زمان، شناخت جامعه، رأفت با دوستان و شدت با دشمنان بی نظیر بود. اراده پولادین وی که ریشه در ایمان و اتکایش به خداوند داشت، اجازه نمی داد هیچ مانعی در عملی ساختن مقاصد والایش جلودار شود. ایشان در عین حال انسانی بسیار مهربان، سرشار از عطوفت، خویشتن دار و پرهیزکار بود و صبر و استقامت، مانع از آن بود که سخت ترین حوادث، خللی در اراده ایشان در رسیدن به هدف ایجاد کند.
قاطعیت امام (رحمت الله علیه): زمانی که امام خمینی (رحمت الله علیه) امری را وظیفه و تکلیف شرعی خویش تشخیص می دادند، اگر سایر افراد هم با آن مخالفت می کردند، با قاطعیت تمام و بدون هیچ ترس و واهمه ای آن را دنبال کرده و انجام می دادند. ایشان در زمان پهلوی، خطاب به فرستاده رژیم شاه می گویند: «این را بدانید تا زنده هستم، اگر در خانه ام را هم به رویم ببندید، از پای نخواهم نشست و با این نیش قلم، علیه شما خواهم نوشت و اگر نشد، از شکاف در سخنم را به مردم خواهم رساند».
ازجمله ویژگی های رهبری الهی امام خمینی (رحمت الله علیه) آمیختگی بعد الهی با روح مردم داری ایشان بود. حضرت امام (رحمت الله علیه) پیوسته خود را خدمتگزار و عاشق مردم می دانستند. ایشان می فرمودند: «مردم شریف ایران! من فرد فرد شما را چون فرزندان خویش می دانم و شما می دانید که من به شما عشق می ورزم و شما را می شناسم، شما هم مرا می شناسید».
نظم در زندگی: امام خمینی در پیروی از فرمایش امام علی (علیه السلام)، در رعایت پرهیزکاری و نظم در امور، از نمونه های کامل به شمار می روند که ضمن تهذیب نفس و تقوا، برای تمامی ساعات شبانه روز برنامه ای خاص داشتند. تمامی کارهای ایشان، از جمله مطالعه، عبادت، دعا و نیایش، رسیدگی به امور مسلمانان و کشورهای اسلامی، استراحت و اوقات فراغت و انجام امور برنامه و زمان مشخصی داشتند. ایشان ضمن پشتکار و خستگی ناپذیری، بر خدا توکل می کردند که همین ویژگی ها، سبب بهره برداری هرچه بهتر از ساعات پربرکت عمر ایشان به شما می رود.
امام و نماز: نماز، ارتباط بین بنده و خداوندگار عالمیان و صفادهنده روح آدمی است که آن را جانی تازه می بخشند. نقل می کنند در روزهایی که امام خمینی (رحمت الله علیه)، در بیمارستان تحت معالجه و عمل جراحی بودند و زیر دستگاه اکسیژن قرار داشتند، نماز ظهر و عصر آن روز را به همان وضع ادا نمودند و حتی در آن حال، نماز شب خود را نیز ترک نکردند. حضرت امام خمینی (رحمت الله علیه)، برای نماز تمیزترین جامه را بر تن می کردند. ایشان سپس با دقت وضو می گرفتند و محاسب مبارک خود را شانه می کردند. بعد عطر می زند و پس از گذاشتن عمامه بر سرشان به نماز می ایستادند. حتی در هنگام بیماری و با وجود زخمی بزرگ در ناحیه شکم، ایشان موقع نماز، تمیزترین جامه ها را بر تن می کردند.
امام و دوستی با فرزندان: امام خمینی (رحمت الله علیه) در عین داشتن صلابت و صراحت، پدری مهربان و دل سوز و یاری امین برای اطرافیان و آشنایان نیز بودند. یکی از فرزندان این بزرگوار در وصف پدر چنین می گوید: «امام با افراد خانواده بسیار گرم و مهربان بودند، ولی در عین حال به خاطر جذبه ای که داشتند، از ایشان حساب می بردیم. امام همه اولادشان را به یک نظر نگاه می کردند، به طوری که بعد از این همه سال، متوجه نشدیم کدام یک از فرزندانشان را بیش تر دوست داشته اند».
آینده نگری و عاقبت سنجی امام: آینده نگری و عاقبت اندیشی در امور، از ویژگی های شخصیتی امام خمینی (رحمت الله علیه) به شمار می رفت که همواره به آن توجه وافری داشتند. ایشان در جایی فرموده بودند: «در این مبارزه، بذری را که الان می کاریم، ممکن است پنجاه سال دیگر به نتیجه برسد».
بصیرت و بینش امام: بصیرت، بینایی و دیدن مسایل و عمق زوایای امور، از ویژگی های شخصیتی امام خمینی (رحمت الله علیه) به شمار می رفت که در فراز و نشیب های مسایل، از آن استفاده می کردند. ایشان نقل می کنند که: «گاهی کسی پیش من آمده، شروع به صحبت می کند (ولی) هنوز حرفش تمام نشده، می فهمم که آن چه می خواهد بگوید، چه نقشه ای دارد و چه نتیجه ای می خواهد از این ملاقات بگیرد.»
مقام علمی امام (رحمت الله علیه): امام خمینی (رحمت الله علیه) از همه علوم لازمه برای موفقیت در نهضت بهره مند بود. او عالمی اسلام شناس، سیاستمدار، مردم شناس، آگاه به مسائل روز دنیا و تاریخ عمومی و تاریخ اسلام بود که از فلسفه و عرفان و اخلاق و همه علوم تخصصی حوزوی در حد بسیار بالایی برخوردار بود به گونه ای که نه تنها در حرکت های خود نیاز علمی به کسی نداشت؛ بلکه از استادان مشهور به شمار می رفت. یکی از نزدیکان امام می گوید: «یکی از اساتید نجف می گفت: من بیست سال در نجف درس خواندم و خیال می کردم مستغنی شده ام، اما وقتی امام نجف آمدند و من به درس او رفتم! دیدم خیر، هنوز چیزی نفهمیده ام».
امام (رحمت الله علیه) و طرح مباحث نظری حکومت: با تبعید شدن امام خمینی (رحمت الله علیه) به نجف اشرف، ایشان در بهمن 1348، سلسله درس هایی را درباره حکومت اسلامی و ولایت فقیه طرح نمودند. امام در آن درس ها، دورنمای مبارزه و هدف های نهضت را ترسیم، و مبانی فقهی، اصولی و عقلی حکومت اسلامی و مباحث نظری حکومت داری را ارائه کردند. با انتشار این مطالب در قالب کتاب ولایت فقیه، شور تازه ای در میان مبارزان به وجود آمد.
امام (رحمت الله علیه) و طرح مسایل نوین فقهی: دوران تبعید امام خمینی (رحمت الله علیه) در ترکیه، با سختی های زیادی همراه بود، به گونه ای که حتی ایشان حق پوشیدن لباس روحانیت را نداشت. این دوران تبعید، یازده ماه به طول انجامید. ترک ها برای منزوی ساختن ایشان، چندین بار محل سکونت را تغییر دادند. اما امام چون کوهی استوار در مقابل دشمنان ایستاده و با وجود همه مشکلات، با استفاده از فرصت به دست آمده در ترکیه، به تدوین کتاب تحریرالوسیله پرداختند که در آن، برای اولین بار از احکام جهاد، دفاع، امر به معروف و نهی از منکر، در رساله های عملیه یاد شده بود.
امام، عرفان و تعقل: بیش تر عرفا، سیر سلوک را امری نفی کننده تعقل، یا جدای از آن می دانند و عقیده دارند که راه عرفان، جدای از طریق عقل است و مسایل عرفانی، یافتنی است، نه گفتنی. امام خمینی (رحمت الله علیه) نه تنها در پیمودن این مسیر، عقل را مردود نمی شمردند؛ بلکه برای طرح مبانی عرفانی و خداشناسی، استدال عقلی هم می کردند. در واقع امام، با تأثیرپذیری از قرآن و تعالیم اهل بیت (علیهم السلام) برای عنصر تفکر و اندیشه، احترام خاصی قائل بوده و از تعقل به شدت حمایت می کردند. در عرفان ایشان، تفکر و تحقیق، یکی از ارکان و سلوک به شمار می آید.
امام و درس اخلاق: پس از رحلت آیت الله حاج میرزا جواد آقا ملکی تبریزی، استاد بزرگ اخلاق، امام خمینی (رحمت الله علیه) این درس را در عصر روزهای جمعه ادامه دادند که البته بعدها توسط کارگزاران رضاخان به تعطیلی کشید. یکی از شاگردان این کلاس می گوید: «امام، در هفته یک بار درس اخلاق داشتند که یک هفته انسان را کنار از گناه نگاه می داشت و تحت تأثیر آن، او را از تمایلات مادی و حیوانی باز می داشت».
* ساده زیستی در سیره امام (رحمت الله علیه):یکی از بزرگترین ویژگیهای حضرت امام خمینی «رضوان الله تعالی علیه» ساده زیستی ایشان بود، چیزی که کمتر در افرادی که به مقام بلند و منزلتی می رسند، وجود داشته و دارد. امام خمینی (رحمت الله علیه) از ابتدا تا انتهای عمر پربرکتش، دست از ساده زیستی نکشید و همین امر یکی از عواملی بود که او را در مبارزه مستمر و وقفه ناپذیرش با استبداد و استعمار موفق ساخت. اصولاً امام (رحمت الله علیه) از همه قیود آزاد بود و همین وارستگی، همه خوف و بیم ها را از دل پاک او زدوده و از او قهرمانی بزرگ در عرصه معنویت ساخته بود. قید و بندهای مادی مانع از وارستگی روح انسان می شوند و آنگاه که روح در محاصره عوامل رشد انسان قرار گیرد، آزادگی معنای خود را از دست می دهد و چنین انسانی نمی تواند به مقامات بالای معنوی و هدایتگر برسد و فقط کسانی که بتوانند از این قید و بندها برهند که از قید و بندها آزاد باشند. متأسفانه طی چند سال اخیر شاهد تلاشهای گسترده ای از داخل و خارج برای تحریف آرمانها و ارزشهایی که حضرت امام از خود باقی گذاشته اند، هستیم. مسلماً یکی از ارزشهای باقی مانده و آرمانی از آن امام عزیز، «ساده زیستی» و بی توجهی ایشان به امور دنیوی است. همان آرمانی که امروزه با سادگی هرچه تمام تر در جامعه رو به فراموشی است و علی رغم توصیه بزرگان دینی به توجه نشان دادن آحاد مردم، به ویژه مسؤولین مملکتی به این ویژگی حضرت امام، با اقبال چندانی مواجه نمی شود. برخی از افراد با اعمال خود، سیره روشن امام از جمله موضوع آرمانی «ساده زیستی» ایشان را نادیده می گیرند و تلاش دارند، راه را برای رسیدن خود به زندگی های مرفه و تجملی هموار نمایند و آنچه در طول چند سال اخیر شاهد بوده ایم، حکایت از همین معنی دارد. متأسفانه رویکرد امروزین برخی از افراد جامعه که در میان آنان جمعی از مسؤولین مملکتی نیز حضور دارند به سوی تجمل گرایی و لغزیدن در منجلاب زندگی های مرفه، نارضایتی عمومی را در کشور به وجود آورده و قشر عظیمی از مردم عادی کشور که شاهد این نحوه از زندگی ها هستند، فقر و تنگدستی خود را ناشی از همین رویکرد می دانند و بدرستی معتقدند چنانچه پولهای بادآورده ای که توسط این افراد، هزینه بسیاری از خوش گذرانی ها و بریز و بپاش های بیهوده می شود در مسیر صحیح قرار داشت، آنان اکنون مجبور نبودند با هزاران مشکل روبرو باشند. مسلماً کسی که نتواند در مبارزه نفس خود با تجمل پرستی پیروز شود نخواهد توانست در مقابل قلدرهای مستکبران و همچنین زرق و برق انواع و اقسام تطمیع ها مقاومت نماید. حضرت امام، یکی از بهترین راهکارهای مبارزه با استکبار و ابرقدرتها را «ساده زیستن» می دانستند بطوری که می فرمودند: «اگر بخواهید بی خوف و هراس در مقابل باطل بایستید و از حق دفاع کنید و ابرقدرتان و سلاح های پیشرفته آنان و شیاطین و توطئه های آنان در روح شما اثر نگذارد و شما را از میدان بدر نکند خود را به «ساده زیستن» عادت دهید و از تعلق قلب به مال و منال و جاه و مقام بپرهیزید. مردان بزرگ که خدمتهای بزرگ برای ملتهای خود کرده اند، اکثراً «ساده زیست» و بی علاقه به زخارف دنیا بوده اند. چرا که با زندگانی اشرافی و مصرفی نمی توان ارزشهای انسانی و اسلامی را حفظ کرد» (1) سرتاسر زندگی حضرت امام آمیخته با سادگی و قناعت و بی اعتنایی به دنیا پرستی بود و این شیوه چه در دوران جوانی و چه در سالهای بعد حتی در دوران تبعید و نیز پس از پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی ایران تا لحظه ارتحال ایشان ادامه داشت. این در حالی بود که آن بزرگوار اگر می خواست می توانست در بهترین رفاه و امکانات و خانه ها زندگی کند. درباره این نحوه زندگی، یاران و نزدیکان امام خاطرات فراوانی را نقل کرده اند از جمله آن که یکی از نزدیکان ایشان نقل می کند: «بیرونی منزل امام یعنی اطاقی که شبها آقا تشریف می بردند آنجا فرشهایی ناقص بود یعنی قسمتی از اطاق خالی بود من خدمت امام عرض کردم که اجازه بدهید که یک فرش برای اینجا تهیه شود. فرمودند: «آن طرف هست» یعنی در اندرونی هست. عرض کردم: آنجا گلیم است با اینجا جور در نمی آید. فرمودند: «مگر منزل صدراعظم است» (2) این در حالیست که امروزه برخی از مسؤولین کشور، پولهایی را به عنوان کمک از دیگران دریافت می کنند که کمترین مبلغ آنها 100 میلیون تومان است ولی با این حال طوری رفتار می کنند که گویی پول خردی را جابجا کرده اند و هیچ اتفاقی نیافتاده است. در واقع هر کدام از این مبالغ که هیچ گاه هم حساب و کتاب آن به جایی نرسیده است می تواند زندگی صدها خانواده کم درآمد و بی سرپرست و فقیر و گرسنه این ممکلت را از این رو به آن رو کند. حتی بسیاری از خانواده هایی که امروز سرپرستشان بیکار است با داشتن 500 هزار تومان از این پولها و سرمایه گذاری آن بر روی کارهای تولیدی می تواند تا آخر عمر خود و خانواده شان را از لحاظ معاش روزمره بیمه نمایند. ولی نه تنها به آن دسترسی ندارند بلکه شاهد برخی بذل و بخشش های بی حساب و کتاب این چنینی نیز هستند و این مشاهده آنها از عدم وجود عدالت اجتماعی در توزیع ثروتها نارضایتی ها را مضاعف می کند. امام خمینی «رحمت الله علیه» به معنای واقعی کلمه، ساده زیست بودند و براستی گفتار و کردار و رفتار و احوالش تجسم افعال و اعمال اسلامی در جامعه امروز بود. ایشان به پیروی از ائمه دین ساده می پوشید، ساده می خورد ساده سخن می گفت، ساده معاشرت می کرد و از همه مهمتر آنچه می گفت و آنچه عمل می کرد با هم یکی بود. از این رو بود که مقام معظم رهبری در پیامی به مناسب سالگرد ارتحال ایشان فرمودند: «افتخار نظام اسلامی آن است که امام عظیم الشأنشان تا پایان عمر در زی طلبگی زندگی کرد.» حضرت امام (رحمت الله علیه) نه تنها در زندگی شخصی خود مقید به «ساده زیستن» بودند بلکه در زندگی اجتماعی خود نیز اصل سادگی و بی آلایشی را رعایت می کردند و از هرگونه تشریفات زائد و خوی اشرافی گری ناراحت می شوند. ساده زیستی در بینش امام مختص به یک قشر نبود بلکه در نگرش آن عزیز دوران همه اقشار جامعه اسلامی باید خود را به آن مقید کنند. امام معتقد بودند از آنجا که کارگزاران و مسؤولان و رهبران جامعه نسبت به سایرین، مسؤولیت بیشتری برعهده دارند بنابراین باید نسبت به رعایت اصل «ساده زیستی» متعهدتر باشند، تا بهتر بتوانند درد مردم محروم و مستضعف و طبقات پائین جامعه را لمس نمایند. در اندیشه امام «ساده زیستی» به ویژه برای کارگزاران نظام، امری دست نیافتنی نیست، بلکه بسیار هم تحقق پذیر است و به همین علت می بینیم که زندگانی بزرگانی چون شهیدان رجایی و باهنر را به عنوان نمونه های بارز «ساده زیستی» معرفی کرده اند. ایشان معتقد بود که کسی که خوی کاخ نشینی داشته باشد در کوخ نشینان را نمی فهمد و تا کسی گرسنگی و محرومیت نکشیده باشد هرگز نمی تواند حال و روز گرسنگان و بیچارگان جامعه را درک کند. حضرت امام (رحمت الله علیه) بارها توجه مسؤولان را به فرهنگ «ساده زیستی» جلب کردند تا جایی که فرمودند: «آن روزی که دولت ما توجه به کاخ پیدا کرد آن روز است که باید ما فاتحه دولت و ملت را بخوانیم. آن روزی که رئیس جمهور ما خدای نخواسته از آن خوی کوخ نشینی بیرون برود و به کاخ نشینی توجه بکند آن روز است که انحطاط برای خود و برای کسانی که با او تماس دارند پیدا می شود. آن روزی که مجلسیان خوی کاخ نشینی پیدا کنند خدای نخواسته و از این خوی ارزنده کوخ نشینی بیرون بروند آن روز است که ما برای این کشور باید فاتحه بخوانیم. ما در طول مشروطیت از این کاخ نشین ها خیلی صدمه خوردیم مجلس های ما مملو از کاخ نشین بود. آن روزی که توجه اهل علم به دنیا شد و توجه به این شد که خانه داشته باشند چطور و رزق و برق دنیا خدای ناخواسته در آنها تأثیر بکند آن روز است که باید ما فاتحه اسلام را بخوانیم آن روزی که زرق و برق دنیا پیدا بشود و شیطان در بین ما راه پیدا کند و راهنمای ما شیطان باشد آن روز است که ابرقدرتها می توانند در ما تأثیر کنند و کشور ما را به تباهی بکشند، همیشه این کشور به واسطه این کاخ نشینی ها تباهی داشته است. این سلاطین جور که همه تقریباً کاخ نشین بودند، اینها به فکر مردم نمی توانستند باشند احساس نمی توانستند بکنند فقر یعنی چه احساس نمی توانستند بکنند بی خانمان یعنی چه وقتی که کسی احساس نکند که فقر معنایش چیست گرسنگی معنایش چیست این نمی تواند به فکر گرسنه ها و به فکر مستمندان باشد. لکن آنهایی که در بین همین جامعه بزرگ شده اند و احساس کردند فقر چیست دیدند، چشیدند فقر را احساس می کردند ملموسشان بوده است که فقر یعنی چه اینها می توانند به حال فقرا برسند کوشش کنیم که این وضعیت در همه ما محفوظ باشد در مجلس ما، در ارگانهای دولتی ما و…» (3) سختن گفتن از سیره امام (رحمت الله علیه) خصوصاً ویژگیهای آن عزیز و علی الخصوص ساده زیستی ایشان تمام ناشدنی است یاران و نزدیکان آن عزیز دوران خاطرات فراوانی در این مورد بیان داشته اند و همچنان نیز خاطراتی دارند که هنوز گفته نشده است. اما ای کاش ما نیز خود را اندکی به این سیره نزدیک می کردیم و با الگو قرار دادن آن انسان وارسته که به تمام معنی کلمه یک انسان شایسه الهی بود در راه سعادت و کمال راه می پیمودیم. خصوصاً دولتمردان و کارگزاران کشور اسلامیمان می بایست همیشه زندگی ساده حضرت امام (رحمت الله علیه) را نصب العین زندگی خود قرار دهند تا به این وسیله انقلاب شکوهمند اسلامی در مسیر مستقیم و الهی خویش همچنان ثابت و استوار باقی مانده و به پیش رود.
امام و توصیه به تهذیب نفس در جوانی: حضرت امام خمینی (رحمت الله علیه) در نامه ای که به فرزندشان حاج احمدآقا نگاشت، درمورد چگونگی استفاده از دوران جوانی، چنین سفارش می کند. «عزیزم! از جوانی به اندازه ای که باقی است، استفاده کن در پیری همه چیز از دست می رود؛ حتی توجه به آخرت و خدای تعالی. از مکرهای بزرگ شیطان و نفس اماره آن است که جوانان را وعده طول عمر می دهد و تا لحظه آخر با وعده های پوچ، انسان را از ذکر خدا و اخلاص برای او باز می دارد تا مرگ برسد و در آن حال، ایمان را اگر تا آن وقت نگرفته باشد، می گیرد».
امام (رحمت الله علیه) از دیدگاه مقام معظم رهبری: مقام معظم رهبری، عظمت روح و شخصیت والای امام خمینی (رحمت الله علیه) را چنین بیان می کنند: «نام آور بزرگ دوران معاصر، یعنی امام خمینی (رحمت الله علیه) دانشمندی پارسا و خردمندی پرهیزکار و حکیمی سیاست مدار و مؤمنی نواندیش و عارفی شجاع و هوشمند و فرمانروایی عادل و مجاهدی فداکار بود. او فقیه و اصولی و فیلسوف و عارف و معلم اخلاق و ادیب و شاعر بود. در او خصلت های برجسته خداداد، در آمیخته با آن چه او خود از معارفی قرآنی آموخته و دل و جانش را به او زیور داده بود، شخصیت عظیم و جذاب و تأثیرگذاری پدید آورده بوده که هر یک از چهره های برجسته یک قرن اخیر جهان –که قرن رجال بزرگ و مصلحان نام آور دینی و سیاسی و اجتماعی است- در برابر آن کم جاذبه و یک بُعدی و کوچک به نظر می آمدند».
دیدگاه امام خمینی درباره مقام معظم رهبری: 14 خرداد 1368 روزی است که آیت الله خامنه ای توسط مجلس خبرگان به جانشینی آن عزیز سفر کرده، به سمت رهبری نظام جمهوری اسلامی انتخاب گردیدند. قبل از رحلت، امام خمینی (رحمت الله علیه) در بیاناتی درمورد آیت الله خامنه ای چنین فرموده بوند که: «جناب عالی را یکی از بازوهای توانای جمهوری اسلامی می دانم و شما را چون برادری که آشنا به مسایل فقهی و متعهد به آن هستید و از مبنای فقهی مربوط به ولایت فقیه جداً جانب داری می کنید، می دانم» و «در بین دوستان و متعهدان به اسلام و مبانی اسلامی، از جمله افراد نادری هستید که چون خورشید، روشنی می دهید.»
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}