آسیبشناسی انقلاب اسلامی
آسیبشناسی انقلاب اسلامی
نويسنده:محمدرضا باقرزاده
منبع:ماهنامه معرفت
منبع:ماهنامه معرفت
مقدمه
یكی از نظریهپردازان شوروی سابق در توصیف انقلاب اسلامی مینویسد: «انقلاب اسلامی شعار اصلی جنبشهای سیاسی، اسلامی مختلف در بسیاری از كشورهای اسلامی مشرق زمین است... مسأله مشترك برای این جنبشها، اسلامی كردن تمام جوانب زندگی اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و خانوادگی تمام شهروندان كشورهای خود و اعلان سومین راه رشد، كه با سرمایهداری و سوسیالیسم متفاوت هست، میباشد.»(1)به این معنا، انقلاب اسلامی با رویكرد به مذهب، خط مشی جدیدی در زمینه توسعه و استقلال، آزادی و عدالت برای جهان سال 1979، و برای تمامی كشورها و جنبشهای انقلابی كه تا آن زمان روی پای خود ایستادن را تجربه نكرده، و به سمت بلوك غرب یا شرق متوجه شده بودند، ارائه میدهد. این موضوع برای قدرتهای جهان آن روز، تكاندهنده بود. به ویژه در این خصوص مسأله صدور انقلاب و پیوند بین جنبشهای اسلامی و آزادیبخش و حمایت از آنان در مبارزه با سلطهجویان و استعمارگران دنیای سرمایهداری و كمونیسم، بسیار قابل توجه است. در این زمینه، فرد هالیدی، استاد و كارشناس برجسته مسایل خاورمیانه، طی سمیناری در انگلیس میگوید: «انقلاب اسلامی در ایران جذابیت ایدئولوژیكی بسیار زیادی میان اعراب تا الجزایر و سودان دارد كه نمیتوان آن را نادیده گرفت. به علاوه، در جمهوریهای آسیایی شوروی، بخصوص آذربایجان و گرجستان، عراق، افغانستان و پاكستان، با توجه به بافت اجتماعی این كشورها، دین و فرهنگ ایران دارای نفوذ بسیار زیاد است.»(2)
تاریخ بسیاری از انقلابها نشان میدهد كه معمولاً انقلابیون و مصلحان گامهای اولیه را با موفقیت برمیدارند و رژیم سیاسی ظالم حاكم را بر انداخته و وضع موجود را متحول میسازند، ولی در تحقق اهداف انقلاب و بنای جامعه مطلوب ناكام میمانند. برای مثال، انقلاب مشروطیت هرچند حركتی وسیع و مردمی بود و خونهای زیادی در راه آن نثار شد، اما با گذشت كمتر از چهارده سال از فرمان مشروطیت، شاهد كودتای 1299 و پایهگذاری دیكتاتوری رضاخان و روی كار آمدن غربزدهها میباشیم. در ناكامی انقلاب مشروطیت، عوامل زیادی نقش داشت. بر ماست كه از آن انقلاب درس عبرت گرفته، عوامل ناكامی آن را در انقلاب اسلامی از بین ببریم.
مقام معظمرهبری (دام ظلّه) در مورد تلاش دشمنان برای نابودی انقلاب اسلامی فرمودهاند: «از وقتی ملت ایران با پیروزی انقلاب توانست دین خدا و اسلام را در قالب یك نظام اجتماعی مجسم و متبلور كند، ترس از اسلام در دل مستكبران به وجود آمد. تلاش و مبارزه خودشان علیه اسلام را به هر طریق ممكن شروع كردند. مبارزه با جمهوری اسلامی هم به خاطر اسلام است؛ زیرا وقتی كه جمهوری اسلامی پایبندی خود را نسبت به معتقدات و اصول اسلامی ثابت كرد، به عنوان یك خطر بزرگ تلقّی شد و تمام دستگاههای استكبار علیه آن به كار افتادند.»(3)
از سوی دیگر، انقلاب اسلامی را آفتهایی از درون تهدید میكند كه میتواند منجر به افول آن گردد. مشكلاتی كه همراه و درون انقلاب میباشد، «آفت»های انقلاب، و مشكلاتی كه از بیرونْ انقلاب و انقلابیون را تهدید میكند، «موانع» انقلاب شناخته میشود. آنچه در پی میآید مروری بر گوشههایی از آفتها و موانعی است كه انقلاب اسلامی را تهدید میكند و توجه به آنها بر همه دلسوزان این نهال مقدس و حافظان آن لازم و ضروری است.
پیش از پرداختن به اصل موضوع، یاداوری این مطلب ضروری است كه آفات انقلاب را میتوان به دو دسته كلی تقسیم نمود: الف) آفات طبیعی: كه دست بشر یا در آنها دخالتی ندارد و یا اگر دارد دخالت تام ندارد، مثل افزایش بیرویه جمعیت، توزیع نامناسب جمعیت، مهاجرت بیرویه، بیسوادی و حوادث طبیعی همچون سیل، زلزله و خشكسالی. ب. آفتهای انسانی؛ كه دست بشر در پیدایش آنها نقش دارد. مراد ما از آسیبها، در این بحث، نیز همین نوع دوم است.
آسیبهای درونی
1. تحریف ارزشها
بررسی تاریخ اسلام نشان میدهد كه پس از وفات پیامبر اسلام صلیاللهعلیهوآله مسیر انقلاب جهانی آن حضرت و شكل و محتوای آن، تا حدود زیادی عوض شد؛ این مسأله بر اثر رخنه افراد فرصتطلب و دشمنانی كه تا دیروز با اسلام میجنگیدند، اما بعدها با تغییر شكل و قیافه، خود را در صفوف مسلمانان داخل كرده بودند، به وجود آمد. بدین ترتیب، از اواخر قرن اول هجری، تلاشهایی آغاز شد تا از این انقلاب با ماهیت اسلامی، به یك انقلاب دارای ماهیتی قومی و عربی تعبیر شود. وارثان میراث پیامبر به جای اعتقاد به تأثیرگذاری اسلام و ارزشهای اسلامی در پیروزی آنان، و به جای حفظ و تداوم دستاوردهای انقلاب اسلامی با معیارها و اصول اعتقادی خاص خود، به انقلابْ ماهیتی قومی و عربی دادند و معتقد شدند كه علت پیروزی آنان بر ملل غیر عرب «ملت عرب» بوده است. بدیهی است كه همین امر برای ایجاد شكاف در درون جامعه اسلامی كافی بود.در مقابل، گروهی به حق مدعی بودند كه آنچه این گروه مطرح میكند، اسلام واقعی نیست؛ زیرا در اسلام حقیقی، مسایل قومی و نژادی ارزش و اعتباری ندارند. از سوی دیگر، گروهی نیز این مسأله را مطرح كردند كه اكنون كه پای قومیت در میان است، چرا ما نباید سروری و آقایی داشته باشیم؟ به این ترتیب، نطفه جنگهای قومی، نژادی و ـ به اصطلاح امروز ـ ناسیونالیستی در میان امت مسلمان بسته شد.(4)
نهضت خدایی باید برای خدا آغاز شود و برای او ادامه یابد و هیچ خاطره و اندیشهای غیر خدایی در آن راه نیابد تا عنایت و نصرت الهی شامل حالش گردد.(5) حضرت امام قدسسره در وصیتنامه خود، فراموش كردن اهداف فرهنگی قیام ملت و مكتب الهی اسلام، به انزوا كشاندن روحانیت، غربزدگی و شرقزدگی و سلطه بیگانگان بر مقدرات مراكز تعلیم و تربیت را از آفات فرهنگی انقلاب معرفی مینماید.
اندیشههای بیگانه ممكن است از طریق دشمنان یا دوستانی كه مجذوب آرای دیگران شدهاند، نفوذ كنند. نمونه این گرایشها را در قرون اولیه اسلامی میتوان دید. مثلاً، مجذوبشدگان به پارهای اندیشههای فلسفی و آداب و رسوم ایرانی و تصوف هندی، نظریات و اندیشههایی را به عنوان خدمت، و نه به قصد خیانت، وارد اندیشههای اسلامی كردند.(6)
بنابراین، در مسأله ورود و نفوذ اندیشههای بیگانه باید به زمینههای داخلی آن نیز توجه كرد. یكی از علل رواج مانویگری و مزدكگرایی، عدم اجرای عدالت از جانب حكومتها بود.
2. تجددگرایی افراطی
در مقابل تمسّك به اسلام ناب، تجددگرایی افراطی یا التقاطی، و زهدگرایی منفی قرار دارد. تجددگرایی افراطی تلفیق اسلام با اندیشههای غیر اسلامی برای زیبا جلوه دادن آن میباشد.(7) آنچه كه مراحل پدیداری انقلاب و سپس گذار را به شدت از خود متأثّر میسازد، موضوع مدرنیته است. در اینجا نمیتوان در باب نسبت مدرنیته با انقلاب یا نسبت مدرنیته با دین، به تفصیل سخن گفت؛ تنها به این مطلب اشاره میشود كه مدرنیته و مراحل پایینتر آن، یعنی مدرنیسم و مدرنیزاسیون، به طرز اجتنابناپذیری در بستر تحولات و مؤلّفههای انقلاب و حیات دینی حضور دارند: مدرنیسم، به خصلت شمولیت مدرنیته و مدرنیزاسیون به پذیرشهای متجددانه مدرنیته تأكید دارد. این پذیرش عمدتا خود را در مظاهر و مصنوعات جلوهگر میسازد و كمتر از عناصر مركزی و اصلی همچون عقلانیت، خودیت، و اركان كلیدی مدرنیته بهرهمند است.(8) به هر حال، منظور توجه دادن به حضور اجتنابناپذیر فضای برخاسته از مدرنیته در جوامع دینی، همانند جامعه ماست.این حضور در مراحل مختلف انقلاب محسوس است؛ اما در مرحله شكلگیری انقلاب كمتر به چشم میخورد. در مراحل گذار است كه مدرنیته یا شبه مدرنیته، آشكار میگردد و انقلابیون نمیتوانند نسبت به تبعات آن بیتوجه باشند. بیتوجهی در این مقوله، یعنی تن دادن به نارسایی تفسیر انقلاب از مسایل نو. اگر هم انقلاب خصیصه دینی داشته باشد، به معنای نارسایی آن دین قلمداد خواهد شد.به هر حال، انقلاب دینی باید تكلیف خود را با مسائلی از قبیل توزیع قدرت سیاسی ـ اقتصادی، علمآموزی جدید و مباحث روش شناسانه و فناورانه معلوم كند. دوران استقرار و ثبات انقلاب فرصت لازم را در این خصوص به نیروهای انقلاب میدهد. اما توجه به نوگرایی را نباید با بهت زدگی و انفعالگرایی و تأثیرپذیری خود فراموشانه در برابر مؤلّفههای مدرنیسم اشتباه گرفت.
3. رواج سكولاریسم
ترویج اندیشه سكولاریسم برای انقلابی كه بر اساس یگانه انگاری دین و سیاست پاگرفته و جوهره آن را بر آمدن سیاست از دین تشكیل میدهد، سم مهلكی است كه به پایههای آن آسیب جدی و جبرانناپذیری وارد میسازد.«این همانی» دین و سیاست از قویترین نقاط یك جامعه دینی، به ویژه در عصر جدید، به شمار میآید. سادهترین و بهترین وضعیت برای یك جامعه دینی پذیرش این نكته است كه دین و سیاست را جفتی توأمان بدانند و حتی بیش از آن، حالتی «این همانی» میانشان برقرار سازند. در چنین شرایطی، نقاط قوت دین و سیاست با هم رابطه تعاطی را تشكیل میدهند. سیاست به هنگام، منسجم و قوی میتواند پشتوانه لازم برای اعتبار و شكوه دین قرار گیرد و متقابلاً دین مقبول و مطلوب و جای گرفته در اعماق ذهن و قلب اعضای جامعه كه در عین حال، خود در بردارنده آموزههای سیاسی است، تكیه گاهی مناسب برای سیاست شمرده میشود. چنین رابطهای را میتوان از سیره پیامبر و آثار اسلامی نیز اخذ كرد، ولی پرداختن به این مهم خارج از چهارچوب و حوصله این مقاله است.
اگر حكومت دینی حكومتی است كه از صدر تا ذیل آن بر اساس دین تعریف میشود، بهترین راه مقابله با آن ارائه تفسیری از دین است كه سیاست و اداره جامعه را در دست هر كس برتابد و دخالت دین در سازو كارهای حكومت و جامعه را نیز نپذیرد؛ دین را امری فردی و آن جهانی بداند و جامعه را از قلمرو الزامات دینی خارج سازد.
4. جدایی حوزه و دانشگاه
در واقع یكی از كلیدیترین مسائل اجتماعی و فرهنگی جامعه اسلامی ما حفظ و تقویت وحدت دو نهاد حوزه و دانشگاه است كه جدایی آنها آفتی بزرگ به شمار میآید. از مهمترین مراكز فرهنگی یك جامعه، كه میتواند محافظ و توسعهدهنده فرهنگ آن باشد، مدارس و دانشگاههای آن كشور است؛ زیرا نسل آیندهساز هر جامعه معمولاً از این مسیر پرورش مییابد. از اینرو، در تهاجم فرهنگی به كشور ما نیز تلاش گستردهای از سوی بیگانگان و وابستگان آنها برای تغییر ارزشها و از خودبیگانگی صورت گرفته است كه در پاسخ به آن موضوع اسلامی كردن دانشگاهها مطرح شد.(9)5. فساد اداری و اجتماعی
حضرت علی علیهالسلام میفرماید: همانا فلسفه نابودی رژیمهای پیشین این بود كه حق مردم را ندادند تا آن را به رشوت خریدند، و راه باطلشان بردند و آنان پیرو آن گشتند.(10)6. دنیاطلبی و اشتغال به زینتهای دنیوی
اگر زندگی تجملی و روحیه تكاثر طلبی در میان عناصر انقلابی فزونی گیرد و نیروهای انقلابی روحیه خود را از دست دهند، داعیه دفاع از انقلاب و ارزشهای آن تضعیف میشود. ابن خلدون نیز در بحث فراز و فرود تمدنها به دورانهای زیر اشاره میكند: دوران ظفر، دوران قدرت، دوره تجمل و فراغت، دوره خرسندی و بالاخره دوره اسراف و تبذیر و انحطاط. در دوران آخر، عصبیت (همبستگی اجتماعی) از بین میرود و تن آسایی، تجمل و حاكمیت روابط فزونی میگیرد.(11)امام صادق علیهالسلام در حدیثی میفرمایند: «ما ذئبان ضاریان فی غنم قد فارقها رعاوءها، احدهما فی اولها و الآخر فی آخرها بافسد فیها من حب المال و الثروة فی دین المسلم»(12)؛ ضرر دو گرگ درنده كه به ابتدا و انتهای گله بیچوپانی حملهور شوند هیچگاه از زیانی كه از حب مال و جاهطلبی متوجه دین مسلمان میشود بیشتر نیست.
امام سجاد علیهالسلام نیز در یك روایت مفصل ریشه بسیاری از خصلتهای ناپسندیده، به ویژه جاهطلبی را در حب دنیا میداند و حب دنیا را ریشه هر خطا معرفی میكند.(13)
و به گفته حضرت امام خمینی قدسسره دنیادوستی با شعب مختلفش و به ویژه جاهطلبی ممكن است انقلاب و نظام اسلامی را به سقوط بكشد؛ چنانكه در كنار تعهد عملی، نقش عمده تخصص علمی در رهبری نیز بر همگان آشكار است و فقدان آن میتواند در زمره آفات خطرناك انقلاب به شمار آید.
7. فرار مغزها
نداشتن برنامهای همه جانبه برای جلوگیری از مهاجرت تحصیلكردگان و متخصصان، و نیز مشخص نبودن مرزهای «تعهد» و «تخصص» موجب ظهور پدیده فرار مغزها به كشورهای دیگر جهان میشود. این امر از یك سو، انقلاب را از تواناییهای افراد متخصص محروم میكند و از سوی دیگر، به ابزاری در دست دشمنان برای جوسازی علیه انقلاب مبدّل خواهد شد.8. سوء مدیریت مدیران انقلاب
امام علی علیهالسلام عوامل افول دولتها را چهار چیز میداند: تباه نمودن اصول اساسی، فریبكاری، مقدم داشتن فرومایگان و مؤخر داشتن فرزانگان.(14)عوامل مزبور از ضعف یا سوء مدیریت مسؤولان حكومتی ناشی میشود و به تضعیف مشروعیت دولت میانجامد.
9. ناتمام گذاشتن آرمانهای نهضت
به تعبیر استاد مطهری، متأسفانه تاریخ نهضتهای اسلامی صدساله اخیر، نشان از یك نقیصه در رهبری روحانیت شیعه دارد و آن اینكه روحانیت نهضتهایی را كه رهبری كرده تا مرحله پیروزی بر خصم ادامه نداده است.(15)در مورد انقلاب اسلامی ایران هر چند وضعیت متفاوت است، اما هنوز همه آرمانهای داخلی و خارجی انقلاب تحقق نیافته است. تلاش در جهت تقویت و اجرای این آرمانها از طریق افزایش آگاهیهای عمومی و بسیج امكانات، به افزایش اقتدار و استحكام داخلی و نفوذ بینالمللی انقلاب میانجامد.
10. ابهام طرحهای آینده انقلاب
انقلاب باید طرحهای روشن و خالی از ابهام و مورد قبول و تأیید رهبران ارائه دهد تا جلوی ضایعات گرفته شود.(16) تجربه نشان داده است كه كلیگویی و روشن نبودن طرحهای آینده، به تناقض در عمل منجر میشود و مشكلات اساسی به بار میآورد.11. تفرقه واختلاف
امام علی علیهالسلام راز تداوم انقلاب را دوری از تفرقه و تحكیم اركان مودت و محبت و ترغیب و توصیه نسبت به آن معرفی مینماید. مهمترین عوامل تهدیدكننده بالندگی یك ملت از دیدگاه آن حضرت عبارتند از: كاشتن بذر نفاق و كینه در سینه، پشت كردن به یكدیگر، ترك یاری هم نوعان و تبدیل الفت و محبت به پراكندگی و تفرقه.(17)بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران نیز پیوسته بر دوری از تفرقه و لزوم وحدت برای تداوم انقلاب تأكید داشتند. از دیدگاه ابن خلدون نیز «عصبیت» مهمترین عامل اعتلای یك ملت و تمدن محسوب میشود. عصبیت به مثابه رشته مشتركی، خانواده ملت را به هم پیوند میدهد. اصولاً وجود اختلاف سلیقه و عقیده امری طبیعی و انكارناپذیر است و همه افراد بشر با توجه به نوع آموزش، تربیتها، محیط زندگی خانوادگی و اجتماعی، روابط عاطفی و انسانی و برداشتهای خود از مسائل و پدیدهها، دارای دیدگاهها و نظرات خاص خود میباشند كه لزوما با دیدگاههای دیگران یكسان نیست. تجمع گروهها و دستجات فكری زمانی ایجاد میشود كه نسبت به عقاید اصولی، توافقهای كلی و عمومی وجود داشته باشد و هدف مشتركی دنبال شود.
معمولاً در هنگام احساس خطر برای ارزشها و معیارهای مورد علاقه و احترام تشكلها، بسیاری از اختلافات و نظرهای متفاوت و در عین حال غیر مهم نادیده گرفته میشود و صفبندیها هم منسجمتر میگردد. برای مثال، زمانی كه خطر ل
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}