روشنفکری و روشنفکران از دیدگاه امام خمینی (ره) (قسمت سوم)
نويسنده: حجر اکبری زادگان

مقدمه:

بعد از پیروزی انقلاب اسلامی و برچیده شدن بساط رژیم وابسطة پهلوی و سفره ی رنگینی که برای رژیم های استکباری بویژه آمریکای جهانخوار و ایادی او در داخل پهن شده بود، روشنفکران عمده ترین جناح مخالف با نظام را تشکیل دادند. برخی از روشنفکران از خارج به داخل آمدند تا به کمک بازماندگان جریان روشنفکری به میوه چینی از انقلاب و انحراف آن از اصول اسلامی و ارزشهای دینی بپردازند. و این در حالی بود که برخی که سیاه ترین عملکرد را در کارنامه خود داشتند از ایران گریختند تا در دامان حامی خود، آمریکا و غرب به توطئه علیه نظام اسلامی و براندازی آن مشغول شوند هر یک از این طیفهای روشنفکری، علی رغم عملکردهای متفاوت، در یک هدف مشترک بودند و آن بازگرداندن شرایط مناسب برای صاحبان تفکّر وابسته به غرب بود و چنین شرایطی قطعاً در یک نظام دینی که اصول و ارزشهای حاکم بر آن از فقه غنی و انسان ساز اسلام اخذ شده بود تحقّق نمی یافت و لذا در هر قدم که نظام نوپای اسلام برای استحکام اصول دینی و اداره جامعه براساس آن برمی داشت آنان به مخالفت از راهای مختلف می پرداختند. به هر حال می توان محورهای مخالفت روشنفکران را در قدمهای اساسی نظام اسلامی به شرح ذیل توضیح داد:
1- همه پرسی نوع نظام در دوازدهم فروردین سال 58: «امروز روزی است که اسلام باید تحقق یابد. این حرفها که گفته می شود، نظیر همان حرفها بود که گفته شد که حالا زود است صبر کنید (در جریان اوج گیری نهضت اسلامی، گروههای روشنفکری و ملّی گراها القاء می کردند که هنوز موقع نهضت نرسیده است تا بتوانند در مسیر آن اعمال نفوذ کنند) ما اگر اسلام را در این انقلاب، در این نهضت، احکام اسلام را پیاده نکنیم، کی پیاده خواهد کرد؟ چه وقت همچو نهضتی تحقق پیدا می کند؟ اگر ما امروز قوانین اسلامی را اجرا نکنیم، کی اجرا بکنیم؟ آقایانی که می گویند نمی شود پس کی می شود؟ پس بگویید هیچ وقت اسلام نه، بگویید نهضت منهای اسلام، همان طوری که گفتید اسلام منهای روحانیت» روشنفکران برای این که اسلام و احکام اسلامی را از نهضت کنار بگذارند در اولین قدم می خواستند اسلامی را از جمهوری جدا کنند تا به جمهوری هر چه می خواهند انجام دهند.1
2- مجلس خبرگان و قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران: در این زمینه فعّالیّت روشنفکران حول چند محور به موازات هم انجام می شود:
الف: مخالفت با تشکیل مجلس خبرگان و پیشنهاد مجلس مؤسّسان: مجلس مؤسّسان مجلسی است با جمعیت بسیار فراتر از مجلس خبرگان به خاطر حضور تعداد بیشتر امکان نفوذ عناصر وابسته را فراهم می نمود.
ب: نمایندگان مجلس خبرگان: روشنفکران، مدّعی بودند که برای بررسی و تدوین قانون اساسی بایستی از افراد و شخصیتهای تحصیل کرده غربی و حقوقدانانی که مبنای تفکر آنان معیارهای حقوقی غرب است انتخاب شوند.
ج: مخالفت با اصول اسلامی از جمله مهمترین اصول آن یعنی ولایت فقیه: حضرت امام (قدس سره) در بیانات متعدّد و مصاحبه ها و بسیج متعهدین به انقلاب اسلامی موفق شدند که این طوفان مهیب و انقلاب ویران کُن تبلیغات را مهار کنند و در نهایت اصل ولایت فقیه، گرچه کمرنگ تر از آنچه در اسلام مطرح است یعنی ولایت مطلقه فقیه- به تصویب رسید.
د: تلاش برای انحلال مجلس خبرگان قانون اساسی: «اینها جاهلند، اینها بی دین هستند، اینها قرار داشتند مجلس خبرگان را منحل کنند و می گفتند برگردیم به 22 بهمن باید بگوییم که غلط است و برگردیم به 22 بهمن و آن وقت شروع کنیم. نه مجلس و نه هیچ چیز دیگر و نه جمهوری اسلامی داشته باشیم و رأی بگیرند»2
3- مخالفت با اسم مجلس شورای اسلامی: روشنفکران در سیر عملکرد خود بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، هرجا که نام اسلام بود و نشان از ارزشهای اسلامی، علم مخالف برافراشتند. جلوتر دیدیم که با نام جمهوری اسلامی ایران بنای مخالفت گذاردند و اینک که مجلس، نهاد دیگر نظام، شکل می گرفت بر سر نام آن غائله دیگری برپا کردند.
4- مخالفت و ضدیت شدید با روحانیت و احکام: گروهک ملی گرای نهضت آزادی در زمان کوتاه تصدّی دولت پس از پیروزی انقلاب، تلاش بسیار کرد تا روحانیت را تحت عناوین مختلف از حکومت دور نگهدارد و در این راه تا زد و بند را جاسوسخانه «سفارت» آمریکا و ملاقات با سران دولتِ جنایتکار آمریکا پیش رفت و دیگر روشنفکران گرد آمده در جمعیت جبهة ملّی که مقتدایشان دکتر مصدق بود با روحانیت و احکام اسلامی در آویختند.
5- اسلامی شدن دانشگاهها: «از آن روز اولی که صحبت انقلاب دانشگاه ها پیش آمد مخالفتها شروع شده اگر شما گروه هایی که مخالفت کردند با این مسائل و اشخاصی که سینه می زدند برای باز شدن دانشگاه قبل از اصلاح، مشاهده کنید، می بینید که اینها همه پای بیرق غرب یا شرق سینه می زنند»3
6- اشغال لانه جاسوسی آمریکا: روشنفکران با اشغال لانه جاسوسی آمریکا توسط دانشجویان پیرو خط امام در 13 آبان سال 1358 مخالفت نمودند. در اولین واکنش آنان به این حرکت از سوی حضرت امام خمینی عنوان «انقلاب بزرگتر از انقلاب اول» را گرفت، دولت موقت اقدام به استعفا نمود. انتشار اسناد باقی مانده از جاسوسان آمریکایی و افشای روابط پنهانی عناصر روشنفکر در دولت موقت با عوامل آمریکایی و رد و بدل کردن اطلاعات انقلاب اسلامی، دلایل مخالفت آنان را با این انقلاب روشن ساخت.
7- جنگ تحمیلی عراق علیه ایران: جنگ دارای مراحلی است که می توان نقش روشنفکران را در هر مرحله جداگانه بررسی کرد. لکن در اینجا به طور کلی به عملکرد آنان اشاره می کنیم. روشنفکران در طول جنگ همواره قلم و بیان خود علیه منافع ملت ایران و انقلاب اسلامی بکار بردند. تضعیف نهادهایی که مستقیماً در جنگ وارد بودند مانند ارتش و سپاه و بسیج از اهداف آنان بود. تضعیف روحیه ملت با عناوینی چون خسته شدن آنان، کشته شدن جوانان و… از دیگر هدفهای روشنفکران در طول جنگ تحمیلی بود. راه علاج و مبارزه با روشنفکران در مفسده هایی که در پیش دارند چندان ناشناخته نیست. حضرت امام با شناخت کافی که نسبت به دیدگاهها و عملکرد و وابستگی آنان به غرب داشتند و خود شاهد خیانت طولانی آنان به اسلام و ملّت ایران بودند، راههای مقابله با توطئه های روشنفکران و جریان روشنفکری وابسته را بخوبی ترسیم کرده اند.

*نهراسیدن از روشنفکران و هیاهوی آنان:

اساس در مبارزه با جریان روشنفکری وابسته به غرب، نهراسیدن از مخالفت روشنفکران است و باور این که آنان در ظلمت هستند و توان مقابله با ایمان اسلامی و اداره کشور بر مبنای فقه غنی اسلام را ندارند.

* حفظ مراکز تعلیم و تربیت و دانشگاهها از عناصر منحرف:

«ملت عزیز ایران و سایر کشورهای مستضعف جهان اگر بخواهند از دامهای شیطنت آمیز قدرتهای بزرگ تا آخر نجات پیدا کنند، چاره ای جز اصلاح فرهنگ و استقلال آن ندارند و این میسر نیست جز با دست اساتید و معلمان متعهدی که در دبستانها تا دانشگاهها راه یافته اند و با تعلیم و کوشش در رشته های مختلف علوم و تربیت صحیح و تهذیب مراکز تربیت و تعلیم از عناصر منحرف و کج اندیش، نوباوگان را که ذخایر کشور و مایه امید ملتند با تعلیم در همه رشته ها به حسب تعالیم اسلامی تربیت و تهذیب نمایند.»4

* مطالعة روی اسلام ناب و بیرون آوردن مسلمانان از اشتباه جدایی دین از سیاست:

«طلّاب علوم دینی و دانشجویان دانشگاهها باید دقیقاً روی مبانی اسلام مطالعه کنند و شعارهای گروههای منحرف را کنار بگذارند و اسلام عزیز راستین را جایگزین تمام کج اندیشی ها نمایند. این دو دسته باید بدانند اسلام خود مکتبی است غنی که هرگز احتیاجی به ضمیمه کردن از مکاتب دیگر نیست و همه باید بدانند که التقاطی فکر کردن خیانتی بزرگ به اسلام و مسلمین است که نتیجه و ثمره تلخ این نوع تفکر در آینده روشن می گردد … دانشجویان عزیز! راه اشتباه روشنفکران دانشگاهی غیر متعهد را نروید و خود را از مردم جدا نسازید…»5

* باور امکانات و تواناییها، فرهنگ و مفاخر خودی و زدودن مظاهر غربزدگی:

«استقلال فکری شرط اول استقلال است که ما فرمان را عوض کنیم، از این انگل بودن خودمان را درآوریم»6 «به آنان (جوانان) حالی کنید که شما خودتان مفاخر داشتید، خودتان فرهنگ دارید، خودتان همه چیز دارید. به آنها حالی کنید که باید خودتان هر کاری بکنید.7»

* جلوگیری از آزادی های به شکل غربی:

«باید همه بدانیم که آزادی به شکل غربی آن که موجب تباهی جوانان دختران و پسران می شود از نظر اسلام و عقل محکوم است تبلیغات و مقالات و سخنرانیها و کتب و مجلات برخلاف اسلام و عفت عمومی و مصالح کشور حرام است و بر همه ما و همه مسلمانان جلوگیری از آن واجب است».

*عملکرد روشنفکران بعد از پیروزی انقلاب اسلامی*

*حضرت امام خمینی (قدس سره)* آنهایی که نظر انحرافی دارند، آنهایی که نظر خیانت به اسلام و این ملت دارند، آنهایی که اسلام 1400 ساله را کافی نمی دانند، آنها باید حسابشان را از ملّت جدا کنند، جدا هم هست.

زحمات ملت و قدرناشناسی روشنفکران!!

اینها غافل از این هستند که این روحانیون بودند که شما را از این زاویه ها بیرون کشیدند، این نهضت را با قدرت روحانیت و اسلام که ملت ما اسلامی بودند و علاقه به اسلام و کارکنان اسلام داشتند به این جا رساندند و شما به جای این که تشکر کنید از اینها که شما را از خارج ایران به داخل کشاندند، شمایی که در خارج ایران بعضیتان به سر می برید و جرأت اینکه به مرز ایران وارد بشوید نداشتید، زحمات ملت ما که در رأسش روحانیت بود شما را از خارج به داخل کشاند و شما را از زاویه ها بیرون آورد و شما را از سکوت به صحبت کشاند و قلمهای شکسته شما را دوباره تجدید کرد. شما هیچ ملت را حساب می کنید و بعد می گویید ملت ما. ملت شما یعنی ملت ایران، این است که وقتی به او می گویید که وکیل بفرست به مجلس خبرگان، می فهمد چه می کند.8

میوه چینی روشنفکران از زحمات ملّت:

مخالفین شما می خواهند خونی را که شما دادید، استفاده را آنان ببرند. مخالفین می خواهند زحمتها را شما کشیدید، میوه ها را آنان بچینند. مخالفین شما ملت ستم دیده هیچ رنجی نبردند، در زمان طاغوت هم هیچ رنجی نبردند برای اینکه تبع بودند موافق بودند یا ساکت بودند شما سفره را پهن کردید، اینها به دور سفره نشسته اند برای استفاده. کاش می گفتند شما هم شریک لکن می گویند ما و شما نه. ما و روحانیت نه، قشرهای دیگر نه. همه چیز را برای خودشان می خواهند. ما واسلام نه9

روشنفکران خوف دارند که این متاع ارزشمند عرضه بشود:

این را کراراً گفتم که ما یک متاع خیلی ارزشمند داریم و داشتیم، عُرضة عرضه اش را نداشتیم، مثل یک کسی که یک متاع بسیار خوبی دارد توی انبار، هم نمی تواند بیرونش بیاورد و تا عرضه نکند، مشتری پیدا نمی کند. شما این را بدانید، اینهایی که الان به ضد روحانیت و به ضد اسلام و مذهب منتها با پوشش این نه خیر مذهب چطور، چطور، به ضد اینها فلم فرسایی می کنند و قیام می کنند، اینها خوف این را دارند که یک وقتی بتوانیم ما عرضه کنیم این متاع را به عالم.

روشنفکر غربی و وارداتی نباشید:

این مساجد است که این بساط را درست کرد این مساجد است که نهضت را درست کرد، این مساجد است که نهضت را درست کرده، در عهد رسول الله هم و بعد از آن هم تا مدتها مسجد مراکز اجتماع سیاسی بود مرکز تجنیس جیوش بود. محراب یعنی مکان حرب، مکان جنگ، هم جنگ با شیطان و هم جنگ با طاغوت. از محرابها باید جنگ پیدا بشود چنانچه پیشتر از محرابها پیدا می شد، از مسجدها پیدا می شد، ای ملت! مسجدهای خودتان را حفظ کنید. ای روشنفکران! مسجدها را حفظ کنید، روشنفکر وارداتی نباشید، این حقوقدانها! مسجدها را حفظ کنید، بروید به مسجد، نمی روید. این مسجدها را حفظ کنید تا این نهضت به ثمر برسد، تا مملکت شما نجات پیدا کند.10

روشنفکران مانع شکوفایی انگیزه های مردم:

ای ملّت! این روشنفکران! ای متفکران! از این قدرت استفاده کنید. این قدرت بود که طاغوت را تا جهنم راند، شماها که نمی توانستید. چرا هرروز این مظاهر الهیت و قدرت خدایی را می بینید و بیدار نمی شوید. این مرض چه مرضی است که بعضی از روشنفکران ما دارند؟ همه شان را نمی گوییم، بعضیشان، این چه مرضی است که اینها دارند که وقتی یک ملت در سرتاسر ایران به سر و سینه اش می کوبد و به عنوان نایب پیغمبری، یک کسی را یاد می کند، وقتی می خواهد بنویسد می گویند که آقای طالقانی یک مرد روشنفکری بود از این جهت مردم، توهم روشنفکر هستی، چطور مردم برایت فاتحه نمی خوانند؟

تبلیغات ابلهانه روشنفکران علیه اسلام و احکام و حکومت اسلامی:

از توطئه های مهمی که در قرن اخیر خصوصاً در دهه های معاصر و بویژه پس از پیروزی انقلاب آشکارا به چشم می خورد. تبلیغات دامنه دار با ابعاد مختلف برای مأیوس نمودن ملّتها و خصوص ملّت فداکار ایران از اسلام است. گاهی ناشیانه و با صراحت به اسلام که یک دین ارتجاعی است و با هر نوآوری و مظاهر تمدّن مخالف است و گاهی تبلیغات ابلهانه و موذیانه و شیطنت آمیز، به گونه ای طرفداری از اسلام، که این گونه دوم در بعضی روحانیون و متدیّنان بی خبر از اسلام تأثیر گذاشت.

مخالفت روشنفکران با طرح ولایت فقیه و تصویب آن در قانون اساسی:

الان هم همان مسایل هست، یعنی آنها باز هم چشم طمعشان به این جاهاست، آن ذخایری که ممالک شرق دارد، ایران دارد، نمی گذارد آنها راحت باشند، خصوصاً که ایران وضعیت جغرافیایی اش هم یک وضعیت حساسی است. آنها دست بر نمی دارند از ایران، نه از طرف شرقیها و از طرف غربیها و با هر کوششی که دارند می خواهند نگذارند که این مملکت سر و سامان پیدا بکند. همه شلوغیهایی که الان درست می کنند با دست آنها دارد درست می شود، همه جا آشفتگی هایی که پیدا می شود با دست آنها درست می شود و پیدا می شود که نگذارند یک آرامشی بشود و یک سامانی پیدا کند مملکت. در قضییه ولایت فقیه که این چند روز چیز شده است، خوب اینها دیدند که یک کار خطرناکی است برای آنها، برای اینکه یک حکومت اسلامی دارد درست می شود اینها هم نمی خواهند این را. گوینده شان گاهی می گوید که بگذارید که روحانیون قداستشان را حفظ بکنند، قداست روحانیون که اینها می گویند، معنایش این است که بگذارید روحانیون مشغول مسجد و محراب همین مقدار در همین حدود باشند و سیاست را به آمپراطور واگذار کنید.11

پی نوشت ها:

1. صحیفه نور جلد 4 صفحه 363
2. صحیفه نور جلد 8 صفحه 507
3. صحیفه نور جلد 8 صفحه 466
4. صحیفه نور جلد 9 صفحه 187
5. صحیفه نور جلد 7 صفحه 171
6. صحیفه نور جلد 6 صفحه 373
7. صحیفه نور جلد 6 صفحه 184
8. صحیفه نور جلد 5 صفحه 570 و 569
9. صحیفه نور جلد 4 صفحه 362
10. صحیفه نور جلد 4 صفحات 365و364
11. صحیفه نور جلد 5 صفحات 534-532