نویسنده: علی اصغر رضوانی




 

1- نهی از تشبیه

از امام زمان (علیه السلام) نقل شده که درباره‌ی خداوند متعال می‌فرماید:
«لا تُشبَّه بالناس» (1)؛
«تو شبیه به مردم نیستی».
برخی از متکلمان اسلامی در معرفی خداوند متعال به تشبیه به ممکنات می‌افتند و برخی نیز چنان تنگ نظرند که به تعطیل می‌افتند، ولی راه صحیح، اثبات صفات خداوند با تنزیه است. و لذا امام زمان (علیه السلام) از تشبیه کردن خداوند به خلق نهی کرده است.
و نیز از امام زمان (علیه السلام) نقل شده که خداوند متعال را این‌گونه توصیف کرده است:
«یا من لایُنْعَت بتمثیل، و لایُمَثَّل بنظیر» (2)؛
«‌ای خدایی که با مثال زدن به وصف درنیایی و مانندی برایت متصور نشود».

2- شناخت خداوند بدون تشبیه

از امام زمان (علیه السلام) نقل شده که خطاب به خداوند عرضه می‌دارد:
«یا... معروفاً بغیر شبه» (3)؛
«‌ای کسی که... شناخته شده‌ای بدون آن‌که به چیزی شبیه باشی».
متکلمان در شناخت خداوند متعال سه گروه شده‌اند؛
1- برخی خدا را به دیگران تشبیه کرده و آنان را مشبهه گویند.
2- برخی نیز شناخت خدا را تعطیل کرده و تنها به ذات و صفات او اقرار دارند ولی معتقدند که کیفیت خدا معلوم نیست که به آن‌ها معطله گویند.
3- برخی نیز معتقدند که می‌توان خدا را شناخت بدون آن‌که او را به خلقش تشبیه کرد، گرچه شناخت کنه ذات او مقدور هیچ کس نیست و این عقیده‌ای است که از جمله‌ی بالا استفاده می‌شود.

3- عدم رؤیت باری تعالی

از امام زمان (علیه السلام) نقل شده که خطاب به خداوند عرضه می‌دارد:
«یا محتجباً عن کلّ عین» (4)؛
«‌ای آن‌که از تمامی دیده‌ها پنهانی».
درباره‌ی رؤیت خداوند متعال با چشم سر نزد متکلمان اسلامی اختلاف است؛ اهل سنت به طور اتفاق معتقد به رؤیت باری تعالی با چشم سر در روز قیامت همانند ماه شب چهارده هستند، ولی شیعه‌ی اهل بیت عصمت و طهارت (علیهم السلام) به پیروی از آن بزرگواران معتقد به رؤیت قلبی بوده و رؤیت به چشم سر را به طور کلی باطل می‌دانند.
و نیز از امام زمان (علیه السلام) نقل شده که درباره خداوند متعال می‌فرماید:
«لاتدرک بالحواس» (5)؛
«تو کسی هستی که با حواس درک نمی‌شوی».

4- جسم نبودن خداوند متعال

از امام زمان (علیه السلام) نقل شده که فرمود:
«ان الله تعالی هو الذی خلق الاجسام و قسّم الارزاق، لانه لیس بجسم» (6)؛
«همانا خداوند متعال کسی است که اجسام را خلق کرده و روزی‌ها را تقسیم نموده است؛ زیرا او جسم نیست».
چون که خداوند جسم نیست لذا اجسام را خلق کرده و روزی‌ها را تقسیم نموده است، وگرنه لازم می‌آید که خودش را نیز کس دیگر خلق کرده باشد؛ زیرا جسم حادث است و احتیاج به موجودی دارد که مجرد بوده و خالق او باشد؛ چرا که دور و تسلسل باطل است.

5- خداوند، غیر حالّ در جسم

از امام زمان (علیه السلام) نقل شده که فرمود:
«... انه لیس بجسم و لا حالّ فی جسم، لیس کمثله شیء» (7)؛
«... او نه جسم است و نه حلول کننده‌ی در جسم، و هیچ چیزی همانند او نیست».
خداوند متعال جسم نیست لذا از خصوصیات و عوارض آن نیز مبرّاست، و نه در جسم حلول کرده است، آن‌گونه که مسیحیان می‌گویند که خداوند در حضرت عیسی (علیه السلام) حلول کرده است؛ چرا که هیچ موجودی همانند او نیست.

6- خدا از چیزی جدا نشده

از امام زمان (علیه السلام) نقل شده که خطاب به خداوند عرضه می‌دارد:
«لم تَبِن عن شیء» (8)؛
«تو از چیزی جدا نشده‌ای».
خداوند متعال همان‌گونه که از چیزی خلق نشده از چیزی هم جدا نشده است وگرنه لازم می‌آید که متغیّر شده و حادث گشته و محل حوادث باشد، که همه‌ی این امور - مطابق آنچه در کلام اسلامی آمده - بر او محال است.

7- خدا از چیزی آفریده نشده

از امام زمان (علیه السلام) نقل شده که خطاب به خداوند عرضه می‌دارد:
«لم تکن من شیء» (9)؛
«تو از چیزی موجود نشده‌ای».
خداوند متعال علة العلل و واجب الوجود لذاته است و قدیم و ابدی و سرمدی می‌باشد و لذا از چیزی آفریده نشده است.

8- عدم حلول حوادث بر خداوند

از امام زمان (علیه السلام) نقل شده که خطاب به خداوند عرضه می‌دارد:
«یا من... لایبرمه الحاح الملحّین» (10)؛
«‌ای کسی که... اصرار اصرارکنندگان تو را نمی‌آزارد».
بسیاری از افراد هستند که از کار زیاد و مراجعات بسیار و اصرار بیش از حدّ مراجعین برای ملاقات و دیدارشان و درخواست حاجت از آن‌ها خسته شده و آزرده خاطر می‌گردند، مگر ذات باری تعالی که خسته و آزرده نمی‌شود.

9- متغیّر نبودن خداوند

از امام زمان (علیه السلام) نقل شده که خطاب به خداوند عرضه می‌دارد:
«یا من لاتغیّره الأیام و اللیالی» (11)؛
«‌ای کسی که تو را روزها و شب‌ها تغییر نمی‌دهد».
یکی از صفات سلبی خداوند این است که او محل حوادث نیست و روزها و شب‌ها او را تغییر نمی‌دهد آن‌گونه که ممکنات را متغیّر می‌سازد، و حالاتش نیز تغییر نمی‌کند.

10- خداوند فرزندی را ندارد

از امام زمان (علیه السلام) نقل شده که می‌فرماید:
«الحمدلله الذی لم یتخذ ولداً» (12)؛
«ستایش خدایی را سزاست که فرزندی را نگرفته».
این جمله اشاره به برخی از آیات قرآن است که به این مطلب دلالت دارد آنجا که خداوند متعال می‌فرماید:
(وَقالُوا اتَّخَذَ الرَّحْمنُ وَلَداً) (13)؛
«و گفتند: «خداوند رحمان فرزندی برای خود برگزیده است».
و نیز می‌فرماید:
(وَقالَتِ الیَهُودُ عُزَیْرُ ابْنُ اللهِ وَ قالَتِ النَّصارَی المَسِیحُ ابْنُ اللهِ...) (14)؛
«یهود گفتند: «عزیز پسر خداست!» و نصاری گفتند: «مسیح پسر خداست!...».

11- محل نداشتن خداوند

از امام زمان (علیه السلام) نقل شده که خطاب به خداوند عرضه می‌دارد:
«یا من.. لایأیّن بأین» (15)؛
«‌ای کسی که... در هیچ مکانی جای نمی‌گیری».
از آن‌جا که خداوند متعال مجرد تام بوده و همه جا هست لذا نمی‌توان او را در مکانی خاص محدود کرد، آن‌گونه که وهابیان و برخی دیگر از اهل سنت معتقدند که خداوند در آسمان‌ها و در بهشت سکنی گزیده است و او را جسم می‌دانند.

12- اشتباه نکردن خداوند

از امام زمان (علیه السلام) نقل شده که خطاب به خداوند عرضه می‌دارد:
«یا من... لاتتشابه علیه الاصوات» (16)؛
«‌ای کسی که... بر تو صداها مشتبه نمی‌گردد».
همان‌گونه که ما علم و دانش داریم خداوند نیز دارد با این تفاوت که علم خداوند به همه چیز تعلق می‌گیرد، و چیزی بر او مشتبه نمی‌گردد، و علمش جهل مرکب نمی‌باشد و از او زائل نمی‌شود، برخلاف علم عموم مردم که این چنین است.

13- خداوند خلف وعده نمی‌کند

از امام زمان (علیه السلام) نقل شده که خطاب به خداوند عرضه می‌دارد:
«یامن لایخلف المیعاد...» (17)؛
«‌ای کسی که خلف وعده نمی‌کنی...».
خداوند متعال در وعده به خیراتی که داده تا در این دنیا و آخرت به مردم برسد، و نیز وعده به مجازاتی که داده است هرگز خلف وعده نمی‌کند، گرچه در این راه چیزهایی را نیز برای تجدیدنظر قرار داده است که از آن جمله مسأله‌ی بداء، شفاعت، احباط و تکفیر و استغفار است، اموری که می‌تواند در سرنوشت و وعده‌های الهی تأثیرگذار باشد.

14- عدم جهل بر خداوند

از امام زمان (علیه السلام) نقل شده که خطاب به خداوند عرضه می‌دارد:
«یامن.... لاتخفی علیه اللغات» (18)؛
«‌ای کسی که... لغت‌ها بر تو مخفی نمی‌شود».
علم خداوند عمومیت دارد و بر هر موجود و خصوصیتی که در خارج تحقق داشته باشد تعلق می‌گیرد.

پی‌نوشت‌ها:

1. مهج الدعوات، ص 281.
2. اقبال الاعمال، ص 644.
3. اقبال الاعمال، ص 646.
4. بلد الامین، ص 179.
5. مهج الدعوات، ص 281.
6. احتجاج، طبرسی، ص 471.
7. احتجاج، طبرسی، ص 471.
8. مهج الدعوات، ص 281.
9. مهج الدعوات، ص 281.
10. بحارالانوار، ج 85، ص 233.
11. بحارالانوار، ج 85، ص 233.
12. اقبال الاعمال، ص 675.
13. مریم، آیه 88.
14. توبه، آیه 30.
15. بلد الامین، ص 179.
16. بحارالانوار، ج 85، ص 233.
17. بحارالانوار، ج 85، ص 233.
18. همان.

منبع مقاله :
رضوانی، علی اصغر؛ (1388)، دین‌شناسی از دیدگاه حضرت مهدی (ع)، قم: انتشارات دلیل ما، چاپ اول