پژوهشی در زمینه نزول آیه اكمال-قسمت اول
پژوهشی در زمینه نزول آیه اكمال-قسمت اول
منبع:فصلنامه معرفت
امروز كافران از دین شما مایوس و ناامید شدند. پس، از آنان نترسید و از من بترسید. امروز برای شما دینتان را كامل و نعمتخود را بر شما تمام كردم و برای شما اسلام را بهعنوان دین پسندیدم.
مقدمه
خدای تعالی در آیه سوم از سوره مباركه مائده، پس از ذكر برخی از محرمات - مانند خون و گوشت تعدادی از حیوانات - بهصورت جملهای معترضه، از روزی با این ویژگیها یاد میكند:1- روز ناامیدی كافران از دین شما مسلمانان;
2- روز برداشته شدن زمینه ترس مسلمانان از كافران;
3- روز كامل شدن دین;
4- روز اتمام نعمت الهی;
5- روزی كه خداوند اسلام را به عنوان دین برای مسلمانان پسندید.
با توجه به ویژگیهایی كه در آیه كریمه برای این روز بیان شده، روشن میشود كه در این روز، واقعه مهمی اتفاق افتاده كه این ویژگیهارابه همراه داشته است. بنابراین، برای مشخص شدن این روز، باید روزهای مهم تاریخ اسلام را بررسی كنیم تا معلوم شود این ویژگیها و خصوصیات در كدام روز جمع شده است.
از سوی دیگر، باید جهات مقابل این خصوصیات نیز روشن گردد; مانند اینكه:
1- طمع و امید كافران در چه موضوعی بوده كه به ناامیدی مبدل شده است؟
2- ترس مسلمانان از كافران در چه زمینهای بوده كه زمینه آن برداشته شده است؟
3- نقصان دین در چه اصلی یا فرضی یا حكمی بوده كه در این روز كامل گردیده است؟
4- نعمت الهی چه كمی و كاستی داشته كه به اتمام رسیده است؟
5- عدم رضایت پروردگار چه دلیلی داشته كه در این روز، رضایت الهی نسبتبه دین اسلام حاصل شده است؟
بهمنظور روشن شدن مصداق این روز مهم (الیوم) و واقعه مهمی كه در این روز اتفاق افتاده و خداوند با این عظمت از آن یاد میكند، ابتدا اجزا و مفردات آیه كریمه و خصوصیاتی كه آیه برای این روز بیان كردهاستبررسی میگردد تا مشخص شود كه این روز كدامیك از روزهای تاریخ حیات پیامبر گرامیصلی الله علیه وآله اسلام بوده است.
مفردات آیه
«الیوم»: از معانی متعددی كه در كتب لغتبرای «یوم» بیان شده، سه معنا مشهورتر و رایجتر است:1- مدت زمانی كه از طلوع فجر تا غروب خورشید را دربر میگیرد، در مقابل شب;
2- برههای از زمان یا مطلق زمان (روز یا شب);
3- «حین» یا هنگام.
ابن فارس میگوید: «الیوم واحد من الایام»; یكی از روزها را یوم گویند.
- در لسانالعرب، ابن منظور چنین گفته است: «الیوم مقداره من طلوع الشمس الی غروبها... و قالوا اناالیوم افعل كذا لایریدون یوما بعینه و لكنهم یریدون الوقت الحاضر»; روز از طلوع خورشید تا غروب است و گاهی مراد زمان حاضر است.
فیومی در المصباح المنیر میگوید: «اوله من طلوع الفجر الثانی الی غروب الشمس»; ابتدای آن از طلوع فجر دوم تا غروب خورشید است. بهدنبال آن، میگوید: «الیوم مذكر و جمعه ایام و تایث الجمع اكثر، فیقال ایام مباركة و شریفة والتذكیر علی معنیالحین والزمان. والعرف قد طلق الیوم و یرید الوقت والحین نهارا كان اولیلا...»;
كتاب التحقیق فی كلماتالقرآن برای هر كدام از این سه معنا آیاتی بهعنوان شاهد آورده است:
الف - یوم به معنای روز، در مقابل شب: «قال موعدكم یومالزینة و ان یحشرالناس ضحی»(طه:59); «فمن كان منكم مریضا او علی سفر فعدة من ایام اخر...»(بقره: 185)
ب - استعمال كلمه یوم در معنای مطلق زمان (روز یا شب) - برههای از زمان: «قالوا لا طاقة لناالیوم بجالوت و جنوده»(بقره:249)، «لقدنصركمالله فیمواطنكثیره و یوم حنین...»(توبه: 25)
ج - یوم به معنای حین: «لمسجد اسس علی التقوی من اول یوم احق ان تقوم فیه»(توبه: 108)، «و جعل لكم من جلودالانعام بیوتا تستخفونها یوم ظعنكم و یوم اقامتكم...» (نحل:80)
تمامی مفسران الف و لام در كلمه «الیوم» را برای عهد میدانند. عدهای به آن تصریح دارند و دیگران از معنا و تفسیری كه بیان كردهاند، به نظر میرسد كه الف و لام را برای عهد گرفتهاند. ابی السعود در تفسیر خود آورده است: «اللام للعهد والمراد به الزمان الحاضر و ما یتصل به من الازمنة الماضیة والآتیة و قیل: یوم نزولها...» (1) ابن حیان اندلسی میگوید: «الالف واللام للعهد... .» (2)
در نتیجه، معنای «الیوم» امروز یا آن روز است.
در اینكه الف و لام عهد اشاره به چه روزی دارد، دو نظر مطرح شده است:
1- روز معین - یعنی، روز نزول آیه: «قیل: ارید یوم نزولها...» (3)
2- زمان حاضر و زمانهای نزدیك به آن از گذشته و آینده: «المراد به الزمانالحاضر و ما یتصل به و یدانیه من الازمنة....» (4)
تقدیم «الیوم» و «لكم»
در تمام زبانها، قرار بر این است كه در جمله، بخشی یا كلمهای را كه بیشتر مورد نظر گوینده است و اهمیت دارد در ابتدای كلام ذكر میكنند. در آیه كریمه مزبور، كلمه «الیوم» با توجه به اینكه ظرف است، بر تمامی كلام سبقت گرفته و در ابتدای آیه ذكر شده و این به دلیل عظمتی میباشد كه خداوند برای این روز قایل شده است. مرحوم علامه طباطبائی; چنین بیان كردهاند: «ان التقدیم للدلالة علی تفخیم امرالیوم و تعظیم شانه....» (5)همچنین مقدم شدن كلمه «لكم» جار و مجرور برای اعلان این مطلب است كه منفعت و مصالح شما مورد نظر بوده و نیز ایجاد علاقه است نسبتبه آنچه كه بعدا ذكر خواهد شد; «تقدم الجار والمجرور للایذان من اول الامر بانالاكمال لمنفعتهم و مصلحتهم كما فی قوله تعالی: الم نشرح لك صدرك.» (6)
در كلمه «علیكم» نیز همین مطلب مورد نظر بوده است و نیز «علیكم» متعلق به «نعمتی» نیست; زیرا معمول مصدر بر آن مقدم نمیشود، هرچند گفتهاند: اگر ظرف باشد اشكالی ندارد. (7)
«یاس»: در مقابل رجا و امیدواری، به معنای قطع و بریده شدن آرزوها و امیدهاست. ابن فارس در مقائیس اللغة میگوید: «الیاس قطعالرجاء.»
ابن منظور در لسانالعرب، «یاس» را چنین معنا كرده است: «القنوط و قیل: نقیضالرجاء.»
در قاموسالمحیط چنین آمده است: «الیاس ضدالرجاء او قطع الامل.»
راغب اصفهانی نیز یاس را از بین رفتن آرزوها معنا كرده است.
«خشی»: این واژه به معنای «ترس» است، اما اهل لغت و تفسیر برای خوف و خشیت تفاوتهایی بیان كردهاند. راغب اصفهانی میگوید: «خشیت ترس آمیخته با تعظیم است و معمولا همراه با علم به چیزیكه از آن میترسد، میباشد و به همین دلیل علما بدان منحصر شدهاند:
اقربالموارد از كلیات ابوالبقاء نقل میكند كه خشیت از خوف شدیدتر است.
جزایری در فروق اللغات از محقق طوسی نقل میكند كه خوف حالتی است در نفس بر اثر انتظار عقاب یا عذاب، ولی خشیتحالتی است كه در اثر شعور به عظمتخالق و هیبت آن حاصل میشود.
مرحوم علامه طباطبائیرحمه الله در المیزان از جمله تفاوتهایی كه بین خوف و خشیتبیان میكند این است كه «خشیت» تاثر قلب از رویآوردن شر است، ولی «خوف» تاثر عملی و اقدام به عمل در مقابل هراس درونی میباشد. بنابراین، خداوند در توصیف انبیاعلیهمالسلام میفرماید: «ولا یخشون احدا الاالله»، در صورتیكه خوف را در بسیاری از موارد برای انبیاعلیهمالسلام اثبات نموده است: «فاوجس فی نفسه خیفة موسی.» (8)
كتاب التحقیق فی كلماتالقرآن «خشیت» را چنین معنا كرده است:
«هوالمراقبه والوقایة معالخوف بان یراقب اعماله و یتقی نفسه معالخوف والملاحظة.»
آنچه از مجموع این اقوال و گفتارها استفاده میشود این است كه «خشیت» نوع خاصی از ترس و خوف و همراه با ادراك و شعور عظمتخداوند و حالتی درونی است، ولی «خوف» اعم از آن میباشد. برخی «خوف» را به مرحله عمل و «خشیت» را به مرحله درون و برخی «خشیت» را خوف و عمل (مراقب) میدانند.
«اكمال» و «اتمام»:
راغب اصفهانی میگوید: «كمال هر چیزی به حاصل شدن آن غرضی است كه در آن وجود دارد و تمام هر چیزی رسیدن آن به حدی است كه احتیاج به چیز دیگری ندارد و در مقابل، ناقص موجودی است كه به چیزی خارج از خود احتیاج دارد.»صاحب كتاب التحقیق فی كلمات القرآن چنین آورده است: غالبا «تمام» در كمیات و «كمال» در كیفیات استعمال میشود. كمال پس از تمام شدن اجزا محقق میشود، به این صورت كه خصوصیات دیگری به آن اضافه شود. در نتیجه، كمال پس از تمام است و كمال، در دین و تمام، در نعمتبهكار گرفته شده; چون دین پس از تمام شدنش به احكام و آداب و بیان معارف الهی، خداوند آنرا به ولایت و تعیین خلیفه و جانشین پس از پیامبرصلی الله علیه وآله كامل گردانید تا مرجع مردم در ادامه دین باشند.
در نهایت، باید بگوییم كه معنای اكمال و اتمام بهیكدیگر نزدیك است و تفاوتی كه برای این دو واژه میتوان بیان كرد این است كه آثاری كه برای اشیا وجود دارد بر دو گونه است:
یك قسم آثاری است كه با جمع شدن تمام اجزای اثر حاصل میگردد، بهگونهای كه اگر یك جزء نباشد ناقص است و اثر بر آن مترتب نمیگردد; مانند روزهای كه اگر تمام روز را پرهیز كنند، صحیح است، ولی اگر به جزئی از آن اخلالی وارد شود باطل میباشد. بنابراین، در مورد روزه لفظ «تمام» استعمال شدهاست: «ثم اتموا الصیام الی اللیل.»(بقره:187)
نوع دوم آثاری است كه بر اجزا مترتب است; یعنی، هر جزئی اثر خود را دارد و اگر همه اجزا جمع شوند، تمام اثر مطلوب حاصل میگردد. بنابراین، درباره 30 روز از ماه میفرماید: «و لتكملوا العدة.»(بقره: 185) پس هر روز از روزه اثر خود را دارد، صرف نظر از روز دیگر; مثلا، ساختمان تا زمانیكه قابل سكونت نشود، تمام نیست و ناقص میباشد، ولی بچه در رحم و جنین در ابتدای تولد تمام است و نقصی ندارد، ولی هنوز كامل نشده است و قابل رشد میباشد.
«رضی»: به معنای رضایت، خشنودی، پسندیدن و موافق میل و طبع بودن است. البته در موقعی كه همراه «لام» استعمال شود، معنای اختیاركردن دارد.
زبیدی در تاج العروس، «رضیتبه و ارتضاه لصحبته» را به معنای اختیاركردن آورده است.
در المصباح المنیر، فیومی میگوید: «رضیتالشیء و رضیتبه: اخترته.» مفسران نیز درباره كلمه «رضیت له» معنای اختیاركردن را آوردهاند.
آلوسی در روح المعانی گفته كه در «رضی» معنای اختیار در نظر گرفته شده و به این دلیل، با «لام» متعدی شده است. (9)
معترضه بودن بخشی از آیه
در آیه3 سوره مباركه مائده، پس از اینكه خداوند حرام بودن چیزهایی را بیان میكند و مواردی را استثنا مینماید، در وسط این كلام - یعنی، بیان موارد حرام و موارد استثنا - كلامی را میآورد كه هیچگونه ارتباط ظاهری و معنایی با قبل و بعد ندارد: «حرمت علیكم ... و ان تستقسموا با لازلام الیوم ... فمن اضطر...» از ابتدای آیه تا كلمه «بالا زلام» كاملا مربوط به هم و نیز «فمن اضطر» مربوط به احكام صدر آیه است، ولی در بین اینها بخشهایی كه با كلمه «الیوم» شروع شده هیچگونه ارتباطی با قبل و بعد آیه ندارد.شواهد گویایی وجود دارد كه این قسمتها ارتباطی با كل آیه و قبل و بعد آن ندارد و كلامی مستقل میباشد كه مطلب مستقلی را بیان میكند:
1- از نظر معنای كل آیه، اگر این بخش برداشته شود نه تنها ضرری به معنای آیه نمیرسد و اخلالی در مفهوم پیدا نمیشود، بلكه ارتباط فقرات مربوط به هم بهتر نیز خواهد بود. همچنین اگر مجموعه آیاتی را كه در این زمینه (حرام بودن گوشت تعدادی از حیوانها) نازل شده در كنار یكدیگر قرار دهیم، كاملا روشن خواهد شد كه در سوره مائده این قسمت معترضه میباشد.
در سورههای بقره، نحل، انعام و مائده - بهترتیب - آیاتی چنین نازل شده است:
«انما حرم علیكم المیتة والدم و لحمالخنزیر و مااهل بهلغیراللهفمن اضطر غیر باغ...»(بقره:173)
«انما حرم علیكم المیتة والدم و لحمالخنزیر و ما اهللغیراللهبهفمناضطر غیرباغ...»(نحل: 115)
«... الا ان یكون میتة او دما مسفوحا او لحم خنزیر فانه رجس او فسقا اهل لغیرالله به فمن اضطر...»(انعام: 145)
«حرمت علیكم المیتة والدم و لحمالخنزیر و ما اهل لغیرالله به... فمن اضطر فی...» (مائده:3)
در تمام این آیات، كه شباهت فراوانی از جهت لفظ و معنا و سیاق با یكدیگر دارند، بلافاصله پس از بیان چیزهایی كه حرامند، موارد استثنا (فمن اضطر) آمده، ولی در سوره مائده، بین این دو بخش، قسمتهایی با كلمه «الیوم» آمده كه از نظر معنا، هیچگونه ارتباطی به قبل و بعد ندارد. در نتیجه، معلوم میشود كه این قسمت (الیوم) مستقل یا معترضه است.
2- روایات شان نزول و اسباب نزول آیه همگی این بخش از آیه (الیوم) را تنها ذكر كرده و هیچ شان نزولی این قسمت را همراه كل آیه نیاورده است. این نیز دلیل روشنی بر استقلال این قسمت از آیه میباشد.
طبری از سدی، وسیوطی و عبدبن حمید از شعبی نقل میكنند كه آیه «الیوم اكملت لكم دینكم» روز عرفه نازل شده است. (10)
همچنین اهل سنت روایات مشهوری نقل كردهاند كه یهود به عمر گفتند: در كتاب شما آیهای هست كه اگر بر ما یهودیان نازل شده بود، ما آن روز را عید قرار میدادیم و این آیه همان «الیوم اكملت لكم دینكم» میباشد. (11) روایاتی نیز گریه عمر را هنگام نزول این آیه نقل میكند. (12)
گذشته از اینها، روایات فراوانی كه از طریق فریقین نقل شده، نزول این آیه را روز هیجدهم ماه ذیالحجه - روز غدیر خم و هنگام نصب امیرالمؤمنین علی بن ابیطالبعلیهالسلام توسط پیامبر گرامی اسلامصلی الله علیه وآله به جانشینی و خلافتخود - میداند. (13)
آنچه در این روایات شان نزول كاملا مشهود میباشد این است كه تمامی آنها اشاره به نزول آیه اكمال به صورت آیهای مستقل دارند و در هیچ شان نزول یا روایتی، این قسمت از آیه همراه با فقرات قبل و بعد ذكر نشده است. اگر ارتباطی ظاهری یا از نظر معنا، بین فقرات قبل و بعد این آیه بود دستكم، تعدادی از روایات یا شان نزولها به آن اشاره میكردند. پس باید بپذیریم این قسمت از آیه خود بخشی مستقل میباشد، هرچند در خلال آیهای دیگر قرار گرفته است.
3- سومین شاهد بر استقلال این بخش از آیه آن است كه مفسران در ابتدای سوره مائده نقل میكنند كه این سوره مدنی است، مگر آیه «الیوم اكملت لكم دینكم» كه در مكه یا در بین راه مكه و مدینه نازل شده است. این خود شاهدی بر مستقل بودن این قسمت از آیه است; زیرا هیچكدام از مفسران و روات در مقام استثنا، كل آیه3 این سوره را از «حرمت علیكم» به عنوان غیر مدنی ذكرنكردهاند و تنهاآیه اكمال (الیوم اكملت) را غیر مدنی دانستهاند.
آلوسی در ابتدای سوره مائده چنین نقل میكند: «قال ابو جعفربن بشر والشعبی: انها مدینة الا قوله تعالی: «الیوم اكملت لكم دینكم» فانه نزل بمكة.» (14)
4- شاهد دیگر اینكه بسیاری از مفسران، به معترضه بودن این جمله تصریح كرده و جمله «فمناضطر» را از قسمت ابتدای آیه - یعنی «ذلكم فسق» - دانستهاند. در نتیجه، این قسمت از آیه بین این دو بخش معترضه و مستقل میباشد.
زمحشری در كشاف، در پاسخ این سؤال كه جمله «فمن اضطر» به چه قسمتی ارتباط دارد و به كجا متصل میباشد، میگوید: به ذكر محرمات مرتبط است. (15)
آلوسی در روح المعانی میگوید: جمله «فمن اضطر» متصل بهذكر محرمات بوده و بین آن دو - كه به گفته طیبی هفت جمله است - معترضیه میباشد. (17)
صاحب تفسیر مجمع البیان نیز میگوید: این قسمت از آیه معترضه میباشد. (17) سایر مفسران نیز نظیر تعابیر یادشده را در تفسیر خود آوردهاند.
ارتباط و هماهنگی بین دو بخش «الیوم» در آیه از بحثهای قبل روشن شد كه در آیه3 سوره مباركه مائده دو موضوع به صورت جداگانه و مستقل مطرح شده است:
1- شمارش تعدادی از محرمات كه در این بخش از آیه، شباهت كاملی با آیات173 بقره، 145 انعام و 115 نحل دیده میشود كه حكایت از نوعی ارتباط و هماهنگی بین ابتدای آیه و انتهای آن میكند، ضمن آنكه معلوم میدارد بخشهایی كه در وسط آیه قرار دارد همراه با كلمه «الیوم» ارتباطی با شمارش محرمات ندارد و آیه مباركه سوره مائده در شمارش محرمات و شباهت آن به آیات دیگر، نیازی به قسمتهای وسط آیه ندارد.
2- با كلمه «الیوم» صحبت از روزی شده و خصوصیاتی برای این روز در چندین جمله بیان شده است كه هماهنگی كاملی بین این قسمتها از حیث معنا و سیاق دیده میشود.
مرحوم علامه طباطبائیرحمه الله در مورد ارتباط و هماهنگی این قسمتها میفرماید:
«ثم ان هاتینالجملتین اعنی قوله "الیوم یئسالذین كفروا من دینكم" و قوله "الیوم اكملت لكم دینكم" متقاربتان مضمونا، مرتبطتان مفهوما بلا ریب لظهور ما بین یاسالكفار من دینالمسلمین و بین اكمالالدین منالارتباط القریب و قبولالمضمونین لان یمتزجا فیتركبا مضمونا واحدا مرتبطة الاجزاء متصل الاطراف بعضها ببعض، مضافا الی ما بینالجملتین منالاتحاد فیالسیاق و یؤید ذلك مانری انالسلف والخلف من مفسریالصحابة والتابعین والمتاخرین الی یومنا هذا اخذوا الجملتین متصلتین یتم بعضها بعضا و لیس ذلك الا لانهم فهموا من هاتین الجملتین ذلك و بنوا علی نزولهما معا و اجتماعهما من حیث الدلالة علی مدلول واحد.»
در نتیجه، معلوم میشود كه در آیه3 سوره مائده از یك سو، دو موضوع كاملا جداگانه مطرح شده و از سوی دیگر، هر قسمت، از جملاتی تشكیل یافته كه كاملا با یكدیگر هماهنگ است. دو جمله «الیوم یئس» و «الیوم اكملت» ضمن اینكه با یكدیگر هماهنگ و مرتبط هستند، در ضمن آیه، بهصورت معترضه قرار گرفتهاند، خواه همراه بقیه آیه یكجا نازل شده باشند و یا اینكه این دو بخش، آیه مستقلی بوده، ولی بعدا در بین این آیه قرار گرفته باشند، هر دو صورت شواهدی در آیات دیگر قرآن دارند.
آیات و جملات معترضه در قرآنمفسران در میان آیات و یا جملات بین آیات، بعضی را معترضه میدانند; مانند:
1- «انه من كیدكن ان كیدكن عظیم یوسف اعرض عن هذا و استغفری لذنبك»(یوسف:29)
2- «انالملوك اذا دخلوا قریة افسدوها و جعلوا اعزة اهلها اذلة و كذلك یفعلون»(نحل: 34)
آیاتی كه در محل مخصوصی قرار داده شدهاند
- آیه «و اتقوا یوما ترجعون فیه الی الله» به امر جبرئیل، در سوره بقره (آیه 280) بین آیه ربا و دین قرار داده شده است. (18)
- سیوطی به سند خود نقل میكند كه پیامبرصلی الله علیه وآله فرمود: «جبرئیل بر من نازل شد و دستور داد كه این آیه را در این موضع از سوره قرار دهم: «ان الله یامرو بالعدل و الاحسان.» (19)
در پایان این بخش، نتیجه گرفته میشود كه آیه اكمال (آیه3 سوره مائده) یا معترضه استیا آیه مستقلی كه به دستور پیامبر گرامی اسلامصلی الله علیه وآله در این موضع خاص قرار گرفته و یا در زمان جمعآوری قرآن توسط افراد دیگر در این محل قرار داده شده است.
در مورد این آیه، نقل شده كه هرگاه آیاتی پیامبرصلی الله علیه وآله را به شگفت میآورد، آنها را در ابتدای سوره قرار میدادند. (20)
منظور از «الیوم» در آیه كریمه
اكنون بحث در این است كه این روز با اهمیت، چه روزی بوده است. جهاتی كه اهمیتاین روز را میرساند، عبارت است از:1- كلمه «الیوم» در ابتدای كلام قرار گرفته و این اهمیت آن را میرساند.
2- این روز، روز ناامیدی كافران است.
3- روزی است كه ترس مسلمانان از ناحیه كافران برداشته شد.
4- روز اكمال دین و اتمام نعمت است.
5- روزی است كه خداوند دین اسلام را برای مسلمانان پسندید.
معنای كلمه «الیوم»
در خصوص لفظ «الیوم» - همراه با الف و لام - چند مطلب بیان شدهاست:1- معنای لغوی یوم - یعنی، روز - در نظر نیست، بلكه معنای كنایی آن مورد نظر میباشد; یعنی دوران كه مدت زمانی بیشتر از یك روز میباشد; مثلا، میگویند: «دیروز جوان بودم، ولی امروز پیر شدهام.» در اینجا، مراد از دیروز و امروز یك روز معین نیست، بلكه دورانی در نظر گرفته شده است.
2- اگر الف و لام را عهد بدانیم و معنای لغوی یوم را درنظر بگیریم، در نتیجه، یكی از این دو معنا از آن مستفاد است:
الف - آن روز;
ب - امروز.
نقد و بررسی
در مورد معنای اول، هرچند ممكن است كلمه «الیوم» در این معنا به كار گرفته شود، ولی این یك معنای مجازی و كنایی برای كلمه به حساب میآید و در به كارگیری معانی مجازی و كنایی، حتما باید در كلام شاهد و قرینهای باشد، وگرنه همان معنای حقیقی كلمه به ذهن میرسد. در آیه كریمه قرینه و شاهدی كه دلیل بر اراده معنای مجازی باشد، وجود ندارد.اما در مورد معنای دوم، اگر «آن روز» منظور باشد یعنی، یكی از روزهای گذشته تاریخ اسلام و زندگانی پیامبر گرامیصلی الله علیه وآله از روز بعثت و ظهور اسلام تا رحلت آن بزرگوار منظور است. روزهای مهمی كه احتمال داده شده كلمه «الیوم» به یكی از آنها اشاره داشته باشد از این قرار است:
1- روز ظهور اسلام و بعثت;
2- روز هجرت از مكه به مدینه;
3- روز تشكیل حكومت;
4- روز فتح مكه;
5- روز نزول و قرائت آیه برائت;
و اگر معنای «الیوم»، «امروز» باشد یعنی، روز نزول آیه. در مورد این روز دو احتمال بیشتر وجود ندارد:
1- روز عرفه در حجةالوداع كه بیشتر عامه نقل كردهاند.
2- روز غدیر خم (روز هیجدهم ماه ذیالحجه) در حجةالوداع كه علمای شیعه بر این قول اتفاق دارند.
برای تعیین این روز از میان احتمالات دو راه در پیش داریم:
1- بررسی شواهد تاریخی و روایات و شان نزولهایی كه ذیل آیه شریفه نقل شده كه این بررسی در فصل روایات انجام خواهد شد.
2- بررسی شواهد و قراینی كه از متن خود آیه كریمه این روز را معین میكند.
بررسی شواهد آیه
در بررسی شواهد و قراین موجود در آیه، خصوصیاتی مورد توجه قرار میگیرد كه آیه شریفه برای این روز ذكر كرده است تا معلوم شود كه این خصوصیات با چه روزی قابل تطبیق میباشد. خصوصیاتی كه آیه كریمه برای این روز بیان كرده عبارت است از:1- سد روزنه امید كافران: از ظاهر آیه چنین استفاده میشود كه كافران نسبتبه دین اسلام و از میان برداشتن آن امید و طمعی داشتند كه خداوند میفرماید: در این روز، طمع و امید كافران به یاس و ناامیدی مبدل شد. بنابراین، باید دید آنچه كه مایه طمع و امید كافران بوده چه چیزی بوده كه با تغییر آن، این امید به ناامیدی مبدل گردیده است.
2- بیان حكم: پساز بیان طمع و امید كافران در دین اسلام، باید روشن شود كه در این روز، چه حكمی از طرف خداوند نازل شد كه موجب ناامیدی و یاس كافران گردید.
3- برداشته شدن زمینه ترس: ابتدا باید روشن شود كه علت ترس مسلمانان از كافران چه بوده كه خداوند میفرماید: با حكمی كه امروز نازل شد و اتفاقی كه به وقوع پیوست، زمینه ترس شما از كافران برداشته شد و در نتیجه دیگر از آنها نترسید، ولی با اینهمه، از من بترسید. كه خود ترس از خداوند نكته مهمی در بر دارد.
4- اكمال دین: با توجه به این نكته كه احكام دین اسلام در زمانی نزدیك به بیستسال به تدریج، نازل و برای مردم بیان میشد و هر روز حكم جدیدی بیان میگردید و این جریان تا روزهای آخر عمر پیامبر گرامی اسلامصلی الله علیه وآله ادامه داشت و حتی پس از نزول این آیه، آیات و احكامی نازل شد، حال باید معلوم شود كه در این روز چه حكمی از احكام دین نازل شده كه خداوند میفرماید: من امروز دین شما را برایتان كامل كردم.
5- اتمام نعمت: با توجه به اینكه تمام مردم در همه لحظات غرق در نعمتهای الهی هستند، در این روز، خداوند چه نعمتی به مردم و مسلمانان عنایت كرده كه میفرماید: امروز نعمتخودم را بر شما تمام كردم و نیز در این خصوص، اصل معنا و واقعیت نعمت چیست؟
6- رضایتالهی: درنهایت، چه حكمی به احكام دین در این روز اضافه شد كه موجب رضایتخداوند نسبتبه دین اسلام گردید و آیا تا آن روز دین مرضی خداوند نبود؟
اكنون به بررسی موارد یادشده میپردازیم تا درپرتو آن، مصداق آن روز مهم و باعظمت روشن شود.
روزنه امید كافران
كافران و مشركان از ابتدای ظهور اسلام به نوعی، امیدوار بودند كه شریعت اسلام استوار و پابرجا نگردد و مصمم بودند كه از همان ابتدا، این حركت را در نطفه خفه كنند، ولی با پیشرفت این حركت و استقرار دین اسلام در قلوب مؤمنان، كافران احساس خطر زیادتری كردند و به مقابله جدی پرداختند. ابتدا تلاش میكردند در اراده شخص پیامبر گرامیصلی الله علیه وآله سستی ایجاد كنند، ولی تلاش آنها بیاثر ماند. راه دیگری را در پیش گرفتند و آن اذیت و آزار مسلمانان بود; سعی میكردند با اذیت و شكنجه مسلمانان مانع از پیشرفت دین اسلام شوند.ولی هر چه كافران به این حیلهها و دسیسهها روی آوردند، نتوانستند مانع این حركتشوند و سرانجام، دین اسلام به صورت یك حكومت و دین رسمی در مدینه منوره استقرار كامل یافت و پس از جنگهای فراوان، روزنههای امید كافران - یكی پس از دیگری - بسته شد و امیدها به ناامیدی گرایید. اما با اینهمه، هنوز تمامی امید كافران از دست رفته نبود، آنها امیدوار بودند كه روزی پشتیبان اصلی این حركت و سرپرست و رهبر این دین از میان برود. با توجه به اینكه آن حضرت فرزند پسری هم نداشتند، پیشبینی میكردند كه این حركت و دین الهی بدون سرپرست و نگهبان باقی بماند و این همان روزی بود كه كافران انتظار آن را میكشیدند و به عنوان روزنه امید، به آن دل بسته بودند. آنان گمان میكردند حكومت اسلامی مانند دیگر حكومتها و سلطنتها با از دنیا رفتن رهبر آن، رو به زوال و سستی میرود و این فرصت مناسبی برای كافران خواهد بود.آیاتی از قرآن - ازجمله سوره مباركه كوثر - به همین امید كافران اشاره میكند.
ناامیدی كافران
خداوند در ابتدای آیه میفرماید: «امروز كافران ناامید شدند.» حال سؤال این است كه علت ناامیدی كافران در این روز چه بود؟
عدهای علتیاس كافران را بیان احكامی میدانند كه در قسمتهای نخستین آیه بیان شده است. اما جای این سؤال وجود دارد كه آیا بیان تعداد محدودی از محرمات كه در قسمتهای قبلی آیه ذكر شده، چنان اهمیتی دارد كه میتواند موجب یاس و ناامیدی كافران از دین اسلام گردد؟ بهخصوص اینكه بیان این موارد خصوصیتی برای این روز به شمار نمیآید; زیرا بیان همین امور در آیاتی كه قبلا نازل شده بود، آمده است; مانند: آیات173 بقره، 145 انعام و 115 نحل كه همگی پیش از آیات سوره مائده نازل شده است. آیا كافران با نزول احكامی مانند نماز، روزه، حج، جهاد و امثال آن، كه اهمیتبیشتری دارند، از دین اسلام ناامید نشدند، ولی با بیان حرمت استفاده از گوشت مردار و مانند آن از دین اسلام ناامید شدند؟
گروهی از مفسران اجتماع مسلمانان در روز عرفه در حجةالوداع سال دهم هجری و كامل شدن مراسم حج و پاك شدن خانه خدا از مشركان را علت ناامیدی كافران میدانند. اما در پاسخ به این عده باید گفت: ابتدا باید روشن شود كه منظور از كافران كدام گروه از آنها میباشد. اگر مراد ناامیدی كافران قریش باشد، آنها روز فتح مكه در سال هشتم هجری ناامید شدند و این جریان دو سال پیش از حجةالوداع میباشد و با روز عرفه ارتباطی ندارد. و اگر كافران و مشركان عرب منظور باشد، آنها نیز روز نزول آیه برائت، در سال نهم هجری، از دین اسلام ناامید شدند و این جریان نیز یكسال پیش از حجةالوداع بوده و با روز عرفه ارتباطی ندارد. در نهایت، اگر مراد تمامی كافران و مشركان باشد - كه شامل یهود، نصاری، مجوس و غیر آنها بشود - ظاهر اطلاق «الذین كفروا» همین شمول را میرساند، با توجه به اینكه در آن زمان، هنوز قدرت و شوكت اسلام به خارج از جزیرةالعرب نرسیده بود. در نتیجه، میتوان گفت: تمامی كافران هنوز از غلبه و سیطره بر مسلمانان یا محو دین ناامید نبودند.
پس چنین نتیجه میگیریم كه روز عرفه جریان فوقالعادهای روی نداده كه علتیاس و ناامیدی تمامی كافران شود و اگر تاریخ اسلام را تا روز عرفه مرور كنیم، میبینیم یكی از روزهایی كه ممكن است روز ناامیدی كافران باشد، روز فتح مكه یا نزول آیه برائت است. اما اتفاق مهمی كه در ماههای آخر عمر پربركت پیامبر گرامی اسلامصلی الله علیه وآله و در جریان حجةالوداع سال دهم هجری روی داد و روزنه امید و نقطه مركزی آمال و آرزوهای كافران و مشركان عالم را نسبتبه دین مقدس اسلام هدف گرفت و امیدها و آرزوهای چندین ساله آنها را به یاس و ناامیدی كشانید، ماجرای روز هیجدهم ماه ذیالحجه در غدیر خم - یعنی، نصب امیرالمؤمنین علیبن ابیطالبعلیهالسلام به جانشینی و خلافت پیامبر گرامیصلی الله علیه وآله به امر الهی - بود كه این حكم و رویداد تاریخی همان بود كه روزنه آمال كافران را از میان برد. روزی را كه انتظار میكشیدند آن حضرت از دنیا برود و دین اسلام و مسلمانان بدون سرپرستبمانند، برایشان پیشنیاورد; زیرا در این روز، سرپرستی و ولایت نوعی ائمه اطهارعلیهمالسلام به مردم عالم اعلان گردید و به كافران جهان اعلام شد كه فكر روز رحلت پیامبر گرامیصلی الله علیه وآله و دل بستن به آن روز را از سر خود بیرون كنند.
برداشته شدن زمینه ترس
بهدنبال این، خداوند میفرماید: «پس دیگر از كافران نترسید.» با این حكم، موضوع ترس شما از كافران از میان برداشته شد، ولی در عین حال، از من بترسید.در باره این قسمت از آیه، به چند نكته اشاره میكنیم:
1- فاء در «فلاتخشوهم» تفریع و نتیجهگیری از كلام قبل است; یعنی، بهواسطه این حكم، امروز كافران ناامید شدند و در نتیجه، زمینه و موضوع ترس شما از آنها نیز برداشته شد. پس دیگر از آنها نترسید، بلكه از من بترسید. (21) همچنین از فاء تفریع معلوم میشود كه مسلمانان تا آن روز از كافران دلهره و ترس داشتند.
2- امر به نترسیدن از كافران و ترس از خداوند در این آیه، امری ارشادی و بیان واقعیتخارجی است، در مقابل امر مولوی كه وظیفه و تكلیف به وجود میآورد; زیرا نترسیدن از كافران و ترس از خداوند همیشه لازم و واجب است، ولی در این مورد، اتفاقی روی داده كه در خارج و واقعیت، زمینه ترس از كافران برداشته شده و موردی برای ترس نمانده است، مگر ترس از خداوند. (22)
3- نكته دیگری كه در این قسمتباید بررسی شود، علت ترس مسلمانان از كافران است كه چرامسلمانان ازكافرانمیترسیدند، همانگونه كه اشاره شد، از فاء تفریع چنین نتیجهگیری میشود كه تا آنروز، زمینه ترس مسلمانان از كافران موجود بوده است.
در ابتدا، توجه بهاین نكته اهمیت دارد كه نقش سرنوشتساز شخصنبیاكرمصلی الله علیه وآله،رهبری ایشان و ابهت و آثار معنوی آن وجود پربركت و هول و هراسی كه خداوند از وجود ایشان در دل دشمنان نهاده بود، آثار غیر قابل انكاری در قدرت و قوت اسلام و مسلمانان گذارده بود و این نكتهای بود كه هم مسلمانان به آن توجه داشتند و هم كافران.
در نتیجه، آنچه علت دلهره و ترس مسلمانانبودازدستدادن چنین رهبری مقتدر با آن همه آثار وجودی بود; زیرا در قرآن آمدهاست كه «انك میت و انهم میتون.» و ترس مسلمانان از چنین روزی بود كه نمیدانستند چه خواهد شد و كافران نیز انتظار همین روز را میكشیدند و به آن امید بسته بودند.
4- از بحثهای پیشین، این مطلب روشن شد كه چرا و چگونه زمینه ترس مسلمانان از كافران برداشته شد. اما باید در نظر داشت كه این كار عظیم روز هیجدهم ماه ذیالحجه سال دهم هجری، در حجةالوداع، در غدیر خم انجام گرفت كه پیامبرصلی الله علیه وآله فرمودند: «من كنت مولاه فهذا علی مولاه.»
در این روز، امیرالمؤمنین، علیابن ابیطالبعلیهالسلام، توسط پیامبر گرامی اسلام، حضرت محمدبن عبداللهصلی الله علیه وآله، و به امر الهی، به خلافت و ولایتبرمسلمانان نصب شدند و این نور امیدی در دل مؤمنان تابانید، زمینه ترس را برداشت و امید كافران را ناامید كرد.
5- این ماجرا مربوط به غدیر بود كهزمینه ترس را برداشت و امید كافران را ناامید كرد، ولی بهدنبال آن، خداوند میفرماید: «واخشون.» با وجود آنكه زمینه ترس از كافران برداشته شده، اما زمینه ترس دیگری هنوز باقی است: از كافران نهراسید، از جانب آنها خطری نیست، ولی از من بترسید و راه اتفاق در پیش گیرید، از ولی امر تعیین شده اطاعت و حمایت كنید، از منافقان بترسید كه نگذارند این مقام ولایت در محل خود قرار گیرد. نكته بسیار دقیق و ظریفی در این كلام نهفته است.
اكمال دین
در این روز - عرفه یا غدیر - چه حكمی از احكام الهی یا فرایض دینی بر مسلمانان ابلاغ شد و چه روی داد مهم تاریخی بهوقوع پیوست كه خداوند این روز را روز اكمال دین مینامد؟ تعدادی از مفسران عامه با توجه به قسمتهای قبلی آیه گفتهاند: علت اكمال دین در این روز بیان احكامی است كه در ابتدای آیه ذكر شده; زیرا با نزول این آیه، بیان احكام كامل شد و حكمی دیگر باقی نماند كه بعدا نازل شود و در این روز، باب تشریع احكام مسدود گردید و این اكمال دین است. (23)در پاسخ به این نظریه، اولا، قبلا بیان شد كه این قسمت از آیه در وسط آیه3 مائده از نظر معنا ارتباطی با قبل و بعد ندارد و كلامی مستقل یا معترضه میباشد.
ثانیا، در این نظریه گفته شد كه روز عرفه یا روز نزول این آیه باب تشریع احكام مسدود گردید، در صورتیكه بیشتر اهل تحقیق بر این عقیدهاند كه نزول احكام تا روزهای آخر عمر پیامبرصلی الله علیه وآله ادامه داشته است. طبری میگوید: در اینكه احكام در این روز كامل شده باشد اختلاف است، بلكه روزهای آخر عمر آن حضرت بیشتر وحی نازل میشد و آخرین آیاتی كه نازل شد آیه كلاله و ربا میباشد كه صحیح بخاری از عمر نقل میكند. (24)
با توجه به نزول تدریجی احكام و نزول مسائل مهمی مانند نماز، روزه، حج و جهاد، آیا ممكن است تحریم اموری مثل مردار و خون و گوشتخوك موجب اكمال دین گردد و علتیاس كافران باشد، در صورتیكه تحریم این موارد در آیاتی كه نزولا مقدم بر این آیه بودهاند، بیان شده بوده است؟!
ادامه دارد.
پینوشتها
1- ابیالسعود، تفسیر ابی السعود، ج3، ص6
2-ابنحیان اندلسی، تفسیر بحرالمحیط، ج3، ص425
3-4- محمودبن عمر زمخشری، تفسیر كشاف، ج 1، ص 605; ص 604
5- سیدمحمدحسین طباطبایی،المیزان،ج 5، ص177
6-7- ابن السعود، همان، ج3، ص7 / محمودبن عبدالله آلوسی، روح المعانی، ج6، ص 60
8-سیدمحمدحسینطباطبائی،همان،ج5،ص343
9- محمود بن عبدالله، همان
10- محمدبن جریر طبری، تفسیر طبری، ج6، ص5 / جلال الدین سیوطی، الدر المنثور، ج3، ص17
11- محمدبن جریر طبری، همان، ص 52
12-13- جلالالدین سیوطی، همان، ص 18، ج3، ص19
14-محمودبنعمرعبداللهآلوسی،همان،ج6،ص1
15- محمود بن عمر زمخشری، همان، ج 1، ص 605
16- هفت جمله مزبور اشاره به ابتدای «الیوم یئس» تا «رضیت لكم الاسلام» میباشد. محمودبن عبدالله آلوسی، همان، ص 61
17- فضلبن حسن طبرسی، مجمع البیان، ج 2، (رحلی)، ص159
18- جلال الدین سیوطی، همان، ج 1، ص 190
19- البته به نظر میرسد كه جمع قرآن به صورت كامل - آیهها و سورهها - همگی در زمان حیات پیامبر گرامیصلی الله علیه وآله بوده و پس از ایشان كسی دستی در قرآن نبرده باشد.
20- جلالالدین سیوطی، همان، ج3، ص17
21- «و هو متفرع عن الیاس» محمودبن عبدالله آلوسی، همان، ج6، ص 60
22-«فالنهی ارشادی، لامولوی» سیدمحمد حسین طباطبائی، همان، ج 5، ص177
23- «اكملت لكم ما تحتاجون الیه فی تكلیفكم من تعلیم الحلال والحرام»(محمود زمخشری، همان، ج 1، ص 605); «عن ابن عباس والسدی: اكملت لكم حدودی و فرائضی و حلالی و حرامی» (محمودبن عبدالله آلوسی، همان، ج6، ص 61)
24- «فاما الفرائض و الاحكام فانه قد اختلف فیها هل كانت اكملت ذلك الیوم لا ... ولا یدفع ذو علم ان الوحی لم ینقطع عن رسولالله صلی الله علیه وآله الی ان قبض بل كان الوحی قبل وفاته اكثر ما كان تتابعا... (فضلبن حسن طبرسی، همان، ج6، ص 52)
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}