بیوگرافی بتهون
بتهون یکی از بزرگترین موسیقی دانانی است که تا به امروز به دنیا آمده است و نام خود را در صفحات تاریخ با جوهر طلایی نوشته است. در اینجا نگاهی به زندگی و کارهای او میاندازیم.
مترجم: حمید وثیق زاده
منبع:راسخون
منبع:راسخون
بتهون یکی از بزرگترین موسیقی دانانی است که تا به امروز به دنیا آمده است و نام خود را در صفحات تاریخ با جوهر طلایی نوشته است. در اینجا نگاهی به زندگی و کارهای او میاندازیم.
بتهون، آهنگ ساز، پیانو نواز، نو آور و مردی بود که افقهای جدیدی را پیش روی موسیقی کلاسیک غربی باز کرد. او با ترکیب ابتکاری سازها و صداها، سمفونی، سوناتا، کنسرتو و کوارتت را به سبک جدید ایجاد کرد. این افسانهی موسیقی که کار خود را به عنوان اعجوبهی دوران کودکی شروع کرد، بیشتر سالهای عمر خود را از کم شنوایی رنج میبرد. در طول 10 سال آخر زندگیاش او کاملاً ناشنوا شد اما با این وجود او برخی از بهترین و مشهورترین کارهایش را در این دوران ساخت.
سالهای اولیه زندگی و آموزش :
لودویگ ون بتهون از یوهان و ماریا ون بتهون در شهر کوچک بن در کشور آلمان به دنیا آمد. اگر چه هیچ مدرک مستندی از تاریخ تولد او وجود ندارد اما ما با اطمینان از مدارک موجود در سرویس کاتولیکی رومی در کلیسای سنت رجیوس دریافتیم که او در 17 ام ماه دسامبر در سال 1770 تعمید داده شده است که به این معنی است که او یک روز قبل به دنیا آمده است یعنی در روز 16 ام ماه دسامبر سال 1770 ( در آن دوران کودکان یک روز بعد از اینکه به دنیا میآمدند تعمید داده میشدند).پدر و پدربزرگ او خودشان موسیقی دان بودند بنابراین میخواستند که لودویگ جوان در زمینه موسیقی برتر شود. آنها تصمیم گرفتند که لودویگ درست از همان زمان کودکی در زمینه موسیقی آموزش ببیند بنابراین تقدیر لودویگ رقم خورد. پدر او نخستین معلم موسیقی او بود که او درسهای اولیه را در کیبورد از او آموزش دید. برخی معتقدند برای اینکه لودویگ در موسیقی بینقص شود هر وقت اشتباه میکرد پدرش او را کتک میزد اما هیچ مدرک کافی که دلالت بر این ادعا داشته باشد وجود ندارد. بتهون هم چنین توسط مربیان محلی دیگری نیز آموزش دید نظیر دوست خانوادگیشان به نام توبیاس فردریک پفیفر که لودویگ پیانو را از او آموخت و دیگری یکی از آشنایشان به نام فرانز روانتینی که به لودویگ، ویلون و ویلون بزرگ را یاد داد. بتهون اولین کار عمومی خود را در ماه مارس سال 1778 ارائه کرد که در آن زمان او فقط هفت ساله بود. بنابراین ماجرای او به عنوان اعجوبهی دوران کودکی شروع شد.
سپس در سال 1779 بتهون برای یادگیری موسیقی نزد کریستیان گوتلاب نیفه فرستاده شد و نیفه دورهی موسیقی بتهون را بنیان گذاری کرد. بتهون جزئیات بسیار ریز و هر آنچه را که ممکن بود از نیفه آموخت. در واقع نیفه کسی بود که اصول نواختن موسیقی و آهنگ سازی را به او آموخت. استعداد بتهون در موسیقی برای نیفه کاملاً واضح و بدیهی بود و در سال 1783 او در نوشتن متن آهنگ موسیقی، بتهون را با خود همراه کرد. او در آن زمان فقط 12 سال داشت. این اولین متن آهنگ موسیقی نیفه بود که منتشر شد. در نتیجه بتهون دستیار نیفه شد و تا سن 17 سالگی با او ماند. او سه سوناتای اولیه خود در پیانو را در این دوران نواخت. استعداد و فداکاری او توجه ماکسیمیلیان فردریک ون کونیگسگ رودنفل، برگزیننده و اسقف مانستر را جلب کرد که بعداً نیز در تحصیل موسیقی او را حمایت مالی کرد.
در سال 1787 بتهون برای کسب فرصتهای خوب و نشان دادن استعداد خودش در موسیقی به وین رفت. یک از دلایل اصلی او برای رفتن به وین آرزوی او برای یادگیری موسیقی تحت راهنماییهای ولفگانگ موتزارت بود که بتهون به او علاقهی فراوانی داشت و عشق میورزید. معلوم نیست که آیا واقعاً بتهون موتزارت را در وین ملاقات کرد یا نه اما در طی 2 هفته، وقتی از بیماری مادرش مطلع گشت به وین بازگشت که در نهایت نیز مادرش در گذشت. با وقوع این تراژدی، بتهون به مدت 5 سال دیگر نیز در شهر بن ماند تا از برادران کوچکترش و پدر بیمارش مراقبت کند. در این دوران بتهون با افراد تأثیر گذار بسیاری برخورد کرد. یکی از آنها کنت فردیناند ارنست گابریل ون والدستین بود که بعداً نه تنها یک از بهترین دوستان او بلکه از حامیان و پشتیبانان اصلی او شد.
بتهون به وین میرود :
سرانجام در سال 1792 بتهون برای جست و جوی یک کار خوب در زمینهی موسیقی به وین پرواز کرد. در همین زمان موتزارت در سال 1791 از دنیا رفت و این اتفاق به رویای بتهون در مورد یادگیری موسیقی نزد این استاد پایان داد. اما او برخی کارهای موتزارت را مطالعه کرد. برخی از آهنگهای بتهون در این دوران در بردارنده تأثیر خیلی ظریفی از کارهای موتزارت است.در وین، بتهون تلاش کرد که چیزهای جدیدی را در موسیقی یاد بگیرد و متن آهنگ موسیقی و صنعت ترکیب الحان را از موسیقی دانان مشهوری چون جوزف هایدن، ایگناز اسچوپانزیگ، یوهان جورج آلبرکسبرگر و آنتونی سالیری بیاموزد. او حتی برخی از متنهای موسیقی خود را در آن زمان منتشر کرد. بتهون مرد عاقلی بود و بینش خوبی داشت؛ او درک کرده بود که برای دست یابی به یک وضعیت خوب و یک موسیقی دان موفق شدن، باید رابطهی شدیداً خوبی با افراد قدرتمند داشته باشد. این روابط به او در چنان سطحی کمک کرد که افراد بسیار بلند مرتبه وین، نظیر شاهزاده وین کارل لیچنوسکی به او اطمینان داد که اگر موافقت کند که بقیهی عمر خود را در وین بماند هزینهی سالانه او را تأمین کند.
اولین کنسرت موسیقی او در وین در سال 1795 برگزار شد که او اولین بار در مقابل جمعیت زیادی یکی از قطعههای موسیقی خود (کنسرتو) را در پیانو نواخت. بعد از زمان کوتاهی، کارهای او منتشر شدند که یک موفقیت اقتصادی بزرگ بود. لودویگ ون بتهون ناگهان یک نام بزرگ در دنیای موسیقی شد و نام او حالا نیز هم چنان در لیست افراد مشهور و ثروتمند است.
اوج دوران کاری بتهون :
تأثیر موتزارت و هایدن بر کارهای بتهون کاملاً مشهود بود. بین سالهای 1798 تا 1800 او 6 قطعهی اولیهی کوارتت که یک اثر کلی موسیقی بود نواخت. این قطعه توسط 4 ساز سیمی که شامل 2 ویولون، یک ویولون بزرگ و یک ویولون سل بود نواخته شد و بعداً در سال 1801 منتشر شد. با اجرای عمومی نخستین و دومین سمفونی او در سالهای 1800 تا 1803 (که به نظر میرسید یک الهام غیر قابل انکار را از هایدن و موتزارت به تصویر میکشد) او یک فرد برجسته و مهم در دنیای موسیقی کلاسیک غربی شد. سپس او به عنوان قائم مقام اصلح هایدن و موتزارت شناخته شد.بعدها او قطعههای سوناتا در پیانو را نواخت که در آن دوران بسیار مشهور شدند. یکی از بهترین کارهای بتهون که حتی تا به امروز برگزار میشود، قطعهی Septet به معنی هفت گانه است که در آن دوران نواخته شده است. او تعدادی از اجراهای موسیقی را در آن زمان داشت که از طرف ناشران، تولید کندگان و حامیان با استقبال و تقاضای شدیدی روبهرو بود.
همراه با نوشتن متنهای موسیقی و اجراهای موفق بسیاری از قطعههای سوناتا در پیانو (مثل قطعه سوناتا نور مهتاب) و آهنگ رقص مشهور او به نام "موجودات پرومته"، برادر کوچکترش کارل نیز نقش بسیار مهمی در ادارهی مسائل اقتصادی او داشت. تمام کارهای مهم تجاری او با ناشران، موسسان و حامیان بر عهده کارل بود، مهارتهای کارل باعث شد که حسابهای بانکی بتهون پربارتر شوند. اما برخی اوقات بتهون تسلیم برخی خواستههای کارل که با آنها موافق نبود، میشد.
در میان این پیشرفتها، بتهون هم چنین درسهای موسیقی را به برخی از افراد یاد میداد. او موسیقی را به فردیناند رایس، بین سالهای 1801 تا 1805 آموزش داد. رایس بعداً یک آهنگ ساز مشهور موسیقی شد که بسیاری از قطعههای سوناتا، کنسرتو و سمفونی را نواخت. او هم چنین یک کتاب در مورد رابطهی بین بتهون و خودش نوشت و آن را "به یاد بتهون" نام نهاد. کارل زرنی یک دانش آموز برجستهی دیگر بتهون بود که بعداً یک آهنگ ساز، پیانو نواز و معلم موسیقی مشهور شد. برجستهترین کارهای زرنی کتابهای او به نام "قطعههای کوتاه موسیقی برای پیانو" بود. در سال 1799 آنا برونسویک، کنتس مجارستانی، بتهون را به عنوان معلم برای آموزش پیانو به دخترانش منصوب کرد. بتهون کار خودش را به خوبی انجام داد اما عاشق کوچکترین دختر او به نام جوزفین شد. اما جوزفین خیلی زود با جوزف کنت دیم ازدواج کرد. بتهون به تدریس پیانو به جوزفین حتی بعد از ازدواج نیز ادامه داد اما رابطهی بین آنها بعد از مرگ شوهرش اهمیت بیشتری پیدا کرد.
آسیب شنوایی :
بتهون فقط 26 سال داشت که اختلال شنوایی او شروع شد. گفته شده که او از یک وضعیت پزشکی به نام وزوز گوش رنج میبرد که در آن یک نفر صدای زنگ را در گوش خود میشنود حتی اگر هیچ چیزی در اطراف او نباشد. به خاطر این اتفاق، او نه تنها از ملاقات با مردم و داشتن تعامل با آنها اجتناب کرد بلکه با مشکلات زیادی در رابطه با گوش دادن به موسیقی مواجه شد. اگر چه علت ناشنوایی او دقیقاً معلوم نشد اما پیشنهاد داده شد که عادت او به گذاشتن سرش در آب سرد جهت بیدار ماندن به خصوص در طول شب، ممکن است علت اصلی آن باشد.ممکن بود که هر چیزی عامل آن باشد، مهم این بود که بتهون همان طور که با این وضعیت مشکل داشت از این وضعیت نیز رنج میبرد و اذیت میشد. مرجع ما، نامههایی است که او در سال 1801 به دوستانش نوشته و وضعیت اسف بار خودش و ناتوانی خود را در سازگاری با این موضوع توصیف کرده است. با وجود این که او وین را ترک کرد و برای زندگی کردن به هایلیگن اشتات رفت و از سال 1802 بنا به توصیهی دکتر خود در حومهی آن زندگی کرد، وصیت نامه هایلیگن اشتات او (نامهای که او به برادرانش نوشته است) مدرکی مستند بر تأسفات و افزایش تمایلات به خود کشی در ذهن او است. بعد از ناتوانی او در اجرای قطعه پیانو در سال 1811 او دیگر هیچ وقت اجرای عمومی نداشت. در سال 1814 بتهون کاملاً ناشنوا گشت.
کتابهای مکالمه بتهون، مدارک مستند غنی برای اتفاقاتی هستند که بعد از، از دست دادن توانایی شنوایی برای بتهون رخ دادند. این کتابها مکالماتی را که بین او و دوستانش رد و بدل شدند را حفظ کردهاند (دوستان بتهون هر آنچه را که می خواستند بگویند در این کتابها مینوشتند چون بتهون نمیتوانست صدای آنها را بشنود). این کتابها بینشهای ارزشمندی را در مورد اینکه چگونه بتهون کلاً در مورد موسیقی و به ویژه آهنگهایش فکر میکرد، به ما میدهند.
آخرین آهنگها و متنها :
مورخ انگلیسی توماس فولر یک بار نقل کرد که "یک تصمیم شکست ناپذیر تقریباً میتواند به هر چیزی برسد و این تفاوت عمدهی بین مردان بزرگ و مردان کوچک است". این جمله واقعاً مصداق بتهون است. حتی بعد از این که به طور کامل ناشنوا شد و نمیتوانست روی سن اجرا کند او نواختن موسیقی و آهنگ سازی را متوقف و رها نکرد. بر عکس برخی از بهترین آهنگهای او به این دوران تعلق دارند. در سال 1822 او یک پیش آهنگی را به نام " تبرک از خانه" نواخت که به شدت از کارهای قبلی یوهان سباستین باخ و جورج فردریک هاندل تأثیر پذیرفته بود. آن با استقبال و اشتیاق زیادی از طرف شنوندگان مواجه شد.یک از برترین کارهای آخر یک قطعه به نام "میسا سولمنیس" است که یک آهنگ موسیقی بینظیر و کمیاب است. آن به عنوان یکی از بهترین کارهایی که تا به حال در موسیقی ساخته شده است تلقی میشود. این موسیقی در سال 1824 نواخته شده است. بعد از این او سمفونیها و کوارتتهای بیشتری را ساخت که به طور برابر توسط شنوندگان پذیرفته شدند.
وفات او :
در تمام این دوران سلامتی او با سرعت هشدار دهندهای از بین میرفت تا اینکه نهایتاً در بیست و ششم ماه مارس سال 1827، این مرد افسانهای آخرین نفسهای عمرش را کشید. او به هنگام مرگ فقط 56 سال سن داشت. گزارشات کالبد شکافی نشان داد که او از بیماری سیروز جگر رنج میبرد. مراسم دفن و تشییع پیکر او در وین در تاریخ بیست و نهم ماه مارس سال 1827 با حضور 20000 نفر که عموماً شامل شهروندان وینی بود، برگزار شد. این نشان دهندهی این است که بتهون چه شخصیت بزرگی بود چون 20000 نفر در آن زمان جمعیت زیادی بود. قبر او در قبرستان واهرینگ قرار دارد که در بخش شمال غربی وین واقع شده است.مرگ بتهون یک تأسف بزرگ برای جامعهی موسیقی بین المللی و هم چنین عموم بشریت بود. بدون او، ما یک اسطوره را از دست دادیم. او بزرگترین موسیقی دان و آهنگ ساز تمام اعصار است. او برای همیشه با آهنگهایش که به عنوان الهامی حتی برای نسل جوان امروز در این زمینه هستند، در یاد خواهد ماند. بتهون یک میراث بزرگ بر جای گذاشت و آن خانهی گنج دانش موسیقی است که به عنوان بخشی از میراث موسیقی بین المللی برای همیشه خواهد بود. مهم نیست که افراد تا چه حد صعود میکنند و یا چه تعداد جایزههایی برنده میشوند هیچ کس نمیتواند از استعداد بینظیر و بیهمتای این مرد یعنی "لودویگ ون بتهون" جلو بزند.
/ج
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}