روابط سیاسی ایران و امریکا از کودتای 1299 تا پایان جنگ جهانی دوم
نويسنده:نوروز اکبری زادگان

1. علل علاقمندی دولت ایران به استخدام کارشناسان امریکایی در دوره موردنظر؟
2. امتیاز خوشتاریا و رقابت امریکا با دول بزرگ؟
3. نفت شمال و قرارداد 1921 و نقش دولت قوام؟
4. استقراض از امریکا قبل از ورود هیئت میلسپو؟
5. هیأت میلسپو و اقدامات آنها؟
6. استعفای قوام و کابینه مستوفی الممالک؟
7. سخن میلسپو درباره روحیات ایرانیها، اهداف مأموریتش و سیاست ایران؟
8. مسأله نفت شمال در دوره رضاشاه؟
9. قطع روابط سیاسی ایران با امریکا در دوره رضاشاه؟
10. جنگ جهانی دوم و حضور و سیاست امریکاییها در ایران؟
11. هیئت امریکائی میلسپو در مأموریت دوم و ورود امریکاییها به صحنه سیاست ایران؟
12. دکتر ین ترومن و نقش آن در ایران، رد قرارداد قوام- سادچیکف و ملی شدن نفت

علل علاقمندی دولت ایران به استخدام کارشناسان امریکایی:

«مهمترین علل همانا وجهه ی بی نظیری بود که مورگان شوشتر (اولین مستشار مالی امریکا) در ایران کسب کرده بود.
علل دیگر این علاقمندی عبارتست از این بود:
1. دولت امریکا در آن زمان نقش کاملاً بیطرفانه ای در امور بین المللی ایفا می کرد.
2. دولت امریکا از نظر علایق اقتصادی در ایران سابقه دار نبود.
3. دولت ایران می خواست با واگذاری امتیاز نفت شمال به امریکاییها منافع حاصله را به برگ برنده ای در مقابل امتیاز نفت انگلیس داشته باشد.
4. آمادگی زیاد دولت امریکا در پرداخت وام به ایران
5. از میان رفتن خطر تقسیم ایران به دو منطقه نفوذ روس و انگلیس با جلب سرمایه های امریکایی.(1)

امتیاز خوشتاریا و رقابت امریکا با دول بزرگ:

در آن ایام پس از انعقاد قرارداد نفتی خوشتاریا تبعه روسی که بین وی و محمد ولیخان خلعت بری در تاریخ 27 ژانویه 1916 بسته شد، و بدلیل کاهش نفوذ روسیه در ایران، انگلیسها امتیاز او را خریداری کردند و شرکتی بنام «شرکتهای نفتهای شمال ایران» در لندن به ثبت رسانیدند بلافاصله رییس الوزرای ایران حسن پرنیا (مشیرالدوله) گفت بدلیل این که قرارداد با فشار و جبر تحصیل شده از اعتبار ساقط است همان موقع دولت امریکا هم به انگلیس اعتراض کرد و این عمل را مخالفت با اصل «در گشوده ی» می دانستند رقابت شدیدی بین امریکا و انگلیس بر سر تحصیل امتیازات نفت در غالب کشورها در جریان بود… دولت امریکا از دولت ایران راجع به چگونگی امتیاز خوشتاریا استفسار نمود و وزیر مختار ایران در واشنگتن (حسین علا) اعلامیه ای صادر کرد و در آن گفت که شرکت نفت ایران و انگلیس کوشش می کند که امتیاز نفت را در پنج ایالت شمالی ایران بدست آورد ولی دولت ایران ترجیح می دهد که امتیاز مزبور را به اتباع امریکا بدهد.(2)

نفت شمال و قرارداد 1921 و نقش دولت قوام:

وقتی دوره چهارم مجلس شورای ملی پس از 6 سال فترت در 22 ژوین 1921 (اول تیرماه 1300) افتتاح گردید قوام السلطنه نخست وزیر جدید به منظور آن که به وضع خراب مالی کشور سر و صورتی داده و منبع درآمدی برای خزانه خالی دولت تهیه کند به فکر استفاده از ذخایر نفت شمال و اعطای امتیاز آن به یک دولت بی-طرف خارجی افتاد. چون در آن موقع امریکاییها به علت مخالفت با قرارداد و شوق الدوله (1919) و حمایت ایران در کنفرانس صلح و رسای محبوبیت زیادی در ایران کسب کرده بودند قوام مذاکرات محرمانه ای با نمایندگان شرکت نفت امریکایی استاندارد اویل درمورد اعطای امتیاز نفت پنج ایالت شمالی ایران آغاز کرد. این مذاکرات در 20 نواجر 1921 منتهی به امضای قراردادی شد که به موجب آن امتیاز استخراج و بهره برداری نفت شمال ایران بمدت 50 سال به شرکت امریکایی واگذار می شد. تصویب قراداد نیز در همان روز با عجله از طرف مجلس شورای ملی صورت گرفت تا از کارشکنیهای احتمالی دول همسایه جلوگیری شود… اما همین که خبر تصویب قرارداد نفت منتشر شد جنجال بزرگی برپا گردید و دو دولت همسایه (روس و انگلیس) شدیداً نسبت به آن اعتراض نمودند (خصوصاً انگلیس و شرکت نفت جنوب)… و کار به جایی رسید که شرکت امریکایی از تاریخ 7 دسامبر 1921 که اوکندگدس سفیر انگلستان در واشنگتن طی یادداشتی به وزارت خارجه امریکا فعالیتهای نفتی امریکا در ایران رسماً اعتراض کرد و لذا از این تاریخ شرکت امریکایی خود را کنار کشید.(3)
گوشه هایی از متن قرارداد:
1. ماده اول: مجلس شورای ملی امتیاز استخراج نفت را در ایالات آذربایجان و خراسان و گیلان و استرآباد و مازندران به کمپانی استاندارد اوایل امریکایی به شرایط ذیل تصویب می نماید.
2. ماده دوم: مدت این امتیاز بیش از 50 سال نخواهد بود.
3. ماده پنجم: کمپانی استاندارد اوایل نمی تواند به هیچ وجه این امتیاز را به هیچ دولت یا کمپانی شخص انتقال دهد و هم چنین شراکت با سرمایه داران دیگر منوط به تصویب مجلس شورای ملی ایران است. عدم رعایت این ماده باعث سقوط امتیاز از درجه اعتبار خواهد شد.(4)
در پس اعتراضات و رقابت های دول امریکا و روس و بریتانیای کبیر، … بالاخره لرد کدمن (مستشار نفتی شرکت نفت بریتانیا مأمور شد به امریکا برود برای حل مسأله امتیاز نفت شمال… پس از مذاکرات زیاد در واشنگتن مقرر شد که صلاح طرفین بر این است که امتیاز نفت شمال ایران بین شرکت استاندارد اویل و شرکت نفت بریتانیا نصف شود.(5) دولت ایران نه تنها با قرارداد فوق مخالف کرد بلکه مذاکراتی هم که در همان وقت برای تحصیل قرضه یی از بانک مورگان امریکایی در جریان بود و قرضه ی مزبور وابستگی با امتیاز استاندارد داشت قطع نمود.(6)

استقراض از امریکا قبل از ورود هیأت میلسپو:

… دولت وقت (کابینه اول قوام السلطنه) متوجه این نکته شد که تا وزارت مالیه اصلاح نشود اصلاح سایر وزارتخانه مقدور نیست و بدنبال این فکر ماده ی واحده ای موقوف الاجرای گذاردن قوانین تشکیلات ادارات و وزارت مالیه تا مدت 3 ماه در تاریخ 20 عقرب 1300 شمس به تصویب مجلس شورای ملی رسید… علاوه بر این… برای گردش چرخ امور مالی مملکت، یک میلیون دلار بطور مساعد، از دولت امریکا استقراض کند … قانون موقوف-الاجرای بودن تشکیلات ادارات وزارت مالیه و نیز وجه استقراض از دولت امریکا نتوانست گرفتاریهای فراوان ایران را چاره کند، از این رو دولت متوجه جلب و استخدام مستشار از خارجه گردید و چون افکار عمومی موافق با استخدام مستشاران اروپائی که طبعاً تحت نفوذ دولت انگلیس قرار می گرفتند نبود، کابینه دوم قوام السلطنه تصمیم به استخدام یک میسیون مالی از امریکا گرفت.(7)
اقدامات هیأت میلسپو: …قوام السلطنه تصمیم گرفت از وجود مستشاران امریکایی برای اصلاح اوضاع مالی و اقتصادی کشور استفاده کند و… دکتر آرتور میلسپو در رأس هیأت 11 نفری در 18 نوامبر 1922 وارد تهران شد.(8)وی (میلسپو) در سالهای 1306-1301 (دو سال بعد از کودتای 1299) بمدت 5 سال «رییس کل مالیه ایران» بوده و در سالهای 1321 تا 1323 پس از جنگ دوم جهانی نیز مدت دو سال مصدر خدمت در ایران بوده است… که در پایان مأموریت گزارش سفر خود را انتشار میدهد بنام کتاب «مأموریت امریکاییها در ایران» به قول مترجم این کتاب مهمترین نکته کتاب مسایلی است که وی درباره رضاخان سردار سپه به میان آورده است چون سه سال اول ریاست کل مالیه ی او با شغل وزارت جنگ و سپس نخست وزیری و فرماندهی کلِ قوای سردار سپه مقارن بوده است. وی شاهد چهار واقعه مهم آن زمان یعنی نهضت جمهوری خواهی –امتیاز نفت شمال- قتل نایب کنسول امریکا (ماژورایمبری) و سرکوبی شیخ خزعلی در خوزستان بوده که کم و بیش بدانها پرداخته و اظهارنظرهای قابل تعمقی کرده است.(9) میلسپو نیمی از موفقیت خود را مدیون شخص رضاخان سردار سپه میداند.(10) خلاصه ی اقدامات میلسپو عبارتست از: لغو مالیاتهای دست و پاگیر، وضع مالیاتهای نافع(!؟)، اخذ مالیات رجال مثل سپهدار تنکابنی و شیخ خزعلی و متنفذین مملکت و حکام قدرتمند ایالات نیمه خودمختار، تأسیس ادارات مالیه و بسط و نفوذ مأمورین مالیاتی در اغلب شهرهای ایران، تأمین مخارج قشون کشیهای رضاخان سردار سپه برای قطع و قمع گردن کشان و بسط امنیت، موازنه ی بودجه کشور و تمدید تریاک را می توان نام برد.(11) پس از اتمام دوره سه ساله و بازگشت به امریکا، دوباره در 21 آذر 1304 که مصادف با انتخاب رضاخان به سلطنت وقایع قاجاریه در 9 آبان 1304 بود وارد ایران گردید و پس از دو سال مأموریتش به اتمام رسید.(12)

«استعفای قوام و کابینه مستوفی الممالک»

این اقدام قوام السلطنه تیتر (یعنی جریان هیأت میلسپو) موجبات عدم رضایت انگلیسی ها را فراهم کرد… و سرپرستی لورن وزیر مختار انگلیس یادداشتی در 13 نوامبر 1922 تسلیم دولت ایران کرد و تقاضای برگشت کلیه بدهیهای ایران را به انگلیس نمود و کار پافشاری انگلیسی ها در این امر موجب شد که قوام در 25 ژانویه 1923 (5 بهمن 1301) استعفا داد و مستوفی الممالک کابینه جدید را تشکیل داد.
اقدام مستوفی الممالک: وی می خواست قرارداد قوام با استاندارد اوایل را اصلاح کند و آن را به صورت «قانون امتیاز نفت شمال به یک شرکت معتبر مستقل امریکایی» درآورد که در 13 ژوئن 1923 به تصویب مجلس رسید و سپس مذاکراتی با شرکت سینکر آغاز شد و قراردادی با همان شرایط در آوریل 1924 به امضای رسید تا تقدیم مجلس گردد ولی حادثه قتل «میجر رابرت ایمبری» کنسولیار سفارت امریکا در تهران در 18 ژوییه 1924 (27 تیر 1303) و به موجب اعتراض شدید امریکا به این جریان، و با خروج نمایندگان شرکت سینکر، موضوع امتیاز نفت شمال منتفی گردید.(13)

«سخن میلسپو درباره روحیات ایرانیها، اهداف مأموریتش و سیاست ایران»

وی درباره روحیات ایرانیها می گوید: مادر قراردادمان توافق کرده بودیم که به هیچ وجه در امور مذهبی یا مسایل سیاسی ایران مداخله ای نداشته و اصول آنرا مراعات نماییم ولی لزوم احترام به روح قرارداد ایجاب می کرد که هرچه ممکن است زودتر با روشهای سیاسی و قوانین و مقررات اجتماعی مملکت آشنایی پیدا کنیم و بالاتر از همه لازم بود که احساسات، عادات، افکار و توجهات مردم را کاملاً درک نموده و حتی طُرقی که احتمالاً در مقابل اعمال مادر پیش خواهند گرفت شناسایی نماییم.(14) درمورد اهداف مأموریتش می گوید: …مأموریت ما یک وظیفه انسانی بود و برای انجام آن الزاماً می بایستی روشها و افکار خود را با شخصیت و خواسته های مردمی که خدمت و راهنمایی به آنها را به عهده گرفته بودیم و در میانشان زندگی می کردیم، تطبیق دهیم.(15) درمورد سیاست ایران می گوید: من بدون هیچ گونه تمایلات سیاسی و با تصمیم به بی طرفی در کلیه مسایل سیاسی به ایران رفتم و کاملاً تشخیص می دادم که انگلستان و روسیه درمورد ایران با هم شریک هستند… دولت ایران به هیچ وجه مایل نبود که اعضای هیأت امریکایی آلت دست یا طرفدار سیاستهای خارجی در تهران باشند چون در این صورت نمی توانستند به خوبی از عهده مقاومت در مقابل خواسته های نامشروع اقتصادی و مالی سیاستهای بین المللی که مغایر منافع ایران بود برآیند.(16) … باید اذعان داشت که کوشش ایران در پیروی از سیاست «درهای باز» در فرصت بدست آمده بعد از جنگ جهانی قابل تمجید است و کشورهای خارجی بایستی در ارزیابیهای سیاسی مجدد خود وجود ایران را به عنوان یک کشور مستقل از نظر سیاسی و اقتصادی در نظر بیگرند. ایران هم باید علاوه بر استحکام موقعیت بین المللی، به فکر اتحاد و اتفاق ملت خویش باشد.(17) … به هر حال در آینده هر حادثه ای مهم که اتفاق بیفتد، مطمئناً استفاده از کمک های خیرخواهانه کشورهای خارجی (!؟) برای ایرانیان اجتناب ناپذیر خواهد بود. …محتملاً شرایط سیاسی زمانه و معیارهای موجود بین المللی باعث شدند که کوشش های هیأت مالی امریکایی برای بهبود اوضاع و پیشرفت ایران ثمربخش باشد.(18) در تحلیل سفر میلسپو می توان گفت: با توجه به اظهارات میلسپو که هدف از مأموریتش را صرفاً ادای وظیفه ای انسانی دانسته و آن را کوشش خیرخواهانه از سوی کشور متبوعش تلقی می کند ولی پُر واضح است که این سفر (با اینکه در آن برهه ی زمانی نتایج مثبتی هم در بر داشت) برای ایجاد زمینه های مساعد جهت سرمایه گذاریهای آتی امریکا و ورود امریکاییها به صحنه سیاست ایران بوده است و رقابتهای بین المللی امریکا با دول روس و انگلیس در این مرحله و تأکید امریکا بر سیاست درهای باز تیتر مؤید این نکته است. مضافاً بر این که در دستورالعمل وزارت خارجه امریکا در ژانویه 1922 به سفارت امریکا در تهران گفته شده است که: …و هم چنین دولت ایالات متحده برای اعمال این سیاست (یعنی درهای باز) در ایران، که فرصت بسیار مناسبی برای حفظ منافع ایران بوجود آورد، اهمیت فراوانی قایل است، همان گونه که به حفظ منافع ملل دیگر نیز علاقمند است… و در ادامه می گوید: در ایران فرصتهای بسیار مناسبی برای سرمایه-گذاریهای خارجی وجود دارد…(19)

«مسأله نفت شمال در دوره رضاشاه»:

شرکت نفت امریکایی سینکلر که پس از قتل میجر ایمبری از نفت ایران قطع علاقه کرده بود یک بار دیگر در اواخر دروه رضاشاه نسبت به نفت شمال ابراز تمایل نموده (در روز نخست وزیری ساعد) و در اوت 1936 (1315 هـ.ش) هیأتی را به تهران فرستاد. مذاکرات هیأت مزبور با مقامات ایرانی منتهی به طرح تأسیس یک شرکت مختلط امریکایی و ایرانی بنام «آمرانین Amiranian» برای بهره برداری نفت شمال گردید و قانون مربوطه نیز در 3 ژانویه 1937 (13 دی 1315) به تصویب مجلس رسید که ناگهان وزارت خارجه امریکا به تقاضای دولت های انگلستان و شوروی به شرکت سینکلر اخطار کرد که از فعالیت در ایران صرف نظر کند و بدین ترتیب مسأله امتیاز نفت شمال یک بار دیگر مسکوت ماند.(20)

«قطع روابط سیاسی ایران با امریکا در دوره رضاشاه»:

حادثه ای که موجب قطع روابط سیاسی با امریکا شد، از این قرار بود که در نوامبر 1935 (آذر 1314) جلال نحقار وزیر مختار ایران در واشنتگن به علت تخلف از مقررات رانندگی و زیادی سرعت از طرف یک پاسبان امریکایی در ایالت مریلند بازداشت شد و با اینکه خود را معرفی کرد ترتیب اثر نداده و به او دست-بند زدند و به پاسگاه پلیس شهر الکتون بردند. ولی در آنجا به محض این که از هویت وزیر مختار ایران اطلاع پیدا کردند، وی را آزاد نمودند … خودداری دولت امریکا از عذرخواهی و مخصوصاً اظهارات وزیرخارجه آن کشور (کاردل هال) باعث شد که رضاشاه در مارس 1936 (فروردین 1315) دستور احضار وزیر مختار و قطع روابط سیاسی با امریکا را صادر کرده دو سال و نیم بعد در اواخر سال 1938 «والماس امری» رییس اداره خاورمیانه وزارت خارجه امریکا به عنوان نماینده فوق العاده آن کشور به تهران آمد و رسماً از طرف دولت امریکا عذرخواهی بعمل آورد. بدنبال این اقدام روابط بین دو کشور در ژانویه 1940 (دی ماه 1318) مجدداً برقرار گردید و محمد شایسته به سمت وزیر مختار به واشنگتن اعزام شده عکس العمل شدید رضاشاه در برابر امریکاییها باعث شد که در سال 1942 وقتی ایران مورد تجاوز قوای شوروی و انگلیس قرار گرفت روزولت رئیس جمهوری آن کشور نه تنها به تقاضای میانجی گری وی پاسخ مثبت نداد بلکه اقدام متفقین را تأیید کرد.(21)

«جنگ جهانی دوم و حضور و سیاست امریکاییها در ایران»:

ارسال اسلحه و مهمات به جبهه شوروی تحت نظر امریکاییها که ارسال کننده عمده ی مواد مزبور بودند انجام می گرفت و برای این منظور نیرویی بنام فرماندهی خلیج فارس مرکب از 28 هزار سرباز و متخصص حمل و نقل به ایران اعزام نمودند. ژنرال دونالد کانالی فرمانده نیروی مزبور در ژانویه 1943 مرکز ستاد خود را در امیرآباد واقع در حومه ی تهران قرارداد و قوای امریکا بدون هیچ قراردادی تا پایان جنگ در ایران باقی ماندند.(22)

«مأموریت دوم میلسپو به ایران و ورود امریکاییها به صحنه سیاست ایران»:

وی پس از جنگ دوم دوباره به ایران آمد و شاید بدلیل سابقه خوب و اعمال نفوذ امریکا بر متفقین و سروری امریکا بر آنها دوباره استخدام شد و با گروهی 60 نفره به ایران آمد و مجلس نیز اختیارات فوق العاده ای به او داده این بار ارتش امریکا در ایران حضور داشت و وی عملکرد خوبی نداشت تا جایی که قبل از اتمام مأموریتش مجلس اختیارش را لغو کرد و مجبور به رفتن از ایران شد (در بهمن 1323).(23) در نهم اوت 1942 (18 مرداد 1321) قوام السلطنه سیاستمدار قدیمی به نخست وزیری رسید. در نخستین روزهای نخست وزیری قوام، وندل ویلکی (wendell wilkie) نماینده مخصوص رییس جمهوری امریکا از ایران بازدید به عمل آورد و بدنبال آن پرزیدنت روزولت اعلام نمود که دفاع از ایران یک مسأله حیاتی برای امریکا بشمار می رد و آندولت آماده است به ایرانیان کمک کند… این بار برخلاف گذشته چون دولت امریکا سیاست انزوا را کنار گذاشته و نقش مهمی در جنگ به عهده گرفته بود از این فکر استقبال نمود و چند هیأت از مستشاران مالی و اقتصادی، نظامی، پلیس و ژاندارمری، بهداشتی، کشاورزی و نفتی به ایران اعزام نمود.(24) مهمترین این هیأت ها مستشاران مالی بودند که ریاست آنان به دکتر میلسپو واگذار شده بود… اما دکتر میلسپو نتوانست آن طور که باید در کار خود موفق شود و اعتماد ایرانیان را جلب نماید زیرا وظیفه او در درجه اول تأمین خوار و بار و احتیاجات متفقین بود و بعد به مشکلات داخلی ایران می پرداخت. بطور کلی دولت امریکا در سالهای جنگ در حدود 40 میلیون دلار تحت عنوان قانون وام به ایران کمک کرد و آن هم بصورت خوارو بار و اسلحه و مهمات.(25)
توسعه نفوذ امریکا با استخدام میلسپو: وضع بد اقتصادی کمی نان و خوارو بار و توسعه بیماری تیفوس در زمان اشغال، دولت وقت ایران را که اتکایی به توده های عظیم ملت نداشت، متوجه امریکا ساخت و استخدام میلسپو با تصویب مجلس 13 در همین جهت بود… به هرحال در این دوران زمام امور مالی کشور را از هر جهت به عهده این شخص قرار دادند، تعدیل بودجه، تأمین خواروبار عمومی، ثبیت قیمتها، حل مسأله حمل و نقل، ایجاد کار و تولید و غیره و در رابطه با آن مسایل در جلسات هیأت دولت هم شرکت می کرد، کم کم ارتش و شهربانی هم به عهده ی مستشاران امریکایی گذاشته شد حتی به دکتر میلسپو حق قانونگذاری نیز دادند… این مستشاران بعد از دو سال مطالعه، وزارت خواروبار درست می کند و به جیره بندی دست زدند. بدهی دولت به بانک ملی بطور سرسام آوری افزایش یافت و رده ملی که این مستشار پیشنهاد می کرد استقراض خارجی بود. از فروردین 23 مبارزه با دکتر میلسپو آغاز شد و لغو اختیارات وی در مجلس مطرح گردید ولی با تو افق ساعد که در این تاریخ بجای سهیلی نخست وزیر شده بود سه ماه مهلت داده شد سرانجام در 19 دی 1323 اختیارات میلسپو لغو گردید در حالی که اقتصاد کشور را به ورشکستگی بیشتر کشانده بود و دولت قادر به پرداخت حقوق کارمندان نبود اما مجبور شد حقوق میلسپو را تا یک سال بعد هم پرداخت نماید و عذر او را بخواهد.(26) … هرچند سیاست انگلستان (در طول جنگ دوم) بر این اصل قرار داشت که با متزلزل کردن سیستم اداره کشور از طریق اشاعه ی قحطی و گرسنگی و فقر آخرین بقایای مقاومت را در ملت ایران نابود سازد تا بدان وسیله از یک طرف به هدف کوتاه مدت خود نایل آید یعنی کنترل کامل دولت ایران و تسخیر تهران و از سوی دیگر در دراز مدت موقعیت خود را در مقابل نفوذ روز افزون ایالات متحده ی امریکا و روسیه شوروی ثبیت کند… روش خصمانه ی انگلستان بر علیه ملت ایران، راه را برای افزایش نفوذ امریکاییها در این کشور هم وارتر کرد. از این رو بعد از جنگ هرگز انگلستان موفق نشد نفوذ گذشته خود را در ایران بازیابد. امریکاییها، که ابتدا در سال 1941 میلادی (1320 شمسی) به عنوان بخشی از نیروهای انگلیسی وارد ایران شده بودند، بزودی کنترل کامل را بر زندگی سیاسی و اقتصادی ایران بدست آوردند. مشاوران ایالات متحده امریکا، حتی در سال 1943 میلادی (1322 شمس) کلیدی نظیر شهربانی، وزارت اقتصاد و امثال آن را در اختیار داشتند. و خلاصه آنها جانشین انگلستان در ایران شدند و بدین ترتیب نقطه ی عطفی در تاریخ این کشور بوجود آمد.(27) ناامیدی نیروهای مبارز ایرانی از روسیه ی شوروی و آلمان هیتلری و همین طور ضعف انگلستان، خلا ی و جوی را در ایران بوجود آورد که بر اثر آن دولت ایالات متحده امریکا، به عنوان حامی جهان آزاد، توانست نفوذ خود را افزایش دهد. بدنبال این جریان بود که مشاوران امریکا از نیمه دوم سال 1942 م، ( 1321 هـ.ش) پستهای کلیدی در ایران، یعنی اقتصاد، ارتش و شهربانی را تصاحب کردند. حضور امریکا در ایران که ابتدا به عنوان یک ضرورت جنگی مورد قبول واقع شده بود، بزودی شک و بدبینی دولت انگلستان را برانگیخت. این عدم اعتماد و بدبینی ها خیلی سریع تبدیل به جنگ قدرت شد، جنگ قدرتی که به صورت کوشش این دولتها برای بدست آوردن امتیاز نفت در ایران تبلور یافت.(28)

«دکتر ین ترومن و نقش آن در ایران و رد قرارداد قوام- سادچیکف»:

در اجرای این سیاست (یعنی دکتر ین ترورمن که در برابر توسعه طلبی کمونیسم بین المللی نق مهمی در دوران جنگ سرد ایفا کرد و ترورمن در 12 مارس 1947 طی نطقی بسیار مهم نقشی را که امریکا در مقابل خطر کمونیستها برای دفاع از ملتهای کوچک دارد بخصوص یونان و ترکیه اعلام نمود و…) قراردادی درباره خرید 10 میلیون دلار اسلحه و مهمات برای ارتش ایران در 8 ژوئن 1947 (18 خرداد 1326) در واشنگتن به امضای رسید. در 6 اکتبر (14 مهر) نیز قرارداد دیگری در تهران امضاء شد که حدود اختیارات و تعداد مستشاران نظامی امریکا در ارتش ایران را افزایش داد و دولت ایران از دولت دیگری مستشار نظامی استخدام نکند… مجلس شواری ملی در جلسه 22 اکتبر 1947 (29 مهر 1326) با اکثریت قریب به اتفاق قرارداد قوام سادچیکف (نماینده شورویها) را کان لم یکن اعلام و دولت را از اعطای هرگونه امتیاز نفت به دول خارجی ممنوع و مکلف نمود رأساً درمورد استخراج و بهره برداری و فروش نفت شمال اقدام نماید و… این تصمیم مجلس شورای ملی باعث عصبانیت دولت شوروی و مسرت امریکا و نارضایتی انگلستان گردید… اما دولت انگلستان از ابتدا با رد موافقتنامه ی مزبور موافق نبود… و از تصویب تبصره ی قانون نفت درمورد استیفای حقوق ایران از نفت جنوب به شدت ناراضی گردید… دولت امریکا از اینکه توانسته بود از طریق سازمان ملل متحد و دکترین ترومن ایران را حمایت نموده و از تبدیل آن به صورت کشورهای اقمار شوروی در اروپای شرقی جلوگیری کند خوشحال بود… دولت امریکا نقشه استالین را در تصرف آذربایجان و روی کار آمدن یک حکومت دست نشانده در آن ایالت و همچنین تصرف ایالت قارص و اردهان در ترکیه و انعقاد یک قرارداد دفاعی با آن کشور برای حفظ تجازها با شکست مواجه نموده و توسعه شورویها در خاورمیانه و مدیترانه شرقی را متوقف ساخته بود.(29)

فهرست منابع:

1. آپتون، جوزف. ام: نگرشی بر تاریخ نوین ایران، ترجمه یعقوب آژند، انتشارات نیلوفر، تهران، 1361، چاپ دوم.
2. الهی، همایون: اهمیت استراتژیکی ایران در جنگ جهانی دوم، مرکز نشر دانشگاهی، تهران 1365، چاپ دوم.
3. رضازاده، رحیم: تاریخ روابط ایران و امریکا و ممالک متحده ی امریکا، چاپخانه طهوری، تهران، 1350.
4. مدنی، جلال الدین: تاریخ سیاسی معاصر ایران، دفتر انتشارات اسلامی، تهران، 1361.
5. میلسپو، آرتور: مأموریت امریکاییها در ایران، ترجمه حسین ابوترابیان، انتشارات پیام، تهران، 2536.
6. هوشنگ مهدوی، عبدالرضا: تاریخ روابط خارجی ایران از ابتدای صفویه تا پایان جنگ جهانی دوم، انتشارات امیرکبیر، 1364.

پی نوشتها:

1. مأموریت امریکاییها در ایران- به نقل از مقدمه ی مترجم ص5.
2. تاریخ روابط ایران و ممالک متحده امریکا ص 300-299.
3. تاریخ روابط خارجی ایران (هوشنگ مهدوی) صفحات 7-376.
4. تاریخ روابط ایران و ممالک متحده امریکا- رضازاده ملک، ص 302.
5. مأخذ فوق ص 304.
6. همان مأخذ قبلی ص 305.
7. تاریخ روابط ایران و ممالک متحده ی آمریکا، رضازاده ملک صفحات 319 و 318.
8. تاریخ روابط خارجی ایران، هوشنگ مهدوی، ص 377.
9. مأموریت آمریکاییها در ایران، ص 4.
10. مأموریت آمریکاییها در ایران، ص 10.
11. مأموریت آمریکاییها در ایران، ص 15.
12. مأموریت آمریکاییها در ایران، ص 15.
13. تاریخ روابط خارجی ایران، مهدوی، صفحات 378 و 377.
14. مأموریت آمریکاییها در ایران ص 87.
15. مأموریت آمریکاییها در ایران ص 90.
16. همان مأخذ، ص 104.
17. همان مأخذ، ص 115.
18. همان مأخذ قبلی ص 279 و 278.
19. مأموریت آمریکاییها در ایران، ص 280.
20. تاریخ روابط خارجی در ایران، مهدوی.
21. تاریخ روابط خارجی ایران، مهدوی، از صفحات 397، 396.
22. تاریخ روابط خارجی ایران، مهدوی، ص 413.
23. مأموریت آمریکاییها در ایران، ص 16.
24. تاریخ روابط خارجی ایران، مهدوی، ص 416.
25. تاریخ روابط خارجی ایران، مهدوی، صفحات 417، 416.
26. تاریخ سیاسی معاصر ایران، ج1، ص 140.
27. اهمیت استراتژیکی ایران در جنگ جهانی دوم، الهی، ص 208.
28. اهمیت استراتژیکی ایران در جنگ جهانی دوم، الهی، ص 209.
29. تاریخ روابط خارجی ایرانف مهدوی از صفحات 439 و 438.