قرآن، مائده ربّانی
نويسنده: جواد محدّثی
 منبع:مجله پیام زن

خواندنی ‏ترین كتاب

در مطالعه، معمولاً در پی آنیم كه كتابی بخوانیم سودمند، راهگشا، سازنده، متقن و استوار، آگاهی‏بخش و بیدارگر، با محتوایی در سطح بالا، با قلمی در سطح فكرمان، با بیانی متناسب با فهممان، از نویسنده‏ای مطمئن و دلسوز و آگاه، كه هم «نیاز» ما را بشناسد، هم بهترین «چاره»ها را برای مشكلات ما ارائه دهد.
كدام یك از این ویژگی‏هاست كه در «قرآن» نیست؟
پس قرآن، «خواندنی»ترین كتاب است. جالب است كه نام این كتاب هم از همین واژه قرائت است، قرآن یعنی آنچه قرائت می‏شود، آنچه خواندنی است، و ... یعنی خواندن.
رابطه ما با این خواندنی‏ترین كتاب عالم هستی كه سخن آفریدگار جهان را در بر دارد و مخاطبش همه انسانها در همه زمانهایند، چگونه است و چگونه باید باشد؟

گام اول، خواندن

كتاب را اگر می‏خرند، یا از كتابخانه به عنوان امانی دریافت می‏كنند، یا به صورت جایزه و هدیه به دست می‏آورند، برای آن است كه بخوانند، نه آنكه دكور تاقچه و زینت كتابخانه قرار دهند.
كتاب آسمانی ما نامش قرآن است و خواندنی. دستورهای مكرر قرآن هم این است كه تا می‏توانید قرآن بخوانید:
«فَاقروءا ما تیسّرَ مِن القرآن».(1)
پیش‏نیاز انجام این دستور، كسب قدرت و «توانایی قرائت» است. و چه زیباست كار آنان كه در امر تعلیم و تعلّم این كتاب مشغولند.
اگر قرآن داشته باشیم و بهترین خط و نفیس‏ترین چاپ را هم تهیه كرده باشیم، ولی آن را نخوانیم، یا نتوانیم بخوانیم، «رابطه» ما و قرآن قطع شده است.
چطور روزنامه و مجله‏ای را كه می‏خرید، در اولین فرصت می‏خوانید و با خواندن، چیزهایی می‏آموزید یا در جریان اخباری قرار می‏گیرید كه نمی‏دانستید؟ آیا «تلاوت روزانه» نسبت به این منشور آسمانی داریم؟ و پس از هر قرائت، افقهای جدید به روی ما گشوده می‏شود و بر بصیرت و بینش ما افزوده می‏گردد؟

گام دیگر، فهم و تدبّر

اگر نوشته‏ای را بخوانیم ولی چیزی نفهمیم، باز هم همان «رابطه» یاد شده میان ما و آن كتاب و نوشته و نویسنده، قطع است. كلام برای ایجاد رابطه است، چه كتبی باشد، چه شفاهی. اگر سخنی را درك نكنیم، آن ارتباط حاصل نشده است.
مطالعه همراه با اندیشه و تدبّر، هم توصیه خود قرآن است (اَفلا یتدبّرونَ القرآن ...)،(2) هم رهنمود اولیای دین است. اگر قرآن را یك «گنجینه» بدانیم، برای لذت بردن و بهره گرفتن و غنی شدن باید سراغ این گنجینه برویم. اگر ندانیم كه در گنجینه چیست، راه بهره‏گیری هم بسته است.
باری ... نگاه متدبّرانه و كنجكاوانه به قرآن، آن گونه كه امام سجاد(ع) فرمود:
«آیات القرآنِ خزائن، فكلّما فَتَحْتَ خزانةً یَنْبَغی لك اَنْ تَنظُرَ ما فیها؛(3)
آیات قرآن گنجینه‏هایی است، هرگاه گنجینه‏ای را می‏گشایی، سزاوار است كه به آنچه در آن است بنگری.»
امام صادق(ع) نیز كلام زیبایی دارد، می‏فرماید:
«كسی كه قرآن بخواند، لیكن در پیشگاه خدا خضوع نیابد و دلش نرم نشود و در سویدای قلبش احساس حزن و خشیت نكند، شأن والای خدا را سبك گرفته است. ببین كه نامه پروردگارت و منشور ولایتت را چگونه می‏خوانی؟ و چگونه اوامر و نواهی آن را اطاعت می‏كنی و حدّ و حریم آن را فرمان می‏بری. آنجا كه قرآن وعده و وعید می‏دهد، بایست و درنگ كن، در مثلها، حكمتها و عبرتهای قرآن بیندیش، مبادا پرداختن به ظاهر و حروفش تو را از توجه به باطن و حدودش غافل سازد ...»(4)
این هم نوعی رابطه داشتن با قرآن است.

و ... بالاخره، عمل

و این رابطه، مهمترین، كارسازترین و لازم‏ترین رابطه با قرآن است.
اگر قرآن كتاب قانون است، باید به مقرراتش پایبند بود.
اگر كتاب هدایت و ارشاد است، باید از آن رهنمود گرفت.
اگر سرچشمه موعظه و پند است، باید گوش دل به مواعظش سپرد.
و اگر قرآن منشور حكمت و حكومت و مرام‏نامه مسلمانی و آیین‏نامه «حیات طیّبه» و دستورالعملِ «انسان زیستن» و برنامه «كمال» است، باید آن را سرلوحه و سرمشق و الگوی رفتار فردی و اجتماعی قرار داد و مؤدب به «ادب قرآنی» شد.در احادیث و كتب قرآنی، به عنوان مثل «ادب باطنی قرائت» برمی‏خوریم، یعنی جز آنكه قرآن را باید محترم شمرد، بی‏وضو دست به آن نزد، هنگام قرائت با طهارت باید بود، هنگام تلاوت باید به آن گوش فرا داد، قرآن را نباید كثیف و آلوده كرد، نباید زیر دست و پا انداخت، نباید روی آن چیزی گذاشت و دهها نكته دیگر كه «ادب ظاهری»در برخورد با قرآن است، مضامینی در روایات است كه به ادب باطنی و داشتن حس و حال و توجه و اقبال مربوط می‏شود.
روایات می‏گوید: قرآن را كلام خدا و هادی خلق بدانید، عهدنامه خدا و بندگان بشناسید، پندنامه الهی‏اش بدانید، همراه قرائت به تفكّر و تدبّر بپردازید، دریچه دل و چشم باطن را بر حقایقش بگشایید، به دستورهای قرآنی عمل كنید، نگاهتان به آیاتش هشیارانه باشد و پندگیرانه نه غافلانه، قرائتتان آموزنده باشد نه لغو، آهنگ قرآنی را در باطن و درون خویش تأثیر دهید، با حزن ظاهری خشیت قلبی برایتان حاصل آید، اینها گوشه‏ای از تلاوت راستین و ارزشمند است كه خدای متعال از چنین قرآن‏خوانانی ستایش می‏كند: «یَتْلُونَهُ حَقّ تِلاوَتِهِ ....»(5)
تلاوت، نباید فقط زبانی باشد، همراهی دل هم لازم است.گوش دادن به قرائت، فقط با گوش سر نباشد، «گوش جان» را هم باید به تلاوت آیات حق سپرد.احترام ظاهری قرآن، ما را از حرمت عملی نهادن به قرآن باز ندارد. نكند كه به عنوان احترام و توسل، «قرآن بر سر» بگیریم، ولی رفتارمان معنایی جز «قرآن به زیر پا» نباشد!نكند «قرآن‏خوانی»، حرفه و شغل گردد و قاری نان حنجره و لحن خود را بخورد و طراوت آیات از لبهای او نگذرد و جانش را شاداب نكند.

با قاریان قرآن

به نظر می‏رسد كه رابطه قاریان و حافظان با قرآن بیش از دیگران است. البته این موهبتی است كه خداوند نصیب آنان كرده است. ولی ... خود آنان هم می‏دانند كه ممكن است اگر هوشیاری كامل نداشته باشند، به ضایعه «اقامة الحروف و اضاعة الحدود» دچار شوند. كه هشداری است از صادق آل‏محمد كه فرمود:
«وَ احذَر اَنْ تَقَعَ مِن اقامَتِكَ حُروفَهُ فی اضاعةِ حدوده؛(6)
بپرهیز از اینكه از رهگذر برپا داشتن حروف و كلمات، به تباه ساختن حدود آن در افتی!»
و این، كم آفتی نیست كه انسان فقط به تمرین آهنگ و صدا و لحن بپردازد، نه ورزش روحی و تمرین معنوی و الگوگیری از قرآن‏های مجسم یعنی اهل بیت پیامبر.
یعنی هم باید به «مخارج حروف» توجه داشت، هم به «مصادر اعمال و حركات»،
هم «قرائت» باید صحیح باشد، هم عمل و اخلاق،
هم در جلسات «شبی با قرآن» باید شركت كرد، هم عمری با قرآن باید بود، یعنی نه تنها حافظه و سلولهای مغز، بلكه زبان و دل و رفتار یك قاری هم باید «حافظ قرآن» باشد و البته كه این حفظ، مشكل‏تر است و ثوابش هم بیشتر.
قاری اگر در زمینه معنویت و صدق هم تمرین كافی داشته باشد، اگر در كسب اخلاق متعالی هم دوره ببیند و زیر نظر استاد و مربی باشد، از حالات روح و قلبش هم به اندازه حنجره و صدایش مواظبت كند، امتیازاتش بیشتر خواهد بود.
مقام و عنوان، نباید قاری را به این طرف و آن طرف بكشاند. باید مواظب باشد كه همیشه در «اوج اخلاقی» باشد نه در «فرود»! او پیوسته در حال ارائه برنامه است و مراقب دارد.
بگذارید این را هم بگویم كه: داوران الهی و فرشتگانِ «رقیب» و «عتید»، مأمور ثبت و ضبط خطاها و امتیازهای قاریان قرآنند. جمع‏بندی امتیازات در «نامه اعمال» است. صحرای محشر حضور در مرحله نهایی مسابقات بین‏المللیِ «ایمان و عمل» است. آنجا برترینها انتخاب می‏شوند و جایزه می‏گیرند. و چه خسارتی است كه انسان نتواند در آن مرحله، امتیازی بیاورد!
رابطه ما با قرآن، از جهات گوناگون باید ایجاد، تقویت، تصحیح و تكمیل شود، جهاتی چون: رابطه قرائتی، رابطه فهمی، رابطه تدبّری، رابطه عملی، رابطه الگوگیری، رابطه ادبِ ظاهری و باطنی، رابطه آموزشی.
پایان سخن را دعایی قرار می‏دهیم كه امام صادق(ع) هنگام قرائت قرآن داشت، وقتی كه مصحف شریف را می‏گشود، پیش از قرائت چنین می‏گفت:
«خدایا، گواهی می‏دهم كه این كتاب توست كه بر بنده‏ات محمد(ص) نازل شده، سخن توست از زبان محمد، كه آن را وسیله هدایت مردم و رشته پیوند خلایق با خویش قرار داده‏ای. خدایا! من اینك عهدنامه و كتابت را گشوده‏ام. پس، نگاهم را در آن، عبادت و قرائتم را فكر و اندیشه‏ام را عبرت‏گیری قرار بده. مرا از آنان قرار بده كه از پندهای قرآنی‏ات پند گیرم و از نافرمانی‏ات بپرهیزم. آنگاه كه قرآن می‏خوانم، بر گوشم مُهر و بر چشمم پرده میفكن. قرائتم را بی‏تدبّر قرار مده، بلكه چنان ساز كه در آیات و احكامش تدبّر كنم، دستورهای آیین تو را محور عمل قرار دهم، نگاهم را در این كتاب، غافلانه و خواندنم را بیهوده مساز، كه تو مهربان و رؤوفی.»(7)
باشد كه در میان رابطه‏ها، بهترین، استوارترین، كارآمدترین و نجات‏بخش‏ترین رابطه‏ها را با قرآن داشته باشیم. و چنان باشیم كه «اقبال لاهوری» گفت:
فاش گویم آنچه در دل مضمر است
این كتابی نیست، چیزی دیگر است
چون كه در جان رفت، جان دیگر شود
جان چو دیگر شد، جهان دیگر شود
ادامه دارد.

پی‏ نوشتها:

1 ـ سوره مزمّل، آیه 20.
2 ـ سوره محمد، آیه 24.
3 ـ وسائل الشیعه، ج4، ص849.
4 ـ بحارالانوار، ج82، ص43.
5 ـ سوره بقره، آیه 121.
6 ـ الحیاة، ج2، ص166.
7 ـ بحارالانوار، ج89، ص207.