كليد سعادت در قرآن
نويسنده:امير ميرابى
منبع:روزنامه جوان

و قضى ربك الا تعبدوا الا اياه و بالوالدين احسانا

بعد از اصل توحيد به يكى از اساسى ترين تعليمات انسانى انبيا ضمن تاكيد مجدد بر توحيد اشاره كرده و مى گويد: «پروردگارت فرمان داده كه تنها او را بپرستيد و نسبت به پدر مادر نيكى كنيد.»
قرار دادن توحيد يعنى اساسى ترين اصل اسلامى در كنار نيكى به پدر و مادر تاكيد ديگرى است بر اهميت اين دستور اسلامى.
مطلق بودن «احسان» كه هرگونه نيكى را در برمى گيرد و همچنين «والدين» كه مسلمان و كافر را شامل مى شود، سومين و چهارمين تاكيد در اين جمله است.
در ادامه آيه مى فرمايد:
«هر گاه يكى از آن دو، يا هر دو آنها نزد تو به سن پيرى و شكستگى برسند، از هرگونه محبت در مورد آنها دريغ مدار و كمترين اهانتى به آنان مكن، حتى سبك ترين تعبير نامودبانه يعنى «اف» به آنها مگو». اما يبلغن عندك الكبر احدهما او كلا هما فلا تقل لهما اف «و بر سر آنها فرياد مزن» (و لا تنهرهما)
بلكه «با گفتار سنجيده و لطيف و بزرگوارانه با آنها سخن بگو» (و قل لهما قولا كريما) و نهايت فروتنى را در برابر آنها بنما «و بالهاى تواضع خود را در برابرشان از محبت و لطف فرود آر» (واخفض لهما جناح الذل من الرحمة).
«و بگو بار پروردگارا! آنها را مشمول رحمت خويش قرار ده همانگونه كه در كودكى مرا تربيت كرده اند» (و قل رب ارحمهما كما ربيانى صغيرا»

دقت فوق العاده در احترام به پدر و مادر

در حقيقت در دو آيه اى كه گذشت، قسمتى از ريزه كارى هاى برخورد مودبانه و فوق العاده احترام آميز فرزندان را نسبت به پدران و مادران بازگو مى كند:
۱- از يكسو انگشت روى حالات پيرى آنها كه در آن موقع از هميشه نيازمندتر به حمايت و احترامند گذارده و مى گويد: كمترين سخن اهانت آميز را به آنها مگو!
۲- از سوى ديگر قرآن مى گويد: در اين هنگام به آنها اُف مگو، يعنى اظهار ناراحتى و ابراز تنفر مكن و باز اضافه مى كند با صداى بلند و اهانت آميز و داد و فرياد با آنها سخن مگو، و باز تاكيد مى كند كه با قول كريم و گفتار بزرگوارانه با آنها سخن بگو كه همه آنها نهايت ادب در سخن را مى رساند كه زبان كليد قلب است.
۳- از سوى ديگر دستور به تواضع و فروتنى مى دهد، تواضعى كه نشان دهنده محبت و علاقه باشد و نه چيز ديگر.
۴- سرانجام مى گويد: حتى موقعى كه رو به سوى درگاه خدا مى آورى پدر و مادر را فراموش مكن و تقاضاى رحمت پروردگار براى آنها بنما.

احترام پدر و مادر در منطق اسلام

گرچه عواطف انسانى و مساله حق شناسى به تنهايى براى رعايت احترام در برابر والدين كافى است، ولى از آنجا كه اسلام حتى در مسايلى كه هم عقل در آن استقلال كامل دارد و هم عاطفه آن را به وضوح درمى يابد، سكوت روا نمى دارد، بلكه به عنوان تاكيد در اين گونه موارد هم دستورات لازم را صادر مى كند در مورد احترام والدين آنقدر تاكيد كرده است كه در كمتر مساله اى ديده مى شود.
به عنوان نمونه به چند قسمت اشاره مى كنيم:
در چهار سوره از قرآن مجيد نيكى به والدين بلافاصله بعد از مساله توحيد قرار گرفته اين همرديف بودن دو مساله بيانگر اين است كه اسلام تا چه حد براى پدر و مادر احترام قائل است.
در سوره بقره آيه ۸۳ مى خوانيم: لا تعبدون الا الله و بالوالدين احسانا.
و در سوره نساء آيه ۳۶ و اعبدوالله و لا تشركوا به شيئا و بالوالدين احسانا.
و در سوره انعام آيه ۱۵۱ مى فرمايد: الا تشركوا به شيئا و بالوالدين احسانا.
و در آيات مورد بحث نيز اين دو را قرين با هم ديديم.
اهميت اين موضوع تا آن پايه است كه هم قرآن و هم روايات صريحا توصيه مى كنند كه حتى اگر پدر و مادر كافر باشند رعايت احترام شان لازم است. در سوره لقمان آيه ۱۵ مى خوانيم: و ان جاهداك على ان تشرك بى ما ليس لك به علم فلا تطعهما و صاحبهما فى الدينا معروفا: «اگر آنها به تو اصرار كنند كه مشرك شوى اطاعت شان مكن، ولى در زندگى دنيا به نيكى با آنها معاشرت نما.»
شكرگزارى در برابر پدر و مادر در قرآن مجيد در رديف شكرگزارى در برابر نعمت هاى خدا قرار داده شده چنانكه مى خوانيم: ان اشكرلى ولوالديك با اين كه نعمت خدا بيش از آن اندازه است كه قابل احصاء و شماره باشد، و اين دليل بر عمق و وسعت حقوق پدران و مادران مى باشد.
با اين كه جهاد يكى از مهم ترين برنامه هاى اسلامى است، مادام كه جنبه وجوب عينى پيدا نكند يعنى داوطلب به قدر كافى باشد، بودن در خدمت پدر و مادر از آن مهم تر است و اگر موجب ناراحتى آنها شود، جايز نيست.
در حديثى از امام صادق (ع) مى خوانيم كه مردى نزد پيامبر (ص) آمد و عرض كرد من جوان بانشاط و ورزيده اى هستم و جهاد را دوست دارم ولى مادرى دارم كه از اين موضوع ناراحت مى شود، پيامبر (ص) فرمود: «برگرد و با مادر خويش باش، قسم به آن خدايى كه مرا به حق مبعوث ساخته است يك شب مادر با تو مانوس گردد از يك سال جهاد در راه خدا بهتر است.»
ولى البته هنگامى كه جهاد، جنبه وجوب عينى پيدا كند و كشور اسلامى در خطر قرار گيرد و حضور همگان لازم شود، هيچ عذرى پذيرفته نيست، حتى نارضايى پدر و مادر.
سيد قطب در تفسير فى ظلال حديثى به اين مضمون از پيامبر (ص) نقل مى كند كه مردى مشغول طواف بود و مادرش را بر دوش گرفته طواف مى داد، پيامبر (ص) را در همان حال مشاهده كرد عرض كرد آيا حق مادرم را با اين كار انجام دادم، فرمود: «نه حتى جبران يكى از ناله هاى او را (به هنگام وضع حمل) نمى كند.»
سخن خود را در اين زمينه با حديثى از امام كاظم (ع) پايان مى دهيم:
امام (ع) مى گويد: كسى نزد پيامبر (ص) آمد و از حق پدر و فرزند سوال كرد فرمود: «بايد او را با نام صدا نزند (بلكه بگويد پدرم!) و جلوتر از او راه نرود، و قبل از او ننشيند، و كارى نكند كه مردم به پدرش بدگويى كند.»

منابع:

۱- تفسير نمونه
۲- جامع السادات
۳- فى ظلال
۴- نورالثقلين