نویسنده: تروند برگ اِریکسن
برگردان: اردشیر اسفندیاری



 

تا جایی که تاریخ نشان می‌دهد، عظیم‌ترین ساعت و بزرگ‌ترین تقویمی که بشر تاکنون ساخته است، زمان سنج آفتابی اگوستوس بود که در مزرعه‌ی مارس در روم باستان مستقر شده است. اولین برج عظیم و هرمی شکلی که قیصر اگوستوس از سرزمین مصر آورد، سایه‌اش منطقه‌ای پهناور و سطحی به طول 160 و عرض 75 متر را دربر می‌گرفت. بر بدنه‌ی این برج سنگی خط‌هایی کنده کاری شده بود که نشانگر زمان و تاریخ‌های مختلفی بود. این ساعت آفتابی از جمله‌ی یکی از یادگارهای پیروزی اگوستوس بر رقیب سرسختش آنتونیوس بود. این برج که به منزله‌ی عقربه‌ی ساعت بود، در 100 متری «مونته سیتوریو»- همان جایی که در 1748 آن را یافتند- هنوز چون نخستین روز احداثش، مغرور و سر به فلک کشیده ایستاده است.
در سال 1792 مردم روم این برج را که سایه‌اش بخش بزرگی از شهر را می‌پوشاند، دوباره در همان جایی که یافته بودند، برافراشتند. ارتفاع هرم حدود 100 فوت بود که سایه‌اش در بعدازظهرهای زمستان (حوالی یلدا) به حدّ نهایی خود یعنی 220 فوت می‌رسید. از روی این سایه می‌شد ماه، روز و ساعت را تشخیص داد. این بنا طبعاً مناسب عرض جغرافیایی و مدار چرخش سالیانه‌ی خورشید و ماه در روم بود. زمانِ ساعت آفتابی، برخلاف نامش، همیشه مشروط به مکان معینی است. بشر انتظار دارد که خورشید زمانی عام و کلی را نشان بدهد، در حالی که هیچ چیز به اندازه‌ی ترسیم‌های خورشید وابسته به قلمرو خاص و معین نیست. یک ساعت کوچک آبی و یا یک ساعت شنی کاملاً مستقل از محدوده‌های طبیعی است. طبق نوشته‌های "پلینیوس" (1) در کتاب «تاریخ طبیعی» این بنا به وسیله‌ی «فاکوندیوس نوویوس» (2) که ریاضیدانی نسبتاً گمنام بود، طراحی شده بود.
هم آرامگاه اگوستوس و هم گور «آراپاکیس» که مشعلدار صلح بود. در گوشه‌ی این بنا جای گرفته است. مقبره‌ی آراپاکیس که در 78 متری برج قرار دارد بعد از نبرد در گالیا ساخته شد و در همان محوطه به عنوان جزئی از ساعت محسوب می‌شود. اگوستوس، سیزده سال پیش از میلاد، درست بعد از پیروزی در نبرد گالیا، واردِ "ویافلامینا" شد. آن وقت شمع خانه‌ای موقت در مزرعه‌ی مارس ساخته شد، و چهار سال بعد این شمعخانه با سنگ مرمر و کتیبه‌هایی سنگی که روایتی تصویری درباره‌ی نخستین قربانی بود، از نو مرمت شد. آراپاکیس پیروزی قیصر در جهان غرب را جشن گرفت، به همان صورت که برج سنگی یادگار پیروزی اگوستوس در مصر بود.
کتاب «تاریخ طبیعی» که مهمترین اثر علمی "پلی نیوس" است، در سال 70 میلادی نوشته شد. حدود 30 سال پیش از «پلینیوس» به علت فرونشستن پایه‌ی بنا و انحنای مختصر یکی از جوانب برج، این ساعت آفتابی بی مصرف شد. این حادثه نشان می‌دهد که طراحی و تأسیس این ساعت تا چه اندازه دقیق و حساب شده بود. طوری که لغزش و انحنایی مختصر در بنا می‌توانست باعث خطایی چشمگیر در ترسیم زمان بشود. احتمالاً در فاصله‌ی سالهای 117-138 میلادی یعنی در زمان حاکمیت «آدریانوس» تمام این دستگاه زمان سنج از نو مرمت شد. باستان شناسان در قیاس با بنای اصلی که در زمان قیصر اگوستوس ساخته شده بود، دقایق و ریزه کاریهای به مراتب بیشتری را از طریق این بنای جدید کشف کرده اند. اما در تعیین تاریخ بنای جدید جای شک و تردید است، زیرا بار دوم حروف مسی و طاقهای منقوش سنگی به احتمال قوی جابه جا شده‌اند.
بر نوک برج گلوله‌ای بزرگ از جنس برنز با پوششی از آب طلا نصب شده است که سایه‌ی برج را واضح‌تر نشان می‌دهد. گلوله‌ای از این نوع بر فراز برج «پیاتزا سان پیترو» نیز نصب شده است. همچنین برجهای «سیرکوس ماکسیموس» و «سان پیترو» در خلال حکومت اگوستوس به روم منتقل شده‌اند. این برج از «سیرکوس نرونیس» به غنیمت گرفته شد. مراسم رسمی و تمهیدات آن به وسیله‌ی پاپ سیزدهم گریگور که مُصلح تقویم نیز بود، صورت گرفت و در 1586 در جای فعلی‌اش مستقر شد، گرچه عمر قیصر کفاف نکرد تا انتقال بُرج را در مکان جدیدش ببیند. گلوله‌ی بُرنزی نشان می‌دهد که از این برجها، حتی پیش از انتقال آنها به روم، به عنوان ساعت آفتابی استفاده می‌کردند.

نظریه پرداز معماریهای باستانی «ویتروویوس» در کتاب ده جلدی خود به نام «آرشیتکت» به شرح شمای اساسی این ساعت‌های آفتابی که بر آن بنا شده است، می‌پردازد.

سال 1463 در جریان ساختن نمازخانه‌ای جدید برای «سان لورنزو» در «لوسینا» اولین تکه‌ی این ساعت آفتابی و بعد در سال 1903 آراپاکیس پیدا شد. اما حفاری دقیق و گسترده در خلال حکومت موسولینی (3) در 1938 انجام گرفت. به نظر برخی از کارشناسان، رابطه‌ای مستقیم و تقویمی میان جایگزینی مقبره، ساعت آفتابی و شمعخانه در مکانی واحد وجود دارد. یقیناً آراپاکیس یادگار بسته شدن نطفه‌ی اگوستوس و تولدش، و مقبره‌ی یادبود شوکت و مرگ اوست. ریاضیدانی چون «فاکوندیوس نووی یوس» مُنجم و ستاره شناس نیز بود. به همین خاطر می‌توان حدس زد که این بنای باشکوه عملکردهای متنوعتری داشته است و نمی‌تواند تنها توصیفگر زمان بوده باشد.
یقیناً اگوستوس این بنا را به پاس خدمات خود ساخته بود، از آن جهت که خود را نگهبان عصری نو و فرمانروا و پیام آور صلح می‌دانست.
باستان شناسی به نام «ای. بوخنر» (4) که مسئولیت حفاری این منطقه را به عهده داشته، می‌گوید که این بنا در حقیقت صفحه‌ی رَمل و اُسطرلابی برای سلطان تازه به جلوس رسیده بود. اگوستوس مشرق و مغرب را فتح کرد تا دوران جدیدی را به ارمغان بیاورد.
او نتوانست عصری نو در تاریخ بیافریند، چرا که کشورگشایی‌هایش را به مدد آفتاب «آپولون» (5) که فرشته‌ی پاسدارش بود، و در اسطوره‌های یونانی خدای هنرهای زیبا از جمله شعر و سخنوری است، به انجام رساند. قیصر اگوستوس در حقیقت جهانگشایی چون اسکندر مقدونی و فرعون بود. به همین خاطر بر پایه‌ی برج، چهار گوشه‌ی جهان به صورت چهار باد وزنده نقش شده بود، و هفت سیاره یعنی- ماه، عطارد، زهره، مریخ، برجیس و کیوان- چون دوایری بر گِرد او می‌چرخیدند. به نظر «بوخنر» ساعت آفتابی تنها یک صفحه‌ی رَمل و اسطرلاب نبود، بلکه نمایش تصویری ساده شده از هستی‌ای بود که بر گِرد زمین می‌گردد، و همزمان جایگاه قیصر در این نظام کیهانی را نشان می‌داد.
ساعت‌های آفتابی سده‌ی 15 میلادی در حقیقت نوعی بی اعتنایی و دهن کجی کردن به نظریه‌ی کُپرنیک (6) بود، زیرا تمام این دستگاه مشروط به آن است که زمین ثابت ایستاده است، و خورشید بر گرد آن می‌چرخد. در ساعت‌های کوچک آفتابیِ دوران باستان، سایه بر مکانی مُحدب می‌افتاد که آن را طاق "پولوس" می‌نامیدند. این طاق تصویر کوچک و وارونه‌ای از آسمان بود. وقتی خورشید به سمتی حرکت می‌کرد، سایه به سمت دیگر می‌رفت. سوزنی که باعث سایه می‌شد، موازی با محور زمین و در ارتباط با عرض جغرافیایی قرار گرفته بود. این بدان معنا نبود که ساعت‌های آفتابی با نظام کُپرنیکی در سال 1543 سازگاری نداشت، بلکه فقط نشان می‌داد که اندازه گیری ساعت‌های آفتابی چیزی نسبتاً متفاوت از آنچه بود که مردم تا آن زمان قبول کرده بودند. در واقع این نه حرکت آفتاب بلکه حرکت زمین بود که خود را بر این سایه‌ی لغزان ثبت می‌کرد. اما با این توضیح تازه نیز، زمان به مثابه ادراک تغییری اساسی نکرد.

پی‌نوشت‌ها:

1. Decundus plinius
2. Facundius Novius
3. Benito Mussolini
4. E. Buchner
5. Apollon
6. Nicolaus compernicus

منبع مقاله :
اِریکسن، تروند برگ؛ (1385)، تاریخ زمان، ترجمه‌ی اردشیر اسفندیاری، تهران: نشر پرسش، چاپ اول