جلوههاي زيبا در صحيفة سجاديه (2)
جلوههاي زيبا در صحيفة سجاديه (2)
نويسنده:سيد روح الله موسوي تبار
ج. آسيب شناسي دقيق صفات نيكو
ادعية معصومان ـ عليهم السّلام ـ به طور عام و صحيفه سجاديه به طور خاص، نقطههاي ضربه پذير انسان را يادآوري مينمايند. بعضي از صفات پسنديده داراي مرز دقيقي با صفات ناپسند هستند و اين نكته انسان را واميدارد كه حدود صفات را به خوبي بشناسد، تا از حد خارج نشود. اين نكته در دعاهاي امام ـ عليه السّلام ـ با ظرافت خاصي بيان شده است، كه به ذكر چند نمونه از آنها در دعاي مكارم الاخلاق ميپردازيم:1. تكبر: «و أعزَّني و لا تَبتَليني بالكِبر»؛ بارالها به من عزت نفس عطا فرما و به كبر مبتلا مكن.
«جاي اين پرسش است كه آيا بين عزت نفس و كبر رابطهاي وجود دارد كه امام ـ عليه السّلام ـ ، پس از درخواست عزت نفس از ابتلاي به كبر سخن ميگويد، پاسخ اين پرسش مثبت است، زيرا ممكن است عزت نفس در روحيه بعضي از افراد، از مرز خود تجاوز كند و آدمي را دچار خود بزرگبيني و كبر نمايد».[1]
عزت نفس حالتي است معنوي كه نميگذارد انسان مغلوب شود.[2]
انسان عزيز، انساني قوي و آزاده است. در قرآن، اين صفت به عنوان مدح ذكر شده است: «و للهِ العزّةُ و لرسولهِ و للمؤمنينَ».[3]
2. عجب: «و عبّدني لكَ و لا تُفسِد عبادَتي بالعُجب»؛ و توفيق عبادت ده و به خودپسندي، عبادت مرا فاسد مكن.
بالاترين درجة انسان اين است كه عبد حقيقي خدا باشد. عبوديت طريق رسالت است. در تشهد ميخوانيم: أشهدُ أنَّ محمداً عبدُه و رسولُه. عبد مقدم بر رسول آمده است.
در حديث آمده است: «العُبوديَّةُ جوهَرةٌ كُنهُهَا الرُبوبيَّةِ».[4]
عبوديت با اين اهميت، ديوار به ديوار عجب است. خطري كه عبد را تهديد ميكند، عجب و خودپسندي است. عجب از صفاتي است كه موجب هلاك انسان ميشود. حديث زير در دلالت بر اين مطلب بسيار گوياست:
«عن النبي ـ صلّي الله عليه و آله ـ : أوحي اللهُ تعالي إلي داوُد: يا داوُد! بَشّر المُذنبين و أنذر الصدّيقينَ. قال: كيفَ اُبشِّرُ المذنبين و أنذر الصدّيقين؟ قال: يا داوُد! بشّر المُذنبين بِأنّي أقبلُ التوبَةَ و أعفو عن الذنبِ، و أنذر الصدّيقين أن يعجبوا بأعمالهم فإنّه ليسَ عبدُ يُعجبُ بِالحسَنات إلّا هَلَكِ».[5]
رسول اكرم ـ صلّي الله عليه و آله ـ فرمود: خداوند به داوود وحي فرستاد: به گناهكاران مژده بده و مؤمنان راستين را اعلام خطر كن.
عرض كرد: بارالها! چگونه به عاصيان مژده دهم و صديقان را انذار كنم؟
فرمود: به گنهكاران مژده بده كه من توبه را ميپذيرم و گناه را ميبخشم، و صديقان را بترسان از اين كه بر اثر حسناتي كه انجام دادهاند، دچار عجب شوند؛ زيرا هيچ بندهاي نيست كه به حسنات خود ببالد الّا اين كه هلاك خواهد شد.
با توجه به خطر عجب، معلوم ميشود كه امام ـ عليه السّلام ـ چه زيبا آفت عبادت را شناسانده است و از خداوند متعال ميخواهد كه گرفتار عجب نگردد.
3. منت نهادن: «و أجر للناسِ علي يديَّ الخير و لا تُمحقهُ بالمنِّ»؛ و با دست من، خير بر مردم جاري كن و به منت نهادن، آن را ضايع مساز.
در اين جا آفت كارهاي خير براي مردم، منت نهادن ذكر شده است كه با آيات قرآن هم خواني دارد. «يا أيّها الّذين آمنوا لا تُبطلوا صدقاتِكم بالمنِّ و الأذي».[6]
4. فخر فروشي: «وهب لي معالي الأخلاقِ و اعصمني من الفَخر»؛ و به خوي نيك آراستهام دار و از فخرفروشي حفظ كن.
بعثت رسول اكرم ـ صلّي الله عليه و آله ـ براي تكميل مكارم اخلاق بوده است. فرق محاسن اخلاق با مكارم اخلاق چيست؟ محاسن اخلاق را به «خوي خوب و پسنديده» و مكارم اخلاق را به «بزرگواري و كرامت نفس» معنا نمودهاند؛ و فرق است بين بزرگي و بزرگواري.
در روايات، مصداقهايي براي هر دو ذكر شده است. در حديث آمده است: «قُلتُ لأبي عبدالله ـ عليه السّلام ـ : ما حَدُّ حُسنِ الخلق؟ قال: تَلينَ جانبك و تطيبَ كلامَكَ و تَلقي أخاكَ ببشرٍ حسَن».[7]
در اين روايت، سه صفت براي اينكه فردي حسن خلق داشته باشد، ذكر شده است:
1. برخورد نرم با مردم؛
2. كلام خوش؛
3. خوش رويي با برادر مؤمن؛
رواياتي در مورد مكارم اخلاق وجود دارد، از جمله:
«يا ابن جندب صل من قطعك و أعطِ من حرمَكَ و أحسِن إلي من أساء إليك و سلِّم علي مَن سبّكَ و أنصِف من خاصَمَكَ و اعفٌ عمَّن ظلمَكَ».[8]
با توجه به دو روايت مذكور، وجه برتري مكارم اخلاق بر محاسن اخلاق روشن ميگردد، امّا معيار و ملاك تشخيص اين دو چيست؟
«شايد در تعريف محاسن اخلاق بتوان گفت: آن قسم خلق و خويي كه در شرع مقدس، ممدوح شناخته شده و با غرايز حيواني و تمايلات نفساني هماهنگ است، يا لااقل با آنها تضادي ندارد، حسن خلق است و در تعريف مكارم الاخلاق گفته شود: آن قسم خلقيات عالي و رفيعي كه اگر كسي بخواهد انجام دهد يا بايد با هواي نفس خود و كشتن غرايز خويش بجنگد و در جهت مخالف آنها قدم بردارد يا لااقل بايد نداري آنها را ناديده انگارد».[9]
محاسن اخلاق با تمايلات نفساني هم آهنگ است، امّا مكارم اخلاق در نقطة مقابل غرايز است.
انساني كه تعالي يافته و متصف به مكارم اخلاق شده است، در معرض اين است كه فخر فروشي كند و با اين فخر فروشي از جهت الهي خارج گردد. امام سجاد ـ عليه السّلام ـ از خداوند كرامتهاي اخلاقي و اخلاق بزرگوارانه را درخواست ميكند و از خداوند ميخواهد كه دچار آفت فخرفروشي نگردد. چون مرز بين اين دو دقيق است، تنها با توفيق و دستگيري خداوند است كه انسان ميتواند مرزها را بشناسد و از حد خويش خارج نشود.
د. اقتدا به خوبان و اولياي الهي
انتخاب الگو و الگوپذيري از مسايل اساسي در روان شناسي و تعليم و تربيت است.انسان همواره در پي اسوهاي است تا دل به او بندد و در راه و روش او گام بردارد. تأثيرپذيري عميق انسان از اسوهها و الگوها، امري مسلم است.
در عبارت زير، امام سجاد ـ عليه السّلام ـ اين نكتة ظريف در انسان شناسي را به شيوهاي زيبا بيان نموده است:
«أسألكَ خوفَ العابدينَ لكَ، و عِبادَةَ الخاشعينَ لكَ، و يقينَ المتوَكِّلين عليكَ و توكُّلَ المؤمنين عليكَ، اللهمّ اجعَل رغبَتي في مَسألتي مثلَ رغبَةِ أوليائكَ في مسائلهم و رَهبتي مثلَ رهبةَ أوليائكِ و استعمِلني في مرضاتك عملاً لا أترُكُ معه شيئاً من دينكَ مخافةَ أحدٍ من خلقِكَ»؛[10] از تو ميخواهم ترس عبادت كنندگان تو را، و پرستش فروتنان تو را و يقين توكل كنندگان بر تو را، و توكل مؤمنان به تو را.
خداوندا! رغبت مرا در سوال خويش مانند رغبت دوستان خود گردان و بيم مرا هم مانند آنان قرار ده و مرا در تحصيل خوشنودي خود به كارگير چنان كه هيچ عملي از دين تو را از ترس كسي ترك نكنم».
پی نوشت ها:
[1] . شرح دعاي مكارم الاخلاق، محمد تقي فلسفي، ج 1، ص 148 ـ 149.
[2] . المفردات في غريب القرآن، الراغب الاصفهاني.
[3] . سورة منافقون، آية 8.
[4] . مصباح الشيعه، باب دوّم.
[5] . سفينة البحار، شيخ عباس قمي، ج 2، ص 161.
[6] . بقره،آية 264.
[7] . معاني الاخبار، ص 253. به نقل از: شرح دعاي مكارم الاخلاق، ص 195.
[8] . تحف العقول، ص 305.
[9] . شرح دعاي مكارم الاخلاق، محمد تقي فلسفي، ص 198.
[10] . دعاي 54.
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}