اماكن زیارتی منتسب به امام زمان (عج) در ایران و جهان (مسجد جمكران)
یكی از وظایف شیعیان نسبتبه حضرت بقیة الله علیه السلام تكریم و بزرگداشت ایشان است . این بزرگداشت، نمودهای گوناگونی دارد . یكی از آن نمودها، تكریم مكان هایی است كه به آن حضرت، منتسب است .
این نوشتار، عهده دار نام بردن از این مكانها و آداب مربوط به آنها است .
این قسمت مسجد مقدس جمكران را معرفی كرده است .
یكی از وظایف شیعیان تجلیل و تكریم اماكن منسوب به وجود مقدس حضرت بقیة الله، ارواحنا فداه، است .
آیةالله سید محمد تقی موسوی اصفهانی (متوفای 1348هجری) در كتاب گران سنگ مكیال المكارم به هنگام شمارش تكالیف مردم در عصر غیبت مینویسند:
شصت و هشتم - بزرگداشت اماكنی كه به قدوم آن حضرت زینتیافتهاند، مانند مسجد سهله، مسجد اعظم كوفه، سرداب مقدس، مسجد جمكران و غیر اینها از مواضعی كه بعضی از صلحا آن حضرت را در آن جاها دیدهاند یا در روایات آمده است كه آن جناب در آن جا توقف دارد، مانند مسجد الحرام ... (1)
از این رهگذر، بر منتظران ظهور و عاشقان مقدم آن امام نور، لازم است كه این اماكن را بشناسند و شیوهی تعظیم و تكریم آنها را بیاموزند . (2) لذا در صدد برآمدیم كه به فضل الهی، از این شماره، اماكن مقدس و مشاهد مشرف متعلق به آن حضرت را برای خوانندگان عاشق و دل سوختهی حضرتاش تقدیم كنیم .
با توجه به این كه فصلنامه علمی - تخصصی انتظار در قم تهیه و چاپ میشود، این مجموعه مقالهها را از مسجد مقدس جمكران شروع میكنیم .
1- مسجد مقدس جمكران
مهمترین پایگاه شیعیان شیفته و عاشقان دل سوختهی حضرت بقیةالله، ارواحنا فداه، مسجد مقدس جمكران، در شش كیلومتری شهر مذهبی قم است . مطابق آمار، همه ساله، بیش از دوازده میلیون عاشق دل باخته، از سرتاسر میهن اسلامی و جهان، در این پایگاه معنوی، گرد میآیند، نماز تحیت مسجد و نماز حضرت صاحب الزمان، عجلالله تعالی فرجه الشریف، را در این مكان مقدس به جای میآورند، با امام غایب از ابصار و حاضر در امصار و ناظر بر كردار، راز دل میگویند، استغاثه میكنند، ندای «یابن الحسن! » سر میدهند، از مشكلات مادی و معنوی خود سخن میگویند، با دلی خون بار، از طولانی شدن دوران غیبت، شكوهها میكنند .آنان كه از شناخت عمیقتری برخوردارند، به هنگام تشرف به این پایگاه ملكوتی، همهی حوائجشخصی خود را فراموش میكنند و همهی مشكلات دست و پاگیر زندگی را به فراموشی میسپارند و تنها «ظهور سراسر سرور منجی بشر، امام ثانی عشر، حضرت ولی عصر ، روحی و ارواح العالمین فداه، را مسئلت میكنند; زیرا، اگر این حاجتبرآورده شود، دیگر مشكلی نخواهد ماند، و اگر این حاجت روا نشود، حل دیگر مشكلات، مشكل اساسی را حل نخواهد كرد .
مسجد مقدس جمكران، روز هفدهم رمضان 373 هجری به فرمان حضرت بقیةالله، ارواحنا فداه، در كنار روستای جمكران تاسیس شد . تاریخچهی آن - به طوری كه در این نوشتار به تفصیل آمده - به دستشیخ صدوق (متوفای 381 هجری) در كتاب مونس الحزین بیان گردیده و كیفیت نماز تحیت مسجد و نماز استغاثه به حضرت بقیة الله، ارواحنا فداه، در ضمن آن آمده است .
آن چه مسلم است، این است كه این مسجد، بیش از یكهزار سال پیش به فرمان حضرت بقیة الله، ارواحنا فداه، در بیداری، - نه در خواب - تاسیس گردید و در طول قرون و اعصار، پناهگاه شیعیان و پایگاه منتظران و تجلیگاه حضرت صاحب الزمان علیه السلام بوده است .
علامهی بزرگوار، میرزا حسین نوری، (متوفای 1320 هجری) در كتاب ارزشمند نجم ثاقب - كه به فرمان میرزای بزرگ، آن را تالیف كرد و میرزای شیرازی، در تقریظ خود، از آن ستایش فراوان كرد و نوشت: «برای تصحیح عقیدهی خود، به این كتاب مراجعه كنند تا از لمعان انوار هدایتاش، به سر منزل یقین و ایمان برسند» - (3) تاریخچهی تاسیس مسجد مقدس جمكران را به شرح زیر آورده است:
شیخ فاضل، حسن بن محمد بن حسن قمی، معاصر شیخ صدوق، در كتاب تاریخ قم از كتاب مونس الحزین فی معرفة الحق و الیقین - از تالیفات شیخ صدوق - بنای مسجد جمكران را به این عبارت نقل كرده است:
شیخ عفیف صالح حسن بن مثلهی جمكرانی میگوید:
شب سهشنبه، هفدهم ماه مبارك رمضان 393 هجری، (4) در سرای خود خفته بودم كه جماعتی به در سرای من آمدند . نصفی از شب گذشته بود . مرا بیدار كردند و گفتند: «برخیز و امر امام محمد مهدی صاحب الزمان (5) ، صلوات الله علیه، را اجابت كن كه ترا میخواند» .
حسن بن مثله میگوید: «من، برخاستم و آماده شدم» . چون به در سرای رسیدم، جماعتی از بزرگان را دیدم . سلام كردم . جواب دادند و خوشامد گفتند و مرا به آن جایگاه كه اكنون مسجد (جمكران) است، آوردند .» .
چون نیك نگاه كردم، دیدم تختی نهاده و فرشی نیكو بر آن تخت گسترده و بالشهای نیكو نهاده و جوانی سیساله، بر روی تخت، بر چهار بالش، تكیه كرده، پیرمردی در مقابل او نشسته، كتابی در دست گرفته، بر آن جوان میخواند .
بیش از شصت مرد كه برخی جامهی سفید و برخی جامهی سبز بر تن داشتند، بر گرد او روی زمین نماز میخواندند .
آن پیرمرد كه حضرت خضر علیه السلام بود، مرا نشاند و حضرت امام علیه السلام مرا به نام خود خواند و فرمود: «برو به حسن بن مسلم (6) بگو: «تو، چند سال است كه این زمین را عمارت میكنی و ما خراب میكنیم . پنجسال زراعت كردی و امسال دیگرباره شروع كردی، عمارت میكنی . رخصت نیست كه تو دیگر در این زمین زراعت كنی، باید هر چه از این زمین منفعتبردهای، برگردانی تا در این موضع مسجد بنا كنند .»
به حسن بن مسلم بگو: «این جا، زمین شریفی است و حقتعالی این زمین را از زمینهای دیگر برگزیده و شریف كرده است، تو آن را گرفته به زمین خود ملحق كردهای! خداوند، دو پسر جوان از تو گرفت و هنوز هم متنبه نشدهای! اگر از این كار بر حذر نشوی، نقمتخداوند، از ناحیهای كه گمان نمیبری بر تو فرو میریزد .»
حسن بن مثله عرض كرد: «سید و مولای من! مرا در این باره، نشانی لازم است; زیرا، مردم، سخن مرا بدون نشانه و دلیل نمیپذیرند .» .
امام علیه السلام فرمود: «تو برو رسالتخود را انجام بده . ما، در این جا، علامتی میگذاریم كه گواه گفتار تو باشد . برو به نزد سید ابوالحسن، و بگو تا برخیزد و بیاید و آن مرد را بیاورد و منفعت چند ساله را از او بگیرد و به دیگران دهد تا بنای مسجد بنهند، و باقی وجوه را از رهق (7) به ناحیهی اردهال كه ملك ما است، بیاورد، و مسجد را تمام كند، و نصف رهق را بر این مسجد وقف كردیم كه هر ساله وجوه آن را بیاورند و صرف عمارت مسجد كنند .
مردم را بگو تا به این موضع رغبت كنند و عزیز بدارند و چهار ركعت نماز در این جا بگذارند: دو ركعت تحیت مسجد، در هر ركعتی، یك بار «سورهی حمد» و هفتبار سورهی «قل هو الله احد» [ بخوانند ] و تسبیح ركوع و سجود را، هفتبار بگویند .
و دو ركعت نماز صاحب الزمان بگذارند، بر این نسق كه در [ هنگام خواندن سورهی ] حمد چون به «ایاك نعبد و ایاك نستعین» برسند، آن را صد بار بگویند، و بعد از آن، فاتحه را تا آخر بخوانند . ركعت دوم را نیز به همین طریق انجام دهند . تسبیح ركوع و سجود را نیز هفتبار بگویند . هنگامی كه نماز تمام شد، تهلیل (یعنی، لا اله الا الله) (8) بگویند و تسبیح فاطمهی زهرا علیها السلام را بگویند . آن گاه سر بر سجده نهاده، صد بار صلوات بر پیغمبر و آلاش، صلوات الله علیهم، بفرستند .» .
و این نقل، از لفظ مبارك امام علیه السلام است كه فرمود:
هر كس، این دو ركعت [ یا این دو نماز ] را بخواند، گویی در خانهی كعبه آن را خوانده است . .
حسن بن مثله میگوید: «در دل خود گفتم كه تو این جا را یك زمین عادی خیال میكنی، این جا مسجد حضرت صاحب الزمان علیه السلام است .» .
پس آن حضرت به من اشاره كردند كه برو!
چون مقداری راه پیمودم، بار دیگر مرا صدا كردند و فرمودند: «در گلهی جعفر كاشانی - چوپان - بزی است، باید آن بز را بخری . اگر مردم پولاش را دادند، با پول آنان خریداری كن، وگرنه پولاش را خودت پرداخت كن . فردا شب آن بز را بیاور و در این موضع ذبح كن . آن گاه روز چهارشنبه (9) هجدهم ماه مبارك رمضان، گوشت آن بز را بر بیماران و كسانی كه مرض صعبالعلاج دارند، انفاق كن كه حق تعالی همه را شفا دهد .
آن بز، ابلق است . موهای بسیار دارد . هفت نشان سفید و سیاه، هر یكی به اندازهی یك درهم، در دو طرف آن است كه سه نشان در یك طرف و چهار نشان در طرف دیگر آن است .» .
آن گاه به راه افتادم . یك بار دیگر مرا فرا خواند و فرمود: «هفت روز یا هفتاد روز در این محل اقامت كن» . (10)
حسن بن مثله میگوید: «من، به خانه رفتم و همهی شب را در اندیشه بودم تا صبح طلوع كرد . نماز صبح خواندم و به نزد علی منذر رفتم و آن داستان را با او در میان نهادم .
همراه علی منذر، به جایگاه دیشب رفتیم . پس او گفت: «به خدا سوگند كه نشان و علامتی كه امام علیه السلام فرموده بود، این جا نهاده است و آن، این كه حدود مسجد، با میخها و زنجیرها مشخص شده است .» .
آن گاه به نزد سید ابوالحسن الرضا رفتیم . چون به سرای وی رسیدیم، غلامان و خادمان ایشان گفتند:
«شما از جمكران هستید؟» . گفتیم: «آری .» . پس گفتند: «از اول بامداد، سید ابوالحسن در انتظار شما است .» .
پس وارد شدم و سلام گفتم . جواب نیكو داد و بسیار احترام كرد و مرا در جای نیكو نشانید . پیش از آن كه من سخن بگویم، او سخن آغاز كرد و گفت: «ای حسن بن مثله! من خوابیده بودم . شخصی در عالم رؤیا به من گفت:
«شخصی به نام حسن بن مثله، بامدادان، از جمكران پیش تو خواهد آمد . آن چه بگوید، اعتماد كن و گفتارش را تصدیق كن كه سخن او، سخن ما است . هرگز، سخن او را رد نكن .» . از خواب بیدار شدم و تا این ساعت در انتظار تو بودم .
حسن بن مثله، داستان را مشروحا برای او نقل كرد . سید ابوالحسن، دستور داد بر اسبها زین نهادند . سوار شدند . به سوی ده (جمكران) رهسپار گردیدند .
چون به نزدیك ده رسیدند، جعفر شبان را دیدند كه گلهاش را در كنار راه به چرا آورده بود . حسن بن مثله، به میان گله رفت . آن بز كه از پشتسر گله میآمد، به سویش دوید . حسن بن مثله، آن بز را گرفت و خواست پولش را پرداخت كند كه جعفر گفت: «به خدا سوگند! تا به امروز، من این بز را ندیده بودم و هرگز در گلهی من نبود، جز امروز كه در میان گله، آن را دیدم و هر چند خواستم كه آن را بگیرم، میسر نشد .» .
پس آن بز را به جایگاه آوردند و در آن جا سر بریدند .
سید ابوالحسن الرضا به آن محل معهود آمد و حسن بن مسلم را احضار كرد و منافع زمین را از او گرفت .
آن گاه وجوه رهق را نیز از اهالی آن جا گرفتند و به ساختمان مسجد پرداختند و سقف مسجد را با چوب پوشانیدند .
سید ابوالحسن الرضا، زنجیرها و میخها را به قم آورد و در خانهی خود نگهداری كرد . هر بیمار صعب العلاجی كه خود را به این زنجیرها میمالید، در حال، شفا مییافت .
ابوالحسن محمد بن حیدر گفت: «به طور مستفیض شنیدم، پس از آن كه سید ابوالحسن الرضا وفات كرد و در محلهی موسویان (خیابان آذر فعلی) مدفون شد، یكی از فرزنداناش بیمار گردید . داخل اطاق شده سر صندوق را برداشت زنجیرها و میخها را نیافت .» .
با توجه به این كه تاسیس این مسجد در عصر شیخ صدوقرحمهم الله واقع شده، و ایشان در قم زندگی میكرد، طبعا، همهی جزئیات آن را بدون واسطه از حسن بن مثله، و سید ابوالحسن الرضا و دیگر شاهدان عینی، شنیده و نقل كرده است .
كتاب مونس الحزین، همانند دهها اثر گرانبهای دیگر شیخ صدوق، در طول زمان، از بین رفته و به دست ما نرسیده است . 2- حسن بن محمد بن حسن قمی، معاصر شیخ صدوق، صاحب كتاب گران سنگ تاریخ قم، شرح آن واقعه را از كتاب شیخ صدوق نقل كرده است . كتاب تاریخ قم در عصر شیخ صدوق، به سال 378 هجری، در بیستباب به رشتهی تحریر در آمده است . 3- حسن بن علی بن حسن بن عبدالملك قمی، به سال 865 هجری آن را به فارسی ترجمه كرده است .(الذریعه، ج 3، ص 276 .) 4- متن عربی كتاب، به دست مولی محمد باقر مجلسی، (متوفای 1110 هجری) نرسیده، ولی ترجمهی فارسی آن به دست ایشان رسیده [ بحار، ج 1، ص 42 ] و احادیث مربوط به قم را در جلد «السماء و العالم» از آن روایت كرده است .(بحار، ج 60، ص 208- 221 .) 5- سید نعمتالله جزائری، صاحب انوار نعمانیه (متوفای 1112 هجری) ترجمهی فارسی آن را دیده و داستان تاسیس مسجد مقدس جمكران را با خط خود، از آن استنساخ كرده است (بحار، 53، ص 254 .) 6- شاگرد فرزانهی علامه مجلسی، میرزا عبدالله افندی، (متوفای 1130 هجری) نسخهای از ترجمهی فارسی آن را در بیستباب، در قم مشاهده كرده و گزارش آن را در تالیف گرانبهای خود آورده و تصریح كرده كه این ترجمه، به سال 865 هجری، به دستور خواجه فخرالدین ابراهیم، انجام یافته است .(ریاض العلماء، ج 1، ص 319 .) 7- سید امیر محمد اشرف، معاصر و شاگرد علامه مجلسی، صاحب كتاب فضائل السادات (متوفای 1145 هجری) متن عربی آن را دیده و از آن نقل كرده است .(جنة الماوی، ص 47 .) 8- سید محمد بن محمد بن هاشم رضوی قمی، به سال 1179 هجری، بنا به خواهش محمد صالح معلم قمی، كتابی در این رابطه تالیف كرده و آن را خلاصة البلدان نام نهاده است . این كتاب، احادیث مربوط به شرافت قم و تاریخچهی تاسیس مسجد مقدس جمكران را دربر دارد .(الذریعه، ج 7، ص 216 .) 9- شایستهی تامل است كه آقا محمد علی كرمانشاهی، فرزند وحید بهبهانی، (متوفای 1216 هجری) به متن عربی تاریخ قم دسترسی داشته و در حاشیهی خود بر كتاب نقد الرجال تفرشی، شرح حال «حسن بن مثله» و خلاصهی داستان تاسیس مسجد مقدس جمكران را به نقل از متن عربی آن آورده است .(بحار، ج 53، ص 234 .) 10- محقق و متتبع بینظیر، میرزا حسین نوری، متوفای 1320 هجری، پس از جست و جوی فراوان، به هشتباب از ترجمهی تاریخ قم دستیافته (جنة الماوی، ص 47 و بحار، ج 53، ص 234) و مشروح داستان تاسیس مسجد مقدس جمكران را از ترجمهی تاریخ قم، از روی دستخط سید نعمت الله جزائری، در آثار ارزشمند خود آورده است: 1- جنة الماوی، چاپ بیروت، دارالمحجة البیضاء، 1412 هجری، ص 42- 46 .
2- همان، به پیوست، بحار الانوار، چاپ بیروت، مؤسسة الوفاء، 1403 هجری، ج 53، ص 230- 234 .
3- نجم ثاقب، چاپ تهران، علمیهی اسلامیه، بیتا، ص 212- 215 .
4- كلمهی طیبه، چاپ سنگی، بمبئی، 1303 هجری، ص 337 .
5- مستدرك الوسائل، چاپ قم، مؤسسهی آلالبیت علیهم السلام، 1407 هجری، ج 3، ص 432 و 447 . 11- شیخ محمد علی كچویی قمی (متوفای 1335 هجری) مشروح آن را از كتابهای خلاصة البلدان، نجم ثاقب، كلمهی طیبه، در كتاب ارزشمند انوار المشعشعین، چاپ قم، كتابخانه آیةالله مرعشی، 1423 هجری، ج اول، ص 441- 449 (چاپ سنگی 1327 هجری، جلد اول، ص 184- 189)، نقل كرده است . 12- حاج شیخ علی یزدی حائری (متوفای 1333 هجری) مشروح آن را در كتاب الزام الناصب، چاپ بیروت، مؤسسهی اعلمی، 1397 هجری، جلد دوم، ص 58- 62، به نقل از محدث نوری، از ترجمهی تاریخ قم آورده است . 13- همهی كسانی كه بعد از محدث نوری دربارهی تاریخ قم كتاب نوشتهاند، مشروح داستان تاسیس مسجد مقدس جمكران را از ایشان نقل كردهاند . شیخ محمد حسن ناصر الشریعه، متوفای 1380 هجری، در تاریخ قم، چاپ قم، مؤسسهی مطبوعاتی دارالعلم، 1342 شمسی، ص 147- 156، یكی از آن افراد است . 14- همهی علمای معاصر كه در این رابطه كتاب نوشتهاند، همانند علامهی معاصر آیةالله حاج شیخ محمد غروی، در كتاب گران سنگ المختار من كلمات الامام المهدی علیه السلام، چاپ قم، 1414 هجری، جلد یكم، ص 440- 448، نیز به این واقعه اشاره كرده است . 15- در این اواخر، در كتابهای مستقل و مستندی - مانند موارد زیر - به شرح و بسط داستان تاسیس مسجد مقدس جمكران پرداخته شده است:
1- تاریخ بنای مسجد جمكران;
2- تاریخ مسجد مقدس جمكران;
3- تاریخچهی بنای مسجد جمكران;
4- توجه امام زمان به مسجد جمكران;
5- توشهی مسجد جمكران;
6- در بارگاه منتظر;
7- در حریم جمكران;
8- سیمای مسجد جمكران;
9- فیض حضور برای گمشدگان;
10- مباحثی چند دربارهی مسجد جمكران;
11- مسجد مقدس جمكران;
12- مسجد جمكران المقدس;
13- مسجد صاحب الزمان;
14- معجزهی مسجد جمكران .
برای كسب معلومات وسیعتر در مورد آثار یاد شده، به كتابنامهی حضرت مهدی علیه السلام تحت عناوین فوق، مراجعه فرمایید:
در آخرین فراز از بخش مسجد مقدس جمكران، متذكر میشویم كه اگر بخواهیم نظر مراجع گذشته و معاصر را در مورد مسجد مقدس جمكران یاد آور شویم، به تالیف كتاب مستقلی در این رابطه ناگزیر خواهیم بود . لذا این موضوع را به فرصت دیگری موكول میكنیم . این بخش را با بیان نظر مرحوم آیةالله حاج شیخ مرتضی حائری (متوفای 24 جمادی الثانیه 1406 هجری) كه همگان با مقام رفیع علمی و تقوایی ایشان، آشنا هستند، حسن ختام میبخشیم .
مرحوم آیة الله حائری، كتاب ارزشمندی دارند كه این نویسنده، آن كتاب را از محضر معظم له امانت گرفتم و با اجازهی ایشان زیراكس كردم .
هنگامی كه دست نویسهای ایشان را به محضر مقدس ایشان بردم، از خدمتشان پرسیدم: «آیا برای نقل مطالب این كتاب، مجاز هستم؟» . ایشان، ضمن این كه اجازه دادند، فرمودند: «من، در این كتاب، فقط مطالبی را آوردم كه بر صحت آنها اعتقاد دارم و میتوانم بر صحت آنها قسم حضرت عباس بخورم .» .
مرحوم آیةالله حائری، در این كتاب میفرمایند:
مسجد جمكران، یكی از آیات باهرات آن حضرت است . توضیح این مطلب، در ضمن چند جهت - كه شاید خیلیها از آن غافل باشند - مذكور میشود: 1- داستان مسجد جمكران كه در بیداری واقع شده، در كتاب تاریخ قم كه كتاب معتبری است، از صدوق، علیه الرحمه، نقل شده است . مرحوم آقای بروجردی كه مرد دقیق و ملایی بود، میفرمود: «این داستان، در زمان صدوق، علیه الرحمه، واقع شده و این كه او نقل كرده است، دلالتبر كمال صحت آن دارد . 2- داستان، مشتمل بر جریانی است كه مربوط به یك نفر نیست، برای این كه صبح كه مردم بیدار میشوند، میبینند با زنجیر، علامت گذاشته شده است كه مردم باور كنند . و این زنجیر، مدتی در منزل سید محترمی، ظاهرا به نام سید ابوالحسن الرضا، بوده است و مردم به آن استشفاء میكردهاند و بعدا، بدون هیچ جهت طبیعی، مفقود میشود . 3- جای دور از شهر و در وسط بیابان، جایی نیست كه مورد جعل یك فرد جمكرانی بشود، آن هم دست تنها، در یك شب ماه رمضان . 4- نوعا، مردم عادی، به واسطهی خواب، یك امامزاده را معین میكنند و مسجد، از تصور مردم عادی، دور است . 5- اگر پیدایش این مسجد روی احساسات مذهبی و علاقهی مفرط به حضرت صاحب الامر علیه السلام بود، میبایستسراسر، توسل به آن بزرگوار باشد، چنان كه در این عصر، مردم، بیشتر، زیارت حضرتاش را در آن مسجد میخوانند و متوسل به آن حضرت میشوند، در صورتی كه در این دستور معنوی، اصلا، اسمی از آن حضرت نیست، حتی تا به حال هم بیشتر معروف به مسجد جمكران است، نه مسجد صاحب الزمان . 6- متن دستور، موافق با ادلهی دیگر است; برای این كه هم نماز تحیت مسجد وارد شده است و هم نماز امام زمان علیه السلام با صد بار «ایاك نعبد و ایاك نستعین» و هم تهلیل و تسبیح فاطمهی زهرا، سلامالله علیها . 7- این دو داستان كه نقل شد، مشهود و یا مثل مشهود خودم بود (11) و داستانهای دیگری هست كه فعلا تمام خصوصیات آن را در نظر ندارم . بعدا، ان شاءالله، تحقیق كرده، در این دفتر، باذنه تعالی، ذكر میكنم .
- 8- در آن موقع كه زمین، این قدر بیارزش بوده است، فقط یك مساحت كوچكی را مورد این دستور قرار دادهاند، كه ظاهرا حدود سه چشمه از مسجد فعلی است كه در زمان ما خیلی بزرگ شده است: ظاهرا، آن چشمهای كه در آن، محراب هست، و دو چشمهی طرفین باشد .
نگارنده كه خالی از وسوسه نیستم و خیلی به نقلیات مردم خوشبین نیستم، از این امارات، به صحت این مسجد مبارك قطع دارم . والحمدلله علی ذالك و علی غیره من النعم التی لاتحصی . (12)پیشگویی امیر مؤمنان علیه السلام از مسجد جمكران
مطابق نقل خلاصة البلدان از كتاب مونس الحزین شیخ صدوق، امیر مؤمنان علیه السلام از مسجد مقدس جمكران سخن گفته است . محمد بن محمد بن هاشم حسینی رضوی قمی، به تقاضای مولی محمد صالح قمی، به سال 1179 هجری، در بارهی فضیلتشهر قم و تاریخچهی تاسیس مسجد مقدس جمكران، كتاب ارزشمندی تالیف و آن را خلاصة البلدان نام نهاده است .
شیخ آقا بزرگ تهرانی، این كتاب را مشاهده كرده و گزارش آن را در الذریعه آورده است . (13)
مرحوم كاتوزیان، این كتاب را در اختیار داشته، فرازهایی از این كتاب را در كتاب انوار المشعشعین آورده است . وی، در این رابطه، حدیثی از امیر مؤمنان علیه السلام آورده، كه فرازهایی از آن را در این جا میآوریم و علاقهمندان به تفصیل بیشتر را به كتاب انوار المشعشعین رهنمون میشویم . او میگوید:
در كتاب خلاصة البدان از كتاب مونس الحزین - از تصنیفات شیخ صدوق - با سند صحیح و معتبر، از امیر مؤمنان علیه السلام روایت كرده كه خطاب به حذیفه فرمود: «ای پسر یمانی! در اول ظهور، خروج نماید قائم آل محمد علیه السلام از شهری كه آن را قم گویند (14) و مردم را دعوت به حق میكند، همهی خلائق از شرق و غرب، به آن شهر روی آورند و اسلام، تازه شود ...
ای پسر یمانی! این زمین، مقدس است، از همهی لوثها، پاك است ...
عمارت آن، هفت فرسنگ در هشت فرسنگ باشد . رایت وی بر این كوه سفید بزنند، به نزد دهی كهن، كه در جنب مسجد است، و قصری كهن - كه قصر مجوس است - و آن را «جمكران» خوانند . از زیر یك منارهی آن مسجد بیرون آید، نزدیك آن جا كه آتشخانهی گبران بوده ...» . (15)
از این حدیثشریف، استفاده میشود به طوری كه مسجد سهله در دوران ظهور حضرت بقیةالله، ارواحنا فداه، پایگاه آن حضرت خواهد بود، مسجد مقدس جمكران نیز در عصر ظهور، جایگاه خاصی دارد و پایگاه دیگری برای آن حضرت است .
مرحوم كاتوزیان، پس از نقل متن كامل حدیث، به شرح و تفسیر آن پرداخته، در بارهی كوه سفید و قصر مجوس و دیگر تعبیرهایی كه در حدیثشریف آمده و ما به جهت اختصار نیاوردیم، به تفصیل، سخن گفته است . (16)
خوانندگان گرامی، توجه دارند كه احادیث ملاحم، چندان نیازی به تحقیق در سند ندارند; زیرا، جز معصومان علیهم السلام كه با سرچشمهی وحی مربوط بودند، شخص دیگری نمیتوانستخبری بگوید كه صدها سال بعد تحقق پیدا كند .
روزی كه امیرمؤمنان علیه السلام به حذیفه از مسجد جمكران خبر میداد، در سرزمین حجاز و عراق، كمتر كسی نام قم را شنیده بود، لذا میبینیم كه در احادیث فراوانی، به هنگام بحث از قم، به «در نزدیكی ری» تعبیر شده تا به این وسیله، موقعیت جغرافیایی شهر قم، برای اصحاب ائمه علیهم السلام روشن گردد .
از این رهگذر، احتمال نمیرود كه احدی از مردم حجاز، نام جمكران را به عنوان یكی از دهات قم شنیده باشد .
نكات ریزی كه در مورد قصر مجوس و آتشخانهی گبران آمده، مطلبی نبود كه در حجاز و عراق، كسی از آن آگاه باشد .
به هنگام صدور این حدیث از مولای متقیان علیه السلام، كسی نمیتوانست پیشبینی كند كه در كنار ده جمكران، در آینده، مسجدی ساخته خواهد شد و با حضرت بقیةالله (عج) - كه آن روز متولد نشده بود - ارتباط خواهد داشت .
هنگامی كه شیخ صدوق، این حدیث را در كتاب مونس الحزین درج میكرد، بدون تردید، این مسجد، مناره نداشت .
هنگامی كه صاحب خلاصة البلدان، در قرن دوازدهم، این حدیث را از مونس الحزین نقل میكرد، باز هم مسجد مقدس جمكران، منارهای نداشت; زیرا، برای نخستین بار، در سال 1318 هجری، یك مناره در زاویهی جنوب شرقی مسجد ساخته شد . (17)
هنگامی كه مرحوم كاتوزیان، این حدیث را در كتاب انوار المشعشعین مینوشت، مسجد جمكران، فقط یك مناره داشت و تا چند سال پیش نیز به همین منوال بود، ولی در این حدیث آمده است كه «از زیر یك منارهی آن، مسجد، بیرون آید» . (18)
این تعبیر، صریح است در این كه به هنگام ظهور حضرت بقیةالله، ارواحنا فداه، مسجد مقدس جمكران، بیش از یك مناره خواهد داشت، در حالی كه به هنگام چاپ كتاب (1327 هجری) مسجد، فقط یك مناره داشت .
كرامات و معجزات و عنایاتی كه از ائمهی اطهار علیهم السلام صادر گشته و از سوی راویان مورد اعتماد روایتشده، و در كتابهای مورد استناد ثبت گردیده، منحصر به صدر اسلام و قرون اولیهی اسلام نیست، بلكه هر روز در گوشه و كنار جهان، بویژه در حرم ائمهی هدی علیهم السلام معجزات و كرامات تازهای تحقق مییابد كه دلیل حقانیت پیشوایان شیعه، و مایهی دل گرمی شیعیان است .
هر یك از شما، یك یا چند معجزه در حرم مطهر ثامن الحجج امام علی بن موسی الرضا علیه السلام دیده و یا شنیدهاید .
اكنون كه دوران فرمانروایی حضرت بقیة الله، ارواحنا فداه، است، همه روزه، دهها نفر در اقطار و اكناف جهان، با توسل به ذیل عنایت آن حضرت علیه السلام، از امراض صعبالعلاج و دیگر گرفتاریهای خانمانسوز، به طور معجزآسا، رهایی مییابند و برای همیشه، خود را رهین عنایت آن حضرت میدانند .
در این جا، یكی از این كرامتها را كه در شب دوازدهم جمادیالاولی 1414 هجری، در مسجد مقدس جمكران، برای یك كودك سیزده سالهی زاهدانی روی داد، برای نورانیت قلب خوانندگان گرامی میآوریم .
این كودك، سعید چندانی، دانشآموز كلاس پنجم ابتدایی است كه در دبستان محمد علی فائق، در زاهدان، مشغول تحصیل است .
سعید، در یك خانوادهی مذهبی، در زاهدان متولد شده و بر شیوهی عقاید اهل تسنن تربیتیافته است .
مادر سعید، اگر چه از لحاظ نسب، به خاندان عصمت و طهارت منسوب است، ولی او نیز سنی حنفی است .
سعید، یك سال و هشت ماه پیش از تاریخ یاد شده، در یك تعمیرگاه ماشین، پایش میلغزد و به چاهی كه روغن و فاضلاب تعمیرگاه در آن میریخته میافتد، و جراحتهای مختلفی بر بدناش وارد میشود . این جراحتها، بهبود مییابد، ولی غدهای در ناحیهی شكم پدید میآید . نخست، خیال میكنند كه فتق است، ولی با گذشت چند ماه، پزشكان معالج، اظهار میكنند كه غدهی سرطانی است و باید او را برای معالجه به تهران ببرند .
او را به تهران میآورند و در «بیمارستان هزار تختخوابی» بستری میكنند . پس از نمونهبرداری و احراز غدهی بدخیم سرطانی، او را به «بیمارستان الوند» منتقل میكنند و غدهای به وزن یك كیلو و نیم از شكم او بیرون میآورند، ولی در مدت كوتاهی، جای غده، پر میشود . پزشكان، اظهار میكنند كه با این رشد سریع غده، دیگر كاری از ما ساخته نیست .
مادر سعید، شبی در خواب میبیند كه به او میگویند: «سعید را به مسجد جمكران ببرید .» .
طبعا، یك زن سنی، نمیداند كه مسجد جمكران كجا است، ولی هنگامی كه خواباش را برای دیگران نقل میكند، او را به مسجد جمكران قم راهنمایی میكنند .
وی، سعید را با دیگر فرزندش، محمد نعیم، به قم میآورد و بلافاصله به مسجد مقدس جمكران مشرف میشوند .
سعید، روز سهشنبه یازدهم جمادی الاولی 1414 هجری ساعتیك و نیم بعدازظهر، وارد مسجد جمكران میشود . خدام مسجد، وضع او را كه به این منوال میبینند، او را در اتاق شمارهی هشت زایرسرای مسجد، اسكان میدهند .
مادر سعید، اعمال مسجد را فرا میگیرد، با پسرش، محمد نعیم، اعمال مسجد را انجام میدهد، آن گاه عریضهای تهیه میكند و آن را در چاه میاندازد، و با دلی سرشار از امید، به ذیل عنایتحضرت بقیةالله، ارواحنا فداه، متوسل میشود .
شب، فرا میرسد و عاشقان حضرت بقیةالله، ارواحنا فداه، طبق رسم سنواتی كه شبهای چهارشنبه، از راههای دور و نزدیك، به مسجد مقدس جمكران مشرف میشوند، دسته دسته میآیند، در مسجد، به عبادت و نیایش میپردازند .
مشاهدهی این شور و هیجان مردم، در دل مادر سعید، طوفانی ایجاد میكند . او نیز همراه دهها هزار زایر به عبادت و دعا و تضرع میپردازد و شفای فرزندش را از حضرت بقیةالله، ارواحنا فداه، با اصرار و الحاح مسئلت میكند .
هنگامی كه به اتاق مسكونیاش در زایر سرای مسجد میآید، دو نفر از خادمان، با اخلاص، به اطاق او میآیند و در آن جا عزاداری میكنند و برای شفای سعید، به طور دسته جمعی، دستبه دعا برمیدارند .
سعید میگوید:
درست، ساعتسهی بعد از نیمه شب بود كه در عالم رؤیا دیدم نوری از پشت دیوار ساطع شد و به طرف من به راه افتاد .
او، یك انسان بود، ولی من، از او، فقط نور خیره كنندهای میدیدم كه آهسته آهسته به من نزدیك میشد .
من، ابتدا، مضطرب شدم، ولی سعی كردم كه بر خودم مسلط شوم . هنگامی كه نور به من رسید، به ناحیهی سینه و شكم من اصابت كرد و برگشت .
من، از خواب بیدار شدم و چیزی متوجه نشدم و باز هم خوابیدم . صبح كه از خواب برخاستم، سعی كردم كه خودم را به عصایم نزدیك كنم و عصا را بردارم، ناگاه متوجه شدم كه بدنام سبك شده و آن حالت درد شدید، به كلی، از من رفع شده است .
در آن وقت، متوجه شدم كه شفا یافتهام و آن نور، وجود مقدس حضرت صاحب الزمان علیه السلام بوده است .» .
این معجزهی باهر و كرامت ظاهر، در شب چهارشنبه دوازدهم جمادی الاولی 1414 هجری برابر با پنجم آبان 1372 خورشیدی رخ داد .
سعید، با مادر و برادر خود، سه شب، در زائرسرای مسجد اقامت كردند . شب سوم كه شب جمعه بود، عنایت دیگری شد كه این بار، در بیداری انجام پذیرفت . اینك، متن آن واقعه را از زبان سعید بشنوید:
شب جمعه، در اتاق شمارهی هشت نشسته بودم و مادرم مشغول تلاوت قرآن بود . احساس كردم كه شخصی در كنار من نشست و برای من، رهنمودها و دستورالعملهایی را بیان فرمود .
چون سخناناش تمام شد، برگشتم و كسی را ندیدم . از مادرم پرسیدم كه: «مادر! با من بودی؟» . گفت: «من، قرآن میخواندم، با تو نیستم .» . پرسیدم: «پس این كی بود كه با من سخن میگفت؟» . مادرم گفت: «كسی در این جا نیست .» .
در آن موقع، پتو را بر سرم كشیدم و هر چه به مغزم فشار آوردم كه مطالب آن شخص را به خاطر بیاورم، چیزی به یادم نیامد .» .
روز جمعه، سعید و مادرش، به تهران باز میگردند و به بیمارستان الوند مراجعه میكنند . پس از عكسبرداری، معلوم میشود كه سعید، صحیح و سالم است و از غدهی بدخیم سرطانی، هیچ خبری نیست .
بدین گونه، این كودك سعادتمند - كه به حق، «سعید» نامگذاری شده - از معجزات باهر حضرت ولی عصر، ارواحنا فداه، بهبودی كامل خود را در مییابد .
دو هفته بعد (شب چهارشنبه بیست و پنجم جمادی الاولی برابر با 19/8/72) سعید، با مادرش و برادرش محمد نعیم، به جمكران آمده بود تا پیشانی ادب بر آستان مسجد حضرت صاحب الزمان علیه السلام بساید و از محضر مولا و مقتدایش تشكر كند . خوشبختانه، حقیر هم در مسجد بودم و از داستان شفا یافتن او آگاه بودم . با او به دفتر مسجد رفتم و در حضور دهها نفر از دوستان، مطالب بالا را از زبان سعید بدون واسطه شنیدم .
مادرش، از خوشحالی، در پوستخود نمیگنجید و بر حضرت بقیةالله، ارواحنا فداه، پیوسته درود میفرستاد و سخنانی میگفت كه از یك فرد سنی مذهب بسیار جالب بود . مثلا میگفت: «من نمیدانم الآن امام زمان علیه السلام كجا است: آیا در دریاها، كشتیها را نجات میدهد و یا در آسمانها، هواپیماها را نجات میدهد؟ » .
سعید، در این سفر، با كولهباری از پروندههای پزشكی و عكسها و آزمایشها آمده بود، كه آنان را به مشتاقان ارائه دهد . از اسناد پزشكی او، مسئولان مسجد، فیلم برداری كردند . از خود سعید و مادرش نیز فیلمبرداری شد، و سخنانشان ضبط گردید . بیگمان، خانوادهی «چندانی» در میان خانوادههای معتقد اهل سنت، مبلغ صمیمی و بیقرار حضرت بقیةالله، عجل الله تعالی فرجه الشریف، خواهند بود .
در طول سال، شبهای چهارشنبه، مسجد مقدس جمكران، پذیرای قریب یكصد هزار عاشق دل باخته است كه از شهرهای دور و نزدیك، به شهر مقدس قم روی میآورند و در حرم مطهر حضرت معصومه علیها السلام پیشانی ادب بر آستان میسایند و آن گاه راهی مسجد مقدس جمكران میشوند و با امام رؤوف، به راز و نیاز میپردازند .
از چهرههای برجستهای كه ارادت خاصی به مسجد مقدس جمكران داشتند و خوانندگان گرامی با شخصیت علمی و تقوایی آنان آشنایی دارند، آیات عظام حاج شیخ عبدالكریم حائری، حاج میرزا جواد آقا ملكی تبریزی، حاج سید محمد تقی خوانساری، حاج سید محمد حجت كوهكمری، حاج آقا حسین بروجردی، حاج سید حسین قاضی، حاج شیخ محمد تقی بافقی، حاج آقا مرتضی حائری را میتوان نام برد .
برای مرحوم آیةالله حائری، هر وقت مشكلی پیش میآمد، مرحوم آیةالله بافقی را به مسجد جمكران میفرستاد و رفع مشكل میشد .
هر وقتشهریهی حوزه تامین نمیشد، مرحوم آیةالله حجت، به مسجد مقدس جمكران مشرف میشد و همان روز، شهریه تامین میگردید .
برای مرحوم آیةالله بروجردی، هر وقت مشكلی پیش میآمد، گوسفندی میفرستاد تا در كنار مسجد جمكران قربانی كنند .
برای مرحوم آیةالله گلپایگانی، هر وقت مشكلی پیش میآمد، عریضهای مینوشت و با گروهی از اصحاب و فرزندان خود، به مسجد مقدس جمكران مشرف میشد و توسل میكرد و رفع مشكل میشد .
مرحوم آیةالله مرعشی، چهل شب چهارشنبه، در مسجد جمكران بیتوته كرد .
آیةالله صافی، در مورد پدر بزرگوارشان، مرحوم آیةالله حاج ملا جواد صافی گلپایگانی، نقل فرمودند كه ملتزم بود حتی الامكان، پیاده به مسجد جمكران مشرف شود .
آیةالله حاج سید محمد تقی خوانساری نیز غالبا، پیاده مشرف میشدند .
در عصر زعامت مرحوم آیة الله حاج سید محمد حجت، قحطی و گرانی سختی پدید آمد، به طوری كه نان سنگك دانهای یك تومان رسید، در حالی كه شهریهی طلاب در ماه، فقط ده تومان بود .
مرحوم آیةالله حجت، چهل تن از طلاب مهذب و متدین را دستور داد كه به مسجد مقدس جمكران مشرف شوند و در پشتبام مسجد، به صورت دسته جمعی، زیارت عاشورا را با صد سلام و لعن و دعای صفوان بخوانند و به حضرت موسی بن جعفر علیه السلام و حضرت ابوالفضل علیه السلام و حضرت علی اصغر علیه السلام متوسل شوند و رفع گرانی و نزول باران را از خداوند متعال بخواهند .
چهل تن طلبهی مهذب و متدین، طبق فرمان مرجعیت اعلای تشیع، به میعادگاه عاشقان شرفیاب شدند . بعد از ادای نماز تحیت و نماز حضرت بقیةالله، ارواحنا فداه، و توسل به ذیل عنایت فرمانروای جهان هستی، به پشتبام مسجد رفتند، ختم زیارت عاشورا را، طبق دستور آن مرجع وارسته، انجام دادند و حوائجخود را با شفیع قرار دادن سه تن بابالحوائج، به درگاه حضرت احدیت، عرضه داشتند و مسجد را به قصد قم ترك كردند .
راه قدیمی مسجد جمكران، از طرف روستای جمكران بود . گروه چهل نفری طلاب، هنوز به ده جمكران نرسیده بودند كه درهای رحمت گشوده شد و باران رحمت، سیلآسا فرو ریخت و طلاب، ناچار شدند كه لباسهای خود را درآورند، حتی كفشهای خود را به دست گرفتند، از میان سیلابها عبور كردند .
این حادثهی تاریخی را نخستین بار، از دانشمند معظم حجةالاسلام والمسلمین استاد محمد امین رضوی صاحب كتاب ارزشمند تجسم اعمال - كه خود جزء چهل تن بود - شنیدم .
بسیاری از آن چهل تن، به رحمت ایزدی پیوستهاند، ولی الحمدلله، برخی از آنان در قید حیات هستند كه خوانندگان گرامی، میتوانند از آنان تحقیق كنند .
اخیرا، این داستان از زبان حضرت آیةالله حاج سید مهدی اخوان مرعشی و حجةالاسلام والمسلمین آقای گل محمدی ابهری، منتشر شده است . (19)
بسیار مناسب است كه مراجع بزرگوار عصر ما نیز در مشكلات مادی و معنوی، مردم را به مسجد مقدس جمكران و ختم زیارت عاشورا به صورت دسته جمعی در آن میعادگاه عاشقان، فرا خوانند .
خصوصیتشب چهارشنبه
مكررا، با این سؤال مواجه شدهایم كه «آیا شب چهارشنبه، خصوصیتی دارد؟» .
در پاسخ، باید عرض كنیم كه شب چهارشنبه، خصوصیت دارد . لذا میبینیم كه حضرت بقیةالله، ارواحنا فداه، در همان فرمانی كه برای تاسیس مسجد جمكران صادر كردند، فرمودند: «فردا شب كه شب چهارشنبه است، آن بز را به همین جایگاه بیاور و ذبح كن و روز چهارشنبه كه هجدهم ماه رمضان است، گوشت آن را به بیماران صعبالعلاج انفاق كن كه خداوند، همهشان را شفا عنایت میكند .» . (20)
در این جا یاد آوری این نكته لازم است كه در مسجد مقدس جمكران، از دعاهای مربوط به حضرت بقیةالله، ارواحنا فداه، مانند «دعای ندبه» ، «دعای سلام الله الكامل» ، «زیارت آل یاسین» ، «دعای عهد» ، . . . بویژه از دعای «اللهم عظم البلاء . . .» كه بعد از نماز حضرت صاحب الزمان علیه السلام به آن امر شده است، غفلت نشود . (21)پینوشتها:
1) مكیال المكارم، ج 2، ص 314 .
2) صاحب مكیال، كیفیت تعظیم و تكریم آن اماكن را در كتاب مكیال المكارم، ج 2 ص 327- 330 شرح داده است .
3) این تقریظ، در آغاز نجم ثاقب چاپ شده است . دستخط میرزای بزرگ، در كتابخانهی آستان قدس، در یكی از نسخ خطی كتاب، به شمارهی 9361 موجود است .
4) میرزای نوری، استظهار كردهاند كه رقم «393 هجری» تصحیف شده و صحیح آن «373 هجری» است .(جنة الماوی، ص 47; نجم ثاقب، ص 215; مستدرك: ج 3، ص 447 .)
5) هرچند راوی این خبر شیخ صدوق، معتقد است كه در زمان غیبت، نباید نام اصلی حضرت بقیة الله تلفظ شود، ولی در این جا، برای رعایت امانت در نقل، به طور صریح آورده است .
6) به جای «حسن بن مسلم» ، در نجم ثاقب و جنة الماوی، «حسن مسلم» آمده، ولی در مستدرك ج 3، ص 432 ، «حسن بن مسلم» تعبیر شده است . البته، نتیجه، مساوی است، و حذف واژهی «بن» در نامها، شایع است .
7) رهق، نام روستایی است در ده فرسخی قم در مسیر كاشان، كه تا زمان ما، آباد است [ . مستدرك ج 3، ص 432 . ]
8) مرحوم نوری، معتقد است كه باید: «لاالهالاالله وحده وحده» گفته شود [ . بحار، ج 53، ص 231 . ]
9) كلمهی «چهارشنبه» در نجم ثاقب افتاده، ولی در جنة الماوی و انوار المشعشعین آمده است . و اگر در متن هم نیامده بود، از بررسی متن استفاده میشد; زیرا، به طوری كه در متن داستان تصریح شده، دیدار، در شب سهشنبه، شب هفدهم رمضان بوده است، پس شب هجدهم، شب چهارشنبه، و روز هجدهم روز چهارشنبه خواهد بود .
10) ما، این تعبیر را از جنة الماوی نقل كردیم، ولی در نجم ثاقب چنین آمده است: «هفتاد روز یا هفت روز، ما این جاییم» (نجم ثاقب، ص 214 .)
با توجه به این كه این ملاقات در شب هفدهم رمضان بود، اگر آن را بر هفتحمل كنی، بر شب بیست و سوم رمضان منطبق میشود كه شب قدر است، و اگر بر هفتاد روز حمل كنی بر بیست و پنجم ذوالقعده منطبق میشود كه آن نیز روز مباركی است .
11) اشاره به دو داستان از عنایات حضرت بقیةالله، ارواحنا فداه، در مسجد مقدس جمكران است، كه مرحوم آیةالله حائری آنها را در كتاب خود آورده است .
12) كریمهی اهلبیت، ص 484; سردلبران، ص 248- 250 .
13) الذریعة، ج 7، ص 216 .
14) تردیدی نیست كه قیام نخستین حضرت بقیةالله، ارواحنا فداه، از مكهی معظمه و كنار خانهی خدا است . این حدیث و احادیث مشابه، به حركتهای بعدی آن كعبهی مقصود، نظر دارد .
15) انوار المشعشعین، ج 1، ص 453 .
16) انوار المشعشعین، ج 1، ص 454- 458 .
17) گنجینهی آثار قم، ج 2، ص 672 .
18) انوار المشعشعین، ج 1، ص 454 .
19) مسجد مقدس جمكران، ص 40; زیارت عاشورا و آثار شگفت، ص 55 .
20) جنةالماوی، ص 45; بحار، ص 53، ص 232 .
21) جمال الاسبوع، ص 280 .
منبع:مجله انتظار
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}