چهره عدل مهدوي در ادعيه و زيارت امام مهدي(علیه السلام)
چهره عدل مهدوي در ادعيه و زيارت امام مهدي(علیه السلام)
ادعية اهل بيت: يا قرآن صاعد به گونهاي همسو با قرآن كريم، فرهنگ عدالت خواهي و عدالت گستري را در جامعه اسلامي دنبال ميكند.ادعية ويژة حضرت مهدي(ع) بسيار متنوّع، ولي هدفمند و با روشي ويژه، سمبلهاي عدالتخواهي و عدالت گستري را در يك وارث حقيقي و زنده و حاضر در صحنة جوامع بشري مورد توجه ويژه قرار داده و با برقراري ارتباط معنوي دعاكننده با او، مجموعة آرمانهاي الهي عدالت مدار را با ظلم ستيزي از درون انسان تحوّلي زيربنايي به وجود ميآورد، تا انسانهاي منتظرِ قيامِ پرچمدار حقطلب و عدل گستر را در حالت آماده باش كامل و بصيرت همه جانبه در آورد، و احياي كتاب و سنّت در دولت حضرت مهدي(ع) در اين ادعيه، سمبُل حقگرايي و حق گستري و عدالت خواهي معرفي شده است.
فرهنگ عدالت مداري و ستم ستيزي در ادعية اهل بيت: و همسويي قرآن صاعد با قرآن نازل 1. ادعيه اهل بيت: را قرآن صاعد ميگويند. اين نامگذاري بدون علّت نميتواند باشد. تشابه مفاهيم مطرح شده در ادعية اهل بيت: با مفاهيم مطرح شده در قرآن كريم، بلكه مطرح شدن مفاهيم قرآني به صورت دعا و بازخواني اين مفاهيم در قالبِ ادعيه، ماية تعميق و نهادينه شدن اين مفاهيم ميگردد و در دعا كردن و دعا خواندن، اين مفاهيم را از عمق وجود خودمان بر زبان ميآوريم و آنها را به سمت و سوي معبودِ خود، با اظهار راز و نياز بالا
ميبريم.
2. يكي از مفاهيم بسيار مهم و ارزشمند قرآن كريم كه در ادعيه اهل بيت: و زيارات ويژة امام مهدي(ع) مطرح شده است، مفهوم ارزشي عدل گرايي و ستم ستيزي ميباشد.
3. مراتب متفاوت اين مفهوم را به خوبي در ادعيه و زيارات امام مهدي(ع)
ميتوانيم ببينيم. منظور از مراتب، مراحل تحوّل و تكامل انسان نسبت به شناخت آن تا بالاترين مرتبه تحقق عدالت در جامعه بشري و تجلي آن مفهوم در تمام ابعاد جامعه ميباشد.
4. مراتب مذكور را ميتوانيم به شكل ذيل يادآوري كنيم:
عدالت شناسي، عدالت دوستي، عدالت گرايي، عدالت خواهي (عدالت طلبي)،عدالت مداري، عدالت پروري، عدالت گستري و در برابر آن ستم شناسي، ستم ستيزي، ستم گريزي كه در عبارتهاي مختلف ادعية اهل بيت: به ويژه در زيارات امام مهدي(ع) به چشم ميخورد و فرهنگ عدالت مداري و ستم ستيزي را در جان و روان پيروان اهل بيت: شكوفا ميسازد.
دعاهاي ويژة حضرت مهدي(ع) 1. دعاهاي ويژة حضرت مهدي(ع) عبارتند از:
الف ـ دعا دربارة مسأله مهدويت و شخص امام مهدي(ع) .
ب ـ دعاهاي رسيده از امام مهدي(ع) براي پيروان خود، كه برخي براي حل مشكلات شخصي (فردي) يا اجتماعي و برخي براي حل مشكلات جامعه اسلامي بيان شده است كه:
أـ گاهي به نوع ستمها و مشكلات توجه ميدهد.
بـ گاهي ديگر به فرد موعود براي حل اين مشكلات، كه خودِ امام زمان(ع) ميباشد توجه ميدهد، و حفظ و بقاي او را براي تحقق آرمانهاي عالي اسلامي از خداوند عادل و رحمان ميطلبد و گاهي به هر دو مورد توجّه ميدهد.
2. در اين ادعيه نمودي و نمايشي زيبا از فرهنگ عدالت مداري و ستم ستيزي ميبينيم.
3. اين ادعيه از لحاظ اختصار و تفصيل بسيار متنوّع است: گاهي بسيار كوتاه يا متوسط و گاهي مفصل و طولاني. با توجه به نوعِ مطالب مطرح شده در هر يك از دعاهاي كوتاه، متوسط و طولاني، اولويتهاي اعمال شده در اين دعاها بدست ميآيد.
4. چنانچه به نامها و محتواي اين ا دعيه توجه شود، دعاهاي توجه دهنده به شخص امام مهدي(ع) و جايگاه و موقعيت الهي او و نقش و اهداف مورد نظر اسلام براي وجود او، حداقل به پنج عنوان ميتوان دست يافت:
الف ـ دعاهاي فرج و استغاثه.
ب ـ دعاهاي توسّل.
ج ـ صلوات (و درود فرستادن).
د ـ دعاهاي ندبه.
هـ ـ دعاهاي عهد.
5. در صورتيكه مفاهيم مطرح شده در اين دعاها را جمعبندي نماييم به دورنمايي روشن و گويا از خطوط كلي حكومت عدلمدار امام مهدي(ع) رهنمون ميشويم و با بازخواني اين دعاها، با توجه به فراواني هر يك از مفاهيم و ارزشها و خطوط و اصول كلي يا برنامههاي تفصيلي، ميتوانيم به اهميت و جايگاه هر مفهوم با ارزش آن اصول مذكور پي ببريم.
6. همسويي ساير ادعية اهل بيت: نيز با ادعية ويژه امام مهدي(ع) در زمينه
عدالتمداري و عدالت گستري قابل توجه بوده و تمام آنها در فرهنگسازي نقش ويژه دارند؛ زيرا فرهنگ اسلامي اهل بيت: بر اساس و پايهاي ارزشي استوار بوده و عدالت گستري و ظلم ستيزي خمير ماية مواضع اهل بيت: در كردار و رفتار و گفتار آنان بوده، به گونهاي كه در پرتو عبوديت حق تعالي، عبوديت و عدالت مداري، دوشادوش هم مطرح ميگردند. و بر پاية عدل مطلقِ الهي تمام برنامهها و الگوها ترسيم و ارزيابي ميشوند. و ضمن بيان تكيهگاههاي عدالت پروري و عدالت گستري، به ريشهيابي ستمگري در انسان پرداخته و به نمونهها و الگوهاي عدالت خواه، عدالت مدار و ظلم ستيز توجه داده ميشود.
بدين ترتيب ميبينيم كه با يك روش علمي و با شيوهاي عملي و بسيار متين به ستم ستيزي، عدالت مداري و عدل پروري پرداخته شده است.
پايههاي عدالت پروري و ظلم ستيزي در ادعية مهدوي بنابر آنچه گذشت ميتوان گفت كه پايههاي عدالت پروري و عدالتگستري در ادعيه شريفه به شكل ذيل قابل طرح و بررسي ميباشد:
1. عدالت مداري حق يك اصل پذيرفته شده و مورد قبول همه انسانها ميباشد.
2. اين عدالت مداري در قلمرو تكوين و تشريع دوشادوش هم بوده و از همديگر جدا نميشوند.
3. براي تحقق عدالت بايد از درون انسانها شروع كنيم تا به گسترش عدالت در سطح جامعه بشري موفق شويم.
4. براي تضمين عدالت پروري احتياج به انسانهاي عدالت مدار، عدالت پيشه و عدالتپرور داريم، كه در تمام جوامع بشري از طرف خداي متعال براي هدايت بشر برانگيخته شدهاند و حجتهاي معصوم الهي كه خود عدالت پيشه و ظلم ستيز بودهاند بيانگر اين عدالت مداري الهي و ستم ستيزي بوده و انبيا و اولياي معصوم، سلسلهاي بهم پيوسته و وارث و مكمّل همديگر بودهاند تا بشر را به عاليترين مراحل عدالت رهنمون نمايند.
5. با توجه به اصل فوق كه ميگويد: ((تا انسانها از درون متحوّل نگردند و ريشههاي ستمگري در درون وجودشان خشكانده نشود، عدل پروري و عدالت گستري امري ناممكن و غيرعملي خواهد بود)) ادعيه بزرگترين نقش را در اين بُعد ميتوانند ايفا كنند و باعث پاكسازي انسان از درون شوند. تاريخ پيروان اهل بيت: اين واقعيت را نيز به خوبي نشان داده است.
6. خداي عادل و رحيم، اولين و مهمترين تكيهگاه، فطرت سالم انسانها دومين تكيهگاه، و رهبران معصوم الهي كه صد در صد عدل پيشهاند، بهترين الگو و سومين تكيهگاه براي عدل پروري و عدالت گستري ميباشند.
7. زمينههاي ستم و ستمگري و انحراف در ادعية شريفه مورد توجه قرار گرفته، و به قلمروهاي فردي و اجتماعي عدل نيز اشاره و در برخي زمينهها به تفصيل پرداخته شده است. در حقيقت به شاخصهاي ستمگري و عدالتگستري نيز تذكر داده شده و دور نماي عدل مهدوي ترسيم شده است.
در دعاهاي عصر جمعه و... عموماً به اين زمينهها، قلمروها و ابعاد بيشتر توجه شده است. نمونههايي از ادعيه ذيلاً بيان ميشود:
((اللهم صلّ علي محمّد سيد المرسلين و خاتم النبيين و حجة ربّ العالمين...))؛
((اللهمّ ادفع عن وليّك و خليفتك و حجّتك علي خلقك و لسانك المعبّر عنك...))؛
((اللهمّ عرّفني نفسك فانّك ان لم تعرّفني نفسك لم اعرف رسولك...))[1]؛
((دعاي افتتاح))؛
((دعاي ندبه)).
8. تمام مفاهيم ارزشي در ادعيه اهل بيت: به صورت يك منظومة بهم پيوسته مطرح ميگردد و هر چند در هر دعا يك يا چند مفهوم مورد توجه قرار داده ميشود، اما با يك نگاه جامع به ادعيه اهل بيت: اين منظومه بسيار قابل توجه بوده و در دعاهاي تك مفهومي نيز از اين پشتوانة منظومهوار استفاده ميشود، خواننده ادعيه در مكتب اهل بيت: چنانچه به تمام مفاهيم ادعيه توجه نمايد، به تمام ابعاد ارزشي تسلط پيدا ميكند و ذهنيت شخص تك بعدي رشد نميكند.
9. كتاب و سنّت در ادعية اهل بيت: سمبُل عدالت مداري است.[2] به همين دليل احياي كتاب و سنت، در سيره اهل بيت: و به ويژه در سيره امام مهدي(ع) هدفي اساسي و سمبليك بوده، كه نشان دهندة قيام امام(ع) به قسط، احيا كنندة عدل، نابود كننده ظلم و نفي كنندة تحريفها و كژرويها است.
به نمونههايي از اين اصل در آخر اين بخش كه در ادعيه مهدوي آمده است توجه خواهيم نمود. ضمناً فراموش نكنيم كه پيامبر اسلام(ع) تمسّك به كتاب و سنت را (البته سنتي كه نزد عترت است، عترتي كه تجسّم عيني كتاب و سنت است) ماية مصونيت امت از انحراف معرفي كرده است و احياي سنّت واقعي را احياي اسلام و قرآن ميداند كه در دعاهاي حضرت مهدي(عج) مكرّراً به اين مطلب تذكر داده شده است.
10. اهل بيت: عموماً خود را قائم به حق معرّفي نموده و اين ويژگي را خداي متعال و پيامبر اسلام(ع) براي آنان قرار داده[3] و امام مهدي(عج) سمبل اين قيام به حق و بارزترين مصداق قيام به حق معرّفي شده است[4]. به همين دليل ذكر نام امام مهدي(ع)، يادآوري نام او و دعا براي وجود مبارك او، ياد قيام به حق و عدالت گستري او است، و مهدويت و عدالت گستري لازم و ملزوم هم بوده، چنانكه روايات نبوي بر اين تلازم صحه گذاشته و خود پيامبر(ع) آن را آغاز نموده است. و در تمام ادعيهاي كه به تعجيل فرج آل محمد(ع) توجه داده شده است، به تعجيل فرج و ظهور امام مهدي(ع) منصرف بوده[5] و تمام آنها تعجيل فرج جامعه انساني و طلوع آفتاب عدالتِ مهدوي بر جامعة بشري را خواهان است.
احياي كتاب و سنّت در دولت مهدوي، سمبل احياي حق و عدالت گستري 1. ...اللهم و صلّ علي وليّك المحيي سنّتك، القائم بأمرك، الداعي اليك الدليل عليك، حجّتك علي خلقك و خليفتك في أرضك و شاهدك علي عبادك... اللهم جدّد به ما امتحي (محي) من دينك، و أحي به ما بُدّل من كتابك، و أظهر به ما غُيّر من حُكمِك، حتي يعودَ دينُك به و علي يديه غضّاً جديداً خالصاً مخلصاً، لا شكّ فيه و لاشبهة معه و لاباطل عنده و لابدعة لديه. اللهمّ نوّر بنوره كل ظُلمة و هدّ بركنه كلّ بدعة، و اهدم بعزّه كل ضلالة[6]... .
در چند جمله پيش از اين مقطع از دعا بر پيامبر و آل پيامبر، امامان هدايت كننده و عالمان صادق و نيكوكاران پرهيزگار، كه ستونهاي دين خدا و اركان توحيد او و مفسّران وحي و حجتهاي خدا بر خلق او و جانشينان او در زمين او هستند درود ميفرستيم. سپس بر آخرين وليّ خدا كه احيا كنندة سنّت او و قائم به امر و فرمان او و دعوت كنندة به سوي او و راهنماي (مردم) به سوي او و حجتِ خدا بر خلق خدا و جانشين خدا در زمين خدا و گواه و شاهد خدا بر بندگان او است نيز درود ميفرستيم، و از او ميخواهيم كه آنچه از دين خدا محو و نابود شده به دست او تجديد گردد و آنچه از كتاب خدا (قرآن) تغيير داده شده و تحريف گشته بهدست او احيا گردد، و آنچه از احكام خدا دگرگون و پنهان شده آشكار گردد، تا اينكه دين خدا به وسيلة او و بر دستان او تازه و با طراوت شود به گونهاي كه از هر گونه شك و شبهه در آن خالص گردد، و هر گونه باطلي و بدعتي از ميان برداشته شود... خدايا با نور او تمام ظُلمتها را نوراني و با پشتوانه او هر گونه بدعتي را ويران ساز و با عزّت او هر گونه گمراهي را نابود گردان.
2. سلام الله الكامل التام الشامل العام، و صلواته الدائمة و بركاته القائمة التّامة علي حجّةالله و وليّه في أرضه و بلاده و خليفته علي خلقه و عباده، و سلالة النبوّة و بقيّة العترةِ و الصفوة، صاحب الزمان و مظهر الايمان و ملقّن (معلِن) أحكام القرآن، و مطهّر الارض و ناشِر العدلِ في الطولِ و العرض والحجة القائم المهدي الامام المنتظر المرضي (المرتضي) وابن الائمة الطاهرين الوصي بن الاوصياء المرضيين الهادي المعصوم ابن الائمة الهداة المعصومين... .[7]
سلام كامل و تمام خداي متعال، سلام فراگير و رحمت پيوسته و بركات پاينده و تمام بر حجّت خدا و وليّ او در زمين و در شهرهاي آن، و بر خليفه (و جانشين) او بر خلق و بندگانش، و بر پاك فرزند نبوّت و باقيماندة عترت و برگزيدگان او، حضرت صاحب الزمان و آشكار كنندة ايمان و تعليم دهندة (يا اعلام كنندة) احكام قرآن، و پاك كنندة زمين از (ستم و طغيان) و ناشر (بنيان) عدل (احسان) در طول و عرض جهان، و حجتِ قائم (به حق)، هدايت شده، امام برگزيده خدا و مورد انتظار (حق جويان و حق پويان) فرزند امامان پاك (و معصوم و برگزيده شدگان معصوم هدايت كننده و فرزند امامان معصوم هدايت كنندة (خلق) به سوي حق.
3. در زيارت ويژة روز جمعه بر نور تابان خدا و چشم و ديدهبان او در ميان خلق او كه هدايت يافتگان به بركت راهنماييهاي او هدايت مييابند، سلام و درود ميفرستيم و سپس
ميگوييم كه اي مولاي ما، با تو و آل بيت تو به خدا نزديك ميشويم و انتظار تو و انتظار ظهور حق بر دستان تو را ميكشيم.
((...و انتظر ظهورك و ظهور الحق علي يديك...))
بنا بر اين، انتظار ظهور حق همان انتظار ظهور مهدي(ع) ميباشد و در انتظار حق،
عدل گستري و حقگستري نهفته است.
4. در دعاي افتتاح ميخوانيم:
((...اللهم أظهر به دينك و سنّة نبيّك حتّي لايستخفي بشيء من الحق مخافة أحد من الخلق...)).[8]
خدايا! دينت و سنّت پيامبرت را بوسيله او آشكار گردان تا اينكه تمام ابعاد حق آشكار گردد و هيچ بخشي يا بُعدي از حق به خاطر هيچيك از مخلوقات تو مخفي نماند يا اينكه مجبور باشد آنرا مخفي نگه دارد... .
در حقيقت در اين دعا خواستار نفي تمام زمينههاي تقيه و ترس از آشكار شدن حق
ميباشيم، كه نشان دهندة فراهم آمدن تمام زمينههاي لازم براي شكوفايي حق و رشد انسان، و مطرح شدن تمام حقايق به گونهاي صريح و آشكار باشد.
5. در دعاي معروف ندبه ميگوييم:
اين بقيّة الله التي لاتخلو من العترة الهادية؟ أين المعدّ لقطع دابر الظلمة؟ أين المنتظر لإقامة الامت والعِوَج؟ أين المرتجي لإزالة الجورِ والعدوان؟ أين المدّخر لتجديد الفرائض والسنن؟ اين المتخيّر لإعادة الملّةِ والشريعة؟ أين المؤمّل لإحياء الكتاب وحدوده؟ أين محيي معالم الدين و أهله؟... يا ابن الآيات والبيّنات... يا ابن طه والمحكمات... يا ابن يس والذاريات... يا ابن الطور والعاديات... ليت شعري أين استقرت بك النوي... .[9]
كجا است آن باقيماندة حجتهاي الهي كه هيچگاه زمين از آنان خالي نميماند.
كجا است آن كسي كه براي ريشه كن كردن ستمگران آماده گرديده؟
كجا است آن كسي كه براي راست كردن كژيها همه در انتظار او هستند؟
كجا است آن كسي كه همه اميدوار ظهور او هستند تا ستم و طغيانگري را بر طرف سازد؟
كجا است آن كسي كه براي احياي فرائض (و ا حكام قرآن) و سنتهاي پيامبر(ع) ذخيره شده است؟
كجا است آن كسي كه براي برگرداندن ملت و شريعت ختمي مرتبت انتخاب شده است؟
كجا است آن كسي كه براي احياي قرآن و حدود الهي همه در آرزوي ظهور او هستند؟
كجا است آن زنده كنندة دين و اهل دين؟
... اي فرزند آيات روشن الهي... اي فرزند طه و آيات محكم الهي... اي فرزند يس و ذاريات... اي فرزند طور و عاديات... اي كاش ميدانستم كه كجايي و در چه نقطهاي از زمين رحل اقامت افكندهاي!
5. در دعاي عهد اينچنين ميخوانيم:
... فاظهر اللهم لنا وليّك وابن بنت نبيّك المسمّي باسم رسولك(ع) حتي لايظفر بشيء من الباطل إلاّ مزّقه ويحقّ الحق ويحقّقه. واجعله اللهم مفزعاً لمظلوم عبادك، و ناصراً لمن لايجد له ناصراً غيرك، و مجدّداً لما عُطّلَ من احكام كتابك، و مشيّداً لما وردِ من احكام دينِك و سنن نبيّك(ع)...
... پس اي خداي ما! وليّ خودت و فرزند دخت پيامبرت را كه هم نام رسول تو ميباشد، براي ما آشكار ساز تا اينكه تمام باطلها را پاره كند و حق را محقّق سازد. بار خدايا! او را پناهگاه ستمديدگان از بندگانت و ياور كساني كه جز تو ياوري ندارند قرار ده، و او را تجديد كننده و احيا كننده آنچه از احكام كتابت تعطيل شده قرار ده. و او را آباد كننده سنتهاي پيامبرت و برافراشته كننده پرچمهاي دينت قرار ده.
به اميد آن روزي كه شاهد ظهور حق و گسترش عدل الهي با پرچمداري يگانه فرزند ذخيره شده فاطمه دخت گرامي خاتم پيامبران باشيم و در زير لواي او، اجرا كنندة برنامههاي حق آنطور كه شايسته است باشيم.
پي نوشت ها
[1] . ادعيه فوق را در صحيفه مهديه و در مفاتيح الجنان و در ساير كتب ادعيه ميتوانيد مراجعه فرماييد.
[2] . خداي سبحان كه خود را به حق و عدل توصيف نموده و قانونگذار شايسته اي براي جهان و انسان ميباشد، آنچه را در قرآن كريم بر خاتم پيامبران فرود آورده جز حق و عدل نميتواند باشد. به همين دليل قرآن كريم سمبل عدالت و حقانيت بوده و پرداختن آيات قرآن به فلسفة تشريع، نمودي ديگر از عدالت مداري و حقگرايي اين كتاب مهيمن و عدل مدار است.
[3] . در زيارت معروف جامعه كبيره و حديث ثقلين و زيارات ويژه پيامبر و اميرالمؤمنين و امام حسين: به اين نكته توجه داده شده است.
[4] . ((المهدي من عترتي... يملأ الأرض قسطاً و عدلاً)) و ساير روايات همسو بر همين نكته دلالت دارد.
[5] . ((و عجّل اللهم فرجهم بقائمهم و أظهر اعزازه)) به دعاي ويژة از حضرت حجت(ع) مراجعه فرماييد.
[6] . مفاتيح الجنان، باب اول، فصل چهارم، (صلوات روايت شده از امام زمان(ع) كه براي ابوالحسن ضراب در مكه ارائه شده است).
[7] . مفاتيح الجنان، باب اول، فصل هشتم، استغاثة به امام زمان(ع).
[8] . همان، باب دوم، فصل سوم، اعمال ويژة شبهاي ماه مبارك رمضان.
[9] . مفاتيح الجنان، باب سوم، فصل دهم، دعاي ندبه.
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}