نقش انتظار در کاهش ناهنجاریهای اجتماعی (1)
نقش انتظار در کاهش ناهنجاریهای اجتماعی (1)
منبع:www.mahdaviat-conference.com
انحراف و ناهنجاری، سابقه دیرینهای در زندگی بشر دارد. در قرآن و آیات خلقت آدم آمده است که فرشتگان، آفرینش موجود زمینی را مایه خونریزی و فساد در زمین میدانستند،[2] به گونهای که پس از هبوط حضرت آدم ابوالبشر به زمین، تاکنون شاهد انواع جنایت، فساد، تباهی و انحراف هستیم. از سوی دیگر، پروردگار حکیم هنگام خلقت بشر، خوب و بد را به نفس او الهام کرد: gفَأَلْهَمَهَا فُجُورَهَا وَتَقْوَیهَاf.[3]خداوند در عین اینکه انسان را به وجدان و فطرت متنعم کرد (رسول باطنی)، رسولانی برای او فرستاد تا به واسطه آنان، سعادت دنیا و آخرتش را در دفتری به نام «دین» در دست وی قرار دهد تا بتواند رفتار فردی و اجتماعی خویش را سامان بخشد.[4] بنیآدم به جای لبیک گفتن به ندای باطنی و فطری خویش، از نفس اماره پیروی کرد و راه انحراف را در پیش گرفت. روشن است که ساختار جامعه با کژیها و انحرافها، متزلزل میشود و نمیتواند سعادت و کمال بشر را تضمین کند. از اینرو، کنترل و مراقبت در رفتار فردی و اجتماعی انسانها، امری ضروری است.
بنابراین، خداوند علیم و حکیم، دستورها و قوانین خاصی را بیان فرموده است تا، افراد جامعه بر یکدیگر نظارت کنند. راهکارهای دینی کنترل اجتماعی، همواره آثار چشمگیر خود را در زمینه مهار جرم و کجروی بر جا نهاده و توجه متفکران علوم اجتماعی را به خود جلب کرده است.[5]«انتظار فرج» یکی از آموزههای دینی به شمار میآید که نقش مهمی در کنترل ناهنجاریهای اجتماعی و اصلاح جامعه دارد و در واقع، نوعی آمادگی برای پاک شدن، پاک زیستن، پویش همیشگی همراه با خودسازی، ساختن دیگران و زمینهسازی برای ایجاد حکومت صالح مهدوی است.
به طور کلی، انتظار فرج، با نظارت اجتماعی، سبب همبستگی اجتماعی و تشکیل جامعه اخلاقی میگردد.«منتظران» برای تحکیم اهداف متعالی فرهنگ مهدوی، از هیچ کوششی دریغ نمیکنند و با احساس مسئولیت و تعهد در برابر سرنوشت جامعه، با روحی سرشار از عزت دینی، به وظیفة عمومی خود برای امر به معروف و نهی از منکر، عمل میکنند. آنان با معرفی الگوهای رفتاری مناسب با هنجارهای دینی و حس کردن خود در پرتو نظارت حضرت ولی عصر4، ساختار بازدارندگی انتظار را به روشنی در جامعه نهادینه میکنند و «اصلاح طلبی» در حوزة روابط اجتماعی را سرلوحه فعالیتشان قرار میدهند.
صفت اصلی انسانها، اجتماعی بودن و زندگی گروهی آنها است. انسان از لحظه تولد تا دم مرگ به دیگران نیاز و وابستگی دارد و به ناچار برای رفتار و کنش در چارچوبهای معین و براساس الگوهایی نسبتاً همساز با یکدیگر، نیازمند قواعد رفتار خاص خود است تا یگانگی اجتماعی محفوظ بماند. همّت هر جامعهای نیز همواره صرف پدید آوردن عوامل حفظ، استمرار و استحکام بخشیدن به این مسئله میشود.[6]«هنجارها»، مرجع عمل هستند؛ زیرا هنجار، اصل، قاعده یا قانون محسوب میشود که باید رفتار را هدایت و راهبری کند و به یک معنا، فرمول رفتار است[7] و سبب همسازی با محیط و انتظارات جامعه میشود. از آنجا که هنجارهای اجتماعی، تعیینکننده رفتار و واکنشهای انسان در جامعهاند و مشخص میکنند فرد باید چه بگوید و از چه اجتناب ورزد تا جامعه او را به عضویت خود بپذیرد، بحث جامعهپذیری انسانها مطرح میشود. ایجاد مقررات، سنتها و قوانین، برای حفظ و یکپارچگی جامعه لازم است. ما از قواعد اجتماعی یا هنجارها پیروی میکنیم؛ زیرا در نتیجه اجتماعی شدن، این کار برای ما به صورت عادت در آمده است. ما با اعتقاد آگاهانه به اینکه رفتاری را که هنجارها دربرمیگیرند، موّجه است، از هنجارها پیروی میکنیم. ممکن است رفتار افراد از هنجارهای اجتماعی فاصله بگیرد و با آن متفاوت و حتی مخالف باشد. بنابراین، جامعه برای مقابله با این نوع مشکلات، با استفاده از ابزارهای متعدد، درصدد جلوگیری و کاهش این نوع ناهنجاریها است تا انسجام اجتماعی حفظ شود و نظم آن محفوظ بماند. پس متفکران به دنبال عواملی برای همنوا شدن افراد هنجارشکن با جامعه و کاهش پیآمدهای هنجارشکنی هستند.
انتظار فرج، راهکاری برای کاهش ناهنجاریها، عاملی برای همنوایی و الگویی برای بازدارندگی کژیهاست. هر مسلمانی در پرتو فرهنگ غنی انتظار، وظیفه دارد ظلم و فساد و ناهنجاری دینی را در جامعه محکوم کند و برای تحقق هدفهای متعالی اسلام بکوشد تا به سهم خود، به اسلام و جوامع انسانی که به دلیل نداشتن رهبران شایسته و الگوهای مناسب زندگی، در سرگردانی به سر میبرند، خدمتی انجام دهد.شایسته نیست منتظران بنشیند و تسلیم ناهنجاریها و کژیها شوند یا نظارهگر صحنههای ناهنجار و انحطاط اخلاقی جامعه باشند. چنین کاری با انتظار مصلح موعود و فلسفه انتظار همآهنگی ندارد:
وَقُلْ اعْمَلُوا فَسَیَرَى اللَّهُ عَمَلَکُمْ وَرَسُولُهُ وَالْمُؤْمِنُونَ وَسَتُرَدُّونَ إِلَى عَالِمِ الْغَیْبِ وَالشَّهَادَةِ فَیُنَبِّئُکُمْ بِمَا کُنتُمْ تَعْمَلُونَf.[8]
و بگو: [هر کاری میخواهید] بکنید که به زودی خدا و پیامبر او و مؤمنان در کردار شما خواهند نگریست، و به زودی به سوی دانای و آشکار بازگردانیده میشوید؛ پس شما را به آنچه انجام میدادید آگاه خواهد کرد.
عدالت که یکی از آموزههای انتظار است، عاملی برای استحکام نظم اجتماعی، رعایت هنجارهای دینی و جلوگیری از ناهنجاری و کجروی به شمار میآید.[9] انتظار فرج، راهکاری است که نهادینه و فراگیر شدنش در جامعه، سبب همبستگی اجتماعی است و فرا تئوری و دکترینی است که معضلات کنونی جوامع انسانی را پاسخ میگوید. تئوریهای کنترل اجتماعی با وجود مکانیسمهای مختلف، جوابگوی نیازهای جامعه انسانی نیست و هر روز بر تعداد هنجارشکنان افزوده میشود و کاستی این تئوریها بر همگان روشن شده است. پس اگر انتظار فرج، به طور صحیح در جوامع بشری رواج یابد، میتواند در کنترل ناهنجاریها و کاهش کجرویها نقش مؤثری ایفا کند.
1. هنجار[10]
اصل، قاعده یا قانونی است که باید رفتار را هدایت و راهبری نماید؛
ـ نوع عینی یا فرمول مجرد، آنچه باید باشد؛
ـ هر آنچه قضاوتی ارزشی را میپذیرد، نظیر قاعده، هدف و حتی مدل.[11]
2. بیهنجاریااا
وضعیتی که در امور اجتماعی ـ بدون امکان در نظر گرفتن هر گونه هنجاری ـ صورت میپذیرد و در آن چیزی باقی نمیماند جز اشتهای فردی و کنترلناپذیر اشخاص که بیحد و حصر و اشباعناپذیر است؛[12]
ـ وضعیت و حالتی است که زمانی اتفاق میافتد که انتظارات فرهنگی با واقعیات اجتماعی ناسازگار باشد؛[13]
ـ گاه در مفهوم، مترادف با کجروی و به معنای تخلف از ارزشها و هنجارهای حاکم بر روابط اجتماعی است؛
ـ گاه در مفهوم کلی یعنی ابعاد و ویژگی و حتی رفتارهای غیرمتعارف و غیرمعمول به کار میرود.[14]
3. کجروی
رفتار ناسازگار و غیرمنطبق با انتظارات جامعه یا یکی از گروههای مشخص درون آن و دوری جستن و فرار از هنجارهاست؛[15]
ـ ناهمنوایی با هنجار یا هنجارهای معینی است که تعداد بسیار زیادی از مردم، در اجتماع یا جامعهای پذیرفتهاند.[16]
4. نابهنجاری اجتماعی
نابهنجاری یا اختلالی که در روابط فرد یا گروه با محیط اجتماعی خود یا ساخت کارکرد جامعه پدید میآید.[17]
5. انحراف اجتماعی[18]
سرپیچی مدلهای رفتاری و هنجارهای نهادی از حرکت در مسیر تعیین شده است. این مدلها و هنجارها، رفتار جمعی را رهبری میکنند؛[19]
ـ رفتاری که به طریقی با انتظارهای مشترک اعضای جامعه سازگاری ندارد و بیشتر افراد، آن را ناپسند و نادرست میدانند.[20]
پس شخص تا آن حد «بهنجار» تلقی میشود که با ضوابط اخلاقی و فرهنگی جامعهاش سازگار و همآهنگ باشد. بنابراین، بهنجاری، با رعایت قواعد اجتماعی و «نابهنجاری» با «سلوک ضد اجتماعی» یکسان انگاشته میشود. پس کجروی و ناهنجاری اجتماعی به یک معنا، ناهمنوایی با هنجارهای جامعه است.[21]
6. انتظار
ـ مصدر متعدی: چشم داشتن، چشم به راه بودن؛
ـ اسم مصدر: چشمداشت، چشمداشتگی؛
ـ نگرانی. [22]
ـ انتظره: ترقّبه و توقّعه و تأنّی علیه؛[23]
ـ منتظرش ماند، انتظارش را کشید؛[24]
ـ الفرج (فرج): گشایش.[25]
انتظار فرج، انتظار گشایش و پیروزی حکومت عدل علوی، بر حکومتهای کفر و بیداد، به رهبری ولی عصر4 است. پس انتظار فرج، انتظار تحقق یافتن آرمانهای بزرگ عدالتخواهی، اصلاحطلبی و ظلمستیزی محسوب میشود.«انتظار یا آیندهنگری به حالت کسی گفته میشود که از وضع موجود ناراحت است و برای ایجاد وضع بهتری تلاش میکند.»[26]
بررسی و تفسیر رفتارهای کجروانه در ارتباط و نسبت با نیروهایی اجتماعی یا فرهنگی است که خارج از افراد قرار دارد؛ نیروهایی که چون از طبقات و ساختارهای اجتماعی نشئت میگیرد، بر گروههای وسیعی از افراد اثر میگذارد. بدین گونه ویژگی اساسی این نگرش به ناهنجاری و کجروی، التزام به ماهیت اجتماعی و فرافردی آن است، ناهنجاری و کجروی به منزله مفهومی مورد توجه قرار میگیرد که متغیرهای موجود در تعریف آن، با مفهوم جامعه و ساختار و نهادهای فراگیر اجتماعی مرتبط است؛ مفهومی که نه تنها آن را در قالبی محدود به فرد یا افرادی خاص مطالعه میکند، بلکه فهم دقیق و صحیح آن، در کنار فهم این ساختارها و نهادها و در قالب تحلیل کلان آن ممکن خواهد بود:
الف) تعبیرهای ساختی[27]
این نگرش، جامعه را نظامی متشکل از اجزای سازگار با یکدیگر میداند و اعتقاد دارد ضامن سازگاری میان این اجزا، وجود نوعی وفاق میان اعضای جامعه در زمینه ارزشهای مشترک است. در این نگرش، هنجارها، نمودهای عملی و تفصیلی ارزشها و اهداف مبتنی بر آن به شمار میآید و کجروی و ناهنجاری نیز رفتار شکننده و نقض کننده آن هنجارهاست.
ب) تعبیرهای خرده فرهنگی[28]
محور اصلی در این تعبیرها، متعارض قلمداد کردن هنجارها و ارزشهایی است که گروههای متفاوت قومی یا طبقاتی یا خرده فرهنگهای موجود در جامعه بدان پایبند هستند. از ماهیت این رفتارها، با تعبیرهایی نظیر رفتار منطبق با الگوهای فرهنگی یا واکنشهای جانشین در برابر هنجارها یاد میشود.
شیوه این مقاله، از اینگونه تحلیلها، عمومیتر و جامعتر است؛ چون معتقدیم که خود افراد، نقش مهمی در کاهش و کنترل ناهنجاری دارند، گرچه نظام ساختاری جامعه هم نقش خاص خود را دارد. پس به نظر ما، فرد و ساخت و نهاد جامعه در کاهش ناهنجاری، مکمل و متمم یکدیگرند.
کجروی و ناهنجاری اجتماعی، رفتاری است که به طریقی با انتظارهای مشترک اعضای جامعه سازگاری ندارد و بیشتر افراد آن را ناپسند و نادرست میدانند. اندیشمندان برای تشخیص ناهنجاریهای اجتماعی، ملاکهایی به شرح ذیل ذکر کردهاند:
1. ملاک آماری
یکی از روشهای متداول برای تشخیص رفتار نابهنجار، روش توزیع فراوانی ویژگیهای متوسط است که انحراف از آن، غیرعادی بودن را نشان میدهد. در این روش، یک حد متوسط وجود دارد که افراد بهنجار را شامل میشود. پس کسانی که بیرون از این حد قرار دارند، «نابهنجار» خواهند بود.
هنجارها یا معیارهای اجتماعی، مواردی هستند که اکثریت افراد جامعه آن را پذیرفتهاند. پس یک رفتار تنها هنگامی رفتار «نابهنجار» نامیده میشود که نشاندهنده «ناهمنوایی» فرد با هنجارهای اجتماعی باشد.
2. ملاک اجتماعی
انسان، موجودی اجتماعی است که در قالب الگوهای فرهنگی و اجتماعی زندگی میکند. همین قالبها و الگوها، معیار تشخیص این نکته هستند که رفتار فرد تا چه حد با هنجارها، سنتها و انتظارات جامعه مغایرت دارد و جامعه چگونه درباره او قضاوت میکند. بدین ترتیب، رفتاری که مورد قبول جامعه نباشد، «نابهنجار» تلقی میشود.
3. ملاک فردی
یکی از ملاکهای تشخیص رفتار «نابهنجار»، درجة ناراحتی و اختلال مانند افسردگی، ترس، اظطراب و است که موجب آسیب رساندن به رفاه فرد و اجتماع میگردد.
الف) نوعی همنوایی فردی که سبب ناهنجاری میشود، ناشی از علل جسمانی ـ روانی است که امکان دارد بر اثر نارضایتی، ناهمآهنگی و سرکشی، سبب پیدایش نگرشها و رفتارهای متخالف یا منظم (ضد قواعد رفتار و ارزشهای یک محیط خاص) شود.
ب) نپذیرفتن یک نظم جا افتاده با رژیمی که نامطلوب تلقی میشود، میتواند رفتارهای انحرافی را پدیدار سازد. در این صورت، فرد منحرف، سلسله مراتب پذیرفته ارزشی را طرد میکند، افعال دیگر را مطرح میسازد و میکوشد تا نظمی دیگر را که «برتر» میشناسد، اعمال کند.
ج) انحرافات اجتماعی که ماهیت جمعی و علت اجتماعی دارند. این انحرافات بدان دلیل رخ میدهد که سازمان اجتماعی موجود به مسائل اجتماعی را نمیتواند حل کند. مثلاً جوانان، بیکاران یا کارگرانی وجود دارند که جامعه، حیات آنان را به رسمیت نمیشناسد. بنابراین، جایی جذب نمیشوند. این گروهها، منزلت اجتماعی ندارند. در این حالت، در رفتار اجتماعی این گروهها تجلی مینماید.[30]
نظریههای جامعهشناسی مربوط به ناهنجاری و کجروی از دو جهت سودمندند:
1. این نظریهها به درستی بر پیوستگیهای میان رفتار نابهنجار و آبرومندانه تأکید میورزند؛ زمینههایی که در آن، انواع خاص فعالیت «ناهنجار» و تبهکارانه، بسیار متغیرند و قانون برای این نوع رفتار، مجازات در نظر گرفته است.
2. همه میپذیرند که زمینهای نیرومند، در وقوع فعالیتهای نابهنجار و کجرو وجود دارد. اینکه شخصی به کاری نابهنجار و انحرافی بپردازد، از یادگیری اجتماعی و موقعیتهای اجتماعی متأثر است که افراد، خود را در آنها مییابند.[31]
در این زمینه، صاحب نظران را میتوان به دو گروه بزرگ تقسیم کرد:
الف) آنانی که کج رفتاری و ناهنجاری را پدیدهای «واقعی» و دارای صفاتی میدانند که میتوان از رفتارهای «بهنجار»، مشخص و تفکیک کرد. اینان را اثباتگرا، واقعیتگرا، عینگرا، مطلقگرا، جبرگرا و ساختارگرا مینامند.
ب) آنانی که کج رفتاری و ناهنجاری را لزوماً واقعی نمیدانند، بلکه ذهنی میپندارند. کجروی در نظر آنان، نوعی فرآورده اجتماعی به حساب میآید که جامعه به برخی رفتارها نسبت داده است. اینان را «برساختگرایان»، انسانگرا، ذهنگرا، نسبتگرا، اختیارگرا، فردگرا، تعریفگرا، انتقادی و «پست مدرن» خواندهاند.[32]
در پارادایم «اثباتگرا» نظریههای زیر مطرح است:[33]
1 . نظریههای فشار
الف) مرتن: علت ناهنجاری مردم، شکاف بین اهداف و ابزار مقبول اجتماعی است.
ب) کوئن: علت ناهنجاری مردم، شکاف بین اهداف و ابزار مقبول اجتماعی بر اساس ناکامی منزلتی افراد است.
پ) کلوار دوالین: متغیر «فرصتهای نامشروع افتراقی»، شکاف و کج رفتاری افراد را پدید میآورد.
2. نظریههای یادگیری اجتماعی
الف) سادرلند: از پیوند افتراقی بحث میکند و علت ناهنجاری را تعداد بیشتر تماسهای انحرافی میداند.
ب) گلیزد: هویتپذیری افتراقی را مطرح میکند و مدعی است که صرف پیوند افتراقی، کسی را ناهنجار نمیکند. وی علت اصلی کج رفتاری را دخالت و تأثیر هویت پذیری از کجروان و هنجارشکنان میداند.
پ) برگس و ایکرز: با طرح موضوع «تقویت افتراقی»، این نکته را عنوان کردهاند که اگر کج رفتاری و هنجارشکنی (در برابر به همنوایی) با میزان فراوانی و احتمال بیشتر «رضایتبخشتر» باشد، افراد آن را بر همنوایی ترجیح میدهند.
3. نظریههای کنترل اجتماعی
الف) هرشی: مهمترین نظریهپرداز در این زمینه به شمار میآید و مدعی است پیوند میان فرد و جامعه، مهمترین عامل همنوایی و عامل اصلی کنترل رفتارهای فرد است و ضعف این پیوند یا نبود آن، سبب هنجارشکنی میشود.
ب) بریتویت: معتقد است جامعه با شرمندهسازی متخلف و هنجارشکن افراد، میتواند ناهنجاری و کجروی را کنترل کند.
در پارادایم «برساختگرا» نظریههای زیر مطرح است:[34]
1. انگزنی: کج رفتاری و ناهنجاری، نتیجه اعمال قوانین و مجازاتهای مربوط به فردی است که آن رفتار را انجام داده است. کجرو و هنجارشکن، کسی است که این «انگ»، به طور موفقیتآمیزی در مورد او به کار رفته و کج رفتاری، عملی است که دیگران آن را چنین تعریف کرده باشند.
2. پدیدارشناسان: اینان بر بازگشت به ذهن کجرفتار و هنجارشکن و پیروی آن تاکید میورزند و مدعیاند کنش اجتماعی، تنها تأثیر فشار نیروهای بیرونی نیست، بلکه کنشگران در زندگی روزانه خود، واقعیات اجتماعی را لمس و مرتب آن را بازسازی میکنند. آنان در کنش متقابل با یکدیگر، جهانی میسازند که هرکس میتواند در آن، خود را به جای دیگری قرار دهد و از آن منظر، به دیگران نگاه کند و وقتی در وضعیت مشابهی قرار گرفت، راهحلهای مشابهی انتخاب کند.
3. تضادگرایان: مدعیاند که توزیع افتراق قدرت در جوامع متکثر، موجب ناهنجاری و کج رفتاری است. اینان بر تضادهای اجتماعی و فرهنگ تکیه میکنند.
عوامل اجتماعی و محیطی بسیاری وجود دارد که در زندگی افراد، به ویژه جوانان، نقش عمیقی بر جای میگذارد؛ زیرا جوانان از اجتماع خویش، ارزشهایی را فرا میگیرند که رفتار آنان را هدایت میکند. مطالعات اجتماعی نشان میدهد که بیشتر هنجارشکنان و کجروان، آسیب دیدگان بهنجار یک جامعه نابهنجارند؛ یعنی افرادیاند که از نظر روانی و طبیعی، بهنجارند، ولی به علت وضعیت نابهنجار جامعه، دست به کجروی میزنند و آستانة مقاومتشان در مقابل مسائل و عوامل اجتماعی، کم است.[35]
عوامل اجتماعی موثر در ایجاد ناهنجاری[36] و کجروی
اتوکلاین برگ میگوید: «امروزه این اعتقاد رواج دارد که هیچ عقلی به تنهایی برای رفتار پیچیده و متنوعی مانند بزه عموماً و بزه جوانان خصوصاً کافی نیست.»[37] اوضاع نامساعد اجتماعی، ضعف کنترل اجتماعی، آموزشهای نادرست، وسایل ارتباط جمعی، وضع بد اقتصادی و فقر فرهنگی، جمعیت زیاد، روابط نامناسب خانوادگی، وجود ارزشهای غیراخلاقی و معیارهای ضد اجتماعی تغییرات پیوسته وضع زندگی، دشواری چگونگی زندگی، مادهپرستی و مسئولیتناپذیری افراد در روابط اجتماعی، برخی از عوامل کجروی است.[38]
جامعه شناسان معتقدند که کجروی و ناهنجاری، از محیط اجتماعی ناشی میشود و تغییرات اجتماعی اندیشیده و حساب شده، میتواند جلوی رشد آن را بگیرد.
تغییرات پیوسته وضع زندگی، دشواری چگونگی زندگی، مادیپرستی، عدم مسئولیت افراد در روابط اجتماعی، عوامل شیوع فساد و کجروی به شمار میروند.[39]
جامعهشناسان در تبیین پیآمدهای کجرویهای اجتماعی و ناهنجاریها، معمولاً از برداشتی کارکردی استفاده میکنند. دیدگاه کارکردی، به جای اینکه به فرد توجه کند، بیشتر در جستوجوی خاستگاه کجروی و ناهنجاری در جامعه است و برای ماهیت زیستشناختی و روانشناختی آن اهمیّت چندانی قائل نیست.
1. از بین بردن تمایل به همنوایی
بد نام شدن هنجارشکن و مجازات او، انگیزه مهمی است برای دیگران تا با هنجارها، همنوایی کنند. در مقابل، مردم با مشاهده رهایی هنجارشکنان و قانونگریزان از زیر بار تنبیه و مجازات اجتماعی، نقش خود را در فعالیتهای روزانه با میل و اشتیاق انجام نخواهند داد.
2. ایجاد سردرگمی در ارزشها و هنجارها
وقوع ناهنجاری و کجروی در سطحی گسترده، تشخیص این امر را برای مردم دشوار میکند که رفتار مورد انتظار جامعه کدام است و آنان را در سرگردانی نگه میدارد.[40]
3. ایجاد تغییر در جهت منابع و امکانات
کنترل ناهنجاری و کجرویها، نیازمند نیروها و امکانات گستردهای است که امکان به کار گرفتن آنها در موارد دیگر و مفیدتر، وجود دارد.
4. سلب اعتماد عمومی
شکلگیری و پایداری روابط اجتماعی میان افراد مبتنی بر این فرض است که هر یک از آنان بر اساس هنجارهای مورد قبول، رفتار خواهند کرد به این شرط که دیگران نقض پیمان نکنند. وقوع کجروی و فراوانی آن، اعتماد را از همنوایان و کجروان سلب خواهد کرد.
5. از هم گسیختن نظم اجتماعی
شکسته شدن هنجارهای مهم جامعه در سطح گسترده، زندگی اجتماعی را دشوار و پیشبینیناپذیر میکند و نوعی تضاد و کشمکش را میان دو گروه همنوا و کجرو و هنجارشکن پدید میآورد.[41]
احکام اسلامی، شیوههای خاصی را برای تنبیه هنجارشکنان و کجروان و اصلاح آنان و کنترل جرایم و ناهنجاریها تدوین کرده است.
به یقین، هرگاه این موازین در اجتماع مسلمانان رعایت شود، در نظم و انسجام اجتماعی و کنترل جامعه تأثیر کلی خواهد گذاشت. مکتب انسانساز اسلام، انسان را چنان تربیت میکند که از جرم و گناه و کجروی بیزار باشد، به همین دلیل، احکام تربیتی و تعلیماتی اسلام، گسترده، دقیق و فراوان است، ولی قوانین جزایی آن زیاد و پرحجم نیست.[42]
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}