پاسخ‏هایی از واپسین معصوم (علیه السلام)
نويسنده:خدامراد سلیمیان
منبع:مجله پرسمان
در گذشته پاسخ‏هایی كه بزرگان و دولتمردان ذیل سؤال‏ها و درخواست‏ها می‏نگاشتند، «توقیع‏» خوانده می‏شد . امضاء كردن نامه و فرمان و نشان كردن برنامه و منشور نیز از دیگر معانی توقیع شمرده شده است . (1)
توقیع نویسی از دیرباز بین فرمانروایان رواج داشته است . در آثار به جای مانده از گذشتگان، موارد بسیاری از توقیعات به چشم می‏خورد . در متون دینی و كتاب‏های روایی و فقهی و تاریخی شیعه، بخشی از دست نوشته‏های ائمه اطهار باعنوان توقیعات ذكر شده است كه بیش‏تر آن‏ها به واپسین پیشوای شیعیان، امام عصر (ع)، اختصاص دارد . شمار توقیعات آن حضرت به اندازه‏ای است كه واژه «توقیع‏» به ندرت درباره دیگر امامان به كار می‏رود . دلیل این نوع ارتباط حضرت با خواص یارانش را می‏توان در فلسفه غیبت جست و جو كرد . با آغاز غیبت صغرای حضرت مهدی (ع)، صدور توقیع و نامه تنها راه هدایت‏شیعیان به شمار می‏آمد .
البته نحوه صدور توقیعات و چگونگی ارتباط سفیران چهارگانه حضرت حجت (ع) در طول غیبت صغرا فاش نگردیده است; ولی بی‏تردید توقیعات از طرف خود حضرت و در بسیاری از موارد، به خط شریف وی صادر شده است . جمعی از محدثان بزرگ و وكلای حضرتش كه خط وی را می‏شناختند، بر درستی این سخن گواهی داده‏اند . (2)
افزون بر این، همراهی برخی توقیعات با گونه‏ای اعجاز، اطمینان به صدور آن از طرف حضرت بقیة الله (ع) را فزونی می‏بخشید; برای نمونه، شیخ طوسی در كتاب الغیبه می‏نویسد: محمدبن فضل موصلی شیعه بود ولی نیابت‏حسین بن روح (سفیر خاص حضرت مهدی (ع)) را قبول نداشت . او با یكی از دوستانش به نام «حسن بن علی بن وجنا» بحث می‏كند و قانع نمی‏شود و سرانجام تصمیم می‏گیرند صحت نیابت‏حسین بن روح را بیازمایند . بدین منظور، كاغذی سفید آماده می‏كنند و با قلمی نوك تیز - بی آن كه آن را در مركب فرو برند - بر كاغذ چیزی می‏نویسند . پس آن رامهر كرده، توسط خدمتكار نزد حسین بن روح می‏فرستند .
ظهر همان روز، در حالی كه محمد بن فضل مشغول غذا خوردن بود، جواب نامه را دریافت كرد كه فصل به فصل با مركب نوشته‏های ناپیدای وی را پاسخ گفته بود . محمد بن فضل كه سخت تحت تاثیر قرار گرفته بود، همراه حسین بن وجنا دمت‏حسین بن روح شتافت و عذرخواهی كرد . (3)
با توجه به این كه در طول مدت نیابت‏سفیران چهارگانه این توقعیات به طور یكنواخت ظاهر می‏گشت، مردم به صدور آن‏ها از شخص امام (ع) یقین داشتند و افراد فرصت طلب و مغرض راه سود جویی نمی‏یافتند .
البته توقیعات آراسته به خط امام را تنها افراد خاص و مورد اعتماد می‏دیدند . این گروه پس از رونویسی یا به خاطره سپردن مضمون توقیع، آن را به مخاطبان و شیعیان انتقال می‏دادند . اگر چه برخی از توقیعات نیز، به اقتضای مصلحت، میان شیعیان منتشر می‏شد .
بنابراین، همه توقیعات حضرت مهدی (ع) تنها توسط نواب خاص آن حضرت برای افراد ظاهر می‏گشت و ارتباط كتبی با حضرتش تنها از طریق آن‏ها انجام‏پذیر بود . به گونه‏ای كه حتی وكلای امام - افرادی كه به دستور حضرت رابطه میان نواب و مردم بودند - نامه‏های خود و دیگر افراد را نزد نایب امام می‏فرستادند و از او پاسخ دریافت می‏كردند . این امر از ادعاهای بی‏اساس جلوگیری می‏كرد و راه هر گونه سودجویی را بر فرصت‏طلبان می‏بست .
جمعی از دانشوران توقیعات را به زمان غیبت صغرا منحصر ندانسته، پس از این دوره نیز نامه هایی چند به آن حضرت نسبت داده‏اند . مرحوم طبرسی در كتاب احتجاج دو نامه از حضرت مهدی (ع) نقل كرده است . این نامه‏ها توسط شخص مورد اعتمادی كه نامش ذكر نشده، به شیخ مفید رسیده است . همچنین برخی از معاصران پیامی راكه توسط شیخ محمد كوفی شوشتری از سوی آن حضرت برای مرحوم آیت الله سید ابوالحسن اصفهانی نقل شده، در شمار توقیعات ذكر كرده‏اند . (4)
درباره توقیعات قطعی، روش نایبان خاص حضرت مهدی چنان بود كه پرسش‏ها و تقاضاهای مراجعه كنندگان را در ورقی می‏نوشتند و جواب آن‏ها را حداكثر ظرف سه روز یكجا دریافت می‏كردند . (5) البته گاه جواب سؤالات شفاهی گفته می‏شد و در پاره‏ای از موارد - به جهت مصلحتی كه حضرت می‏دانستند - اصلا پاسخ داده نمی‏شد . ناگفته پیدا است، گاه امام (ع) بی آن كه سؤال و تقاضایی در كار باشد، برای نایبانش یا برخی از نیكان نامه می‏نوشت . این توقیعات زمان خاصی نداشت و بر اساس نظر شریف حضرتش صادر می‏شد .
چنان كه اشاره شد، موضوعات مندرج در توقیعات گستره‏ای بس وسیع داشت . فهرست اجمالی آن‏ها بدین قرار است .
  • الف) مباحث عقیدتی: در زمینه‏های مختلف توحید، نبوت، امامت، معاد و غیره .
  • ب) مباحث اجتماعی: شامل مسائل اخلاقی، تربیتی واقتصادی و مشكلات مالی .
  • ج) وظایف و تكالیف شیعیان در عصر غیبت: بخشی از توقیعات چگونگی توجه به خداوند و ایجاد زمینه‏های خودسازی، چگونگی ارتباط با آن حضرت و پیروی از وی و روش كسب آمادگی برای بر پایی حكومت عدل جهانی حضرتش را بیان می‏كند .
  • د) احكام و مسائل فقهی: احكام نماز، روزه، حج، نذر، خمس، ازدواج و . . . كه شیعیان بدان نیاز داشتند، در بخشی از توقیعات بیان شده است . (6)
  • ه) مطالب شخصی: قسمتی از توقیعات به درخواست‏های شخصی افراد مانند نام گذاری فرزند، انتخاب دوست، اجازه مسافرت و غیره اختصاص دارد . (7)
  • و) امور مربوط به نواب و وكلا و مدعیان دروغین و منحرفان (8) : امام (ع) در شماری از توقیعات به نصب و تایید نواب و وكلایش پرداخته، تزویر مدعیان دروغین را افشا و منحرفان را طرد و لعن كرده است .
  • ز) دفع خطر از نیكان و شیعیان: گاه توقیع تنها برای دفع خطر از شیعیان صادر می‏شد . این كار به ویژه در عصری كه حاكمان ستمگر در جهت‏شناسایی و نابودی شیعیان می‏كوشیدند، بسیار سودمند بود . برای نمونه، نزد خلیفه عباسی گروهی را كه در شمار وكیلان امام غایب (ع) جای داشتند، به نیابت و وكالت امام مهدی (ع) متهم كردند . وی، برای شناسایی و دستگیری آنان، دستور داد افراد ناشناسی پول هایی نزد آنان برند و آن را از اموال امام (ع) بخوانند . اگر كسی از آن‏ها چیزی پذیرفت، بی درنگ دستگیر شود .
    در این هنگام، از طرف حضرت مهدی (ع) خطاب به همه وكلا توقیعی صادر شد . در این توقیع آمده بود: وكلا از هیچ كس چیزی نپذیرند و خود را بی اطلاع نشان دهند . (9)
    همه توقیعات حضرت مهدی (ع) در كتابی ویژه گردنیامده است; ولی در منابع اولیه حدیثی و تاریخی شیعه مانند كافی، كمال الدین، ارشاد وغیبت طوسی و نیز مجموعه‏های بزرگ حدیث و كتب معتبر متاخرین مانند بحارالانوار، وسائل الشیعه وافی، مستدرك الوسائل، الصحیفة المهدیه توقیعات بسیاری ذكر شده است . در عصر حاضر نیز آثاری ارزشمند در این زمینه انتشار یافته است .
    در پایان اشاره به بخشی از توقیعی كه به نام اسحاق بن یعقوب صادر شده، سودمند می‏نماید:
    «. . . در خصوص علت غیبت‏سؤال كرده بودید . خداوند متعال در قرآن كریمش می‏فرماید: ای كسانی كه ایمان آورده‏اید، از چیزهایی كه اگر برای شما آشكار گردد شما را اندوهناك می‏كند، مپرسید .
    . . . وقتی قیام می‏كنم بیعت هیچ یك از گردنكشان و طاغوت‏های زمان را برگردن ندارم .
    اما وجه استفاده و انتفاع از وجود من در زمان غیبت همانند استفاده از خورشید است آن هنگام كه ابرها آن را از دیدگان پوشیده‏اند .
    آگاه باشید، وجود من موجب امنیت اهل زمین است; آن گونه كه ستارگان سبب امنیت اهل آسمانند . . . (10)

    پی‏نوشت‏ها:

    1 . لغتنامه دهخدا .
    2 . كتاب الغیبه، شیخ طوسی، ص 285; كمال الدین، شیخ صدوق، ج 2، ص 160 .
    3 . كتاب الغیبه، ص 315 .
    4 . جهان بعد از ظهور، ص 83 .
    5 . ر . ك: كتاب الغیبه، ص 37 و الخرایج و الجرایح، ج 1، ص 479 .
    6 . احتجاج، طبرسی، ج 2، ص 309 .
    7 . كتاب الغیبه، ص 308 .
    8 . احتجاج، طبرسی، ج 2، ص 473 .
    9 . كافی، كلینی، ج 1، ص 525 .
    10 . كتاب الغیبه، ص 292 .