فصل تكبير

نويسنده:محبوبه بابايي
منبع:ماهنامه موعود
چقدر رسم زمان سخت و دست و پاگير است
هبوط در دل تقدير، حكم تقصير است
صداي نبض خدا در زمان نمي‌‌‌پيچد
در انزواي نفس‌گيرِ جرمِ تقدير است
بفهم حرف مرا مشرقي‌ترين انسان
مگو براي رهايي از اين قفس دير است
تويي مسيح غزل‌هاي جمعه‌اي مبهم
كه فصل آمدنت، فصل سبز تكبير است
صداي زمزمه‌هايت اگرچه ناپيداست
در التهاب نفس‌هاي قرن، تكثير است
تو از گناه زمين انتقام مي‌گيري
خروش و خشم تو با نعره‌هاي شمشير است
بگو كجاي زمان را نظاره‌گر باشم؟
كه ضرب ثانيه‌ها در حجابِ تدبير است
تو در حجابي و من غرق انتظار توام
بس است فاصله ـ آقا! ـ كه جمعه دل‌گير است