سالمندى آخر خط نيست
نويسنده:هدى هاشمى
منبع:روزنامه ايران
كارشناسان امور سالمندان بر اين باورند ۵۰ درصد افرادى كه به خانه سالمندان سپرده مى شوند، زودتر مى ميرند. اين در حالى است كه اگر اين افراد در كنار خانواده خود زندگى كنند از طول عمر و عزت نفس بيشترى برخوردار مى شوند.با اين همه آمارها نشان مى دهد كه شمار سالمندان در ايران در سال هاى اخير رو به افزايش بوده است. اين امر ضرورت توجه به سالمندان را در كشور بيشتر مى كند. ضمن آن كه به علت تغيير شرايط اجتماعى كشور، از جمله گذر از خانواده سنتى به سوى خانواده هسته اى، مركب از پدر، مادر و فرزندان، سالمندان، ديگر كمتر جايگاه واقعى خود را دارند. در چند سال پيش بسيارى از پدر بزرگ ها و مادر بزرگ ها در كنار جوان ترها زندگى مى كردند و تجربه هاى خود را در اختيار آنان قرار مى دادند و از احترام و كرامت لازم نيز برخوردار بودند. اما هم اكنون قشر سالمند جامعه دچار مشكلات متعدد اجتماعى، فرهنگى و اقتصادى هستند. طبق آمارهاى ارائه شده ۴ ميليون و هشتصد هزار نفر سالمند در كشور وجود دارد كه از اين تعداد يازده هزار نفر در مراكز شبانه روزى سالمندان نگهدارى مى شوند.
۳۰ درصد سالمندان دچار مشكلات اقتصادى شديد هستند، ۸۰ درصد در كنار خانواده و ۹ درصد نيز بدون هيچ گونه درآمد و تنها زندگى مى كنند. همچنين سازمان ملل متحد پيش بينى كرده است كه جمعيت سالمندان در ايران تا سال ۲۰۵۰ به ۲۶ ميليون نفر خواهد رسيد.اين هشدارى است به مسئولان كه در زمينه مسائل رفاهى و حمايتى سالمندان بيشتر توجه كنند تا در آينده با مشكلات قشر سالمند روبه رو نشويم. مسلما ً با رشد پديده كهنسالى در جامعه، اين موضوع نياز به برنامه ريزى كلان كشورى و نظارت و اجرا دارد و چنانچه در اين باره برنامه ريزى درستى انجام ندهيم تبديل به معضلى حل نشدنى خواهد شد.آمارها نشان مى دهد ۸۵ درصد اوقات فراغت سالمندان به تماشاى تلويزيون مى گذرد، ۷۱‎/۵ درصد سالمندان بى سوادند، ۵۳‎/۴درصد سالمندان از اختلالات حركتى شكايت دارند. محمدرضا شهبازى مديركل دفتر امور سالمندى سازمان بهزيستى با بيان اين كه براساس تعريف شوراى ملى سالمندان افراد ۶۰ سال به بالا سالمند محسوب مى شوند مى گويد: برنامه هاى حمايتى كشور براى سالمندان بسيار ناكافى است و مسئولان ذيربط بايد براى رفاه و امنيت حال سالمندان اقدام هاى لازم را انجام دهند. وى به مشكلات سالمندان اشاره مى كند و مى گويد: مشكلات اقتصادى يكى از مسائل مهم سالمندان است. فقر در سالمندان بسيار بالاست. حدود ۲۶ درصد از سالمندان هيچ منبع درآمدى ندارند. او تأكيد مى كند: ميزان درآمد بازنشستگى سالمندان نزديك خط فقر يا زير خط فقر است و متأسفانه در زمينه امور سالمندان بسيارى از نهادها كوتاهى مى كنند. به گفته او بيمارى هاى قلبى- عروقى، گوارشى، چشم، نداشتن دندان و سمعك از جمله مهمترين بيمارى هاى سالمندان است. شهبازى با اشاره به اين كه در جامعه نگرش خوبى نسبت به افراد سالمند وجود ندارد اظهار مى كند: نگرش منفى نسبت به سالمندان بر روى عملكرد آنان تأثير مستقيم مى گذارد و متأسفانه در جامعه همان طور كه براى بيمارى ها، حقوق بازنشستگى و بيمه آنها فكر مناسبى نشده است، اوقات فراغت سالمندان نيز بى برنامه مانده است.
شهبازى مشكلات زنان سالمند را بيشتر مى داند و مى گويد: در ايران حدود ۶۰ درصد از زنان سالمند به تنهايى زندگى مى كنند. اين در حالى است كه مردان با مرگ همسرانشان شانس بيشترى براى ازدواج مجدد دارند كه اين امر در زنان كمتر اتفاق مى افتد. جايگاه احترام و كرامت سالمندى در جامعه ايران به دليل پيشينه قوى ملى و مذهبى بسيار متفاوت تر از كشورهاى ديگر است. احاديث مختلفى در زمينه احترام به كهنسالان در جامعه آمده است و بنابر حديثى از حضرت رسول(ص) «اگر فردى حرمت سالمندى را بشناسد و وى را به خاطر كهنسالى اش مورد احترام قرار دهد خداوند او را از بيم قيامت در امان مى دارد.» اين ها همه نشان از فرهنگ و توجه بى شمار به سالمندان است. دكتر شهبازى در اين باره مى گويد: اكثر خانواده ها به خاطر عشق و محبت و احترام به سالمند، حاضر نيستند كه آنها را به مراكز شبانه روزى بسپارند و در مواردى كه اين اقدام صورت مى گيرد دوست ندارند شناخته شوند. او تأكيد مى كند: جايگاه احترام و كرامت به سالمندان در كشور بسيار بالاست

سالمندى به نوعى بيمارى در جامعه تعبير شده است

دكتر فربد فدايى روان شناس درباره وضع سالمندان در ايران مى گويد: سالمندى در كشور با از دست دادن توانمندى هاى جسمى و منزلت اجتماعى همراه است. به گونه اى كه افراد به سالمندان به عنوان بيمار نگاه مى كنند. او با اشاره به اين كه سالمندى به معناى بيمارى و ناتوانى نيست اظهار مى دارد: اكثريت سالمندان در شرايط مناسب خانوادگى مى توانند زندگى خود را به خوبى اداره كنند اما براى رسيدن به اين منظور توجه فرزندان به پدر و مادر سالمند بسيار پراهميت و ضرورى است. به گفته او پس از آرتروز كه شايع ترين بيمارى سالمندان است مى توان به افسردگى اشاره كرد. علت افسردگى سالمندان بيشتر اوقات احساس تنها ماندن و از دست دادن شأن و احترام قبلى است.
فدايى تأكيد مى كند: به جهت سست شدن رشته محبت خانواده ها، بسيارى از فرزندان، پدران و مادران خود را به خانه سالمندان مى سپارند و اين موضوع فشار شديد روحى روانى به سالمند وارد مى كند. وى با اشاره به اين كه در برخى موارد به علت بيمارى و ناتوانى شديد سالمند چاره اى جز سپردن وى به خانه سالمندان نيست مى گويد: در بيشتر موارد سالمندان مى توانند در خانه خود و بين فرزندان به خوبى زندگى كنند و ۵۰ درصد افرادى كه به خانه سالمندان سپرده مى شوند، زودتر مى ميرند اين در حالى است كه اگر اين افراد در خانه خود زندگى مى كردند طول عمر بيشترى داشتند.
وى به مشكلات سالمندان اشاره مى كند و مى گويد: ۵ درصد سالمندان بالاى ۶۵ سال و ۲۰ درصد سالمندان بالاى ۸۰ سال مبتلا به بيمارى آلزايمر هستند.
دكتر فدايى مى گويد: اضطراب و افسردگى در سالمندان به شكل نشانه هاى جسمى بروز پيدا مى كند. زمانى كه آسايش مادى و امنيت روانى براى سالمندان فراهم شود بسيارى از نشانه هاى روان تنى و دردهاى جسمى هم كاهش پيدا مى كند، وى دورنماى وضع سالمندان درجامعه را اميدبخش دانسته و مى گويد: وجود سنت هاى ارزنده دينى و ملى ايرانيان كه احترام به سالمند را مورد توجه قرار داده است عامل بسيار مهمى براى بهبود شرايط سالمندان و حفظ آنان در خانواده است.
وى بر اين باور است كه سالمندى وضعيتى است كه در آينده گريبانگير همه خواهد شد و جامعه اى كه به سالمندان احترام مى گذارد جامعه اى است كه كودكان فعلى آن زمانى كه به سن سالمندى مى رسند از توجه و احترام برخوردار خواهند شد.
با اين همه، نوع نگاه جامعه نسبت به سالمند و چگونگى آموزش به اين قشر نيز نكته قابل توجه است، بى شك براى استفاده از سالمندان در فعاليت هاى اجتماعى و مشاركت آنان، مسئولان بايد چاره انديشى كنند، بايد در نظر داشت كه سالمندى آخر خط نيست ، بسيارى از اين افراد را مى توان با دعوت به كار به صورت پاره وقت، از تجربيات آنان بهره جست، ضمن اين كه به اقتصاد آنان كمك مى شود و از بروز بيمارى زودهنگام نظير افسردگى نيز جلوگيرى خواهد شد.