زنده ايم تا زندگي كنيم
نويسنده: محبوبه علیپور
منبع:روزنامه قدس
امروز آن قدر زندگي ما با مادر و مادربزرگهايمان تفاوت كرده كه ديگر نقل ارسي هاي عروسي، چادر كمري و بله گرفتن توي خواب نيست. حال ما با دستپخت و زندگي آنها بيگانه ايم. ديگر سيبهاي گلاب و هندوانه ها، توي حوض آبي و نقلي ما غل نمي خورند و ما به ظرفهاي مسي جهيزيه مان فخر نمي فروشيم. ديگر مردها، زنها را از رفتن به بازار منع نمي كنند و حكم نمي دهند كه «بازار جاي زن نيست.»به هر حال بايد قبول كرد كه زمانه عوض شده است.بي شك تحولات فرهنگي، اجتماعي و اقتصادي جامعه، باعث دگرگوني در جايگاه و كاركرد و حتي بروز آسيبها و چالشهايي در نهاد مقدس خانواده شده است.عبدالرضا كردي، رئيس انجمن مطالعات خانواده در ايران با تأكيد بر اين امر مي گويد: از مسايلي كه در هزاره سوم همچنان منتظرش باشيم تأثير تحولات فناوري نوين بر كاركرد خانواده است. براي نمونه با گسترش فضاهاي مجازي و ديجيتالي شاهد كودكان مجازي هستيم. يعني كاركرد خانواده به وسيله رسانه هاي مجازي خنثي شده و حال خودشان كاركردهاي متعدد اين نهاد را برعهده گرفته اند.از همين رو، رويكردهايي مثل تعامل خانوادگي، روابط همسران، روابط فرزندان و والدين كه تحت كاركردهاي اجتماعي خانواده بوده است متأثر از فضاي ديجيتالي امروز، به شدت كاهش يافته است. اين در حالي است كه حتي گاهي اوقات رويكردهاي ضداخلاقي فضاهاي مجازي و رسانه اي نوين نظير ماهواره باعث تغيير كاركرد طبيعي خانواده مي شود. به اين ترتيب علايق و سلايق خانوادگي از شكل طبيعي خارج شده و به شكل القايي و تحميلي درآمده است.

تأثير پول بر محبت خانوادگي

آيا تحولات ايجاد شده در كانون خانواده فقط حاصل فناوريهاي نوين است؟
دكتر مجيد ابهري، آسيب شناس اجتماعي در پاسخ به ديگر عوامل مؤثر در اين روند، اشاره كرده و اظهار مي كند: خانواده به عنوان قديمي ترين نهاد اجتماعي بشر، همواره در گذر از بستر تاريخ تحت تأثير شرايط فرهنگي، اجتماعي، اقتصادي و حتي سياسي فرد بوده تا آنجا كه طبق ديدگاه رفتارشناسان تأثيرپذيري خانواده از محيط، تابع قانون كنش و واكنش بوده است. به اين صورت كه خانواده از جامعه تست مي گيرد و بر آن اثر مي گذارد. از عوامل مؤثر بر خانواده، شرايط اقتصادي است كه در بسياري از موارد اوضاع خانوادگي را تحت سيطره خود قرار داده است. چنان كه حتي برخي طلاقها و گسستهاي عاطفي، ناشي از نفوذ شرايط اقتصادي حاكم بر خانواده است.اين استاد دانشگاه تهران در ادامه مي افزايد: همچنين از تأثير رسانه هاي گروهي به ويژه رسانه هاي تصويري بر خانواده نمي توان غفلت كرد زيرا اينها در حال حاضر گاه مكمل نقش والدين و نهادهاي آموزشي شده اند و گاهي اوقات نقشي به مراتب پررنگتر از ديگر نهادها دارند.

چرا اين طوري زندگي كرديد

چند سال پيش كه اصطلاح «شكاف نسلها» رايج شده بود، بسياري از افراد با دل نگراني و ترس آن را مزمزه مي كردند و گاهي چيزي مي گفتند و مي نوشتند. اما امروز كارشناسان به راحتي از «گسل بين نسلها» سخن مي گويند. اما اين تفاوت بين نسلها همچنان دغدغه خانواده هاست.
مريم حميدزاده، فرهنگي در اين باره مي گويد: بچه هاي امروز خيلي فرق كرده اند. آنها مثل ما عاطفي نيستند حتي عطوفت و وابستگيهاي ما را به يكديگر مسخره مي كنند.
چند روز پيش به پسرم گفتم اگر وقت داري برو مامان بزرگت را بياور خانه خودمان. با خونسردي جواب داد: مامان! نمي شود خودتان ديدن مامان بزرگ برويد، آخر شما مي خواهيد مادرتان را ببينيد.
عليرضا الف هم اين طور اظهار مي كند: من نمي گويم فرزندان نبايد تغيير كنند، به هر حال آنها نتيجه شرايط و موقعيت زمانه خودشان هستند ولي اين دگرگوني در زندگي فرزندان مرا كاملاً گيج كرده است. دخترم 27 سال دارد و سه شيفت كار مي كند، وقتي اعتراض مي كنم، مي گويد: چرا ناراحت هستيد. من دارم كم كاري و كاستي شما را جبران مي كنم. اگر شما به جاي تفريح، بيشتر كار مي كرديد و سرمايه داشتيد من ناچار نبودم اين قدر كار كنم. اين در حالي است كه اوضاع اقتصادي ما نسبت به بسياري از خانواده ها خوب است.
نه تنها مادران و پدران سالمند كه والدين جوان نيز نگران وضعيت فرزندان خود هستند.
راحله سليمي، كارمند كه دختر 4 ساله اي دارد، مي گويد: من از توقعات و خواسته هاي دخترم برنمي آيم. هر روز كه در تلويزيون و خيابان خانم يا آقاي مرتب و زيبايي مي بيند به من و پدرش اعتراض مي كند كه چرا لاغر نمي شويد. چرا ماشين را عوض نمي كنيد و چرا باكلاس نيستيد؟ ما هم نمي دانيم چه كنيم. براي خودش هم بسيار سختگير است. طوري كه كمتر مي خورد تا چاق نشود. او به شدت از چاقي متنفر است.

تقليد از الگوهاي غلط

دكتر ابهري، رفتارشناس به تأثير عوامل فرهنگي بر جامعه اشاره كرده و مي گويد: بي شك شرايط فرهنگي جامعه به عنوان پديدآورنده الگوي رفتاري، اعضاي خانواده به خصوص نوجوانان و جوانان را تحت تأثير خود دارد. تا حدي كه بسياري از اختلافات و كشمكشها و جداييهاي فكري و عاطفي به دليل تقليد از الگوهاي غلط فرهنگي است. زيرا بسياري از الگوهاي كاذب و منفي كه غالباً توسط رسانه هاي بيگانه ايجاد مي شود، در بروز بحران هويت، تضاد فرهنگي و نبود تفاهم بين نسلها تأثيرگذار است.

تقويت معنويت و اخلاق

حال اين پرسش مطرح مي شود كه چگونه مي توان خانواده را در برابر اين تحولات مصون داشت و ياري كرد؟
كردي، عضو هيأت علمي جهاد دانشگاهي تهران با تأكيد بر اين كه، نمي توان مقابل تحولات فناوريهاي نوين را گرفت اما با مراجعه به اخلاق و آموزشهاي اجتماعي و سلامت معنوي خانواده، مي توان آن را در برابر معضلات آگاه و آماده كرد، مي افزايد: به منظور كاهش اين آسيبها، طرح جامع آموزش خانواده با همكاري انجمن اوليا و مربيان جمهوري اسلامي و جهاد دانشگاهي در دست بررسي است تا با توجه به مفاهيم و الگوهاي ديني به تقويت اخلاق و آموزش كاربردي خانواده بپردازند.

براي بهتر زندگي كردن

* شاد زيستن را تجربه كنيم
* بزرگترين درسهاي زندگي
* پدران، فرزندان، نوه ها
اينها نمونه اي از كتابهاي منتشره هستند كه برخي افراد براي تقويت و تحكيم خانواده از آن بهره مي گيرند اما با وجود رواج انتشار اين كتابها، هنوز هم نهاد خانواده، همچنان در معرض آسيب است چرا؟
آيا اين آثار نتوانسته اند نقش هدايتگر داشته باشند؟
حاتمي، 25 ساله و مجرد در اين زمينه مي گويد: به احتمال زياد مردم اين كتابها را نمي خوانند چون اگر مطالعه مي كردند كمتر مشكل داشتند اما متأسفانه با آن كه سطح سواد رشد كرده ولي مردم چندان اهل مطالعه نيستند و با همين بي اطلاعي مي خواهند در جامعه زندگي كنند. بنابراين چندان موفق نمي شوند.
پوپك اميرضيايي با تأكيد بر ضعف اطلاع رساني در عرصه كتاب اظهار مي كند:
نشر چنين آثاري به خوبي انجام مي شود اما تلاشي براي ترويج مطالعه صورت نمي گيرد. مردم همچون گذشته به روش تجربي زندگي مي كنند. آنها مثل مادر و مادربزرگشان آن قدر آزمون و خطا مي كنند تا به مسير درست برسند. نكته ديگر اين جاست كه برخي كتابها جوابگوي مشكلات ما نيست چون ترجمه است، نويسنده كتاب با همان حال و هواي فرهنگي و اجتماعي خود، كتابش را نوشته بنابراين تأثير چنداني در جامعه ما ندارد.
وي همچنين مي افزايد: امروز همه مي گويند زنده باش اما كسي نمي گويد زندگي كن. به نظرم آنهايي كه به دنبال مطالعه و دانستن هستند در واقع به دنبال زندگي مي باشند. آنها مي خواهند خوب زندگي كنند. اما گاهي اوقات حتي روانشناسان و مشاوران هم اين مسأله را درك نمي كنند و تلاشي نيز ندارند تا با معرفي يك كتاب مناسب، دانش خوب زندگي كردن را بياموزند. چندي پيش به همراه يكي از بستگان به مشاور مراجعه كردم، وقتي او مشكلش را مطرح مي كرد مشاور فقط گوش مي داد و بعد گفت: عجب و فقط توصيه به صبر كرد. اين شد مشاوره و چند هزار تومان حق مشاوره.
آقاي سليماني كه براي تهيه كتاب همراه خانواده اش به كتابفروشي سرزده نيز مي گويد: اگر چه مطالعه خوب است اما بايد اين آگاهيها متناسب با شرايط فرهنگي و اجتماعي هر جامعه باشد در حالي كه معمولاً آثار مزبور مخاطب محور نيست و بر اساس نيازهاي جامعه ما تأليف نمي شود. از جمله ضعفهاي اين آثار، كلي گويي آنهاست. براي نمونه، با مرور فهرست يكي از اين كتابها با مباحث كلي نظير سلامت روان در خانواده و عشق در زندگي روبه رو شدم در صورتي كه بيان جزيي اين مسايل به مراتب كارگشاتر و مفيدتر از كلي گويي آن است.
يلدا عالي نيا، دانشجو نيز اعتقاد دارد: با خريد يك كتاب در زمان مواجه با مشكلات نمي توان مسأله اي را حل كرد. ما بايد قبل از بروز مشكل و برخورد با آن، راهكارهاي مناسب را فرا گرفته باشيم. اين امر نيز محقق نمي شود مگر آن كه فرهنگ مطالعه و چاره انديشي را از كودكي فرابگيريم.

عامل تفكر و نه تحول

دكتر شمس الدين حسيني، روانشناس در اين باره اظهار مي كند: فقط خريد كتاب كافي نيست. بايد مباحث آن را تمرين كرده و به كار برد. به گمان من تنها چند درصد زناني كه اين مباحث را مي خوانند آنها را باور دارند و به كار مي برند. چون مردها اهل مطالعه چنين آثاري نيستند. از همين روست كه در برخي خانواده ها با چالش روبه رو مي شويم. در حال حاضر زنها از نقش قديمي خود بيرون آمده اند و مي خواهند نقش جديدي داشته باشند و مردها قبول نمي كنند آنها مي خواهند همان جايگاه سنتي خود را حفظ كنند.
وي كه تاكنون 25 اثر در حوزه خانواده و كودك ترجمه كرده، مي افزايد: من در مطب بر اساس نيازها و طبق اطلاعات كتابهاي موجود راهنمايي مي كنم. زيرا در سراسر جهان بسياري از مسايل بين انسانها يكسان است. به اعتقاد من، زن غربي به اندازه زن شرقي به توجه همسرش به خود اهميت مي دهد و مرد شرقي نيز به اندازه مرد غربي قدرت را دوست دارد و اين را نمي شود انكار كرد.
دكتر ابهري نيز معتقد است: به كارگيري و الگو قرار دادن آثار ترجمه شده، ممكن است به عنوان يك جلسه مفيد باشد اما نمي تواند با توجه به شرايط فرهنگي و اجتماعي جامعه ما به عنوان نسخه اي بي نقص تجويز شود. به نظرم كلاسهاي مثبت انديشي و نشستهاي مشابه مي تواند عامل تفكر باشد اما به طور حتم عامل تحول نخواهد بود.
كردي، مدير مسؤول فصلنامه بين المللي مطالعات خانواده نيز مي گويد: بازار نشر كتاب در حوزه خانواده فاقد استراتژي است. بنابراين تا زماني كه انتشار آثار مربوط به اين نهاد مطابق اصولي علمي و حركتي متشكل نباشد نمي تواند پاسخگو باشد. البته بايد توجه داشت كه وظيفه صنعت نشر شناسايي نيازهاي خانواده نيست بنابراين با تعامل بين ناشران و صاحبنظران و انديشمندان عرصه خانواده مي توان بازار نشر را به استانداردهاي علمي نزديك كرد.
وي با اظهار نگراني از عدم وجود استانداردهاي لازم در عرصه كتابهاي مربوط به خانواده افزود: ما براي سلامت جسم به استانداردهاي غذايي توجه داريم اما براي آموزش خانواده به اين مقوله بي توجهي مي كنيم.
وي در پاسخ به اين كه انجمن مطالعات خانواده تاكنون چه تلاشهايي در راستاي استانداردسازي آثار مربوط به خانواده كرده است، مي گويد: اين انجمن يك نهاد غيردولتي و علمي است، از سوي وزارت علوم مجوز دارد و هدف آن ارتقاي علم مطالعات خانواده در كشور مي باشد. بنابراين بدون همكاري با دستگاههاي اجرايي نظير وزارت ارشاد و سازمان تبليغات نه امكان بودجه اي دارد نه امكان برنامه اي. حال آن كه از نظر علمي بسيار بالاست و مي تواند دهها صاحبنظر را براي ياري دستگاههاي اجرايي در اختيار آنها قرار دهد.

تعريفي ديگر از خانواده

در خاتمه دكتر ابهري با اشاره به وضعيت خانواده هاي امروز مي گويد: در حال حاضر كمتر اتفاق مي افتد كه در خانه اي آن سفره هاي پرهياهوي گذشته پهن شود و روابط عاطفي در نامه نگاري و حتي باقي گذاشتن نوارهاي صوتي و پيامهاي كوتاه خلاصه مي شود حال آن كه براي تحكيم بنياد خانواده بايد بار ديگر، اين نهاد با تمام ابعاد عاطفي و انساني خود تعريف شود و جايگاه خود را پيدا كند تا به سوي جامعه اي فعال و فرهنگي حركت كنيم.