چگونه مواظب دل خود باشید
چگونه مواظب دل خود باشید
نويسنده:جواد محدثی
منبع:مجله پرسمان
منبع:مجله پرسمان
به نام خدایی كه «مقلّب القلوب» است. دلها را زیر و رو و دگرگون میسازد، با این گونه تحولّات درونی، زندگی بیرونی هم دگرگون میشود، خدایی كه در دل عارفان صاحبدل جای دارد و از رهگذر چنین دلهای پاك، میتوان «سلوك معنوی» داشت و راهی به سوی خدا یافت و «خدایی» گشت و «الهی» زیست.
این، یعنی همان نقش رهبری، هدایتگری، خطدهی، سامانبخشی و مدیریت در حالات و رفتار و خصلتهای انسان، كه در اختیار دل است.
به همان نحو كه «رهبری» در جامعه و انسانها از حساسیت و اثرگذاری برخوردار است، قلب انسان نیز (نه آن عضو صنوبری شكل درون قفسه سینه) حسّاس و كارساز و نقش پرداز است. پس میسزد كه در مراقبت از آن و كنترل حالاتش و ورودیها و خروجیهایش و اثرگذاری و اثرپذیریهایش دقت شود.
گاهی كسی از «قلب سلیم» برخوردار است و دیگری از «قلب مریض». آیا بیمار دلان با صاحبان دلهای صاف و زلال و مهذّب یكسانند؟
گاهی قلبی مهر و موم شده و بسته و ختم شده است (ختم اللّه علی قلوبهم...)2 و گاهی دل، باز و گشوده است و شرح صدر وجود دارد. آیا این دو گونه قلب، دو گونه رفتار و زندگی پدید نمیآوردند؟
پس باید دید كه دل، كجایی است، چگونه است و به كدام پایگاه وابسته است؟
درست است كه با یك «دل» نمیتوان دو «دلبر» داشت و درست گفتهاند كه: «ای یك دله صد دله، دل یك دله كن...».
امّا مهم آن است كه آن دلدار و دلبر، ارزنده و قیمتی و لایق «دل دادگی» باشد، وگرنه دل هر جایی هر روز بر شاخهای مینشیند و صاحب دل را آواره و هرجایی میكند.
از قرآن كریم الهام بگیریم كه فرموده است:
«ما جَعَلَ اللّه لِرجلٍ مِنْ قلبینِ فی جَوفِه».3
خداوند در درون هیچكس، دو قلب قرار نداده است.
البته این روشن است كه هیچ كس دو قلب ندارد، لیكن رهنمود قرآن، به آن دلی است كه كانون عشقها، گرایشها، عواطف و احساسات، باورها، محبّتها و گرایشهاست و باید تكلیف آن را روشن ساخت و هشیار ساخت و هشیار بود كه آیا جایگاه خداست، یا پایگاه شیطان؟
بر سر چند راهههای محبوب گزینی و دل سپاری و مهر ورزی. باید «تعیین راه» و «تعیین جهت» كرد، تا دل، سرگردان نماند و طعمه غارتگران نشود.
گفتهاند كه: «القلب حرم الله...»، دل حریم الهی است و در این حرم مقدّس، جز خدا را راه نده.
این دل، سرای توست، نه بیگانه
در راه دل نشسته و در بانم
حاشا كه جز تو ره به دلم یابد
جانم فدایت، ای همه جانانم4
در كلام حضرت رسول چنین آمده است:
«ان اللّه تعالی فی الأرض أوانی، الا وهی القُلوب...»5
خداوند را در روی زمین ظرفهایی است، آگاه باشید كه آن ظرفهای الهی، قلبهاست، پس بهترین این ظرفها نزد خدا، دلی است كه نسبت به برادران نازكتر و از گناهان پاكتر و در راه خدا استوارتر باشد.
عرش رحمانی كه میگویند، آن نام دل است
بر در دل حلقه زن، كام دل از دل حاصل است
در ظرف دل چه باید ریخت و آن را از چه باید آكند؟
بالاخره این «جام دل»، تهی نمیماند. اگر از عشق به خوبیها و خوبان پر نكنی، از علاقههای بدلی و محبوبهای عوضی و معشوقهای بیارزش پر میشود و آن گاه، خالی كردن این خانه كه به اجاره یا مالكیّت یك «بیگانه» در آمده است، بسیار دشوار است! از اول باید مواظبت كرد كه یك «نامطلوب» وارد آن نشود و آن جا خانه و بیتوته نكند.
اگر بتوانیم «مرغ دل» را بر شاخه «حبّ خدا» بنشانیم و اگر گرفتارش میكنیم، گرفتار عشق خوبان و پاكانش كنیم، یقیناً ما را به بیراهه نمیكشد و پشیمانی به بار نمیآورد. صبری اصفهانی میگوید:
گر طیر دل بر سر كوی تو، معذورش دار
چه كند؟ قاعده مرغ گرفتار این است6
در قلمرو دل، گامهای دیگری خواهیم زد.
باشد كه همراهی شما با این گامها، به «مقصد» نزدیكترمان كند.
«قلب»، رهبر وجود
آن چه با عنوان قلب و دل، در قلمرو معارف دینی و آموزههای عرفانی و اخلاقی مطرح است، با آن «دل» كه خاستگاه هوسهای شیطانی و تمایلات نفسانی است، متفاوت است. این، راه به ملكوت میگشاید، آن به بیراهه نفسانیّات میكشاند.این، مدبّر و مدیر وجود است، آن مدار وسوسههای دون.در روایات، برای «قلب»، نقشی هدایتگر و كنترل كننده و پیشوا معرفی شده است. پیامبر اكرم ـ صلیاللّهعلیهوآله ـ فرموده است: «القلب ملك و له جنود، فاذا صلح الملك صلحت جنوده و اذا فسد الملك فسدت جنوده»،1 قلب همچون پادشاهی است كه لشكریانی دارد. اگر پادشاه صالح باشد، سربازانش هم صالح میشوند و هرگاه فرمانروا خراب باشد، سپاهیان او نیز فاسد و خراب میشوند.این، یعنی همان نقش رهبری، هدایتگری، خطدهی، سامانبخشی و مدیریت در حالات و رفتار و خصلتهای انسان، كه در اختیار دل است.
به همان نحو كه «رهبری» در جامعه و انسانها از حساسیت و اثرگذاری برخوردار است، قلب انسان نیز (نه آن عضو صنوبری شكل درون قفسه سینه) حسّاس و كارساز و نقش پرداز است. پس میسزد كه در مراقبت از آن و كنترل حالاتش و ورودیها و خروجیهایش و اثرگذاری و اثرپذیریهایش دقت شود.
گاهی كسی از «قلب سلیم» برخوردار است و دیگری از «قلب مریض». آیا بیمار دلان با صاحبان دلهای صاف و زلال و مهذّب یكسانند؟
گاهی قلبی مهر و موم شده و بسته و ختم شده است (ختم اللّه علی قلوبهم...)2 و گاهی دل، باز و گشوده است و شرح صدر وجود دارد. آیا این دو گونه قلب، دو گونه رفتار و زندگی پدید نمیآوردند؟
«قلب»، چهار راه گرایشها
آن چه در دل میگذرد، بر زبان هم جاری میشود، در عمل هم انگیزه میآفریند، هدفساز هم هست و جهت را نیز تعیین میكند.پس باید دید كه دل، كجایی است، چگونه است و به كدام پایگاه وابسته است؟
درست است كه با یك «دل» نمیتوان دو «دلبر» داشت و درست گفتهاند كه: «ای یك دله صد دله، دل یك دله كن...».
امّا مهم آن است كه آن دلدار و دلبر، ارزنده و قیمتی و لایق «دل دادگی» باشد، وگرنه دل هر جایی هر روز بر شاخهای مینشیند و صاحب دل را آواره و هرجایی میكند.
از قرآن كریم الهام بگیریم كه فرموده است:
«ما جَعَلَ اللّه لِرجلٍ مِنْ قلبینِ فی جَوفِه».3
خداوند در درون هیچكس، دو قلب قرار نداده است.
البته این روشن است كه هیچ كس دو قلب ندارد، لیكن رهنمود قرآن، به آن دلی است كه كانون عشقها، گرایشها، عواطف و احساسات، باورها، محبّتها و گرایشهاست و باید تكلیف آن را روشن ساخت و هشیار ساخت و هشیار بود كه آیا جایگاه خداست، یا پایگاه شیطان؟
بر سر چند راهههای محبوب گزینی و دل سپاری و مهر ورزی. باید «تعیین راه» و «تعیین جهت» كرد، تا دل، سرگردان نماند و طعمه غارتگران نشود.
مراقبت از دل
اگر بزرگان عرفان و اخلاق، «دربانی دل» را رمز و راز رسیدن به كمالات دانستهاند و در پاسخ به این سوءال كه از كجا به این مقامات رسیدهاید؟ گفتهاند: دربان دلمان بودیم (كنتُ بوّاباًعلی قلبی)، این نكته، گویای ضرورت نظارت بر ورودیهای دل است و این كه با قلب خودمان چه میكنیم و چه كنترلی بر آن داریم و به كه میسپاریم و به چه میفروشیم؟گفتهاند كه: «القلب حرم الله...»، دل حریم الهی است و در این حرم مقدّس، جز خدا را راه نده.
این دل، سرای توست، نه بیگانه
در راه دل نشسته و در بانم
حاشا كه جز تو ره به دلم یابد
جانم فدایت، ای همه جانانم4
در كلام حضرت رسول چنین آمده است:
«ان اللّه تعالی فی الأرض أوانی، الا وهی القُلوب...»5
خداوند را در روی زمین ظرفهایی است، آگاه باشید كه آن ظرفهای الهی، قلبهاست، پس بهترین این ظرفها نزد خدا، دلی است كه نسبت به برادران نازكتر و از گناهان پاكتر و در راه خدا استوارتر باشد.
عرش رحمانی كه میگویند، آن نام دل است
بر در دل حلقه زن، كام دل از دل حاصل است
در ظرف دل چه باید ریخت و آن را از چه باید آكند؟
بالاخره این «جام دل»، تهی نمیماند. اگر از عشق به خوبیها و خوبان پر نكنی، از علاقههای بدلی و محبوبهای عوضی و معشوقهای بیارزش پر میشود و آن گاه، خالی كردن این خانه كه به اجاره یا مالكیّت یك «بیگانه» در آمده است، بسیار دشوار است! از اول باید مواظبت كرد كه یك «نامطلوب» وارد آن نشود و آن جا خانه و بیتوته نكند.
اگر بتوانیم «مرغ دل» را بر شاخه «حبّ خدا» بنشانیم و اگر گرفتارش میكنیم، گرفتار عشق خوبان و پاكانش كنیم، یقیناً ما را به بیراهه نمیكشد و پشیمانی به بار نمیآورد. صبری اصفهانی میگوید:
گر طیر دل بر سر كوی تو، معذورش دار
چه كند؟ قاعده مرغ گرفتار این است6
اگر بتوانیم در دل، «چراغ معرفت» برافرازیم.
نه...اصلاً اگر بتوانیم دل را چراغ معرفت سازیم و با نورانیت دل، راه زندگی را طی كنیم، تا قیامت، مسیر ما را روشن میسازد. این كلام حضرت باقرالعلوم ـ علیهالسلام ـ است، كه در ترسیم دلها و حالات آن ،از جمله به «دل موءمن» اشاره میكند كه همیشه باز، روشن و روشنگر است تا روز قیامت: «و قلب مفتوح فیه مصباح یزهر و لا یطفأ نوره الی یوم القیامةِ و هو قلب الموءمن».7در قلمرو دل، گامهای دیگری خواهیم زد.
باشد كه همراهی شما با این گامها، به «مقصد» نزدیكترمان كند.
منابع
1.میزان الحكمه، حدیث 16911.
2.بقره (2) آیه 7.
3.احزاب (33) آیه 4.
4.برگ و بار، ص 19.
5.میزانالحكمه، ج 5، ص 217.
6.گلزار ادب، ص 282.
7.معانی الأخبار،ص 395،ح 50.
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}