چگونه مواظب دل خود باشید
نويسنده:جواد محدثی
منبع:مجله پرسمان
به نام خدایی كه «مقلّب القلوب» است. دل‏ها را زیر و رو و دگرگون می‏سازد، با این گونه تحولّات درونی، زندگی بیرونی هم دگرگون می‏شود، خدایی كه در دل عارفان صاحب‏دل جای دارد و از رهگذر چنین دل‏های پاك، می‏توان «سلوك معنوی» داشت و راهی به سوی خدا یافت و «خدایی» گشت و «الهی» زیست.

«قلب»، رهبر وجود

آن چه با عنوان قلب و دل، در قلمرو معارف دینی و آموزه‏های عرفانی و اخلاقی مطرح است، با آن «دل» كه خاستگاه هوس‏های شیطانی و تمایلات نفسانی است، متفاوت است. این، راه به ملكوت می‏گشاید، آن به بیراهه نفسانیّات می‏كشاند.این، مدبّر و مدیر وجود است، آن مدار وسوسه‏های دون.در روایات، برای «قلب»، نقشی هدایت‏گر و كنترل كننده و پیشوا معرفی شده است. پیامبر اكرم ـ صلی‏اللّه‏علیه‏وآله ـ فرموده است: «القلب ملك و له جنود، فاذا صلح الملك صلحت جنوده و اذا فسد الملك فسدت جنوده»،1 قلب همچون پادشاهی است كه لشكریانی دارد. اگر پادشاه صالح باشد، سربازانش هم صالح می‏شوند و هرگاه فرمانروا خراب باشد، سپاهیان او نیز فاسد و خراب می‏شوند.
این، یعنی همان نقش رهبری، هدایت‏گری، خط‏دهی، سامان‏بخشی و مدیریت در حالات و رفتار و خصلت‏های انسان، كه در اختیار دل است.
به همان نحو كه «رهبری» در جامعه و انسان‏ها از حساسیت و اثرگذاری برخوردار است، قلب انسان نیز (نه آن عضو صنوبری شكل درون قفسه سینه) حسّاس و كارساز و نقش پرداز است. پس می‏سزد كه در مراقبت از آن و كنترل حالاتش و ورودی‏ها و خروجی‏هایش و اثرگذاری و اثرپذیری‏هایش دقت شود.
گاهی كسی از «قلب سلیم» برخوردار است و دیگری از «قلب مریض». آیا بیمار دلان با صاحبان دل‏های صاف و زلال و مهذّب یكسانند؟
گاهی قلبی مهر و موم شده و بسته و ختم شده است (ختم اللّه علی قلوبهم...)2 و گاهی دل، باز و گشوده است و شرح صدر وجود دارد. آیا این دو گونه قلب، دو گونه رفتار و زندگی پدید نمی‏آوردند؟

«قلب»، چهار راه گرایش‏ها

آن چه در دل می‏گذرد، بر زبان هم جاری می‏شود، در عمل هم انگیزه می‏آفریند، هدف‏ساز هم هست و جهت را نیز تعیین می‏كند.
پس باید دید كه دل، كجایی است، چگونه است و به كدام پایگاه وابسته است؟
درست است كه با یك «دل» نمی‏توان دو «دلبر» داشت و درست گفته‏اند كه: «ای یك دله صد دله، دل یك دله كن...».
امّا مهم آن است كه آن دل‏دار و دلبر، ارزنده و قیمتی و لایق «دل دادگی» باشد، وگرنه دل هر جایی هر روز بر شاخه‏ای می‏نشیند و صاحب دل را آواره و هرجایی می‏كند.
از قرآن كریم الهام بگیریم كه فرموده است:
«ما جَعَلَ اللّه لِرجلٍ مِنْ قلبینِ فی جَوفِه».3
خداوند در درون هیچ‏كس، دو قلب قرار نداده است.
البته این روشن است كه هیچ كس دو قلب ندارد، لیكن رهنمود قرآن، به آن دلی است كه كانون عشق‏ها، گرایش‏ها، عواطف و احساسات، باورها، محبّت‏ها و گرایش‏هاست و باید تكلیف آن را روشن ساخت و هشیار ساخت و هشیار بود كه آیا جایگاه خداست، یا پایگاه شیطان؟
بر سر چند راهه‏های محبوب گزینی و دل سپاری و مهر ورزی. باید «تعیین راه» و «تعیین جهت» كرد، تا دل، سرگردان نماند و طعمه غارت‏گران نشود.

مراقبت از دل

اگر بزرگان عرفان و اخلاق، «دربانی دل» را رمز و راز رسیدن به كمالات دانسته‏اند و در پاسخ به این سوءال كه از كجا به این مقامات رسیده‏اید؟ گفته‏اند: دربان دلمان بودیم (كنتُ بوّاباًعلی قلبی)، این نكته، گویای ضرورت نظارت بر ورودی‏های دل است و این كه با قلب خودمان چه می‏كنیم و چه كنترلی بر آن داریم و به كه می‏سپاریم و به چه می‏فروشیم؟
گفته‏اند كه: «القلب حرم الله...»، دل حریم الهی است و در این حرم مقدّس، جز خدا را راه نده.
این دل، سرای توست، نه بیگانه
در راه دل نشسته و در بانم
حاشا كه جز تو ره به دلم یابد
جانم فدایت، ای همه جانانم4
در كلام حضرت رسول چنین آمده است:
«ان اللّه تعالی فی الأرض أوانی، الا وهی القُلوب...»5
خداوند را در روی زمین ظرف‏هایی است، آگاه باشید كه آن ظرف‏های الهی، قلب‏هاست، پس بهترین این ظرف‏ها نزد خدا، دلی است كه نسبت به برادران نازك‏تر و از گناهان پاك‏تر و در راه خدا استوارتر باشد.
عرش رحمانی كه می‏گویند، آن نام دل است
بر در دل حلقه زن، كام دل از دل حاصل است
در ظرف دل چه باید ریخت و آن را از چه باید آكند؟
بالاخره این «جام دل»، تهی نمی‏ماند. اگر از عشق به خوبی‏ها و خوبان پر نكنی، از علاقه‏های بدلی و محبوب‏های عوضی و معشوق‏های بی‏ارزش پر می‏شود و آن گاه، خالی كردن این خانه كه به اجاره یا مالكیّت یك «بیگانه» در آمده است، بسیار دشوار است! از اول باید مواظبت كرد كه یك «نامطلوب» وارد آن نشود و آن جا خانه و بیتوته نكند.
اگر بتوانیم «مرغ دل» را بر شاخه «حبّ خدا» بنشانیم و اگر گرفتارش می‏كنیم، گرفتار عشق خوبان و پاكانش كنیم، یقیناً ما را به بیراهه نمی‏كشد و پشیمانی به بار نمی‏آورد. صبری اصفهانی می‏گوید:
گر طیر دل بر سر كوی تو، معذورش دار
چه كند؟ قاعده مرغ گرفتار این است6

اگر بتوانیم در دل، «چراغ معرفت» برافرازیم.

نه...اصلاً اگر بتوانیم دل را چراغ معرفت سازیم و با نورانیت دل، راه زندگی را طی كنیم، تا قیامت، مسیر ما را روشن می‏سازد. این كلام حضرت باقرالعلوم ـ علیه‏السلام ـ است، كه در ترسیم دل‏ها و حالات آن ،از جمله به «دل موءمن» اشاره می‏كند كه همیشه باز، روشن و روشن‏گر است تا روز قیامت: «و قلب مفتوح فیه مصباح یزهر و لا یطفأ نوره الی یوم القیامةِ و هو قلب الموءمن».7
در قلمرو دل، گام‏های دیگری خواهیم زد.
باشد كه همراهی شما با این گام‏ها، به «مقصد» نزدیك‏ترمان كند.

منابع

1.میزان الحكمه، حدیث 16911.
2.بقره (2) آیه 7.
3.احزاب (33) آیه 4.
4.برگ و بار، ص 19.
5.میزان‏الحكمه، ج 5، ص 217.
6.گلزار ادب، ص 282.
7.معانی الأخبار،ص 395،ح 50.