دلهای سنگی، دلهای نرم
دلهای سنگی، دلهای نرم
نويسنده:جواد محدثی
منبع:مجله پرسمان
منبع:مجله پرسمان
به نام خدایی كه نام او مایه خشیت و خشوع دلهای با ایمان است و قلب مؤمن با آیات او روشن و زنده میشود. اگر دل، سنگ گردد، زندگی هم پر از ننگ گردد و اگر قلب، نرم و رام و فروتن شود، چشمه حكمتها میشود و بستر رحمتها.
از موعظههای حضرت عیسی علیهالسلام این بود كه:
«گیاه در زمین هموار و نرم میروید، نه در سنگلاخ! حكمت هم در قلب متواضع، آباد میگردد نه در قلب متكبر. آیا نمیبیند كه هر كس سر برافرازد تا سقف، سرش میشكند. اما آن كه گردن را پایین بگیرد، در پناه و سایه سقف قرار میگیرد؟»1
یكی از كلیدهای گشایش دل، «ذكر» است، آن هم همراه با صدق و خلوص و در خلوت الهی.
حضرت باقر علیهالسلام فرمود:
«تعرض لرقّة القلب بكثرة الذكر فی الخلوات؛2
در خلوتها خدا را بسیار یاد كن، تا رقت قلب برایت پدید آید».
بسیاری از بزرگان به تعبیر علامه طباطبایی برنامهای به نام «كشیك دل» یا همان «مراقبت» داشتهاند و لحظات انس با محبوب و خلوت با معبود و ذكر زبانی و قلبی او را وسیلهای برای پالایش دل از كدورتها قرار دادهاند و از معاشرتهای بی ثمر و دوستان ناباب و مجالس لهو، پرهیز كردهاند، كه مایه مرگ دلها است.
آیا این یك مصیبت و بلا نیست؟ این واژگون شدن قلب نیست؟
در احادیث، قساوت قلب به عنوان یك تنبیه خدایی به شمار آمده است، كیفری نه در جسم و بدن بلكه در دل و جان و البته ریشهاش در تبهكاری خود انسان است. چه میشود كه این پایگاه، سقوط میكند و از دست «جنود الرحمان» بیرون آمده، «پایگاه ابلیس» میشود و دیگر هیچ آیه و حدیثی، موعظه و حكمتی، هشدار و انذاری در آن اثر نمیكند؟
از امیرموءمنان علیهالسلام اگر بپرسیم، پاسخ او چنین است:
«ما جفّت الدموع الا لقسوة القلوب و ما قسّت القلوب الا لكثرة الذنوب؛4
اشكها جز به خاطر قساوت دلها خشك نمیشود و دلها را جز گناهان زیاد، به قساوت نمیكشد».
گاهی خود انسان نمیداند كه چرا چنین است و این «حال»، ریشه در كدام «عمل» دارد، اما خوشبختانه حكیمان روانشناسی چون امامان معصوم علیهمالسلام كه از هزار توی دل و پیچ و خم روح آگاهند، گوشهای از ابعاد پنهان دل را رازگشایی كردهاند و كتاب قلب را برای ما و به روی ما گشودهاند.
این كه آزوهای دور و دراز، قساوت قلب میآورد، یكی از آنهاست.
این كلام پیامبرانه كه: اگر مَركب دل را با یاد مرگ، رام نسازی چموش و سركش میشود، یكی دیگر است.
و این كه گوش دادن به ساز و آواز، شكار رفتن، رفت و آمد به دربارها، دل را سنگی میكند و ترك عبادت، جان را میمیراند و ثروت زیاد و همنشینی با پولداران قساوت دل میآورد و ترك رفت و آمد با بستگان دل را سخت میكند و... نمونههای دیگر.
آن چه عاطفه را تحریك میكند، مایه نرمش دل است. نباید گذاشت این دل كه خانه مهر و عطوفت است، از سرشت اصلی خود دور شد.
مردی خدمت حضرت رسول صلیاللهعلیهوآله از سنگ دلی خود شكایت كرد. روش درمانی پیامبر خدا صلیاللهعلیهوآله چنین بود كه فرمود:
هر گاه خواستی قلبت نرم شود، به بینوا طعام بده و دست محبت و نوازش بر سر یتیم بكش.6
در سخنی دیگر فرمود: دلهایتان را به رقت و نازكی و مهرورزی عادت دهید، زیاد تفكر كنید و از خوف خدا گریه كنید.7
حضرت علی علیهالسلام در نامه بلندی كه پندهای گران بهای او به فرزندش امام حسن مجتبی علیهالسلام است، از جمله درباره مراقبت از قلب و تربیت دل و حیات بخشی به جان توصیه میفرماید: «و ذلله بذكر الموت؛8 دل را با یاد مرگ، رام و آرام كن».
اینها بهره گرفتن از عواملی است كه غرور را میزداید و فطرت را بیدار میسازد و دل را به سرشت اولیهاش نزدیكتر میسازد.
سرزدن به بیمارستانها، سركشی به محلههای فقیرنشین و حلبی آباد، رفت و آمد با خانوادههای یتیم و بی سرپرست، زیارت قبور و حضور در گورستانها، تأمل در حالات پیشینیان و یادآوری آنان كه با ما بودند و اكنون از جمع ما رفتهاند، گوش دادن به درد دلهای گرفتاران دردمند، ساده زیستی و ساده پوشی، روزه داری و تحمل رنج گرسنگی و تشنگی و... میتواند دلها را از قساوت برهاند و اگر دچار آن شده است، به رقت آورد.
این نكته نیز از سیره مولایمان امیر الموءمنین علیهالسلام آموختنی است:
او را دیدند كه جامهای كهنه و وصله دار پوشیده است. در این مورد از او سوءال كردند، حضرت فرمود: «یخشع له القلب، و تذل به النفس و یقتدی به الموءمنون؛9
مایه خشوع قلب و رام شدن نفس میشود، موءمنان نیز به آن اقتدا میكنند».
شاعری خوش ذوق، این مضمون را چنین به نظم كشیده است:
خشوع دل
از موهبتهای الهی، داشتن دلی «خاشع» است، یعنی قلبی پرسوز و گداز، پراشتیاق و با حال، اثرپذیر و نرم و متواضع. در چنین دلی هم «بذر حكمت» میروید، هم «خوف الهی» آشیانه میكند.از موعظههای حضرت عیسی علیهالسلام این بود كه:
«گیاه در زمین هموار و نرم میروید، نه در سنگلاخ! حكمت هم در قلب متواضع، آباد میگردد نه در قلب متكبر. آیا نمیبیند كه هر كس سر برافرازد تا سقف، سرش میشكند. اما آن كه گردن را پایین بگیرد، در پناه و سایه سقف قرار میگیرد؟»1
سینه سنگی ما،
از چه از شور و شررها خالی است؟
دیده و این همه خشك؟
نفس و این همه سرد؟
تو و این سنگدلی؟... من و این بی دردی؟
چگونه میتوان به این خشوع قلبی و نرم دلی دست یافت؟از چه از شور و شررها خالی است؟
دیده و این همه خشك؟
نفس و این همه سرد؟
تو و این سنگدلی؟... من و این بی دردی؟
یكی از كلیدهای گشایش دل، «ذكر» است، آن هم همراه با صدق و خلوص و در خلوت الهی.
حضرت باقر علیهالسلام فرمود:
«تعرض لرقّة القلب بكثرة الذكر فی الخلوات؛2
در خلوتها خدا را بسیار یاد كن، تا رقت قلب برایت پدید آید».
بسیاری از بزرگان به تعبیر علامه طباطبایی برنامهای به نام «كشیك دل» یا همان «مراقبت» داشتهاند و لحظات انس با محبوب و خلوت با معبود و ذكر زبانی و قلبی او را وسیلهای برای پالایش دل از كدورتها قرار دادهاند و از معاشرتهای بی ثمر و دوستان ناباب و مجالس لهو، پرهیز كردهاند، كه مایه مرگ دلها است.
دلهای سنگی
این درست است كه دل، گاهی سفت و سخت میشود، سختتر از سنگ، كه هیچ ردپایی از احساس، عاطفه، محبت، شوق، حرارت، ایمان، غم و حزن در آن یافت نمیشود، كه البته عواملی دارد و باید شناخت و درمان كرد.قرآن كریم، از این گونه «دلهای سنگی» یاد میكند و میفرماید: «فهی كالحجارة او اشد قسوة و ان من الحجارة لما یتفجّر منه الانهار و ان منها لما یشّقّق فیخرج منه الماء؛3برخی از دلها همچون سنگ یا سختترند، از بعضی سنگها كه شكافته میشود، نهرها میجوشد و از برخی سنگها كه میشكافد آب بیرون میآید، گاهی برخی از سنگها و كوهها از خشیت الهی فرو میریزد...».آیا این یك مصیبت و بلا نیست؟ این واژگون شدن قلب نیست؟
در احادیث، قساوت قلب به عنوان یك تنبیه خدایی به شمار آمده است، كیفری نه در جسم و بدن بلكه در دل و جان و البته ریشهاش در تبهكاری خود انسان است. چه میشود كه این پایگاه، سقوط میكند و از دست «جنود الرحمان» بیرون آمده، «پایگاه ابلیس» میشود و دیگر هیچ آیه و حدیثی، موعظه و حكمتی، هشدار و انذاری در آن اثر نمیكند؟
از امیرموءمنان علیهالسلام اگر بپرسیم، پاسخ او چنین است:
«ما جفّت الدموع الا لقسوة القلوب و ما قسّت القلوب الا لكثرة الذنوب؛4
اشكها جز به خاطر قساوت دلها خشك نمیشود و دلها را جز گناهان زیاد، به قساوت نمیكشد».
عصیان و گناه، پرتگاه دل ماست
مسدود به روی عقل، راه دل ماست
خشكیدن اشك گرم از چشمه چشم
گویای سقوط پایگاه دل ماست5
كشف معادلههای دل، بسیار مهم است و در عین حال ضروری.مسدود به روی عقل، راه دل ماست
خشكیدن اشك گرم از چشمه چشم
گویای سقوط پایگاه دل ماست5
گاهی خود انسان نمیداند كه چرا چنین است و این «حال»، ریشه در كدام «عمل» دارد، اما خوشبختانه حكیمان روانشناسی چون امامان معصوم علیهمالسلام كه از هزار توی دل و پیچ و خم روح آگاهند، گوشهای از ابعاد پنهان دل را رازگشایی كردهاند و كتاب قلب را برای ما و به روی ما گشودهاند.
این كه آزوهای دور و دراز، قساوت قلب میآورد، یكی از آنهاست.
این كلام پیامبرانه كه: اگر مَركب دل را با یاد مرگ، رام نسازی چموش و سركش میشود، یكی دیگر است.
و این كه گوش دادن به ساز و آواز، شكار رفتن، رفت و آمد به دربارها، دل را سنگی میكند و ترك عبادت، جان را میمیراند و ثروت زیاد و همنشینی با پولداران قساوت دل میآورد و ترك رفت و آمد با بستگان دل را سخت میكند و... نمونههای دیگر.
نرم سازی دل
حال كه خدا در قلبهای خاشع جا دارد و سنگ دلی انسان را از خدا دور میسازد، چه كنیم كه این گوهر را به دست آوریم؟آن چه عاطفه را تحریك میكند، مایه نرمش دل است. نباید گذاشت این دل كه خانه مهر و عطوفت است، از سرشت اصلی خود دور شد.
مردی خدمت حضرت رسول صلیاللهعلیهوآله از سنگ دلی خود شكایت كرد. روش درمانی پیامبر خدا صلیاللهعلیهوآله چنین بود كه فرمود:
هر گاه خواستی قلبت نرم شود، به بینوا طعام بده و دست محبت و نوازش بر سر یتیم بكش.6
در سخنی دیگر فرمود: دلهایتان را به رقت و نازكی و مهرورزی عادت دهید، زیاد تفكر كنید و از خوف خدا گریه كنید.7
حضرت علی علیهالسلام در نامه بلندی كه پندهای گران بهای او به فرزندش امام حسن مجتبی علیهالسلام است، از جمله درباره مراقبت از قلب و تربیت دل و حیات بخشی به جان توصیه میفرماید: «و ذلله بذكر الموت؛8 دل را با یاد مرگ، رام و آرام كن».
اینها بهره گرفتن از عواملی است كه غرور را میزداید و فطرت را بیدار میسازد و دل را به سرشت اولیهاش نزدیكتر میسازد.
سرزدن به بیمارستانها، سركشی به محلههای فقیرنشین و حلبی آباد، رفت و آمد با خانوادههای یتیم و بی سرپرست، زیارت قبور و حضور در گورستانها، تأمل در حالات پیشینیان و یادآوری آنان كه با ما بودند و اكنون از جمع ما رفتهاند، گوش دادن به درد دلهای گرفتاران دردمند، ساده زیستی و ساده پوشی، روزه داری و تحمل رنج گرسنگی و تشنگی و... میتواند دلها را از قساوت برهاند و اگر دچار آن شده است، به رقت آورد.
این نكته نیز از سیره مولایمان امیر الموءمنین علیهالسلام آموختنی است:
او را دیدند كه جامهای كهنه و وصله دار پوشیده است. در این مورد از او سوءال كردند، حضرت فرمود: «یخشع له القلب، و تذل به النفس و یقتدی به الموءمنون؛9
مایه خشوع قلب و رام شدن نفس میشود، موءمنان نیز به آن اقتدا میكنند».
شاعری خوش ذوق، این مضمون را چنین به نظم كشیده است:
با علی گفتا یكی در رهگذار
جامه تو از چه باشد وصله دار؟
تو امیری و شهی و سروری
بر جمیع رادمردان رهبری
ای امیر تیز رأی تیز هوش
جامهای چون جامه شاهان بپوش
گفت: صاحب جامه را بین، جامه چیست؟
دید باید در درون خانه كیست؟
صورت زیبا نمیآید به كار
حرفی از معنی اگر داری بیار
كار ما در راه حق كوشیدن است
جامه تقوا به تن پوشیدن است
از حال دل خویش غافل نشویم و سرنوشت قلب را به دست هوس نسپاریم.
جامه تو از چه باشد وصله دار؟
تو امیری و شهی و سروری
بر جمیع رادمردان رهبری
ای امیر تیز رأی تیز هوش
جامهای چون جامه شاهان بپوش
گفت: صاحب جامه را بین، جامه چیست؟
دید باید در درون خانه كیست؟
صورت زیبا نمیآید به كار
حرفی از معنی اگر داری بیار
كار ما در راه حق كوشیدن است
جامه تقوا به تن پوشیدن است
پینوشت
1. محجة البیضاء، ج 6، ص 231.
2. تحف العقول، ص 285.
3. بقره(2)، آیه 74.
4. علل الشرایع، صدوق، ص 81.
5. برگ و بار، ص 286.
6. میزان الحكمه، حدیث 17043 (اذا ارادت ان یلین قبلك فأطعم المسكین و امسح رأس الیتیم)
7. همان، حدیث 17043.
8. نهج البلاغه، نامه 31.
9. همان، حكمت 103.
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}