این سؤال دو بخش دارد که باید جداگانه به آنها پرداخت. درباره بخش اول باید گفت که منابع متقدّم، هنگام ذکر وقایع شب عاشورا، این نکته را متذکر شده‏اند که هنگام درخواست امام ‏علیه ‏السلام از اصحاب و خویشان خود، مبنى بر ترک او و واگذاشتنش در مقابل دشمن، اصحاب و خویشان به اتفاق با سخنان حماسى و شورانگیز خود، مراتب جان‏فشانى خود در رکاب امام علیه ‏السلام را یادآور شده، هیچ کدام حاضر به ترک او نشدند و در این جا بود که امام علیه ‏السلام فرمود: «... فانى لا اعلم اصحاباً اولى‏ و لا خیراً من اصحابى و لااهل بیت ابرّ و لا اوصل من اهل بیتى؛1 من یارانى برتر و بهتر از یاران خود نمى‏شناسم و همین طور خاندانى را نیکوکارتر و مفیدتر به صله رحم از خاندان خود نمى‏دانم».
در مقابل، همین منابع، خبر پراکنده شدن تعداد زیادى از یاران امام علیه ‏السلام را در منزل زباله و هنگام شنیدن خبر شهادت برادر رضاعى امام، عبدالله بن یقطر نقل کرده‏اند و پس از شنیدن این خبر ناامیدکننده، امام علیه ‏السلام طى نوشته‏اى که در میان سپاهش پخش شد، ضمن اعلام خبر شهادت مسلم، هانى و عبدالله چنین آورده بود: «... و قد خذلتنا شیعتنا فمن احبّ منکم الانصراف فلینصرف لیس علیه منا ذمام؛2 شیعیان ما، خوارمان کردند؛ پس هر کس که دوست دارد، ما را ترک کند، چنین کند که ما بیعت خود را از شما برداشتیم».
در این هنگام بود که گروه گروه سپاهیان آن حضرت‏علیه ‏السلام جدا شدند و عاقبت تعداد اندکى با امام علیه ‏السلام ماندند که این تعداد اغلب همان‏هایى بودند که از مدینه با امام علیه ‏السلام حرکت کرده بودند.آنان که امام علیه ‏السلام را ترک کردند، اعرابى بودند که به خیال آن که امام علیه ‏السلام به شهرى آرام و آماده اطاعت مى‏رود و در آن جا حکومت خود را به راه مى‏اندازد، به دنبال امام علیه ‏السلام به راه افتاده بودند3 و البته چنین جدایى طبیعى مى‏نمود.
در منابع معتبر، از این منزل به بعد، سخنى از ترک یاران نیست؛ اما در نوشته‏هاى متأخّر، گزارشى از کتابى غیرمعتبر و مجهول به نام نورالعیون نقل شده که در آن از قول سکینه، دختر امام حسین‏علیه ‏السلام، سخن از ترک دسته جمعى سپاه به صورت دسته‏هاى ده‏تایى و بیست‏تایى به میان آمده است که در پایان نفرین سکینه را به دنبال دارند.4
واضح است که این روایت ضعیف و متأخّر نمى‏تواند در برابر آن همه گزارش‏هاى معتبر با ذکر سلسله سند مقاومت نماید؛ به ویژه آن که این گزارش جعلى با سخنان اصحاب و خاندان امام علیه ‏السلام در شب عاشورا و نیز عبارت مشهور امام علیه ‏السلام در مدح آنها منافات دارد.
درباره بخش دوّم سؤال، یعنى تعداد یاران امام علیه ‏السلام در روز عاشورا، منابع مختلف تعداد یاران امام علیه ‏السلام را متفاوت ذکر کرده‏اند.5 برخى مانند طبرى، این تعداد را نزدیک صد نفر دانسته‏اند که در میان آنها پنج نفر از فرزندان امام على‏علیه ‏السلام، شانزده نفر از بنى‏هاشم و تعدادى دیگر از قبایل مختلف دیده مى‏شوند.6و برخى مانند ابن شهر آشوب این تعداد را هشتاد و دو نفر ذکر کرده‏اند.7
ابن نما از بزرگان شیعه در قرن ششم و هفتم، اصحاب امام علیه ‏السلام را صد پیاده و چهل و پنج سواره مى‏داند.8 همین تعداد از سوى سبط ابن جوزى نیز مورد تأیید قرار مى‏گیرد9 و در روایتى از امام باقرعلیه ‏السلام که در جوامع روایى شیعه نقل شده، این قول تأیید شده است.10
عجیب‏تر از همه، قول مسعودى است که تا هنگام نزول امام علیه ‏السلام در کربلا، تعداد یاران آن حضرت‏علیه ‏السلام را پانصد سواره و صد پیاده ذکر مى‏کند.11
قول مشهور که هم اکنون نیز داراى شهرت عظیمى است، آن است که تعداد یاران امام علیه ‏السلام در کربلا، هفتاد و دو نفر بودند که سى و دو سواره و چهل پیاده بودند.12

پى نوشت:

1. ابى مخنف وقعة الطف، ص 197؛ طبقات ابن سعد، ترجمه دکتر محمود مهدوى دامغانى، ج 5، ص 99؛ تاریخ الطبرى، ج 5، ص 418؛ شیخ مفید، الارشاد، ترجمه شیخ محمدباقر ساعدى خراسانى، ص 442.
2. وقعة الطف، ص 166.
3. همان.
4. اکسیرالعبادات فى اسرار الشهادات، ج 2، ص 182.
5. از این‏جا تا پایان این پرسش، همه منابع به نقل از کتاب تاریخ امام حسین‏علیه ‏السلام ج‏3، ص 250-242 نقل شده است.
6. تاریخ الطبرى، ج 5، ص 393.
7. ابن شهر آشوب، المناقب، ج 4، ص 98.
8. ابن نما، مثیر الاجزان، ص‏28-27.
9. ابن جوزى، تذکرة الخواص، ص 143.
10. مجلسى، بحارالانوار، ج 45، ص 4.
11. مسعودى، مروج الذهب، ج 3، ص 70.
12. دینودى، الاخبار الطوال، ص 254؛ ابن اعثم، الفتوح، ج 5، ص 183؛ بحارالانوار، ج 45، ص 4؛ قتّال نیشابورى، روضة الواعظین، ص 158
 

منبع: مجله پرسمان