چرا دیه زن نصف دیه مرد است؟
منبع:مجله پرسمان
نخست باید دانست كه نظام حقوقی‏هر مكتبی‏را یك بار با نگاه به مجموعه قوانین آن درچارچوب تعریف شده باید بررسی‏كرد و یك بار در مقایسه با نظام های‏حقوقی‏دیگر و امتیاز دهی‏به برترین ها .شاید در نگاه اول بتوان به آسانی‏اثبات كرد كه نظام حقوقی‏اسلام دارای انسجام است؛ به طور مثال همان طور كه اسلام پرداخت نفقه و هزینه‏های زندگی‏را بر مرد واجب كرده است، ارث و دیه او را نیز دوبرابر تعیین كرده است تا موازنه برقرار شود و در حقیقت وقتی دیه مرد و ارث او دو برابر باشد، در واقع تأمین هزینه زن و فرزند بیشتر شده است.
در یك نظام حقوقی‏كه تأمین هزینه خانواده به طور مساوی بر عهده زن و مرد می‏باشد، چه بسا حكم دیه نیز به طور مساوی‏اعلام شود.در نگاه دوم كه تحلیل و مقایسه نظام های‏حقوقی‏و امتیاز دهی‏به برترین‏ها می‏باشد، چه بسا بتوان برتری‏نظام حقوقی‏اسلام را از دو زاویه «پیش نگاه» و «پس نگاه» بررسی‏كرد.پیش نگاه ها این است كه این قوانین از سوی‏خداوندی‏است كه به مصالح همه بندگان و نظام های‏اجتماعی‏آگاه است و طبیعی‏است كه قوانین او از استحكام، اتقان و پایداری‏و به دور از آسیب ها و عوارض جانبی‏می‏باشد و با پس نگاه نیز اگر به سستی‏نظام خانواده در جهان غرب توجه شود و به رشد استفاده ابزاری‏از زن توجه شود، به صلاحیت قوانین اسلام و برتری‏آن برای‏حفظ شخصیت زن پی خواهیم برد.
حكمت تفاوت دیه زن و مرد
با بررسی دلایل و شواهدی كه در این مسئله وجود دارد، جای هیچ شك و تردیدی نیست كه تفاوت دیه زن و مرد از احكام قطعی و مسلم اسلام و مورد اتفاق همه مذاهب اسلامی است؛ اما این پرسش همچنان برای بسیاری مطرح است كه چرا شارع مقدس دیه زن را نصف دیه مرد قرار داده است؟ در پاسخ باید گفت كه پرسش از چرایی تفاوت دیه زن و مرد، پرسش جدیدی نیست و در عصر امامان معصوم‏علیهم السلام نیز این پرسش مطرح بوده است. در روایت هایی كه از امامان معصوم‏علیهم السلام در این زمینه سوءال شده، محور اصلی پاسخ ها را تعبد نسبت به احكام الهی و پای بندی به سنت رسول خداصلی الله علیه وآله تشكیل می‏دهد كه این همان روح شریعت و اساس دین داری است و بدون آن اسلام و مسلمانی جز ظاهری توخالی چیزی نخواهد بود.
با وجود این، تعبد و تسلیم در برابر احكام شرع، منافاتی با پی جویی از حكمت و فلسفه آنها ندارد؛ زیرا ما معتقدیم كه اوامر و نواهی الهی بر مصالح و مفاسد واقعی مبتنی بوده و در همه احكام شرع، منافع بندگان و دفع ضرر از آنها لحاظ شده است.
از بررسی مجموع دلایلی كه در این زمینه از سوی اندیشمندان مختلف بیان شده است، می‏توان به نحو اختصار به موارد ذیل اشاره نمود:
1. ارزش انسانی به بهای بدنی نیست تا امتیاز را در دیه‏ها ارزیابی كنیم. و برای ارزیابی انسان در اسلام، نباید به سراغ دیه رفت تا ما تفاوت زن و مرد را در دیه جست‏وجو كنیم؛ بلكه باید در آن‏جا كه سخن از ارتباط با ملك، وحی و امثال آنهاست، ارزش واقعی انسان را شناخت تا در نهایت دید كه در آن‏جا زن نیز سهمی دارد یا نه؟ مسئله دیه صرفاً یك امر اقتصادی است و ملاك ارزیابی انسان نیست و همچنان كه در شریعت برای سگ ـ اگر جزء درندگان نباشد ـ دیه تعیین شده است، برای تن انسان نیز دیه ای قائل شده است. دیه، یك حساب فقهی است و ارتباطی با اصول مذهب ندارد. مهم ترین شخصیت های اسلامی با ساده ترین افراد از نظر دیه یكسان هستند. دیه مرجع تقلید، دیه یك انسان متخصص و دیه یك انسان مبتكر، با دیه یك كارگر ساده در اسلام یكی است. به دلیل این كه دیه عامل تعیین ارزش نیست و تنها یك ابزار است1
به بیان دیگر، دیه مالی است كه در برابر آسیبی كه به انسان وارد شده است2 گرفته می‏شود. مقدار آن به ارزش شخص آسیب دیده ارتباط ندارد. بنابراین، كسی نمی‏تواند بگوید چون دیه زن نصف دیه مرد است، زن نصف مرد ارزش دارد. عظمت و ارزش انسان به صفات و كسب مراتب علمی و عملی وابسته است و در این جهت مرد و زن یكسانند. قرآن مجید می‏فرماید:
«پس پروردگارشان دعای آنان را اجابت كرد (و فرمود) من عمل هیچ صاحب عملی از شما را، از مرد یا زن كه همه از یكدیگرند، تباه نمی‏كنم.»3
«هر كس از مرد یا زن كار شایسته كند و موءمن باشد، قطعاً او را با زندگی پاكیزه‏ای حیات (حقیقی) بخشیم و مسلماً به آنان بهتر از آنچه انجام می‏دادند، پاداش خواهیم داد.»4
«و كسانی كه كارهای شایسته كنند، مرد باشند یا زن، در حالی كه موءمن باشند، آنان داخل بهشت می‏شوند و به قدر گودی پشت هسته خرمایی مورد ستم قرار نمی‏گیرند.»5
«هر كه بدی كند، جز به مانند آن كیفر نمی‏یابد و هر كه كار شایسته كند، مرد باشد یا زن، در حالی كه ایمان داشته باشد، آنان داخل بهشت می‏شوند و در آن‏جا بی‏حساب روزی می‏یابند.6
بنابراین، ارزش انسان به انسانیت او و نایل شدن وی به مراتب والای قرب الهی است و در این جهت، جنسیت نقشی ندارد؛ زن و مرد یكسانند و چه بسا زنان از استعداد بهتری برخوردار باشند.
دیه به معنای قیمت نهادن شخص و شخصیت نیست؛ بدین سبب، اگر یكی از شخصیت‏های بزرگ علمی یا سیاسی كشور در جریان یك قتل غیر عمد كشته شود، دیه‏اش با دیه كارگر ساده‏ای كه این گونه جان باخته، برابر است و كسی نمی‏تواند بگوید چون فقدان آن شخصیت خلأ بزرگی در جامعه ایجاد می‏كند، دیه‏اش بیشتر است؛ چنان كه قتل عمد گناهی بسیار بزرگ است و در این زمینه زن و مرد تفاوت ندارند. قرآن كریم می‏فرماید: «هر كس، كسی را جز به قصاص قتل یا (به كیفر) فسادی در زمین بكشد، چنان است كه گویا همه مردم را كشته باشد.»7
2. از آن جا كه در مسائل اخلاقی هیچ امتیازی بین زن و مرد نیست و در مسئله دیه نیز جنبه خیر بودن مطرح نیست، و مربوط به جنبه بدنی است، و چون مردها در مسائل اقتصادی معمولاً بیشتر از زن ها بازدهی اقتصادی دارند، دیه آنها نیز بیشتر است و این بدان معنا نیست كه از دید اسلام مرد ارزشمندتر از زن است؛ بلكه تنها بعد جسمانی آن دو صنف لحاظ می‏شود.
یكی از مراجع معاصر در درس خارج فقه خود موضوع تفاوت دیه زن و مرد را مورد توجه قرار داد كه به طور مختصر به آن اشاره‏كنیم. ایشان ضمن جواب اجمالی به این مسئله متذكر می‏شوند كه دیه بر عكس آنچه در فارسی گفته می‏شود، «خون بها» نیست. خون انسان بالاتر از این است كه قیمتش اینها باشد؛ بلكه به تصریح قرآن، خون یك انسان برابر با خون همه انسان‏هاست8 دیه، جنبه مجازات دارد ـ تا شخص حواسش را جمع كند و دیگر از این اشتباهات نكند و هم جبران خسارت اقتصادی است؛ یعنی مردی یا زنی در این خانواده از میان رفته است و جای او خالی است و این خلأ، خسارت اقتصادی به آن خانواده وارد می‏كند. برای پر كردن این خسارت اقتصادی، دیه داده می‏شود.9
3. در یك جامعه مطلوب دینی كه اسلام در پی تحقق آن است، اغلب فعالیت های اقتصادی بر دوش مرد گذاشته شده و مهم ترین وظیفه زن، اداره كانون بنیادی ترین هسته تشكیل جامعه، یعنی خانواده است. بدین ترتیب آثاری كه از نظر اقتصادی بر وجود یك مرد مترتب می‏شود، اغلب بیش از یك زن است و از این رو است كه تحصیل نفقه نیز بر عهده مرد گذاشته شده و بر او واجب است. بر این اساس، فقدان یك مرد از صحنه خانواده و اجتماع، از نظر اقتصادی آثار زیان بارتری بر جای می‏گذارد تا فقدان یك زن. بنابراین عدالت اقتضا می‏كند كه به هنگام ضرر اقتصادی حاصل از فقدان یك مرد از محیط خانواده و اجتماع، به عامل مولد بودن او از حیث اقتصادی توجه شود و بین دیه او و دیه یك زن فرق گذاشته شود.»10 به بیان دیگر در حقوق اسلامی وظایفی خاص بر عهده زن و مرد نهاده شده است كه تخلف‏ناپذیر است؛ برای مثال نفقه و خرج همسر، تهیه مسكن، خوراك، لباس و پرداخت مهریه بر عهده مرد گذاشته شده است. اگر زنی خود از منبع اقتصادی مستقل و موقعیت شغلی عالی برخوردار باشد، اشكال ندارد؛ ولی از نظر شرع، وظیفه پرداخت مخارج خانه و هزینه مسكن به عهده او نیست و شوهر نمی‏تواند وی را به پرداخت كمك هزینه خانه و زندگی مجبور سازد؛ البتّه اگر زن با رضایت خاطر و تمایل درونی، شوهر را در اداره بهتر خانه یاری دهد، مسئله‏ای دیگر است؛ ولی این وظیفه شرعاً بر عهده مرد نهاده شده است.
4. علاوه بر آنچه گذشت، باید توجه داشت؛ باوجودی كه دیه زن نصف دیه مرد است، زن‏ها بیشتر انتفاع می‏برند؛ زیرا به طور معمول دیه زن به شوهر و بچه‏ها پرداخت می‏شود و دیه مرد به زن و بچه‏هایش می‏رسد و چون با از بین رفتن مرد، زن بیشتر صدمه می‏بیند، لذا دیه مرد را بیشتر كرده‏اند تا مقداری از فشاری كه در نتیجه از دست رفتن مرد، متوجه زن می‏شود، جبران گردد.

پی‏نوشت

1. آیت الله جوادی آملی، زن در آیینه جمال و جلال، ص418.
2. ر.ك: ریاض المسائل، چاپ قدیم، ص528.
3. فَاستَجاب لَهُم ربهم أَنِّی لا أُضِیعُ عملَ عامِلٍ مِنكُم مِن ذَكَرٍ أَو أُنثی بعضُكُم مِن بعضٍ»(آل عمران (3) آیه 195).
4. من عمِلَ صالِحاً مِن ذَكَرٍ أَو أُنثی و هُو مُوءمِنٌ فَلَنُحیِینَّهُ حیوه طَیِّبةً و لَنَجزِینَّهُم أَجرَهُم بِأَحسنِ ما كانُوا یعملُون»(النحل (16)، آیه97)
5. و من یعمل مِن الصّالِحاتِ مِن ذَكَرٍ أَو أُنثی و هُو مُوءمِنٌ فَأُولئِك یدخُلُون الجنَّه و لا یُظلَمُون نَقِیراً»(النساء (4)، آیه 124).
6. من عمِلَ سیِّئَه فَلا یُجزی إِلاّ مِثلَها و من عمِلَ صالِحاً مِن ذَكَرٍ أَو أُنثی و هُو مُوءمِنٌ فَأُولئِك یدخُلُون الجنَهَ یُرزَقُون فِیها بِغَیرِ حِسابٍ»(غافر (40)، آیه 40).
7. من قَتَلَ نَفساً بِغَیرِ نَفسٍ أَو فَسادٍ فِی الأَرضِ فَكَأَنَّما قَتَلَ النّاس جمِیعاً و من أَحیاها فَكَأَنَّما أَحیَا النّاس جمِیعاً»(مائده (5)، آیه 32).
8. آیة‏الله مكارم شیرازی، روزنامه آموزشی ـ پژوهشی فیضیه، شماره 18.
9. ر.ك: شفیعی سربستانی، قانون دیات و مقتضیات زمان، دفتر اول.
10. محمدرضا زیبایی‏نژاد، سلسله كلاس های آموزشی، دفتر تحقیقات و مطالعات زنان.