بازماندگان کربلا
در برخى از روایات آمده است که امام حسین علیهالسلام هنگام خروج از مدینه، نامهاى با مضمون زیر خطاب به بنى هاشم نگاشت: «اما بعد فانه من لحق بى منکم استشهد و من تخلف لم یبلغ مبلغ الفتح; هر کس به من بپیوندد
بازماندگان کربلا
نویسنده:نعمت الله صفری
منبع:مجله پرسمان
منبع:مجله پرسمان
در برخى از روایات آمده است که امام حسین علیه السلام هنگام خروج از مدینه، نامهاى با مضمون زیر خطاب به بنى هاشم نگاشت:
«اما بعد فانه من لحق بى منکم استشهد و من تخلف لم یبلغ مبلغ الفتح; (9) هر کس به من بپیوندد، به شهادت مىرسد و کسى که از من جدا شود، به پیروزى نخواهید رسید .» .
این نامه با واقعیات تاریخى که حکایت از زنده ماندن تنى چند از بنى هاشم و غیر آنها در واقعه عاشورا مىکند، منامات دارد و از این رو، برخى در صدد توجیه آن برآمده، کلمه «استشهد» را به معنى «در معرض شهادت قرار مىگیرد» ، ترجمه کردهاند .
کسانى را که با مراجعه به منابع تاریخى، زنده ماندن آنها به دست مىآید، در دو بخش بنى هاشم و اصحاب دیگر معرفى شوند:
الف . بنى هاشم:
1 . امام سجاد علیهالسلام .
2 . حسن بن حسن، معروف به حسن مثنى .
او در روز عاشورا، در حالى که مجروح بود، اسیر شد و در حالى که اسماء بن خارجه، قصد کشتن او را داشت، عمربن سعد نگذاشت کشته شود .
او با فاطمه دختر امام حسین علیهالسلام ازدواج کرد و در 35 سالگى دنیا را وداع گفت .
وى در مدتى متولى اوقاف و صدقات حضرت على علیهالسلام بود . (10)
حسن بن حسن، پدر عبدالله بن حسن معروف به عبدالله محض، پدر محمد بن عبدالله معروف به نفس زکیه است و به جهت آن که اولین علوى بود که از پدر و مادرى علوى به دنیا آمده بود، به این لقب معروف شد .
3 . زید بن حسن علیهالسلام .
او نیز از فرزندان امام حسن علیهالسلام بود که برخى منابع، حضور او را در کربلا تایید کردهاند . (11)
او مدت نود سال زیست و از بزرگان بنىهاشم به حساب مىآمد و مدتها متولى صدقات پیامبر اکرم (ص) بود . (12)
4 . عمرو (عمر) بن حسن علیهالسلام .
گزارش حضور او در کربلا و زنده ماندنش پس از این واقعه، در برخى از منابع ذکر شده است . (13)
5 . محمد بن عقیل .
6 . قاسم بن عبدالله بن جعفر . (14)
ب . اصحاب دیگر:
1 . عقبة بن سمعان .
او غلام رباب، همسر امام حسین علیهالسلام و مادر سکینه خاتون (15) بود که در روز عاشورا اسیر شده، نزد عمر بن سعد برده شد و هنگامى که عمر شنید که و برده است، دستور آزادى او را داد . (16)
2 . ضحاک بن عبدالله مشرقى .
او با امام حسین علیهالسلام چنین شرط کرده بود که تا مادامى که امام علیهالسلام یار و یاورى دارد، در کنار او باشد و هنگامى که امام علیهالسلام تنها شد، بتواند آن حضرت علیهالسلام را ترک کند . از این رو در روز عاشورا و در آخرین لحظات، به نزد امام علیهالسلام آمده، شرط خود را یادآور شد . امام علیهالسلام او را تصدیق کرده، پرسید: چگونه خود را نجات مىدهى؟ سپس فرمود: اگر بتوانى خود را نجات دهى، از نظر من مانعى ندارد .
او پس از شنیدن این سخن، سوار بر اسب خود شد و با جنگ و کشتن دو نفر از سپاه دشمن و شکافتن صف آنها، توانستبه طور معجزهآسا خود را نجات دهد . (17)
مورخان بعدها از او به عنوان یکى از راویان حوادث مختلف عاشورا بهره بردند . (18)
4 . غلام عبدالرحمن بن عبدالله انصارى .
او در صحنه کربلا حضور داشته، ناقل برخى از روایات بوده است . او مىگوید: هنگامى که دیدم یاران کشته شدند، من از صحنه فرار کرده، خود را نجات دادم . (19)
5 . مرقع بن ثمامة اسدى .
6 . مسلم بن رباح مولى على . (20)
همان گونه که در لابلاى اسامى این افراد یادآور شدیم، تعداد فراوانى از روایات واقعه کربلا که در کتب
تاریخى به یادگار مانده، با واسطه یا بىواسطه از این افراد نقل شده است .
«اما بعد فانه من لحق بى منکم استشهد و من تخلف لم یبلغ مبلغ الفتح; (9) هر کس به من بپیوندد، به شهادت مىرسد و کسى که از من جدا شود، به پیروزى نخواهید رسید .» .
این نامه با واقعیات تاریخى که حکایت از زنده ماندن تنى چند از بنى هاشم و غیر آنها در واقعه عاشورا مىکند، منامات دارد و از این رو، برخى در صدد توجیه آن برآمده، کلمه «استشهد» را به معنى «در معرض شهادت قرار مىگیرد» ، ترجمه کردهاند .
کسانى را که با مراجعه به منابع تاریخى، زنده ماندن آنها به دست مىآید، در دو بخش بنى هاشم و اصحاب دیگر معرفى شوند:
الف . بنى هاشم:
1 . امام سجاد علیهالسلام .
2 . حسن بن حسن، معروف به حسن مثنى .
او در روز عاشورا، در حالى که مجروح بود، اسیر شد و در حالى که اسماء بن خارجه، قصد کشتن او را داشت، عمربن سعد نگذاشت کشته شود .
او با فاطمه دختر امام حسین علیهالسلام ازدواج کرد و در 35 سالگى دنیا را وداع گفت .
وى در مدتى متولى اوقاف و صدقات حضرت على علیهالسلام بود . (10)
حسن بن حسن، پدر عبدالله بن حسن معروف به عبدالله محض، پدر محمد بن عبدالله معروف به نفس زکیه است و به جهت آن که اولین علوى بود که از پدر و مادرى علوى به دنیا آمده بود، به این لقب معروف شد .
3 . زید بن حسن علیهالسلام .
او نیز از فرزندان امام حسن علیهالسلام بود که برخى منابع، حضور او را در کربلا تایید کردهاند . (11)
او مدت نود سال زیست و از بزرگان بنىهاشم به حساب مىآمد و مدتها متولى صدقات پیامبر اکرم (ص) بود . (12)
4 . عمرو (عمر) بن حسن علیهالسلام .
گزارش حضور او در کربلا و زنده ماندنش پس از این واقعه، در برخى از منابع ذکر شده است . (13)
5 . محمد بن عقیل .
6 . قاسم بن عبدالله بن جعفر . (14)
ب . اصحاب دیگر:
1 . عقبة بن سمعان .
او غلام رباب، همسر امام حسین علیهالسلام و مادر سکینه خاتون (15) بود که در روز عاشورا اسیر شده، نزد عمر بن سعد برده شد و هنگامى که عمر شنید که و برده است، دستور آزادى او را داد . (16)
2 . ضحاک بن عبدالله مشرقى .
او با امام حسین علیهالسلام چنین شرط کرده بود که تا مادامى که امام علیهالسلام یار و یاورى دارد، در کنار او باشد و هنگامى که امام علیهالسلام تنها شد، بتواند آن حضرت علیهالسلام را ترک کند . از این رو در روز عاشورا و در آخرین لحظات، به نزد امام علیهالسلام آمده، شرط خود را یادآور شد . امام علیهالسلام او را تصدیق کرده، پرسید: چگونه خود را نجات مىدهى؟ سپس فرمود: اگر بتوانى خود را نجات دهى، از نظر من مانعى ندارد .
او پس از شنیدن این سخن، سوار بر اسب خود شد و با جنگ و کشتن دو نفر از سپاه دشمن و شکافتن صف آنها، توانستبه طور معجزهآسا خود را نجات دهد . (17)
مورخان بعدها از او به عنوان یکى از راویان حوادث مختلف عاشورا بهره بردند . (18)
4 . غلام عبدالرحمن بن عبدالله انصارى .
او در صحنه کربلا حضور داشته، ناقل برخى از روایات بوده است . او مىگوید: هنگامى که دیدم یاران کشته شدند، من از صحنه فرار کرده، خود را نجات دادم . (19)
5 . مرقع بن ثمامة اسدى .
6 . مسلم بن رباح مولى على . (20)
همان گونه که در لابلاى اسامى این افراد یادآور شدیم، تعداد فراوانى از روایات واقعه کربلا که در کتب
تاریخى به یادگار مانده، با واسطه یا بىواسطه از این افراد نقل شده است .
پی نوشت:
9 . مجلسى، بحارالانوار، ج 44، ص 330 .
10 . بحارالانوار، ج 44، ص 166 و 167 .
11 . مقاتل الطالبیین، ص 119; به نقل از صالحى نجفآبادى، شهید جاوید، ص109 .
12 . بحارالانوار، ج 44، ص 163 - 165 .
13 . تاریخ الطبرى، ج 4، ص 359; به نقل از شهید جاوید، ص 109 .
14 . سیر اعلام النیلاء، ج 3، ص 203 به نقل از شهید جاوید، ص 109 .
15 . ابن مخنف، وقعة الطف، ص32 که از تاریخ الطبرى، ج 5، ص 454 نقل شده است .
16 . ابن اثیر، الکامل، ج2، ص569 .
17 . وقعة الطف، ص 34 و 35 (مقدمه) .
18 . وقعة الطف، ص35، مقدمه که از تاریخ طبرى، ج 5، ص 421 و 422 نقل شده است .
19 . شهید جاوید، ص 109 که از تاریخ الطبرى، ج 4، ص 347 و تهذیب تاریخ ابن عساکر، ج 4، ص 338 نقل شده است .
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}