او در میان جمع تنهاست
منبع:روزنامه جام جم

دانش آموزان و مشکلی به نام گوشه گیری

براي بسياري از آموزگاران مشاهده دانش آموزاني که پس از گذشت ماهها و حتي سالها از دوران تحصيل خود هنوز هم نتوانسته اند رابطه دوستانه و مناسبي با فضاي کلاس و مدرسه برقرار کنند، چندان عجيب نيست. در اين ميان برخي آموزگاران ، اين کودکان تنها را با عنوان دانش آموزان منزوي و گوشه گير به حال خود رها مي کنند و به وظايف روزمره و تعريف شده خود مي پردازند و برخي نيز همچنان مي کوشند با انواع شيوه ها و رفتاردرماني ها حصار سکوت و تنهايي اين دانش آموزان را بشکنند و راهي به سوي زندگي اجتماعي لذت بخش براي آنها بگشايند. ميان دانش آموزاني که در مقايسه با ديگر همکلاسي ها در محيط کلاسي غيرفعال به نظر مي رسند، بسياري از آنها از نظر اجتماعي و آموزشي وضعيت مناسب و قابل قبولي دارند.
تنها مشکل آنها اين است که نسبتا ساکت و آرامند و تمايلي به حضور در جمع و کار با ديگر همکلاسي هاي خود ندارند؛ اما ميان برخي از آنها حالتهاي انزوا و گوشه گيري مشکل زا بوده و حتي ممکن است نشانه هايي از اسکيزوفرني داشته باشند. گاهي گوشه گيري کودکان ناشي از کمرويي آنهاست.کمرويي در محيطهاي اجتماعي جديد و نا آشنا تا حدي طبيعي است ؛ اما خجالتي بودن زماني به مشکل تبديل مي شود که اين حالت منحصر به موقعيت ها و شرايط نا آشنا و غريبه نباشد، بلکه اين رفتار به نوعي در وجود فرد نهادينه شود، به طوري که بتوان او را خجالتي ناميد، بويژه اگر کودک اين برچسب را در مورد خود بپذيرد، الگويي تعميم يافته از خجالتي بودن در وجود او شکل مي گيرد و در نتيجه رفتار ديگري مانند امتناع از ورود به موقعيت هاي اجتماعي ، ناراحتي و ناخشنودي از حضور ديگران ، خودگرايي افراطي و خودنگري هاي منفي فزاينده را آغازمي کند.
به گفته دکتر خدابخش ، روان شناس و استاد دانشگاه ، گوشه گيري در دوران کودکي يک ويژگي طبيعي نيست ، بلکه يک علامت است. مانند تب که مي تواند نشانه اي از بيماري هاي جسمي مختلف باشد، انزوا و گوشه گيري نيز مي تواند در اثر وجود مشکلات مختلف رواني مانند افسردگي ، اضطراب ، اضطراب اجتماعي ، اختلالات شخصيتي و غيره بروز پيدا کند.حتي ديده شده است افرادي که در بزرگسالي دچار پسيکوز(روان پريشي) و جنون شده اند، در کودکي انزواهاي بيشتر و عميق تري داشته اند. همچنين کناره گيري از ديگران و جمع مي تواند نتيجه عدم مهارت هاي اجتماعي باشد. با توجه به روحيات انزوا طلبانه کودک مي توانيم به موانعي پي ببريم که در رشد اجتماعي و رشد مهارت هاي اجتماعي و ارتباطي او وجود دارد. يک کودک منزوي مي تواند کودک هراساني باشد که دنيا را پر مخاطره فرض مي کند و به همين دليل خود را از ديگران وايجاد روابط عاطفي با آنها کنار مي کشد. بنابراين به طورکلي مي توان گفت گوشه گيري و انزوا مي تواند علامتي باشد که بر اثر بيماري ها يا مشکلات مختلف روحي - رواني تظاهر پيدا کرده است.

مشکل از خانواده آغاز مي شود

به گفته دکتر خدابخش ، کودکان هيچ گاه يکباره منزوي و گوشه گير نمي شوند. اولين نشانه هاي انزواي آنها در خانه مشاهده مي شود.گاهي خود مادر ها کم تعامل هستند و انزواي کودک به افسردگي مادر مرتبط است. گاهي ممکن است حالتهاي گوشه گيري در پدر خانواده وجود داشته باشد و کودک از او الگو بگيرد.در اين زمينه ، هم زمينه هاي وراثت مطرح است و هم زمينه هاي محيطي و تربيتي. گاهي شبکه ارتباط خانواده غني نيست. در نتيجه مهارت هاي ارتباطي کودک بخوبي شکل نگرفته است.

نتايج گوشه گيري

در حالت طبيعي ، يک دانش آموز بايد بتواند بخوبي با محيط مدرسه ، مربيان و همسالان خود ارتباط برقرار کند و تعامل داشته باشد.دانش آموز گوشه گير در ايجاد ارتباطات کلامي و بين فردي توانايي چنداني ندارد و به طور کلي حجم ارتباطاتي که با دنياي بيرون برقرار مي کند پايين تر از سطح متوسط وميانگين کودکان همسن خودش است.اين موضوع مي تواند تاثيرات نامساعدي بر ذهن و روان کودک داشته باشد، زيرا بچه هاي گوشه گير کمتر شناخته مي شوند، افراد خانواده ، دوستان ، آشنايان ، معلمان ، همکلاسي ها و حتي والدين به اين دليل که در ايجاد رابطه دوستانه با اين کودکان موفق نمي شوند، آنها را به حال خود رها مي کنند و در نتيجه در عملکرد اين کودکان مشکلاتي به وجود مي آيد.
مهارت هاي مختلف و موفقيت هاي تحصيلي آنها کمتر مورد توجه قرار مي گيرد و هيچ گاه مطرح نمي شود. ممکن است مسووليت هاي اجتماعي بخوبي به آنها تفويض نشود و در نتيجه مهارت هاي لازم اجتماعي که در طول رشد کودکان به طورطبيعي در محيط تعليم و تربيت ايجاد مي شوند، در اين کودکان متبلور نشود و به اين دليل ممکن است براي آنها تشويق بيروني وجود نداشته باشد و وقتي نظام تشويق بيروني که خود مي تواند سرمنشا تشويق دروني باشد حذف مي شود، کودک از يک نظام تشويقي کم توان برخوردار خواهد بود و ممکن است شخصيت او شکننده شکل بگيرد و اعتماد به نفس خوبي نداشته باشد. پس اين کودکان هميشه از کمبودها و نقايص خاصي رنج مي برند.کودکان گوشه گير از بودن در جمع احساس راحتي نمي کنند و اطرافيان نيز از معاشرت با آنها لذت نمي برند. کار گروهي و پويايي گروهي اين دانش آموزان بسيار محدود است و از آنجا که بسياري از فعاليت هاي بشر، اجتماعي است کودکان گوشه گير دچار نقص هويتي مي شوند و در ارتباطات آينده خود، حتي در موضوع ازدواج و زناشويي با مشکل مواجه خواهند شد.

يخ ها را چگونه بشکنيم؟

روشهاي مختلفي براي رفتار با دانش آموزان گوشه گير و خجالتي پيشنهاد مي شود. مشارکت باهمسالان ، مداخلات معلم و انواع ديگري از مداخلات روانشناختي بعضي از اين روشها را شامل مي شود.
عده اي از روان شناسان براي برطرف کردن حالتهاي انزوا و گوشه گيري دانش آموزان ، مشارکت دادن آنها با همسالان را توصيه مي کنند.
اين فعاليت ها ممکن است شرکت دادن دانش آموزان خجالتي در برنامه هاي اختصاصي با غير همسالان ، ايجاد فرصتهايي براي آنان که در گروههاي دونفره با کودکان کوچکتر بازي کنند، ثبت نام و مشخص کردن کودکان گوشه گير و شرکت دادن آنها در گروههاي کوچک و انجام فعاليت هاي مختلف کلاسي به صورت اشتراکي باشد.
در يک تحقيق ، برخورد آموزگاران با دانش آموزان خجالتي و گوشه گيرمورد بررسي قرار گرفت. رايج ترين واکنش هاي آموزگاران عبارت بود از:
1 -تغيير محيط اجتماعي (براي مثال نشاندن آنها ميان همشاگردي هايي که زودتر ارتباط برقرار مي کنند يا دادن تکاليف جمعي به آنها).
2-تشويق واکنش هاي اجتماعي مثبت.
3-کاهش استرس ، خجالت و روحيه خجالت در آنها.
4-مشارکت دانش آموزان خجالتي در برنامه ها و فعاليت هاي خاص.
5-مشارکت آنها در گفتگوهاي اختصاصي مداوم.
نکته قابل توجه در رفتار و واکنش هاي اين آموزگاران ، پرهيز از تهديد و تنبيه بود.

راه هاي رهايي از انزوا

- علايق دانش آموزان خجالتي و گوشه گير را شناسايي کرده و از آنها به عنوان وسيله اي براي برقراري ارتباط يا انجام فعاليت هاي آموزشي استفاده کنيد.
- کارهاي برجسته و تکاليف آنها را که بخوبي انجام شده است در کلاس به ديگران نشان دهيد.
- او را با يکي از همکلاسي هايش که مهارت هاي ارتباطي بهتري دارد و مورد علاقه ديگر دانش آموزان است ، نزديک کرده و در کارها با او سهيم کنيد. اگر مدام در روياهاي خود فرو مي رود و مشغول خيالبافي است ، او را تحت کنترل داشته باشيد.
- به کودکان خجالتي کمک کنيد براي خود اهداف اجتماعي در نظر بگيرند و به آنها جرات و اعتماد به نفس لازم براي رسيدن به اين اهداف بدهيد و در شروع دوستي با همکلاسي ها يا انجام ديگر فعاليت هاي گروهي و مهارت هاي اجتماعي او را ياري دهيد.
- اطلاعات لازم را براي پيداکردن ديد اجتماعي در اختيار او قرار دهيد. (براي مثال به او بگوييد که بيشتر دانش آموزان ابتدا براي پيدا کردن دوست دچار زحمت مي شوند يا اين که اگر او را دست مي اندازند لزوما" به اين معني نيست که او را دوست ندارند.) روشهايي براي ايجاد ارتباط موثر و سازنده و اين که به تمايل همکلاسي ها براي ايجاد ارتباط و دوستي واکنش بهتري نشان دهند به او بياموزيد.
- در کلاس به آنها وظيفه مشخصي محول کنيد تا مجبور به انجام آن و ايجاد ارتباط و گفتگو با ديگر همکلاسي هاي خود باشند و اين حس در آنها ايجاد شود که در غير اين صورت به حاشيه کلاس رانده و شرمسار مي شوند.
- از دادن تکاليفي که حالتهاي گوشه گيري اين کودکان را تقويت مي کنند، مانند نقاشي ، مجسمه سازي و به طور کلي فعاليت هاي انفرادي خودداري و در مقابل ، گرايش او را به کارهاي گروهي همچون ورزش ، تئاتر و غيره بيشتر کنيد.
- کليدهاي بازگشايي درهاي اجتماع را به او بياموزيد. به او جرات سلام و احوالپرسي و صحبت با ديگران را بدهيد.
- زماني را هر چند کوتاه حتي براي چند دقيقه در روز به گفتگو با اين دانش آموزان اختصاص دهيد و با دقت به سخنان آنها گوش کنيد و عکس العمل مناسب نشان دهيد.
- داستان ها و زندگينامه هاي مختلفي را درباره کساني که خجالتي و کمرو هستند و هميشه غمگين و ناراحت بوده اند و سرانجام آنها را براي اين دانش آموزان بيان کنيد.
کودکان و دانش آموزان خجالتي ممکن است به آموزش هاي مستقيم در زمينه مهارت هاي اجتماعي نياز داشته باشند.در مجموع ، آموزگاران مي توانند با استفاده از روشهايي که به کارگيري آنها نسبتا آسان است و با نقش آنها به عنوان يک آموزگار تطابق دارد، کمک قابل ملاحظه اي به دانش آموزان گوشه گير و خجالتي کنند.
اين روشها را مي توان به صورت تشويق ، ايجاد فرصتهايي براي افزايش اطمينان و آرامش در کلاس براي دانش آموزان منزوي و خجالتي ، کنترل دقيق تر، استفاده از روشهاي ارتباطي غير کلامي ، مهندسي محيط و تلاش سازنده و دقيق براي جلب توجه دانش آموزاني که به گوشه گيري و خيالبافي تمايل دارند، خلاصه کرد.